بیشتر فقهای صدر اول که متعرض این بحث شده¬اند، فتوا به حرمت داد و ستد خون داده¬اند. اقوال فقها در این مسئله عبارت است از: الف) حرمت مطلق، ب) تفصیل میان خون نجس و پاک، ج) حرمت مستقل و جواز همراه با اشیاء دیگر، د) جواز داد و ستد در موارد منافع حلال. ادلة قائلان به حرمت نیز عبارت است از: الف) اجماع، ب) عدم مالیت خون، ج) نجاست خون، د) اصالة الفساد در عقود، هـ) اعانت بر اثم، و) آیات، ز) روایات. پس از بررسی و نقد تفصیلی هریک از این ادله، به نظر می¬رسد خرید و فروش خون در عصر حاضر با توجه به منافع محللة فراوان جایز است. فقهای چهار مکتب فقهی اهل سنت نیز بر این باورند که خرید و فروش خون جایز نیست و ادلة آنها روی هم رفته عبارت است از: الف) اجماع، ب) نجاست خون، د) عدم مالیت. برخی از فقهای اهل سنت از باب اضطرار و نجات جان انسان¬ها، داد و ستد خون را روا دانسته¬اند.
انحطاط اخلاقی یعنی بازماندن از سیر در طریق کمال و یا خروج از آن بواسطه کسب رذایل اخلاقی. کمال و سعادت حقیقی مفاهیمی هستند که تعریف و تعیین مصادیق آنها وابسته به نوع جهان بینی یک نظام اخلاقی است. نظام های اخلاقی قرآن و اناجیل اربعه بواسطه بهره مندی از منشایی مشترک، کمال و سعادت حقیقی را «تقرب به خدا» و لازمه آن را ایمان و التزام بر اعمال مؤمنانه معرفی میکنند. بر این اساس، انسان بواسطه بهره مندی از نعمت اختیار، هدف داری و تلاشگری، قادر است تا سعادت حقیقی یعنی فلاح و فوز ابدی را از آن خویش سازد. اما بواسطه عواملی که موجب تضعیف یا سلب ایمان او میگردند، ممکن است از مسیر کمال بازماند. این عوامل که به طور مشترک در قرآن و اناجیل بر آنها تأکید شده است، عبارتند از: هوای نفس، دنیا و شیطان. دنیا، موضوع هوای نفس و شیطان، مؤید و آرایشگر هواهای نفسانی است.
دیدگاههای عرفا در مباحث معرفتشناختی (هرچند نه با این عنوان) در متون عرفانی مطرح شدهاند. در شمارههای پیشین نظریات عینالقضاة همدانی و صدرالدین قونیوی در این خصوص مورد بحث قرار گرفت. این مقاله به دیدگاههای عارفی دیگر یعنی شیخ سید حیدر آملی پرداخته است. در راستای این هدف، نگارنده ضمن معرفی اجمالی شخصیت علمی سید حیدر آملی، به استخراج، طبقهبندی و طرح دیدگاههای وی پرداخته است.
حقوق بشر از زمینه های وجودی معرفتی و غیر معرفتی بهره می برد که زمینه های وجودی معرفتی آن عبارتند از: مبانی، منابع و مبادی یا پایه های اعتقادی که آن هم شامل پایه های هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی می شود. فلسفه حقوق بشر به دو معنا می تواند مطرح شود: یکی دانشی درجه دوم که از پیوند حقوق بشر با مبانی و پایه های اعتقادی آن سخن می گوید. فلسفهٴ حقوق بشر در این معنا، بخشی از روش شناسی بنیادین حقوق بشر است. دیگری دانشی درباره مبانی و پایه های اعتقادی و متافیزیکی حقوق بشر است که صحت و سقم آنها را می سنجد فلسفه حقوق بشر در صورت اخیر، بخشی از متافیزیک خواهد بود.
در این مقاله، ابتدا از حداقل پایه های اعتقادی لازم برای تدوین جهانی حقوق بشر سخن می رود و از آن پس مبادی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی حقوق اسلامی بشر به بحث گذاشته می شود. سپس منابع و مبادی متخذ از آن اصول تبیین می شود و در نهایت با مقایسه ای تطبیقی، امتیازهای حقوق بشر اسلامی در قیاس با اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر می شود.