فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۱۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف باتوجه به اهمیت ارتقاء سلامت روان مثبت در پیشگیری از اختلالات روانی اجتماعی، افزایش سلامت فیزیکی و بهره وری و شناسایی مؤلفه های اجتماعی مؤثر بر آن به منظور اجرای مداخلات لازم در جهت ارتقاء سطح سلامت روان جامعه، ضروری است و از اهداف مطالعه حاضر بود.
مواد و روش ها این مطالعه از نوع کمی و همبستگی بود و بر روی افراد بزرگسال 30 تا 60 ساله ساکن در مناطق 22 گانه شهرتهران انجام شد. حجم نمونه براساس نرم افزار جی پاور، تعداد 547 نفر تخمین زده شد. نمونه ها براساس روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابتدا باتوجه به مرور منابع و برگزاری جلسات گروهی با صاحبنظران، لیست تعیین کننده های اجتماعی مؤثر بر سلامت روان مثبت استخراج و مدل مفهومی ترسیم شد. معیار ورود هریک از تعیین کننده ها به مرحله مدل یابی، سطح معناداری 0/2≥P در نظر گرفته شد و درانتها این مدل با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نهایی شد. ابزار به کارگرفته شده شامل ابزار پیوستار سلامت روان- فرم کوتاه، پرسش نامه سنجش وضعیت اقتصادی اجتماعی، پرسش نامه حمایت اجتماعی چند بعدی، پرسش نامه استرس ادراک شده، پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی، پرسش نامه امنیت شغلی نیسی، پرسش نامه امنیت شغلی تنهورن، مقیاس دیداری رضایت شغلی، مقیاس دیداری استرس شغلی، چک لیست بررسی وضعیت محله زندگی، چک لیست استفاده از اینترنت و چک لیست پوشش بیمه بود. داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 21 و لیزرل نسخه 8/8 تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها داده های مربوط به 607 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میانگین سن شرکت کنندگان مطالعه 9/4±44/04 و میانگین نمره سلامت روان مثبت آن ها 8/65±45/96 بود. از گروه تعیین کننده های ساختاری، متغیرهای طبقه اجتماعی (0/181=B)،وضعیت اقتصادی اجتماعی (0/114=B)، رده شغلی(0/08=B) و سرانه سطح زیربنا (0/290=B) دارای اثر منفی بر سلامت روان مثبت بود. از گروه تعیین کننده های بینابینی که تمامی متغیرهای آن معیار ورود به مدل را دارا بودند، تعیین کننده های بینابینی رضایت شغلی (0/61=B)، حمایت اجتماعی (0/32=B) و رضایت از بیمه (0/41=B)دارای اثر مثبت و استرس درک شده (B=-0/62) دارای اثر منفی بر سلامت روان مثبت بوده و واسطه انتقال اثر تمامی تعیین کننده های ساختاری بر سلامت روان مثبت بوده است.
نتیجه گیری بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی از طریق افزایش حمایت اجتماعی و رضایتمندی شغلی موجبات افزایش سطح سلامت روان مثبت بزرگسالان ایرانی شده است و از طرفی کاهش استرس درک شده هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم اثر تعیین کننده های اجتماعی ساختاری را بر سلامت روان مثبت تبیین می کند.
مقایسه سرسختی بانوان متاهل با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی سرسختی و مؤلفه های آن در بین بانوان با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی انجام شد. این پژوهش به صورت توصیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را بانوان دانشجوی متاهل دانشگاه پیام نور مشهد در سال ۱۳۹8 تشکیل دادند که درنهایت با حذف داده های پرت، 38 نفر به شیوه در دسترس و داوطلبانه به صورت آنلاین اقدام به تکمیل پرسشنامه سرسختی کوباسا- فرم کوتاه کردند. با توجه به نتایج حاصل از آزمون تی مستقل (T مستقل) که برای سرسختی سطح معنی داری (038/0) و مؤلفه کنترل آن با سطح معنی داری (014/0) بدست آمد. نشان داده شد که بین میزان سرسختی و مؤلفه کنترل آن با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی تفاوت معناداری وجود دارد. اما در مؤلفه های تعهد(076/0) و مبارزه جویی(136/0) تفاوت معناداری یافت نشد. با توجه به یافته های این پژوهش ویژگی سرسختی به خصوص مؤلفه کنترل آن می تواند در بانوان با ازدواج فامیلی و غیرفامیلی نقش مؤثری داشته باشد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی در یک نمونه از جمعیت دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
105 - 91
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل پیچیدگی جوامع، عوامل زیادی موجب زمینه سازی استرس به خصوص زمانی که دانش آموزان از دوران مدرسه به دوران دانشجویی انتقال می یابند، به جهت قرار گرفتن در یک محیط جدید در برابر استرس آسیب زا هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی(PSSI)، یعنی پایایی، روایی، تایید ساختارعاملی آن در جمعیت دانشجویی دانشگاه بود. پرسشنامه منابع استرس دوره دانشجویی، یک پرسشنامه خودسنجی43 ماده ای است و دارای پنج خرده مقیاس: تحصیلی، محیط یادگیری، فرهنگ محیط دانشگاهی، بین فردی و شخصی است. 345 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس و طبق فرمول تعیین حجم نمونه کوکران کوکران شدند و مقیاس استرس زندگی دانشجویی را تکمیل کردند. به منظور تعیین اعتبار سازه از روش تحلیل عاملی، برای تعیین همسانی درونی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پنج مقیاس: تحصیلی، محیط یادگیری، فرهنگ محیط دانشگاهی، ارتباط بین فردی و شخصی به ترتیب 80/0، 82/0، 80/0، 78/0 و 88/0 به دست آمد. روایی همگرا از طریق همبستگی PSSI با نمره حاصل از پرسشنامه استرس دوران دانشجویی گادزلا برآورد شد که همبستگی بین نمره کل دو آزمون64/0 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار است( 05/0>P ). روایی سازه PSSI نیز از طریق تحلیل عاملی تایید بررسی و اصلاح شدمجموع می توان نتیجه گرفت مقیاس استرس دانشجویی ابزاری روا و پایا برای سنجش استرس دوران دانشجویی است.
شناسایی ابعاد و مولفه های تعادل کار- زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
87 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های تعادل کار- زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران می باشد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی توسعه ای و از نظر روش پژوهش کیفی محسوب می شود. شناسائی مؤلفه های مدل و تدوین آن با روش تحلیل مضمون و روش دلفی(3 راند) انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد، نتایج حاصل پس از پیاده سازی، به صورت سطر به سطر بررسی، مفهوم پردازی، مقوله بندی و سپس، بر اساس مشابهت، ارتباط مفهومی و ویژگی های مشترک به مضمون هایی بین اصلی و فرعی تقسیم شد. با بررسی مصاحبه ها، شناسه های اولیه ایجاد شد و سپس شناسه گذاری های مصاحیه ها انجام شد. یافته ها: با شناخت مضمونها با توجه به نتایج حاصل از مصاحبه 124 عامل در تعادل کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران شناسایی شد. نتیجه گیری: در این تحقیق، عوامل مؤثر بر تعادل کار خانواده براساس برنامه های نقشه راه اصلاح نظام اداری کشور کارکنان شرکت ملی گاز ایران، بصورت7 مولفه و 37 شاخص (ساختار دولت: شامل4 شاخص، توسعه دولت الکترونیک و هوشمندسازی: شامل2 شاخص، مدیریت سرمایه انسانی: شامل 9 شاخص، عوامل و فناوری های مدیریتی: شامل 6 شاخص، توسعه فرهنگ سازمانی: شامل 7 شاخص، نظارت و ارزیابی : شامل 5 شاخص، صیانت از حقوق مردم و سلامت اداری: شامل 4 شاخص) مورد تأیید قرار گرفت.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی تحلیلی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر (IBS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۳۲-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی بر کاهش اضطراب بر روی بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر (IBS) بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی در بازه زمانی 1400- 1399 بود. نمونه آماری شامل 45 نفر از این بیماران بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس به هر یک از گروه های آزمایشی و گواه ۱۵ نفر به طور تصادفی اختصاص داده شد. گروه اول 8 جلسه درمان فراشناختی و گروه دوم 16 جلسه درمان شناختی تحلیلی هر کدام هر کدام هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی لوی بند و همکاران (1995) (DASS-21) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در پس آزمون در اضطراب بین دو مداخله درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p)؛ از سوی دیگر بین درمان فراشناختی و درمان شناختی- تحلیلی با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش اضطراب اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری ازنظر اثربخشی بر این متغیر در بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر مؤثر است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>p). نتیجه گیری می شود هر دو درمان فراشناختی و درمان شناختی تحلیلی توانستند اضطراب را کاهش دهند؛ اما درمان شناختی تحلیلی در کاهش اضطراب موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان بیماران مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر به کار گرفته شود.
نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و اعتیاد به اینستاگرام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه تجارب آسیب زای دوران کودکی و اعتیاد به اینستاگرام با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان انجام شد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر در سال 1401 انجام شد. 270 نفر به روش در دسترس با بهره گیری از یک نظرسنجی آنلاین در این پژوهش مشارکت داشتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، مقیاس اعتیاد به اینستاگرام (IAS، کرکابرون و گریفیث، 2018) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1988) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده آزمون های مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استرپ انجام شد. مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود و 53% از تغییرات اعتیاد به اینستاگرام تحت تاثیر تجارب آسیب زای دوران کودکی و حمایت اجتماعی ادراک شده بود. اثرات مستقیم تجارب آسیب زای کودکی بر حمایت اجتماعی، تجارب آسیب زای کودکی بر اعتیاد به اینستاگرام و حمایت اجتماعی بر اعتیاد به اینستاگرام معنادار بود؛ همچنین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه تجارب آسیب زای کودکی و اعتیاد به اینستاگرام معنادار بود (05/0>P). افرادی که در دوران کودکی تجارب آسیب زا تجربه می کنند، ممکن است به دلیل عدم دریافت حمایت اجتماعی کافی به فضای مجازی پناه ببرند تا نیازهای ارتباطی خود را برآورده کنند.
نقش آشفتگی های روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۸۲-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش آشفتگی های روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 6 شهر تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داد که از این بین با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 295 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس بهزیستی روان شناختی (PWB) ریف (1989)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (CFI) دنیس و وندروال (2010) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که آشفتگی های روان شناختی، یعنی اضطراب، افسردگی و استرس با بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا رابطه منفی دارند (01/0 p<)، درحالی که بین انعطاف پذیری شناختی و بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت وجود داشت (01/0 p<). 46% از کل واریانس بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا توسط آشفتگی های روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی تبیین گردید (01/0 p<). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بهزیستی روان شناختی نوجوانان در دوران کرونا تحت تأثیر سطح انعطاف پذیری شناختی آنان و آشفتگی های روان شناختی است که در این دوران تجربه می کنند.
مدل ساختاری روابط فرازناشویی بر اساس طرحواره های شناختی و ناگویی هیجانی با میانجی گری عملکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۹۴-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری روابط فرازناشویی بر اساس طرحواره های شناختی و ناگویی هیجانی با میانجیگری عملکرد خانواده در شهرستان گنبدکاووس انجام شد. روش این پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری، متشکل از زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبدکاووس در سال ۱۴۰۱ بود که از بین آنها ۲۰۰ نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس روابط فرازناشویی (ATIS، واتلی، 2008)، پرسش نامه طرحواره یانگ (YSQ، یانگ، 2005)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20، بگبی و همکاران، ۱۹۹۴) و پرسش نامه سنجش عملکرد خانواده مک مستر (FAD-60، اپستاین و همکاران، ۱۹۵۰) بود. جهت تحلیل داده ها، از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مطلوب مدل بود. یافته ها نشان داد، اثر مستقیم هیچ یک از طرحواره های شناختی بر روابط فرازناشویی معنادار نبود؛ اما طرحواره دیگر جهت مندی با میانجیگری عملکرد خانواده بر روابط فرازناشویی اثر غیرمستقیم و معنی داری داشت (01/0>P). ناگویی هیجانی، هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم اثر معنی دار بر روابط فرازناشویی داشت (01/0>P). ابعاد شناسایی احساسات، بیان احساسات و درون نگری با میانجیگری عملکرد خانواده، اثر غیرمستقیم منفی و معنی دار بر روابط فرا زناشویی داشت (01/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، طرحواره های شناختی به طور غیرمستقیم و ناگویی هیجانی، هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم با میانجیگری عملکرد خانواده بر روابط فرازناشویی مؤثر است.
تأثیر مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی بر نشانگان بالینی و تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی: یک مطالعه موردی خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی بر نشانگان بالینی و تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی انجام شد. روش: این پژوهش در چارچوب یک مطالعه ی آزمایشی تک موردی در سه دانشجوی دارای نشانگان افسردگی که به روش نمونه گیری هدفمند از بین دانشجویان دانشگاه اردکان در سال تحصیلی 1402-1401 انتخاب شده بودند انجام شد. شرکت کنندگان 8 جلسه مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی را به صورت فردی دریافت کردند و دو بار در طی مرحله خط پایه، سه بار در طی مرحله درمان و دو بار در طی مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس تفکر وجودی آلن و شرر (2012)، مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پیشرفت های بالینی و آماری معنی داری در کاهش نشانگان بالینی و افزایش تفکر وجودی بعد از مداخله به دست آمد (01/0>p). در مدت دو ماه پیگیری نیز پیشرفت های به دست آمده در طول مداخله حفظ شد که بیانگر پایداری اثرات درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان از مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی جهت کاهش نشانگان بالینی و افزایش تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی استفاده کرد.با توجه به اینکه جامعه ایران دارای یک بافت دینی منسجم می باشد و مذهب جایگاه ویژه ای در زندگی افراد دارد، این مداخله می تواند در کاهش نشانگان افسردگی رهگشا باشد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی فردی با و بدون درمان حمایتی در کاهش نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت مرزی نوعی بیماری است که بر نحوه تفکر و احساس بیمار در مورد خود و دیگران تأثیر می گذارد و باعث اشکال در عملکرد روزمره فرد می شود. هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی فردی با و بدون درمان حمایتی در کاهش نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان قدس شهر سنندج در طی سال های ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش در دسترس و ۴۵ بیمار به عنوان نمونه در سه گروه ۱۵ نفری جایدهی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ارزیابی شاخص های اختلال شخصیت مرزی ویور و کلام (۱۹۹۳) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون t با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ابعاد نشانگان اختلال شخصیت مرزی در دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۱≥P). همچنین در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون، میانگین مؤلفه های نشانگان اختلال شخصیت مرزی در بیماران گروه طرحواره درمانی فردی بدون درمان حمایتی ۰/۹۷ و در گروه طرحواره درمان فردی با درمان حمایتی ۱/۱۲ کاهش یافته بود. نتیجه گیری: با توجه به اینکه بین طرحواره درمانی فردی با و بدون درمان حمایتی در کاهش نشانگان بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی تفاوت معناداری وجود دارد، پیشنهاد می گردد که در درمان این اختلال، از طرحواره درمانی فردی همراه با درمان حمایتی استفاده گردد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر ترس از ارزیابی منفی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی بر محور ترس از ارزیابی منفی قرار دارد. این سازه روانشناسی، باعث عملکرد ضعیف فرد می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی، بر ترس از ارزیابی منفی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل مراجعه کنندگان به کلینیک های روانشناختی شهر شیراز در سال ۱۳۹۸ با علائم اضطراب اجتماعی بود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش در دسترس و ۴۵ نفر پس از ارزیابی های اولیه به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. جهت اجرای مداخلات از پروتکل شناختی- رفتاری هافمن و اوتو (۲۰۰۸) ۱۲ جلسه دو ساعته و پروتکل پذیرش و ذهن آگاهی فلمینگ و کوکوفسکی (۲۰۰۷) ۱۲ جلسه دو ساعته، همچنین شرکت کنندگان پرسشنامه های اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (۲۰۰۰) و ترس از ارزیابی منفی لیری (۱۹۸۳) را قبل و بعد از مداخله تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه گواه و گروه های آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱>P). در مقایسه با گروه گواه، در گروه های آزمایش ترس از ارزیابی منفی کاهش یافت. با وجود اینکه بین دو رویکرد درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت (۰/۰۵<P)؛ اما تأثیر درمان ذهن آگاهی نسبت به درمان شناختی- رفتاری اندکی بیشتر بود. نتیجه گیری: مقایسه دو رویکرد ذهن آگاهی و شناختی- رفتاری حاکی از عدم تفاوت معنادار در کاهش ترس از ارزیابی منفی در مبتلایان به اضطراب اجتماعی بود؛ لذا پیشنهاد می گردد از این دو روش تلفیقی جهت بهبود ترس از ارزیابی منفی استفاده شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در زنان مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضربا هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس در بین زنان مبتلا به بیماری میگرن انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش در قالب یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه مراجعان زن مبتلا به میگرن مراجعه کننده به متخصصان مغز و اعصاب شهر خرم آباد در سال 1401 بود. حجم نمونه 32 بیمار زن مبتلا به میگرن بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16نفر) جایگزین شدند . جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، علائم روان تنی میگرن نجاریان و سبک های مقابله با استرس بیلینگز و موس استفاده شد. مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت یک جلسه درهفته و طی 8 هفته متوالی در گروه آزمایش انجام شد. داده ها بااستفاده از تحلیل کوواریانس(آنکووا) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطحP<0/01 ،F=14/406 بر تنظیم شناختی هیجان ، شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس مراجعان زن مبتلا به میگرن حداقل در یکی از متغیرها اثرمعناداری داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان دادند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در سطح P<0/01 ،F=7/60بر تنظیم شناختی هیجان و در سطح P<0/01 ، F=46/53 بر شدت علائم روان تنی میگرن و در سطح P<0/03 ، F=5/18 بر سبک های مقابله با استرس در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. نتیجه گیری مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تنظیم شناختی هیجان، کاهش شدت علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس بیماران زن مبتلا به میگرن اثربخش است. بر این اساس در فرایند اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اجتناب از فرار از تجارب ناخوشایند ناشی از میگرن می توان گفت در این روش، افراد یاد می گیرند چگونه از روش های شناختی و تعمق های ذهن آگاهانه برای متوقف کردن فرایندهای خودکاری که اغلب باعث کاستی در تنظیم هیجان مثبت، شدت گرفتن علائم روان تنی میگرن و سبک های مقابله با استرس سازگارانه می شود، استفاده کنند.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر خودشناسی انسجامی و خودگردانی و عملکرد مختل دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۰۴-۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر خودشناسی انسجامی و خودگردانی و عملکرد مختل دانش آموزان دوره متوسطه بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در شهرستان نظر آباد در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در بین گروه واقعیت درمانی و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه جفری یانگ (YSQ-SF، 1998) و پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (ISK، ۲۰۰۸ )جمع آوری شد. مداخله گروه واقعیت درمانی در 10 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون خودشناسی انسجامی (05/0>p، 63/8-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 71/3-=d) و تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون خودگردانی و عملکردمختل (05/0>p، 89/9-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 8/12-=d)، معنادار است که نشان دهنده تأثیر مداخله پژوهش در این متغیرها است. نتیجه گیری می شود با استفاده از واقعیت درمانی گروهی می توان به افزایش خودشناسی انسجامی و تعدیل خودگرانی و عملکرد مختل دانش آموزان دوره متوسطه کمک کرد.
اثربخشی درمان گروهی فراتشخیصی بر شدت علائم و ادراک بیماری افراد مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۵۸-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان گروهی فراتشخیصی بر شدت علائم و ادراک بیماری افراد مبتلابه سندروم روده تحریک پذیر بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلابه بیماری سندروم روده تحریک پذیر مراکز درمان تخصصی شهر اصفهان در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه مداخله درمان فراتشخیصی را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس ادراک بیماری-فرم کوتاه براد بنت و همکاران (2006) (brief IPQ) و مقیاس شدت نشانه های سندرم روده تحریک پذیر لکنر و همکاران (2013) (IBS-SSS) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد نمرات شدت علائم زنان مبتلابه اختلال سندروم روده تحریک پذیر از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری کاهش یافته است که نشان دهنده تاثیر درمان فراتشخیصی در کاهش شدت علائم و ادراک بیماری در این زنان است (05/0>p). همچنین با ماندگاری اثر در مرحله پیگیری در کاهش شدت علائم و ادراک بیماری؛ پایداری اثر درمان گروهی فراتشخیصی بر کاهش شدت علائم و ادراک بیماری زنان مبتلابه اختلال سندروم روده تحریک پذیر تایید شد (05/0>p). نتیجه گیری می شود این مداخله تاحد زیادی توانست شدت علائم و ادراک بیماری را کاهش دهد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عدم تحمل بلاتکلیفی زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عدم تحمل بلاتکلیفی زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش را تمامی زنان آسیب دیده از خیانت همسر که از ابتدای مهر تا اواسط آذرماه 1401 به مراکز مشاوره خانواده شهر کرج مراجعه کردند تشکیل دادند که از بین آنها 45 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه تحت تأثیر درمان مبتنی برپذیرش و تعهد (ACT) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) قرار داده شدند. ابزار پژوهش مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS، فریستون و همکاران، 1994) بود. یافته های به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد، تفاوت معناداری بین گروه ها در مراحل پس آزمون و پیگیری وجود دارد (0001/0P<). هر دو روش مداخله موجب کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی شده اند و میزان اثربخشی در طی زمان دارای ماندگاری اثر بوده است. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (0001/0P<). بطور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد هر دو روش مداخله بر عدم تحمل بلاتکلیفی زنان آسیب دیده از خیانت همسر مؤثر بودند.
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را زنان با دامنه سنی 20-50 سال دانشگاه های سطح شهر تهران دچار اضافه وزن در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل می داند. تعداد 496 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از مقیاس غذا خوردن هیجانی (EES) آرنا و همکاران (1995)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF) ریس و همکاران (2011) و پرسشنامه ذهنی سازی (MQ) فوناگی و همکاران (1998) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که مولفه های ذهن آگاهی (اطمینان و عدم اطمینان) اثر مستقیم معناداری بر پرخوری هیجانی زنان ندارند (05/0<P)، اما به واسطه شفقت به خود بر خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم معناداری دارند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که شفقت به خود با توجه به نقش ذهنی سازی می تواند تبیین کننده خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بافتاری بر تنظیم هیجان و نشانه های جسمانی دردناک افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی با اضطراب شدید از موقعیت های اجتماعی مشخص می شود که احتمال دارد فرد مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بافتاری بر تنظیم هیجان و نشانه های جسمانی دردناک افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش : طرح پژوهش حاضر مطالعه تک آزمودنی A-B بود. جامعه آماری شامل همه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ بود، که ۱۲ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس طرحواره درمانی بافتاری طی ۱۶ جلسه ۱ ساعته و به صورت هفته ای یک بار برای ۱۲ آزمودنی اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم هیجان (۲۰۰۳) و مقیاس آنالوگ بصری (۱۹۲۱) استفاده شد. آزمودنی ها در مرحله خط پایه، جلسات ۴، ۸، ۱۲ و ۱۶ و پیگیری ۳ ماهه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبود، شاخص تغییر پایا و اندازه اثر ناهمپوش استفاده شد. یافته ها: درصد بهبود (>۲۵%)، شاخص تغییر پایا (>۱/۹۶) و درصد داده های غیرهمپوش (>۷۵) نشان دهنده تأثیر معنادار درمان در افزایش ارزیابی مجدد همه آزمودنی ها (به جز آزمودنی ۱۲)، کاهش فرونشانی ابراز همه آزمودنی ها و کاهش نشانه های جسمانی دردناک همه آزمودنی ها (به جز آزمودنی ۷) بود. درصد بهبود پیگیری نشان داد مداخله در افزایش ارزیابی مجدد و کاهش فرونشانی ابراز و نشانه های جسمانی دردناک مؤثر بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها طرحواره درمانی بافتاری با اصلاح ذهنیت ها و روش های موج سوم، در بهبود تنظیم هیجان و کاهش نشانه های جسمانی دردناک مؤثر بود؛ لذا می توان طرحواره درمانی بافتاری را به عنوان مداخله ای مناسب برای اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد نمود.
اختلال استرس پس از سانحه پیچیده(CPTSD)، تشخیص، ارزیابی و درمان: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یازدهمین نسخه سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD11)، اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD) را به عنوان وضعیت جدید و متفاوتی از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) تعریف کرده است. این مقاله با روش مروری روایتی، یافته های پژوهشی منتشر شده مرتبط با عوامل به وجودآورنده، علائم، ابزار سنجش، تشخیص افتراقی و درمان CPTSD بین سالهای 2023-1992 برگرفته از پایگاه اطلاعاتی گوگل اسکالر، ساینس دایرکت و پاب مد را مورد مطالعه قرار داد. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی بود. بدین منظور از کلیدواژه های تروما، CPTSD و PTSD استفاده شد. در جستجوی اولیه 86 مقاله انتخاب شد و در ادامه 39 مقاله مرتبط با ترومای کودکی و CPTSD و تفاوت PTSD با CPTSD انتخاب شدند. . نتایج نشان داد CPTSD یک اختلال مجزا از PTSD است که علائم و ابزار تشخیص آن با PTSD متفاوت است. ترکیب دلبستگی ناایمن و اختلال در تنظیم هیجان از عوامل زیربنایی ایجاد CPTSD در اثر ترومای کودکی هستند. درباره درمان CPTSD با توجه به نو بودن این اختلال، تحقیقات اندکی انجام شده و نیازمند مطالعات بیشتری است.
پیش بینی ناگویی هیجانی براساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری خوافشایی هیجانی در افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۷۴۶-۱۷۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناگویی هیجانی نوعی نقص و نارسایی خلقی است که باعث ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها می شود. ناگویی هیجانی همسران یکی از عوامل مؤثر بر ناسازگاری و تعامل زوجین است که بر روی تعامل و سازگاری ایشان تأثیر منفی می گذارد. اما در زمینه پیش بینی ناگویی هیجانی از طریق توانایی در پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری خودافشایی هیجانی در جامعه مورد نظر شکاف تحقیقاتی وجود دارد، بنابراین در این تحقیق بر پیش بینی ناگویی هیجانی براساس پردازش هیجانی با میانجی گری خودافشایی هیجانی در افراد متأهل پرداخته می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس پردازش هیجانی با میانجی گری خودافشایی هیجانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و مددکاری شهرستان رباط کریم جهت طلاق توافقی در سال 1398 بود که تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس فارسی ناگویی هیجانی تورنتو (بشارت، 1393) و مقیاس خودافشایی هیجانی (اسنل، 2001) و مقیاس فارسی پردازش هیجانی غلامی و ابوالمعالی (1398) استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و همچنین معادلات ساختاری و از نرم افزارهای Spss, Lisrel استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودافشایی هیجانی در رابطه بین ناگویی هیجانی و پردازش هیجانی نقش واسطه ای ایفا می کند (05/0 >p) و میان ناگویی هیجانی و پردازش هیجانی با در نظر گرفتن خودافشایی هیجانی به عنوان عامل میانجی، رابطه غیرمستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین پردازش هیجانی و ناگویی هیجانی ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد به نحوی که از بین متغیرهای پردازش هیجانی، متغیر هیجانات تضعیف و سرکوب شده، ناگویی هیجانی را پیش بینی می کنند و بطور کلی ناگویی هیجانی در زوجین را می توان براساس متغیرهای مذکور پیش بینی کرد. بنابراین، در برنامه های پیشگیری و درمانی باید به این عوامل توجه شود.
تدوین مدل یادگیری مادام العمر معلمان بر اساس خستگی هیجانی، کار گروهی و مشکلات اقتصادی – اجتماعی با میانجی گری توانمندسازی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۲۰-۱۸۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: گرایش به یادگیری یک ویژگی اساسی در میان انسان های توانمند است و در این میان، وجود این گرایش در بین معلمان می تواند سرچشمه شکل گیری توانایی ها و مهارت های گسترده شود. تاکنون مطالعات متعددی به مدل های یادگیری معلمان پرداخته اند، اما در مورد تدوین مدل یادگیری مادام العمر معلمان بر اساس خستگی هیجانی، کار گروهی و مشکلات اقتصادی – اجتماعی با میانجی گری توانمندسازی روانی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل یادگیری مادام العمر بر اساس خستگی هیجانی، کار گروهی و مشکلات اقتصادی - اجتماعی با میانجی گری توانمندسازی روانی در معلمان شهر کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام معلمان دوره های تحصیلی مختلف شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1402 – 1401 بود. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی چند مرحله ای بود که در نهایت 395 نفر معلم انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری مادام العمر معلمان (هرسن، 2016)، توانمندسازی روانشناختی (اسپریتزر و میشرا، 1995)، خستگی هیجانی (مسلش، 1986)، کار تیمی (لنچیونی، 2004) و پرسش نامه پژوهشگر ساخته مشکلات اقتصادی - اجتماعی معلمان بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با روش مدل سازی معادلات ساختاری و کمک نرم افزارهای SPSS-26 و LISREL-8.8 انجام شد. یافته ها: ضریب تأثیر استاندارد خستگی هیجانی بر یادگیری مادام العمر برابر با 0/75- (با مقدار t برابر با 14/69-)، بر توانمندسازی روانی برابر با 0/27- (با مقدار t برابر با 3/71-) و توانمندسازی روانی بر یادگیری مادام العمر برابر با 0/23 (مقدار t برابر با 4/94) بود که نشان دهنده معناداری نقش میانجی توانمندسازی روانی در رابطه خستگی هیجانی و یادگیری مادام العمر بود. ضریب تأثیر مشکلات اقتصادی - اجتماعی بر یادگیری مادام العمر برابر با 0/15- (مقدار t برابر با 4/36-)، بر توانمندسازی روانی برابر با 0/19- (با مقدار t برابر با 2/71-) و به سبب رابطه مثبت توانمندسازی روانی و یادگیری مادام العمر، معناداری نقش میانجی توانمندسازی روانی در رابطه مشکلات اقتصادی - اجتماعی و یادگیری مادام العمر در سطح 0/001 تأیید شد. نتیجه گیری: با توجه به با توجه به نتایج پیشنهاد می شود که مسئولان در سطوح مختلف ساختاری کشور و به ویژه آموزش و پرورش، جهت فراهم ساختن زمینه گرایش معلمان به یادگیری پایدار بر حل مشکلات معیشتی معلمان تمرکز کنند و به زمینه های شکل گیری هیجانات در معلمان توجه داشته باشند، تا بدین ترتیب به سبب توانمندسازی روانی معلمان، جامعه از وجود معلمان رشدگرا برخوردار شود.