فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
بررسی سبک دلبستگی و رضایت زناشویی افراد متأهل درگیر خیانت اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که در رابطه با اینترنت، در میان زوج ها و خانواده ها رواج یافته، روابط اینترنتی خارج از ازدواج یا خیانت اینترنتی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل بین فردی مرتبط با این مسأله اجرا شد به این منظور پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شیور و نیز پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ بر روی یک وب سایت اینترنتی قرار گرفت که به همین منظور طراحی شده بود، و 141 کاربر ایرانی متأهل که در سایت ها و اتاق های گفتگوی فارسی زبان عضویت داشتند از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در این مطالعه شرکت کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آماری و نیز ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که خیانت اینترنتی با سبک دلبستگی ایمن، همبستگی منفی و با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا همبستگی مثبت دارد (01/0>p). همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین رضایت زناشویی افراد با خیانت اینترنتی در آن ها ارتباط معناداری وجود نداشت و اکثریت افراد شرکت کننده، سطح رضایت زناشویی متوسطی داشتند. دو خرده مقیاس حل تعارض و اوقات فراغت، با خیانت اینترنتی همبستگی منفی داشتند (05/0> p). نتایج این مطالعه نشان داد که سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا می توانند به عنوان عوامل پیش بین مناسبی برای احتمال درگیر شدن افراد در روابط فرا زناشوئی اینترنتی در نظر گرفته شوند. همچنین می توان چنین استنباط کرد که رضایت زناشویی به عنوان یک مؤلّفه بین فردی، ارتباط چندانی با برقراری روابط فرازناشویی اینترنتی در میان افراد متأهل ندارد.
بررسی رابطه هوش هیجانی ، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطه هوش هیجانی، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول دبیرستان است. جامعه آماری مورد مطالعه دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهرستان قروه است که تعداد 120 نفر از آن ها به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات متغیرها و عوامل از آزمون های هوش هیجانی سیبر یا شرینگ (Sibrya shering) در سال 1995، راهبردهای خودتنظیمی پینتریج و دی گروت
(Pintrich، p. r & degroot) سال 1990 و ساختار هدف کلاس میگدلی (Migdley) سال 2000 به دست آمد. داده های حاصل از آزمون ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، نتایج تحقیق بیانگر آن است که:
اولاً: رابطه معناداری در سطح 05/0 بین هوش هیجانی، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد، که بیش ترین و کم ترین میزان همبستگی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب مربوط به متغیر های یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف عملکرد گریز کلاس است. دوماً متغیر های هوش هیجانی، یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف کلاس قادر به تبیین 365/0 کل واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی هستند و این مقدار در سطح 05/0 معنادار است و بیش ترین و کم ترین ضریب رگرسیونی β مربوط به متغیر های یادگیری خود تنظیمی و ساختار هدف عملکرد گریز کلاس هستند.
معنویت، استرس شغلی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی در پرستاران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان و رابطه معنویت، استرس شغلی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی در پرستاران شهر تهران بود. بدین منظور از یک طرح پژوهشی توصیفی از تحلیل رگرسیون استفاده شد. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، نمونه ای شامل 397 پرستار (307 زن، 75 مرد) از بیمارستان های تهران انتخاب شدند. آنها چهار پرسشنامه معتبر معنویت و مراقبت معنوی، استرس شغلی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که پرستاران رضایت شغلی کم و در عین حال تعهد سازمانی متوسط و بالاتر از متوسط و همچنین احساس معنوی و مراقبت معنوی بالا و استرس شغلی بالاتر از متوسط داشتند. نتایج ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که استرس شغلی با سه متغیر دیگر پژوهش رابطه منفی دارد. علاوه بر این، معنویت، تعهد سازمانی و استرس شغلی پیش بین های معناداری (P<0.05) برای رضایت شغلی پرستاران بودند.
مقایسه عملکرد کودکان دارای اختلالات یادگیری کلامی و غیرکلامی در مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر، آزمون دیداری حرکتی بندرگشتالت و مقیاس ریاضیات ایران کیمت
حوزههای تخصصی:
"هدف این پژوهش بررسی و مقایسه عملکرد کودکان دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی و کودکان دارای اختلالات یادگیری کلامی در زیرآزمونهای مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان، آزمون دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت و مقیاس ریاضیات ایران کیمت بود. پس از ارزیابیهای متعدد بر اساس تفاوت معنادار بین هوشبهر کلامی و عملی و نمرات مقیاس درجهبندی دانشآموزان: تشخیص اولیه کودکان دارای اختلالات یادگیری (مایکل باست، 1971) دو گروه دارای اختلالات یادگیری کلامی و غیرکلامی از میان مراجعهکنندگان به مراکز اختلالات یادگیری سازمان کودکان استثنایی شهر شیراز شناسایی شدند. اطلاعات لازم بهمنظور انجام این پژوهش با استفاده از مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان، آزمون دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت و مقیاس ریاضیات ایران کیمت از 52 آزمودنی دختر و پسر 6 تا 11 ساله دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی (23 نفر) و دارای اختلالات یادگیری کلامی (29 نفر) جمعآوری گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و آزمون T مستقل با روش تصحیح بونفرنی استفاده شد. نتایج نشان داد که:
1ـ میانگین نمرات گروه دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی در خردهآزمونهای اطلاعات، شباهتها، حساب و واژهها از میانگین نمرات گروه دارای اختلالات یادگیری کلامی بهطور معنادار بالاتر است. و در خردهآزمون حساب برخلاف سایر زیرآزمونها میانگین نمرات گروه دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی از میانگین نمرات گروه اختلالات یادگیری کلامی پایینتر است.
2ـ تفاوت معناداری در تمام خردهآزمونهای عملی مقیاس تجدیدنظرشده هوشی وکسلر بجز تطبیق علایم در دو گروه دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی و دارای اختلالات یادگیری کلامی وجود دارد. میانگین نمرات گروه دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی از میانگین نمرات گروه دارای اختلالات یادگیری کلامی بهطور معناداری کمتر است.
3ـ میانگین گروه دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی در آزمون دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت بهطور معنادار پایینتر از میانگین گروه دارای اختلالات یادگیری کلامی است.
4ـ میانگین گروه دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی در تمام بخشهای مقیاس ریاضیات ایران کیمت بهطور معنادار پایینتر از میانگین گروه دارای اختلالات یادگیری کلامی است.
با استفاده از نتایج فوق تشخیص اختلالات یادگیری کلامی و غیرکلامی با استفاده از نیمرخ نمرات در زیرآزمونهای مقیاس تجدید نظرشده هوشی وکسلرکودکان، آزمون دیداری ـ حرکتی بندر گشتالت و مقیاس ریاضیات ایران کی مت امکانپذیر بوده و استفاده از هر سه مقیاس توصیه میشود.
"
تاثیر رفتار درمانی شناختی در کاهش اضطراب دختران نوجوان با اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثر درمان شناختی – رفتاری در کاهش اضطراب دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شده است.
روش: آزمودنیهای پژوهش 62 دختر17-15 ساله مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بودند که از طریق پرسشنامه نگرانی پن استیت و مصاحبه تشخیصی به وسیله روان پزشک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. برای بررسی اثر درمان شناختی – رفتاری در کاهش اضطراب قبل و بعد از درمان شناختی – رفتاری از آزمون اضطراب کتل استفاده شد. داده های گردآوری شده با بهره گیری از آزمون آماری t و آمار توصیفی تحلیل شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات اضطراب آزمودنیها در گروه آزمایش و گواه قبل از درمان شناختی – رفتاری هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. در حالی که بعد از درمان شناختی – رفتاری نمرات اضطراب آزمودنیهای گروه آزمایش کمتر از گروه گواه بود. همچنین، بین میانگین نمرات اضطراب آزمودنیها در گروه آزمایشی در تست اضطراب کتل قبل و بعد از درمان شناختی – رفتاری تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجه گیری: درمان شناختی – رفتاری سبب کاهش اضطراب در دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می شود.
پیامدهای اسراف و مصرف گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین اسلام، دین اعتدال، میانه روی و دوری از افراط وتفریط است، اسلام سعی میکند با برنامه های متعدد پیروان خویش را در راه راست و خط اعتدال نگه دارد و با افراط و تفریط در هر امری مخالف است و آن را برای زندگی دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی مسلمانان مضر میداند. الگوی مصرف در اسلام علاوه بر مخالفت با «اسراف» با پدیدة ناشایست «تجمل گرایی» نیز به عنوان یک بیماری اقتصادی مقابله کرده است. قرآن مجید در آیات متعددی به بحث اسراف پرداخته و جنبه های مختلف این امر مذموم را بررسی کرده، آیاتی که اعلام میدارد «خداوند مُسرفین را دوست ندارد» بیانگر این حقیقت است که اسراف موجب میشود تا شخص مُسرف، با وجود دارا بودن همه فضایل اخلاقی و اعمال صالح، نتواند به مقام محبت و قرب الهی برسد. البته قرآن مجید، همچنانکه اسراف را نمیپذیرد، سختگیری در مخارج زندگی را نیز قبیح و ناپسند میشمارد و اجازه نمیدهد که افراد حریص و مال اندوز و تنگ نظر به بهانة پرهیز از اسراف در دامن خساست و سخت گیری در مصرف بیفتند. قرآن مجید با مطرح کردن مسئله اسراف و بیان مضرات آن و دعوت به اعتدال و میانه روی در تمام امور زندگی، در حقیقت بهترین الگوی مصرف را برای زندگی سعادتمندانه به آدمیان ارائه میدهد.
"هنجاریابی آزمون های واژگان و تجسم فضایی از مجموعه آزمون های استعداد عمومی GATB در دانش آموزان کلاس "
حوزههای تخصصی:
"در این تحقیق تلاش شده است که به بررسی روایی، پایایی و هنجار یابی آزمون های استعداد عمومی GATB پرداخته شود. بدین منظور از روش توصیفی همبستگی استفاده شده است. جامعه تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه ی اول دبیرستان شهر اصفهان تشکیل داده است، که از میان 32771 دانش آموز تعداد 1200 دانش آموز به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. 600 نفر دانش آموز دختر پایه ی اول دبیرستان و600 نفر دانش آموز پسر پایه ی اول دبیرستان به طور تصادفی گزینش شدند.
آزمون واژگان و تجسم فضایی از آزمون های شش گانه استعداد عمومی GATB بر روی دانش آموزان منتخب اجرا شد. هدف اصلی در این پژوهش، تعیین پایایی، روایی و تهیه جدول هنجار آزمون های مذکور است.
به منظور پاسخ گویی به سؤال اول مبنی بر اندازه گیری ضریب تمیزهمان طور که مشاهده شد همه سؤالات آزمون واژگان از قوه ی تمیز کافی برخوردار بود و فقط این ضریب در سؤال 13 کم به نظر آمد. همچنین همه سؤالات آزمون تجسم فضایی از قوه ی تمیز کافی برخوردار بود و تنها این ضریب در سؤالات 1، 3، 23، 26 تا 40 کم به دست آمد که دلیل کم بودن ضریب تمیز در سؤالات 26 تا 40 را می توان کمبود زمان پاسخ گویی دانست.
در پژوهش حاضر به منظور برآورد پایایی آزمون واژگان و تجسم فضایی از آزمون های شش گانه استعداد عمومی GATB از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. ضرایب آلفا بدست آمده به ترتیب برابر با 73/0 و 64/0 بود.
جهت بررسی روایی سازه آزمون واژگان و تجسم فضایی از آزمون های شش گانه استعداد عمومی GATB و پاسخ به این پرسش که هر کدام از آزمون ها چند عاملی است؟ از تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد که آزمون های شش گانه استعداد عمومی GATB از روایی سازه کافی و قابل قبول برخوردار است.
نتایج نشان داد که بین عملکرد دانش آموزان در این آزمون و جنسیت آن ها رابطه وجود دارد و پسرها نسبت به دخترها از میانگین بالاتری در هر دو آزمون برخوردارند.
"
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس حافظه وکسلر (نسخه سوم WMS-III) در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، وارسی ویژگی های روان سنجی مقیاس حافظه وکسلر- سخه سوم (WMS-III) است. به همین منظور، این آزمون بر روی یک نمونه 266 نفری (120مرد،144 زن) از دانشجویان دو دانشگاه شاهد و تربیت معلم تهران که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، اجرا گردید. ضرایب پایایی به روش آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس ها از دامنه 65/0 تا 85/0 و برای شاخص ها از 75/0 تا 86/0 قرار داشت. همچنین ضرایب پایایی به روش دونیمه کردن برای خرده مقیاس ها نیز از 62/0 تا 84/0 و برای شاخص ها از 70/0 تا 85/0 متغیر بود. پایایی به شیوه توافق بین ارزیاب ها در خرده مقیاس هایی حافظه منطقی I،II و تصاویر خانواده I،II ) که احتیاج به قضاوت بالینی داشتند حاکی از توافق بالای (85/0) ارزیاب ها است. برای ارزیابی اعتبار آزمون از روش های مختلف برآورد اعتبار سازه استفاده شد. همبستگی نمرات WMS-III با شاخص ها و نمره کلی آزمون WAIS-R short form محاسبه شد که ضرایب، معنادار و پایین تر از متوسط بیانگر تمایز دو ساختار حافظه و هوش در عین ارتباط بین آن ها است. همبستگی متقابل بین شاخص ها و خرده مقیاس های WMS-III نیز حکایت از همبستگی بالا بین خرده مقیاس ها بعد – ویژه با هم و همبستگی پایین با خرده مقیاس های دیگر دارد که نشان دهنده اعتبار سازه قابل قبول این مقیاس است. از روش تحلیل عامل اکتشافی (روش مؤلفه های اصلی با چرخش واریمکس) برای بررسی ساختار عاملی مقیاس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان دهنده ساختار سه عاملی (حافظه شنیداری، حافظه دیداری، حافظه فعال) مقیاس است که این عامل ها روی هم رفته 845/76 درصد واریانس کل آزمون را تبیین می کنند. این داده با یافته های به دست آمده از تحقیقات مختلف در زمینه تعداد عوامل هماهنگ، اما در زمینه خرده مقیاس های زیربنایی عامل حافظه شنیداری اختلاف دارد.
بررسی اختلالات شخصیت و ویژگی های شخصیتی مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: هدف از این مطالعه بررسی اختلالات شخصیت و ویژگی های شخصیتی مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی می باشد. شناسایی اختلالات شخصیت می تواند در بالا بردن کیفیت کمک به بیماران مبتلا مفید واقع شود.
روش بررسی: این پژوهش تحلیلی – مقطعی به روش مقایسه ای و از نوع مورد – شاهدی و با نمونه گیری ساده و در دسترس می باشد. آزمودنی ها تعداد 40 نفر از مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی بودند که به مرکز بهزیستی نواب صفوی تهران مراجعه می کردند. هم چنین 40 نفر از کارمندان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران که هیچ یک از ملاک های تشخیصی اختلال هویت جنسی را براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی – ویرایش چهارم نداشتند، با توجه به همتاسازی با بیماران به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. اختلالات شخصیت و فراوانی آنها با استفاده از پرسشنامه بالینی چند محوری میلون (MCMI-II) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای و تی برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در مقیاس های وابسته (038/0=P)، نمایشی (001/0P<)، ضداجتماعی (017/0=P)، منفعل - مهاجم (007/0=P)، مرزی (001/0P<) و پارانوئید (021/0=P) نمرات بالاتری را نسبت به گروه گواه به دست آورده و اختلاف آنها از لحاظ آماری معنی داری می باشد.
نتیجه گیری: مطابق با یافته های حاصل، بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی، برخی ویژگیها و خرده مقیاسهای اختلالات شخصیتی را بیشتر از افراد عادی دارا بوده و درجاتی از اختلالات شخصیت در برخی از آنها بارز است.
"
بررسی سلامت روان شناختی جانبازان جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، 22 سال پس از اتمام جنگ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جنگ تحمیلی عراق- ایران طی سال های 67-1359 آثار مخرب گوناگونی در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بر سربازان، جانبازان و خانواده های آنان بر جا گذاشت. این اثرات سال ها پس از اتمام جنگ همچنان ادامه داشت. در این پژوهش، سلامت روان شناختی جانبازان شهر اصفهان 22 سال پس از اتمام جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: از بین کلیه جانبازان استان اصفهان که تحت پوشش بنیاد شهید و ایثارگران استان اصفهان بودند، 330 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی منظم بر اساس لیست بنیاد انتخاب شدند و پرسش نامه های ویژگی های جمعیت شناختی و SCL-90-R (Symptom chek list-90-revised) بر روی آنان اجرا گردید.
یافته ها: متوسط سن جانبازان مورد مطالعه، 45 سال بود. اکثر جانبازان در سن جوانی مبتلا به آسیب شده اند. حدود 24 درصد از جانبازان دارای تحصیلات دانشگاهی بودند و حدود 39 درصد از آنان تحصیلات دبیرستان را به اتمام رسانده اند. جانبازان مبتلا به نوع جسمی و نوع توأم اعصاب و روان و جسمی به ترتیب بیشترین فراوانی را داشتند. 3/19 درصد از جانبازان مورد مطالعه، اسارت را تجربه کرده اند. فراوانی جانبازان دارای حالت اشتغال 5/1 برابر جانبازان شاغل بود. مشکلات و اختلالات جسمی سازی، وسواس- اجبار، پرخاشگری، اضطراب، حساسیت بین فردی، افسردگی و افکار پارانوئیدی به ترتیب بیشترین فراوانی را در جانبازان شهر اصفهان داشت. در حال حاضر حدود نیمی از جانبازان مورد مطالعه مبتلا به نوعی آسیب روانی و اختلال روان پزشکی بودند و جانبازان 55-46 درصد، بیشترین فراوانی آسیب روانی را در بین جانبازان دارای درصدهای مختلف جانبازی داشتند و هر چه تعداد معلولیت (جانبازی) بیشتر باشد، آسیب روانی در جانبازان بیشتر است.
نتیجه گیری: با گذشت 22 سال از اتمام جنگ تحمیلی، نیمی از جانبازان مورد مطالعه مبتلا به نوعی آسیب روانی بودند.
عملکرد زبانی و شناختی نیمکره های راست و چپ بیماران آسیب دیده مغزی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیدگاه سنتی درباره رابطه مغز و زبان، نیمکره چپ را نیمکره غالب و پردازشگر اطلاعات مختلف زبانی از جمله اطلاعات نحوی می داند، اما مطالعات اخیر نشان می دهند که در این زمینه نیمکره راست نقشی به مراتب مهم تر از آنچه تاکنون تصور می شده برعهده دارد. هدف پژوهش حاضر آن است که با ارزیابی و مقایسه عملکردهای زبانی و شناختی در بیماران آسیب دیده از دو ناحیه نیمکره راست و چپ مغز، اطلاعات جدیدی در مورد چگونگی توانایی های دو نیمکره به دست دهد.
روش: در این پژوهش که به صورت توصیفی – تحلیلی و مورد – شاهد انجام شد، 10 بیمار آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست، 10 بیمار آسیب دیده در ناحیه نیمکره چپ و 10 فرد طبیعی (شاهد) مورد آزمون قرار گرفتند. آزمودنی ها براساس ویژگی ها و معیارهای خاصی انتخاب و عملکرد آنها با اجرای آزمون های روانی کلامی، شباهت ها و حافظه عددی و درج واژه در جمله ارزیابی گردیدند.
یافته ها: در آزمون روانی کلامی، تفاوت عملکرد هر دو گروه بیماران معنادار بود (05/0p<)، در حالی که در آزمون های حافظه عددی و شباهت ها بین عملکرد دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج آزمون درج واژه در جمله نشان داد که عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست در محرک های دگرگون ضعیف تر از محرک های نادگرگون می باشد (05/0p<)، اما در عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه چپ در رویکردی بین محرک های نادگرگون و دگرگون تفاوت معناداری به دست نیامد. در ضمن در مواجهه با محرک های دگرگون و نادگرگون، عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست ضعیف تر از عملکرد بیماران آسیب دیده از ناحیه چپ بود (05/0p<). در عملکرد افراد گروه های طبیعی و آسیب دیده از ناحیه چپ در محرک های نادگرگون تفاوت معناداری مشاهده نشد، در حالی که گروه آسیب دیده در ناحیه راست به طور معناداری ضعیف تر از افراد طبیعی عمل نمودند (005/0p<).
نتیجه گیری: هر دو گروه بیماران آسیب دیده از نظر ضعف عملکرد شناختی تقریباً در یک سطح بودند، اما عملکرد گروه آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست در آزمون نحوی بسیار ضعیف تر از گروه دیگر بود. به این ترتیب، پژوهش حاضر مشابه تحقیقاتی که در زبان های انگلیسی و ایتالیایی شده، نقش حساس نیمکره راست را در پردازش ساخت های نحوی دگرگون و نادگرگون تایید می کند.
بررسی مقایسه ای اختلال های عاطفی - رفتاری و عملکرد تحصیلی کودکان 7 تا 11 ساله محروم از پدر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بررسی اختلال های عاطفی - رفتاری و عملکرد تحصیلی کودکان 7 تا 11 ساله محروم از پدر و عادی شهر تهران طراحی و اجرا شد.
روش: روش پژوهش حاضر پس رویدادی بوده و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پسر و دختر 7 تا 11 ساله مقطع ابتدایی شهر تهران تشکیل می دهند. جمع آوری نمونه، در دو مرحله انجام گرفت و در نهایت 240 دانش آمور شامل 120 نفر (60 دختر و 60 پسر) که پدرشان فوت کرده و مادر به تنهایی سرپرستی آنها را برعهده داشت و 120 نفر از همکلاسی های آنها (60 دختر و 60 پسر) که با هر دو والدشان زندگی می کردند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در مرحله بعد، پرسشنامه فهرست رفتاری کودک (CBCL) بر روی مادران گروه نمونه(N=240) اجرا شد. همچنین معدل پایان سال کودکان به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از شاخصهای توصیفی و نیز آزمون t برای مقایسه میانگین گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین کودکان محروم از پدر و عادی در نمره کلی اختلال های عاطفی - رفتاری، نمره کلی اختلال های برونی سازی شده و اختلال های درونی سازی شده، به نفع کودکان محروم از پدر، تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین دو گروه در زیر مقیاس های مشکلات عاطفی، اضطرابی، بدنی و نافرمانی مقابله ای، تفاوت معناداری به دست آمد، اما در زیر مقیاس های مشکلات نارسایی توجه / فزون کنشی و مشکلات رفتار هنجاری تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که عملکرد تحصیلی کودکان محروم از پدر پایین تر از کودکان عادی است. تحلیل نتایج دو جنس در گروه محروم از پدر نیز نشان داد که بین دخترها و پسرهای محروم از پدر در زیر مقیاس های مشکلات اضطرابی، و نافرمانی مقابله ای، تفاوت معناداری وجود دارد. اما در سایر متغیرهای مورد بررسی بین دو جنس تفاوت معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که کودکان محروم از پدر بیش از کودکان عادی مستعد انواع اختلال های عاطفی - رفتاری (از جمله مشکلات اضطرابی، افسردگی، مشکلات بدنی، اختلال نافرمانی مقابله ای) و ضعف در عملکرد تحصیلی هستند.
بررسی اثر کوتاه مدت آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله-ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر کوتاه مدت آموزش مدیریت والدین بر اساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند می باشند.
نمونه گیری در دو مرحله انجام شد، 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب و شیوه فرزندپروری آن ها با استفاده از پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا باوم-ریند مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت 22 نفر از مادرانی که دارای شیوه فرزندپروری ناکارآمد بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (12n=) و گواه (12n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در طول دوره آموزش، 3 نفر از مادران گروه آزمایش از شرکت در جلسات خودداری کردند، ولی تعداد افراد گروه گواه ثابت ماند. شیوه های فرزندپروری مادران دو گروه، بلافاصله پس از پایان جلسات آموزشی، مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت نتایج بدست آمده توسط آزمون U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه میانگین تفاضل نمرات پیش آزمون ـ پس آزمون شیوه های فرزندپروری در دو گروه آزمایش و گواه نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل-گیرانه مادران گروه آزمایشی پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغیرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون، کاهش یافته (01/0P<)، در مقابل شیوه فرزندپروری مقتدرانه در گروه آزمایش نسبت به گواه افزایش یافته است (05/0P<). این نتایج نشان می دهند که آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، شیوه های فرزندپروری ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای را تغییر می دهد. با توجه به این که روابط معناداری بین شیوه فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بروز، شدت و تداوم بیماری کودکان وجود دارد، لذا با آموزش برنامه هایی که شیوه فرزندپروری والدین را مورد هدف قرار می دهند، می توان مشکلات رفتاری کودکان را کاهش داد.
آشنایی با اسکیزوفرنی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اسکیزوفرنی در دوران کودکی بحث های بسیاری را بر انگیخته است. هر چند شواهد حاکی از آن است که نشانه های اسکیزوفرنی در کودکی و بزرگسالی تا اندازه ای مشابه هستند، هنوز اختلاف نظرهایی در مورد چگونگی تشخیص و کیفیت این اختلال وجود دارد. در حال حاضر، اسکیزوفرنی کودکی همانند اسکیزوفرنی بزرگسالی بر پایه ملاک هایی همچون هذیان، توهم ، گفتار آشفته، رفتار آشفته، بی تفاوتی عاطفی ، فقر گفتار یا فقدان اراده، همراه با کژکاری اجتماعی که طی آن کودک یا نوجوان نمی تواند از نظر روابط بین فردی و پیشرفت تحصیلی به سطح مورد انتظار رشد اجتماعی برسد، ظاهر می شود. در این مقاله ، نگاهی گذرا و مختصر بر مشخصات بالینی ، تشخیص ، سبب شناسی و درمان این اختلال در دوران کودکی خواهیم داشت .
نظریه سازنده گرایی و کاربرد آن در آموزش
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش خانواده با استفاده از «تئوری سیستمی بوئن» بر تمایزیافتگی و کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده می شود. این مطالعه از نوع طرح های آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است. گروه نمونه این پژوهش که به طور داوطلبانه از میان مراجعین مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از 4 مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شدند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و کنترل (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند.
گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته تحت خانواده درمانی بر اساس تئوری سیستمی بوئن قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل فقط درمان متعارف بهزیستی/ وزارت بهداشت را دریافت می کردند. داده ها که بر اساس پرسشنامه تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بدست آمده بود، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد که خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها می شود.