فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۶۱ تا ۵٬۷۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی میزان هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است. همچنین با توجه به مؤلفه هوش سازمانی، وضعیت هر یک از مؤلفه ها به تفکیک تعیین گردیده است. روش مورد استفاده از نوع توصیفی ـ پیمایشی و جامعه مورد مطالعه کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بودند. جامعه آماری 312 نفر از کارکنان با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر را شامل می شود که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 228 نفر از بین آنان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 95 سؤال بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن 97/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون T یکسویه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هوش سازمانی جامعه مورد مطالعه با میانگین تجربی 82/2 از میانگین نظری 3 پایین تر است. بالاترین میانگین به دست آمده مربوط به مؤلفه بینش راهبردی با 17/3 و کمترین مربوط به ساختار سازمانی و تغییرگرایی با 66/2 بوده است. با توجه به یافته های تحقیق راهکارهایی برای بهبود هوش سازمانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه شده است.
تأثیر مواد مخدر و روان گردان ها بر امنیت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
مصرف، فروش و قاچاق مواد مخدر و روان گردان ها همواره یکی از محورهای اصلی امنیت اجتماعی بوده و طیف وسیعی از فعالیت های حقوقی، سیاسی، بهداشتی، آموزشی، رویه های عرفی و نیز ارزش های اخلاقی را به خود اختصاص داده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مواد مخدر و روان گردان ها بر امنیت اجتماعی است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای است. نگارنده با بهره گیری از منابع موجود و تجربیات مکتوب در کتابخانه ، اینترنت و آرشیو اسناد و نظریات دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرم سازمان ملل و هیئت بین المللی کنترل مواد مخدر اهداف تحقیق را دنبال کرده است. نتیجه تحقیق نشان داد امنیت اجتماعی یک نیاز اجتماعی و مواد مخدر به عنوان بلای خطرناک اجتماعی است و ایجاب می کند که آموزش های آگاه سازی نهادینه شود و واحدهای درسی آشنایی با انواع مواد مخدر وروان گردان مورد توجه قرار گیرد و فرایند رویکرد اجتماعی کردن امر مبارزه با مواد مخدر و روان گردان استمرار یافته و ایجاد اشتغال، ازدواج آسان، ترویج ورزش، توسعه پژوهش های مرتبط، مسئول شناختن والدین و ساماندهی مراکز کاهش آسیب، پیگیری شود.
اهمیت تفکر و تعقل منطقی در تعلیم و تربیت
منبع:
تربیت ۱۳۷۱شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
شناخت مثبت نگر: ارتباط بین صفات ارجاعی مثبت و منفی به خود و مثبت نگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین صفات ارجاعیِ مثبت و منفی به خود و مؤلفه های مثبت نگری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی بود که تعداد 187نفر (82پسر و 105دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس امیدِ اسنایدر، پرسشنامه جهت گیری زندگی و سیاهه صفات ارجاعی به خود بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شادکامی و امید به زندگیِ افرادِ با صفاتِ مثبتِ ارجاع به خود، رابطه مثبتِ معنادار و با صفات منفیِ ارجاع به خود، رابطه منفی معنادار وجود داشت؛ اما بین میزان خوش بینی با صفات مثبت و منفیِ ارجاع به خود، رابطه معناداری یافت نشد. همچنین بین صفات مثبتِ ارجاع به خود با صفات منفیِ ارجاع به خود، رابطه منفیِ معنادار به دست آمد. از طرفی دیگر نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که شادکامی و امید، تبیین کننده های معناداری برای صفات مثبت ارجاع به خود بودند و برای صفات منفی ارجاع به خود تنها متغیر امید با میزان تبیین کننده منفی معناداری بود. به نظر می رسد، پردازش اطلاعات مثبت و منفی که به خود مربوط می شوند تحت تأثیر میزان مثبت نگری افراد است. چهارچوب خودارزیابی، روش مناسبی برای اجرا در پژوهش های روان شناسی مثبت است.
بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر منبع کنترل و کاهش ناهماهنگی (برانگیختگی) شناختی دانش آموزان پسر سال دوم دبیرستان های شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر منبع کنترل و کاهش ناهماهنگی (برانگیختگی) شناختی دانش آموزان پسر سال دوم دبیرستان های شهرستان بانه انجام گرفت. روش اجرا: این پژوهش از نوع آزمایشی است و نمونه پژوهش عبارت است از 40 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستان های شهرستان بانه که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس استاندارد شده راترو پرسشنامه برانگیختگی-کاهش ناهماهنگی DARQ هارمون ـ جونز (صفارینیا و زندی، 1389) استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین منبع کنترل دانش آموزان تحت آموزش تفکر انتقادی و دانش آموزانی که این آموزش را ندیده اند، تفاوت معنی داری وجود دارد. یعنی تفکرانتقادی م یتواند باعث تغییر در بعضی از صفات و ویژگیها شود، که در این پژوهش ویژگی مورد نظر ما منبع کنترل است و تفکر انتقادی بر روی این متغیر تأثیر گذاشت. اما بین میزان کاهش ناهماهنگی (برانگیختگی) شناختی دانش آموزان تحت آموزش تفکر انتقادی و دانش آموزانی که این آموزش را ندیده اند، تفاوت معنیداری وجود ندارد. در این پژوهش تفکر انتقادی نه تنها میزان ناهماهنگی (بر انگیختگی) شناختی را در گروه کنترل کاهش نداد بلکه تا حدی باعث افزایش ناهماهنگی شناختی گردید.
بررسی مقایسه ای تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی در زنان بارور و نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع بالای مشکلات روانی ناشی از ناباروری در زنان نابارور و لزوم شناخت وضعیت روانی آن ها به منظور انجام مداخلاتی در جهت کمک به آن ها، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی در زنان بارور و نابارور انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش علی-مقایسه ای شامل تمام زنان نابارور مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان مشگین شهر در سال 1393 بود. تعداد 80 زن نابارور و 80 زن بارور به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی جمع آوری و با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، تحلیل شدند.
یافته ها: بین زنان بارور و نابارور در متغیرهای تاب آوری (001/0P<، 47/10=F)، باورهای فراهیجانی (031/0P<، 75/4=F) و بهزیستی روان شناختی (001/0P<، 31/12=F) تفاوت معنی داری وجود دارد و در تمام این متغیرها نمرات زنان نابارور، کمتر از نمرات زنان بارور است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر که از سطوح پایین تر تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی در زنان نابارور نسبت به زنان بارور حکایت دارد، ضرورت توجه به سلامت روان زنان نابارور و انجام مداخلاتی در جهت کمک به آن ها بیش از پیش آشکار می شود.
رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با نقش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با ن قش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر. ب دین منظور 306 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های کازرون به شیوه نمونه گیری خوشه ای به وسیله پرسشنامه های حالت فراشناختی، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (2004)، انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382) و پرسشنامه انسجام خانواده سامانی(1381) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته های حاصل از معادلات ساختاری با LISREL نشان داد که انعطاف پذیری خانواده اثر مستقیمی بر سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی و حالت فراشناختی دارد. انسجام خانواده دارای اثر مستقیم بر سبک هویت هنجاری و حالت فراشناختی دارد. از طرف دیگر، انسجام و انعطاف پذیری خانواده دارای اثر غیرمستقیم از طریق حالت فراشناختی می باشد. نتایج نشان دهنده اهمیت آموزش فراشناخت در خانواده و در مدارس بوده تا شرایط بهتری برای فرآیند هویت یابی ایجاد شود.
تبیین برنامه درسی تربیت دینی مبتنی بر رویکرد تکلیف گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش تبیین عناصر برنامه درسی تربیت دینی و ویژگی های آن مبتنی بر رویکرد تکلیف گرا می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیلی و استنتاجی الگوی فرانکنا بهره گرفته شد. بر پایه نتایج به دست آمده، تکلیف مداری به عنوان هدف غایی برنامه درسی تربیت دینی و توحیدمحوری، اخلاص، هدایت، اندیشه ورزی، عقل ورزی، کسب علم و معرفت، عدالت، توانایی انجام کار، آزادی و اختیار به عنوان هدف های واسطی از متون دینی و تربیتی اسلام استنتاج شدند. سپس، ویژگی های فرآیند یاددهی-یادگیری مربوط به هدف ها از متون معتبر اسلامی و تربیتی استنتاج شدند. این ویژگی ها شامل انگیزه درونی، پرورش حواس، پرورش اراده، توجه به تفاوت های فردی و ارائه الگو و نمونه عملی برای برنامه درسی تربیت دینی می باشند. هچنین، برای عنصر ارزشیابی در برنامه درسی تربیت دینی توصیه شد هویت تربیت جدی گرفته و به دلیل تفاوت در توان متربیان، اشکال و ابزار مختلفی برای سنجش عملکرد آنان استفاده شود. به کارگیری رویکرد تکلیف گرا در برنامه درسی تربیت دینی می تواند منجر به دادن امکان انتخاب آزادانه و آگاهانه به فرد و رهایی از جبر محیطی، توجه به تفاوت های فردی و ارائه تکلیف به قدر وسع، ارزیابی اعمال از درون به بیرون شود.
بررسی رابطه ساده و تعدیل گر ناامیدی و عملکرد خانواده با افکار خودکشی گرا در بین دانش آموزان پایه اول دبیرستان های شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر
با هدف بررسی رابطه ی بین ناامیدی و افکار خودکشی گرا
با نقش تعدیل گر عملکرد خانواده در بین دانش آموزان
دختر و پسر ناحیه ی یک و سه، شهر اهواز انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی
دانش آموزان پایه اول دبیرستان شهر اهواز بود که از میان 181 دانش آموز دختر
و 179 دانش آموز پسر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب
شدند و سه مقیاس ناامیدی (BHS)، عملکرد خانواده (FAD) و افکار خودکشی گرا (SIS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان
داد که بین ناامیدی و عملکرد خانواده و عملکرد خانواده و افکار خودکشی گرا رابطه ی
منفی و معناداری به لحاظ آماری در هر دو گروه وجود دارد، علاوه بر این بین ناامیدی
و افکار خودکشی گرا رابطه ی مثبت
و معناداری در هر دو گروه دختر و پسر وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که در میان
دختران عملکرد خانواده تعدیل کننده رابطه ی میان
ناامیدی و افکار خودکشی گرا نمی باشد، ولی
در میان پسران عملکرد خانواده تعدیل کننده رابطه ی ناامیدی
وافکار خودکشی گرا می باشد؛ بنابراین می توان گفت
که میان ناامیدی به عنوان یکی از نشانه های اصلی افسردگی و افکار خودکشی گرا که به
دنبال آن می آید رابطه ی بسیار قوی وجود دارد.
ارتباط خود تنظیمی تحصیلی و خود اثربخشی با گرایش به تکالیف درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بنا به شواهد پژوهشی، گرایش به تکالیف درسی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذار بوده و به همین مناسبت در تحقیق حاضر ارتباط خود تنظیمی تحصیلی و خود اثربخشی با گرایش به تکالیف درسی مورد بررسی قرار گرفت. روش: تحقیق حاضر توصیفی – از نوع همبستگی است و دانش آموزان دختر و پسر آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند که از بین آنان150 نفر (70 پسر و 80 دختر) به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته راهبردهای خود تنظیمی تحصیلی، گرایش به تکالیف درسی و خود اثربخشی اولندیک (1984) استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین خود تنظیمی تحصیلی و خود اثربخشی با گرایش به تکالیف درسی همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین دو متغیر پیش بین فقط خودتنظیمی تحصیلی توانست گرایش به انجام تکالیف درسی را پیش بینی کند. نتایج: تحقیق حاضر نشان داد که از طریق خود تنظیمی تحصیلی می توان گرایش به تکالیف درسی را پیش بینی کرد.
سوء رفتار با کودکان
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در درمان افراد مبتلا به اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در درمان افراد مبتلا به اضطراب فراگیر (GAD) است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه ی چندگانه ی پلکانی اجرا شد.2 نفر از مبتلایان به GAD بر اساس ملاک های ورود و احراز شرایط پژوهش وارد طرح درمان شدند و تحت درمان MBCT قرار گرفتند. جهت ثبت شدت نشانه ها از پرسشنامه های نگرانی ایالت پن، افسردگی بک، اضطراب بک و مقیاس 7 سؤالی اضطراب فراگیر استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش شدت علائم اختلال اضطراب فراگیر، کاهش نگرانی، کاهش اضطراب و کاهش نمرات افسردگی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از طریق به کارگیری تمارین مختلف می تواند به بهبود مبتلایان به اضطراب فراگیر منجر شود
اثر روشهای تمرینی آیروبیک و یوگا بر مولفههای خود توصیفی بدنی دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: خود پنداره ی بدنی میتواند تحت تاثیر برنامههای مداخلهای چون ورزش و تمرین بدنی یا برنامه های کاهش وزن قرار گیرد. بنا بر این ادراک بیشتر از نحوه ی شکلگیری و شیوههای تاثیر پذیری آن به وسیله ی روشهای تمرینی مناسب، برای نیل به سلامت روانی و رفتار مطلوب فردی، نقش مهمی را ایفا میکند. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر روشهای تمرین آیروبیک و یوگا بر مولفههای خود توصیفی بدنی دانشجویان دختر است. روش کار: تعداد 57 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه فردوسی مشهد با دامنه ی سنی 25-19 سال که تجربهای در روشهای تمرینی منتخب نداشتند، به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی و به تعداد مساوی به سه گروه تجربی آیروبیک، یوگا و شاهد تقسیم شدند. آزمودنیها در گروههای تجربی، به مدت 10 هفته (2 جلسه در هفته و60 دقیقه در هر جلسه) در برنامه ی تمرینی مشخص شرکت کردند، اما آزمودنیهای گروه شاهد در این مدت در هیچ برنامه تمرینی سازمانیافتهای شرکت نداشتند. برای جمعآوری دادهها از پرسش نامه ی خود توصیفی بدنی در شروع و پایان برنامه ی تمرین استفاده شد و دادهها از طریق تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.یافتهها: در پایان دوره ی تمرین، خود پنداره ی بدنی و مولفههای قدرت و فعالیت بدنی در گروه یوگا نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری بالاتر بود (05/0P<). مولفه ی هماهنگی نیز در گروه یوگا و آیروبیک به طور معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود (05/0P<). نتیجهگیری: بر اساس نتایج فوق تمرینات یوگا در بهبود برخی از مولفههای خود توصیفی بدنی از مزیت نسبی برخوردار است.
"
مکانیسم های تضعیف فطرت و نقش آن ها در وقوع جرم و انحراف های اخلاقی
حوزههای تخصصی:
استرس فرزندپروری در والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه ،بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش مبتنی بر رویکرد نوشتن برای یادگیری (WTL) در ارتقاء سطح یادگیری و تفکر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری بر سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان انجام گرفت. آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری به عنوان متغیر مستقل در دو سطح تکالیف کوتاه نوشتاری و مقاله نویسی تحلیلی اجرا شد. با استفاده از طرح گروه های نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند:
گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). نتایج تحلیل کوواریانس و واریانس بر داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامهﯼ تفکر تأملی کمبر (2000))، در دو مرحلهﯼ پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائهﯼ 16 جلسه آموزش اجرا شد، نشان داد: 1- میانگین نمرهﯼ یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همهﯼ سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. 2- میانگین نمرهﯼ تفکر تأملی دانشجویان دو گروه نوشتاری نیز در سطوح درک و فهم، تفکر بر عمل، و تفکر انتقادی بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و میانگین گروه مقاله نویسی در سطوح تفکر بر عمل و تفکر انتقادی بالاتر از گروه تکالیف کوتاه بود. در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را بر ارتقاء سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه اثربخش تر است.