مقالات
حوزه های تخصصی:
نظریه عدم انطباق فضایی در زمره نظریه هایی است که به تحلیل فقر و نابرابری در ساختار اجتماعی - فضایی شهرها می پردازند. این نظریه در خاستگاه خود (آمریکا)، نبود تناسب بین دستیابی به کار مناسب و دسترسی به مسکن مطلوب را در متنی از نابرابری های نژادی - قومی مورد توجه قرارداده است. هدف تحقیق حاضر « تبیین مفهومی زمینه های عدم انطباق فضایی کار و سکونت » به ویژه در شهرهای کشورهای درحال توسعه و ایران بوده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت هدف نظری - کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی می باشد. به علاوه از روش تحلیل گفتمان برای تبیین زمینه های شکل گیری عدم انطباق فضایی استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق، عدم انطباق فضایی در کلان ترین زمینه ها (تغییرات جهانی و فراگیر همچون بسط روابط فوردی - کینزی و پسافوردی - نئولیبرالی) و عینی ترین لایه آن (نبود تناسب بین دستیابی کار مناسب و دسترسی به مسکن مطلوب در ساختار و فضای شهری) مشابه است. با این وجود، به لحاظ موقعیت جغرافیایی، به عکس شهرهای آمریکایی، کانون های عدم انطباق فضایی در کشورهای درحال توسعه، بیشتر در حاشیه شهرها مستقرند. درحالی که عدم انطباق فضایی در آمریکا، متأثر از متن نابرابر نژادی - قومی، توسعه فناوری حمل و نقل، حومه نشینی، استقرار صنایع و کارخانه ها بوده، اما در کشورهای در حال توسعه عمدتاً نیروی پیش برنده خود را از "ساختار نابرابر اقتصاد سیاسی روابط بین الملل"، "اجرای راهبردهای توسعه برون زا در ساخت نابرابر اجتماعی - فضایی"، "گرفتاری در مصائب تله های توسعه" (بی ثباتی سیاسی، خام فروشی منابع طبیعی، سرایت پیامدهای بی ثباتی همسایگان، حکمروایی ناکارآمد)، "تله های فقر و فساد" و "الگوی ناپایدار توسعه شهری" می گیرد.
بررسی تفاوت ژئودایورسیتی و ژئومورفودایورسیتی منطقه ساحلی دریای عمان و زون مکران از دماغه جاسک تا خلیج گواتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت منطقه ساحلی دریای عمان و زون مکران به عنوان پهنه وسیعی از خاک ایران که پتانسیل توسعه فراوانی دارد، امری اجتناب ناپذیر است. از مهم ترین زمینه های پیشرفت در این منطقه، تقویت بنیادین صنعت گردشگری بوده که علاوه بررونق اقتصادی و امنیت و اشتغالزایی، می تواند بخش قابل توجهی از درآمد را به خود اختصاص داده و سود زیادی را برای مردم و دیگر نهادها به ارمغان آورد. یکی از توان های موثر و بالقوه در این زمینه، تنوع زمین شناختی یا ژئودایورسیتی و مهمتر از آن تنوع ژئومورفولوژیکی یا ژئومورفودایورسیتی می باشد که به عنوان پایه های اصلی گردشگری در منطقه مورد تاکید بوده که نسبت به تحلیل، ارزیابی و اولویت بخشی به این دو عامل اقدام شده است. محدوده مورد مطالعه در استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان و کرمان واقع بوده که از ساحل جاسک تا گواتر و گستره آن در خشکی با فاصله تقریبی صد و بیست کیلومتری از خط ساحلی تا ارتفاعات اصلی زون مکران ادامه یافته است. در تحقیق حاضر با استفاده از روش های کمی، آماری و سنجش از دور، نقش عوامل زمین شناسی و تکتونیک فعال، اقلیم و مجاورت با دریا به عنوان پارامترهای اصلی در شکل گیری و گسترش عوارض ژئوموروفولوژیکی بررسی شده و پتانسیل هر عامل بر اساس اولویت در توسعه صنعت گردشگری با توجه به محدوده حوضه های آبریز اصلی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد تنوع ژئوموروفولوژیکی زون مکران با تراکم ناهمواری 0009/0، تنوع شانون 3529/3، ناهمواری شانون 9329/0، تنوع سیمپسون 9578/0 و ناهمواری سیمپسون برابر با 9774/0 نسبت به تنوع زمین شناختی از اعتبار بالاتری برخوردار بوده و ارزش بیشتری را به خود اختصاص داده است. بنابراین به منظور توسعه منطقه ساحلی جنوب شرق کشور و مکران، لزوم توجه مسؤلین و رسیدگی و احداث زیرساخت های مورد نیاز در توسعه صنعت ژئومورفوتوریسم لازم و ضروری می باشد.
تحلیل فضایی نابرابری های اجتماعی- اقتصادی براساس شاخص های رفاه چند بُعدی مطالعه موردی: محلات شهری زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها محمل توسعه اقتصادی جوامع هستند و از آنجایی که شهرها موجودیت انسانی دارند، برای تأمین زیربنای مناسب در جهت پیشرفت و رشد اقتصادی، رفاه شهرها به عنوان یکی از چالش های توسعه و مبارزه با فقر است. با تکیه بر تقویت شاخص های رفاه چندبعدی می توان مسائلی مانند نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را در شهر به حداقل رساند. هدف از این پژوهش تحلیل فضایی نابرابری های اقتصادی- اجتماعی محلات شهر زاهدان براساس شاخص های رفاه چندبعدی می باشد. با توجه به هدف پژوهش، نوع پژوهش کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش شاخص های رفاه چندبعدی در دو بعد رفاه مادی و رفاه غیرمادی در قالب 55 شاخص صورت گرفته است. به منظور تحلیل فضایی شاخص های رفاه چندبعدی پس از نرمال سازی، اختلاف رفاه در سطح محلات شهری محاسبه و نتایج در قالب نقشه های ضریب اختلاف تهیه گردید. در نهایت، ارتباط بین سطح رفاه و ضریب اختلاف با استفاده از آزمون آماری پیرسون در محیط نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد محلاتی که از وضعیت رفاه بهتری برخوردار می باشند، در منطقه یک و پنج شهر که در جنوبغربی زاهدان می باشد، قرار دارند و محلات حاشیه ای شمال و جنوب زاهدان در وضعیت نامطلوب تری نسبت به سایر محلات شهری قرار دارند. نتایج آزمون همبستگی بین سطح رفاه چندبعدی و ضریب اختلاف رفاه نیز نشان می دهد که در سطح آلفای 0.1 تنها بین رفاه غیرمادی و مولفه های مسکن، دسترسی به خدمات، زیرساخت ها و تسهیلات و دانش با ضریب اختلاف شان رابطه معناداری وجود دارد. این درحالی است که در سطح آلفای 2 بین رفاه مادی و غیرمادی و مولفه های مسکن، دسترسی به خدمات، سلامت و دانش با ضریب اختلاف شان رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی اثر خشکسالی بر روی کیفیت آب و ارزش زمین های کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی به عنوان مخاطره آمیزترین سانحه طبیعی، یک نوع ناهنجاری اقلیمی می باشد که علاوه بر کیفیت آب بر عملکرد محصول نیز تأثیر می گذارد. لذا جهت برنامه ریزی های بلندمدت، بایستی وضعیت اقلیمی مناطق نیز مشخص گردد. با توجه به ای رویکرد، در مطالعه حاضر، به ارزیابی اثرات خشکسالی بر کیفیت آب های سطحی (شوری) و تأثیر خشکسالی و شوری بر رانت زمین های کشاورزی پرداخته شد. بدین منظور ابتدا با استفاده از شاخص SPI طبقات خشکسالی در منطقه مشخص و با استفاده از مدل QUAL2K به شبیه سازی شوری در رودخانه طالقان پرداخته شد. در ادامه با استفاده از رهیافت ریکاردین در قالب داده های ترکیبی تأثیر متغیرهای اقلیمی، شوری، متغیرهای اقتصادی و اثرات متقابل آن ها بر رانت زمین های کشاورزی ارزیابی گردید. نتایج حاصل از مدل QUAL2K نشان می دهد که وقوع خشکسالی رابطه مستقیم و غیرخطی باکیفیت آب های سطحی دارد به گونه ای که با کاهش دبی رودخانه در طی طبقات خشکسالی متوسط، شدید و خیلی شدید، شوری به ترتیب 20.51، 41.27 و 57.77 درصد کاهش می یابد. بر اساس نتایج مدل ریکاردین، متغیرهای شوری و دما با رانت زمین های کشاورزی رابطه عکس و با بارش رابطه مستقیم دارد. نتایج حاصل از تغییرات رانت زمین های کشاورزی (درآمد خالص) بر اساس خشکسالی و کیفیت آب نیز نشان داد که در طی طبقات خشکسالی متوسط، شدید و خیلی شدید، رانت به میزان 17.71، 32 و 42.43 درصد کاهش می یابد که عدد قابل توجهی می باشد. پیشنهاد می گردد به منظور جلوگیری از کاهش درآمد کشاورزان در طی طبقات خشکسالی، الگوی کشت منطقه بر اساس رانت زمین های کشاورزی تعیین گردد.
تاب آوری معیشتی خانوارهای روستایی با تأکید بر کشاورزی پایدار مورد: دهستان خطبه سرا، شهرستان تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اﻣ ﺮوزه اﻗﺘﺼﺎد روﺳﺘﺎﻫﺎ ﺑﺎ اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺧﻮد ﺑ ﺎ ﻣﺨ ﺎﻃﺮات ﺑ ﺴﻴﺎری روﺑ ﺮو است. از اینرو، ارتقاء تاب آوری و ظرفیت سازی جامعه آسیب پذیر بعنوان یک اولویت مهم و اساسی برعهده بسیاری از سازمانهای توسعه گذارده شده است. هدف کلی از تحقیق حاضر تبیین رابطه بین کشاورزی پایدار و تاب آوری معیشتی خانوارهای روستایی دهستان خطبه سرا در شهرستان تالش است. پژوهش حاضر براساس هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، مناطق روستایی دهستان خطبه سرا (2244N=) است. حجم نمونه با احتساب معیارهای؛ تعداد جمعیت و موقعیت طبیعی روستا (کوهستانی، دشتی، دامنه ای) و با استفاده از فرمول کوکران 328 خانوار بدست آمد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایشی است. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، از روش های آماری؛ توصیفی و استنباطی (رگرسیون چند متغیره، همبستگی پیرسون و آزمون t تک نمونه ای) بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد، بین کشاورزی پایدار و تاب آوری معیشتی خانوارهای روستایی مورد مطالعه ارتباط معناداری وجود دارد؛ بطوریکه، بیشترین تأثیر با 1/75 درصد مربوط به شاخص همبستگی و شبکه های اجتماعی می باشد. پس از آن، شاخص های مشارکت اجتماعی (5/64 درصد)، شرایط محیطی (2/62 درصد)، الگوی کشت و اشتغال (3/59 درصد)، ماشین آلات کشاورزی (1/54 درصد) و حمایت و مشوق های نهادی (6/50 درصد) به ترتیب بیشترین اثرگذاری را در تاب آوری معیشتی خانوارهای روستایی موردمطالعه داشته اند. همچنین نتایج همبستگی پیرسون نیز حاکی از رابطه معنادار آماری بین کشاورزی پایدار و امنیت غذایی در منطقه مورد مطالعه می باشد.
مدل سازی حرکات توده ای و مدیریت مناطق حساس به وقوع این حرکات، با استفاده از الگوریتم های آماری و شبکه عصبی (مطالعه موردی: حوضه آبریز اوجان چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه مدل شبکه عصبی مصنوعی با مدل رگرسیون لجستیک ، جهت ارزیابی خطر حرکات توده ای و ناپایداری دامنه ای و شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد این پدیده در حوضه اوجان چای انجام گرفته است. هدف از نتایج به دست آمده از مدل های آماری، تعیین مناطق دارای پتانسیل وقوع ناپایداری و نهایتا تهیه ی نقشه پهنه بندی خطر برای منطقه ی مورد مطالعه می باشد.بدین جهت ابتدا پارامترهای مؤثر در وقوع ناپایداری دامنه ای استخراج شد و سپس لایه های مربوطه تهیه شده است. نقشه پراکنش ناپایداری های دامنه ای رخ داده شده در حوضه تهیه شد و با نقشه عوامل مؤثر بر حرکات و نقشه پراکنش ناپایداری های دامنه ای تلفیق شد و تأثیر هر یک از عوامل شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، سنگ شناسی، بارش، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از روستا و جاده ، فاصله از شبکه ی زهکشی در محیط نرم افزار ArcGIS محاسبه گردید. برای ارزیابی نتایج خروجی مدل های مورد استفاده شده از ضرایب آماری ROC, Pseudo Rsquareو Chi Square استفاده شد. نتایج مدل ها نشان داد درصد پهنه هایی با خطر بسیار بالا در مدل شبکه ی عصبی و رگرسیون لجستیک به ترتیب 32/10 و 06/5 درصد می باشد که عمدتا محدوده های را شامل می گردد که از لحاظ لیتولوژی این مناطق در محدوده هایی با میزان مقاومت پایین قرار گرفته اند. همچنین مدل شبکه عصبی با مقدار شاخص ROC ، 89/0 مدل کارآمدتری نسبت به رگرسیون لجستیک جهت پهنه بندی وقوع ناپایداری های دامنه ای می باشد؛ براساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل شبکه عصبی، به ترتیب ،32/40 ،15/22 ،32/18 ،89/832/10 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
تحلیلی بر تفاوت های فضایی الگوی سکونت و فعالیت در مناطق مرزی و غیرمرزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق مرزی ایران بخشی از عرصه سرزمینی ملی هستند که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و دوری از مرکز اصلی سرزمین، شرایط متمایزی را ازنظر شاخص های توسعه نشان می دهند. این مناطق هرچند در یک نگرش پایدار سیستمی، می باید تکمیل کننده نارسایی های درون سرزمینی و مکمل فعالیت های موجود در آن باشند لیکن به دلیل تعارضات ایجاد شده و گسستگی نظام های عملکردی متقابل، در یک فرایند غیر برنامه ای، به عنوان یک تهدید فزاینده علیه امنیت و یکپارچگی سرزمین مادر عمل می نمایندبر مبنای مسئله تحقیق، روش تحقیق، صورت توصیفی – تحلیلی است. در بخش توصیف با تکیه بر منابع آماری به تشریح مقادیر کمی پرداخته و سپس در بخش تحلیل به طور عمده با بهره گیری از تحلیل های ثانویه و تشکیل ماتریس وضع موجود با استفاده از تکنیکهای تصمیم گیری های چند شاخصه طبقه نموده است. همچنین شاخص ها و نماگرهای کلیدی توسعه به تفکیک هر پهنه تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که که ساختار فضایی سکونت و فعالیت کشور بر اساس شاخص های توسعه یافتگی با تأکید بر پهنه های مرزی و غیر مرزی در شرایط حاضر از الگوی غیر متوازن تبعیت نموده است. الگویابی توسعه فضایی کشور مبین آن است که حوزه مرزی سواحل شمالی به عنوان کانون توسعه با گرایش به سمت مناطق مرزی شمال غربی و شمال شرقی هدایت شده و آنگاه از طریق دالان توسعه منطقه غیر مرزی داخلی به کانون توسعه سواحل مرزی جنوب کشور متصل شده است. بر این اساس کانون های توسعه نیافتگی در دو سوی دالان مرکزی یعنی مناطق مرزی شرق، غرب و جنوب شرق کشور توزیه شده اند. بر این مبنا می توان پذیرفت که بر اساس شاخص های توسعه، ساختار فضایی سکونت و فعالیت نه تنها بین مناطق مرزی بلکه بین مناطق مرزی و غیر مرزی (داخلی) نیز از تفاوت های معناداری برخوردار است.
بررسی تأثیر اصالت ادراک شده، تصویر مقصد و تجربه به یادماندنی، بر قصد بازدید مجدد گردشگران (مطالعه موردی: شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان دادند که در بلندمدت جذب بازدید مجدد هزینه کمتری نسبت به بازدید بار اول برای مقاصد دارد. بنابراین رشد پایدار بخش گردشگری اتکا بیشتری بر گردشگرانی دارد که بازدید خود را تکرار می کنند. چنین عاملی بر اهمیت مفاهیم موثر بر بازدید مجدد از مقاصد گردشگری شهری افزوده است. در این تحقیق تلاش شده است تا تاثیر اصالت ادراک شده، تصویر مقصد و تجربه به یادماندنی بر قصد بازدید مجدد گردشگران در شهرستان اردبیل، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری این تحقیق گردشگران ورودی به شهرستان اردبیل در سال ۱۳۹8 است. حجم نمونه لازم با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر محاسبه شده است. پرسشنامه مورد استفاده در تحقیق محقق ساخته بود که شاخص های آن از مطالعات و پیشینه مرتبط اخذ و بومی سازی شده است. روایی ابزار سنجش تحقیق بر اساس نظرات اساتید متخصص و کارشناسان خبره و پایایی مدل تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار SMART PLS انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد که اصالت ادراک شده جاذبه های گردشگری تاثیر مثبت و معنی-داری بر تصویر مقاصد (572/0 β= و 427/9 T=) و تجربه به یادماندنی (611/0β= و 315/8T=) دارد. همچنین تصویر مقصد تاثیر مثبت و معنی داری بر تجربه به یادماندنی (860/0β= و 483/4 T=) دارد. همچنین یافته ها نشان داد که تجربه به یادماندنی تاثیر مثبت و معنی داری بر قصد بازدید مجدد (537/0β= و 255/9 T=) دارد. تحقیق حاضر نسبت به تحقیقات پیشین به تبیین تاثیر ادراک از اصالت و تصویر مقصد بر تجربه به یادماندنی و شکل گیری آن و تاثیر این مفهوم بر قصد بازدید مجدد گردشگران کمک بیشتری نموده است.
واکاوی عوامل بنیادین کارآفرینی گردشگری اثرگذار بر توسعه پایدار روستایی شهرستان کوهرنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی این است که جامعه مورد مطالعه باید چه شرایطی را در زمینه کارآفرینی گردشگری داشته باشد تا در مسیر توسعه پایدار حرکت کند. این پژوهش، از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی و پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جمع آوری داده ها، با استفاده از منابع اسنادی و توزیع پرسشنامه در میان 254 نفر از سرپرستان خانوار انجام شد. تعداد نمونه، با استفاده از نرم افزار Sample power انتخاب و به روش طبقه ای تصادفی، در روستاهای مورد مطالعه انتخاب شد. از روش تحلیل مقایسه کیفی، برای تحلیل داده ها استفاده شد. تحلیل منفرد نشان داد که شاخص "رشد و توسعه" و "سازگاری زیست محیطی" با هفت تکرار در حالت های مختلف، بیشترین حمایت را از نتیجه دارد. در تحلیل ترکیبی، به طور کلی پنج ترکیب علی شرایط با کفایت نظری مقبول به دست آمد. به ترتیب، ترکیب شرایط "سازگاری اجتماعی-فرهنگی" و "رشد و توسعه" با ضریب پوشش 794/0 و ضریب سازگاری 917/0، بیشترین تاثیر را بر توسعه پایدار روستایی دارد. پس از آن، ترکیب "رشد و توسعه" و " خلاقیت و نوآوری" با ضریب پوشش 783/0 و ضریب سازگاری 895/0 قرار دارد. ترکیب "سازگاری زیست محیطی" و " رشد و توسعه" با ضریب پوشش 78/0 و ضریب سازگاری 888/0، به عنوان سومین ترکیب اثرگذار؛ ترکیب شرایط "سازگاری زیست محیطی" و "سازگاری اجتماعی-فرهنگی" با ضریب پوشش 765/0 و شریب سازگاری 865/0 چهارمین ترکیب را تشکیل داده و در نهایت، ترکیب "سازگاری زیست محیطی" و "خلاقیت و نوآوری" با ضریب پوشش 762/0 و ضریب سازگاری 867/0، ترکیب پنجم اثرگذار بر توسعه پایدار روستایی است. همانطور که از نتایج قابل مشاهده است. بنابراین، برای سنجش تاثیر کارآفرینی گردشگری بر توسعه پایدار روستایی، باید میزان سازگاری اجتماعی-فرهنگی، سازگاری محیطی، میزان نوآوری و تاثیرات رشد و توسعه ای آن، در زندگی جامعه میزبان را مورد بررسی قرار داد.
شناسایی و پهنه بندی عوامل ناپایداری امنیتی در نواحی روستایی مرزی مطالعه موردی: روستاهای شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش کاربردی حاضر، سعی گردید که با رویکردی جامع در دو بخش کمی-کیفی، روشی توصیفی-تحلیلی و با گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع اسنادی و میدانی مبتنی برمصاحبه نیمه ساختارمند و توزیع پرسشنامه در میان 50 نفر از صاحبنظران عرصه توسعه و امنیت شهرستان مریوان که به روش گلوله برفی و 300 نفر از روستاییان که با استفاده از روش کوکران تعیین گردیدند؛ عوامل ناپایداری امنیتی روستاهای شهرستان، شناسایی و در مرحله بعد راهکارهایی جهت حل معضلات شناسایی شده و حرکت در مسیر امنیت پایدار ارائه گردد. لازم به ذکر است که پرسشنامه ها به صورت طبقه ای در میان دهستان ها و تصادفی در میان سرپرستان خانوار در روستاهای منتخب هر دهستان که به روش قرعه کشی انتخاب شدند، توزیع گردید.تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از تکنیک تئوری بنیادیو در بخش کمی با استفاده از آزمون های استنباطی(t تک نمونه ای و خی دو) و روش درون یابی در محیطی Arc GIS، نشان دادند که مولفه هاینارسایی در عملکرد رسانه ها، ضعف عملکرد نیروی انتظامی، نارسایی های اجتماعی–فرهنگی، نارسایی های اقتصادی، ضعف در قوانین و عملکرد نهادها، ضعف در عرصه محیطی –کالبدی، ضعف در وضعیت خدمات،امکانات و تسهیلات و مشکلات عرصه خارجی، مهمترین عوامل ناپایداری امنیت روستاهای شهرستان هستند.همچنین، پهنه بندی فضایی وضعیت ناپایداری امنیتی نیز، نشان از وجود تفاوت فضایی دارد؛ بگونه ای که روستاهای نزدیک مرز در وضعیت ناپایداری امنیتی کم(میانگین کمتر از 2)، روستاهای مرکزی، دارای ناپایداری متوسط(میانگین برابر 2.1 تا 3) و روستاهای شرق شهرستان، دارای ناپایداری امنیتیدر سطح زیاد (میانگین بیشتر از 3.1) بودند.
ارائه سیستم هشدار اولیه بیابان زایی مبتنی بر معیار اقلیم و آب زیرزمینی منطقه موردمطالعه: شهرستان آق قلا و گمیشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بیابان زایی به عنوان یکی از اشکال عمده تخریب محیط زیست و یک مشکل فراگیر و بسیار جدی در سراسر جهان شناخته شده است. در این تحقیق نخست روند بیابان زایی با استفاده از 3 شاخص اقلیم و 4 شاخص آب زیرزمینی در قالب مدل مدالوس در یک دوره 20 ساله(1396 - 1387) در غرب استان گلستان با هدف ارائه سیستم هشدار بیابان زایی مورد ارزیابی قرار گرفته و بیابان زایی در دو دوره 10 ساله مورد مقایسه قرار گرفت. سپس با تعیین حدود آستانه ای برای شاخص های تاثیر گذار در روند بیابان زایی منطقه، سیستم هشدار اولیه بیابان زایی بر پایه 4 شاخص ارائه شد. نتایج بدست آمده از بررسی روند تغییرات شاخص ها نشان داد که به ترتیب شاخص های خشکی(162)، کل مواد محلول(147)، هدایت الکتریکی(145) و عمق آب زیرزمینی (127) بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه داشته اند. نقشه های هشدار بیابان زایی نشان از روند افزایشی غربی – شرقی شاخص های خشکی، کل مواد محلول و هدایت الکتریکی در منطقه داشته و شاخص عمق آب زیرزمینی نیز در نواحی مرکزی بیشترین محدوده هشدار را در بر گرفته اند. با توجه به نتایج بدست آمده از پایش شاخص های بیابان زایی، شاخص هدایت الکتریکی طی سال های 78 ، 80 ، 83 تا 86 و 88 ، شاخص کل مواد محلول سال های 77،78،80،83، 85 و 86، شاخص عمق آب زیرزمینی سال های80،81،85،87 و 93 و در نهایت شاخص خشکی طی سال های 78 تا 82، 85 تا 87 ، 90 ، 93،94 و 96 در محدوده هشدار قرار گرفته است. کاربری های اراضی آبی، دیم و تالاب ها در شرق منطقه تحت تاثیر هشدار بیابان زایی قرار گرفته لذا پیشنهاد میشود جهت مدیریت بهتر این اراضی، آستانه های تعیین شده در این تحقیق مبنای کار قرار داده شود.
برآورد و تحلیل اُفت محیطی دما، ارتفاع تراز انجماد، ارتفاع خط تعادل در کنش متقابل با توزیع هیپسومتریک و آلتیمتریک ارتفاعات دنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایه های محیطی افتاهنگ محیطی دما، ارتفاع تراز انجماد، ارتفاع خط تعادل و درصد برف پوش در بررسی رفتار محیطی سیستم ناهمواری ها و تقویت و کنترل فعالیت های یخچال های کوهستانی دائمی و غیر دائمی اثرگذار هستند. در این پژوهش با استفاده از داده های رادیوسوند شبکه ای روابط دما و ارتفاع در دوره آماری 2005 تا 2018 بررسی شد و متوسط سالانه، فصلی، ماهانه و ساعتی به دست آمد. بر اساس روابط رگرسیونی بین تغییرات دما و ارتفاع نرخ افت محیطی دما محاسبه و ارتفاع تراز انجماد بدست آمد. همچنین ارتفاع خط تعادل یخچالی با در نظر گرفتن حداکثر FLH تابستانه بدست آمد. همچنین برای تحلیل درصد برف پوش از داده های ماهواره ای مودیس ترا و آکوا کمک گرفتیم. نتایج نشان می دهد که نرخ ELR به شدت با دمای سطح زمین در دوره های گرم و سرد سال مرتبط است بدین صورت که در دوره های گرم سال، ELR افزایش و در دوره های سرد سال کاهش می یابد. بررسی ELA ارتفاعات دنا نشان می دهد که این تراز به طور متوسط در ارتفاع 5241 متری واقع شده در حالی که بلندترین ارتفاع در سایت کوهستانی دنا 4450 متر است در نتیجه از لحاظ شرایط اقلیمی، امکان ایجاد یخچال های فعال و دائمی در این توده کوهستانی وجود ندارد. درصد برف پوش بالاتر از تراز FLH تقریباً 2 برابر سطوح پائین دست آن است که البته در مواقع سرد سال این تفاضل تا 3 برابر نیز افزایش می یابد. با بررسی نیمرخ هیپسومتریکی ارتفاعات دنا دو آستانه T_1 و 〖 T〗_2 به ترتیب در ارتفاع 2400 و 3400 متر بر اساس تغییرات شیب منحنی تعیین گردید. عبور و نوسان مولفه های محیطی مورد بحث از این آستانه های توپوگرافیک می تواند منجر به پاسخ های تصاعدی سیستم ناهمواری ارتفاعات دنا به انباشت و تراکم و برداشت یخ و برف و نیز توان و توزیع هیدرولیکی آن در طول سال و در فاز های سرد و گرم گردد.