سکولاریسم در جهان عرب (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مصر در میان حکومت اسلامی و حکومت سکولار [= دنیاگروانه]
علمانیت در مصر میان نزاعهای دینی و سیاسی
دنیاگروی و جامعه مدنی
چیستی علمانیت و نزاع میان اسلامگرایان و دنیاگروان
اسلام و سیاست؛ پاسخ به شبهات دنیاگروان (الاسلام و السیاسة؛ الرد علی شبهات العلمانیین)
مسلمانان میان علمانیت و حقوق بشر مادی
علمانیّت و پیشگامان آن در مصر
علمانیّت؛ پیدایش، سیر تحول و تأثیرات آن در وضعیت کنونی جهان اسلام
الدیمقراطیّة بین العلمانیّة و الاسلام (دموکراسی میان سکولاریزم [= دنیاگروی] و اسلام)
دنیوی شدن [= سکولاریزم] و بازداری اسلامی گفت و گوهایی در پیرامون تحول و تجدد
اسلام سیاسی میان اصولگرایان و دنیاگروان
اشاره:
سکولاریسم که در جهان عرب مرادف با واژه "علمانیت" میباشد، دهها سال بسیاری از متفکران اجتماعی و صاحبنظران دینی را درگیر مباحث خود کرده و تا کنون صدها عنوان کتاب و چند برابر مقاله را به خود اختصاص داده است و متفکران مسلمان تلاش کردهاند کاستیهای مبانی سکولاریسم و ناسازگاری آن با نقش دین در جامعه و حیات انسانی را تبیین کنند و در این میان برخی نویسندگان و نظریهپردازان معاصر نیز مقهور و مجذوب تهاجم سنگین و گسترده غرب در کشاندن دین به حیات فردی و جداییآن از جامعه و سیاست شده و به قصور یا تقصیر به ترویج شخصی بودن دینباوری و حوزه دخالت آن و بیرون بردن آن از مدار تنظیم مناسبات اجتماعی و مدیریت سیاسی پرداختهاند. آنچه میخوانید مروری بر یازده کتاب عمده در تبیین سکولاریسم و تحلیل و نقد مبانی و سیر تاریخی آن در برخی کشورهای عربی میباشد. این مرور، علاوه بر اینکه میتواند صورتی اجمالی از مباحث سکولاریسم به ویژه در جهان عرب را نشان دهد، برای شناخت و ارزیابی منابع مطالعاتی در این موضوع، میتواند مفید افتد.
|215|
مصر در میان حکومت اسلامی و حکومت سکولار [= دنیاگروانه]
شناسنامه: گروهی از نویسندگان، مصر بین الدولة الاسلامیة و الدولة العلمانیة، چاپ اول، 1992، قاهره، مرکز الاعلام العربی، 126 صفحه
معرفی اجمالی:
این کتاب گزارشی است تفصیلی از مناظرهای مهم میان چهرههای اسلامگرا و سکولار که به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفت. تصاویر آمده در کتاب گویای این امر است که طرف اسلامگرا شامل مرحوم شیخ محمد غزالی عالم معروف مصری، محمد مأمون هضیبی سخنگویاخوان المسلمین مصر و دکتر محمد عماره فارغالتحصیل الازهر در رشته فلسفه و نویسنده معروف اسلامگرا و در طرف سکولار دکتر محمد خلفاللَّه نویسنده معروف علمانی و سردبیر مجله الوحدة چاپ قاهره و دکتر فرج فوده مدافع جنجالی و سرسخت سکولاریزم و مؤسس حزب المستقبل مصر میباشد.
این مناظره توسط شورای نویسندگان مصر ترتیب داده شد و اداره آن بر عهده رییس این شورا دکتر سمیر سرحان بوده است.
طرف اسلامگرا تأکید دارد که استقلال، تشخص و هویت ما در گرو برگشت به میراثآسمانی است. ما در پی حکومت اسلامیای هستیم که نیمی از آن بر اساس وحی الهی و نیم دیگر آن بر اساس حکم عقل از راه قیاس و استحسان اداره شود. شورای غربی به ترخیص زنا و همجنسبازی منتهی میشود. احکام آمده در قرآن گویای آن است که اسلام ترکیبی از دین و دولت است. چه کسی موافق این پندار است که حضرت محمد حکومتی را بر پا نداشت. تشکیل حکومت وظیفهای است مدنی که بدون وظایف دینی به پا داشته نمیشود. میان ما و غربیها این تفاوت جدی وجود دارد که آنان زمانی بنا به دین مسیحیت حکم میراندند که عقبمانده و واپسگرا بودند اما تجربه ما در حکومت اسلامی زمانی تحقق پذیرفت که در اوج سیادت، مدنیت و پیشرفت بودیم. پس میان مدنیت و اسلامیت حکومت، تباینی نیست.
حکومت اسلامی با اقلیتها رفتار شایستهای دارد. هم اکنون اقلیت قبطی در مصر خوشبختترین اقلیت دینی در دنیا هستند به طوری که دبیر کل سازمان ملل [پطرس غالی] از میان آنان برگزیده شده است.
|216|
ما مخالف دولت دینیای هستیم که مدعی سخن گفتن از طرف خدا یا در انحصار طبقه دینی خاصی باشد. ما کهنوت [طبقه خاص روحانی بسان مسیحیت] نداریم؛ شکلگیری حکومت نیز از طریق انتخابات است نه بیعت.
سکولارها بر این باورند که قرآن مسؤولیت پیامبر را "مبلغ عن اللَّه و داعی الی اللَّه" دانسته است نه حاکم و زمامدار و شریعت اسلامی روابط مردم با همدیگر را تنظیم میکند؛ چنین چیزی نمیتواند بنیانگذار حکومت و نظام آن باشد. حکومت نیازمند برنامه تفصیلی و دقیق است. چنین برنامهای نزد اسلامگرایان دیده نمیشود. پیشدرآمد حکومت اسلامی مورد نظر اسلامگراها خونریزی و فتنهانگیزی بوده است. همین مناظره از نتایج دولت مدنی و علمانی است. یکپارچگی وطن و تمدن اقتضای حاکمیت دینی را دارد. دولت مدنی و علمانی در نظر ما یعنی دولت شهروندی. ما منکر رییس حکومت بودن پیامبر اکرم نیستیم اما این ناشی از نصالهی نبوده بلکه ناشی از آن است که او بنیانگذار جامعه اسلامی بوده است. خلافت یعنی برای همه عمر خلیفه بودن که تنها در صورت ناشایست بودن، عزل یا کشته میشود. در نظامهای دموکرات مدت ریاست محدود است و با روشهای تبلیغی و سیاسی قابل مقابله است، نه از راه کشتن و انقلاب و فتنه. واقعاً اسلام در مسند حکومت با زمانه و با حکومت به معنای امروزی ِآن چگونه قابل تطبیق و هماهنگی است!
در پایان کتاب، تعلیقات برخی از اندیشمندان مصری و غیر مصری بر مناظره فوق آمده است. دکتر احمد عبدالرحمن، دمرداش عقالی، زینب غزالی، رزق الطویل رییس دانشکده مطالعات اسلامی در الازهر، صافی ناز کاظم روزنامهنگار و نویسنده معروف، سرتیپ طلعت مسلم استاد آکادمی نظامی ناصر، شیخ طه عبداللَّه عفیفی، عبدالصبور شاهین [ناقد معروف نصر حامد ابوزید] از این تعلیقهنویسان هستند. اینان همه با عبارات مختلف در رد علمانیت نوشتهاند و تعدادی از آنان اساساً علمانیها را شایسته بحث و گفت و گو ندانسته و از این جهت بر اسلامگراها خرده گرفتهاند.
محمد عماره برداشتهای خود از این مناظره و چند مناظره مشابه و توضیحات و استدلالات خود را به طور مبسوط در کتاب "الاسلام و السیاسة، الرد علی شبهات العلمانیین" آورده است که اجمالی از این کتاب را نیز در ادامه خواهیم آورد.
|217|
ارزیابی:
کتابهای دیگری هستند که به طور مبسوطتر و جامعتر دیدگاه اسلامگراها و علمانیها را طرح کردهاند.
علمانیت در مصر میان نزاعهای دینی و سیاسی
شناسنامه کتاب: احمد نایل، صابر، العلمانیة فی مصر بین الصراع الدینی و السیاسی، چاپ اول، 1999، مرکز الدراسات و المعلومات القانونیة لحقوق الانسان، قاهره، 248 صفحه.
معرفی اجمالی کتاب:
این کتاب به تبیین اندیشه علمانی و عمدتاً تحولات آن در نیمه اول قرن بیستم در مصر میپردازد. صابر نایل بر این باور است که جوامع اسلامی به علمانیت نیاز مبرم دارند. وی در فصل نخست کتاب به موضوعات و مسایل علمانیت از قبیل تعلیم و تربیت سکولار و تحقیقات علمی سکولار میپردازد. موضوعات خلافت، آزادی زن، ناسیونالیسم مصری و عربی نیز در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است.
احمد نایل "عَلمانیت" را به معنای غیر دینی میداند نه بیدینی و آن را با "ع ِلمانیت" یا سیانتیسیزم متفاوت میداند. اما میان علمگرایی و عَلمانیت ارتباطی وثیق قایل است همچنان که به دلیل توجه فلسفههای مادی به عالم خارجی و محسوس میان علمانیت و فلسفههای مادی نیز ارتباط قایل است. هر چند معتقد است در جوامع غیر مادی نیز نظام علمانی متصور است و در مبانی میان آنها ناسازگاری نیست بلکه به تعبیری، علمانی معنویتگراست چون عالَم راجولانگاه فعالیت و اراده انسانی میداند نه آنکه عالَم را منحصراً مادی بداند. وی علمانیت را ازمشکلات مسلمانان نمیداند چون به نظر وی در اسلام نه حاکمیت روحانی و قدسی وجود دارد و نه مقامات و شخصیتهای قدسی و علمانیت نیز یعنی زدودن قدسیت از حیات اجتماعی. وی علمانیت را دارای بعد ایجابی نمیداند بلکه آن را تنها دارای حیثیت سلبی میداند یعنی سلب اعمال نظر و تقنین به نام خدا و بهترین معادل آن را در عربی السلطة الزمنیة (یعنی حاکمیت دنیایی و زمانمند) میداند.
مؤلف تحقیقات، آکادمیک را مجرایی برای بروز و ظهور علمانیت دانسته است و از اینرو
|218|
سه اثر تحقیقی و آکادمیک را منشأ بروز علمانیت در مصر در نیمه اول قرن بیستم دانسته است: یکی رساله دکترای منصور فهمی در باره وضعیت زن در سنت اسلامی. وی در این اثر تلویحاً از اختصاص تعدد زوجات (بیشتر از چهار همسر) به پیامبر و عدم وجوب مهر و شهود برای پیامبر انتقاد میکند. وی به خاطر این کتاب که هرگز از فرانسه به عربی ترجمه نشد محرومیتهای بسیاری کشید و به زودی دیدگاههای خود را پس گرفت.
کتاب "فی الشعر الجاهلی" اثر طه حسین، دومین اثر جنجالیای است که مؤلف خود را به اخراج از دانشگاه سوق داد؛ هر چند وی بعدها به وزارت معارف مصر رسید. وی بسیاری از آثار و اشعار جاهلی را خلق شده دوران اسلامی و نسبت داده شده به جاهلیت دانسته است که بیشتر گرایشهای غیر اسلامی مسلمانان را میرساند. وی وجود تاریخی ابراهیم و اسماعیل و نیز نسبت عرب فعلی به اسماعیل را از نگاه علمی نمیپذیرد و اشاره قرآن و عهدین به آنها را مستندی تاریخی برای اثبات وجود تاریخی آنها نمیداند.
اثر بحثانگیز سوم کتاب "الفن و القصة، فی الاسلام"، اثر محمد احمد خلف اللَّه است. وی بر این باور است که قصص قرآن را باید از منظر بلاغی مورد توجه قرار داد نه از منظر تاریخی تازمینه برای طعن و نقض مستشرقان فراهم آید. شیخ الازهر کلمات خلف اللَّه را کفرآمیز دانست. ویاز منصب علمی خود در دانشگاه برکنار شد و مجبور شد تزی دیگر را برای احراز دکترا ارائه کند.
کتاب "الاسلام و اصول الحکم" اثر علی عبدالرزاق نیز پس از کتابهای فوق کاری بحثانگیز و زمینهساز اندیشه سکولار بوده است به ویژه آنکه عبدالرزاق از مشایخ و علمای الازهر بوده است؛ هر چند از این منصب عزل شد. وی حکومت را امری دنیوی و در اختیار مردم میداند و حکومت پیامبر را از شؤون پیامبری وی نمیداند و خلافت را ساخته و پرداخته دنیاطلبان بعدی میشمارد و ابوبکر را نه جانشین پیامبر که اولین مَلِک و پادشاه اسلام میداند. به نظر وی رسالت پیامبر، تنها ابلاغ و تبلیغ وحی بوده است. در برابر عبدالرزاق، حکومت، الازهر و روحانیت مصر به ویژه رشید رضا صاحب المنار ایستادند. تنها مجموعه الاحرار الدستوریین [آزادگان قانونگرا] و روزنامه السیاسة نشریه محمد حسنین هیکل از او دفاع کردند.
کتاب "الشریف الرضی" اثر محمد سید گیلانی نیز از آثار مسألهساز بوده است. وی دوران معاصر رضی را دوران انحطاط اخلاقی مسلمانان و حاکمان اسلامی میداند. وی در تبیین این اوضاع و احوال مطالبی را طرح کرد که به تحریک شدید احساسات دینی و محرومیتهای شدید
|219|
مؤلف منتهی شد. کتاب "من هنا نبدأ" اثر خالد محمد خالد نیز اثری بود که با هجوم شدید اسلامگراها روبهرو گشت. وی بنا به گزارش کمیته افتاء الازهر، کتاب و سنت را دارای ابهامیمیداند که منشأ تمسک مخالفان و در نتیجه فاقد صلاحیت لازم برای مبنای حکومت قرار گرفتن گشته است و رسالت اصلی دین را ارشاد و حدود را غیر قابل اجرا و زکات را وسیله تعیش کاهنان اسلامی میشمرد! دستگاه قضایی مصر این اتهامات را در مورد وی نپذیرفت و در نهایت اجازه نشر کتاب وی را صادر کرد.
صابر احمد نایل تلاشهای متفکرانی چون شبلی شمیل و موسی سلامه را منشأ جایگزینی رویکرد علمی به جای رویکرد دینی در مصر میداند. تحلیل دیدگاههای این دو و تحولات بعدی به تفصیل در کتاب آمده است. محمد عزمی، اسماعیل احمد ادهم، توفیق حکیم و نجیب محفوظ نیز از پیشگامان این حرکت هستند.
در فصل چهارم کتاب آمده است که علیرغم آنکه جدایی دین از سیاست مفاد اصلیعلمانیت است اما در مصر در نیمه اول قرن بیستم دو مفهوم متناقض علمانیت و تئوکراسی [= حکومت دینی و الهی] با هم مطح بودند. مثلاً در قانون اساسی مصوب 1923 اعلام شده است که دین رسمی کشور، اسلام است اما در قوانین و تشریعات قانونی مواد بسیاری وجود دارد که بر اساس روح علمانی تدوین و وضع شده است. فصل پنجم به مبحث مهم خلافت، و فصل ششم به بحث حجاب و حقوق زن پرداخته است. این دو فصل به دلیل نشان دادن تحولات صورتگرفته در مصر و موضعگیریهای اطراف مختلف در این زمینه قابل توجه است. فصل هفتم و هشتم به بحث ناسیونالیزم مصری و ناسیونالیزم عربی اختصاص دارد.
ارزیابی:
این کتاب برای درک دیدگاه سکولاریستهای عرب آن هم از نگاه مدافعان سکولاریزم مناسب است. ترجمه یا تلخیص این کتاب همراه با نقدهای جدی و عالمانه شایسته به نظر میآید.
دنیاگروی و جامعه مدنی
شناسنامه: دکتر جلال العظم، صادق، العلمانیة و المجتمع المدنی، چاپ اول، 1998، مرکز الدراسات و المعلومات القانونیة لحقوق الانسان، 142صفحه.
|220|
معرفی اجمالی:
کتاب حاضر مجموعه چند سخنرانی و یک مصاحبه است که توسط صادق جلال عظم یا با او صورت گرفته است. محور این کتاب بررسی امکان علمانی و سکولار کردن اسلام است. جلال عظم از مدافعان پرآوازه و پراطلاع علمانیت در دنیای عرب است. وی اهل سوریه است و آرای وی همواره مورد توجه بوده است. مسؤولیت فعلی وی ریاست بخش تحقیقات فلسفی و اجتماعی در دانشگاه دمشق است. از وی آثار متعددی چون "ذهنیة التحریم" و "دفاعاً عن المادیة و التاریخ" انتشار یافته است.
عناوین سخنرانیها و مصاحبه نشر یافته در این کتاب همراه با محتوای اجمالی آنها از قرار ذیل است:
1. العلمانیة و المجتمع المدنی:
علمانیت در معنای حداقلی آن نتایج زیر را در بر دارد:
- بیطرفی مثبت حکومت نسبت به اقلیتهای دینی، مذهبی و قومی
- توانایی شمول در جوامع برخوردار از انواع تکثرها
- مستقل بودن زندگی عمومی جامعه از تحمیلات حکومتها بر اساس دین رسمی
- برابری شهروندان در مقابل قانون و نیز در تحصیل فرصتهای اشتغال و پیشرفت، آزادیها و ... بیتوجه به نوع تمایلات و گرایشهای دینی آنان
- آزادی عقیده و بیان
جامعه مدنی با فرض استقلال جامعه از دولت و فارغ بودن از سلطه دولت شکل میگیرد و گاه در برابر دولت میایستد. البته در جوامع ما جامعه مدنی بدون دخالت دولت پا نمیگیرد. جامعه مدنی ارتباط محکمی با مفهوم شهروندی دارد.
2. دنیاگروی و اسلام:
در پاسخ به سؤالاتی از قبیل اینکه آیا اسلام با تجدد [= مدرنیته] یا دموکراسی یا علمانیت یا علم جدید و فنآوری پیشرفته سازگار است یا نه، دو گونه پاسخ صریح و قاطع داده میشود. اندیشمندان عربی که خود را وارث اندیشههای عصر روشنگری و تحولات آن میدانند هیچ دشواری جدیای در این نمیبینند که با صراحت بگویند بلی؛ یعنی اسلام با این مفاهیم نوین و مدرن قابل هماهنگی است اما در مقابل، گرایشهای اصولگرای معاصر با قاطعیت تمام و بدون
|221|
هیچ اباء و امتناعی به این پاسخ جواب منفی میدهند. صالح سریه، نظریهپرداز معروف اصولگرا میگوید: "به عنوان مثال دموکراسی روشی است برای زندگی که با شیوه اسلام مخالف است ... جمع کردن میان اسلام و دموکراسی مثل جمع کردن میان اسلام و یهودیت است."
جلال عظم به نمونههای دیگری از چند اسلامگرای دیگر چون گلبالدین حکمتیار وشکری مصطفی نیز اشاره میکند. شکری مصطفی بنیانگزار الجماعة الاسلامیة در مصر که بعدها اعدام شد معتقد بود که حتی فراگیری نوشتن و خواندن حرام است مگر به اندازهای که عبادت کردن بطلبد.
او میافزاید: واقعیت آن است که اگر نگاه مکتبی [= دگمایی یا اعتقادی] داشته باشیم از اسلام جواب نه میگیریم اما اگر نگاه تاریخی داشته باشیم و اسلام را از ابتدا تا کنون و در بستر تاریخ و تطبیقهای عینی ببینیم جواب آری است حتی در ایران اسلامی نیز علیرغم آنکه امامت شیعی، مقتضی ایجاد حکومتی چون خلافت است اما عملاً - و حتی برای اولین بار در تاریخ ایران - آیتاللَّههای ایران، نظامی جمهوری تأسیس کردند و این آیتاللَّه خمینی است که به موزههای علوم دینی نهیب میزند که نباید به دروس معمول حوزوی بسنده کنید.
3. اسلام اروپایی یا اسلام در اروپا یا اسلام و تجدد اروپایی [مصاحبه علی دیوب و دکتر ابوحلاوه با صادق جلال عظم]:
اقلیتهای مسلمان در اروپا به واقعیتی جدی و بحثانگیز در اروپا تبدیل شدهاند که منشأتشکیل سمینارهای مختلف برای بررسی این مسأله با شرکت متفکرانی چون محمد ارکون، عابد جابری، حسن حنفی، عبداللَّه عروی، بسام طیبی و اساتید دانشگاهی از ایران چون محمدجواد لاریجانی گشته است [جلال عظم در اینجا به تفصیل و با نگاه مثبت در باره شخصیت و افکار لاریجانی سخن میگوید.]
اروپاییها به این نتیجه رسیدند که روند گذشته استشراق نمیتواند هم اکنون نتیجهبخش باشد.
آنچه که در اروپا قابل توجه است شکلگیری اسلامی است. مدرن که خود را با نظامهای پذیرفته شده در غرب هماهنگ ساخته است اگر این طرز تلقی پیش برود چه بسا بر اندیشه اسلامی در دنیای اسلام نیز تأثیری جدی بگذارد.
4. مشروع یا برنامه
5. آیا میتوان اسلام را سکولاریزه کرد؟
|222|
[این فصل و فصل پیشین آن، تحت عنوان مشروع ]= برنامه[، به بسط و تفصیل مضمون فصول قبلی میپردازد.]
6. مفهوم خصوصیتگروی: [الخصوصیة در برابر العالمیة = جهانی شدن، Gelobelisation است]
مفاهیمی چون حقوق انسان، دموکراسی، مدرنیسم هر چند ریشهها و خاستگاههای اروپایی آشکاری دارند اما به مفاهیمی جهانی و فراگیر تبدیل شدهاند که نوعی مرجعیت یافتهاند. از اینرو خصوصیتگروی [در پی بومی کردن بودن] در حرکتهایی چون حقوق بشر اسلامی، حقوق بشرچینی، حقوق بشر هندویی، حرکتهایی تاکتیکی، راه حلهای موقت و بلکه تنها واکنشهایی انفعالی هستند.
به واقع حتی مفهوم خصوصیتگروی برگرفته از تلقینهای غربی است، چه اسلام چون مسیحیت به شدت مطلقگرا و جهانیگرا است و گرایشهای خصوصیگروی را برنمیتابد. خصوصیگروی چه بسا پوششی است برای توجیه رفتارهای مخالف حقوق بشر و غیردموکراتیک. مفاهیمی چون اصالت، هویت، تراث و ... همه در چارچوب همین حرکتهای خصوصیگروانه میگنجد.
ارزیابی:
این کتاب به دلیل برخورداری از اندیشههای نو در زمینه علمانیت و انتساب آن به یکی از نامآوران این مکتب و گرایش، قابل اهتمام و عنایت است. البته تلخیص آن بیش از آنچه که گفتیم به دست نمیدهد ولی ترجمه همه کتاب یا یکی از فصول جامع آن - به صورت مقاله - البته همراه با نقد یا در کنار دیدگاههای مخالف و مختلف مناسب به نظر میآید.
چیستی علمانیت و نزاع میان اسلامگرایان و دنیاگروان
شناسنامه: ابراهیم مبروک، محمد، حقیقة العلمانیة و الصراع بینالاسلامییّن و العلمانییّن، چاپ اول، 2000، دار التوزیع و النشر الاسلامیة، قاهره، جلد اول، 176 صفحه.
|223|
معرفی اجمالی:
این کتاب در پی تبیین مفهوم و سابقه تاریخی علمانیت [= سکولاریزم / Laicism، لائیسیزم] میباشد. وی اصطلاح سکولاریزم و نیز لائیسیزم که اولی از ریشه لاتینی Saeculum و دومی از ریشه فرانسوی Laique است را به اوایل قرن هفدهم برمیگرداند. اما نظام و اندیشه علمانی را ریشهدار در فرهنگ هلنی [اغریقی، یونانی مآبی] میداند. ابراهیم مبروک مشرق زمین و ادیان آن را اعم از ابراهیمی و غیر ابراهیمی [= بودیزم، هندوئیزم، کنفوسیوس و ...] دارای سابقه جدی توحیدی دانسته و بیگانه با علمانیت شمرده است، چه در نظر او علمانیت یعنی آنکه منبع معارف و شناختهای آدمی تنها عقل باشد و اثری از وحی در آن نباشد و تنها فرهنگ هلنی است (به جز در مورد سقراط که به خدای واحد متافیزیکی قایل بوده است) که به وحی اتکا نداشته است. از اینرو فلسفه یونان باستان از لحاظ اخلاق و حتی ابعاد دیگر انسانی عاری بوده است. حال آنکه اسلام هم از لحاظ جنبههای اخلاقی و عقلانی و هم از لحاظ مردمسالاری و ترقی و پیشرفت وضعیتی کاملاً متفاوت با پیشینه و خاستگاه اصلی تمدن غرب دارد.
در این کتاب عصر روشنگری و دستاوردهای آن و نیز فلسفههای علمانی معاصر از قبیل پرالگاتیزم و اگزیستانسیالیزم را نیز به نقد کشیده است.
از این کتاب تنها جلد نخست آن در دست ماست و مجلدات دیگر آن یا هنوز به چاپ نرسیده یا به دست ما نرسیده است.
فهرست عناوین کتاب:
- علمانیت چیست؟
- چرا فرهنگ هلنی به شیوه علمانیت در تفکر اختصاص یافت؟
- آیا سقراط، زرتشت، بودا و کنفوسیوس پیامبر بودند؟
- ناسازگاری باورهای یونانیان باستان با اخلاق و عقلانیت
- سوفسطائیان/ افلاطون/ ارسطو/ اپیکورس یا اپیکوریان/ رواقیان
- خاستگاه تمدن غرب: شهرهای یونان باستان/ دیدگاههای سیاسی فیلسوفان یونان
- تأثیر تمدنهای باستان در تمدن یونانی
- دستاوردهای علمی تمدن یونان و میزان دوری آن از روش تجربی.
|224|
- مرحله هلنی قبل از فتوحات اسکندر
- عوامل شهرت چشمگیر ارسطو
- دوره هلنی و میزان ارتباط آن با تفکر مابعد الطبیعی
- نقد افکار دکتر مسیری [مؤلف موسوعة الیهود و نیز اثر چاپ نشده موسوعة العلمانیة] در باره علمانیت
- تمدن اسلامی و دستاوردهای سیاسی، فکری و علمی آن: اسلام و اصول حاکمیت/ موضع اسلام نسبت به علم، عقل و روش تجربی/ بنیانگزاری اصول روش تجربی توسط تمدن اسلامی/ دستاوردهای علمی تمدن اسلامی
- آیا علم جدید تداوم تمدن یونانی است یا زاییده تمدن اسلامی است؟: وضعیت اروپا در قرون وسطی و نبرد میان شاهان و پاپها، نفوذ پاپها و جمود فکری آنان/ نمایی از رنج و آزار دانشمندان و متفکران توسط کلیسا/ موضع کلیسا و آموزههای کتابهای مقدس نسبت به دانش
- بررسی و نقد دو دیدگاه غربی در مورد دلایل بروز پیشرفت علمی
- گرایشهای صلیبی چیستند؟
- حق تمدن اسلامی بر تمدن نوین غرب
- بررسی انتقادی مهمترین فلسفههای سکولار معاصر: پراگماتیسم [= عملگرایی]/ فلسفه وجود [= اگزیستانسالیزم]/ پوزیتویسم منطقی [= الفلسفة الوضعیة المنطقیة] / کمونیزم یا مارکسیزم، میزان توانایی اندیشه مارکسیستی در تحلیل
ارزیابی:
نظم علمی خاصی بر کتاب حاکم نیست اما حاوی نکات ارزندهای است لیکن هر نوع تلخیص یا معرفی آن مستلزم دستیابی به دیگر مجلدات این کتاب است.
اسلام و سیاست؛ پاسخ به شبهات دنیاگروان (الاسلام و السیاسة؛ الرد علی شبهات العلمانیین)
شناسنامه کتاب: دکتر عماره، محمد، الاسلام و السیاسة؛ الرد علی شبهات العلمانیین، چاپ سوم، دار الرشد، قاهره، 1997، 195 صفحه.
|225|
معرفی اجمالی:
محمد عماره از اسلامگرایان معتدل و شناخته شده در مصر است که همواره در برابر سکولاریزم و مقولات دیگری چون پلورالیزم یا به تعبیر عربها "التعددیة" ایستاده است. قریب به صد و چهل اثر شامل تألیف (به تنهایی)، تألیف به همراه دیگران و تحقیق و تصحیح متون از او انتشار یافته است. دغدغه اصلی او اسلام و مبارزهطلبیهای [= تعدیات] روزگار جدید است. نگاهی به برخی از عناوین تألیفات او رویکرد اصلی او را نشان میدهد: الاسلام و حقوق الانسان، الاسلام و الثورة، الاسلام و العروبة، الدین و الدولة، الاسلام و السلطة الدینیه، الاسلام بین التنویر و التزویر، الاصولیة بین الغرب و الاسلام، الاسلام و التعددیة، جمالالدین الافغانی بین حقائق التاریخ و اکاذیب لویس عوض، التراث و المستقبل، الفکر القائد للثورة الایرانیه، الفکر الاجتماعی لعلی بنابیطالب، جمالالدین الافغانی موقظ الشرق و فیلسوف الاسلام، محمد عبده: تجدید الدنیا بتجدیدالدین و ... محمد عماره در ایران تا حدودی شناخته شده است.
وی در گفت و گوها و مناظرات بسیاری با سکولارها شرکت جسته است از جمله در نمایشگاه بینالمللی کتاب در قاهره در کنار شیخ محمد غزالی و محمد مأمون هضیبی با چهرههای شاخص سکولاریزم یعنی فرج فوده و محمد احمد خلف اللَّه گفت و گو کرده است. وی در باشگاه مهندسان اسکندریه با فرج فوده و فؤاد زکریا و در قطر در برنامهای تلویزیونی با فؤاد زکریا به بحث نشسته است. محمد عماره کتاب حاضر را پس از این گفت و گوها تألیف کرده است تا عمدهترین شبهات علمانیها را همراه با پاسخ آنها - که محصول آن گفت و گوها بوده است - در معرض نظر خوانندگان قرار داده باشد. اما بر خلاف عنوان این کتاب تنها چهل صفحه آن به این موضوع اختصاص یافته است و بقیه به تبیین مفهوم علمانیت و روند تاریخیای که این موضوع در جهان عرب به خصوص مصر از سر گذرانده است اختصاص دارد. این سیر تاریخی جالب توجه و پرنکته است؛ از جمله در این کتاب آمده است که برای اولین بار در جهان عرب شخصی مصری به نام لویس بقطر در فرهنگی عربی - فرانسوی به سال 1828 واژه علمانی را در مقابلLaique ساخت و به کاربرد و بعدها این واژه معادل Secularist به کار رفت و نیز اولین کسی که درمصر کوشید اسلام را دینی علمانی یا موافق با علمانیت نشان دهد علی عبدالرزاق بود که خود از مشایخ الازهر بود. کتاب وی الاسلام و اصول الحکم نام داشت. پس از وی در رأس علمانیهای نخستین مصر، طه حسین (فارغالتحصیل الازهر و دانش آموخته غرب) و محمد حسنین هیکل
|226|
قرار دارد که البته این سه اندیشمند همگی در نهایت از دیدگاه خود دست کشیدند اما به هر حال سد را این سه نفر شکستند.
حدود بیست و پنج صفحه از این کتاب به طرح پرسشهایی از علمانیها اختصاص یافته است. شیخ جاد الحق علی جاد الحق، شیخ سابق ازهر نیز بر این کتاب تقریظ زده است.
نمایی از عناوین فرعی کتاب:
- مقدمه: در باره اسلام و سیاست
- اسلامی بودن حکومت
- چه زمانی ... و چگونه رخنه به وجود آمد؟
- از "یاسه" چنگیزخان تا دنیاگروی غربی (یاسه عنوان قوانین موضوعه چنگیز است)
- دنیوی کردن اسلام از درون
- ... کتاب اسلام و اصول حاکمیت: عمل و ... و عکسالعمل
بازگشت از دنیوی کردن اسلام ... به اسلامی کردن سیاست
- عقبنشینی سه پیشگام علمانیت: علی عبدالرزاق، دکتر طه حسین و دکتر محمدحسنین هیکل
شبهات ... و علامتهای سؤال
1. ترس از اجرای بشری دین اسلام
2. ترس از استبداد به نام دین
3. نگرانی نسبت به وحدت ملی در صورت اجرای حکومت اسلامی
4. ابهامات نظریه اسلام ... و نبود برنامه اسلامی
5. همراهی نظام اسلامی با خشونت
پرسشهایی از علمانیها
ارزیابی:
این کتاب در حد خود ارزنده و قابل استفاده است. جالبترین بخش آن قسمتی است که دیدگاههای علی عبدالرزاق را به اجمال طرح میکند؛ سپس ردیههای سعد زغلول از رهبران
|227|
معروف مصر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و دکتر عبدالرزاق سنهوری، پدر قانون مدنی جدید در دنیای عرب را میآورد. متن کامل ردیه سنهوری در این کتاب آمده است.
مسلمانان میان علمانیت و حقوق بشر مادی
شناسنامه کتاب: علیرضا النحوی، دکتر عدنان، المسلمون بینالعلمانیّة و حقوق الانسان الوضعیة، چاپ اول، 1997م، الریاض، دارالنحوی للنشر و التوزیع، 442 صفحه.
معرفی اجمالی کتاب:
این کتاب در پی تبیین مبانی و خاستگاههای علمانیت در غرب و سپس در جهان اسلام و نیز ارائه راهکارهایی برای رویارویی با آن است. نویسنده کتاب فردی پرنویس و دارای گرایشهای آشکار وهابی است تا جایی که حرکت وهابیت را از جنبشهای اصلاحیای میداند که در برابر علمانیت به پا خاسته و ایستاده است. وی نسبت به اسلام شیعی، انقلاب اسلامی ایران و حتی ساحت امیرالمؤمنین (ع) بیاعتنایی ملموسی را نشان میدهد با آنکه در مواضع متعددی روال بحث، مقتضی اشاره به این موارد میباشد. مثلاً در بیان جنبشهای اصلاحی و مخالف علمانیت نامی از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) نمیبرد یا در بخش مربوط به اهتمام خلفای راشدین به حقوق بشر به عهدنامهها و فرمودههای امیرالمؤمنین (ع) اشاره نمیکند؛ تنها در بحث رفتار عادلانه خلفا به داستان آن حضرت و شریح قاضی اشاره میکند.
نویسنده فردی پراطلاع و پرمطالعه به نظر میآید اما در اندیشههایش افراطی است. او حتی آثار و فعالیتهای مصلحانی چون سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده را نیز مایه ترویج علمانیت میشمارد. وی ریشه اصلی نفوذ علمانیت در جهان اسلام را دور افتادن جامعه اسلامی از مفهوم و حقیقت توحید میداند و میان اسلام و فرهنگ غرب هیچ آشتیای را قبول ندارد و معتقد است که به جز صنعت و تکنولوژی، بقیه علوم و معارف را باید از اسلام و بنا به آموزههای اسلام دریافت و شناخت. وی حقوق بشر و دموکراسی را نیز ارمغان فرهنگ علمانی غرب و زیانآور به حال اسلام میداند. فهرست مطالب این کتاب گویای محتوا و گرایش اصلی آن است:
بخش اول: ریشههای تاریخی انحرافات فکری در اروپا
فصل اول: نزاع بتپرستی (شرک) و مسیحیت و انحراف در مسیحیت به سمت علمانیّت
|228|
فصل دوم: پیدایش، روند و تحولات علمانیّت
1. مهمترین عوامل سازنده اندیشه و تفکر اروپاییان
2. مهمترین مراحل تاریخی اندیشه غربی
3. مهمترین آثار درگیری مسیحیت با بتپرستی و پیدایش علمانیّت
4. تقسیم علمانیّت به گرایشهایی که به دین کاری ندارد یا دین را منزوی میسازد و به کناری میزند یا با آن نبرد میکند
5. جنبش اصلاح دینی در [مسیحیت]
6. جنبش علمی و درگیری کلیسا با آن
7. حاکمیت سیاسی و نزاع آن با کلیسا
8. نقش یهود در تغذیه و تثبیت علمانیّت
9. بسط نفوذ علمانیّت در قرن هجدهم میلادی
10. استقرار علمانیّت در قرن نوزدهم میلادی و تحوّل آن به الحاد آشکار و علنی
11. علمانیّت در قرن بیستم
فصل سوم: از علمانیّت تا تجدد و مدرنیته
فصل چهارم: مبانی اختلاف اسلام با علمانیّت و مدرنیته
1. اولین اختلاف: نگرش به هستی، زندگی و انسان
2. دومین اختلاف: ایمان و توحید بزرگترین حقیقت ِهستی و زندگی از نگاه اسلام
3. سومین اختلاف: منابع شناخت
4. چهارمین اختلاف: برداشت از شیوه رشد و پیشرفت
5. پنجمین اختلاف: نگرش به گذشته و سنت و میراث
6. ششمین اختلاف: نگرش به زبان
7. هفتمین اختلاف: زیبایی به طور عام و زیبایی هنری به طور خاص
8. دیگر اختلافات مهم
فصل پنجم: تفاوت اقتصاد در اسلام و سرمایهداری
بخش دوم: نفوذ علمانیّت به جهان اسلام
فصل اول: مهمترین عوامل درونی ِزمینهساز نفوذ علمانیّت به جهان اسلام
|229|
1. مهمترین عوامل 2. مهمترین شاخصههای مکر، خدعه و برنامهریزی: مبارزه با زبان عربی/دور ساختن مسلمانان از کتاب و سنت تضعیف برداشتهای ایمانی
فصل دوم: خلاصهای از نمودهای نفوذ علمانیّت به جهان اسلام
فصل سوم: مهمترین رویدادهایی که علمانیّت را به جهان اسلام سوق داد.
1. جنگ قرم 2. استقلال لبنان از خلافت عثمانی 3. تهاجم فرانسه به مصر 4. محمدعلی پاشا در مصر 5. اشغال مصر توسط بریتانیا 6. در شام 7. در تونس 8. در ایران 9. در افغانستان 10. درهند
فصل چهارم: مسلمانان در رویارویی با علمانیّت
بخش سوم: مهمترین پیامدهای علمانیّت و آثار آن در زندگی انسان
فصل اول: مهمترین پیامدها و آثار
1. جایگزینی گمان و وهم به جای علم
2. افت کردن اصول و ارزشهای ثابت و پیدایش واکنشها
3. نظام دموکراتیک زاییده علمانیّت و دربردارنده بدیهای آن
4. از دست رفتن حقوق بشر میان ستمها و تخدیر انسانها
5. تعامل میان دولتها و ملتها بر مبنای منافع مادی و رقابت بر سر آنها
6. نبود برداشتهای ایمان محور از اقتصاد و حاکمیت نظام ربوی سرمایهداری و نظام کمونیستی در مقطعی خاص
7. سوء استفاده از پیشرفتهای علمی برای تحکیم منافع مادی و فریفتن مردم
8. جنگهای متمادی و نبرد منافع مادی
9. برپایی نهادهای بینالمللی برای حمایت از منافع تجاوزکاران بزهکار
10. تداوم نبرد بر ضد اسلام
11. همکاری مسیحیان و یهودیان
12. پیدایش صهیونیزم و نهادهای وابسته به آن
13. برپایی دولت یهود در سرزمینهای اشغالی فلسطین
بخش چهارم: یهودیان همان گروهی هستند که در میان بنیاسرائیل کفر ورزیدند.
فصل اول: اجمالی از ریشه، تاریخ و سرشت یهود.
|230|
فصل دوم: همکاری مسیحیان و یهودیان در عصر جدید.
فصل سوم: برپایی جنبش صهیونیزم.
فصل چهارم: دولت یهود در پرتو حمایتهای بینالمللی و آمریکایی پا گرفت.
بخش پنجم: حقوق بشر میان رویکرد اعتقادی و رویکرد مادی
فصل اول: اجمالی از سیر تاریخی اعلامیهها و اسناد مادی حقوق بشر
فصل دوم: مهمترین پیامدهای سیر اسناد مادی حقوق بشر و مهمترین اشکالات آنها
1. مهمترین پیامدها و آثار
2. مهمترین اشکالات وارد بر آن: تکیه نداشتن بر مبانی استوار/مشخص نبودن مفهومشعارها/ناقص بودن حقوق/تناقض و اضطراب/ نبود ارتباط میان آنها و مسؤولیتها و رسالت انسان در زندگی/از هم پاشیدگی خانوادهها و خویشاوندان در اثر حقوق مادی/ دور بودن حقوق بشر از مسأله ایمان و توحید
فصل سوم: سیر اعتقادی اذعان به حقوق بشر در تاریخ انسان
فصل چهارم: پیدایش حقوق بشر در تلقی ایمانی و شرایط و ویژگیهای آن
1. پیدایش حقوق بشر در بستر تلقی ایمانی
2. مسؤولیتهای اصلی انسان در زندگی دنیا: تفکر/پذیرش تبعات دنیوی و اخروی تصمیمات/ارکان پنجگانه/اِعمال روشهای الهی در زندگی/رساندن رسالت الهی به مردم
فصل پنجم: اولین و بزرگترین حق انسان؛ حمایت از فطرت الهی حقی که مورد بیاعتنایی حقوق مادی بشر قرار گرفته است.
فصل ششم: تداوم حقوق بشر در اسلام و پیوند و هماهنگی آنها
بخش ششم: تصاویر و نمونههایی از حقوق بشر در اسلام از منظر اسناد و مدارک
1. نامه پیامبر پس از ورود در مدینه
2. خطبه پیامبر در روز فتح مکه
3. خطبه پیامبر در حجّةالوداع
4. خطبه پیامبر در بیماری منتهی به وفات ایشان
5. سفارش ابوبکر به اسامة بنزید
6. نامه عمر بنخطاب به ابوموسی اشعری در مورد قضاوت
7. وصایای عمر بنخطاب به جانشینخود
بخش هفتم: نمونهها و گزیدههایی از مهمترین حقوق بشر در اسلام
1. کرامت انسان در نزد خدا 2. پشتیبانی از فطرت الهی انسان 3. حق حفظ زندگی و امنیت آن
|231|
4. حق تلاش و کار کردن برای کسب روزی و تأمین نیازهای اساسی انسان 5. حق یادگیری 6.آزادی اندیشه و اظهار نظر و حدود آن 7. حق پشتیبانی از عقیده و سخن 8. حق آزادی و حدود آن 9. حق برابری و حدود آن 10. حق عدالت
بخش هشتم: نمونهها و گزیدههایی از حقوق بشر در اسلام در عرصه عمل
بخش نهم: موانع پیش روی؛ میان سادهانگاری و لغزیدن و بشارتهای نادرست و تخدیر انسانها
فصل نخست: رویارویی با چالشها و مهمترین موانع
فصل دوم: میان سادهانگاری و تخدیر
فصل سوم: مواضع نیازمند بررسی و نظر
فصل چهارم: اجتهاد و نظر میان علم و خواهشها
فصل پنجم: راه گریز و راهحلها
ارزیابی
این کتاب هرچند برای مطالعه مناسب است اما چون مجموعهای است از اطلاعاتی که در منابع دیگر در دسترس قرار دارد و نکتهها یا نتیجهگیریهای بدیعی نیز در آن به چشم نمیخورد نه برای تلخیص و نه برای ترجمه مناسب به نظر نمیآید.
علمانیّت و پیشگامان آن در مصر
شناسنامه کتاب: القاسمی، فتحی، العلمانیّة و طلائعها فی مصر، چاپ اول، 1999، انتشارات المستقبل، اسکندریه (و بیروت)، 408 صفحه.
معرفی اجمالی:
این کتاب نمودها و ماهیت علمانیّت را به بحث گذاشته است. نویسنده چنانچه از ظواهر و مطاوی سخنانش برمیآید از مدافعان جدی علمانیّت است و آن را به معنای معارضه با دین و پذیرش بیدینی و الحاد نمیداند. این کتاب تز دکترای فتحی قاسمی است، وی اهل تونس است ولی به دلیل تلاشی که در این کتاب برای شناساندن افکار سلامة موسی از پیشگامان علمانیّتمصر صورت داده کتابش توسط پسر سلامه در قاهره تجدید چاپ شده است. بخش عمده این
|232|
کتاب به معرفی دیدگاههای سلامة موسی و دو متفکر مسیحی دیگر یعنی شبلی شمیل و فرح آنطون اختصاص دارد. بخش اول کتاب به توضیح و تبیین علمانیّت و فرق آن با علمانیّت و نظام لائیک میپردازد و عوامل مؤثر در گسترش آن در غرب و سپس پیشینه و مراحل تطوّر آن در دنیای عرب و اسلام را مورد بحث قرار میدهد.
نویسنده این کتاب معتقد است که دنیای اسلام دیر به بررسی علمانیّت پرداخته است و اکنون بحث عولمة Globelisationl (جهانی شدن) اهمیتی بیشتر از علمانیّت یافته است.
عناوین فصول و ابواب کتاب:
بخش اول: علمانیّت و گسترش آن در شرق و غرب
فصل نخست: علمانیّت و گسترش آن در شرق و غرب
بحث اول: تعریف علمانیّت
بحث دوم: میان عَلمانیّت (به فتح) و عِلمانیّت (به کسر)
بحث سوم: عَلمانیّت و لائیسته
بحث چهارم: تحولات داخلی کلیسا و ربط آن با علمانیّت
بحث پنجم: روند علوم و نقش آنها در علمانی شدن اندیشه غربی
بحث ششم: اثر فنآوری و صنعتی شدن در علمانی شدن جامعه غربی
فصل دوم: زمینههای علمانیّت در جوامع عربی و اسلامی در گذشته و حال
بحث نخست: نشانههای علمانیّت در منابع اندیشه اسلامی
بحث دوم: از نمودهای علمانیّت در جامعه اسلامی
بحث سوم: بذر جنبش عربی در شام (لبنان) و نقش آن در تحرکات میسیونری مسیحیان
بحث چهارم: مهاجرت - دانشآموختگان شامی (لبنانی) به مصر؛ عوامل و آثار آن
بحث پنجم: اندیشه نهضت در مصر و جهان عرب و اسلام و ربط آن با علمانیّت
بخش دوم: پیشگامان علمانیّت در مصر
فصل اول: در معرفی پیشگامان علمانیّت (شبلی شمیل، فرح آنطون و سلامة موسی) و دلمشغولیهای آنان در آثارشان.
|233|
فصل دوم: نمودهای علمانیّت در اندیشههای شمیل، آنطون و موسی
بحث اول: تحوّل
بحث دوم: علم آکادمیک
بحث سوم: جایگاه انسان؛ به سوی فهمی نو از انسان
بحث چهارم: مسأله اجتماعی
فصل سوم: ویژگیهای علمانیّت در آثار شبلی شمیل، فرح آنطون و سلامة موسی
فصل چهارم: تداوم علمانیّت در جامعه، سیاست و اندیشه در جوامع عربی و اسلامی.
ارزیابی:
این کتاب از آنرو که به شیوه آکادمیک و در مقام دفاع از علمانیّت تحریر شده است برایآشنایی با این موضوع از نگاه جانبداران آن و به ویژه برای شناخت پیشگامان علمانیّت در مصر و دنیای عرب قابل توجه است اما ترجمه یا تلخیص آن اولویت خاصی ندارد. و به جز در بخش معرفی سه متفکر علمانی نکته خاص و بدیعی در آن وجود ندارد. البته بخش نشانههای علمانیّت در منابع اسلامی، جداً قابل مطالعه و ملاحظه است و حساسترین بخش این کتاب است که نقدی جدی و عالمانه را میطلبد.
علمانیّت؛ پیدایش، سیر تحول و تأثیرات آن در وضعیت کنونی جهان اسلام
شناسنامه کتاب: الحوالّی، سفر بنعبدالرحمن، العلمانیّة نشأتها و تطوّرها و آثارها فی الحیاة الاسلامیّة المعاصرة، چاپ دوم، 1999، انتشارات مکتب الطیّب، قاهره، 720 صفحه.
معرفی اجمالی کتاب:
این کتاب رساله فوقلیسانس نویسنده است که در دانشکده شریعت در مکه مکرمه (تابع جامعة امّالقری) زیر نظر محمد قطب فراهم آمده است. نویسنده فردی روحانی و ضد علمانیّت است که کوشیده است علمانیّت را معرفی و نقد نماید. این کتاب در پنج بخش سامان یافته است.
در بخش اول به دیانت اروپا و انحراف آن به بیدینی پرداخته شده است. مسیحیت در این
|234|
بخش به جد نقد شده است.
بخش دوم به عوامل علمانیّت پرداخته است. بنا به نظر مؤلف سرکشی کلیسا، نزاع میان کلیسا و علوم، انقلاب فرانسه، نظریه تکامل داروین و نیروی ویرانگر یهود از عوامل پا گرفتن علمانیّت در اروپاست.
در بخش سوم تطبیقات علمانیّت در اروپا در حاکمیت سیاسی، اقتصاد، علوم، اخلاق و جامعه و ادبیات و هنر نشان داده شده است.
بخش چهارم به علمانیّت در جهان اسلام اختصاص دارد. مؤلف بر این نظر است که مهمترین عوامل راهیابی علمانیّت به جهان اسلام انحراف مسلمانان از اسلام راستین و عقیده توحید و نیز برنامهها و توطئههای صلیبی - یهودی است. وی گرایشهای باطنی را نیز در مدار همین توطئهها آورده است. وی در همین بخش به مظاهر و نمودهای علمانیّت در حاکمیت و قانونگذاری، تربیت و فرهنگ و جامعه و اخلاق به تفصیل پرداخته است.
وی بخش پنجم را به حکم علمانیّت در اسلام اختصاص داده است. بنا به نظر وی تفاوتهای جوهری میان اسلام و مسیحیت منحرف شده، سدی است در برابر هر توجیه عقلیای که بخواهد وارد کردن این پدیده را به عالَم اسلام موجه سازد. علمانیّت از دو جهت با اسلام ناسازگار است؛ یکی آنکه حکمی است به غیر ما انزل اللَّه و دیگر آنکه مایه شرکورزی در پرستش خداست.
ارزیابی:
نویسنده این کتاب رنج بسیاری را برای فراهم آوردن این تحقیق متحمل شده است. استفاده از حدود سیصد منبع نشانگر تلاش بسیار اوست هرچند به دلیل ناآشنایی با زبانهای اروپایی به منابع اصلی مراجعه نکرده است. صبغه و گرایش وهابی در سراسر کتاب مشهود است. مجموعاً در این کتاب با نکات بدیع یا رویکردهایی متفاوت با کتب مشابه روبهرو نمیشویم. از اینرو نه ترجمه و نه تلخیص این کتاب توصیه نمیشود، هرچند برای تحقیقی جامع و گسترده در باره سکولاریزم مطالعه چنین کتابهایی نیز سودمند است.
الدیمقراطیّة بین العلمانیّة و الاسلام (دموکراسی میان سکولاریزم [= دنیاگروی] و اسلام)
|235|
شناسنامه کتاب: دکتر عبدالرزاق عید و دکتر محمد عبدالجبّار، دموکراسی میان سکولاریزم و اسلام (از سری حوارات لقرن جدید [= گفت و گوهایی برای قرن نو])، چاپ اول، دارالفکر، دمشق [= دارالفکر المعاصر، بیروت]، 1999، قطع پالتویی، 264 صفحه.
معرفی اجمالی:
این کتاب حاصل گفت و گویی غیر حضوری و نوشتاری میان چهرهای علمانی (عبدالرزاق عید) و چهرهای اسلامگرا و شیعی (محمد عبدالجبار) پیرامون یکی از بحثهای جدی روزگار ماست. پیشفرض هر دو اندیشمند این است که مردمسالاری از ضرورتهای پذیرفته شده روزگار ماست اما یکی از این دو یعنی عبدالرزاق عید معتقد است که دموکراسی بیش از آنکه یک روش باشد یک عقیده است و پیشفرض معرفتی انحصاریای دارد که همان سکولاریزم است یعنی تا از دالان سکولاریزم عبور نکنیم نمیتوانیم به دموکراسی واقعی دست یابیم.
در مقابل، عبدالجبار دموکراسی را تنها یک روش و راه میداند و آن را زاییده و دستاورد سکولاریزم نمیداند؛ گرایشهای مردمسالارانه همواره مطرح بوده است و در تاریخ جدید و دوران معاصر به طور جدیتر و به عنوان روش برگزیده مورد اقبال و استقبال قرار گرفته است. میتوان به دموکراسی - البته جوهر و روح آن که مردمسالاری است - اعتقاد داشت در عین حال به مبانی سکولاریزم و لیبرالیزم ملتزم نبود.
عبدالجبار دیدگاههای آقای خاتمی رئیس جمهور ایران و تجربه ایران در دوره ریاستایشان را بهترین شاهد سازگار بودن اسلام و اسلامگرایی با دموکراسی و مردمسالاری میداند.
تنظیم کتاب:
این کتاب در دو بخش نسبتاً مبسوط و دو پیوست و یک خاتمه سامان یافته است:
بخش اول: دموکراسی و دنیاگروی: دکتر عبدالرزاق عید
عناوین فرعی: بت شدن "بومیگروی"
روند دموکراسی
عوامل نبود ِدموکراسی در دنیای عرب
لیبرالیسم دفن شده
[مباحثات] محمد عبده و فرح آنطون.
|236|
به خاطر اصالت بخشیدن دوباره به دموکراسی
علی عبدالرزاق؛ اسلام و اصول حاکمیّت
دنیاگروی چون ضرورتی برای دموکراسی
بخش دوم: اسلام و دموکراسی در نبرد تمدنسازی: محمد عبدالجبّار
عناوین فرعی: مقدمه
فصل نخست: بحران حاکمیت و جامعه در دنیای عرب و اسلام
فصل دوم: گزینه تمدنساز اسلام
فصل سوم: گزینه دموکراسی؛ ضرورتی اجرایی برای خیزش تمدنی
فصل چهارم: بومی کردن ساز و کارهای دموکراتیک در محیط تمدنی اسلام
پیوست اول: اسلام ِتمدنساز و دموکراسی اجرایی، نقد دکتر عبدالرزاق عید بر محمد عبدالجبّار
پیوست دوم: سکولاریستهای عرب و دموکراسی، نقد محمد عبدالجبار بر عبدالرزاق عید
خاتمه: تعریفات (حاوی تعریف اصطلاحاتی که در این کتاب به کرّات به کار رفته است)، صهیب شریف
ارزیابی:
نویسندگان این کتاب یا اطراف گفت و گوی آمده در این کتاب، چندان مشهور نیستند اما به طور نسبی از عهده بحث خویش برآمدهاند. این کتاب به دلیل آنکه بحث ربط و نسبت دموکراسی و سکولاریزم را به طور شفاف و ناظر به آخرین تحولات جهان عرب و اسلام مطرح میکند و به خصوص طرح بحث ِطرف اسلامگرا از زاویه دید شیعی دارای اهمیت است. تلخیص این کتاب دارای اولویت خاصی نیست اما ترجمه و نشر بخش دوم کتاب که حاوی دیدگاههای عبدالجبار است میتواند مناسب باشد. طرح دیدگاههای شهید سید محمدباقر صدر، مرحوم علامه طباطبایی، استاد جعفر سبحانی، استاد محمدتقی مصباح، علامه فضلاللَّه و توجه به الگوی ایران ِامام خمینی مایه جذابیت بیشتر این بخش است (این بخش به تنهایی 60 صفحه و در صورت ضمیمه نقد عبدالجبار بر عبدالرزاق عید، 81 صفحه را شامل میشود).
|237|
دنیوی شدن [= سکولاریزم] و بازداری اسلامی گفت و گوهایی در پیرامون تحول و تجدد
شناسنامه کتاب: العمیم، علی، العلمانیة و الممانعة الاسلامیة؛ محاورات فی النهضة و الحداثة، چاپ اول، دارالساقی، بیروت، 1999، یک جلد، 358 صفحه.
نگاهی اجمالی به کتاب:
این کتاب حاصل گفت و گوهای علی عمیم با تنی چند از اندیشمندان و چهرههای شاخص ِ سیاسی ِصاحب فکر در جهان ِعرب میباشد. علی عمیم، متولد عربستان سعودی، که بیشتر به عنوان یک روزنامهنگار قدیمی شناخته میشود، این اثر را با انگیزه طرح ِشفاف دیدگاههای دو جریان اسلامگرا و سکولار در جهان عرب فراهم آورده است. در فراهم آوردن این اثر کتابخانههای ملک فهد (کتابخانه ملی) و ملک عبدالعزیز (کتابخانه عمومی) در ریاض به او مدد رساندهاند. محور اصلی گفت و گوها، موضوع بحثانگیز "سنت و تجدد" است.
به جز اسپوزیتو، بقیه گفت و گوشوندگان عرب هستند. در میان گفت و گوشوندگان نامهایی چند وجود دارند که برای جامعه علمی و فرهنگی ما آشنا هستند: راشد الغنّوشی از رهبران اسلامگرای تونس، رضوان السید، چهره معروف گفت و گوی اسلام و مسیحیت و سردبیر مجله الاجتهاد چاپ لبنان، عبدالوهاب مسیری سرویراستار مجموعه عظیم موسوعة الیهود و الیهودیّة [این موسوعه و مؤلف آن در مجله هفت آسمان شماره دوم به تفصیل معرفی شده است]، بنتالشاطیء، نویسنده معروف مصری که آثاری چند از وی به فارسی ترجمه شده است.
علی عمیم کتاب را در سه بخش سامان داده است:
- از اصولگرایی اسلامی تا حاکمیت مسیحی
- از خیزش لرزان تا تجدد ناتمام
- [جایگاه] میراث [و سنت] در تجدد
از ویژگیهای مثبت این کتاب، اشاره اجمالی به شرح حال و گرایش فکری هر کدام از مصاحبهشوندگان است.
نامهای مصاحبهشوندگان و عناوین برگزیده علی عمیم برای مصاحبهها از قرار ذیل است:
|238|
بخش اول:
- راشد الغنوشی: ما در متن جامعه و از خلال آن فعالیت میکنیم نه بر فراز آن.
- عبداللَّه النفیسی: شکلگیری دولتی برآمده از جنبش اسلامی به صلاح اسلام نیست.
- سعید بنسعید: اسلام ِسیاسی پدیدهای نوظهور است و با دوران نخست اسلام نسبتی ندارد.
- ژان اسپوزیتو: اختلاف بر سر حاکمیت است نه اسلام.
- محمد رواس قلعه جی: بازخوانی نسنجیده و ناقص ِاندیشههای ابنتیمیه وی را به عامل پراکندگی و نه وفاق تبدیل کرده است.
- سعدالدین ابراهیم: مغربیها بر خلاف شرقیها [= اندیشمندان شرق ِعربی] اسلام را بدون محافظهکاری مورد بررسی قرار میدهند.
- علی عمیم
[*]: مسیحیت سیاسی در مصر: کلیساها تحریک میکنند و سکولارها همپیمان میشوند.
- رفیق حبیب: کتابهای من، برگ برنده قبطیها را در رویارویی با اسلام سیاسی از آنها سلب میکند.
بخش دوم:
- فهمی جدعان: جابری به طور کامل از دیدگاههای من پیروی کرده است.
- رضوان السیّد: موضع قاطع در برابر چپگراها و سرگردانی در برابر پدیده اسلامگرایی
- طلّال اسد: لیبرالیسم، شرقشناسی و اسلام
- محمد جابر انصاری: جنبشی ادبی برپا کردیم اما جنبشی فلسفی برپا نداشتیم.
- سعد البازعی: در جست و جوی ابعاد ِنهفته در ورای شیوههای فکری در پرتو نبود ِ ایدئولوژی قاطع و معیّن
- ابوبکر باقادر: تهاجم فرانسویها [در زمان بناپارت] آغازی بر پایان استقلال فکری در جهان اسلام بود.
- عبدالوهاب مسیری: من کاشف سکولاریزم نیستم ولی آن را به مُدلی تفسیری تبدیل میکنم.
[*] - این بخش سلسله مقالاتی است که در روزنامه الشرق الاوسط در سه شماره انتشار یافته است. نبود ِنامی برای صاحب این اثر نشانگر تعلق این نوشته به گردآورنده این مجموعه یعنی علی عمیم است.
|239|
- ترکی احمد: الفبای ایدئولوژی
- روایة عبدالعظیم: آینده روشنگری در پرتو نامهای [چهرههای] مرتد ِمارکسیست
- بنتالشاطیء: اسلام در برابر عقل نیست
بخش سوم:
- احسان عباس
[*]: روشی در گفت و گو
ارزیابی:
این کتاب حاوی نکتههای ارزنده و درخور توجهی است اما:
اولاً، تمام مباحث این کتاب با موضوع آن ارتباطی مستقیم ندارد به ویژه اگر عنوان آن یعنی دنیوی شدن و مقاومت اسلامی را مد نظر قرار دهیم.
ثانیاً، شکل گرفتن این کتاب به صورت مجموعهای از مصاحبهها امکان تلخیص آن را دشوار میسازد.
ثالثاً، در این کتاب به مباحث حاشیهای از قبیل دلیل پرنویسی مصاحبهشونده، انگیزه او از اختلاف با خلاف متفکر و ... نیز پرداخته شده است.
اسلام سیاسی میان اصولگرایان و دنیاگروان
شناسنامه کتاب: اسماعیل، د. محمود، الاسلام السیاسی بین الاصولیین و العلمانیین، چاپ اول، 1993، مؤسسة الشراع العربی، کویت، 174 صفحه رقعی
معرفی اجمالی:
این کتاب بیشتر در پی نقد اصولگرایی اسلامی است. وی خاستگاه نظری گروههای طرفدار اسلام سیاسی را ایدئولوژیزدگی میداند. در بخش اول که تحت عنوان ادلجةالتراث آمده است سلفیها چه در قالب قدیمی آن و چه در قالب نوین آن که اندیشمندانی چون حسن حنفی، عادل
[*] - این فصل طولانیترین فصل و گفت و گوی این مجموعه را تشکیل میدهد (هفتاد و پنج صفحه). علی عمیم بر این باور است که احسان عباس متولد فلسطین، نمونه زندهای است که به خوبی بیپایه بودن نزاع سنت و تجدد و قدیم و جدید و نیز مرز سنت و تجدد را نشان میدهد.
|240|
حسین و محمد عماره را در بر میگیرد مورد انتقاد قرار گرفتهاند. وی سلفیهای نوین را به دلیل معلومات آکادمیک آنها و نیز زبان روز آمد از سلفیهای قدیم خطرناکتر میداند. البته اندیشمندان دارای گرایش لیبرالیستی چون محمد عابد جابری، زکی نجیب محمود، ادونیس و عبدالکریم خطیبی نیز از انتقاد خفیف مؤلف مصون نبودهاند. وی در یک نتیجهگیری لیبرالهای عربی را که سنت و تراث را رد میکنند یا میان آن و تجدد سازگاری ایجاد میکنند و به اختلافات فراوان اندیشه عربی و غربی توجه ندارند دارای نقش زیادی در جا افتادن سلفیگری یا تبعیت از غرب میداند. مؤلف که به نظر میآید از گرایشهای مارکسیستی برخوردار است در نهایت گرایش مارکسیستی را از دیگر گرایشها موفقتر قلمداد میکند. افکار طیب تیزینی از مارکسیستهای معروف عرب در این بخش مورد ارزیابی قرار گرفته است. مبنای محمود اسماعیل در بخش اول کتاب، اثری است از محمد امین العالم تحت عنوان "الوعی و الوعی الزائف فی الفکر العربی المعاصر" این اثر خود از جهانبینی مارکسیستی و روش ماتریالیستی، دیالکتیکی و تاریخی برخوردار است.
بخش دوم کتاب به مفهوم دولت و حاکمیت در اسلام میپردازد. وی دولتهای اسلامی در تاریخ اسلام را دولتهای الهی به معنای مورد نظر اصولگرایان نمیداند و آنها را دولتهای نظامی و دولتهای پادشاهی موروثی تقسیم میکند. وی برداشت اسلامگراها از دولت تئوکراتیک را مغشوش و بیاعتبار میداند.
بخش سوم کتاب به پدیده تندروی و خشونت در مصر میپردازد. مصری که به نظر وی همواره مظهر اسلام اعتدالی بوده است و اگر اخوان المسلمین و گروههای تندرو متأثر از آن در آن پا گرفتهاند اما در مقابل سیدجمالالدین افغانی، محمد عبده، رشید رضا، طنطاوی و دیگران نیز در این سرزمین ظهور یافته است. با این همه، بروز تندرویهای دینی در این کشور نیازمند بررسی و تحلیل است که محمود اسماعیل بدان توجه کرده است.
در بخش چهارم با بحث جهان اسلام در نظر غرب روبهرو هستیم که دستگاههای امپریالیستی غربی را مهمترین عامل بروز پدیده تندروی دینی در جهان اسلام میداند و سرانجام در بخش پنجم ویژگیهای زبان و ادبیات دینی معاصر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
علمانیت در مصر میان نزاعهای دینی و سیاسی
دنیاگروی و جامعه مدنی
چیستی علمانیت و نزاع میان اسلامگرایان و دنیاگروان
اسلام و سیاست؛ پاسخ به شبهات دنیاگروان (الاسلام و السیاسة؛ الرد علی شبهات العلمانیین)
مسلمانان میان علمانیت و حقوق بشر مادی
علمانیّت و پیشگامان آن در مصر
علمانیّت؛ پیدایش، سیر تحول و تأثیرات آن در وضعیت کنونی جهان اسلام
الدیمقراطیّة بین العلمانیّة و الاسلام (دموکراسی میان سکولاریزم [= دنیاگروی] و اسلام)
دنیوی شدن [= سکولاریزم] و بازداری اسلامی گفت و گوهایی در پیرامون تحول و تجدد
اسلام سیاسی میان اصولگرایان و دنیاگروان
اشاره:
سکولاریسم که در جهان عرب مرادف با واژه "علمانیت" میباشد، دهها سال بسیاری از متفکران اجتماعی و صاحبنظران دینی را درگیر مباحث خود کرده و تا کنون صدها عنوان کتاب و چند برابر مقاله را به خود اختصاص داده است و متفکران مسلمان تلاش کردهاند کاستیهای مبانی سکولاریسم و ناسازگاری آن با نقش دین در جامعه و حیات انسانی را تبیین کنند و در این میان برخی نویسندگان و نظریهپردازان معاصر نیز مقهور و مجذوب تهاجم سنگین و گسترده غرب در کشاندن دین به حیات فردی و جداییآن از جامعه و سیاست شده و به قصور یا تقصیر به ترویج شخصی بودن دینباوری و حوزه دخالت آن و بیرون بردن آن از مدار تنظیم مناسبات اجتماعی و مدیریت سیاسی پرداختهاند. آنچه میخوانید مروری بر یازده کتاب عمده در تبیین سکولاریسم و تحلیل و نقد مبانی و سیر تاریخی آن در برخی کشورهای عربی میباشد. این مرور، علاوه بر اینکه میتواند صورتی اجمالی از مباحث سکولاریسم به ویژه در جهان عرب را نشان دهد، برای شناخت و ارزیابی منابع مطالعاتی در این موضوع، میتواند مفید افتد.
|215|
مصر در میان حکومت اسلامی و حکومت سکولار [= دنیاگروانه]
شناسنامه: گروهی از نویسندگان، مصر بین الدولة الاسلامیة و الدولة العلمانیة، چاپ اول، 1992، قاهره، مرکز الاعلام العربی، 126 صفحه
معرفی اجمالی:
این کتاب گزارشی است تفصیلی از مناظرهای مهم میان چهرههای اسلامگرا و سکولار که به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفت. تصاویر آمده در کتاب گویای این امر است که طرف اسلامگرا شامل مرحوم شیخ محمد غزالی عالم معروف مصری، محمد مأمون هضیبی سخنگویاخوان المسلمین مصر و دکتر محمد عماره فارغالتحصیل الازهر در رشته فلسفه و نویسنده معروف اسلامگرا و در طرف سکولار دکتر محمد خلفاللَّه نویسنده معروف علمانی و سردبیر مجله الوحدة چاپ قاهره و دکتر فرج فوده مدافع جنجالی و سرسخت سکولاریزم و مؤسس حزب المستقبل مصر میباشد.
این مناظره توسط شورای نویسندگان مصر ترتیب داده شد و اداره آن بر عهده رییس این شورا دکتر سمیر سرحان بوده است.
طرف اسلامگرا تأکید دارد که استقلال، تشخص و هویت ما در گرو برگشت به میراثآسمانی است. ما در پی حکومت اسلامیای هستیم که نیمی از آن بر اساس وحی الهی و نیم دیگر آن بر اساس حکم عقل از راه قیاس و استحسان اداره شود. شورای غربی به ترخیص زنا و همجنسبازی منتهی میشود. احکام آمده در قرآن گویای آن است که اسلام ترکیبی از دین و دولت است. چه کسی موافق این پندار است که حضرت محمد حکومتی را بر پا نداشت. تشکیل حکومت وظیفهای است مدنی که بدون وظایف دینی به پا داشته نمیشود. میان ما و غربیها این تفاوت جدی وجود دارد که آنان زمانی بنا به دین مسیحیت حکم میراندند که عقبمانده و واپسگرا بودند اما تجربه ما در حکومت اسلامی زمانی تحقق پذیرفت که در اوج سیادت، مدنیت و پیشرفت بودیم. پس میان مدنیت و اسلامیت حکومت، تباینی نیست.
حکومت اسلامی با اقلیتها رفتار شایستهای دارد. هم اکنون اقلیت قبطی در مصر خوشبختترین اقلیت دینی در دنیا هستند به طوری که دبیر کل سازمان ملل [پطرس غالی] از میان آنان برگزیده شده است.
|216|
ما مخالف دولت دینیای هستیم که مدعی سخن گفتن از طرف خدا یا در انحصار طبقه دینی خاصی باشد. ما کهنوت [طبقه خاص روحانی بسان مسیحیت] نداریم؛ شکلگیری حکومت نیز از طریق انتخابات است نه بیعت.
سکولارها بر این باورند که قرآن مسؤولیت پیامبر را "مبلغ عن اللَّه و داعی الی اللَّه" دانسته است نه حاکم و زمامدار و شریعت اسلامی روابط مردم با همدیگر را تنظیم میکند؛ چنین چیزی نمیتواند بنیانگذار حکومت و نظام آن باشد. حکومت نیازمند برنامه تفصیلی و دقیق است. چنین برنامهای نزد اسلامگرایان دیده نمیشود. پیشدرآمد حکومت اسلامی مورد نظر اسلامگراها خونریزی و فتنهانگیزی بوده است. همین مناظره از نتایج دولت مدنی و علمانی است. یکپارچگی وطن و تمدن اقتضای حاکمیت دینی را دارد. دولت مدنی و علمانی در نظر ما یعنی دولت شهروندی. ما منکر رییس حکومت بودن پیامبر اکرم نیستیم اما این ناشی از نصالهی نبوده بلکه ناشی از آن است که او بنیانگذار جامعه اسلامی بوده است. خلافت یعنی برای همه عمر خلیفه بودن که تنها در صورت ناشایست بودن، عزل یا کشته میشود. در نظامهای دموکرات مدت ریاست محدود است و با روشهای تبلیغی و سیاسی قابل مقابله است، نه از راه کشتن و انقلاب و فتنه. واقعاً اسلام در مسند حکومت با زمانه و با حکومت به معنای امروزی ِآن چگونه قابل تطبیق و هماهنگی است!
در پایان کتاب، تعلیقات برخی از اندیشمندان مصری و غیر مصری بر مناظره فوق آمده است. دکتر احمد عبدالرحمن، دمرداش عقالی، زینب غزالی، رزق الطویل رییس دانشکده مطالعات اسلامی در الازهر، صافی ناز کاظم روزنامهنگار و نویسنده معروف، سرتیپ طلعت مسلم استاد آکادمی نظامی ناصر، شیخ طه عبداللَّه عفیفی، عبدالصبور شاهین [ناقد معروف نصر حامد ابوزید] از این تعلیقهنویسان هستند. اینان همه با عبارات مختلف در رد علمانیت نوشتهاند و تعدادی از آنان اساساً علمانیها را شایسته بحث و گفت و گو ندانسته و از این جهت بر اسلامگراها خرده گرفتهاند.
محمد عماره برداشتهای خود از این مناظره و چند مناظره مشابه و توضیحات و استدلالات خود را به طور مبسوط در کتاب "الاسلام و السیاسة، الرد علی شبهات العلمانیین" آورده است که اجمالی از این کتاب را نیز در ادامه خواهیم آورد.
|217|
ارزیابی:
کتابهای دیگری هستند که به طور مبسوطتر و جامعتر دیدگاه اسلامگراها و علمانیها را طرح کردهاند.
علمانیت در مصر میان نزاعهای دینی و سیاسی
شناسنامه کتاب: احمد نایل، صابر، العلمانیة فی مصر بین الصراع الدینی و السیاسی، چاپ اول، 1999، مرکز الدراسات و المعلومات القانونیة لحقوق الانسان، قاهره، 248 صفحه.
معرفی اجمالی کتاب:
این کتاب به تبیین اندیشه علمانی و عمدتاً تحولات آن در نیمه اول قرن بیستم در مصر میپردازد. صابر نایل بر این باور است که جوامع اسلامی به علمانیت نیاز مبرم دارند. وی در فصل نخست کتاب به موضوعات و مسایل علمانیت از قبیل تعلیم و تربیت سکولار و تحقیقات علمی سکولار میپردازد. موضوعات خلافت، آزادی زن، ناسیونالیسم مصری و عربی نیز در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است.
احمد نایل "عَلمانیت" را به معنای غیر دینی میداند نه بیدینی و آن را با "ع ِلمانیت" یا سیانتیسیزم متفاوت میداند. اما میان علمگرایی و عَلمانیت ارتباطی وثیق قایل است همچنان که به دلیل توجه فلسفههای مادی به عالم خارجی و محسوس میان علمانیت و فلسفههای مادی نیز ارتباط قایل است. هر چند معتقد است در جوامع غیر مادی نیز نظام علمانی متصور است و در مبانی میان آنها ناسازگاری نیست بلکه به تعبیری، علمانی معنویتگراست چون عالَم راجولانگاه فعالیت و اراده انسانی میداند نه آنکه عالَم را منحصراً مادی بداند. وی علمانیت را ازمشکلات مسلمانان نمیداند چون به نظر وی در اسلام نه حاکمیت روحانی و قدسی وجود دارد و نه مقامات و شخصیتهای قدسی و علمانیت نیز یعنی زدودن قدسیت از حیات اجتماعی. وی علمانیت را دارای بعد ایجابی نمیداند بلکه آن را تنها دارای حیثیت سلبی میداند یعنی سلب اعمال نظر و تقنین به نام خدا و بهترین معادل آن را در عربی السلطة الزمنیة (یعنی حاکمیت دنیایی و زمانمند) میداند.
مؤلف تحقیقات، آکادمیک را مجرایی برای بروز و ظهور علمانیت دانسته است و از اینرو
|218|
سه اثر تحقیقی و آکادمیک را منشأ بروز علمانیت در مصر در نیمه اول قرن بیستم دانسته است: یکی رساله دکترای منصور فهمی در باره وضعیت زن در سنت اسلامی. وی در این اثر تلویحاً از اختصاص تعدد زوجات (بیشتر از چهار همسر) به پیامبر و عدم وجوب مهر و شهود برای پیامبر انتقاد میکند. وی به خاطر این کتاب که هرگز از فرانسه به عربی ترجمه نشد محرومیتهای بسیاری کشید و به زودی دیدگاههای خود را پس گرفت.
کتاب "فی الشعر الجاهلی" اثر طه حسین، دومین اثر جنجالیای است که مؤلف خود را به اخراج از دانشگاه سوق داد؛ هر چند وی بعدها به وزارت معارف مصر رسید. وی بسیاری از آثار و اشعار جاهلی را خلق شده دوران اسلامی و نسبت داده شده به جاهلیت دانسته است که بیشتر گرایشهای غیر اسلامی مسلمانان را میرساند. وی وجود تاریخی ابراهیم و اسماعیل و نیز نسبت عرب فعلی به اسماعیل را از نگاه علمی نمیپذیرد و اشاره قرآن و عهدین به آنها را مستندی تاریخی برای اثبات وجود تاریخی آنها نمیداند.
اثر بحثانگیز سوم کتاب "الفن و القصة، فی الاسلام"، اثر محمد احمد خلف اللَّه است. وی بر این باور است که قصص قرآن را باید از منظر بلاغی مورد توجه قرار داد نه از منظر تاریخی تازمینه برای طعن و نقض مستشرقان فراهم آید. شیخ الازهر کلمات خلف اللَّه را کفرآمیز دانست. ویاز منصب علمی خود در دانشگاه برکنار شد و مجبور شد تزی دیگر را برای احراز دکترا ارائه کند.
کتاب "الاسلام و اصول الحکم" اثر علی عبدالرزاق نیز پس از کتابهای فوق کاری بحثانگیز و زمینهساز اندیشه سکولار بوده است به ویژه آنکه عبدالرزاق از مشایخ و علمای الازهر بوده است؛ هر چند از این منصب عزل شد. وی حکومت را امری دنیوی و در اختیار مردم میداند و حکومت پیامبر را از شؤون پیامبری وی نمیداند و خلافت را ساخته و پرداخته دنیاطلبان بعدی میشمارد و ابوبکر را نه جانشین پیامبر که اولین مَلِک و پادشاه اسلام میداند. به نظر وی رسالت پیامبر، تنها ابلاغ و تبلیغ وحی بوده است. در برابر عبدالرزاق، حکومت، الازهر و روحانیت مصر به ویژه رشید رضا صاحب المنار ایستادند. تنها مجموعه الاحرار الدستوریین [آزادگان قانونگرا] و روزنامه السیاسة نشریه محمد حسنین هیکل از او دفاع کردند.
کتاب "الشریف الرضی" اثر محمد سید گیلانی نیز از آثار مسألهساز بوده است. وی دوران معاصر رضی را دوران انحطاط اخلاقی مسلمانان و حاکمان اسلامی میداند. وی در تبیین این اوضاع و احوال مطالبی را طرح کرد که به تحریک شدید احساسات دینی و محرومیتهای شدید
|219|
مؤلف منتهی شد. کتاب "من هنا نبدأ" اثر خالد محمد خالد نیز اثری بود که با هجوم شدید اسلامگراها روبهرو گشت. وی بنا به گزارش کمیته افتاء الازهر، کتاب و سنت را دارای ابهامیمیداند که منشأ تمسک مخالفان و در نتیجه فاقد صلاحیت لازم برای مبنای حکومت قرار گرفتن گشته است و رسالت اصلی دین را ارشاد و حدود را غیر قابل اجرا و زکات را وسیله تعیش کاهنان اسلامی میشمرد! دستگاه قضایی مصر این اتهامات را در مورد وی نپذیرفت و در نهایت اجازه نشر کتاب وی را صادر کرد.
صابر احمد نایل تلاشهای متفکرانی چون شبلی شمیل و موسی سلامه را منشأ جایگزینی رویکرد علمی به جای رویکرد دینی در مصر میداند. تحلیل دیدگاههای این دو و تحولات بعدی به تفصیل در کتاب آمده است. محمد عزمی، اسماعیل احمد ادهم، توفیق حکیم و نجیب محفوظ نیز از پیشگامان این حرکت هستند.
در فصل چهارم کتاب آمده است که علیرغم آنکه جدایی دین از سیاست مفاد اصلیعلمانیت است اما در مصر در نیمه اول قرن بیستم دو مفهوم متناقض علمانیت و تئوکراسی [= حکومت دینی و الهی] با هم مطح بودند. مثلاً در قانون اساسی مصوب 1923 اعلام شده است که دین رسمی کشور، اسلام است اما در قوانین و تشریعات قانونی مواد بسیاری وجود دارد که بر اساس روح علمانی تدوین و وضع شده است. فصل پنجم به مبحث مهم خلافت، و فصل ششم به بحث حجاب و حقوق زن پرداخته است. این دو فصل به دلیل نشان دادن تحولات صورتگرفته در مصر و موضعگیریهای اطراف مختلف در این زمینه قابل توجه است. فصل هفتم و هشتم به بحث ناسیونالیزم مصری و ناسیونالیزم عربی اختصاص دارد.
ارزیابی:
این کتاب برای درک دیدگاه سکولاریستهای عرب آن هم از نگاه مدافعان سکولاریزم مناسب است. ترجمه یا تلخیص این کتاب همراه با نقدهای جدی و عالمانه شایسته به نظر میآید.
دنیاگروی و جامعه مدنی
شناسنامه: دکتر جلال العظم، صادق، العلمانیة و المجتمع المدنی، چاپ اول، 1998، مرکز الدراسات و المعلومات القانونیة لحقوق الانسان، 142صفحه.
|220|
معرفی اجمالی:
کتاب حاضر مجموعه چند سخنرانی و یک مصاحبه است که توسط صادق جلال عظم یا با او صورت گرفته است. محور این کتاب بررسی امکان علمانی و سکولار کردن اسلام است. جلال عظم از مدافعان پرآوازه و پراطلاع علمانیت در دنیای عرب است. وی اهل سوریه است و آرای وی همواره مورد توجه بوده است. مسؤولیت فعلی وی ریاست بخش تحقیقات فلسفی و اجتماعی در دانشگاه دمشق است. از وی آثار متعددی چون "ذهنیة التحریم" و "دفاعاً عن المادیة و التاریخ" انتشار یافته است.
عناوین سخنرانیها و مصاحبه نشر یافته در این کتاب همراه با محتوای اجمالی آنها از قرار ذیل است:
1. العلمانیة و المجتمع المدنی:
علمانیت در معنای حداقلی آن نتایج زیر را در بر دارد:
- بیطرفی مثبت حکومت نسبت به اقلیتهای دینی، مذهبی و قومی
- توانایی شمول در جوامع برخوردار از انواع تکثرها
- مستقل بودن زندگی عمومی جامعه از تحمیلات حکومتها بر اساس دین رسمی
- برابری شهروندان در مقابل قانون و نیز در تحصیل فرصتهای اشتغال و پیشرفت، آزادیها و ... بیتوجه به نوع تمایلات و گرایشهای دینی آنان
- آزادی عقیده و بیان
جامعه مدنی با فرض استقلال جامعه از دولت و فارغ بودن از سلطه دولت شکل میگیرد و گاه در برابر دولت میایستد. البته در جوامع ما جامعه مدنی بدون دخالت دولت پا نمیگیرد. جامعه مدنی ارتباط محکمی با مفهوم شهروندی دارد.
2. دنیاگروی و اسلام:
در پاسخ به سؤالاتی از قبیل اینکه آیا اسلام با تجدد [= مدرنیته] یا دموکراسی یا علمانیت یا علم جدید و فنآوری پیشرفته سازگار است یا نه، دو گونه پاسخ صریح و قاطع داده میشود. اندیشمندان عربی که خود را وارث اندیشههای عصر روشنگری و تحولات آن میدانند هیچ دشواری جدیای در این نمیبینند که با صراحت بگویند بلی؛ یعنی اسلام با این مفاهیم نوین و مدرن قابل هماهنگی است اما در مقابل، گرایشهای اصولگرای معاصر با قاطعیت تمام و بدون
|221|
هیچ اباء و امتناعی به این پاسخ جواب منفی میدهند. صالح سریه، نظریهپرداز معروف اصولگرا میگوید: "به عنوان مثال دموکراسی روشی است برای زندگی که با شیوه اسلام مخالف است ... جمع کردن میان اسلام و دموکراسی مثل جمع کردن میان اسلام و یهودیت است."
جلال عظم به نمونههای دیگری از چند اسلامگرای دیگر چون گلبالدین حکمتیار وشکری مصطفی نیز اشاره میکند. شکری مصطفی بنیانگزار الجماعة الاسلامیة در مصر که بعدها اعدام شد معتقد بود که حتی فراگیری نوشتن و خواندن حرام است مگر به اندازهای که عبادت کردن بطلبد.
او میافزاید: واقعیت آن است که اگر نگاه مکتبی [= دگمایی یا اعتقادی] داشته باشیم از اسلام جواب نه میگیریم اما اگر نگاه تاریخی داشته باشیم و اسلام را از ابتدا تا کنون و در بستر تاریخ و تطبیقهای عینی ببینیم جواب آری است حتی در ایران اسلامی نیز علیرغم آنکه امامت شیعی، مقتضی ایجاد حکومتی چون خلافت است اما عملاً - و حتی برای اولین بار در تاریخ ایران - آیتاللَّههای ایران، نظامی جمهوری تأسیس کردند و این آیتاللَّه خمینی است که به موزههای علوم دینی نهیب میزند که نباید به دروس معمول حوزوی بسنده کنید.
3. اسلام اروپایی یا اسلام در اروپا یا اسلام و تجدد اروپایی [مصاحبه علی دیوب و دکتر ابوحلاوه با صادق جلال عظم]:
اقلیتهای مسلمان در اروپا به واقعیتی جدی و بحثانگیز در اروپا تبدیل شدهاند که منشأتشکیل سمینارهای مختلف برای بررسی این مسأله با شرکت متفکرانی چون محمد ارکون، عابد جابری، حسن حنفی، عبداللَّه عروی، بسام طیبی و اساتید دانشگاهی از ایران چون محمدجواد لاریجانی گشته است [جلال عظم در اینجا به تفصیل و با نگاه مثبت در باره شخصیت و افکار لاریجانی سخن میگوید.]
اروپاییها به این نتیجه رسیدند که روند گذشته استشراق نمیتواند هم اکنون نتیجهبخش باشد.
آنچه که در اروپا قابل توجه است شکلگیری اسلامی است. مدرن که خود را با نظامهای پذیرفته شده در غرب هماهنگ ساخته است اگر این طرز تلقی پیش برود چه بسا بر اندیشه اسلامی در دنیای اسلام نیز تأثیری جدی بگذارد.
4. مشروع یا برنامه
5. آیا میتوان اسلام را سکولاریزه کرد؟
|222|
[این فصل و فصل پیشین آن، تحت عنوان مشروع ]= برنامه[، به بسط و تفصیل مضمون فصول قبلی میپردازد.]
6. مفهوم خصوصیتگروی: [الخصوصیة در برابر العالمیة = جهانی شدن، Gelobelisation است]
مفاهیمی چون حقوق انسان، دموکراسی، مدرنیسم هر چند ریشهها و خاستگاههای اروپایی آشکاری دارند اما به مفاهیمی جهانی و فراگیر تبدیل شدهاند که نوعی مرجعیت یافتهاند. از اینرو خصوصیتگروی [در پی بومی کردن بودن] در حرکتهایی چون حقوق بشر اسلامی، حقوق بشرچینی، حقوق بشر هندویی، حرکتهایی تاکتیکی، راه حلهای موقت و بلکه تنها واکنشهایی انفعالی هستند.
به واقع حتی مفهوم خصوصیتگروی برگرفته از تلقینهای غربی است، چه اسلام چون مسیحیت به شدت مطلقگرا و جهانیگرا است و گرایشهای خصوصیگروی را برنمیتابد. خصوصیگروی چه بسا پوششی است برای توجیه رفتارهای مخالف حقوق بشر و غیردموکراتیک. مفاهیمی چون اصالت، هویت، تراث و ... همه در چارچوب همین حرکتهای خصوصیگروانه میگنجد.
ارزیابی:
این کتاب به دلیل برخورداری از اندیشههای نو در زمینه علمانیت و انتساب آن به یکی از نامآوران این مکتب و گرایش، قابل اهتمام و عنایت است. البته تلخیص آن بیش از آنچه که گفتیم به دست نمیدهد ولی ترجمه همه کتاب یا یکی از فصول جامع آن - به صورت مقاله - البته همراه با نقد یا در کنار دیدگاههای مخالف و مختلف مناسب به نظر میآید.
چیستی علمانیت و نزاع میان اسلامگرایان و دنیاگروان
شناسنامه: ابراهیم مبروک، محمد، حقیقة العلمانیة و الصراع بینالاسلامییّن و العلمانییّن، چاپ اول، 2000، دار التوزیع و النشر الاسلامیة، قاهره، جلد اول، 176 صفحه.
|223|
معرفی اجمالی:
این کتاب در پی تبیین مفهوم و سابقه تاریخی علمانیت [= سکولاریزم / Laicism، لائیسیزم] میباشد. وی اصطلاح سکولاریزم و نیز لائیسیزم که اولی از ریشه لاتینی Saeculum و دومی از ریشه فرانسوی Laique است را به اوایل قرن هفدهم برمیگرداند. اما نظام و اندیشه علمانی را ریشهدار در فرهنگ هلنی [اغریقی، یونانی مآبی] میداند. ابراهیم مبروک مشرق زمین و ادیان آن را اعم از ابراهیمی و غیر ابراهیمی [= بودیزم، هندوئیزم، کنفوسیوس و ...] دارای سابقه جدی توحیدی دانسته و بیگانه با علمانیت شمرده است، چه در نظر او علمانیت یعنی آنکه منبع معارف و شناختهای آدمی تنها عقل باشد و اثری از وحی در آن نباشد و تنها فرهنگ هلنی است (به جز در مورد سقراط که به خدای واحد متافیزیکی قایل بوده است) که به وحی اتکا نداشته است. از اینرو فلسفه یونان باستان از لحاظ اخلاق و حتی ابعاد دیگر انسانی عاری بوده است. حال آنکه اسلام هم از لحاظ جنبههای اخلاقی و عقلانی و هم از لحاظ مردمسالاری و ترقی و پیشرفت وضعیتی کاملاً متفاوت با پیشینه و خاستگاه اصلی تمدن غرب دارد.
در این کتاب عصر روشنگری و دستاوردهای آن و نیز فلسفههای علمانی معاصر از قبیل پرالگاتیزم و اگزیستانسیالیزم را نیز به نقد کشیده است.
از این کتاب تنها جلد نخست آن در دست ماست و مجلدات دیگر آن یا هنوز به چاپ نرسیده یا به دست ما نرسیده است.
فهرست عناوین کتاب:
- علمانیت چیست؟
- چرا فرهنگ هلنی به شیوه علمانیت در تفکر اختصاص یافت؟
- آیا سقراط، زرتشت، بودا و کنفوسیوس پیامبر بودند؟
- ناسازگاری باورهای یونانیان باستان با اخلاق و عقلانیت
- سوفسطائیان/ افلاطون/ ارسطو/ اپیکورس یا اپیکوریان/ رواقیان
- خاستگاه تمدن غرب: شهرهای یونان باستان/ دیدگاههای سیاسی فیلسوفان یونان
- تأثیر تمدنهای باستان در تمدن یونانی
- دستاوردهای علمی تمدن یونان و میزان دوری آن از روش تجربی.
|224|
- مرحله هلنی قبل از فتوحات اسکندر
- عوامل شهرت چشمگیر ارسطو
- دوره هلنی و میزان ارتباط آن با تفکر مابعد الطبیعی
- نقد افکار دکتر مسیری [مؤلف موسوعة الیهود و نیز اثر چاپ نشده موسوعة العلمانیة] در باره علمانیت
- تمدن اسلامی و دستاوردهای سیاسی، فکری و علمی آن: اسلام و اصول حاکمیت/ موضع اسلام نسبت به علم، عقل و روش تجربی/ بنیانگزاری اصول روش تجربی توسط تمدن اسلامی/ دستاوردهای علمی تمدن اسلامی
- آیا علم جدید تداوم تمدن یونانی است یا زاییده تمدن اسلامی است؟: وضعیت اروپا در قرون وسطی و نبرد میان شاهان و پاپها، نفوذ پاپها و جمود فکری آنان/ نمایی از رنج و آزار دانشمندان و متفکران توسط کلیسا/ موضع کلیسا و آموزههای کتابهای مقدس نسبت به دانش
- بررسی و نقد دو دیدگاه غربی در مورد دلایل بروز پیشرفت علمی
- گرایشهای صلیبی چیستند؟
- حق تمدن اسلامی بر تمدن نوین غرب
- بررسی انتقادی مهمترین فلسفههای سکولار معاصر: پراگماتیسم [= عملگرایی]/ فلسفه وجود [= اگزیستانسالیزم]/ پوزیتویسم منطقی [= الفلسفة الوضعیة المنطقیة] / کمونیزم یا مارکسیزم، میزان توانایی اندیشه مارکسیستی در تحلیل
ارزیابی:
نظم علمی خاصی بر کتاب حاکم نیست اما حاوی نکات ارزندهای است لیکن هر نوع تلخیص یا معرفی آن مستلزم دستیابی به دیگر مجلدات این کتاب است.
اسلام و سیاست؛ پاسخ به شبهات دنیاگروان (الاسلام و السیاسة؛ الرد علی شبهات العلمانیین)
شناسنامه کتاب: دکتر عماره، محمد، الاسلام و السیاسة؛ الرد علی شبهات العلمانیین، چاپ سوم، دار الرشد، قاهره، 1997، 195 صفحه.
|225|
معرفی اجمالی:
محمد عماره از اسلامگرایان معتدل و شناخته شده در مصر است که همواره در برابر سکولاریزم و مقولات دیگری چون پلورالیزم یا به تعبیر عربها "التعددیة" ایستاده است. قریب به صد و چهل اثر شامل تألیف (به تنهایی)، تألیف به همراه دیگران و تحقیق و تصحیح متون از او انتشار یافته است. دغدغه اصلی او اسلام و مبارزهطلبیهای [= تعدیات] روزگار جدید است. نگاهی به برخی از عناوین تألیفات او رویکرد اصلی او را نشان میدهد: الاسلام و حقوق الانسان، الاسلام و الثورة، الاسلام و العروبة، الدین و الدولة، الاسلام و السلطة الدینیه، الاسلام بین التنویر و التزویر، الاصولیة بین الغرب و الاسلام، الاسلام و التعددیة، جمالالدین الافغانی بین حقائق التاریخ و اکاذیب لویس عوض، التراث و المستقبل، الفکر القائد للثورة الایرانیه، الفکر الاجتماعی لعلی بنابیطالب، جمالالدین الافغانی موقظ الشرق و فیلسوف الاسلام، محمد عبده: تجدید الدنیا بتجدیدالدین و ... محمد عماره در ایران تا حدودی شناخته شده است.
وی در گفت و گوها و مناظرات بسیاری با سکولارها شرکت جسته است از جمله در نمایشگاه بینالمللی کتاب در قاهره در کنار شیخ محمد غزالی و محمد مأمون هضیبی با چهرههای شاخص سکولاریزم یعنی فرج فوده و محمد احمد خلف اللَّه گفت و گو کرده است. وی در باشگاه مهندسان اسکندریه با فرج فوده و فؤاد زکریا و در قطر در برنامهای تلویزیونی با فؤاد زکریا به بحث نشسته است. محمد عماره کتاب حاضر را پس از این گفت و گوها تألیف کرده است تا عمدهترین شبهات علمانیها را همراه با پاسخ آنها - که محصول آن گفت و گوها بوده است - در معرض نظر خوانندگان قرار داده باشد. اما بر خلاف عنوان این کتاب تنها چهل صفحه آن به این موضوع اختصاص یافته است و بقیه به تبیین مفهوم علمانیت و روند تاریخیای که این موضوع در جهان عرب به خصوص مصر از سر گذرانده است اختصاص دارد. این سیر تاریخی جالب توجه و پرنکته است؛ از جمله در این کتاب آمده است که برای اولین بار در جهان عرب شخصی مصری به نام لویس بقطر در فرهنگی عربی - فرانسوی به سال 1828 واژه علمانی را در مقابلLaique ساخت و به کاربرد و بعدها این واژه معادل Secularist به کار رفت و نیز اولین کسی که درمصر کوشید اسلام را دینی علمانی یا موافق با علمانیت نشان دهد علی عبدالرزاق بود که خود از مشایخ الازهر بود. کتاب وی الاسلام و اصول الحکم نام داشت. پس از وی در رأس علمانیهای نخستین مصر، طه حسین (فارغالتحصیل الازهر و دانش آموخته غرب) و محمد حسنین هیکل
|226|
قرار دارد که البته این سه اندیشمند همگی در نهایت از دیدگاه خود دست کشیدند اما به هر حال سد را این سه نفر شکستند.
حدود بیست و پنج صفحه از این کتاب به طرح پرسشهایی از علمانیها اختصاص یافته است. شیخ جاد الحق علی جاد الحق، شیخ سابق ازهر نیز بر این کتاب تقریظ زده است.
نمایی از عناوین فرعی کتاب:
- مقدمه: در باره اسلام و سیاست
- اسلامی بودن حکومت
- چه زمانی ... و چگونه رخنه به وجود آمد؟
- از "یاسه" چنگیزخان تا دنیاگروی غربی (یاسه عنوان قوانین موضوعه چنگیز است)
- دنیوی کردن اسلام از درون
- ... کتاب اسلام و اصول حاکمیت: عمل و ... و عکسالعمل
بازگشت از دنیوی کردن اسلام ... به اسلامی کردن سیاست
- عقبنشینی سه پیشگام علمانیت: علی عبدالرزاق، دکتر طه حسین و دکتر محمدحسنین هیکل
شبهات ... و علامتهای سؤال
1. ترس از اجرای بشری دین اسلام
2. ترس از استبداد به نام دین
3. نگرانی نسبت به وحدت ملی در صورت اجرای حکومت اسلامی
4. ابهامات نظریه اسلام ... و نبود برنامه اسلامی
5. همراهی نظام اسلامی با خشونت
پرسشهایی از علمانیها
ارزیابی:
این کتاب در حد خود ارزنده و قابل استفاده است. جالبترین بخش آن قسمتی است که دیدگاههای علی عبدالرزاق را به اجمال طرح میکند؛ سپس ردیههای سعد زغلول از رهبران
|227|
معروف مصر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و دکتر عبدالرزاق سنهوری، پدر قانون مدنی جدید در دنیای عرب را میآورد. متن کامل ردیه سنهوری در این کتاب آمده است.
مسلمانان میان علمانیت و حقوق بشر مادی
شناسنامه کتاب: علیرضا النحوی، دکتر عدنان، المسلمون بینالعلمانیّة و حقوق الانسان الوضعیة، چاپ اول، 1997م، الریاض، دارالنحوی للنشر و التوزیع، 442 صفحه.
معرفی اجمالی کتاب:
این کتاب در پی تبیین مبانی و خاستگاههای علمانیت در غرب و سپس در جهان اسلام و نیز ارائه راهکارهایی برای رویارویی با آن است. نویسنده کتاب فردی پرنویس و دارای گرایشهای آشکار وهابی است تا جایی که حرکت وهابیت را از جنبشهای اصلاحیای میداند که در برابر علمانیت به پا خاسته و ایستاده است. وی نسبت به اسلام شیعی، انقلاب اسلامی ایران و حتی ساحت امیرالمؤمنین (ع) بیاعتنایی ملموسی را نشان میدهد با آنکه در مواضع متعددی روال بحث، مقتضی اشاره به این موارد میباشد. مثلاً در بیان جنبشهای اصلاحی و مخالف علمانیت نامی از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) نمیبرد یا در بخش مربوط به اهتمام خلفای راشدین به حقوق بشر به عهدنامهها و فرمودههای امیرالمؤمنین (ع) اشاره نمیکند؛ تنها در بحث رفتار عادلانه خلفا به داستان آن حضرت و شریح قاضی اشاره میکند.
نویسنده فردی پراطلاع و پرمطالعه به نظر میآید اما در اندیشههایش افراطی است. او حتی آثار و فعالیتهای مصلحانی چون سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده را نیز مایه ترویج علمانیت میشمارد. وی ریشه اصلی نفوذ علمانیت در جهان اسلام را دور افتادن جامعه اسلامی از مفهوم و حقیقت توحید میداند و میان اسلام و فرهنگ غرب هیچ آشتیای را قبول ندارد و معتقد است که به جز صنعت و تکنولوژی، بقیه علوم و معارف را باید از اسلام و بنا به آموزههای اسلام دریافت و شناخت. وی حقوق بشر و دموکراسی را نیز ارمغان فرهنگ علمانی غرب و زیانآور به حال اسلام میداند. فهرست مطالب این کتاب گویای محتوا و گرایش اصلی آن است:
بخش اول: ریشههای تاریخی انحرافات فکری در اروپا
فصل اول: نزاع بتپرستی (شرک) و مسیحیت و انحراف در مسیحیت به سمت علمانیّت
|228|
فصل دوم: پیدایش، روند و تحولات علمانیّت
1. مهمترین عوامل سازنده اندیشه و تفکر اروپاییان
2. مهمترین مراحل تاریخی اندیشه غربی
3. مهمترین آثار درگیری مسیحیت با بتپرستی و پیدایش علمانیّت
4. تقسیم علمانیّت به گرایشهایی که به دین کاری ندارد یا دین را منزوی میسازد و به کناری میزند یا با آن نبرد میکند
5. جنبش اصلاح دینی در [مسیحیت]
6. جنبش علمی و درگیری کلیسا با آن
7. حاکمیت سیاسی و نزاع آن با کلیسا
8. نقش یهود در تغذیه و تثبیت علمانیّت
9. بسط نفوذ علمانیّت در قرن هجدهم میلادی
10. استقرار علمانیّت در قرن نوزدهم میلادی و تحوّل آن به الحاد آشکار و علنی
11. علمانیّت در قرن بیستم
فصل سوم: از علمانیّت تا تجدد و مدرنیته
فصل چهارم: مبانی اختلاف اسلام با علمانیّت و مدرنیته
1. اولین اختلاف: نگرش به هستی، زندگی و انسان
2. دومین اختلاف: ایمان و توحید بزرگترین حقیقت ِهستی و زندگی از نگاه اسلام
3. سومین اختلاف: منابع شناخت
4. چهارمین اختلاف: برداشت از شیوه رشد و پیشرفت
5. پنجمین اختلاف: نگرش به گذشته و سنت و میراث
6. ششمین اختلاف: نگرش به زبان
7. هفتمین اختلاف: زیبایی به طور عام و زیبایی هنری به طور خاص
8. دیگر اختلافات مهم
فصل پنجم: تفاوت اقتصاد در اسلام و سرمایهداری
بخش دوم: نفوذ علمانیّت به جهان اسلام
فصل اول: مهمترین عوامل درونی ِزمینهساز نفوذ علمانیّت به جهان اسلام
|229|
1. مهمترین عوامل 2. مهمترین شاخصههای مکر، خدعه و برنامهریزی: مبارزه با زبان عربی/دور ساختن مسلمانان از کتاب و سنت تضعیف برداشتهای ایمانی
فصل دوم: خلاصهای از نمودهای نفوذ علمانیّت به جهان اسلام
فصل سوم: مهمترین رویدادهایی که علمانیّت را به جهان اسلام سوق داد.
1. جنگ قرم 2. استقلال لبنان از خلافت عثمانی 3. تهاجم فرانسه به مصر 4. محمدعلی پاشا در مصر 5. اشغال مصر توسط بریتانیا 6. در شام 7. در تونس 8. در ایران 9. در افغانستان 10. درهند
فصل چهارم: مسلمانان در رویارویی با علمانیّت
بخش سوم: مهمترین پیامدهای علمانیّت و آثار آن در زندگی انسان
فصل اول: مهمترین پیامدها و آثار
1. جایگزینی گمان و وهم به جای علم
2. افت کردن اصول و ارزشهای ثابت و پیدایش واکنشها
3. نظام دموکراتیک زاییده علمانیّت و دربردارنده بدیهای آن
4. از دست رفتن حقوق بشر میان ستمها و تخدیر انسانها
5. تعامل میان دولتها و ملتها بر مبنای منافع مادی و رقابت بر سر آنها
6. نبود برداشتهای ایمان محور از اقتصاد و حاکمیت نظام ربوی سرمایهداری و نظام کمونیستی در مقطعی خاص
7. سوء استفاده از پیشرفتهای علمی برای تحکیم منافع مادی و فریفتن مردم
8. جنگهای متمادی و نبرد منافع مادی
9. برپایی نهادهای بینالمللی برای حمایت از منافع تجاوزکاران بزهکار
10. تداوم نبرد بر ضد اسلام
11. همکاری مسیحیان و یهودیان
12. پیدایش صهیونیزم و نهادهای وابسته به آن
13. برپایی دولت یهود در سرزمینهای اشغالی فلسطین
بخش چهارم: یهودیان همان گروهی هستند که در میان بنیاسرائیل کفر ورزیدند.
فصل اول: اجمالی از ریشه، تاریخ و سرشت یهود.
|230|
فصل دوم: همکاری مسیحیان و یهودیان در عصر جدید.
فصل سوم: برپایی جنبش صهیونیزم.
فصل چهارم: دولت یهود در پرتو حمایتهای بینالمللی و آمریکایی پا گرفت.
بخش پنجم: حقوق بشر میان رویکرد اعتقادی و رویکرد مادی
فصل اول: اجمالی از سیر تاریخی اعلامیهها و اسناد مادی حقوق بشر
فصل دوم: مهمترین پیامدهای سیر اسناد مادی حقوق بشر و مهمترین اشکالات آنها
1. مهمترین پیامدها و آثار
2. مهمترین اشکالات وارد بر آن: تکیه نداشتن بر مبانی استوار/مشخص نبودن مفهومشعارها/ناقص بودن حقوق/تناقض و اضطراب/ نبود ارتباط میان آنها و مسؤولیتها و رسالت انسان در زندگی/از هم پاشیدگی خانوادهها و خویشاوندان در اثر حقوق مادی/ دور بودن حقوق بشر از مسأله ایمان و توحید
فصل سوم: سیر اعتقادی اذعان به حقوق بشر در تاریخ انسان
فصل چهارم: پیدایش حقوق بشر در تلقی ایمانی و شرایط و ویژگیهای آن
1. پیدایش حقوق بشر در بستر تلقی ایمانی
2. مسؤولیتهای اصلی انسان در زندگی دنیا: تفکر/پذیرش تبعات دنیوی و اخروی تصمیمات/ارکان پنجگانه/اِعمال روشهای الهی در زندگی/رساندن رسالت الهی به مردم
فصل پنجم: اولین و بزرگترین حق انسان؛ حمایت از فطرت الهی حقی که مورد بیاعتنایی حقوق مادی بشر قرار گرفته است.
فصل ششم: تداوم حقوق بشر در اسلام و پیوند و هماهنگی آنها
بخش ششم: تصاویر و نمونههایی از حقوق بشر در اسلام از منظر اسناد و مدارک
1. نامه پیامبر پس از ورود در مدینه
2. خطبه پیامبر در روز فتح مکه
3. خطبه پیامبر در حجّةالوداع
4. خطبه پیامبر در بیماری منتهی به وفات ایشان
5. سفارش ابوبکر به اسامة بنزید
6. نامه عمر بنخطاب به ابوموسی اشعری در مورد قضاوت
7. وصایای عمر بنخطاب به جانشینخود
بخش هفتم: نمونهها و گزیدههایی از مهمترین حقوق بشر در اسلام
1. کرامت انسان در نزد خدا 2. پشتیبانی از فطرت الهی انسان 3. حق حفظ زندگی و امنیت آن
|231|
4. حق تلاش و کار کردن برای کسب روزی و تأمین نیازهای اساسی انسان 5. حق یادگیری 6.آزادی اندیشه و اظهار نظر و حدود آن 7. حق پشتیبانی از عقیده و سخن 8. حق آزادی و حدود آن 9. حق برابری و حدود آن 10. حق عدالت
بخش هشتم: نمونهها و گزیدههایی از حقوق بشر در اسلام در عرصه عمل
بخش نهم: موانع پیش روی؛ میان سادهانگاری و لغزیدن و بشارتهای نادرست و تخدیر انسانها
فصل نخست: رویارویی با چالشها و مهمترین موانع
فصل دوم: میان سادهانگاری و تخدیر
فصل سوم: مواضع نیازمند بررسی و نظر
فصل چهارم: اجتهاد و نظر میان علم و خواهشها
فصل پنجم: راه گریز و راهحلها
ارزیابی
این کتاب هرچند برای مطالعه مناسب است اما چون مجموعهای است از اطلاعاتی که در منابع دیگر در دسترس قرار دارد و نکتهها یا نتیجهگیریهای بدیعی نیز در آن به چشم نمیخورد نه برای تلخیص و نه برای ترجمه مناسب به نظر نمیآید.
علمانیّت و پیشگامان آن در مصر
شناسنامه کتاب: القاسمی، فتحی، العلمانیّة و طلائعها فی مصر، چاپ اول، 1999، انتشارات المستقبل، اسکندریه (و بیروت)، 408 صفحه.
معرفی اجمالی:
این کتاب نمودها و ماهیت علمانیّت را به بحث گذاشته است. نویسنده چنانچه از ظواهر و مطاوی سخنانش برمیآید از مدافعان جدی علمانیّت است و آن را به معنای معارضه با دین و پذیرش بیدینی و الحاد نمیداند. این کتاب تز دکترای فتحی قاسمی است، وی اهل تونس است ولی به دلیل تلاشی که در این کتاب برای شناساندن افکار سلامة موسی از پیشگامان علمانیّتمصر صورت داده کتابش توسط پسر سلامه در قاهره تجدید چاپ شده است. بخش عمده این
|232|
کتاب به معرفی دیدگاههای سلامة موسی و دو متفکر مسیحی دیگر یعنی شبلی شمیل و فرح آنطون اختصاص دارد. بخش اول کتاب به توضیح و تبیین علمانیّت و فرق آن با علمانیّت و نظام لائیک میپردازد و عوامل مؤثر در گسترش آن در غرب و سپس پیشینه و مراحل تطوّر آن در دنیای عرب و اسلام را مورد بحث قرار میدهد.
نویسنده این کتاب معتقد است که دنیای اسلام دیر به بررسی علمانیّت پرداخته است و اکنون بحث عولمة Globelisationl (جهانی شدن) اهمیتی بیشتر از علمانیّت یافته است.
عناوین فصول و ابواب کتاب:
بخش اول: علمانیّت و گسترش آن در شرق و غرب
فصل نخست: علمانیّت و گسترش آن در شرق و غرب
بحث اول: تعریف علمانیّت
بحث دوم: میان عَلمانیّت (به فتح) و عِلمانیّت (به کسر)
بحث سوم: عَلمانیّت و لائیسته
بحث چهارم: تحولات داخلی کلیسا و ربط آن با علمانیّت
بحث پنجم: روند علوم و نقش آنها در علمانی شدن اندیشه غربی
بحث ششم: اثر فنآوری و صنعتی شدن در علمانی شدن جامعه غربی
فصل دوم: زمینههای علمانیّت در جوامع عربی و اسلامی در گذشته و حال
بحث نخست: نشانههای علمانیّت در منابع اندیشه اسلامی
بحث دوم: از نمودهای علمانیّت در جامعه اسلامی
بحث سوم: بذر جنبش عربی در شام (لبنان) و نقش آن در تحرکات میسیونری مسیحیان
بحث چهارم: مهاجرت - دانشآموختگان شامی (لبنانی) به مصر؛ عوامل و آثار آن
بحث پنجم: اندیشه نهضت در مصر و جهان عرب و اسلام و ربط آن با علمانیّت
بخش دوم: پیشگامان علمانیّت در مصر
فصل اول: در معرفی پیشگامان علمانیّت (شبلی شمیل، فرح آنطون و سلامة موسی) و دلمشغولیهای آنان در آثارشان.
|233|
فصل دوم: نمودهای علمانیّت در اندیشههای شمیل، آنطون و موسی
بحث اول: تحوّل
بحث دوم: علم آکادمیک
بحث سوم: جایگاه انسان؛ به سوی فهمی نو از انسان
بحث چهارم: مسأله اجتماعی
فصل سوم: ویژگیهای علمانیّت در آثار شبلی شمیل، فرح آنطون و سلامة موسی
فصل چهارم: تداوم علمانیّت در جامعه، سیاست و اندیشه در جوامع عربی و اسلامی.
ارزیابی:
این کتاب از آنرو که به شیوه آکادمیک و در مقام دفاع از علمانیّت تحریر شده است برایآشنایی با این موضوع از نگاه جانبداران آن و به ویژه برای شناخت پیشگامان علمانیّت در مصر و دنیای عرب قابل توجه است اما ترجمه یا تلخیص آن اولویت خاصی ندارد. و به جز در بخش معرفی سه متفکر علمانی نکته خاص و بدیعی در آن وجود ندارد. البته بخش نشانههای علمانیّت در منابع اسلامی، جداً قابل مطالعه و ملاحظه است و حساسترین بخش این کتاب است که نقدی جدی و عالمانه را میطلبد.
علمانیّت؛ پیدایش، سیر تحول و تأثیرات آن در وضعیت کنونی جهان اسلام
شناسنامه کتاب: الحوالّی، سفر بنعبدالرحمن، العلمانیّة نشأتها و تطوّرها و آثارها فی الحیاة الاسلامیّة المعاصرة، چاپ دوم، 1999، انتشارات مکتب الطیّب، قاهره، 720 صفحه.
معرفی اجمالی کتاب:
این کتاب رساله فوقلیسانس نویسنده است که در دانشکده شریعت در مکه مکرمه (تابع جامعة امّالقری) زیر نظر محمد قطب فراهم آمده است. نویسنده فردی روحانی و ضد علمانیّت است که کوشیده است علمانیّت را معرفی و نقد نماید. این کتاب در پنج بخش سامان یافته است.
در بخش اول به دیانت اروپا و انحراف آن به بیدینی پرداخته شده است. مسیحیت در این
|234|
بخش به جد نقد شده است.
بخش دوم به عوامل علمانیّت پرداخته است. بنا به نظر مؤلف سرکشی کلیسا، نزاع میان کلیسا و علوم، انقلاب فرانسه، نظریه تکامل داروین و نیروی ویرانگر یهود از عوامل پا گرفتن علمانیّت در اروپاست.
در بخش سوم تطبیقات علمانیّت در اروپا در حاکمیت سیاسی، اقتصاد، علوم، اخلاق و جامعه و ادبیات و هنر نشان داده شده است.
بخش چهارم به علمانیّت در جهان اسلام اختصاص دارد. مؤلف بر این نظر است که مهمترین عوامل راهیابی علمانیّت به جهان اسلام انحراف مسلمانان از اسلام راستین و عقیده توحید و نیز برنامهها و توطئههای صلیبی - یهودی است. وی گرایشهای باطنی را نیز در مدار همین توطئهها آورده است. وی در همین بخش به مظاهر و نمودهای علمانیّت در حاکمیت و قانونگذاری، تربیت و فرهنگ و جامعه و اخلاق به تفصیل پرداخته است.
وی بخش پنجم را به حکم علمانیّت در اسلام اختصاص داده است. بنا به نظر وی تفاوتهای جوهری میان اسلام و مسیحیت منحرف شده، سدی است در برابر هر توجیه عقلیای که بخواهد وارد کردن این پدیده را به عالَم اسلام موجه سازد. علمانیّت از دو جهت با اسلام ناسازگار است؛ یکی آنکه حکمی است به غیر ما انزل اللَّه و دیگر آنکه مایه شرکورزی در پرستش خداست.
ارزیابی:
نویسنده این کتاب رنج بسیاری را برای فراهم آوردن این تحقیق متحمل شده است. استفاده از حدود سیصد منبع نشانگر تلاش بسیار اوست هرچند به دلیل ناآشنایی با زبانهای اروپایی به منابع اصلی مراجعه نکرده است. صبغه و گرایش وهابی در سراسر کتاب مشهود است. مجموعاً در این کتاب با نکات بدیع یا رویکردهایی متفاوت با کتب مشابه روبهرو نمیشویم. از اینرو نه ترجمه و نه تلخیص این کتاب توصیه نمیشود، هرچند برای تحقیقی جامع و گسترده در باره سکولاریزم مطالعه چنین کتابهایی نیز سودمند است.
الدیمقراطیّة بین العلمانیّة و الاسلام (دموکراسی میان سکولاریزم [= دنیاگروی] و اسلام)
|235|
شناسنامه کتاب: دکتر عبدالرزاق عید و دکتر محمد عبدالجبّار، دموکراسی میان سکولاریزم و اسلام (از سری حوارات لقرن جدید [= گفت و گوهایی برای قرن نو])، چاپ اول، دارالفکر، دمشق [= دارالفکر المعاصر، بیروت]، 1999، قطع پالتویی، 264 صفحه.
معرفی اجمالی:
این کتاب حاصل گفت و گویی غیر حضوری و نوشتاری میان چهرهای علمانی (عبدالرزاق عید) و چهرهای اسلامگرا و شیعی (محمد عبدالجبار) پیرامون یکی از بحثهای جدی روزگار ماست. پیشفرض هر دو اندیشمند این است که مردمسالاری از ضرورتهای پذیرفته شده روزگار ماست اما یکی از این دو یعنی عبدالرزاق عید معتقد است که دموکراسی بیش از آنکه یک روش باشد یک عقیده است و پیشفرض معرفتی انحصاریای دارد که همان سکولاریزم است یعنی تا از دالان سکولاریزم عبور نکنیم نمیتوانیم به دموکراسی واقعی دست یابیم.
در مقابل، عبدالجبار دموکراسی را تنها یک روش و راه میداند و آن را زاییده و دستاورد سکولاریزم نمیداند؛ گرایشهای مردمسالارانه همواره مطرح بوده است و در تاریخ جدید و دوران معاصر به طور جدیتر و به عنوان روش برگزیده مورد اقبال و استقبال قرار گرفته است. میتوان به دموکراسی - البته جوهر و روح آن که مردمسالاری است - اعتقاد داشت در عین حال به مبانی سکولاریزم و لیبرالیزم ملتزم نبود.
عبدالجبار دیدگاههای آقای خاتمی رئیس جمهور ایران و تجربه ایران در دوره ریاستایشان را بهترین شاهد سازگار بودن اسلام و اسلامگرایی با دموکراسی و مردمسالاری میداند.
تنظیم کتاب:
این کتاب در دو بخش نسبتاً مبسوط و دو پیوست و یک خاتمه سامان یافته است:
بخش اول: دموکراسی و دنیاگروی: دکتر عبدالرزاق عید
عناوین فرعی: بت شدن "بومیگروی"
روند دموکراسی
عوامل نبود ِدموکراسی در دنیای عرب
لیبرالیسم دفن شده
[مباحثات] محمد عبده و فرح آنطون.
|236|
به خاطر اصالت بخشیدن دوباره به دموکراسی
علی عبدالرزاق؛ اسلام و اصول حاکمیّت
دنیاگروی چون ضرورتی برای دموکراسی
بخش دوم: اسلام و دموکراسی در نبرد تمدنسازی: محمد عبدالجبّار
عناوین فرعی: مقدمه
فصل نخست: بحران حاکمیت و جامعه در دنیای عرب و اسلام
فصل دوم: گزینه تمدنساز اسلام
فصل سوم: گزینه دموکراسی؛ ضرورتی اجرایی برای خیزش تمدنی
فصل چهارم: بومی کردن ساز و کارهای دموکراتیک در محیط تمدنی اسلام
پیوست اول: اسلام ِتمدنساز و دموکراسی اجرایی، نقد دکتر عبدالرزاق عید بر محمد عبدالجبّار
پیوست دوم: سکولاریستهای عرب و دموکراسی، نقد محمد عبدالجبار بر عبدالرزاق عید
خاتمه: تعریفات (حاوی تعریف اصطلاحاتی که در این کتاب به کرّات به کار رفته است)، صهیب شریف
ارزیابی:
نویسندگان این کتاب یا اطراف گفت و گوی آمده در این کتاب، چندان مشهور نیستند اما به طور نسبی از عهده بحث خویش برآمدهاند. این کتاب به دلیل آنکه بحث ربط و نسبت دموکراسی و سکولاریزم را به طور شفاف و ناظر به آخرین تحولات جهان عرب و اسلام مطرح میکند و به خصوص طرح بحث ِطرف اسلامگرا از زاویه دید شیعی دارای اهمیت است. تلخیص این کتاب دارای اولویت خاصی نیست اما ترجمه و نشر بخش دوم کتاب که حاوی دیدگاههای عبدالجبار است میتواند مناسب باشد. طرح دیدگاههای شهید سید محمدباقر صدر، مرحوم علامه طباطبایی، استاد جعفر سبحانی، استاد محمدتقی مصباح، علامه فضلاللَّه و توجه به الگوی ایران ِامام خمینی مایه جذابیت بیشتر این بخش است (این بخش به تنهایی 60 صفحه و در صورت ضمیمه نقد عبدالجبار بر عبدالرزاق عید، 81 صفحه را شامل میشود).
|237|
دنیوی شدن [= سکولاریزم] و بازداری اسلامی گفت و گوهایی در پیرامون تحول و تجدد
شناسنامه کتاب: العمیم، علی، العلمانیة و الممانعة الاسلامیة؛ محاورات فی النهضة و الحداثة، چاپ اول، دارالساقی، بیروت، 1999، یک جلد، 358 صفحه.
نگاهی اجمالی به کتاب:
این کتاب حاصل گفت و گوهای علی عمیم با تنی چند از اندیشمندان و چهرههای شاخص ِ سیاسی ِصاحب فکر در جهان ِعرب میباشد. علی عمیم، متولد عربستان سعودی، که بیشتر به عنوان یک روزنامهنگار قدیمی شناخته میشود، این اثر را با انگیزه طرح ِشفاف دیدگاههای دو جریان اسلامگرا و سکولار در جهان عرب فراهم آورده است. در فراهم آوردن این اثر کتابخانههای ملک فهد (کتابخانه ملی) و ملک عبدالعزیز (کتابخانه عمومی) در ریاض به او مدد رساندهاند. محور اصلی گفت و گوها، موضوع بحثانگیز "سنت و تجدد" است.
به جز اسپوزیتو، بقیه گفت و گوشوندگان عرب هستند. در میان گفت و گوشوندگان نامهایی چند وجود دارند که برای جامعه علمی و فرهنگی ما آشنا هستند: راشد الغنّوشی از رهبران اسلامگرای تونس، رضوان السید، چهره معروف گفت و گوی اسلام و مسیحیت و سردبیر مجله الاجتهاد چاپ لبنان، عبدالوهاب مسیری سرویراستار مجموعه عظیم موسوعة الیهود و الیهودیّة [این موسوعه و مؤلف آن در مجله هفت آسمان شماره دوم به تفصیل معرفی شده است]، بنتالشاطیء، نویسنده معروف مصری که آثاری چند از وی به فارسی ترجمه شده است.
علی عمیم کتاب را در سه بخش سامان داده است:
- از اصولگرایی اسلامی تا حاکمیت مسیحی
- از خیزش لرزان تا تجدد ناتمام
- [جایگاه] میراث [و سنت] در تجدد
از ویژگیهای مثبت این کتاب، اشاره اجمالی به شرح حال و گرایش فکری هر کدام از مصاحبهشوندگان است.
نامهای مصاحبهشوندگان و عناوین برگزیده علی عمیم برای مصاحبهها از قرار ذیل است:
|238|
بخش اول:
- راشد الغنوشی: ما در متن جامعه و از خلال آن فعالیت میکنیم نه بر فراز آن.
- عبداللَّه النفیسی: شکلگیری دولتی برآمده از جنبش اسلامی به صلاح اسلام نیست.
- سعید بنسعید: اسلام ِسیاسی پدیدهای نوظهور است و با دوران نخست اسلام نسبتی ندارد.
- ژان اسپوزیتو: اختلاف بر سر حاکمیت است نه اسلام.
- محمد رواس قلعه جی: بازخوانی نسنجیده و ناقص ِاندیشههای ابنتیمیه وی را به عامل پراکندگی و نه وفاق تبدیل کرده است.
- سعدالدین ابراهیم: مغربیها بر خلاف شرقیها [= اندیشمندان شرق ِعربی] اسلام را بدون محافظهکاری مورد بررسی قرار میدهند.
- علی عمیم
[*]: مسیحیت سیاسی در مصر: کلیساها تحریک میکنند و سکولارها همپیمان میشوند.
- رفیق حبیب: کتابهای من، برگ برنده قبطیها را در رویارویی با اسلام سیاسی از آنها سلب میکند.
بخش دوم:
- فهمی جدعان: جابری به طور کامل از دیدگاههای من پیروی کرده است.
- رضوان السیّد: موضع قاطع در برابر چپگراها و سرگردانی در برابر پدیده اسلامگرایی
- طلّال اسد: لیبرالیسم، شرقشناسی و اسلام
- محمد جابر انصاری: جنبشی ادبی برپا کردیم اما جنبشی فلسفی برپا نداشتیم.
- سعد البازعی: در جست و جوی ابعاد ِنهفته در ورای شیوههای فکری در پرتو نبود ِ ایدئولوژی قاطع و معیّن
- ابوبکر باقادر: تهاجم فرانسویها [در زمان بناپارت] آغازی بر پایان استقلال فکری در جهان اسلام بود.
- عبدالوهاب مسیری: من کاشف سکولاریزم نیستم ولی آن را به مُدلی تفسیری تبدیل میکنم.
[*] - این بخش سلسله مقالاتی است که در روزنامه الشرق الاوسط در سه شماره انتشار یافته است. نبود ِنامی برای صاحب این اثر نشانگر تعلق این نوشته به گردآورنده این مجموعه یعنی علی عمیم است.
|239|
- ترکی احمد: الفبای ایدئولوژی
- روایة عبدالعظیم: آینده روشنگری در پرتو نامهای [چهرههای] مرتد ِمارکسیست
- بنتالشاطیء: اسلام در برابر عقل نیست
بخش سوم:
- احسان عباس
[*]: روشی در گفت و گو
ارزیابی:
این کتاب حاوی نکتههای ارزنده و درخور توجهی است اما:
اولاً، تمام مباحث این کتاب با موضوع آن ارتباطی مستقیم ندارد به ویژه اگر عنوان آن یعنی دنیوی شدن و مقاومت اسلامی را مد نظر قرار دهیم.
ثانیاً، شکل گرفتن این کتاب به صورت مجموعهای از مصاحبهها امکان تلخیص آن را دشوار میسازد.
ثالثاً، در این کتاب به مباحث حاشیهای از قبیل دلیل پرنویسی مصاحبهشونده، انگیزه او از اختلاف با خلاف متفکر و ... نیز پرداخته شده است.
اسلام سیاسی میان اصولگرایان و دنیاگروان
شناسنامه کتاب: اسماعیل، د. محمود، الاسلام السیاسی بین الاصولیین و العلمانیین، چاپ اول، 1993، مؤسسة الشراع العربی، کویت، 174 صفحه رقعی
معرفی اجمالی:
این کتاب بیشتر در پی نقد اصولگرایی اسلامی است. وی خاستگاه نظری گروههای طرفدار اسلام سیاسی را ایدئولوژیزدگی میداند. در بخش اول که تحت عنوان ادلجةالتراث آمده است سلفیها چه در قالب قدیمی آن و چه در قالب نوین آن که اندیشمندانی چون حسن حنفی، عادل
[*] - این فصل طولانیترین فصل و گفت و گوی این مجموعه را تشکیل میدهد (هفتاد و پنج صفحه). علی عمیم بر این باور است که احسان عباس متولد فلسطین، نمونه زندهای است که به خوبی بیپایه بودن نزاع سنت و تجدد و قدیم و جدید و نیز مرز سنت و تجدد را نشان میدهد.
|240|
حسین و محمد عماره را در بر میگیرد مورد انتقاد قرار گرفتهاند. وی سلفیهای نوین را به دلیل معلومات آکادمیک آنها و نیز زبان روز آمد از سلفیهای قدیم خطرناکتر میداند. البته اندیشمندان دارای گرایش لیبرالیستی چون محمد عابد جابری، زکی نجیب محمود، ادونیس و عبدالکریم خطیبی نیز از انتقاد خفیف مؤلف مصون نبودهاند. وی در یک نتیجهگیری لیبرالهای عربی را که سنت و تراث را رد میکنند یا میان آن و تجدد سازگاری ایجاد میکنند و به اختلافات فراوان اندیشه عربی و غربی توجه ندارند دارای نقش زیادی در جا افتادن سلفیگری یا تبعیت از غرب میداند. مؤلف که به نظر میآید از گرایشهای مارکسیستی برخوردار است در نهایت گرایش مارکسیستی را از دیگر گرایشها موفقتر قلمداد میکند. افکار طیب تیزینی از مارکسیستهای معروف عرب در این بخش مورد ارزیابی قرار گرفته است. مبنای محمود اسماعیل در بخش اول کتاب، اثری است از محمد امین العالم تحت عنوان "الوعی و الوعی الزائف فی الفکر العربی المعاصر" این اثر خود از جهانبینی مارکسیستی و روش ماتریالیستی، دیالکتیکی و تاریخی برخوردار است.
بخش دوم کتاب به مفهوم دولت و حاکمیت در اسلام میپردازد. وی دولتهای اسلامی در تاریخ اسلام را دولتهای الهی به معنای مورد نظر اصولگرایان نمیداند و آنها را دولتهای نظامی و دولتهای پادشاهی موروثی تقسیم میکند. وی برداشت اسلامگراها از دولت تئوکراتیک را مغشوش و بیاعتبار میداند.
بخش سوم کتاب به پدیده تندروی و خشونت در مصر میپردازد. مصری که به نظر وی همواره مظهر اسلام اعتدالی بوده است و اگر اخوان المسلمین و گروههای تندرو متأثر از آن در آن پا گرفتهاند اما در مقابل سیدجمالالدین افغانی، محمد عبده، رشید رضا، طنطاوی و دیگران نیز در این سرزمین ظهور یافته است. با این همه، بروز تندرویهای دینی در این کشور نیازمند بررسی و تحلیل است که محمود اسماعیل بدان توجه کرده است.
در بخش چهارم با بحث جهان اسلام در نظر غرب روبهرو هستیم که دستگاههای امپریالیستی غربی را مهمترین عامل بروز پدیده تندروی دینی در جهان اسلام میداند و سرانجام در بخش پنجم ویژگیهای زبان و ادبیات دینی معاصر مورد بررسی قرار گرفتهاند.