کردان فارس و خوزستان، از مهمترین گروه های ساکن در جنوب غربی ایران در سده های نخستین اسلامی بودند. این گروه که به زندگی عشایری مشغول بودند، در دوران فتوح اسلامی در برابر مسلمانان مقاومت کردند و حتی برای جلوگیری از پیشروی مسلمانان و سقوط ولایات داخلی ایران، اجتماع یکپارچه و متحد تشکیل دادند. تداوم و ثبات مقاومت و مبارزه کردان، از آغاز فتوح مسلمانان در خوزستان و فارس، تا پایان زمامداری خلفای راشدین ادامه یافت و حتی آنان در سده های نخستین اسلامی تاثیرگذاری خودرا در تاریخ سیاسی ـ اجتماعی غرب و جنوب غربی ایران حفظ کردند. این مقاله، براساس روش تحقیق تاریخی و با رویکرد تحلیلی، به بررسی و تبیین نقش کردان فارس و خوزستان در دوره فتوح اسلامی، پرداخته و این مسأله را مطرح می کند: چرا کردان فارس و خوزستان به رغم نارضایتی از جامعه طبقاتی ساسانی، در برابر اعراب ایستادگی کردند و در دوران فتوح اسلامی چه نقش در مقاومت علیه مسلمانان داشتند؟ بر مبنای آگاهی های اندکی که منابع ارائه می دهند، این مسأله روشن می شود که کردان ولایات فارس و خوزستان تا قرن ها مقابل مسلمانان ایستادند و به تدریج سر تسلیم فرود آوردند و تلاش زیادی کردند که فرهنگ پیشین خود را تا حد ممکن حفظ کنند. اما شرایط تازه زندگی و حضور حاکمان جدید عرب و ایرانی تحت امر خلافت، فرهنگ و آیین جدیدی را ـ که هرچند در مواردی با اسلام واقعی فاصله داشت ـ به آنان عرضه کرد.
در دیوان سالاری دوره ی صفویه، مجمعی به نام جانقی دیده می شود که از دیوان سالاری دوره ی مغول و تیموری، به حکومت صفویه راه یافت و به تکامل رسید. این مجمع، وظیفه ی ارائه ی مشورت به شاه و حل و عقد امور مربوط به جنگ و جانشینی شاه صفوی را بر عهده داشت و تعدادی از صاحب منصبانِ عالی رتبه و با نفوذ دوره ی صفوی، که در رأس آنان صدر اعظم قرار داشت، عضو این مجمع بودند. در پژوهش های مربوط به حیطه ی دیوان سالاری صفویه، این مجمع با دیگر مجامع درباری این دوره- به خصوص با مجلس بهشت آیین- خلط گردیده و مجمع مستقلی به حساب نیامده است. این پژوهش در پی اثبات این مدّعاست که مجمع جانقی، مجمع کاملاً مستقلی بوده و از جنبه های گوناگون، یعنی از حیث اعضاء و وظایف، با مجامع دیگر، تفاوت داشته است. در این پژوهش، مجمع جانقی از حیث نام، اعضا، کارکردها و اهمیت آن در دیوان سالاری دوره ی صفویه، با تکیه بر شواهد تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته و در نتیجه معلوم شده است که هفت تن از صاحب منصبان عالی رتبه ی تشکیلات صفوی عضو اصلی و دائمی مجمع جانقی بوده اند. این مجمع، در غیاب شاه، با ریاست صدر اعظم تشکیل می شد. در کارنامه ی این مجمع، بررسی دو موضوع دیده می شود: یکی امور جنگی، و دو دیگر مسئله ی تعیین جانشین پادشاه. نظر به اهمیت این دو موضوع، و نیز جایگاه والای سیاسی و دیوانی اعضای مجمع، می توان مجمع جانقی را شورای عالی دربار صفوی نامید.
شیخ محمد خیابانی و رئیسعلی دلواری قهرمانان مبارزات ضد بیگانه در شرایط سخت و دشوار بیثباتی سیاسی اواخر سلسله قاجاریه بودند. این گزارش مروری گذرا بر دلیرمردیهای این دو فرزند پاک وطن دارد.
تشکیل مجلس و پذیرش نوعی نظام پارلمانی از سوی مظفر الدین شاه از جمله نتیجه های انقلاب مشروطیت ایران بود. این مجلس که در نخستین فرمان صادر شده در تشکیل آن (14 جمادی الثانی 1324) نام ویژه ای نداشت در فرمان بعدی (16 جمادی الثانی) عنوان مجلس شورای اسلامی یافت و در آخرین فرمان که به فاصلهٔ چهار روز از نخستین آنها صادر شد نام مجلس شورای ملی گرفت. انگیزه های سیاسی ناشی از بدبینی مشروطه خواهان به دولتمردان از یک سو و ترس از تنگ نظران به سبب مصادره به مطلوب نام مجلس که به نادیده گرفتن حقوق ملت و آزادی آنها می انجامید از سوی دیگر، نشان از علت تبدیل فرمان ها و نام گذاری های مختلف آن دارد. مقاله در صدد بیان دلیل تغییر نام مجلس در سه فرمان یادشده و انگیره های سیاسی مؤثر در این تغییر است.