امرای مغول که اکثرا از میان اشراف قبایلی مغول- ترک برخاسته بودند، در تحولات امپراتوری چنگیزخان و خاندان او، از جمله در حکومت ایلخانان نقش تعیین کننده ای داشتند. یکی از مهمترین این تحولات مساله مسلمان شدن مغولان و رسمیت یافتن اسلام از سوی حکومت ایلخانان است. در این مقاله کوشش شده تا رابطه امرای مغول با این موضوع مورد توجه قرار گیرد و سیر واکنش ها و تحول شخصیت مذهبی آنها در جریان اسلام گرایی مغولان بررسی و تحلیل شود.
سؤال اصلی این مقاله آن است که آیا نظریة اسکاچپول توانایی تبیین انقلاب ایران را دارد. برای پاسخ به این سؤال متغیرهای اصلی نظریة او در مورد جامعة ایران بهکار رفته و در ادامه، جرح و تعدیلهایی که خود اسکاچپول در نظریهاش انجام داده شرح و در پایان آرا و عقاید اسکاچپول دربارة انقلاب ایران نقد و ارزیابی شده است.