فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود الگوهای ارتباطی جانبازان مبتلا به PTSD ناشی از جنگ و همسران شان انجام شد. روش تحقیق تجربی بوده، به این منظور 28 جانباز مبتلا به PTSD و همسران شان به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند.
جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه PTSD و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سـالاوی (1984) انجام شد. پس از پیش آزمون، گروه آزمایش 10 جلسه زوج درمانی هیجان مدار را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. تحلیل کواریانس نتایج پ ژوهش بیانگر تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل بود. به عبارت دیگر این مدل درمانی باعث بالا رفتن میزان استفاده زوج ها از الگوی ارتباطی سازنده متقابل و پایین آمدن میزان استفاده آن ها از الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/ کناره گیری شده است. به طور کلی بیشتر مطالعات بالینی در این زمینه بر روی درمان های فردی متمرکز است و درمان های زوجی و خانوادگی نادیده گرفته شده اند. اما به نظر می رسد بالا رفتن میزان استفاده جانبازان PTSD و همسران شان از الگوی ارتباطی سازنده متقابل موجب افزایش میزان سلامت روانی آن ها می شود.
نقش پذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد پژوهشی نشان می دهد که پذیرش درد باعث عملکرد بهتر بیماران دارای درد مزمن می شود، اما این موضوع تاکنون در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه پذیرش درد مزمن با ناتوانی جسمی ناشی از آن بود.
مواد و روش ها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر بر روی 245 بیمار درد مزمن صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در بهار و تابستان سال 1389 به درمانگاه های درمان درد در شهر تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. این افراد مقیاس های پذیرش درد مزمن، ناتوانی جسمی، شدت درد و اختلال در عملکرد روزانه به واسطه درد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. داده ها با محاسبه ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چند متغیره چند مرتبه ای تحلیل شدند.
یافته ها: بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه به دلیل درد، ارتباط معنی داری (01/0 > P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینه ای و شدت درد، واریانس معنی داری (01/0 > P) از هر دو مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند.
نتیجه گیری: پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان استفاده از روش های درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد.
بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی شناختی عاطفی رفتاری بر سلامت روان خانم های نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناباروری یک اختلال زیستی روانی اجتماعی است و شکست در امر باروری به طور عمیقی بر جنبه های مختلف زندگی زوج نابارور تاثیر می گذارد لذا در درمان ناباروری باید به تمامی ابعاد آن توجه نمود. اما از آنجا که در امور پزشکی عملا توجه به مسایل روانی و اجتماعی بیماری کم رنگ است اگر نگوییم نادید گرفته می شود، لزوم انجام تحقیقاتی که در عمل سودمند مداخلات مشاوره ای و روان شناسی را بسنجد احساس می گردد. به این منظور با نمونه ای به حجم 14 نفر (7 نفر گروه آزمایش، 7 نفر گروه کنترل) خانم تحت درمان ناباروری با عامل ناباروری زنانه، از نوع ناباروری اولیه و اجرای جلسات مشاوره گروهی شناختی عاطفی رفتاری به مدت بیست جلسه یک ساعت و نیمه و انجام چهار مرحله ارزیابی (مرحله پیش از مداخله، مرحله پس از مداخله، پیگیری اول یک ماه پس از اتمام جلسات و پیگیری دوم سه ماه پس از اتمام جلسات) با استفاده از پرسشنامه سلامت روان، Scl 90، پژوهشی نیمه تجربی با طرح سری های زمانی و گروهی شکل گرفت. به منظور دسته بندی و مقایسه داده های آماری، از روش های آمار توصیفی، روش آماری اندازه گیری های مکرر و t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج دال بر اثربخشی مداخله درمانی بر کاهش اختلالات شخصیتی و در نتیجه افزایش سلامت روان ایشان بوده است.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از دلایل شایع تر بودن مشکلات روان شناختی در افراد مبتلا به چاقی، کنترل کمتر هیجانات در این افراد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری انجام گردید. نمونه گیری به روش در دسترس، از بین زنان دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بالاتر از 25 شهر اصفهان در سال 1394 صورت گرفت و 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تکنیک های تنظیم هیجان) و شاهد قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه 90-Symptom Chek List (90-SCL) جمع آوری گردید. گروه آزمایش 8 جلسه آموزشی تنظیم هیجان مدل Gross را دریافت کرد؛ در حالی که گروه شاهد از این آموزش بی بهره بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ابعاد آسیب شناختی روانی نشان داد که تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و وسواس در مرحله پس آزمون تأثیر معنی داری نداشت (050/0 < P)، اما این اثر در مرحله پیگیری معنی دار بود (050/0 > P). همچنین، تنظیم هیجان تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی و جسمانی سازی در دو مرحله پیگیری و پس آزمون داشت (050/0 > P). نتیجه گیری:آموزش تنظیم هیجان به شیوه گروهی، بر بهبود علایم آسیب شناختی روانی بیماران مبتلا به چاقی اثربخش است و تلویحات مهمی در توجه به درمان های گروهی تنظیم هیجان در کاهش مشکلات بیماران مبتلا به چاقی دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس حقارت دختران نوجوان خانواده های طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس حقارت دختران نوجوان خانواده های طلاق. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه ی نوجوانان دختر خانواده های طلاق شهر کرمانشاه در مقطع سنی ۱۸-۱۵ سال می باشد، که در مدارس مقطع متوسطه در سال تحصیلی (۹۵-۹۴ ) مشغول به تحصیل بودند. به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد ۱۸ نفر از دانش آموزان خانواده های طلاق انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی در ۸ جلسه ای طرحواره درمانی شرکت داده شده و گروه گواه بدون دریافت آموزش در نوبت انتظار قرار گرفتند. ابزار انداز ه گیری پرسشنامه ی احساس حقارت بود. داده های بدست آمده از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بین دو گروه از نظر احساس حقارت تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین گروه آزمایش از گروه گواه کمتر بود. یافته های این پژوهش نشان دهندة اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی بر احساس حقارت دختران نوجوان خانواده های طلاق بود.
بررسی برخی از ویژگیهای "تبدیل خواهی جنسی"در بیماران ایرانی
حوزههای تخصصی:
پیش بینی گرایش به وسواس فکری بر اساس نیمرخ شناختی (حافظه کاری، حافظه کوتاه مدت، و کارکردهای اجرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظه کاری یک نظام شناختی جامع است که هم دربرگیرنده مکانیسم های حافظه ای و هم توجهی است و به همین دلیل در مطالعه نظام مند مشکلات شناختی می تواند بکار گرفته شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان پیش بینی کنندگی ظرفیت حافظه کاری و کارکردهای اجرایی آن (شامل تغییر، بازداری و بروزرسانی توجه) برای گرایش به وسواس بوده است. جامعه پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه تهران بوده است که از این این جامعه نمونه ای به حجم 164 نفر (90 مرد و 74 زن) سال به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش گرایش به وسواس از پرسشنامه وسواس اجباری مادزلی (هاگسون و راچمن، 1977)، برای سنجش ظرفیت حافظه کاری از تکلیف فراخنای وارونه اعداد (عابدی، 1387)، برای سنجش حافظه کوتاه مدت از فراخنای اعداد رو به جلو و برای سنجش تغییر، بازداری و بروز رسانی توجه به ترتیب از تکالیف تغییر آمایه (روگرس و مونسل، 1995)، استروپ (اسپرین و استراس، 1998) و نگه داشتن رد (مارتینز و همکاران، 2011) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داده است ظرفیت حافظه کاری و مکانیسم های توجهی کارکردهای اجرایی روی هم رفته بخش زیادی از واریانس (حدود 67 درصد) گرایش به وسواس را پیش بینی می کنند. بر این اساس می توان نتیجه گرفت افراد دارای گرایش های وسواسی در کارکردهای شناختی اندوزشی، نظارتی و کنترلی اجرایی مرکزی مانند تمرکز بر اطلاعات مرتبط و نادیده گرفتن اطلاعات نامرتبط، توانایی نگه داری و دستکاری اطلاعات به طور موقت فعال شده، و یا به عبارت کلی تر، در کنترل توجه ضعف اساسی دارند و مداخله در این کارکردها می تواند به عنوان یک راهبرد درمانی مورد توجه قرار گیرد.
تداخل اثر مورفین و نیکوتین بر حافظه موش های سوری حساس شده با نیکوتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات تجربی حیوانی نشان می دهد که آگونیست های نیکوتینی در بهبود توجه و حافظه نقش بسزایی دارند، در حالی که آگونسیت های اوپیوییدی بر حافظه اثر مخرب می گذراند و تجویز این داروها قبل از آموزش موجب کاهش حافظه می گردد. در این مقاله آثار ایجاد حساسیت با نیکوتین روی حافظه وابسته به وضعیت مورفین و تداخل آن با گیرنده های دوپامینی و کولینرژیکی در موش سوری بررسی شده است.
روش: مطالعه از نوع تجربی بود و روی موش های سوری انجام گرفت. برای مطالعه و ارزیابی حافظه حیوانات آزمایشگاهی، زمان توقف موش روی سکو در روش اجتنابی غیر فعال اندازه گیری شد.
یافته ها: تجویز پیش از آموزش مورفین باعث ایجاد اختلال در حافظه شد. این فراموشی در موش های دریافت کننده نیکوتین در روز آزمون و همچنین موش های حساس شده به نیکوتین (موش هایی که سه روز متوالی دوزهای مختلف نیکوتین دریافت کرده و 14 روز بعد هیچ دارویی دریافت نکرده بودند) مشاهده نشد. تزریق دوز روزانه آتروپین 10 دقیقه بعد از تزریق نیکوتین به مدت سه روز متوالی توانست مانع اثر نیکوتین شود، در صورتی که تزریق آنتاگونیست های گیرنده دوپامین نتوانست مانند آتروپین عمل کند.
نتیجه گیری: حساسیت به نیکوتین از طریق سیستم کولینرژیک روی حافظه تاثیر می گذارد، نه از طریق سیستم دوپامینرژیک.
ارزشیابی میزان کیفیّت برنامه های مراکز پیش دبستانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزشیابی میزان کیفیّت برنامه های مراکز پیش دبستانی شهر تهران بود. در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شد و با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 40 مرکز پیش دبستانی شهر تهران انتخاب شدند. داده های پژوهش به روش های مصاحبه و مشاهده از محیط و فضای مراکز و کلاس های پیش دبستانی جمع آوری شد. یافته های پژوهش نشان داد تعامل مربیان با کودکان در مراکز پیش دبستانی کیفیّت لازم را ندارند. تنها در بخشی از مراکز پیش دبستانی، نسبت مربی به کودک تناسب لازم را دارد و نیز نسبت تعداد کودکان به کلاس در نیمی از مراکز پیش دبستانی از تناسب لازم بهره مند بود. مربیان مراکز پیش دبستانی در حد متوسط از مهارت های مورد نیاز حرفه مربیگری بهره مند بودند و بیش از نیمی از مربیان مراکز، آموزش های لازم در حوزه تخصصی گذرانده اند. همچنین روش های یاددهی ـ یادگیری مربیان در مراکز پیش دبستانی در حد متوسط کیفیّت لازم را دارند. میان کودکان، مربیان و والدین در حد متوسط تعامل مناسب وجود داشت و کادر آموزشی مراکز به طور متوسط از ویژگی های مطلوب و کیفیّت کاری بهره مند هستند. محیط فیزیکی مراکز پیش دبستانی از نظر سلامت و ایمنی کیفیّت لازم را دارد.
رابطه فشار روانی با رضامندی زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این تحقیق به منظور بررسی رابطه میزان فشار روانی با رضامندی زناشویی در والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش در این تحقیق مقطعی مقایسه ای است. نمونه های پژوهش شامل دو گروه 40 نفری از والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (20 پسر و 20 دختر) و والدین کودکان عادی می باشند که به شیوه خوشه ای و تصادفی ساده از مناطق 1، 5، 15 و 18 آموزش و پرورش تهران برای گروه والدین کودکان عقب مانده ذهنی و همتاسازی با آنها برای والدین کودکان عادی، از طریق مراجعه به مدارس وابسته به سازمان کودکان استثنایی و مدارس عادی شهر تهران انتخاب شدند. جهت انجام پژوهش، دو پرسشنامه منبع استرس و رضامندی زناشویی انریچ اجرا گردید. نتایج با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون و آنالیز کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین فشار روانی و رضامندی زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر رابطه معنی داری وجود دارد (P=0.001). همچنین والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر فشار روانی بیشتری را نسبت به والدین کودکان عادی تحمل می کنند (P=0.001). در عین حال، والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر نسبت به والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی پایین تری برخوردارند (P=0.021).
همچنین، نتایج نشان داد که همبستگی بین دو متغیر فشار روانی و رضامندی زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر منفی است (r=-0.57) بدین مفهوم که با افزایش فشار روانی، رضامندی زناشویی به طور معناداری کاهش می یابد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق مبین این نکته است که افزایش فشار روانی والدین، تحت تاثیر حضور کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، منجر به کاهش رضامندی زناشویی والدین شده است. به عبارتی، رضامندی زناشویی را می توان تابعی از وجود کودک عقب مانده ذهنی در خانواده تلقی نمود. لذا با برگزاری جلسات آموزش و مشاوره جهت والدین کودکان عقب مانده ذهنی، می توان راه های کاهش استرس را به آنها آموزش داد."
تاثیر خودآموزی کلامی بر بهبود نشانه های مرضی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :در این پژوهش اثر خودآموزی کلامی بر علائم مرضی کودکان مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای مورد بررسی قرار گرفت.روش :با بهره گیری از طرح نیمه آزمایشی ، نمونه ای شامل 40 نفر از دانش آموزان پایه چهارم و پنجم مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای از مدارس ابتدایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات : شامل ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) (فرم معلم) بود . در فرایند اجرا، گروه آزمایش به مدت 12 جلسهیک ساعتی طی 6 هفته تحت آموزش خودآموزی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که کاربرد و آموزش خودآموزی کلامی موجب بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان واجد اختلال بی اعتنایی مقابله ای می شود. نتیجه گیری : با استفاده از این روش آموزشی – درمانی می توان به بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای کمک کرد.
بررسی نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی در ارتباط میان اهداف پیشرفت و راهبردهای خودگردانی یادگیری: ارائه الگوی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان های مثبت و منفی در ارتباط میان اهداف پیشرفت (تبحری، عملکردی رویکردی، عملکردی اجتنابی) با راهبردهای خودگردانی یادگیری (راهبردهای شناختی و فراشناختی) در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهر تهران بود. برای این منظور، 840 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از دبیرستان های واقع در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. داده ها از طریق تحلیل عامل تأییدی و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد به استثنای اثر مستقیم جهت گیری هدفی تبحری بر راهبردهای شناختی خودگردانی یادگیری، اثر مستقیم هیچ کدام از متغیرهای برون زا بر راهبردهای شناختی و فراشناختی معنادار نبوده است. اثر غیرمستقیم (از طریق هیجان های تحصیلی مثبت و منفی) همه متغیرهای برون زا بر راهبردهای خودگردانی یادگیری معنادار بدست آمد. اثر مستقیم همه متغیرهای برون زا بر هیجان های مثبت معنادار بوده است. اثر متغیرهای برون زای جهت گیری هدفی تبحری و عملکردی اجتنابی بر هیجان های منفی معنادار بوده، اما اثر متغیر برون زای جهت گیری هدفی عملکردی رویکردی بر هیجان های منفی معنادار بدست نیامد. نتیجه اینکه، اهداف پیشرفت تبحری، عملکردی رویکردی و عملکردی اجتنابی با واسطه هیجان های تحصیلی بر خودگردانی یادگیری اثر دارند.