مقالات
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف کاربست توابع تئوری کاتاستروف در مکان یابی توسعه فضایی-کالبدی شهرها در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گرفت. تقریباً همه مدل های تصمیم گیری چندمعیاره بر وزن دهی کارشناسی استوار بوده و تحت الشعاع سلیقه و قضاوت تصمیم گیران قرار می گیرند. در روش ارزیابی مبتنی بر تئوری کاتاستروف، اهمیت هر یک از معیارها با استفاده از مکانیسم درونی سیستم محاسبه شده و در نتیجه ذهن گرایی ناشی از قضاوت تصمیم گیران تا حد زیادی کاهش می یابد. این روش شناسی در مکان یابی توسعه فضایی کلان شهر تبریز مورد استفاده قرار گرفت. در طی دهه های اخیر، توسعه فضایی گسترده ای در سطح شهر تبریز صورت گرفته است. توسعه شهر در اغلب موارد به دلیل فقدان فضاهای مطلوب شهرسازی در پهنه های نامناسب و حتی مخاطره آمیز، ازجمله حریم گسل تبریز، اتفاق افتاده است. نتایج مدل مذکور انطباق بالایی با واقعیت های میدانی نشان داد. مطابق با نتایج، هیچ منطقه ای از پیرامون شهر تبریز مناسب توسعه و عمران شهری نیست و محیط طبیعی، تنگناها و تهدیدات زیادی را به توسعه فضایی-کالبدی شهر تحمیل می کند. این محدودیت ها و مخاطرات ناشی از توپوگرافی نامساعد و خشن در شمال و جنوب شهر، عبور گسل فعال و بزرگ تبریز از نیمه شمالی شهر، لیتولوژی سست و ناپایداری های دامنه ای در شمال منطقه مطالعاتی، وجود اراضی کشاورزی مرغوب و حاصلخیز در جنوب غربی شهر و درنهایت، پراکندگی شوره زارها و بالابودن سطح آب های زیرزمینی در غرب منطقه مطالعاتی است. لاجرم توسعه فضایی-کالبدی شهر می تواند به شکل تخریب و نوسازی بافت های فرسوده شهری (توسعه درون زا) و ایجاد شهرک هایی در جنوب شهر مادر صورت گیرد.
واکاوی تغییرات گردش های جوّی عرض های میانه و پیوند آن با وردش های دمایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از پژوهشگران این گمان را مطرح کرده اند که گرمایش شتاب ناک شمالگان (گرمایش سریع تر مناطق قطبی نسبت به سایر مناطق) موجب تغییرات آب وهوایی در عرض های میانه شده است. این تغییرات شامل کاهش شیو دما میان شمالگان و عرض های میانه و تضعیف و تموج بادهای غربی می شود. برای بررسی این گمانه و تأثیر آن بر روی تغییرات دمایی در ایران، در این پژوهش از روش تموج تجمیعی استفاده شده است. بدین منظور از داده های دمای کمینه و بیشینه 36 ایستگاه همدید سازمان هواشناسی کشور، داده های روزانه نوسان شمالگان از مرکز پیش بینی آب وهوایی نوا و داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 700 هکتوپاسکال از پایگاه داده های مرکز ملی پیش بینی محیطی وزارت انرژی (NCEP/DOE) در بازه زمانی 1394-1358 استفاده شد. بررسی ها افزایش مقدار تموج را در چند سال اخیر، هم در میانگین روزانه و هم در میانگین فصلی و سالانه نشان می دهد. افزایش مقدار تموج نشان دهنده افزایش دامنه موج و افزایش تعداد فرین های آب وهوایی است؛ ازاین رو در صورت افزایش فراوانی این الگوها باید انتظار افزایش رویدادهای فرین آب وهوایی را داشته باشیم. همبستگی ها میان تموج تجمیعی و دمای کمینه و بیشینه و نوسان شمالگان نشان می دهد که مقادیر مثبت (منفی) نوسان شمالگان موجب افزایش (کاهش) تموج تجمیعی و درنتیجه کاهش (افزایش) دمای کشور در فصل سرد سال می شود.
ارائه سناریوهای آینده صنعت گردشگری سلامت ایران در افق 1414(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری و اقسام آن به عنوان یکی از پویاترین و روبه رشدترین صنایع دنیا محسوب شده و کشورهای جهان از آن به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای توسعه جامعه بشری در همه جنبه ها یاد کرده و به منظور بهره گیری از مزایای آن، اقدام به تهیه و تدوین برنامه های جامع می کنند. در راستای تهیه و تدوین برنامه مذکور، به ویژه در محیط پرتلاطم و متغیر امروز که سرشار از عدم قطعیت ها و ابهام است، باید قابل اتکاءترین رویکردها و روش ها را برگزید؛ به گونه ای که همه جنبه های تأثیر گذار این صنعت را فراگرفته تا بتوان با اِشراف بر آن ها اقدام کرد. برنامه ریزی بر پایه سناریو، به عنوان رویکردی مناسب در محیط کنونی، از طریق شناسایی عوامل مؤثر، روندها، پیشران ها و سناریوهای آینده می تواند حوزه تحت نظر خود را در برابر حوادث محتمل آینده آماده و از منفعل بودن جلوگیری کند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. بر اساس یافته های پژوهش، دو پیشران اصلی توسعه صنعت گردشگری سلامت ایران در افق 1414، متغیرهای سیاسی و متغیرهای زیرساختی بوده که بر این اساس، چهار سناریو در افق 1414 پیشِ روی صنعت گردشگری سلامت کشور قرار دارند. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی را برای سیاست گذاران و متولیان حوزه گردشگری سلامت در راستای اتخاذ سیاست ها و راهبردهای مناسب برای مواجهه با سناریوهای مختلف آینده و همچنین تهدیدها و چالش های این صنعت در افق 1414، فراهم آورد.
بررسی و برآورد اثرات هیدرولوژیک ناشی از تغییرات کاربری در حوضه اوجان چای (دامنه شرقی کوهستان سهند، شمال غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیرات هیدرولوژیکِ کاربری اراضی و نوع مدیریت زمین، در قالب تغییر در عمق رواناب، دبی حداقل، دبی حداکثر، رطوبت خاک و تبخیر و تعرق آشکار می شود. افزایش تولید رواناب در یک منطقه خاص، علاوه بر افزایش پتانسیل سیل خیزی، تأثیرات دیگری را نیز به دنبال دارد. در محدوده اوجان چای (از زیرحوضه های مهم واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند) به واسطه نوع خاک و ویژگی های توپوگرافی و اقلیم حاکم، تغییرات ناشی از دست اندازی انسان به شیب ها و تغییرات زیاد در کاربری، به تغییرات در حجم و عمق رواناب منجر شده است. در محدوده مورد مطالعه که از محدوده های مرتعی کشور محسوب می شود و اغلب به دلیل اینکه در محدوده های مرتعی کشت و آن هم کشت افراطی صورت می گیرد، خاک دامنه ها توسط رواناب ها تحت فرسایش شدید قرار گرفته اند. در این تحقیق با هدف بررسی نقش تغییرات هیدروژئومورفولوژیکِ ناشی از تغییرات کاربری، از مدل L-THIA، برای تخمین رواناب ناشی از تغییر کاربری در حوضه اوجان چای استفاده شده است. مدل L-THIA یک ابزار مناسب برای کمک به سنجش اثرات بالقوه تغییر کاربری بر رواناب سطحی و آلودگی آب است. برای به کارگیری این مدل، بارش ایستگاه ها تهیه و از تصاویر ماهواره ای لندست (سنجنده TM و ETM) و نرم افزار تخصصی L-THIA و Arc Map استفاده شد و نوع کاربری اراضی در محدوده مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهواره ای مربوط به دو سال متفاوت (2018 و 1988 )تعیین شد. پس از تهیه نقشه های کاربری اراضی، اقدام به آشکارسازی تغییرات و بررسی تغییرات اتفاق افتاده شد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که نوع کاربری در زمین های محدوده حوضه اوجان چای عمدتاً کشاورزی و مرتع است که محدوده این دو نوع کاربری از سال 1988 تا 2018 تغییراتی داشته است؛ به عبارت دیگر، در طی 30 سال از محدوده مراتع کاسته شده و بر محدوده زمین های کشاورزی افزوده شده است. بررسی تغییرات نشان می دهد که در طی سه دهه، یک پنجم از زمین های مرتع در اختیار زمین های کشاورزی قرار گرفته اند. بررسی برآوردهای صورت گرفته با استفاده از مدل نشان می دهد که بالاترین میزان حجم رواناب که در سال 1988 در قسمت های مرکزی و در اطراف شیب های منتهی به دشت های سیلابی قرار گرفته بودند، تغییر مکان داده و تمرکز رواناب ها در قسمت های دیگر حوضه قرار گرفته است؛ یعنی در قسمت هایی که بیشتر به فرسایش مستعد هستند.
میزان آسیب پذیری مساکن شهری در پهنه فضایی کلان شهر تهران نمونه موردی: محلات منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش سریع جمعیت، کمبود منابع و مدیریت نادرست آن سبب شده است که مخاطرات طبیعی و انسانی بیش از بیش به عنوان یک عامل مهم تهدید کننده جوامع انسانی به شمار آید. این به این معنا است که محلات و نواحی شهری به مکان اصلی بسیاری از مخاطرات احتمالی بدل خواهد شد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و الویت بندی محلات منطقه 9 شهر تهران از لحاظ شاخص های آسیب پذیری مسکونی با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره است. این پژوهش از نظر روش توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن نظری- کاربردی است. لذا در این پژوهش با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون به شاخص های(قدمت بنا، مصالح به کار رفته، کیفیت ساخت ابنیه، طبقات، وضعیت قرار گیری در بلوک،) مورد پژوهش وزن دهی شده و با استفاده از مدل های WASPAS,COPRAS,WSA جهت اولویت بندی از لحاظ شاخص های آسیب پذیری محلات مورد استفاده و در خاتمه برای رسیدن به یک نتیجه واحد در ارزیابی آسیب پذیری محلات از مدل تلفیقی کاندرست استفاده گردید. نتایج حاصل از مدل تلفیقی کاندرست نشان می دهد که محلات صنعتی فتح با امتیاز 7 و شهید دستغیب با امتیاز (5) از لحاظ آسیب پذیری از لحاظ شاخص های مسکن شهری در سطح آسیب پذیری کم قرار دارند و محلات امام زاده عبدالله با امتیاز(3) و شمشیری با امتیاز (1) از لحاظ شاخص های آسیب پذیری مسکن در سطح متوسط قرار دارند، همچنین محلات مهرآباد جنوبی، سرآسیاب مهر و استاد معین با امتیاز(-3) و محله دکتر هوشیار با امتیاز(7-) از لحاظ شاخص های آسیب پذیری مسکن در سطح آسیب پذیری زیاد قرار دارند.
ارزیابی فعالیت زمین ساختی حوضه آبریز قروه- دهگلان با استفاده از شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریخت زمین ساخت اشکال ایجاد شده بر روی زمین که بر اثر مکانیسم های زمین ساختی ایجاد شده اند را مورد مطالعه قرار می دهد. به منظور بررسی زمین ساخت فعال از شاخص های ریخت زمین ساختی حوضه آبریز استفاده می شود. منطقه مورد مطالعه بخشی از حوضه آبریز سفیدرود می باشد. با توجه به این که تاکنون در گستره مورد بررسی ارتباط بین زمین ساخت فعال و ژئومورفولوژی مورد مطالعه قرار نگرفته است، بنابراین بررسی مورفومتری به منظور شناسایی تأثیر زمین ساخت فعال بر منطقه ضروری به نظر می رسد. با تعیین فرآیندهای فعال در حوضه قروه- دهگلان، میتوان تا حدودی از خسارت های ناشی از بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله جلوگیری کرد. در این تحقیق حوزه آبریز قروه- دهگلان با استفاده از پنج شاخص ژئومورفیک برجستگی نسبی (Bh)، شاخص تراکم زهکشی (Dd)، شاخص ضریب شکل (Ff)، انتگرال و منحنی هیپسومتری (Hi) و شاخص گرادیان طولی رود (SL) مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا با استفاده از نرم افزار Arc GIS و افزونه Archydro زیر حوضه ها و آبراهه های گستره مورد مطالعه استخراج گردید. برای محاسبه شاخص ها در هر زیر حوضه از نقشه های توپوگرافی با مقیاس 1:25000، نقشه های زمین شناسی 1:100000 و مدل رقومی ارتفاعی (DEM) 30 متر استفاده شد و برای هر شاخص نقشه پهنه بندی در گستره مورد بررسی در پنج رده تهیه گردید. در نهایت با توجه به مقادیر محاسبه شده برای هر شاخص، شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) برای هر زیرحوضه محاسبه گردید. با توجه به شاخص (Iat) نقشه پهنه بندی سطح فعالیت زمین ساختی کل رسم شد و گستره مورد بررسی به چهار رده فعالیت زمین ساختی بسیار بالا، بالا، متوسط و کم تقسیم گردید. نتایج حاصل از این پژوهش فعالیت زمین ساختی بالا را در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که به دلیل فعالیت گسل های موجود در منطقه می باشد. از مهم ترین گسل های واقع در منطقه می توان گسل های بنه-آباد، سورمه علی، پریشان، گسل محمودآباد، گسل سیاه و گسل خلخال را نام برد.
تحلیل میزان تأثیرپذیری اشتغال و کارآفرینی روستایی از فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد مطالعه: دهستان کلخوران، بخش مرکزی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر فناوری اطلاعات و ارتباطات تأثیرات فراوانی بر تمام ابعاد زندگی روستایی دارد. یکی از مهمترین کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات نحوه اثر گذاری فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه اشتغال و کارآفرینی است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل تأثیرپذیری اشتغال و کارآفرینی از فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش 12 روستای دهستان کلخوران با 10048 نفر جمعیت است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران340 نفر برآورد گردید، پراکندگی تعداد نمونه ها در روستاها متناسب با جمعیت آنها و شیوه توزیع پرسشنامه ها نیز به صورت تصادفی بوده است. جهت تحلیل موضوع از پنج شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات در قالب 42 نماگر و چهار شاخص فناوری اشتغال زایی و کارآفرینی در قالب 36 نماگر بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه بر اساس نظر کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت و میزان پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ 806/0 برآورد گردید. نتایج حاصل از یافته های پژوهش بیانگر این است که بین شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات و اشتغال زایی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین اثر بر آگاهی روستائیان با ضریب بتای 479/0 بیشترین نقش را در تبیین اشتغال زایی و کارآفرینی داشته است و 227/0 از کل واریانس اشتغال زایی را تبیین می کند و شاخص اثرات آموزشی با ضریب بتای 039/0 کمترین اثر را در تبیین اشتغال زایی داشته و تنها 001/0 از کل واریانس را تبیین می کند. نتایج حاصل از تکنیک کوداس جهت سطح بندی روستاها بر اساس شاخص های اشتغال زایی و کارآفرینی بیانگر این است که از بین 12 روستای مورد مطالعه، روستاهای قره لر، تازه کندرضاآباد و گیلان ده در بالاترین سطح و سایر روستاها در وضعیت متوسط تا ضعیفی قرار دارند.
مدل سازی اثرات انتقال آب بین حوضه ای بر سطح و حجم آبخوان حوضه مبدأ انتقال با استفاده از نرم افزار WEAP (مطالعه موردی: اثر انتقال آب رودخانه بهشت آباد بر سطح و حجم آبخوان شلمزار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال بین حوضه ای آب، انتقال آب از حوضه ای به حوضه ای دیگر است. حوضه ای که به آن آب منتقل می شود حوضه مقصد و حوضه ای که آب از آن منتقل می شود، حوضه مبدأ نامیده می شود. انتقال بین حوضه ای آب با وجود تأمین آب در حوضه مقصد، احتمالاً می تواند عامل تغییراتی در حوضه های مبدأ و مقصد باشد که باید مورد ارزیابی قرار گیرد. هدف از انجام این تحقیق پیش بینی اثرات احتمالی انتقال آب رودخانه بهشت آباد به فلات مرکزی ایران بر سطح و حجم یکی از آبخوان های منطقه مبدأ انتقال به نام شلمزار و نیز ارائه راهبردهای مختلف در طول مدت 30 سال پس از اجرای طرح می باشد. برای این منظور از نرم افزار WEAP استفاده شد. براساس نتایج حاصل از این تحقیق انتقال آب بین حوضه ای می تواند بر سطح و حجم آبخوان در منطقه مبدأ انتقال تأثیر منفی داشته و موجب افت سطح آب زیر زمینی گردد. در اثر انتقال آب و با در نظر گرفتن طرح های توسعه منابع آب در حوضه مبدأ، پس از گذشت 30 سال حجم آبخوان از 7/160 میلیون مترمکعب به حدود 30 میلیون مترمکعب کاهش می یابد. جهت جلوگیری از کاهش حجم آبخوان، حداکثر آب قابل انتقال از رودخانه به حوضه مقصد در شرایط آبی نرمال و خشکسالی به ترتیب 450 و 160 میلیون مترمکعب در سال برآورد شد. همچنین میزان حداکثر آب قابل انتقال با توجه به نیاز زیست محیطی رودخانه و در شرایط آبی نرمال، حدود 350 میلیون مترمکعب در سال برآورد گردید. نتایج مدل حاکی از آن است که میزان کاهش حجم آبخوان مطالعاتی در شرایط انتقال آب از حوضه و درصورت اجرای طرح های توسعه منابع آب در طول مدت 30 سال حدود 5 برابر خواهد بود.
تحلیل سازه های مؤثر بر پذیرش طرح تسطیح و یکپارچه سازی اراضی مورد مطالعه: روستاهای منطقه زرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به محدودیت زمین های حاصلخیز در کشور، رشد روز افزون جمعیت و افزایش تقاضا برای مواد غذایی، تجمیع قطعات و یکپارچگی کشت برای استفاده ی مطلوب تر از زمین های حاصلخیز ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش طرح تسطیح و یکپارچه سازی اراضی در شهرستان زرقان واقع در استان فارس بود. جامعه آماری این پژوهش پیمایشی ۶۰۲ نفر از کشاورزان شهرستان زرقان بودند که از این میان تعداد ۱۹۰ نفر ( ۷۲ پذیرنده و ۱۱۸ نپذیرنده طرح تسطیح و یکپارچه سازی اراضی) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی صوری آن بر اساس نظر متخصصان تأیید شد و پایای آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسشنامه (بین 82/0 تا 86/0) به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار 〖 spss〗_(v_23 )مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد مهم ترین تفاوت بین پذیرندگان و نپذیرندگان طرح تسطیح و یکپارچه-سازی اراضی سن، تحصیلات، سابقه کشاورزی، تعداد قطعات مزرعه، فاصله تا مرکز خدمات، استفاده از عوامل ارتباطی اطلاعاتی، برخورداری از خدمات فنی ترویجی، مشارکت در نهادهای روستایی، دسترسی به اعتبارات، پوشش بیمه اراضی، اندازه زمین تحت مالکیت، درآمد کشاورزی، عملکرد تولید می باشد. همچنین دیگر یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تابع تحلیل تشخیصی می تواند با دقت و مطلوبیتی بالا، کشاورزان پذیرنده تسطیح و یکپارچه سازی اراضی را از نپذیرندگان طبقه بندی کند. از مجموع متغیرهای که وارد مدل تشخیصی شدند مشارکت در نهادها، استفاده از عوامل ارتباطی اطلاعاتی، درآمد کشاورزی، سطح زیر کشت، میزان زمین تحت مالکیت، فاصله تا مرکز خدمات، پوشش بیمه اراضی از مهم ترین متغیرهای متمایز کننده دو گروه پذیرنده و نپذیرنده طرح تسطیح و پکپارچه سازی اراضی بودند.
ارزیابی سریع خسارتِ بلایای طبیعی مبتنی بر اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه منطقه مورد مطالعه: زمین لرزه مسجدسلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخمین خسارت بر اساس مدلهای از پیش تعیین شده و بازدید میدانی از ان جهت که نیازمند صرف زمان و هزینه زیادی است، با کاستی های زیادی روبه رو است. ازاین رو در این تحقیق سعی بر توسعه یک سیستم مبتنی بر وب جهت جمع آوری اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه در هنگام وقوع زلزله شده است که کاربران در زمان زلزله با به اشتراک گذاری سریع اطلاعات مربوط به خسارت مالی و جانی واردشده به خود یا سایر افراد، حجم گسترده ای از اطلاعات را برای تحلیل در اختیار تیم مدیریت بحران قرار می دهند. در این تحقیق برای ساخت نقشه طبقه بندی شده خسارت، بر اساس میزان خسارت گزارش شده توسط مردم مورد استفاده قرارگرفته است. برای ارزیابی نتایج، این سیستم در شهر مسجد سلیمان که اخیرا زمین لرزه در آن اتفاق افتاده است، پیاده سازی شد و 132 نفر در جمع آوری اطلاعات شرکت کردند. صحت سنجی اطلاعات با استفاده از نقشه خسارت انجام گرفت و سرعت و دقت صحت سنجی به میزان چشم گیری افزایش پیداکرد و براساس این روش 65/76% اطلاعات صحیح در نظر گرفته شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که استفاده از اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه باعث بهبود 83% سرعت تخمین خسارت و کاهش 75% هزینه ها در مقایسه با روش های موجود می شود. علاوه براین نتایج نشان میدهد که پیاده سازی این سیستم ها در هر سازمانی علاوه بر افزایش چشمگیر سرعت جمع آوری اطلاعات، کاهش زمان تحلیل اطلاعات بر اساس تولید آنالیزهای مکانی را به همراه خواهد داشت.
پیش بینی تغییرات پوشش اراضی با استفاده از مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار (مطالعه موردی: حوزه شیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات کاربری نقش مهمی در درک ارتباط متقابل بین فعالیت های بشر و محیط زیست دارد، بررسی این تغییرات به صورت توالی زمانی از گذشته و پیش بینی آن در آینده ضروری است. تهیه نقشه کاربری اراضی با بهره گیری از تکنیکهای سنجش از دوری، یکی از پرکاربردترین روش های تهیه نقشه کاربری اراضی و مقایسه کاربری های موجود است. هدف از این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات اراضی حوزه شیرکوه در استان یزد و پیش بینی پوشش اراضی آن در سال 2024 است. بدین منظور نقشه های کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده های TM و OLI لندست در سال های 2000 ،2008 و 2016 به روش طبقه بندی نظارت شده حداکثر احتمال تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال های 2000 و 2008، پوشش اراضی در سال 2016 پیش بینی شد و با نقشه کاربری اراضی سال 2016 که از طبقه بندی نظارت شده با استفاده از تصویر ماهواره ای به دست آمده بود، صحت سنجی شد. با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال 2008 و 2016، پوشش اراضی مربوط به سال 2024 پیش بینی شد. نتایج روند تغییرات کاربری اراضی در 16 سال مورد بررسی (2000-2016) نشان داد که بطور متوسط سالانه 85/161 هکتار از مراتع غنی، 14/131 هکتار از مراتع فقیر و 72/7 هکتار از مساحت اراضی کشاورزی کاسته و 16/45 هکتار در هرسال به کاربری شهری و 72/265 هکتار به مناطق کوهستانی اضافه شده است. باتوجه به اینکه پوشش مرتع بیشتر در مناطق کوهستانی دیده می شود دلیل افزایش مساحت کوهستان به دلیل کاهش مساحت مراتع بوده است. نتایج پیش بینی پوشش اراضی در سال 2024 نشان داد که 55/0 درصد از کاربری کشاورزی، 82/0 درصد از مرتع غنی، 80/0 درصد مرتع فقیر، 51/0درصد اراضی شهری و 97/0درصد کوهستان بدون تغییر باقی می مانند. امکان تبدیل زمین های کشاورزی به مسکونی و مرتع فقیر 40/0 درصد می باشد.
ارزیابی تأثیر موقعیت مرزی بر پایداری توسعه در نواحی روستایی مورد مطالعه: مناطق روستایی بخش مرزی بَم پشت از توابع شهرستان سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای پیرامون مناطق روستایی بخش بَم پشت از توابع شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان، در مجاورت مرز پاکستان و ارزیابی تأثیر موقعیت مرزی سکونتگاه های روستایی این منطقه بر وضعیت توسعه ای آنها بویژه در ابعاد اقتصادی است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای منطقه بوده اند. تعداد 342 سرپرست خانوار از 25 روستای بالای 20 خانوار منطقه به عنوان نمونه آماری تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند و با انجام عملیات میدانی، داده های مورد نیاز گردآوری گردید. متغیر وابسته تحقیق، سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه بوده که بطور نسبی و با استفاده از روش های ارزیابی چندمعیاره سنجیده شده است. متغیرهای مستقل، علاوه بر جمعیت و فاصله روستاها تا مرز و تا مرکز بخش، وضعیت اقتصادی، اقتصاد مرزی، مبادلات مرزی، امنیت مبادله و دسترس پذیری بوده اند. داده های مربوط به این متغیرها در سطح سرپرستان خانوارها گردآوری شده و برای تغییر سطح سنجش، با میانگین گیری از زیرنمونه های مربوطه در سطح روستا خلاصه سازی شده اند. بر اساس نتایج، سطح توسعه یافتگی 84 درصد از روستاهای مورد مطالعه متوسط و کمتر بوده و اقتصاد مرزی با وجود نقش پررنگی که در معیشت خانوارهای جامعه مورد مطالعه داشته، تأثیری در توسعه روستاها نداشته است. به علاوه، انجام فعالیت های اقتصادی مرزی رابطه معنی دار معکوسی با امنیت مبادله و دسترس پذیری داشته است. دلیل این امر آن است که این فعالیت ها، بدون پشتوانه های ساختاری و عمدتاً از مجاری غیررسمی و بصورت قاچاق انجام می شود و چنانچه منفعتی داشته باشد کاملاً شخصی بوده و بهره ای برای توسعه منطقه یا بهبود اوضاع جامعه نخواهد داشت.