فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۰۱ تا ۴٬۶۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۸۵ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
185 - 194
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ناکارامد زوجی در افراد متقاضی ازدواج انجام شد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد متقاضی ازدواج شهر اراک در سال 1399 بود که از تاریخ 20/01/1399 تا 20/03/ 1399 جهت دریافت مشاوره قبل از ازدواج به کانون زندگی پایدار مراجعه کردند واز بین آنان تعداد 60 نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی (20 نفر)، گروه آموزشی بومی نگر (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. در این مطالعه، بیماران OCD , بیماران دچار اختلالات اضطرابی و خلقی، افراد دچار اعتیاد، اختلال شخصیت مرزی و دمانس وارد مطالعه نشدند و صرفاً افرادی وارد مطالعه شدند که فاقد اختلالات روانپزشکی هستند. در این مطالعه، محتوای جلسه های آموزش قبل از ازدواج با تکیه بر اصول و فنون برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی ( PICK ) به صورت هفتگی دو جلسه 90 دقیقه ای و آموزش چندبعدی بومی نگر به صورت 10 جلسه 40 دقیقه ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه باورهای ارتباطی ایدلسن و اپستین (1982) بود و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. براساس نتایج، بین اثربخشی آموزش های قبل از ازدواج به روش برنامه آگاهی و انتخاب بین فردی و رویکرد چندبعدی بومی نگر بر باورهای ارتباطی در دو باور مربوط به باور توقع ذهن خوانی و باور به عدم تغییر همسر معنادار بود.
ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه پرسش نامه خود بیمارانگاری مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه مقیاس خودبیمارانگاری مجازی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع مطالعات روان سنجی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه های دولتی و آزاد شهر اصفهان در سال 1398 بودند. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 567 نفر (344 نفر زن و223 نفر مرد) از دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و به پرسش نامه های خودبیمارانگاری مجازی (مک ال روی و شولین، 2014) و پرسش نامه اضطراب سلامت (سالکوسکیس و وارویک،2002) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار های SPSS 23 و AMOS 22 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که در مدل اندازه گیری پرسش نامه خودبیمارانگاری مجازی کلیه بارهای عاملی از جمله اجبار (714/0)، پریشانی (878/0)، افراط (805/0) و اطمینان (921/0) معنادار شده اند (001/0>P). همچنین شاخص روایی محتوایی در مورد همه گویه های پرسش نامه خودبیمارانگاری مجازی بالاتر از 9/0 و ضریب همبستگی درون طبقه ای پرسش نامه حاصل از دو بار اجرای آن برابر با 971/0 بود که در فاصله اطمینان قرار دارد و از مقدار قابل قبول بالاتر است. همچنین یافته ها نشان داد که بین خودبیمارانگاری مجازی و اضطراب سلامت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>P) و ضریب همبستگی دو پرسش نامه برابر با 782/0 بود.نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج روایی و پایایی می توان از پرسش نامه خودبیمارانگاری مجازی در پژوهش های روانشناختی استفاده کرد
بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
49 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوان کننده عصب شناختی می باشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز می کند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با تشخیص بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به درمانگاه مغز و اعصاب مراجعه نموده بودند، بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته براساس DSM5 و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (1990) و مقیاس اضطراب کتل (1957) پیش و پس از مداخله برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد (001/0›P). بدین معنی که مداخله شناختی رفتاری موجب کاهش نمرات نگرانی و همچنین اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر مشخص می کند که مداخله شناختی رفتاری بر آماج های درمان از نظر بالینی اثربخش بود و در کاهش نگرانی زنان مبتلا به ام اس با علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.
افزایش رضایت و تعهد زناشویی همسران با مداخله وفاداری جنسی مبتنی بر الگوی اسلامی تنظیم رفتار جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
151 - 193
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی مداخله وفاداری جنسی همسران در افزایش رضایت و تعهد زناشوئی مبتنی بر الگوی اسلامی تنظیم رفتار جنسی انجام شده است. بدین منظور، از یک طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه و نمونه ای شامل سه زوج استفاده شد. یافته ها نشان داد هر سه زوج با شروع مداخله، روند افزایشی و روبه بهبودی را در مقیاس رضایت زناشویی (71 درصد) و در مقیاس تعهد زناشویی (5/61) نشان دادند. میزان 100٪ درصد داده غیرهمپوش (PND) برای زوج دوم (خانم و آقا) در مقیاس رضایت زناشویی، نشان از اثربخشی بالای مداخله در این متغیر داشت و این شاخص برای زوج اول و سوم 80٪ بود که درباره آنها نشان از اعتبار نسبی مداخله دارد. همچنین، (میزان 100٪ داده غیرهمپوش (PND) در مقیاس تعهد زناشویی برای خانم در زوج سوم نشان از اثربخشی بالای مداخله در این متغیر دارد و این شاخص برای زوج اول، دوم و آقا در زوج سوم، 80٪ بود که نشان از اعتبار نسبی مداخله در این متغیر دارد. این یافته ها نشان می دهد مداخله وفاداری جنسی مبتنی بر الگوی اسلامی تنظیم رفتار جنسی در افزایش رضایت و تعهد زناشوئی کارآمداست.
روایی تشخیصی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
80 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین «روایی تشخیصی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری شهر تهران» انجام شد. روش این پژوهش که در حیطه طرح های روان سنجی است، زیرمجموعه ای از مطالعات روش شناختی است از بین جامعه آماری تحقیق که تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل دوره ابتدایی (کلاس های اول تا سوم) در سال تحصیلی 98-97 استان تهران بودند، تعداد 800 نفر شامل؛400 نفر دانش آموز با ناتوانی یادگیری که در مراکز دولتی و غیردولتی "آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری" پرونده تشخیصی با عنوان (SLD) داشتند، با استفاده از روش هدفمند و در دسترس و 400 نفر دانش آموز معمولی، با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان (2014) بوده است. در راستای پاسخگویی به سؤالات تحقیق، با تأکید بر روش نقاط بُرش برای بروز و عدم بروز از روش ضریب حساسیت و وضوح گرایی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که آزمون های واژگان و اطلاعات (از مقیاس فهم کلامی)، محاسبات (از مقیاس استدلال سیال) و ظرفیت عدد مستقیم، ظرفیت عدد معکوس، ظرفیت عدد متوالی، ظرفیت تصویر و توالی عدد- حرف (از مقیاس حافظه فعال) دارای روایی تشخیصی هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان دارای روایی تشخیصی است و می تواند دانش آموزان با ناتوانی یادگیری را از دانش آموزان هنجاری (معمولی) تشخیص دهد.
ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس صفت بخشایش(TFC) در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس صفت بخشایش بود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل عاملی بود؛ به این منظور 404 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس صفت بخشایش (TFC) بری و همکاران (2005) پاسخ دادند. ساختار عاملی مقیاس از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، همسانی درونی ابزار توسط آلفای کرونباخ و روایی آن به روش همگرا با استفاده از ابزار مقیاس همدلی (EQ_EM) بار-آن (1997) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. هر کدام از شاخص های تحلیل عاملی تاییدی مقیاس مذکور ازجمله GFI، AGFI، NFI و CFI از مقدار مطلوب و مناسبی برخوردار بودند. ضریب آلفای کل پرسشنامه نیز 79/0 و همچنین ضریب گاتمن برای کل مقیاس 85/0 به دست آمد. بارهای عاملی تمام آیتم ها بالاتر از 55/0 و از نظر آماری در سطح 001/0>p معنادار بود. روایی همگرا با مقیاس همدلی به مقدار 54/0 در سطح 001/0>p نیز معنادار گزارش شد؛ بنابراین با توجه به برازش مطلوب مدل، روایی مناسب و اعتبار بالای مقیاس صفت بخشایش، می توان از آن جهت بررسی و سنجش بخشایش بین فردی در دانش آموزان نوجوان ایرانی استفاده کرد.
الگوی بومی چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۱۷۵-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: گذار از دانشگاه به کار یکی از حساس ترین دوره های زندگی تحصیل کردگان است که می تواند یک مرحله رشدی پر چالش یا یک مرحله نسبتا آرام رشدی باشد از این رو کیفیت سپری کردن آن، بر مسیر شغلی آینده و همچنین سایر گذارهای زندگی تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در قالب تدوین یک الگوی بومی می باشد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای در سال 1401انجام شد. بدین منظور با 16 نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان به روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های نیمه ساختار یافته با رعایت قاعده اشباع انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی 52 مفهوم و 15 مقوله بود که در قالب شرایط علی: ضعف در مهارت های بنیادی، ضعف در خودآگاهی، عدم تناسب ویژگی های فرد با رشته، ضعف در سرمایه های روان شناختی، انطباق پذیری پایین، فقدان تجربه کاری؛ شرایط زمینه ای: فقدان حمایت های محیطی، موقعیت جغرافیایی محدود، عدم تعادل میان عرضه و تقاضای رشته در جامعه؛ شرایط مداخله گر: رفتار شبکه سازی؛ راهبردها با مقوله های: مهارت آموزی در شغل غیر مرتبط با رشته، ادامه تحصیل بدون هدف در مقاطع تحصیلات تکمیلی، تمایل به مهاجرت و پیامدها: پیامدهای فردی و اجتماعی طبقه بندی گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در دو دسته کلی: "چالش های مربوط به عدم آمادگی( درون فردی)" و "چالش های مربوط به عوامل محیطی( برون فردی)" طبقه بندی می شود از این رو گذار موفق از دانشگاه به کار را می توان وابسته به دو دسته عامل کلی: درون فردی( آمادگی) و برون فردی( محیطی) دانست که مجموع این عوامل، در آماده سازی دانشجویان و فارغ التحصیلان برای این گذار موثر است. لذا متخصصان می توانند با بهره گیری از مفاهیم و مقوله های مستخرج از این الگو در آماده سازی و کمک به گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار و پیشگیری از بیکاری و آسیب های ناشی از آن، کمک شایانی نمایند.
بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۱۱۳-۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان پژوهش حاضر شامل 6 زن و 4 مرد در آستانه ازدواج و دارای تجربه طلاق والدین شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. شرکت کننده ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی از تجارب زیسته مشارکت کنندگان بود که مضمون های فرعی شامل نگرش منفی اجتماعی، مشکلات تمایز نایافتگی از خانواده، مشکلات روان شناختی، مشکلات ارتباطی با همسر و خانواده همسر، احساس ارزشمندی به عنوان فردی متفاوت از والدین، سازگاری و ساختن زندگی متفاوت از والدین بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرزندان طلاق در زمان تشکیل زندگی و ازدواج، تجارب منفی دارند که می تواند منجر به انتخاب اشتباه یا ناسازگاری و مشکلات سلامت روان در آنها شود اما از طرفی آنها تجارب مثبتی نیز دارند که باعث می شود از اشتباهات والدین درس گرفته و به دنبال آموزش و خدمات آموزشی و مشاوره برای بهبود رضایت زندگی زناشویی خود باشند و بتوانند زندگی بهتر از والدین خود داشته باشند.
پیش بینی ویژگی های شخصیتی بر اساس الگوی الکتروانسفالوگرام در افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۶۶۶-۶۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس نظریه شخصیت حساسیت به تقویت، تفاوت های رفتاری افراد در حساسیت به پاداش و اجتناب از تنبیه به عنوان زیربنای تفاوت های پایدار شخصیتی، خلقی، ذهنی و شناختی است. افراد دارای سیستم بازداری رفتاری در مواجهه با موقعیت تهدیدکننده به دفاع، بازداری و اجتناب روی می آورند. گروه دیگر دارای سیستم فعال سازی رفتاری در جستجوی محرک ها و انگیزه های مثبت اند. افراد حساس به پاداش تمایل زیادی به رانندگی، تصمیم گیری و رفتارهای بهداشتی پرخطر دارند. بر این اساس در زمینه استفاده از روش های نوروفیزیولوژی در تعیین سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری و احتمالاً ارتباط بین توان آلفا و سیستم های مغزی رفتاری فعال سازی و مدلی که بتواند نوع سیستم مغزی رفتاری افراد را پیش بینی نماید شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: با توجه به خلاء پژوهشی، این مطالعه با هدف ارائه یک روش نوروفیزیولوژی برای تعیین سیستم های مغزی رفتاری بر اساس داده های حاصل از تحلیل الکتروانسفالوگرافی افراد طراحی و اجرا شده است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است و بر اساس مدل یابی معادلات رگرسیونی انجام شده است. 300 نفر از دانشجویان دانشکده علومتربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز به روش تصادفی با پرسشنامه کارور ورایت (1994) غربالگری شدند. از میان آن ها تعداد 15 نفر در گروه فعال سازی و 15 نفر دیگر در گروه بازداری رفتاری قرار گرفتند. معیار انتخاب کسب نمره بیش از یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین در نمره بازداری و فعال سازی بود. ثبت امواج مغزی با آمپلی فایر 19 کاناله نورواسکن بر اساس سیستم بین المللی 20-10 انجام گرفت. داده های به دست آمده با روش تبدیل فوریه کمی گردیده و با آزمون های تی مستقل و رگرسیون خطی به وسیله SPSS نسجه 20 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل آماری نتایج حاصل نشان داد میانگین توان آلفا در دو گروه با سیستم مغری رفتاری متفاوت، از لحاظ آماری و در سطح 0/05>p معنی دار است. بعلاوه همبستگی بین توان آلفا و سیستم های مغزی رفتاری از لحاظ آماری در سطح 0/05>p معنی دار به دست آمد. سپس یک مدل با استفاده از تحلیل رگرسیون برازش داده شد که ضرایب مدل در سطح 0/01>p معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از به دست آمدن یک مدل رگرسیونی خطی است. مدل به طور معنی داری توانست گروه بازداری رفتاری را از فعال سازی رفتاری تفکیک نماید. مدل حاصل می تواند پس از تأیید شدن با مطالعات مشابه به عنوان ابزار نوروفیزیولوژیکی در مراکز کسب وکار برای تصدی مشاغل همچنین در کلینیک های مشاوره، روان درمانی و روان پزشکی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۱۲-۸۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال یادگیری مفهومی است که روز به روز حساسیت بیشتری از سوی معلمان و خانواده ها به خود جلب می کند و به سبب همه گیری بالا در مدارس نیازمند توجه ویژه پژوهشگران در جهت شناسایی راه های مداخله کاربردی و کارآمد است. مرور پژوهش ها نشان می دهد که مداخلاتی از قبیل مهارت آموزی پردازش های چهارگانه کمتر توجه شده است. هدف: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری در خواندن در دوره دوم ابتدایی در سه پایه 4، 5، 6 دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بر این اساس، 20 نفر از این افراد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل تست هوش وکسلر کودکان (WISC-V)، آزمون CAS و دوره آموزش پردازش های چهارگانه مغز بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی (درک کلامی، توانایی بصری فضایی، استدلال سیال، حافظه فعال، سرعت پردازش) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خواندن در سطح معنی داری 0/001 اثربخش بود. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزش مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز برای متخصصان مراکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش از سویی و همچنین، آشناسازی خانواده با برخی راهبردهای مهم آموزش از سوی دیگر می تواند بهبود جدی در وضعیت اختلال یادگیری دانش آموزان به بار آورد.
نقش سبک زندگی تحصیلی در پیش بینی سازگاری و بهزیستی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین نقش سبک زندگی تحصیلی در پیش بینی سازگاری و بهزیستی تحصیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد. تعداد اعضای نمونه 240 نفر در نظر گرفته شده است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های سبک زندگی تحصیلی صالح زاده و همکاران (1396)، سازگاری تحصیلی سینها و سینگ (1993) و بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی و همکاران (2012) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سبک زندگی تحصیلی و سازگاری تحصیلی؛ و بین سبک زندگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که سبک زندگی تحصیلی توان پیش بینی سازگاری و بهزیستی تحصیلی را دارد، بدین صورت که سبک زندگی ارتقادهنده موجب افزایش سازگاری و بهزیستی تحصیلی؛ و سبک زندگی بازدارنده موجب کاهش سازگاری و بهزیستی تحصیلی می گردد.
اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان پسر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی در شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 را شامل شد. نمونه ی این پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزانی که دارای اختلال اضطراب اجتماعی بودند تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 3 گروه قرار داده شدند که هر گروه شامل 15 آزمودنی بود (سایکودراما 15 نفر، بازی درمانی شناختی رفتاری 15 نفر و کنترل 15 نفر). هر آزمودنی به صورت تصادفی در 2 گروه درمان (سایکودراما، بازی درمانی شناختی رفتاری) و کنترل قرارگرفته شدند. ابزار و پرسشنامه این پژوهش شامل آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان دانش آموزان پسر مبتلا به اضطراب اجتماعی مؤثر می باشد در سطح معناداری (0.05)؛ در میان نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معناداری یافت نشد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که اثربخشی درمان سایکودراما در بهبود بخشیدن کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی مؤثرتر می باشد. نتیجه گیری: با توجه به جلسات و نتایج به دست آمده درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری در بهبود کارکردهای اجرایی تأثیر مثبت داشت.
مزایا، عوامل ایجادکننده و موانع دانشگاه تاب آور: مطالعه پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانشگاه ها در شرایط رقابتی و ناپایدار فعالیت می کنند. در این شرایط دائماً در حال تغییر، لازم است دانشگاه ها تاب آوری خود را ارتقاء دهند تا بتوانند با موقعیت های غیرمنتظره به طور مؤثر برخورد کنند، بحران ها را به خوبی مدیریت کنند و موفقیت های آینده را تضمین کنند. پژوهش های نسبتاً زیادی تاب آوری سازمانی را بررسی کرده اند ولی دانشگاه تاب آور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در شرایط متحول شونده جامعه، دانشگاه ها برای بقاء و حفظ شرایط فعلی شان نیازمند توجه به شاخص های مورد نیاز برای تاب آوری هستند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ادراک دانشگاهیان از مزایا، عوامل ایجاد کننده و موانع تاب آوری دانشگاهی است.
روش: طرح پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بود. مورد مطالعه تمامی اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه بیرجند بودند که با روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 23 نفر (13 نفر اعضای هیأت علمی و 10 نفر کارمند) انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. پس از مصاحبه چهاردهم اشباع نظری داده ها حاصل شد اما به دلیل اعتباربخشی به داده ها فرآیند مصاحبه تا بیست و سومین نفر ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای Collaizi و نرم افزار MAXQDA صورت گرفت.
یافته ها: در تحلیل داده ها سه محور اصلی مزایا، عوامل ایجاد کننده و موانع تاب آوری شناسایی شدند: محور مزایای تاب آوری دانشگاهی با دو مضمون اصلی، حرکت در مسیر رسالت دانشگاه و ارتقا شرایط جامعه و هشت زیر مضمون فرعی؛ محور عوامل ایجاد کننده تاب آوری دانشگاهی شامل پنج محور اصلی، ویژگی های اخلاقی و شخصیتی اعضای مجموعه، مدیریت کارآمد، عوامل برون سازمانی، عوامل فیزیکی، پیش بینی و برنامه ریزی، و بیست زیر مضمون فرعی؛ و محور موانع تاب آوری دانشگاهی با سه مضمون اصلی سطح ویژگی های فردی، سطح ویژگی های سازمانی و سطح برون سازمانی و سیزده زیر مضمون فرعی مطرح و تبیین شده است.
نتیجه گیری: محورهای حاصل از این پژوهش می تواند در جهت تقویت تاب آوری دانشگاهی به کار گرفته شود. ساخت و اعتباریابی بسته آموزشی دانشگاه تاب آور برای آموزش مدیران و اعتباریابی مقیاس سنجش دانشگاه تاب آور در پژوهش های آینده توصیه می گردد.
ارائه مدل پارادایمی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میزان رضایتمندی از زندگی زوجین بسیار مهم است و به نوعی تداوم و بقای زندگی زناشویی به آن مرتبط است؛ و این مسئله در زندگی زوجین خانواده ترکیبی شکل و گونه ای دیگر پیدا می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مفهومی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی با استفاده از رویکرد داده بنیاد بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل همه زوجین خانواده ترکیبی ساکن شهر مشهد در سال ۱۴۰۱ بود، تعداد ۲۱ زوج به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه جهت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش اشتراوس و کوربین انجام شد. یافته ها: در مدل پارادایمی پانزده مقوله در قالب ابعاد شش گانه، شامل شرایط علی (نحوه و انگیزه ازدواج، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نقش پذیری، عوامل عاطفی، ویژگی طبعی، عوامل رفتاری، ویژگی های شخصیتی و رفتاری- تربیتی فرزندان)، مقوله محوری (مهارت های ارتباطی)، مقوله راهبردی (قانونمندی در زندگی)، شرایط زمینه ای (عوامل- دموگرافیک)، شرایط مداخله گر (نیازهای اقتصادی و مالی، فرا خانوادگی، مشارکت) و پیامد (فردی و اجتماعی) حاصل شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی، قانونمندی زندگی، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نیازهای مالی، عوامل شناختی- رفتاری، ویژگی های شخصیتی و تربیت فرزندان با رضایت زناشویی زوجین خانواده ترکیبی مرتبط بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مشاوره های قبل و حین ازدواج مجدد زوجین دارای فرزند و نیز برنامه غنی سازی زندگی این زوجین استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و مولفه های آن در معتادین با درمان نگهدارنده متادون، یک مطالعه کارآزمایی بالینی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان اعتیاد یکی از چالش های حوزه مطالعات سلامت روان است که بدون توجه به مولفه های روانشناختی به شکست می انجامد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی معتادین با درمان نگهدارنده متادون بود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معتادین تحت درمان نگهدارنده متادون در کلینیک های ترک اعتیاد منطقه ۵ تهران طی سال های ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. که از این میان ۳ کلینیک و ۵۴ بیمار به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر (۱۹۸۲) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی خودکارآمدی را به شکل معناداری تحت تاثیر قرار داده است (F(۱/۱۶۷, ۳۲/۶۸۷)=۴۳/۸۸۱, P<۰/۰۰۱). همچنین درمان هیجان مدار نیز خودکارآمدی را در سطح معناداری بهبود بخشیده است (F(۲, ۵۶)=۲۹/۰۴۸, P<۰/۰۰۱). از سوی دیگر نتایج مقایسه این دو درمان با یکدیگر نشان داد که درمان هیجان مدار بر بهبود متغیر خودکارآمدی و مولفه «رویارویی با موانع» در معتادین با درمان نگهدارنده متادون در مرحله پس آزمون اثربخشی بالاتری نسبت به طرحواره درمانی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر خودکارآمدی و مولفه های مربوط به آن، به درمانگران حوزه اعتیاد به ویژه بیماران تحت درمان با متادون پیشنهاد می شود از روش های درمانی حاضر جهت درمان مراجعین استفاده کنند و در این میان با توجه به اینکه درمان هیجان مدار برتری نسبی نشان داده است از این درمان به ویژه می توان برای بهبود رویارویی با موانع استفاده کرد.
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقدان انعطاف پذیری شناختی باعث می شود بیماران به صورت منفی در مورد خودشان فکر کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فیروزگر تهران در سال ۱۴۰۰ بود، که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس تعداد ۳۰ بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه در ۱۲ جلسه برگزار و برای ارزیابی ماندگاری مداخله از گروه آزمایش پیگیری به عمل آمد. نتایج با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار F بدست آمده برای مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی یعنی کنترل پذیری، گزینه های مختلف و توجیه رفتار در سطح (۰/۰۱>P) معنادار بود که حاکی از تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی بود. نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر هم حاکی از ماندگاری تأثیر برنامه آموزشی بر انعطاف پذیری شناختی بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی مؤثر و تأثیر آن در دوره پیگیری ماندگار بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای مؤثر برای ارتقای انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی – رفتاری بر افکار خودآیند منفی در داوطلبان کنکور دارای علائم جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۶۶-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی – رفتاری بر افکار خود آیند منفی در داوطلبان کنکور دارای علائم جسمانی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی داوطلبان کنکور دختر تحت نظارت و پیگیری مشاوران تحصیلی مراکز مشاوره شهرستان تالش در بازه زمانی 1400- 1399 تشکیل داد که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب شدند. این تعداد در بین سه گروه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی، شناختی- رفتاری و گروه گواه که به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افکار خود آیند منفی (ATQ، هولون و همکاران، 1980) جمع آوری شد. مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته و مداخله شناختی- رفتاری در 9 جلسه 2 ساعته هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افکار خودآیند منفی موثر است (05/0>p)؛ همچنین درمان شناختی- رفتاری نیز بر کاهش افکار خودآیند منفی موثر گزارش شد (05/0>p). از نتایج نشان داد مداخله درمان مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معناداری ازنظر اثربخشی بر افکار خود آیند منفی با گروه شناختی- رفتاری دارد (05/0>p). نتیجه گیری می شود درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش در افکار خود آیند منفی در داوطلبان کنکور دارای علائم جسمانی مؤثرتر است.
اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی(PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی (PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوجین ناسازگار صورت پذیرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1400 بودند که جهت شرکت در این پژوهش، رضایت آگاهانه داشتند. تعداد نمونه نهایی در پژوهش حاضر 18 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی(در دسترس و هدفمند) انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (9 زوج در گروه آزمایش و 9 زوج در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار spss-23 و با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره صورت گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی پارادوکسی بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوج های دارای تعارضات زناشویی تاثیر معنادار و مطلوبی دارد (001/0>p) و باعث کاهش تعارضات زناشویی و بهبود تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارضات زناشویی می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که روان درمانگران از این شیوه درمانی می توانند برای درمان زوجینی که دارای تعارض هستند استفاده کنند.
اثربخشی برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقا تبعیت از دارو و مهارت های اجتماعی بیماران طیف اسکیزوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۶۲-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقای مهارت های اجتماعی و تبعیت از دارو در بیماران طیف اسکیزوفرن شهر اصفهان انجام شده است. روش پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مرکز درمان و توانبخشی اعصاب و روان ظفر در سال 1401 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفند 30 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای سنجش و جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت هایاجتماعی ماتسون وهمکارانMESSY) ، 1983) وتبعیت دارویی موریسکی و همکاران (MMAS، 2008) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در گروه آزمایش طی 16 جلسه به صورت گروهی( دو گروه 7و8 نفر) تحت آموزش برنامه بازگشت به اجتماع قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین مهارت اجتماعی و تبعیت دارویی در پس آزمون گروه آزمایش و گواه، تفاوت معناداری در سطح (05/0P<) وجود دارد. همچنین درمان بر مولفه های مهارت های اجتماعی از جمله مهارت اجتماعی مناسب، رفتار غیر اجتماعی، برتری طلبی و رابطه با همسالان معنادار و بر پرخاشگری معنا دار نبوده است (05/0P<). این نتایج بیان می کند که اجرای برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقا مهارت های اجتماعی و تبعیت دارویی بیماران اسکیزوفرن اثربخش می باشد.
تدوین الگوی مشاوره ای استقرار پایگاه هویت مهاجران مبتنی بر "بازگشت به خویشتن" مستخرج از استعاره های داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هویت، سازه ای متغیر و پویا است و در معرض مؤلفه های فرهنگی متفاوت، دچار تغییرات بنیادین می شود. مهاجران در مواجهه با جامعه میزبان، واکنش های متفاوتی به سازگاری هویت خود با شرایط فرهنگی جدید، نشان می دهند. علی رغم اهمیت بالای هویت و تغییرات آن در شرایط فرهنگی و جغرافیایی متفاوت و چگونگی شکل گیری پایگاه جدید هویتی در افراد مهاجر، هیچ یک از پژوهش ها مشخصاً به بحث سرگشتگی هویتی ناشی از مهاجرت و چگونگی کمک به فرد در بازتعریف هویت به عنوان امری پویا نپرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگویی جهت کمک به دانشجویان مهاجر برای شکل دهی به پایگاهی استقراریافته از هویت با تمرکز بر بازگشت به خویشتن انجام شد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش هرمنوتیک کلاسیک انجام شد. جامعه پژوهش، اثر معروف مولانا جلال الدین محمد بلخی، یعنی مثنوی معنوی بود و نمونه موردنظر با توجه به محتوای پژوهش دو داستان؛ "نی نامه" و " کنیزک و پادشاه" از دفتر اول مثنوی معنوی بود. دو داستان مذکور به عنوان یک منبع اسنادی مورد استناد قرار گرفته است و کدگذاری اولیه مبتنی بر روش هرمنوتیک و با تأکید بر وجه استعاری داستان های مذکور انجام شد و از طریق فرآیندهای توصیفی و تفسیری، ساختار زیربنایی پژوهش ترسیم شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در قالب الگوی مشاوره ای با شش فرآیند 1) اتحاد درمانی 2) کشف مقصود جان 3) آگاهی بخشی 4) اصل جویی 5) وحدت بخشی و 6) پایان بخشی، صورت بندی شد که هر فرآیند، محتوا، هدف و فنون مختص به خود را دارد. نتیجه گیری: الگوی استقرار پایگاه هویت مبتنی بر بازگشت به خویشتن بر اساس مؤلفه ها و چهارچوب نظری مستخرج از آن، می تواند در جهت حل چالش های هویتی دانشجویان مهاجر مفید واقع شود.