در حالی که با فروپاشی نظام اداری و سیاسی کشور در خلال هجوم قوای متفقین به ایران در شهریور 1320 بسیاری از حوزههای عشایری کشور ـ از جمله آذربایجان غربی و به ویژه مناطق کردنشین آن دچار هرج و مرج شد، تنها در حوزه ارومیه است که با تشکیل گروهی موسوم به «کمیته نجات» یا «کمیته کرد و آسوری» با تلاش سازمان یافته عوامل امنیتی شوروی برای بهرهبرداری از این آشوب در جهت توسعه و تثبیت نفوذشان در آن حدود روبرو میشویم؛ اگر چه این تلاش و تحرک روسیه چند صباحی بیش به طول نیانجامید ـ زمستان 1320ـ ولی از آنجایی که پیش درآمدی شد بر تکرار همین رویکرد از سوی مقامات شوروی در مقیاسی به مراتب گستردهتر در سالهای پایانی جنگ، بررسی آن اهمیت دارد.
سرریز مجموعهای از آشوبهای ایلی و عشایری، ویژگی اصلی تحولات کردستان در تحولات حاصل از فروپاشی نظام اداری ایران در پی واقعه شهریور 1320 بود. در حالی که تلاش مقامات دولتی برای اعاده نظم و آرامش در آن سامان بنا به دلایلی چند ـ از جمله مداخلات و ممانعت نیروهای خارجی ـ با دشواریهای فراوانی روبرو شد، گروهی از نخبگان شهری کرد نیز ـ به گونهای که در این بررسی ملاحظه خواهد شد ـ تلاش کردند با ایجاد یک حرکت سیاسی محلی، از ابعاد این آشوب و اغتشاش کاسته، تحولات آن حوزه را جهتی خاص بدهند.
ظهور و سقوط جمهوری مهاباد در فاصله پاییز 1324 تا زمستان 1325 در تاریخنگاری رشته رخدادها و حوادثی که به برآمدن ناسیونالیسم کرد منجر شده است، جایگاه مهمی دارد. در این بررسی در کنار ارائه تصویری از کل این واقعه، سعی شده است که زمینههای تاریخی آن هم از لحاظ داخلی مورد بررسی قرار گیرد و هم از نظر خارجی، به صورت دخالت تعیین کننده اتحاد شوروی در ایجاد آن. تبعات منطقهای و بینالمللی این واقعه نیز از جمله نکاتی است که در این بررسی مورد توجه بوده است.
اگر چه اقدام شوروی در ایجاد دو حرکت جداییطلب در بخشهای ترک زبان و کردنشین آذربایجان ـ فرقه دموکرات تبریز و جمهوری کرد مهاباد ـ میبایست در مقام دو بازوی یک اهرم در جهت اعمال فشار بیش از پیش بر ایران و تأمین منافع مسکو عمل کند ولی در عمل تنشهایی که میان این حوزه پدید آمد خود عاملی شد در تضعیف اهداف شوروی و رو به کاهش نهادن فشار مورد بحث . در این بررسی یکی از ناظرانِ مهّم و همچنین عواملِ ذیمدخل در دامن زدن به این تنشها، گزارشی از تحولات مورد بحث به دست میدهد.
حوزه های کردنشین غربِ کشور به چند بخش تقسیم شده اند که هر یک از پیشینه تاریخی و فرهنگی خاصی برخوردارند؛ حوزه مکریان که آن را با مرکزیت مهاباد، مشتمل بر بخش های وسیعی از آذربایجان غربی و مناطق همجوار آن می توان دانست یکی از این بخش های عمده است که در این بررسی ضمن اشاره به سوابق تاریخی آن، از نوع پیوندهایش با اندیشه ایران نیز تعریفی ارائه خواهد شد. پیوندهایی که در دوره معاصر و در تقابل با آراء شکل گرفته در بخش هایی از دیگر حوزه های کردنشین منطقه با توان آزمایی هایی جدی روبرو می باشد.