فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۸۱ تا ۴٬۶۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۰۷ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۱۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تقویت حافظه کاری بر توجه، پردازش شناختی و راهبردهای تنظیم هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 9 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز مشکلات یادگیری خاص ناحیه سه تبریز در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه آماری شامل40 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه پردازش شناختی (CPI) کروز (1999) و پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ-K) گارنفسکی و همکاران (2012) و پرسشنامه توجه (JADDI) جردن (1992) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه تقویت حافظه کاری را طی 16 جلسه 50 دقیقه ای در هشت هفته (هفته ای دو جلسه) دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به این یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله تقویت حافظه کاری درمان موثری برای بهبود توجه، پردازش شناختی و تنظیم هیجان در کودکان بوده است.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر تاب آوری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دارای آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی واقعیت درمانی بر تاب آوری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان با آسیب بینایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانش آموزان دارای آسیب بینایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر، 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984 PASS,)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004 ARI,) و پروتکل واقعیت درمانی گلاسر (2010) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت حضوری استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تاب آوری تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه می توان روش آموزشی واقعیت درمانی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگر جهت ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای آسیب بینایی با اثرات نسبتاً پایدار، برای افزایش تاب آوری تحصیلی به کار برد.
اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی ورزشکاران ۱۸- ۱۴ سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی ورزشکاران ۱۸-۱۴ سال بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی ورزشکاران نوجوان رشته های رزمی جودو شهر قم در سال ۱۴۰۱ بودند که از میان آن ها ۵۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوش هیجانی (SSREI) شات و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه شخصیت نئو (NEO-FFI) کاستا و مک کری (۱۹۸۵) استفاده شد. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی بود(001/0 P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی ورزشکاران مؤثر بوده است.
اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر وضعیت سلامتی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس و عدم تبعیت درمانی و خودمراقبتی ضعیف در دیابت می تواند وضعیت سلامتی افراد مبتلا را بدتر کند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر وضعیت سلامتی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. این پژوهش، یک ک ارآزم ایی ب الینی تص ادفی چهار گروه ی دو س ر کور است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که به صورت هدفمند از انجمن دیابت و مطب های خصوصی پزشکان متخصص داخلی در کرمان انتخاب شدند. این افراد، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره (گروه 1: مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری، گروه 2: آموزش خودمراقبتی، گروه 3: مدیریت استرس مبتنی بر درمان شناختی- رفتاری + آموزش خودمراقبتی، و گروه کنترل: بدون هیچ مداخله ای) جایگزین شدند و گروه های آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه وضعیت سلامت سازمان بهداشت جهانی، انجام یافت. یافته ها: طبق نتایج تحلیل SPANOVA، میانگین نمرات وضعیت سلامتی در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیش آزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود. از یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که برای ارتقا وضعیت سلامتی، و پایداری نتایج به دست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روان شناختی، ضرورت دارد.
مرور نظام مند و فراترکیب پژوهش های مرتبط با عوامل موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران بین سال 1381 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۸-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف الگوهای موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران و ارائه راهکارهای مناسب بر پایه پژوهش های پیشین بود. روش: روش این پژوهش توصیفی (مرور نظام مند) و تحلیلی (کیفی و از نوع فراترکیب) بود. جستجوی سیستماتیک مقالات منتشر شده داخلی در یکی از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه بانک اطلاعات نشریات کشور، و غیره با هدف تعیین اسناد معتبر، موثق، و مرتبط در بازه زمانی سال 1381 تا 1400 صورت گرفت و 89 مقاله استخراج گردید که در گام بعدی بر اساس قواعد روش شناختی فراترکیب تعداد 58 مقاله مرتبط انتخاب گردید. ارزیابی کیفیت نتایج (روایی) از طریق مشورت با چند نفر خبره و ارزیابی پایایی با استفاده از شاخص کاپا صورت گرفت. یافته ها: نتایج توصیفی نشان داد که میانگین سنی شروع مصرف مواد مخدر در ایران در دوره نوجوانی و جوانی است. همچنین، اولین تجربه آشنایی با مواد مخدر از طریق بستگان و دوستان بوده و عواملی مانند خرده فرهنگ قومی، هنجارهای اجتماعی، عوامل زمینه ای-جمعیتی، عوامل فردی-روانی، ناکامی اجتماعی، رفتار پرخطر، هم نشینی افتراقی، اجتماعی شدن، سبک فراغتی، کنترل اجتماعی، برچسب اجتماعی، آنومی اجتماعی و اقتصادی، ضعف سیاست گذاری، و اختلال های ساختاری-کارکردی بر مصرف مواد مخدر تأثیرگذار بودند. به عبارت کلی، فراترکیب مذکور در قالب 6 مضمون سازنده و 19 مضمون پایه با کدهای اولیه احصایی مرتبط انجام گرفت. نتیجه گیری: شیوع مصرف مواد مخدر و تبدیل شدن آن به هنجار و اسلوب زیست، دارای پیچیدگی در شرایط علّی است و راهکارهای آن نیز بایستی مبتنی بر سیاست گذاری همه جانبه نگر و فراگیر در حوزه های مختلف از قبیل خانواده، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، و آموزش عمیق اجتماعی مرتبط با مسئله مذکور باشد.
بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی با رضایت زناشویی در زوجین: نقش میانجی نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده سالم، زیربنای سلامت جامعه است. یکی از مسائل مهم مرتبط با زندگی خانوادگی که از اشتغال زوجین تاثیر می پذیرد، رضایت زناشویی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و رضایت زناشویی در زوجین با نقش میانجی نظریه ذهن بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. برای این منظور 500 نفر از زوجین شاغل شهر تهران با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و به مقیاس کارکردهای اجرایی Barkley's، پرسشنامه نظریه ذهن و پرسشنامه رضایت زناشویی Enrich پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، پردازش، تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-26 استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از تاثیر مستقیم و معنادار کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن (0/001> P=؛0/398-=β)، کارکردهای اجرایی بر رضایت زناشویی (0/001> P=؛0/511-=β) و نظریه ذهن بر رضایت زناشویی (0/001> P=؛0/351=β) بود. همچنین نتایج نشان داد که نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و رضایت زناشویی زوجین نقش میانجی ایفا می کند (0/001> P=؛0/077-=β). نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نظریه ذهن بر رضایت زناشویی تأثیر دارد. از این رو جهت بهبود رضایت زناشویی، مداخله در کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن در زوجین شاغل می تواند دارای اهمیت باشد.
ملاحظاتی روش شناختی در آزمایش های علوم شناختی: موردکاویِ تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی از کارکرد هیجانی ترس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در مسیر شکل گیری علوم، همواره نقش کلیدی و تضمین کننده معرفتی برای اتکای دانشمندان به تجربه یا مشاهده در نظر گرفته شده است. دانشمندان تجربی همواره ادعا داشته اند که برای نظریه های خود شواهد قابل اعتمادی دارند. از آن رو که روان شناسی شناختی مدعی است می تواند با استفاده از روش های نوینِ تصویربرداریِ مبتنی بر روش های فیزیک و ریاضی به مسئله شناخت بپردازد، این پژوهش سعی دارد تا نشان دهد ثبت تصویرهای عصبی و فعالیت های کمّی و آماری به تنهایی نمی تواند منجر به استنتاج های قابل اعتماد شود. روش کار: در این پژوهش از تحلیل مفهومی و استدلال فلسفی جهت بررسی نظریه بار بودن استنتاج های حاصل از تصویربرداری استفاده شد. یافته ها: در این مقاله نشان داده شده است که پیش فرض های نظری برای تفسیر تصاویر تصویربرداری ِتشدیدِ مغناطیسیِ کارکردی (fMRI) Functional magnetic resonance imaging) می تواند نقشی سرنوشت ساز برای پیشرفت و گسترش عمیق تر روان شناسی شناختی فراهم نماید، زیرا قابلیت اطمینان استنتاج های حاصل از تصویربرداری با چالشی جدی مواجه است. نتیجه گیری: به عنوان یکی از مصادیق، مطالعه موردی روی تفسیر تصاویر fMRI ترس صورت گرفته و نشان داده شده است که استنتاج های دانشمندان از تصویرهای مغز به شدت نظریه بار است و تفسیرهای موجود یگانه راه نگریستن به این تصویرها نیستند. بنابراین، وجود سؤال های بی پاسخ روش شناختی، جایگاه معرفتی و درجه اطمینان به تفسیر داده های حاصل از این تصویربرداری را متزلزل می سازد.
تاثیر رفتاردرمانی شناختی بر علایم سندرم پیش از قاعدگی و اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قاعدگی رخدادی حائز اهمیت و آغازگر تولید مثل در زندگی زنان می باشد، اما برخی زنان از اختلال سیکل قاعدگی در رنج هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رفتاردرمانی شناختی بر علایم سندرم پیش از قاعدگی و اختلال ملال پیش از قاعدگی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های زنان و زایمان شهر همدان در سال 1401 بودند، که از میان آنان 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه 10 نفره (دو گروه آزمایش و دو گروه گواه) جایگزین شدند. آزمودنی ها با پرسشنامه غربال گری علایم قبل از قاعدگی (PSST) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای به صورت هفتگی در مداخلات رفتاردرمانی شناختی شرکت کردند اما گرو ه های گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یک ماه و نیم بعد مرحله پیگیری انجام گرفت. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغییری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی در مرحله پس آزمون (33/8=F ،01/0P<) و در مرحله پیگیری (05/28=F ،000/0P<) موثر بود. همچنین این درمان در کاهش علایم اختلال ملال پیش از قاعدگی در مرحله پس آزمون (36/9= F،007/0P<) و در مرحله پیگیری (97/21=F ،000/0P<) موثر واقع شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، رفتاردرمانی شناختی در کاهش علایم اختلالات قاعدگی موثر بود و تاثیرات آن به مدت یک ماه و نیم پس از مداخله ماندگار بود. لذا پیشنهاد می شود که از رفتاردرمانی شناختی به عنوان یک ابزار مؤثر در راستای ارتقا سلامت جامعه، در تدوین برنامه های درمانی، ارائه برنامه های آموزشی بهداشت زنان، و بهبود سلامت روان زنان با اختلالات قاعدگی استفاده گردد.
رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک با نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر در کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۶۰-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودکان 3 تا6 سال با میانجی گری ذهن آگاهی مادر بود. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران کودکان 3 تا 6 ساله در مراکز پیش دبستانی و مهد کودک های شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 290 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز و رید،1990)، مقیاس رفتاری پیش دبستانی و مهد کودک (PKBS، مرل، 1994) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ، بائر و همکاران، 2006) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل به خوبی برازش شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، رابطه بین سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک مثبت و معنادار بود (01/0p < و 05/0p < ) و همچنین سبک دلبستگی مادر به طور غیرمستقیم از طریق ذهن آگاهی مادر با پرخاشگری کودک رابطه داشت (05/0p < ). باتوجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی مادران نقش واسطه ای در رابطه بین سبک دلبستگی آنان و پرخاشگری کودکان ایفا می کند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر احساس مثبت به همسر و عدم تحمل بلاتکلیفی در زوجین نابارور متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر احساس مثبت به همسر و عدم تحمل بلاتکلیفی در زوجین نابارور بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین نابارور متقاضی طلاق بود که جهت استفاده از خدمات روان شناختی در نیمه دوم سال 1401 به کلینیک های روان شناسی و مراکز تخصصی ازدواج (تحت پوشش سازمان بهزیستی) شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 24 زوج بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. سپس، به طور تصادفی 12 زوج در گروه گواه و 12 زوج در گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه مداخله زوج درمانی هیجان مدار را طی 10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس احساس مثبت به همسر الری و همکاران (PEQ، 1983) و پرسشنامه تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فریستون و همکاران (IUS، 1994) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر احساس مثبت به همسر تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0<p، 91/7-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 74/5-= d) معنادار است. همچنین در متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 01/8-=d) و پیش آزمون و پیگیری (05/0>p، 4/12- =d) معنادار است. نتیجه گیری می شود زوج درمانی هیجان مدار بر احساس مثبت و عدم تحمل بلاتکلیفی در زوجین نابارور متقاضی طلاق موثر است.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین (PMT) بر کاهش اضطراب کودک و خشونت خانگی علیه فرزندان طلاق شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین (PMT) بر کاهش اضطراب کودک و خشونت خانگی علیه فرزندان طلاق ، شهرستان داراب در سال 1401 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران مطلقه دارای فرزندان 5 تا 10 ساله بود که به مرکز مهر خانواده دادگستری شهرستان داراب در سال 1401 مراجعه کرده بودند و به صورت هدفمند 25 نفر از این مادران در گروه آزمایش و 25 نفر نیز در گروه گواه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش مقیاس خشونت خانگی علیه کودکان ادلسون و همکاران (2008، CEDV) و مقیاس اضطراب کودک اسپنس (1999) برای والدین(SCAS) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات اضطراب کودک و خشونت خانگی و در پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری در سطح (001/0≥P) وجود داشت. به عبارتی می توان گفت آموزش مدیریت والدین در کاهش اضطراب و خشونت خانگی علیه کودکان مؤثر می باشد.
مقایسه دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دانشجویان با علائم افسردگی و غیر افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دانشجویان با علائم افسرده و غیرافسرده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) بک و همکاران (1996)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS) گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2008) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین دو گروه دانشجویان با علائم افسرده و غیرافسرده در تمام مولفه های دشواری تنظیم هیجان (عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند، دشواری در مهار رفتارهای تکانشی، دستیابی محدود به راهبردهای اثربخش تنظیم هیجان، فقدان آگاهی هیجانی و فقدان شفافیت هیجانی) و تحمل پریشانی (تحمل، ارزیابی، جذب و تنظیم) تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P). بر اساس یافته های این پژوهش، توانمندی دانشجویان در تحمل پریشانی و راهبردهای تنظیم هیجان می تواند با کاهش افسردگی در آنها همراه باشد.
تجربه جهانی شدن فرهنگی و مصرف پوشش غربی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
80 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی تجربه جهانی شدن فرهنگی(بر اساس معرّف های سه گانه ی استفاده از موسیقی خارجی، استفاده از رسانه ی خارجی و فردگرایی) و مصرف پوشش غربی انجام شد. روش: نوع پژوهش توصیفی و روش نیز پیمایش بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 02-1401 بود که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی(خوشه ای چندمرحله ای) تعداد 384 نفر از آنها در دانشکده های اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی و ادبیات و علوم انسانی به سیاهه جهانی شدن فرهنگی میرزایی(1400) پاسخ دادند. یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها می توان گفت بین استفاده از موسیقی خارجی و مصرف پوشش غربی رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت متوسط(B=0.459)، بین استفاده از رسانه خارجی و مصرف پوشش غربی رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت متوسط(B=0.563) و در نهایت، بین فردگرایی و مصرف پوشش غربی نیز رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت نسبتاً بالا(B=0.667) وجود داشت. بعلاوه نتایج نشان داد که سه متغیر ِاستفاده از موسیقی خارجی، استفاده از رسانه خارجی و فردگرایی(به عنوان معرّف های جهانی شدن فرهنگی) توانسته اند حدود 52 درصد از تغییرات مربوط به متغیر وابسته(مصرف پوشش غربی) را تبیین و پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجّه به یافته ها، پیشنهاد می شود سیاست گذاران فرهنگی ضمن اتخاذ تمهیدات لازم به منظور ارتقای سواد رسانه ای جوانان، نسبت به بازنمایی علائق و سلائق نسل جوان در برنامه های شبکه های داخلی، گونه ای تعدیل زمینه ای در راستای بهره گیری از شبکه های ماهواره ای صورت دهند، همچنین در راستای جلوگیری از نفوذ عناصر ناهمگن فرهنگی، سرمایه گذاری لازم در جهت تولیدات موسیقی خوب متناسب با سلیقه ی جوانان اعمال شود و در نهایت در زمینه ی لباس های اسلامی- ایرانی، گونه ای از طراحی های جدید و متنوع مطابق با سلیقه ی بانوان مطمح نظر قرارگیرد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش به عنوان یکی از مهمترین منابع شناخت و آگاهی انسانها از دیرباز نقش مهمی در توسعه جوامع و سازمان ها داشته است. هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب در سال تحصیلی 96-97 است. روش کار: در این پژوهش، جامعه آماری تحقیق حاضر اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب می باشد که تعداد آنها 421 نفر است. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 201 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در تحلیل این پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پایایی مقیاس و تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد که از 36 عامل اولیه شناسایی شده 34 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور مشخص و در 4 دسته (روش تدریس، جو و فرهنگ محیط، محتوای درسی و تجهیزات و امکانات) دسته بندی گردیده است.عوامل موثر بر یادگیری پژوهش محور، شامل چهار دسته: عوامل مربوط به روش تدریس، عوامل مربوط به جو و فرهنگ محیط، عوامل مربوط به محتوای درسی، عوامل مربوط به تجهیزات و امکانات می باشد که هر دسته از عوامل مختلف تشکیل شده است. پس از شناسایی عوامل در نهایت الگوی مطلوب برای یادگیری پژوهش محور از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب ارائه گردید.
بررسی ادراک دانشجویان علوم پزشکی از ساختار کلاس و ارتباط آن با شیوه های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز شناسایی ویژگی های روانی، عاطفی و تحصیلی دانشجویان برای موفقیت های آموزشی و فرایند یاددهی- یادگیری از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک دانشجویان علوم پزشکی از ساختار کلاس: نقش جنسیت، مقطع تحصیلی و ارتباط آن با شیوه های یادگیری صورت پذیرفته است. روش ها: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه پژوهش را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در سال 1396- 1395 در دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری تصادفی صورت پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها متشکل از دو پرسشنامه ادراک از ساختار هدفی کلاس و سیاهه سبک های یادگیری دیوید کلب می باشد. یافته ها: در بین دانشجویان ادراک ساختار هدفی رویکرد- عملکرد در اولویت قرار گرفت. بر اساس جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری بین ادراک دانشجویان ملاحظه نشد. ساختار تبحری با تجربه عینی رابطه مثبت معنی دار، ساختار رویکرد-عملکرد با مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت معنی دار و همچنین ساختار اجتناب-عملکرد با تجربه عینی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت معنی دار یافت شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و نقش پررنگ مدرسان و متولیان آموزشی، پیشنهاد می شود که ضمن آموزش مدرسان، به آنان تأکید شود که نسبت به اتخاذ روش های نوین تدریس همسو با ویژگی های فراگیران، با فراهم آوردن زمینه های لازم موجبات رشد و گرایش به سمت ادراک از ساختار هدفی تبحری را در ایشان پدید آورند.
ساختار عاملی پرسشنامه باورهای مطلوب برایانت در بین والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۵۰-۹۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: از متغیرهای مورد توجه در رابطه با والدین دارای کودک مبتلا به اوتیسم، باورهای مطلوب است. باورهای مطلوب از مؤلفه های سلامت روان محسوب شده و دارای همبستگی و رابطه مستقیم با بهزیستی روان شناختی است. پژوهش ها نشان می دهند والدین دارای کودک مبتلا به اوتیسم در معرض انواع آسیب های جسمانی و روانی قرار دارند، به همین دلیل شناسایی، رشد و گسترش باورهای مطلوب برای پیشگیری از آسیب ها و بهبود سلامت روان در این دسته از والدین ضروری به نظر می رسد. در ایران تا کنون ابزار معتبری برای سنجش باورهای مطلوب در والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم گزارش نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی پرسشنامه باورهای مطلوب در بین والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و ازحیث ماهیت داده ها، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین دارای کودک اوتیسم در مدارس و انجمن اوتیسم شهرهای تهران، کرج، شهریار و هشتگرد در سال 1401 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس از نوع هدفمند و نمونه آماری پژوهش نیز شامل 321 نفر (248 زن و 73 مرد) از والدین دارای فرزند مبتلا به اوتیسم بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای مطلوب (برایانت، 2003) و بهزیستی روانشناختی (ریف، 1980) استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ و با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، هر یک از گویه های پرسشنامه از توان لازم برای سنجش مؤلفه های باورهای مطلوب (پیش بینی، لذت از لحظه و یادآوری) برخوردار بوده و هر یک از مؤلفه ها نیز از توان قابل قبولی برای سنجش عامل کلی تر یعنی باورهای مطلوب برخوردارند. ضرایب آلفای کرونباخ سه مؤلفه پیش بینی، لذت از لحظه و یادآوری در پرسشنامه به ترتیب برابر با 0/89، 0/91 و 0/84 محاسبه شد. بر این اساس می توان گفت، گویه های هر یک از مؤلفه های پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبول برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد نسخه ایرانی پرسشنامه باورهای مطلوب، مقیاسی معتبر برای اندازه گیری نگرش ها در رابطه با توانایی لذت بردن از تجارب مثبت چه در پیش بینی، چه لذت از لحظه و چه یادآوری است. همچنین این پرسشنامه برای کاربرد در فعالیت های پژوهشی و کار بالینی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است.
مقایسه تأثیر درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۱۰۱۶-۱۰۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: شارکوت ماری توث (CMT) نوعی بیماری ژنتیکی است که در آن اعصاب محیطی آسیب دیده و همچنین به عنوان نوروپاتی وراثتی حسی و حرکتی نیز شناخته می شود. با وجود تأثیر این بیماری بر تمام ابعاد زندگی مبتلایان، پژوهش های اندکی به بررسی اثربخشی درمان های روانشناختی بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث پرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به بیماری شارکوت ماری توث انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن - ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑ ﺎ ﮔﺮوه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به بیماری شارکوت ماری توث شهر تهران در سال 1399 و روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس بود. پس از اخذ مجوزهای لازم و هماهنگی با بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث که معیارهای ورودی لازم برای حضور در مطالعه حاضر را داشتند، 30 نفر در گروه های آزمایش (هر گروه 15 نفر) و 15 نفر در گروه گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970)، پرسشنامه تجربه اوج ویلسون و مونتا (2015) و پرسشنامه سلامت روان کیز (2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس چندمتغیری متغیره برای مقایسه گروه ها در متغیرهای پژوهش استفاده شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد هر دو رویکرد درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران شارکوت ماری توث تأثیر معنادار دارند (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند جهت تعدیل اضطراب مرگ، تقویت تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث مورد استفاده پزشکان، روان پزشکان و سایر حرفه ه ای بهداشت روان قرار گیرد.
تدوین مدل نگرش به روابط فرازناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با تاکید بر نقش واسطه ای سبک های مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در نیمه پایانی قرن اخیر، ازدواج تحت تاثیر عوامل متعددی با توجه به تغییرات فرهنگی ایجاد شده است که این تغییرات روابط متعهدانه افراد را دستخوش تغییر قرار داده است. از جمله این عوامل می توان به روابط فرازناشویی و یا خیانت اشاره کرد. هدف این پژوهش تدوین مدل نگرش به روابط فرازناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با تاکید بر نقش واسطه ای سبک های مقابله ای، بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای روابط فرازناشویی و یا نگرش افراد عادی مراجعه به بهزیستی، کمیته امداد و مراکز مشاوره استان قم در سال 1400 می باشد. 320 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نمونه پژوهش پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی (واتلی، 2008)، سبک های دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990) و سبک های مقابله ای (لازاروس فولکمن ، 1988) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. بررسی نتایج میانجی گری نشان داد که سبک های مقابله ای نقش میانجی معنی داری در رابطه بین سبک ایمن، سبک اجتنابی و سبک دوسوگرا با نگرش به روابط فرازناشویی دارد (05/0>P). یافته ها نشان داد که راهبرد گریز و اجتناب نقش میانجی معنی داری در رابطه بین سبک ایمن و سبک اجتنابی با نگرش به روابط فرازناشویی دارد (05/0>P). یافته ها نشان داد که راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نقش میانجی معنی داری در رابطه بین سبک ایمن و سبک دوسوگرا و همچنین دوسوگرا با نگرش به روابط فرازناشویی دارد (05/0>P). نتیجه گیری: سبک های مقابله ای در رابطه با سبک های دلبستگی و نگرش به روابط فرازناشویی نقش واسطه ای دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر خودانتقادی و تحمل پریشانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
221 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر خودانتقادی و تحمل پریشانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان دارای همسر وابسته به مواد تحت آموزش گام های دوازده گانه در انجمن نارانان اصفهان بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودانتقادی و تحمل پریشانی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. طرحواره درمانی در 12 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و طرحواره درمانی باعث کاهش خودانتقادی و بهبود تحمل پریشانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: با توجه بهنتایج به دست آمده، طرحواره درمانی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر جهت کاهش خودانتقادی و بهبود تحمل پریشانی زنان دارای همسر وابسته به مواد به کار رود و در مراکز آموزشی و درمانی مربوطه مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه قوم نگارانه زمینه ها و بسترهای فرهنگی (هنجارها و باورهای عامیانه) مصرف مواد مخدر در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
289 - 314
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی خرده فرهنگهای قومی (قوم عرب و بختیاری) و هنجارها و باورهای عامیانه تسهیل کننده مصرف مواد مخدر در استان خوزستان بود. روش: روش پژوهش حاضر قوم نگاری بود. جامعه پژوهش متخصصان و خانواده های بختیاری و عرب ساکن در استان بودند که براساس نمونه گیری گلوله برفی و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 30 نفر از خانواده های بختیاری و عرب ساکن در استان و 10 نفر از متخصصان انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: در این مطالعه بسترهای سوق دهنده مصرف مواد مخدر (رسوم و سنت های محلی) و زمینه و پیشینه های تسهیل کننده مصرف مواد مخدر (به هنجار شدن مصرف مواد) شناسایی شد. نتیجه گیری: بسترهای زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی سهم چشم گیری در بروز و تداوم رفتار پرخطر مصرف مواد دارند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و مشاوران از یافته های پژوهش حاضر می توانند برای کاهش و پیشگیری از رفتارهای پرخطر مصرف موادبهره گیرند.