فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارزش از بنیادی ترین پنداره ها در فلسفه حفاظت و مرمت آثار تاریخی بوده، در دوره های زمانی گوناگون با دگرگونی در ارزش های چیره بر جوامع، بنیان های نظری حفاظت و مرمت آثار نیز دستخوش تغییر شده اند. شناخت زمان مند ارزش ها در حفاظت و مرمت آثار و سیر آن در طول تاریخ، بنیان دستیابی به مفهوم ""میراث فرهنگی"" در ادوار زمانی گوناگون است. در این پژوهش، سیر تاریخی دیدگاه ها درباره ارزش و انتظام انواع آن در حفاظت و مرمت آثار تاریخی در سه بازه زمانی ""پیش از سده ۱۸میلادی""، ""سده های ۱۸و۱۹میلادی"" و ""سده های ۲۰و۲۱میلادی"" مطالعه شد. هدف، واکاوی گذران تاریخی ""دیدگاه اندیشمندان"" و ""نظرگاه اسناد جهانی"" برای شناخت زمان مند و استخراج ارزش های مؤثر در تصمیم گیری های حفاظتی و مرمتی و جداسازی در سه بازه زمانی یاد شده و دستیابی به مفهوم نوین میراث فرهنگی بوده است. این پژوهش با رویکرد تفسیری و روش کیفی و با استناد به داده های موجود و اسنادی انجام شد. بررسی ها نشان داد تا پیش از سده ۱۸میلادی، چهار ارزش مذهبی، کاربردی، هنری، و تاریخی، در تصمیم گیری های حفاظتی و مرمتی کارساز بودند. در سده های ۱۸و۱۹میلادی، با شکل گیری عصر روشنگری و پیامدهای آن، سویه های علمی، آموزشی، فرهنگی، گواه-مندی، احساسی، چشم اندازی، میهنی، و فنی اثر نیز دارای اهمیت شد. در سده های ۲۰و۲۱میلادی، گسترش مفهوم ارزشمندی، و ظهور اندیشه پست مدرنِ ارزش های چندگانه دگرگون شونده، به ارزشمندی تمامی سویه های یک اثر انجامید و افزون بر پیش نهاده شدن ارزش های تازه و بسیار متعدد، تعریف نوینی از میراث فرهنگی بر پایه ارزشمندی بازشناخت هر یک از وجوه هویت انسانی، پیش نهاده شد.
تاثیر ناهشیار جمعی در استبداد حکومت صفویه از دیدگاه شاردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر بسیاری ازمتفکران علوم سیاسی، حکومت ایران در عصر صفویه در طبقه بندی حکومت های استبدادی قرار می گیرد. این پژوهش به دنبال تحلیل علل و عوامل استبدادی بودن این حکومتمی باشد. تکیه اصلی تحلیل داده ها بر سفرنامه ژان شاردن سیاح و جهانگرد فرانسوی می باشد که در دوران صفویه به ایران مسافرت نموده، بنابر آنچه که از این اثر مهم استنباط می شود و با مقایسه آن بااندیشه های متفکران ایرانی در دوره مورد بحث دیدگاه های شاردن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته شده است. سوال اصلی این است که از دیدگاه شاردن چه عواملی در استبدادی بودن حکومت ایران عصر صفویه نقش داشته اند؟ شاردن در اثر خود به عوامل ثانویه تبدیل حکومت ایران به استبدادی اشاره می کند عواملی مانندضعف ساختاری نظام قضایی، و نوع تسلط حکومت ها در ایران که به وسیله نیروی های مستبد بوده است؛ اما در ورای این عوامل او به عوامل اصلی تبدیل حکومت ایران عصر صفویه به استبدادی از دیدگاه روان شناسی اجتماع ی مردم و اعتق ادات آنان نسبت به ش اه پرداخت ه است و با تاکی د ب ر این موضوع که علت اصلی استبدادی حکومت ایران عصر صفویه دیدگاه خاص مردم نسبت به شاه و اعتقادات آنان می داند که این دیدگاه نیز از جنبه روان شناسی اجتماعی مبتنی بر دیدگاه روان شناس معروف، یونگ، تحت عنوان ناهشیار جمعی مورد بررسی قرار گرفته و تاکید او بر این موضوع است که مردم در طول تاریخ خود به این نوع از حکومت و شاهان مستبد عادت کرده بودند. نکته مهم در تحلیل های شاردن تاثیر پذیری این سیاح در تالیف اثر خود از اندیشه های اتین دولابوئتی، یکی از اندیشمندان فرانسوی قرن شانزدهم، است که رساله او تحت عنوان «درباب بردگی اختیاری » مورد توجه پروتستان های فرانسوی قرارگرفته بود و اندیشه او در یکی از نشریات بسیار تند ارگان هوگنوها به نام France Turquie La در سال 1575م. چاپ شده است و ما در سفرنامه شاردن نشانه هایی از تاثیرپذیری از این اثر را می بینیم.
بازتاب اندیشه مشیّت الهی در تاریخ نگاری عصر ایلخانی (با تأکید بر تاریخ جهانگشا و تاریخ وصّاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش می کوشد با شناخت دیدگاه دو تن از مورّخان عصر ایلخانی در موضوع اندیشه مشیّت الهی، بازتاب آن را در محتوا و روش تاریخ نگاری آنان بازجوید. از این رو، برای تحقّق این هدف، پرسش های زیر مطرح است:
از دیدگاه مورّخان یادشده، محرک تاریخ و راه برندهآن چیست؟ این تفکّر تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفته است؟ دیدگاه های یادشده چه اثری در روش تاریخ نگاری آنان داشته است؟
در پاسخ به این پرسش ها، فرضیه زیر ارائه شده است:
اعتقادات عمیق شریعتمدارانه جوینی در مسئله مشیّت الهی و شرایط نامطلوب سیاسی اجتماعی حاکم بر زمانه وی، سبب نوعی نگاه مشیّتی از سوی او به تاریخ شده است ؛ بدین جهت، او در روش تاریخ نگاری خویش، به رغم به کار گیری دیدگاه های انتقادی (در برخی رویدادها) و گاه انصاف تاریخی، از اصل تعلیل و تحلیل بهره چندانی نبرده است. در مقابل، دیدگاه های معرفت شناسانه وصاف درباره مبانی علم تاریخ، آشنایی او با بسیاری از علوم، الگوپذیری از مورّخان و اندیشمندان بزرگ، تأثیرپذیری از اخوان الصفا و بهبود نسبی شرایط سیاسی اجتماعی، سبب نوعی نگاه فرازمینی مطلق از سوی وی به تاریخ نشده است. بر این اساس، روش تاریخ نگاری وی بیشتر بر دو اصل تعلیل و انتقاد بر پایه انصاف تاریخی استوار بوده و به روش تحلیلی نزدیک است.
نقوش ساسانی در فارس
دبیری و نویسندگی 3
اصحاب فرمان نویسی در عهد قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، در پی مشخص کردن نقش افراد و مناصب حکومتی و دیوانی در نگارش و صدور فرمان های دوره قاجاریه می باشد.
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش، باروش توصیفی و تحلیلی، بر اساس مطالعه ی کتب دست اول تاریخی، اسناد موجود و بر پایه منابع کتابخانه ای و تجربیات عملی مولف مقاله، نگاشته شده است.
یافته ها و نتایج: امر نگارش، تایید و اجرای مفاد فرمان امری پیچیده و مستلزم دانستن اصول نگارشی مدون و سیری طولانی در دیوان های متعدد حکومتی بوده است. متصدی اجرای این سیر از آغاز تا پایان، مسئولان حکومتی و دیوانی بوده اند. مناصبی که در راس اداره ی حکومت قرار داشته، و به علت نبود قانون مدون، امر آن ها، قانون و لازم الاجراء بوده است. این مناصب تمام صاحب مناصب قاجاری از صدر تا ذیل حکومت و دیوانسالاری قاجار را در برداشت. به این ترتیب که در مرحله اول دستور صدور فرمان، توسط شخص پادشاه صادر می شد. مرحله دوم که مرحله نگارش فرمان بود، توسط منشی الممالک و زیر دستان وی شامل: منشی، محرر، مذهب و... انجام می شد. سپس فرمان می بایست در ادارات مربوطه به تایید کارگزاران دیوانی و لشکری شامل صدر اعظم، مستوفی الممالک ، لشکر نویس باشی می رسید امر تایید مفاد سند با عمل صحه گزاری و دستینه که شامل مهر گزاری و نگارش نوشته های مبهم و ناخوانا در قسمت پشت سند بود اجرا می شد. لازم به ذکر است که پشت سند را ظهر و عمل نگارش بر این بخش از سند را ظهر نویسی می نامیدند. ثبت و رونوشت برداری از سند توسط دفترداران دیوان، صورت می گرفت، به این شکل که پس از نگارش، در هر مرحله ای از سیر سند در دواوین حکومتی، متصدیانِ رونوشت برداری، در دفاتری که به دفاتر خلود معروف بودند به رونوشت برداری و ثبت سند می پرداختند. علت رونوشت برداری این بود که صورتی از فرمان برای مراجعات بعدی در دست باشد.
خاندان معزی و گسترش اسلام در شبه قاره هند
حوزههای تخصصی:
اسلام در هند ابتدا به صورت روش های غیرنظامی و به وسیله ی تاجران و بازرگانانی که ما بین شبه قاره هند و شبه جزیره عربستان در رفت وآمد بودند، به صورت مسالمت آمیز اما محدود گسترش یافت. اما گسترش و نشر فرقه های اسلامی به خصوص فقه حنفی که با یورش سلطان محمود به هندوستان آغاز گشته بود، در دوران جانشینان این سلسله یعنی غوریان نیز در این منطقه ادامه یافت و در زمان قدرت گیری سلاطین دهلی من جمله شاهان معزی، سلاطین خلجی، تغلغیه، سلسله ی سادات، لودی و سوری تثبیت گردید. این سلسله های مسلمان که بعد از سلطان معزالدین غوری در شمال هندوستان قدرت را در دست گرفتند، همیشه روابط خود را با خلفای عباسی حفظ کرده و حتی پس از کشته شدن معتصم آخرین خلیفه ی عباسی تا مدت ها نام وی را بر سکه هایشان ضرب می نمودند، و این گونه تمایل خود را برای منطبق شدن با دنیای اسلام نشان می دادند.
جغرافیای تاریخی شهرستان نور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی توسعه نیافتگی ملل مسلمان و راه های برون رفت از آن از منظر علامه اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه اقبال لاهوری (1317 1256) تحت تأثیر اوضاع نابهنجاری که گریبانگیر جهان اسلام شده بود و نیز با آگاهی و درک عمیقی که از مبانی فکری دنیای شرق و غرب داشت خود را متعهد به سرنوشت انسان مسلمان می دانست. مهم ترین سؤالاتی که این مقاله بر آن است تا بدانها پاسخ دهد، عبارتند از: علامه اقبال چه عواملی را موجب توسعه نیافتگی مسلمانان می داند؟ راهکارهای وی برای برون رفت مسلمانان از این توسعه نیافتگی چیست؟ آیا می توان واقعیت های موجود در کشورهای مسلمان عصر حاضر را با اندیشه های اقبال تفسیر کرد و آیا می توان جامعه ایده آل اقبال را در شرق یافت؟ چارچوب نظری تحقیق ملهم از مکتب وابستگی به خصوص نظریات پل باران است. روش پژوهش کتابخانه ای است. در این مقاله عوامل توسعه نیافتگی مسلمانان در قالب دو بخش درونی و بیرونی و راهکارهای رهایی در دو سطح کلان و خرد تقسیم بندی شده اند.
حل خط هیرو غلیف هتیت ها
معرفی کتاب «دارالضرب های ایران در دوره اسلامی»
حوزههای تخصصی:
تفسیر در دین زرتشتی
حوزههای تخصصی:
تفسیر در دین زرتشتی، به طور اساسی شامل شرح اوستاست. با این حال، زند، نزدیک ترین معادل ایرانی آن، به طور کلی شامل متون پهلوی است که عقیده بر این است که از شرح و تفسیرهای پیرامون کتاب مقدس اوستا گرفته شده است، اما متون قدیمی ای که در دسترس اند، هیچ عبارت اوستایی ای ندارند. تفسیر زرتشتی با تفسیرهای مشابه ادیان دیگر تفاوت دارد چرا که در دین زرتشتی، تفسیر به عنوان بخشی از سنت مذهبی است که تا پیش از دوره ساسانی، در نوشتارها از آن استفاده نمی شد یا استفاده از آن محدود بود. مسلماً در این دوره طولانی که انتقال به صورت شفاهی بود، زند، به زبان فارسی میانه شکل بخشیده و دامنه آن را به نوعی محدود ساخته است. اگرچه سنت متأخرتر، بین متون اوستایی «گاهانی»، «حقوقی» و احتمالاً «مذهبی» تمایز رسمی قائل شده اند، اما به نظر می رسد که تفاوت قابل ملاحظه ای بین تفسیر و شرح پهلوی از گات ها و متون حقوقی، مانند وَندیداد، هیربُدستان و نیرنگستان وجود ندارد. بنابراین، بنا بر هدف این مقاله، همه این متون به عنوان بخشی از تفسیر زرتشتی شناخته می شوند. از آن جایی که در سده ۱۹ و ۲۰ میلادی، آثار زرتشتیان دارای عنصری از تفسیر است و از سوی دیگر، ادبیات تفسیری به معنای دقیق کلمه، وجود نداشته است؛ در اینجا، پدیده تفسیر زرتشتی مدرن، بدون ارجاع دقیق به تک تک متون بررسی خواهد شد.
امام رضا(ع) در منابع صوفیه تا قرن هفتم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امامان شیعه، از جمله امام رضا(ع)، نزد گروه های مختلف صوفی همواره از جایگاه والایی برخوردار بوده اند و از آن ها در سلسه بزرگان و اقطاب صوفیه و نیز به عنوان نمونه هایی کامل برای پیروی یاد شده است. یادکرد امام رضا(ع) در منابع صوفیه را که دارای روندی رو به رشد بوده، می توان به دو دوره متمایز پیش از قرن هفتم هجری و پس از آن، تقسیم نمود. توجه به شرح حال امام(ع) در دوره نخست، محدود به ذکر چند خبر و روایت است؛ ولی در دوره دوم، ابعاد سیاسی زندگی آن حضرت، کرامات و زیارت ایشان نیز مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، با مراجعه به کهن ترین نگارش های صوفیه، به بررسی چرایی و چگونگی راه یافتن نام و اخبار امام رضا(ع) در منابع اهل تصوف و سیر تطور آن در هفت قرن نخست هجری پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، صوفیان از قرن هفتم به بعد، به دلیل نیاز به پیوند با شیعیان، توجه گسترده تری را به امام نشان داده اند؛ اما تا پیش از آن، تنها به جهت فرهمندی و ویژگی های امام(ع)، به ایشان توجه کرده اند
تحلیل گفتمانی میراث حدیثی شیعه؛ مبانی و نتایج مطالعه موردی: بصائر الدرجات صفار قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتابندگی خوانش ها از سنت، زمینه ساز کشمکش گفتمان های شیعی پیرامون بازنمایی صحیح از سنت و انگیزه ای برای بازاندیشی میراث شیعی شده است. از متقدم ترین آثار شیعی باقی مانده که در آغاز عصر غیبت امام دوازدهم بر اساس احادیث امامان شیعی تدوین شده است، بصائر الدرجات صفار قمی است که دشواره های جامعه شیعی و مسائل و پاسخ نخبگان تشیع را در آستانه این تحول اساسی در تاریخ تشیع امامی، استفاده از آن در بعد از این تحول تا به امروز درباره جایگاه امام شیعی و همچنین تعریف مفاهیم مرتبط با آن در میان جریان های مختلف فکری تشیع به خصوص در دوران اخیر نشان می دهد. تحلیل گفتمان بصائر الدرجات صفار قمی در این مقاله نیز به واسطه چنین شرایط و انگیزه هایی تعین یافته است، زیرا فقدان وضوح مبانی روش شناسی در مباحثه درباره این مسئله یکی از مبادی جدلی شدن خوانش ها از میراث شیعی و کژتابی اعتبار یافته ها از معنا و تفسیر آنها است. رهیافت این مقاله در تحلیل گفتمان بصائر الدرجات برساختگرایی اجتماعی به مثابه نظام مفروضات هستی شناسانه، معرفتی و نظریه گفتمان لاکلو و موف همچون روش تحلیل است. از کاربست این چارچوب نظری چنین استنباط می شود که «علم امام» در فضای گفتمانی حاکم بر این متن، مبدل به گره گاه گفتمانی در نظم گفتمانی تشیع شد. پراکنش محتوایی و عددی روایات در بصائر الدرجات مؤید این امر است. در این میان مفوضه و مقصره مهم ترین گفتمان های شیعی بودند که حول گره گاه علم امام مفصل بندی شدند. از حضور پررنگ عناصر گفتمانی مفوضه، همچون تفویض امور جهان به ائمه و توانایی ها و دانش خارق العاده امامان، چنین برمی آید که بصائر الدرجات در هم انطباقی با شاخصه های گفتمانی مفوضه مفصل بندی شده است.