بندر لنگه از سال 1213ش/ 1834م. بندر اصلی لارستان و محل آمد و شد کالاهای وارداتی و صادراتی خلیج فارس تا سال 1277ش/ 1897م بود که پس از آن پویایی اجتماعی و تجاری اش افول کرد. به نظر می رسد با تکیه بر عامل اقتصادی صرف نمی توان انحطاط اجتماعی این بندر را توضضیح داد و باید علل سیاسی و ایدئولوژیک نیز نقشی همتراز با علل اقتصادی را در نظر داشت. پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی وبا کاربرد نظریه تعیّن چندبعدی overdetermination)) دو عامل دیگر یعنی ساختار سیاسی و ایدئولوژیکی را در کنار ساختار اقتصادی این بندر بررسی و تحلیل نموده و این فرضیه را به آزمون گذاشته است که: «تناقضات ساختاریِ (تناقضات سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی) تشکل اجتماعی بندر لنگهاز سال 1278ش./1899م.، انحطاط اجتماعی آن را موجب گشت.» . تعرفه های جدید گمرکی( 1278ش/1899م،) لجام گسیختگی مأمورین دولتی و غیر بومی دفاتر گمرکی، ناامنی سیاسی و اجتماعی پس کرانه های لنگه پس از انقلاب مشروطیت، قانون انحصار تجارت، قانون خدمت نظام اجباری و فرمان «کشف حجاب اجباری» و وجود راه های فرار از این تناقضات (مهاجرت انسانی و مهاجرت سرمایه، قاچاق و رشوه) انحطاط اجتماعی بندر لنگه را در پی داشت.
Baladieh as a new administration, has started its operation from the constitutional era, and in Reza Shah's reign continued its undertakings more seriously in the field of urban planning, cleaning, and supply needs of the citizens. Part of the Baladieh actions was in the field of public health. documents clearly indicate the Baladieh's attempt to reorganize community's health status. Supervising baths and deli shops, doctors and pharmacies, attempt to expand hospitals, monitoring guilds that directly or indirectly were in contact with public health, noticing women's health and public health, and culturalizion in these cases were some of Baladieh's attempts. However Baladieh made up the health police of Baladieh, health inspectors, and their judicial actions for executing its administrative instructions and circulars.
This study, using descriptive and analytical method, and benefiting archival documents and books and magazines has investigated the activities of Baladieh administration in public health during the Pahlavi I. Purpose of this paper is to study the activities of the new Baladieh in Pahlavi I period in the context of its social functions. This research seeks to answer the question that the activities of the Baladieh resulted in which changes in the public health? In order to answer this question, firstly Iran's sanitations in late Qajars and Pahlavi I is described and then the Baladieh's sanitary tasks and attempts in public health is studied.
امروز به روشنی پیداست که دنیای تاریخ نویسان در طول یک قرن گذشته ، دچار دگرگونی و تغییراتی اساسی گردید . از منظر مورخان جدید ، تاریخ تنها گزارش عملکرد شاهان ، قهرمانان ، روحانیون و حوادثی از قبیل جنگ و صلح نیست . بلکه ارائه و شناخت زندگی و بازآفرینی افعال آدمیان ، در گذشته است . نیل به این مقصود ، مستلزم دسترسی به منابع مرتبط می باشد که از جمله این منابع ، متون تأدیبی است . آداب نامه ها صورت مثالی و آرمانی است از آنچه در زندگی روزمره وجود دارد وهمچنین نوعی ادبیات اتوپیایی است که تقابل میان ذهن کمال گرا و عمل اجتماعی عینی را باز می نماید.
این مقاله در صدد بررسی این موضوع است که آداب نامه های عصر قاجار و همه ی متون تعلیمی – تأدیبی ، به عنوان متون تأثیر گذار بر ذهن کنشگران فردی و اجتماعی ، چه کمکی به روشن شدن ابعاد زندگی مردم آن عصر می کند .
غایت مطلوب مورخ اجتماعی ، نشان دادن کنش فردی و جمعی عصر مورد مطالعه اش می باشد و به ویژه رسیدن به فکری است که فاعل تاریخی را به انجام آن کنش واداشته است . ادعای ما این است که آداب نامه ها یکی از ارکان اصلی سازنده ذهن و فکر کنشگر است . پس به دنبال پاسخ به این سؤالیم که آیا می توان آداب نامه ها را به عنوان یکی از منابع مهم روشنگر تاریخ اجتماعی ایران محسوب کرد ؟حاصل آن که تنوع موضوعات آداب نامه ها و مباحثی که عمدتأ به زندگی و آداب اجتماعی و رسوم متداول هر دوره برمی گردد این دسته از منابع را به مراجعی قابل توجه برای تاریخ اجتماعی بدل کرده است مواردی همچون آداب سفره، آداب معاشرت، آداب تربیت اولاد، آداب طهارت، آداب ازدواج، آداب بازی نمونه هایی از آنها است.
حوزه های کردنشین غربِ کشور به چند بخش تقسیم شده اند که هر یک از پیشینه تاریخی و فرهنگی خاصی برخوردارند؛ حوزه مکریان که آن را با مرکزیت مهاباد، مشتمل بر بخش های وسیعی از آذربایجان غربی و مناطق همجوار آن می توان دانست یکی از این بخش های عمده است که در این بررسی ضمن اشاره به سوابق تاریخی آن، از نوع پیوندهایش با اندیشه ایران نیز تعریفی ارائه خواهد شد. پیوندهایی که در دوره معاصر و در تقابل با آراء شکل گرفته در بخش هایی از دیگر حوزه های کردنشین منطقه با توان آزمایی هایی جدی روبرو می باشد.
شهر یزد از زمان تیموریان شاهد ظهور مورخان بزرگی در عرصه تاریخ نگاری محلی بوده است. تاریخ نگاری محلی یزد با حاشیه گرفتن از تاریخ نگاری محلی فارس رشد کرد و هم زمان با توسعه یک قدرت سیاسی، که تقریباً برای اولین بار در تاریخ آن بروز کرد، نخستین کتاب در تاریخ محلی یزد نیز تدوین شد . در آغاز سده نهم سنت تاریخ نویسی در یزد رشد بیشتری کرد و آثار ارزنده ای در تاریخ نگاری محلی آن پدید آمد. این آثار تمام ویژگی های کلی تاریخ نگاری محلی ایران را داشت با این تفاوت که حس استقلال طلبی در آنها پررنگ تر بوده و توجه اصلی نویسندگان تاریخ محلی به بناهای یزد و سازندگان آنها بوده است . هرچند در کنار آن به تاریخ سیاسی هم پرداخته اند.
در این مقاله، با استفاده از منابع اصلی و به شیوه تحلیلی و توصیفی به این پرسش ها پاسخ داده می شود که علل اصلی رشد تاریخ نگاری محلی در این دوره چه بوده است؟ نویسندگان و مخاطبین این آثار چه کسانی بوده اند؟ در پاسخ باید گفت که به نظر می رسد ،استقلال سیاسی و تاسیس سلسله های محلی نقش اساسی داشته و حمایت حاکمان سیاسی از نویسندگان زمینه تدوین این آثار را فراهم کرده است . از سویی، رونق اقتصادی زمینه را برای کسب معارف فراهم کرده و نویسندگان بسیاری در عرصه تولید متون تاریخی ظهور کرده و به دنبال آن اشتیاق به خواندن آثارشان در بین طبقه متوسط گسترش یافته است.