فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۸۱ تا ۴٬۶۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۰۷ مورد.
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
30 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیوند بازی، آموزش وپرورش در مهدهای کودک: طراحی الگو ایجاد مهدهای ورزشی بر اساس نظریه داده بنیاد. روش تحقیق تحلیلی بوده که بدین منظور از روش شناسی کیفی استفاده شد. استراتژی تحقیق، استفاده از نظریه برخاسته از داده ها بود. مشارکت کنندگان در تحقیق 15 نفر شامل حوزه مدیریت ورزشی، مسئولین و دبیران مهدهای ورزشی بودند و استراتژی نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری استفاده شد. ابزار تحقیق مصاحبه باز بود و نتایج بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان داد عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، عوامل بین المللی، عوامل محیطی، عوامل بازاریابی، عوامل درون سازمانی، بعد آموزش، عوامل شخصی مدیریت، خلاقیت و نوآوری، امکانات و تسهیلات، تغییر فن آوری، نیروی کار عوامل علّی بودند. عوامل زمینه ای شامل عوامل انسان محور، پشتیبانی، عوامل مدیریتی کلان، سیاست های حمایتی و مالی، ارتباطات، درآمد، عوامل قانونی بود. همچنین عوامل مداخله گر مشکلات اقتصادی، مشکلات سیاسی، مسائل فرهنگی-اجتماعی، ضعف مدیریتی (سازمانی)، ضعف ساختار اطلاعاتی، ضعف نگرش، مشکلات حرفه ای، مسائل و معضلات ساختاری، ضعف علمی بود. راهبردهای حمایتی، راهبردهای مدیریتی، راهبردهای ساختاری، راهبردهای حرفه ای مدل مدیریت ایجاد و راه اندازی مهدهای ورزشی را تشکیل دادند. پیامدهای اجتماعی، پیامدهای حرفه ای، پیامدهای روحی و روانی، پیامدهای اقتصادی، پیامدهای ورزشی، اشتغال زایی پیامدهای حاصل از پژوهش حاضر را تشکیل دادند. درنهایت عوامل مدیریتی، عوامل ساختاری، عوامل اقتصادی پدیده های محوری را تشکیل دادند.
مقایسه خودکارآمدی و هیجانات معلم در آموزش غیر حضوری و ادراک از حضوری در همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
60 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: اگرچه آموزش از راه دور در ایران پدیده ای نوین است، اما سال هاست که این روش آموزشی در جهان رواج و مورد استقبال قرار گرفته است. روش جدید و نسبتا ناشناخته این روش آموزشی در کشور، ضرورت بررسی نقاط قوت و ضعف آن را نشان می دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودکارآمدی و عواطف معلمان در آموزش از راه دور و ادراک از آموزش حضوری در اپیدمی کووید 19 در مقطع متوسطه منطقه یک شهر قم انجام شد. روش: این مطالعه یک مطالعه علی- مقایسه ای پس رویدادی است که در سال تحصیلی 1399-1399 بر روی 71 نفر از معلمان دبیرستان های شهر قم انجام شد. پرسشنامه ها در دو زمان مختلف آموزش از راه دور (فعلی) و ادراک آموزش حضوری (در سال های گذشته) تنظیم شدند. با توجه به اینکه برای انجام این تحقیق، نمرات هر فرد را با خود در غیبت و درک حضور مقایسه کردیم، از روش هتلینگ t2 (مانور دو گروهی) برای مقایسه شرایط مختلف تحصیلی استفاده کردیم. نتیجه گیری: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که F در خودکارآمدی معلم (و مؤلفه های آن) و همچنین مؤلفه های عشق، لذت، غم و خشم معلم معنادار است. آموزش حضوری خودکارآمدی معلمان و مولفه های آن و عواطف عشق، لذت، غم و خشم در دبیرستان در دوره اپیدمی کوید 19. بین میانگین کل هیجان معلم و مؤلفه هیجان ترس معلم تفاوت معناداری وجود ندارد که نشان دهنده عدم تأثیر آموزش از راه دور بر هیجان کل و مؤلفه هیجان ترس در معلمان دبیرستان در دوران اپیدمی کووید-19 است.
درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات حوزه روانشناسی نشان داده اند که داشتن تجارب آسیب زای دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری در بزرگسالی داشته باشد. از طرفی عدم ارضای نیازهای روانشناختی منجر به تجربه درد هیجانی گردیده که جز از طریق عمق بخشی به پردازش هیجانی و دسترسی به تجربیات مربوط به آسیب امکان پذیر نمی باشد. با این حال تا کنون پژوهش عمیقی در جهت درک درد هیجانی زنان آسیب دیده از دوران کودکی در ایران انجام نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بود. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد. نمونه مورد مطالعه 10 نفر از زنان شهر تهران که دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری هدفمند و با شرکت کنندگان در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها، کلمه به کلمه پیاده شد و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی (مارو و همکاران، 2015) مورد تجزیه قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش دو مضمون اصلی و زیرمضمون های فرعی شامل: 1) ترس (ترس از ناامنی، طرد شدگی، رهاشدگی، پاسخ نگرفتن نیازها، ازدست دادن، ترس از آسیب، نداشتن حامی) 2) شرم (بی ارزشی، ناتوانی، بی کفایتی، حقارت، کهتری، تقصیر/احساس گناه، دوست نداشتنی بودن، ناپاکی/کثیفی) شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، زنان و دخترانی که در سنین زیر 18 سال در یکی از زمینه های آسیب (جنسی، جسمی، عاطفی، غفلت) تجربه داشته اند، در بزرگسالی درد هیجانی شرم و ترس را تجربه می کنند.
بررسی مقدماتی اعتباریابی و پایایی سنجی آزمون های کارکردهای اجرایی ویژه کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آزمون های کارکردهای اجرایی توسط Adele Diamond جهت سنجش کارکردهای اجرایی کودکان طراحی شده است. این آزمون ها سه مولفه حافظه کاری، بازداری و انعطاف پذیری شناختی را مورد ارزیابی قرار می دهند. هدف این پژوهش بررسی روایی، پایایی و قدرت افتراق این آزمون ها برای کودکان پیش دبستانی فارسی زبان است. روش کار: در یک طرح همبستگی، داده های 80 کودک 4 تا 6 سال شهر تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس توسط پژوهشگر در مهدهای کودک گردآوری شد. اعتبار آزمون ها به روش روایی همزمان در قیاس با زیرمقیاس های پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی که توسط والدین کودکان تکمیل شده بود؛ انجام شد و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی بر روی نیمی از آزمودنی ها انجام شد. قدرت افتراق آزمون ها از طریق مقایسه میانگین گروه بالینی و هنجار انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمون ها دارای روایی رضایت بخش (ضریب همبستگی اسپیرمن 62/0 تا 89/0)، پایایی مطلوب (میزان همبستگی 71/0 تا 80/0) و قدرت تفکیک مطلوب (اختلاف معنادار در تمام مولفه ها بین نمرات دو گروه هنجار و بالینی) است. نتیجه گیری: آزمون های کارکردهای اجرایی اعتبار و پایایی رضایت بخشی جهت تشخیص و بررسی نتایج مداخلات در کودکان پیش دبستانی فارسی زبان دارد.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
127 - 160
حوزههای تخصصی:
علائم غیر حرکتی همچون اختلالات خلقی کیفیت زندگی بیماران پارکینسون را تحت تأثیر قرار می دهند. به دلیل ارتباط متقابل و چندگانه علائم غیر حرکتی با یکدیگر درمان هایی جامع لازم است تا همزمان به جنبه های مختلف روان شناختی بیماران بپردازد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران انجام شد. مطالعه از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. پژوهش در سال 1399-1398 بر روی بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون انجام گرفت. 18 بیمار پارکینسون با دارا بودن شرایط ورود به پژوهش حاضر به همکاری شدند، بنابراین انتخاب افراد نمونه به صورت غیراحتمالی بود که با انتساب تصادفی در سه گروه جای گرفتند. با توجه به ناهمتایی احتمالی بین گروهها و برای تعدیل آن از روش آنالیز کواریانس استفاده شد و نمرات پیش آزمون کوواریت گرفته شدند. گروه ها به لحاظ جنسیت نیز همتا سازی شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون حافظه سرگذشتی (AMT)، و ویرایش دوم پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II) بود. داده ها با روش کوواریانس و با نرم افزار SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد میانگین سطح افسردگی در گروه کنترل افزایش یافته است، درحالی که در گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه سطح افسردگی کاهش بافته است. میانگین نمرات خلق پس آزمون تنها در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه تفاوت معنی داری با گروه کنترل داشت (05/0>P). اختلاف معنی داری در میانگین نمرات خلق گروه بسته درمانی و کنترل در پس آزمون مشاهده نشد، با این حال میانگین نمرات خلق در دو گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه نیز معنی دار نبود. آموزش اختصاصی سازی حافظه می تواند به عنوان مداخله چندبعدی در بهبود خلق بیماران پارکینسون موثر باشد. حمایت از تأثیر بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی بر خلق نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
اثربخشی درمان های بیومدیکال بر نشانه ها و رضایتمندی خانواده ها در اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان های بیومدیکال بر نشانه ها و رضایت مندی خانواده ها در اختلال طیف اوتیسم بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان اوتیسم گروه اوتیسم در فضای مجازی بودند که از این جامعه 30 نفر از کودکان اوتیسم 4 تا 12 ساله اوتیسم، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به طور تصادفی گماشته شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش، از چک لیست ارزیابی درمان اوتیسم (ATEC) استفاده شد. برنامه طی سه ماه توسط والدین و نظارت پژوهش گر انجام و داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان های بیومدیکال در کاهش نشانه ها در چک لیست ارزیابی درمان اوتیسم (ATEC) سبب رضایت مندی خانواده ها گردیده است. به نظر می رسد با تداوم این روش و دست یابی به مراحل بالاتر درمان، بتوان تغییرهای بیشتری در کاهش نشانه های اوتیسم و پیرو آن کاهش چالش های خانواده ها منجر به رضایت خانواده ها از درمان گردید.
بررسی رابطه ابراز هیجان و مؤلفه های آن با سلامت روانی دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
588 - 602
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی از الزامات غیرقابل انکار در سنین نوجوانی می باشد، که همواره عوامل بسیاری می توانند آن را در جهت مثبت یا منفی تحت الشعاع قرار دهند. لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سبک های ابراز هیجان با سلامت روانی دانش آموزان نوجوان مقطع متوسطه دوره دوم دزفول صورت گرفت. این پژوهش، به روش همبستگی انجام گرفت. کلیه دانش آموزان دختر و پسر 15 تا 18 سال شهرستان دزفول که در سال تحصیلی 99-98 در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوره دوم بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 500 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی (1972)، ابراز گری هیجانی (1990)، دوسوگرایی هیجانی (1990)، کنترل هیجانی (1987) پاسخ دادند؛ و داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام موردبررسی قرار گرفتند.
نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد رابطه مثبت معنی داری بین ابزار گری هیجان با سلامت روان (0/001 p=، 0/205 r=) و رابطه منفی معناداری بین دوسوگرایی هیجانی با سلامت روان (0/001 p=، 0/342 r=-)، وجود داشته و بین کنترل هیجانی و سلامت روان رابطه معنی داری نبوده است (0/695 p=، 0/025 r=). نتایج این پژوهش نشان داد مؤلفه ابراز گری و دوسوگرایی هیجانی تبیین کننده های قوی تری برای واریانس سلامت روانی بوده اند؛ و با توجه به نقش آسیب زای دوسوگرایی هیجانی در سلامت روانی نوجوانان، دادن آموزش های مناسب باهدف پیشگیری، ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
اهداف : هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانگان شخصیت مرزی بر اساس پردازش اطلاعات هیجانی با میانجی گری کارکردهای اجرایی در دانشجویان دختر دانشگاه های منتخب استان اصفهان بود.روش پژوهش : پژوهش حاضر، از نظر هدف، پژوهشی بنیادی و از نظر روش، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع تحلیل مسیر و معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر در دانشگاه های منتخب استان اصفهان در سال ۱۴۰۱ بوده است. حجم نمونه ۳۰7 نفر در نظر گرفته شده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مشارکت کنندگان به پرسش نامه های شخصیت مرزی STB (1991) ، پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و کارکردهای اجرایی نجاتی (۱۳۹۲) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و Amos 24 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که تأثیر غیرمستقیم پردازش اطلاعات هیجانی بر نشانگان شخصیت مرزی با میانجی گری کارکردهای اجرایی معنی دار است (01/0> (Pنتیجه گیری :همچنین نتایج نشان داد، اثرات مستقیم و غیرمستقیم پردازش اطلاعات هیجانی و نشانگان شخصیت مرزی و کارکرد اجرایی معنی دار شده بود (05/0> p).
رابطه تنظیم هیجانی والدین و مهارت اجتماعی فرزندان با توجه به نقش واسطه ای شیوه برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۸۴-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای شیوه برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان در رابطه بین تنظیم هیجانی در تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بود. پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بوند. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های مهارت های اجتماعی (SSRS) گرشام و الیوت، (1990)، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) گراتز و روئمر (2004) و شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان (CCNES) (فابز و همکاران، 1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان، رابطه مستقیم و مثبت با مهارت اجتماعی فرزندان (39/0= β، 001/0= p ) ارد. تنظیم هیجانی رابطه مستقیم و مثبت با شیوه های غیر حمایتی (32/0= β، 4/0= p ) دارد. شیوه های حمایتی برخورد رابطه مستقیم و مثبت با مهارت اجتماعی (33/0= β، 001/0= p ) داشت، اما شیوه های غیر حمایتی رابطه مستقیم و منفی با مهارت اجتماعی فرزندان (19/0-= β، 01/0= p ) داشت. تنظیم هیجان به طور غیر مستقیم و منفی، باواسطه ای شیوه های غیر حمایتی برخورد (07/0-= β، 03/0= p ) با مهارت اجتماعی فرزندان رابطه داشت. مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مهارت اجتماعی فرزندان تحت تأثیر تنظیم هیجانی و همچنین شیوه های برخورد والدین با هیجان های منفی فرزندان قرار دارد.
اثربخشی توانبخشی رایانه ای موسیقیایی خانواده- محور بر حرکت های کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
181 - 188
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی رایانه ای موسیقیایی خانواده- محور بر حرکت های کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اتیسم انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم مرکز خورشید شهر آمل در شش ماهه اول سال تحصیلی 1401 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 کودک). کودکان حاضر در گروه آزمایش توانبخشی رایانه ای موسیقیایی خانواده- محور را طی 10 هفته در 10 جلسه 30 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه درجه بندی اتیسم (گیلیام، 2014) (ARS) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که توانبخشی رایانه ای موسیقیایی خانواده-محور بر حرکت های کلیشه ای (0001>P؛ 61/0=Eta؛ 92/44=F) کودکان دارای اختلال طیف اتیسم تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که توانبخشی رایانه ای موسیقیایی خانواده- محور با بکارگیری موسیقی و خاصیت درمانی آن و همچنین بهره گیری از خانواده برای تعمیق یادگیری و برقراری ارتباط موثر با کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش حرکت های کلیشه ای کودکان دارای اختلال طیف اتیسم مورد استفاده قرار گیرد.
کشف شرایط علی شکل دهنده سندرم ایمپاستر در دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندرم ایمپاستر یک پدیده روانی است که افراد با عملکرد تحصیلی و شغلی بالا آن را تجربه می کنند و با احساس بی کفایتی، شک به خود و ترس از افشا شدن ناشایستگی همراه است. مطالعه کیفی حاضر از نوع نظریه زمینه ای و با بهره گیری از روش اشتراوس و کوربین به دنبال بررسی عوامل اثرگذار بر شکل گیری سندرم ایمپاستر در دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 30 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، انجام شد. نتایج دربردارنده 75 کد اولیه در مرحله کدگذاری باز و 34 مقوله اصلی در کدگذاری محوری و در نهایت 9 کد گزینشی به نام های رقابت طلبی، استقلال طلبی، آرمان گرایی، سرابِ موفقیت، هدف مندی، آینده هراسی، کنجکاوی، منِ ناکافی و جاودانگی بود که همگی مولفه های عاملیت متورم به عنوان یک کد هسته ای بودند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که دانشجویان دارای سندرم ایمپاستر به قدری در لایه دوم خویشتن به عنوان یک عامل با انگیزه غرق شده اند که مجالی برای رشد بیشتر و رسیدن به آنچه از آن تحت عنوان خویشتن به عنوان نویسنده زندگی نامه نام برده می شود، نمی یابد. نتایج این پژوهش می تواند در راستای طراحی مداخلاتی جهت تعدیل و مدیریت عوامل اثرگذار مورد استفاده قرار گیرد تا دانشجویان از لایه عاملیت فراتر رفته و بتوانند نویسنده زندگی نامه خود باشند.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۲۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مرکز مشاوره حال خوب شهر طبس در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از میان آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در پژوهش مقیاس نشخوار فکری نولن- هوکسما و مارو (RRS، 1991) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS، 2004) بود. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان (01/0p=) نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی روش مداخله ای مناسبی بر بهبود کنترل نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بوده است.
اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی سالمندان بالای 60 سال ساکن در سرای سالمندان شهر تهران در سال 1400 می باشد که از بین آنان، 30 سالمند که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده و به شیوهی قرعه کشی به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا در 8 جلسه ی 2 ساعته قرار گرفتند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی پنج وجهی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج پژوهش، حاکی از آن بود که معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان اثربخش است. با توجه به ساختار فرهنگی- اجتماعی جامعه ایرانی، قویا استفاده از رویکردهای درمانی مبتنی بر فرهنگ را توصیه می کنیم.
اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی سرپرستاران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر بهزیستی روان شناختی سرپرستاران صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی سرپرستاران بیمارستان آتیه می باشد. برای دستیابی به گروه نمونه به روش تصادفی دو گروه انتخاب شدند و از بین کسانی که تمایل به شرکت در این پژوهش را داشتند و در مقیاس بهزیستی روانشناختی نمره پایین دریافت کرده بودند؛ انتخاب شدند. بر مبنای جدول تعداد نمونه جاکوب کوهن تعداد نمونه ها در هر گروه معادل 15 نفر که در مجموع دو گروه معادل 30 نفر انتخاب شدند. دقت مطالعه بر مبنای سابقه ی طرح برابر با 1 و توان آزمون بر مبنای سابقه ی طرح 8/0در نظر گرفته شد و همچنین سطح معنی داری آماری در این مطالعه معادل احتمالات بالای 5/0 می باشد. در این مرحله بهزیستی روانشناختی ریف به عنوان پیش آزمون بر روی آزمودنی ها اجرا شد سپس گروه آزمایشی؛ مداخله مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل را طی 8 جلسه گروهی دریافت کرد. بعد از اتمام جلسات درمانی مجددا ابزار پژوهش به عنوان پس آزمون و یک ماه پس از اتمام درمان به عنوان پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی به صورت هدفمند با غربالگری (کسانی که در بهزیستی روانشناختی پایین هستند) بود. بعد از اتمام جلسات درمانی مجددا ابزار پژوهش به عنوان پس آزمون ویک ماه پس از اتمام درمان به عنوان پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی به صورت هدفمند با غربالگری ( کسانی که در بهزیستی روانشناختی پایین هستند) بود. داده های پژوهش به کمک آزمون های توصیفی واستنباطی از جمله میانگین، و تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش وکنترل در افزایش بهزیستی روانشناختی، تفاوت معنی داری وجود دارد.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی براساس نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی تنظیم هیجان دانش آموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهن آگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
نقش هویت دینی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت و گرایش به مواد مخدر (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر نوجوان منطقه پردیس تهران)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش هویت دینی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت و گرایش به مواد مخدر بود. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه پردیس تهران در سال ۱۴۰۰ به تعداد ۸۷۰ نفر بود، که براساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای طبقه ای ۲۶۷ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرشسنامه های استاندارد هویت دینی خشاوی (۱۳۰۰)، اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۶۶۹) و گرایش به مواد مخدر موسوی و همکاران (۱۳۷۸) استفاده شد. لازم به ذکر است که برای محاسبه روایی از روایی محتوا و به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخو استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از دو بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معبار، درصد، فراوانی، جدول و نمودار) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون) و رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS ورژن 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد که هویت دینی قابلیت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را دارد که ضریب بتا ۶۵/۰- شد همچنین یافته ها نشان داد که هویت دینی قابلیت پیش بینی گرایش به مواد مخدر را دارد که ضریب بتای آن ۱۶/-۰ شد. در نهایت می توان گفت که ابعاد هویت دینی شامل اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی و رفتارهای دینی نیز قابلیت پیش بینی اعتیاد به اینترنت و همچنین گرایش به مواد مخدر را دارد.
بررسی آسیب های روانی و اختلالات شخصیت در افراد با انحراف جنسی
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به «بررسی آسیب های روانی و اختلالات شخصیت در افراد با انحراف جنسی» پرداخته و سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح شده که آسیب های روانی و اختلالات شخصیت در افراد با انحراف جنسی به چه میزان است؟ روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی می باشد. افراد با انحراف جنسی که به مراکز مشاوره رجوع کرده اند، تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس از بین تمامی افراد با انحراف جنسی که به مراکز مشاوره رجوع کرده اند، تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-2 (MMPI-2RF) و نسخه چهارم سیاهه چندوجهی بالینی میلون (MCMI-4) استفاده شده است که دارای روایی و اعتبار مطلوبی می باشند. مدل آماری مورد استفاده t تک گروهی بوده است و یافته ها نشان داد که «نارسایی تفکر» و «نارسایی رفتاری»،«شکایات جسمانی»، «رفتار ضداجتماعی»، «عقاید گزند و آزار» و «تجارب عجیب و غریب»، «شکایات گوارشی»، «شکایات عصب شناختی»،«شکایات شناختی»، «عقاید مرگ و خودکشی»، «فشار روانی- نگرانی»، «اضطراب»، «ترس های محدودکننده رفتار» و «ترس های چندگانه مشخص»، «پرخاشگری»، «هیجان پذیری» و «عدم پیوندگرایی»، «روان پریشی»، «هیسترونیک»، «آشفتگی»، «خودشیفته»، «اجبارگری»، «پارانوئید»، بالاتر از حد متوسط و مقیاس های «اضطراب فراگیر»، «استرس پس از سانحه»، طیف اسکیزوفرنیک»، «افسردگی عمده» و «اختلال هذیانی» در افراد با انحراف جنسی پایین تر از حد متوسط می باشند.
پیش بینی اضطراب وجودی بر اساس راهبردهای فراشناخت و ذهن آگاهی (مورد مطالعه کارکنان میانسال شعب منطقه یک بانک ملت)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی اضطراب وجودی بر اساس راهبردهای فرا شناختی و ذهن آگاهی است. این پژوهش در بین کارکنان میانسال شعب منطقه یک بانک ملت تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 429 نفر از کارکنان میانسال (40 تا 65 سال) شعب منطقه یک بانک ملت تهران در سال 1400 است و حجم نمونه بر اساس توصیه هویت و کرامر به ازای هر متغیر حداقل 40 نفر در تحقیقات همبستگی تعداد 205 نفر محاسبه شد. نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای صورت پذیرفت. بدین منظور ابتدا از بین همه شعب بانک ملت منطقه یک شهر تهران تعداد 10 شعبه انتخاب شد. در این پژوهش از ابزارهای اضطراب وجودی (گود و گود، 1974)، راهبردهای فراشناخت (ولز، 1997) و ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. در راستای بررسی فرضیه های پژوهش، از روش رگرسیون خطی بهره گرفته شد. طبق نتایج تحلیل مشخص شد که بین اضطراب وجودی و راهبردهای فراشناختی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین اضطراب وجودی و ذهن آگاهی ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش طلاق عاطفی زوجین
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
640 - 657
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق عاطفی بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین دچار طلاق عاطفی ناحیه 3 آموزش وپرورش شهر کرج می باشد که برای دریافت خدمات مشاوره ای به مرکز مشاوره رازی مراجعه کرده بودند. از میان جامعه فوق تعداد 30 زوج به صورت در دسترس و بر اساس همکاری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 زوج) گمارده شدند. زوج درمانی شناختی رفتاری در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) و طرحواره درمانی در 10 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) برای گروه آزمایش اجرا گردید و در این فاصله گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس طلاق عاطفی (GEDS) گاتمن (1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که زوج درمانی شناختی – رفتاری و طرحواره درمانی بر طلاق عاطفی زوجین تأثیرگذار بود و توانست طلاق عاطفی را زوجین به طور معنی داری کاهش دهد (0/01>p). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که زوج درمانی شناختی-رفتاری به نسبت طرحواره درمانی بر کاهش طلاق عاطفی زوجین مؤثرتر بوده است؛ بنابر نتایج، زوج درمانی شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش طلاق عاطفی مؤثر بوده است و می تواند مورداستفاده درمانگران، مشاوران و روانشناسان خانواده در کار با زوجین قرار گیرد.