۱.
"موقعیت جغرافیایی یک کشور می تواند بر قدرت ملی و رفتارهای سیاسی آن کشور تاثیرات متفاوتی داشته باشد، درک موقعیت جغرافیایی نواحی مختلف هر کشور نیز می تواند تاثیرات مستقیمی بر منافع آن کشور داشته باشد.
جنوب شرق ایران با دارا بودن ظرفیت های ژئوپلیتیک فوق العاده اقتصادی، امنیتی، دسترسی، ارتباطات منطقه ای و بین المللی واجد کارکردهای تولیدکننده ی قدرت در کشور است که تاکنون مورد غفلت واقع شده و با وجود دارا بودن پتانسیل های فوق الذکر که دیگر مناطق ایران فاقد چنین پتانسیل هایی هستند، یکی از عقب مانده ترین مناطق کشور به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و محیطی محسوب می گردد. توسعه آینده کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی و ساحلی دریای عمان وابسته به طراحی سیاست های کارآمد و استفاده ی بهینه از کارکردهای این منطقه از کشور می باشد.
این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نقشه های مختلف در پی تبیین واقعیت های جغرافیایی و پتانسیل های ژئوپلیتیک جنوب شرق ایران بویژه کرانه های دریای عمان و تاثیر آن بر منافع ملی ایران می باشد. "
۲.
در این تحقیق داده های مربوط به ناهنجاری های دمایی کره زمین و دمای متوسط سالانه ایستگاه تبریز در طی دوره آماری 2003-1951 مورد استفاده قرار گرفته اند. روش های اصلی بکار گرفته شده در این مطالعه عبارت از: روش تعیین ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مولفه روند سری های زمانی، رگرسیون خطی ساده، رگرسیون پولی نومیال به عنوان یک روش نیمه خطی و شبکه های عصبی مصنوعی هستند. نتایج حاصل از کاربرد و تحلیل همبستگی پیرسون نشانگر همبستگی مثبت و مستقیم معنی داری بین دمای سالانه تبریز و ناهنجاری های دمایی کره زمین است. تحلیل مولفه روند بلندمدت سری های زمانی نشان می دهد که در طول دوره آماری بر دمای متوسط سالانه تبریز افزوده می شود. ناهنجاری های دمایی کره زمین نیز روندی افزایشی از خود نشان می دهد. ارتباط دمای متوسط سالانه تبریز با گرمایش جهانی نیز با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از کاربرد روش های مختلف در این مطالعه نشان می دهد که روش شبکه عصبی مصنوعی در مقایسه با روش های رگرسیون خطی ساده و رگرسیون نیمه خطی پولی نومیال درجه 6، روش بهتر و دقیق تری است.
۳.
"با بروز پدیده تغییر اقلیم و دخالت روزافزون بشر در اقلیم جهانی دو سانحه طبیعی خشکسالی و سیل، بخش های مختلف کره زمین را تحت تاثیر قرار می دهند. کشور ما نیز در چند سال اخیر به تناوب شاهد وقوع سیلاب ها و خشکسالی های شدید در برخی نقاط بوده است، بویژه آنکه بروز توام این دو سانحه طبیعی یکدیگر را تقویت می کنند به گونه ای که در اثر وقوع خشکسالی های شدید، پوشش گیاهی و رطوبت خاک از بین می رود که این خود عامل تسهیل کننده جریان یافتن سیلاب های مخرب می باشد و از سوی دیگر بروز سیلاب های شدید نیز باعث از بین رفتن اراضی زراعی و شسته شدن خاک های حاصل خیز می شود که این امر اثرات خشکسالی را در این منطقه تشدید می کند. در این حوضه آبریز که از پتانسیل سیل خیزی نسبتا بالایی برخوردار است، با اعمال یک مدیریت صحیح و جامع، علاوه بر آنکه اثرات و صدمات سیلاب را می توان کاهش و یا تخفیف داد می توان از سوانح طبیعی، برای افزایش پتانسیل آبی موجود در منطقه نظیر افزایش رطوبت خاک منطقه، تغذیه ی آبخانه های زیرزمینی و افزایش ذخیره آب دریاچه پشت سدها نیز بهره برد که لازمه این امر وجود یک مدیریت ریسک سیل جامع و بهینه در این حوضه آبریز می باشد.
در این تحقیق، حوضه آبریز (کارده) که در نزدیکی شهر مشهد واقع شده است، به عنوان مطالعه ی موردی در نظر گرفته شد و ریسک سیلاب های جریان یافته در این حوضه با استفاده از سه نوع مدل آماری:
1- توابع توزیع احتمال 2- مدل رگرسیونی 3- مدل سری زمانی ARIMA مدل سازی شد. طبق نتایج حاصل از آزمون مدل های به دست آمده، توابع توزیع احتمال، بخوبی قادر به مدل سازی ریسک سیلاب های حوضه نبودند. مدل رگرسیونی نیز به علت اینکه از یک روند کلی تبعیت می نمود، جواب های قابل قبولی ارایه نمی کرد. در نهایت مدل های سری زمانیARIMA از مراتب مختلف، مورد آزمون قرار گرفتند که در نهایت مدل ARIMA(1,2,3) بهترین برازش آماری را ارایه کرد. طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، با استفاده ترکیبی از این سه مدل آماری، می توان یک مدل مناسب برای مدیریت ریسک سیلاب برای حوضه ی کارده بدست آورد که به صورت کاربردی و عملیاتی قابل استفاده بوده، همچنین نتایج این تحقیق برای سایر حوضه های آبریز مشابه نیز قابل بسط و استفاده است."
۴.
در این مقاله ابتدا تشریح متدولوژی توسعه انسانی، سپس تاثیرگذاری عوامل آن، همراه با میزان تاثیرگذاری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. روش پژوهش کمی ـ تحلیلی است که از مدل ها و نرم افزارهای رایانه ای استفاده شده است. در این مقاله 38 شاخص به روش پیشرفته آماری به 6 عامل تقلیل یافته به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارایه گردیده است. درصد سهم هر عامل نیز در توسعه انسانی مشخص شده است. برابر بررسی های صورت گرفته عامل اول 63% و عوامل بعدی به ترتیب 3/13، 2/7، 8/5، 7/5 و 7/4 درصد روی تغییرات توسعه انسانی نواحی گوناگون کشور تاثیرگذار بوده اند. ایجاد رابطه رگرسیونی بین عوامل تاثیرگذار و درجه توسعه یافتگی نواحی نشان می دهد اثرات عوامل دوم، سوم، چهارم، پنجم و اول معنی دار بوده و اثرات عامل ششم معنی دار نمی باشد. بنابراین مولفه های جمعیتی - آموزشی، بهداشتی - درمانی و تسهیلات مسکن در اولویت اول برای توسعه نواحی کشور به ترتیب برای نواحی محروم، میان توسعه یافته پایین و بالا و فراتوسعه یافته پیشنهاد می گردد. مولفه های اشتغال، اقتصادی - اجتماعی در اولویت دوم در چارچوب برنامه دوم برای نواحی کشور از پایین به بالا توصیه می شود. مولفه راه ها در اولویت سوم می تواند در افزایش سطح توسعه نواحی توسعه نیافته و محروم موثر واقع گردد.
۵.
"همگام با توسعه سریع سخت افزار و نرم افزارهای رایانه ای در دهه نود، استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای پهنه بندی زمین لغزه ها در ایران شتاب بیشتری گرفته است. ولی استفاده از این ابزار بدون توجه به بعضی ملاحظات مربوط به داده های پایه نتایج دقیقی ارایه نمی دهد.
منطقه غرب و جنوب غرب اورمیه به عنوان نمونه ای از مناطق آسیب پذیر در برابر واژگونی ها و لغزش های چرخشی جهت مطالعه در نظر گرفته شد. نخست به نظر می رسید که داده های پایه مناسبی داشته باشد، لیکن کمبود داده ها به سرعت محسوس گردید و با توجه به امکانات موجود هفت ویژگی زمین؛ شامل، شیب، هیدروگرافی، پوشش گیاهی، خاک، سنگ شناسی، کاربری اراضی و نفوذپذیری زمین برای یک تجزیه و تحلیل کارتوگرافیک که به وسیله ی GIS انجام شد، استخراج گردید. ولی، نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که این داده ها اساسا دارای ضعف مقیاس هستند و یا از درجه ی اعتبار کمی برخوردارند. در نتیجه، بسنده کردن به همین داده ها، تنها به تهیه ی نقشه های خطر خیلی کلی منجر می شود.
تحت این شرایط، هر چند که نقشه های خطر یا حساسیت به وقوع لغزش ها، در بعضی طرح های عمرانی و آبخیزداری کاربرد خواهند داشت، ولی برای این که آنها بتوانند از درجه دقت و کارایی بالایی برخوردار شوند، بررسی مفصل و دقیق مهم ترین عامل یا عوامل موثر بر وقوع زمین لغزه ها مفید خواهد بود و در این صورت کاربرد این نقشه ها نیز طیف وسیع تری را پوشش خواهد داد. "
۶.
نواحی خشک و نیمه خشک بیش از 30 درصد مساحت خشکی های سیاره زمین را در بر می گیرد. مطالعه دقیق خصوصیات نظام های آبیاری در این نواحی می تواند زیربنای مناسبی جهت برنامه ریزی های محلی و ناحیه ای فراهم آورد. مطالعاتی که بر روی قنات ها و نحوه ی ذخیره ی آب و آبیاری در فلات مرکزی ایران انجام شده است نشان می دهد که سیستم های سنتی بهره برداری از آب و آبیاری از مهمترین آثار این کشور به شمار می روند سرزمینی که بیش از 70 درصد از وسعت آن را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد.در این تحقیق که به روش (توصیفی ـ تحلیلی) انجام شده است، مشخص می شود که مدیریت سنتی نظام آبیاری کشتزارهای ینگ آباد بر اساس شرایط خاص محیط جغرافیایی به ویژه کمبود آب، تبخیر شدید و مدت تابش (اختلاف طول شب و روز در دوره ی رشد گیاه) شکل گرفته است.
۷.
"در تحقیق حاضر به منظور شناسایی و طبقه بندی توده های هوا در حوضه های جنوب غربی ایران از روش طبقه بندی همدیدی فضایی (SSC) استفاده شده است. روش طبقه بندی همدیدی فضایی توده های هوا را براساس منشا و تعدیل آنها در مسیر حرکت به شش گروه طبقه بندی می کند که شامل توده های هوای قطبی خشک (DP)، قطبی مرطوب (MP)، حاره ای خشک (DT)، معتدل خشک (DM)، معتدل مرطوب (MM) و حاره ای مرطوب (MT) می باشد. این نامگذاری برای شناسایی ویژگی توده های هوا طراحی شده است. برای تعیین ویژ گی توده های هوا و طبقه بندی آنها نیاز به روزهای نمونه (شاهد) می باشد. نحوه ی آرایش خطوط جریان نقشه های سطح زمین و 850 هکتوپاسکال معرف انتقال توده هوای ویژه ای به سوی منطقه مورد مطالعه می باشد. معیارهای اولیه انتخاب روزهای نمونه برای هر توده هوا در هر ایستگاه از طریق ارزیابی دقیق داده ها و نقشه های هواشناسی سطح زمین و تراز 850 هکتوپاسکال صورت گرفت و هر یک از روزهای نمونه انتخاب شده از منبع تا محدوده ی مورد مطالعه مسیریابی و ویژگی های آنها ارزیابی شد. روزهای نمونه انتخاب شده ویژگی های معرف یک توده هوا را مشخص می کنند. به منظور طبقه بندی توده های هوا، متغیرهای دما، دمای نقطه شبنم، فشار (QFF)، ابرناکی، سمت و سرعت باد ساعات 3، 9، 15 و 21 utc برای 10 ایستگاه سینوپتیک طی دوره آماری 99-1961 در محاسبات منظور شد. با استفاده از روش تحلیل عاملی متغیرهای وابسته به هم ادغام و ابعاد ماتریس ها کاهش داده شد.
در این مطالعه به منظور شناسایی مولفه های معرف توده های هوا از ماتریس آرایه P استفاده گردید و برای طبقه بندی توده های هوا روش تحلیل ممیزی مناسب تشخیص داده شد، به طوری که ویژگی های معرف روزهای نمونه به عنوان ورودی برای تحلیل تابع متمایزکننده برای طبقه بندی توده های هوا به کار گرفته شد. بدین ترتیب با استفاده از روش طبقه بندی همدیدی فضایی؛ توده های هوای موثر بر حوضه های جنوب غربی کشور در فصل زمستان (دسامبر تا فوریه) شناسایی گردید. نتایج نشان داد شرایط اقلیمی و دوره های اقلیمی هر منطقه به وسیله تکرار و اثرات تجمعی توده های هوایی که از آن ناحیه عبور می کند، تعیین می گردد. "
۸.
"گرد و غبار یکی از پدیده های جوی است که آثار و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی برجای می گذارد. به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران در کمربند خشک و نیمه خشک جهان، این کشور مکررا در معرض سیستم های گرد و غبار محلی و سینوپتیک قرار می گیرد. غرب ایران نیز با توجه به نزدیکی به بیابان های کشورهای مجاور در معرض سیستم های گرد و غباری متعددی می باشد. دراین مطالعه شرایط پیدایش و منشا سیستم های گرد و غبار غرب ایران در بازه زمانی 5 ساله از سال 1983 تا 1987 بررسی شده است. داده های ساعتی گرد و غبار، قدرت دید، رطوبت نسبی، بارندگی، باد و دیگر عناصر جوی مورد نیاز از سازمان هواشناسی کشور دریافت شده مورد استفاده قرار گرفته است. از نقشه های روزانه ی هوا در دو سطح زمین و سطح 500 هکتو پاسکال نیز استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داد که ماه ژوئن با 536 روز در دوره آماری از نظر فراوانی روزهای گرد و غباری و تعداد موج های هوای گرد و غباری در رتبه ی نخست قرار دارد و ماه دسامبر فقط با 27 روز در همین دوره کمترین روزهای گرد و غباری را تجربه کرده است. ایستگاه دزفول با 4/137 روز بطور متوسط در طول دوره آماری پرگرد و غبارترین ایستگاه وخوی با 6/2 روز بطور متوسط کم گرد و غبارترین ایستگاه ها بوده اند. همچنین مشخص گردید که پرفشار آزور همراه با سیستم های مهاجر بادهای غربی، مهمترین عوامل سینوپتیک تاثیرگذار بر سیستم های گرد و غبار منطقه به شمار می روند. فرودها و سیکلون های مهاجر زمانی به منطقه نفوذ می کنند که پرفشار جنب حاره ای آزور حضور نداشته و یا ضعیف می باشد. این سیستم ها بسته به شرایط، گاهی ایجاد گرد و غبار می نمایند و گاهی بارندگی و گاهی نیز توامان گرد و غبار و بارندگی ایجاد می کنند. اما زمانی که پرفشار آزور تقویت شده و بر منطقه حاکم می گردد، فرو بارهای حرارتی در سطح زمین ایجاد می گردند که نقش زیادی در ایجاد گرد و غبارهای محلی دارند.
با توجه به مسیر حرکت این سیستم ها و نحوه قرارگیری فرودها و کم فشارها در روزهای مختلف، مهمترین منبع گرد و غبارهای وارد شده به غرب ایران، صحرای سوریه، صحرای نفوذ در شمال شبه جزیره عربستان و شمال صحرای کبیر آفریقا می باشد. بیشترین تاثیر کم فشارهای حرارتی شبه جزیره عربستان در گرد و غبار منطقه ی مورد مطالعه هم مربوط به زمانی است که آنها به ایران نزدیکتر بوده و همچنین توسط یک فرود مناسب درسطح بالا حمایت می شود به عبارت دیگر زمانی این اتفاق می افتد که این سیستم ها ویژگی حرارتی- دینامیکی پیدا می کنند."