از نیمة دوم مرداد 1342، که بحث انتخابات دورة بیست و یکم مجلس شورای ملی در محافل مختلف و روزنامه ها مطرح شد، در پی استفتای مردم مسلمان از مراجع تقلید، آنها با صدور فتاوایی به تحریم انتخابات پرداختند.گروه های سیاسی نیز به دلیل شرایط شکل گرفته در جامعه و دستگیری رهبران و خفقان و سرکوبی گسترده، با برگزاری انتخابات مجلس به مخالفت پرداختند. مقالة حاضر، با استفاده از شیوة توصیفی- تحلیلی، به بررسی مواضع روحانیت و گروه های سیاسی در قبال انتخابات مجلس بیست و یکم پرداخته است. پرسش اصلی این است که مخالفت و تحریم انتخابات این دوره از مجلس، از سوی روحانیت و گروه های سیاسی بر چه مبنایی صورت گرفت؟ شواهد نشان می دهد وجود اختناق و انسداد سیاسی، رفتارهای غیرقانونی دولت، اعتراض به رفراندوم شاه و به خصوص دستگیری آیت الله خمینی و تعداد دیگری از روحانیان و وقوع قیام 15خرداد، عدم آزادی برای برگزاری انتخابات سالم، دلایل این تصمیم بوده است و گروه های سیاسی مخالف رژیم همچون نهضت آزادی، جبهه ملی، و حزب زحمتکشان به تبعیت از مشی روحانیت، برای نخستین بار در تاریخ فعالیت های خود انتخابات این دوره را تحریم کردند.
شورش های اعتراض آمیز که واکنشی به اوضاع نامطلوب حاکم بر جامعه محسوب می شوند، علت های مختلفی دارند که بازشناسی آنها رهیافتی به زندگی اجتماعی مردم و بازیابی تاریخ اجتماعی است. بررسی شورش های دوره صفویه نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ به ویژه که در تاریخ نگاری این دوره، زندگی اجتماعی مردم و طبقات فرودست، جز اشاراتی واگذاشته شده است. شورش مردم گیلان در آغاز پادشاهی صفی که به نام شورش غریب شاه شناخته می شود، نمونه مهمی از شورش های گروه های فرودست است که این پژوهش علت ها و عوامل مؤثر در آن را بررسی می کند. این بررسی مبتنی بر دو دسته از گزارش ها و نوشته هاست: گزارش های مورخان دوره صفویه و نظریه ها و تحلیل های پژوهشگران معاصر. بررسی دقیق گزار ش ها نشان می دهد که شورش گیلان در آغاز پادشاهی شاه صفی، به طور مشخص اعتراض به پادشاهی شاه صفی نیست بلکه ریشه ها و زمینه های آن را باید در دوره پادشاهی شاه عباس جستجو کرد. مهم ترین علت ها در نحوه حکومت و اداره ایالت گیلان و فشارهای مالیاتی در قالب گرفتن اخراجات گوناگون است که موجب سلب امنیت اقتصادی مردم این ایالت در دوره شاه عباس اول شد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از گزارش های تاریخی و اسناد و تحلیل های پژوهشگران به موضوع می پردازد.
هدف: هدف پژوهش حاضر، آشنایی مختصر با دلایل شکل گیری یکی از نهادهای مالی برآمده از انقلاب مشروطه، یعنی دیوان محاسبات و تحلیل برخی موانع موفقیت آن در انجام تکالیف قانونی در سال های نخست عمر خویش است.
روش/ رویکرد پژوهش: روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با اتکا به اسناد و برخی منابع کتابخانه ای است.
یافته ها و نتایج پژوهش: یافته های این پژوهش نشان می دهد که رهبران انقلاب مشروطه با علم به آشفتگی نظام بودجه ریزی و نیز عدم نظارت بر چگونگی هزینه شدن بودجة کشور، در نخستین دورة مجلس شورای ملی، با هدف نظارت بر نظام گردش مالی خزانة کشور اقدام به تأسیس دیوان محاسبات کردند، اما عواملی همچون مقاومت صاحب منصبان حکومتی و ریشه دار بودن فرهنگ عدم پاسخگویی در آنان، دیوان مزبور را دست کم در سال های نخست، در رسیدن به اهداف اعلام شدة خود ناکام گذاشت.
فسطاط، نخستین شهر اسلامی در آفریقا، پس از گشودن مصر، با ویژگی های یک شهر اسلامی و برای رفع نیازهای جهادگران مسلمان ایجاد شد و به عنوان مرکز ولایت مصر و «مغرب» نقشی تأثیرگذار در دوران صدراسلام برجای گذاشت.
ترکیب اجتماعی شهر و تحولات عمرانی و اقتصادی آن در دوره های مختلف همواره مورد توجه مورخان و محققان بوده است.
تغییراتی که در دورة سفیانیان در این شهر پدید آمد، موجب آغاز روند گذار از یک «شهر نظامی» به سمت یک شهر تجاری و اداری گردید و در پایان حکومت سفیانیان، این شهر به صورت مهم ترین مرکز سیاسی و اداری شمال آفریقا درآمد و بازار، فعالیت های اقتصادی و ترکیب اجتماعی آن موجب گردید طی سده های متمادی و علی رغم تغییر حاکمیت ها، همچنان اهمیت خود را حفظ کند.
تلاش برای یافتن علل و چگونگی تحولات این شهر، درعهد سفیانیان، موضوع این نوشتار است. پرسش اصلی پژوهش این است: شهر فسطاط در این دوره چه تغییراتی کرد و تأثیر این تحولات در ساختار شهری به چه میزان بود؟ نزدیک شدن به پاسخ هایی برای پرسش اساسی این تحقیق، نیازمند پژوهشی تاریخی با شیوه های توصیفی- تحلیلی است.