فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۶۴۱ تا ۲۴٬۶۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
111-123
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شادکامی یکی از مفاهیم روان شناسی مثبت گرا است که امروزه اهمیت آن در زندگی زوجین و همچنین بهداشت و سلامت روان مطرح شده است. تشکیل و حفظ خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن مستلزم برخورداری اعضای خانواده از توانمندی ها و مهارت هایی است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش بخشایش و معنویت گرایی در شادکامی زوجین انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زوجین ساکن شهر کرمانشاه بود که در سال 1398 با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 300 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزارهای استفاده شده در مطالعه عبارت است از مقیاس شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل)، مقیاس سنجش بخشش در خانواده (پولارد و همکاران) و مقیاس معنویت (شهیدی و فرج نیا). درنهایت، تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، ماتریس همبستگی و رگرسیون گام به گام انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بخشایش (519/0=r و 05/0>P) و معنویت گرایی (688/0=r و 05/0>P) با شادکامی زوجین رابطه معنی داری وجود داشت. از سوی دیگر، در بین ابعاد بخشایش؛ زیرمقیاس های احساس بهبودی و سبک بالی، تشخیص/تصدیق و درک واقع بینانه پیش بینی کننده های قوی تری برای شادکامی زوجین بودند. همچنین، در بین زیرمقیاس های معنویت به ترتیب توانایی معنوی و نگرش معنوی قدرت پیش بینی کنندگی قوی تری برای شادکامی زوجین داشتند (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت بخشایش و معنویت گرایی می توانند در ارتقای شادکامی زوجین نقش مؤثری داشته باشند و در مراکز مشاوره لازم است به این سازه ها بیشتر توجه شود.
رابطه خوش بینی اسلامی و آخرت نگری با رضایت زناشویی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه خوش بینی اسلامی و آخرت نگری با رضایت زناشویی اسلامی و پیش بینی آن انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه طلاب متأهل سطوح عالی شهرک مهدیه قم بودند که از بین ایشان، 184 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه، انتخاب شدند و شرکت کنندگان به سه پرسشنامه خوش بینی اسلامی (نوری، 1388) و آخرت نگری (ابراهیمی، 1390) و رضامندی زناشویی اسلامی (جدیری، 1395) پاسخ دادند. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که متغیر رضایت زناشویی با متغیرهای آخرت نگری و خوش بینی همبستگی معناداری دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر های آخرت نگری و خوش بینی می توانند رضایت زناشویی را در نمونه مورد بررسی پیش بینی کنند. البته میزان پیش بینی کنندگی آخرت نگری نسبت به خوش بینی بیشتر می باشد، که نشان می دهد آخرت نگری به طور معناداری می تواند رضایت زناشویی را در نمونه مورد بررسی پیش بینی کند؛ اما خوش بینی به طور معناداری نمی تواند رضایت زناشویی را پیش بینی کند.
تحلیل جغرافیایی آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه (مورد مطالعه: شهرستان های استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۱۸-۸۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این تحقیق بررسی روند و چگونگی گسترش آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در شهرستان های استان تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیق کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحلیلی و توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از داده های مربوط به 42 آشپزخانه تولید ماده محرک شیشه کشف شده در استان تهران بود که طی سال های 1397-1395 توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا انجام شده است. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های توصیفی آماری تفسیر و ارزیابی شد و با استفاده از نرم افزار های آماری و GIS مورد تجزیه و تحلیل گرفتند. یافته ها: مرکز متوسط فضایی ایجاد آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه شهر تهران بود. همچنین، روند کلی بیضی انحراف معیار آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در محدوده شهر تهران، دماوند و اسلامشهر تقریبا در مرکز بیضی قرار داشتند. بیضی انحراف معیار مربوط به نقاط آشپزخانه ها نشان دهنده این بود که در امتداد غرب شهر تهران کشیده است و بر اساس نقشه تراکم کرنل، منحنی های موجود در حوالی شهر تهران، دماوند و اسلامشهرگرد هم آمده و متراکم شده اند که نشان دهنده تمرکز تولید کنندگان و آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در این دوایر متحدالمرکز هستند. بر اساس تابع K، عوارض در این فاصله بیشتر (تقریبا) خوشه بندی است تا اینکه پراکنده باشند. لذا آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه از یک الگوی خوشه ای معنی دار پیروی می کنند. روش رگرسیون وزن دار فضایی نشان داد هر چه از شهرستان های ورامین، فیروزکوه، و شهر ری به سمت تهران و شهرهای حاشیه ای شهر تهران حرکت کنیم، تعداد آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه افزایش می یابد. شاخص موران جهانی نشان داد که توزیع آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در شهرستان های استان تهران به طور کلی از الگوی توزیع تصادفی پیروی می کند اما این الگو دارای توزیع با نسبت برابر در شهرهای تهران، دماوند و اسلامشهر می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که روند کلی آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در شهر تهران، دماوند و اسلامشهر قرار دارد و جهت آن توزیع جنوب غربی استان است و از یک الگوی خوشه ای معنی دار پیروی می کنند. در نتیجه، گسترش آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه به سمت غرب استان تهران است و گرایش به شهرستان های غربی استان تهران می باشد.
طراحی مدل آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی و سنجش تاثیر آن بر کاهش پرخاشگری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع رفتارهای پرخاشگرانه به طور مستقیم با سلامت جسم و روان افراد جامعه در ارتباط است. آموزش تفکر می تواند یک راهبرد موثر برای جلوگیری از بروز رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان باشد. آموزش تفکر مانند هر نوع آموزشی،نیاز به طراحی دارد. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل طراحی آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی و سنجش تأثیر آن بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان است. روش ها: روش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و زمینه یابی و در بخش کمّی از روش آزمایش استفاده شد. در بخش کیفی با تحلیل متون و مصاحبه ها، مدل طراحی و برای اعتبارسنجی درونی، تصویر مدل به همراه یک پرسشنامه، برای 15 نفر از متخصصان ارسال،داده ها تحلیل و اعتبار درونی مدل تأیید شد.در بخش کمّی 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسرکه بیشترین نمره پرخاشگری را در آزمون پرخاشگری باس و پری داشتند،در 2 گروه آزمایش و 2 گروه کنترل جایگزین و 9 جلسه 75 دقیقه ای به آن ها آموزش تفکر داده شد.به گروه های آزمایش با مدل طراحی شده و به گروه های کنترل با روش های معمول مدارس،مانند روش پرسش و پاسخ،آموزش تفکر داده شد. پس از آموزش با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری، مجدداً پرخاشگری گروه ها سنجش شد. یافته ها: ابتدا مدل طراحی آموزش تفکر تدوین شد. سپس مدل اجرا و داده ها با آزمون t مورد تحلیل قرار گرفت. بین گروه های آزمایش و کنترل پسران، تفاوت معناداری دیده نشد. بین گروه های آزمایش و کنترل دختران با توجه به تفاوت میانگین ها (266/8 و 800/3)، تفاوت معنی داری مشاهده شد. بین دو گروه دختران و پسران در کاهش پرخاشگری، اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درکنار طراحی عمومی آموزش، می توان به طراحی آموزش در حوزه های ویژه مانند تفکر نیز پرداخت. مدل آموزش تفکر طراحی، اعتبارسنجی و به کار بسته شد و به کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر منجر شد.
نقش اسلام در سلامت زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
140-156
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بارداری و زایمان با باورها و اعمال مذهبی و سنتی در بسیاری از کشورها در ارتباط است. باورهای مذهبی به بهبود سلامتی، کیفیت زندگی و افزایش اتکا به خدا منجر می شود. رابطه ایمان و اعتقادات مذهبی با سلامت جسم و روان رابطه اثبات شده ای است. با توجه به این عقاید می توان به مادر کمک کرد تا با حداکثر سلامت در برابر اضطراب های دوران بارداری مقابله کند و دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان ایمنی را پشت سر بگذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش اسلام در سلامت زنان باردار صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه از نوع مروری روایی است که در آن مروری جامع بر مقالات فارسی و انگلیسی با استفاده از پایگاه های بین المللی ساینس دایرکت، پاب مد، گوگل اسکولار و اس.آی.دی از سال 1940 تا 2019 صورت گرفته است. کلمات کلیدی انگلیسی شامل ,Islam Health ,Pregnant Women ,Spirituality و کلمات کلیدی فارسی شامل اسلام، سلامت، زنان باردار و معنویت بود. معیارهای ورود مطالعات بالینی، تجربی، کوهورت، مقطعی، مروری و فرضیات مطرح شده در زمینه سلامت زنان باردار و معیارهای خروج تکراری بودن و تناسب نداشتن متن مقالات با عنوان مربوطه بود. مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شادمانی در بارداری موجب کاهش افسردگی و اضطراب شد و هرچه مدت زمان انس با قرآن و فعالیت های مذهبی زنان باردار بیشتر بود، سطح شادمانی بالاتری داشتند. تلاوت و شنیدن صدای قرآن نیز موجب کاهش اضطراب و درد زایمان زنان باردار شد. همچنین مادران بارداری که معنویت بالاتری داشتند، اضطراب کمتری را تجربه کردند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در جامعه ما دین از مؤثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود و در مواقع سخت و بحرانی کمکی مهم برای فرد است، جهت کاهش اضطراب و ترس از زایمان و موفقیت زایمان طبیعی می توان مراقبت های بارداری را همراه با رویکردهای اسلامی و با استفاده از عوامل قدرتمندی مانند ایمان به خدا، انس با قرآن، فعالیت های مذهبی و معنوی همراه کرد. معنویت عنصری اساسی برای آماده سازی زن برای مراحل زایمان است. آموزش های دوران بارداری بر مبنای آموزه های دینی موجب افزایش آگاهی های مادران باردار درباره مراقبت های دوران بارداری، زایمان و شیردهی می گردد.
رابطه عزم و خودناتوان سازی: بررسی نقش واسطه ای هیجان های مثبت و منفی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۹
123 - 141
حوزههای تخصصی:
اثربخشی برنامه آموزشی تحول مثبت نوجوانی بر رضایت از زندگی و خودکارآمد پنداری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۷ شماره ۷۲
927-936
حوزههای تخصصی:
زمینه: وقوع تغییرات چشمگیر جسمی- روانی- اجتماعی در نوجوانی می تواند رضایت از زندگی و خودکارآمد پنداری در نوجوانان را تحت الشعاع قرار دهد. بنابراین، امکانات محیطی و برنامه های تحولی برای سازش یافتگی نوجوانان ضرورت دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه تحول مثبت نوجوانی بر رضایت از زندگی و خودکارآمد پنداری نوجوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی به شیوه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. بدین منظور، از بین دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه نهم دبیرستانهای دوره اول متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 97-1396، چهل و هشت دانش آموز دختر به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش(23 نفر) و گواه (25 نفر) قرار گرفتند. برنامه آموزشی تحول مثبت نوجوانی طی 24 جلسه یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. هر دو گروه مقیاس رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و مقیاس خودکارآمد پنداری عمومی (شرر و همکاران، 1982) را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد در کوتاه مدت و بلند مدت برنامه تحول مثبت نوجوانی بر رضایت از زندگی و خودکارآمد پنداری نوجوانان مؤثر است (0/005= p ). نتیجه گیری: نتایج پیشنهاد می دهد که برنامه تحول مثبت نوجوانی می تواند برنامه عملی مناسبی برای افزایش رضایت از زندگی و احساس خودکارآمد پنداری در نوجوانان باشد.
اثربخشی روان درمانگری نمایشی در کاهش مشکلات عصب روانشناختی دانش آموزان مبتلا به استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
121 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش با هدف تعیین و شناسایی تأثیر روان درمانگری نمایشی بر کاهش میزان علائم و مشکلات کارکردهای عصب روانشناختی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به استرس پس از سانحه در مناطق زلزله زده شهرستان ثلاث باباجانی انجام شد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمام دانش آموزان مقطع ابتدایی پسر دارای اختلال استرس پس از سانحه شهرستان ثلاث باباجانی بودند که تعداد 4 مدرسه به صورت خوشه ای انتخاب گردید. 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه مساوی آزمایش(20 نفر) و گواه(20 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 13 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانگری نمایشی(مبتنی بر دیدگاه مورنو) قرار گرفتند و سپس، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. ابزارهای پژوهش مصاحبه تشخیصی اختلال استرس پس از سانحه بر اساس معیارهای DSM-5 و پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه بر اساس(PCL-5) و پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز بود. جهت تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، آزمون لوین و همگنی شیب از رگرسیون و تحلیل کواریانس چندمتغیره MANCOVA برای بررسی فرضیه ه ای پژوهش استفاده شد. یافته ها نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانگری نمایشی موجب کاهش میزان مشکلات کارکردهای عصب روانشناختی با اندازه اثر 52/0 در کودکان با اختلال استرس پس از سانحه در سطح معناداری(001/0>p) می شود. نتیجه گیری می توان نتیجه گرفت که روان درمانگری نمایشی به مثابه ی یک روش درمانی کمکی و اثربخش برای کاهش مشکلات عصب روان شناختی کودکان است.
مدل علّی رابطه ی بین «مذهب»، «سرسختی روانشناختی»، «دنیاگرایی» و «حل مسئله» در سربازان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل علّی رابطه ی بین «مذهب»، «سرسختی روانشناختی»، «دنیاگرایی» و «حل مسئله» در سربازان بود. از بین جامعه آماری (سربازان پایگاه چهارم هوانیروز اصفهان) با روش نمونه گیری تصادفی، تعداد 110 سرباز با سنوات خدمتی متفاوت، انتخاب شده و به پرسشنامه های «دنیاگرایی» (مسد)، «سرسختی» اهواز (AHI، «دینداری»خدایاریفرد و «تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی» (SPSI-R) پاسخ دادند.یافته ها نشان داد که: 1. «مذهب» به طور مستقیم بر «حل مسئله» اثر می گذارد؛ 2. «مذهب» از طریق «افزایش سرسختی» و «کاهش دنیا گرایی» نیز بر «حل مسئله» اثر می گذارد. بنابر این می توان نتیجه کلی گرفت که مذهب نقش مهمی در رویارویی با استرس های زندگی دارد و می تواند اثر بحران های شدید زندگی را تعدیل کند
بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتباربخشی آن (پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یادگیری مبتنی بر مغز به روش های آموزشی، طرح های درس و برنامه های مدرسه ای اشاره دارد که بر اساس آخرین پژوهش های علمی شامل نحوه یادگیری مغز از جمله تحول شناختی، اجتماعی، و احساسی است. هدف این پژوهش، بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتبار بخشی آن است. روش : این پژوهش با روی آورد کیفی و روش تحلیل مضمون به بررسی عناصر اساسی برنامه درسی مبتنی بر مغز می پردازد. برای شناسایی و استخراج مضامین برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، از اسناد و مدارک برنامه های درسی دوره پیش دبستانی و برنامه مبتنی بر مغز و نظرات متخصصان علوم اعصاب و علوم تربیتی استفاده شد. روش تحلیل اطلاعات، توصیف مبانی و تحلیل و استنتاج نظری بود. یافته ها: مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی در این برنامه بر سه سازه اصلی شناختی، نگرشی، و مهارتی تکیه دارد. در بخش محتوای آموزشی، هنرهای زیبا، یادگیری مهارت های اجتماعی- هیجانی، یادگیری زبان و ریاضی، مهارت های زندگی، ایمنی، و علوم تجربی؛ و در بخش راهبردهای یاددهی و یادگیری، استفاده از راهبردهای مبتنی بر فعالیت، مبتنی بر هنر، یادگیری مشارکتی، آموزش مستقیم، راهبردهای یادگیری مستقل و مهارت تفکر، و راهبرد کاربست فناورانه شناسایی شدند. توجه به ارزشیابی های تشخیصی، فرایندی و برآیندی، و استفاده از روش های ارزشیابی گوناگون، مورد توجه این الگو بود. روایی الگوهای پیشنهادی با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاشه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: برنامه درسی طراحی شده ناظر بر توجه به ابعاد مختلف برنامه درسی از جمله هدف، محتوا، روش و ارزشیابی بوده و اعتبار الگوی مذکور توسط متخصصان و صاحب نظران بررسی و مورد تأیید قرار گرفت؛ در نتیجه استفاده از آن در دوره پیش دبستانی پیشنهاد می شود.
اثر بخشی رفتار درمانی شناختی بر شناخت واره های ناکارآمد افراد مبتلا به نشانه های وسواس فکری اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی درمان رفتاری - شناختی بر شناخت واره های ناکارآمد وسواسی در افراد مبتلا به نشانه های وسواس فکری - اجباری بود. روش کار: برای اجرای طرح پژوهشی، سی نفر مبتلا به نشانه های وسواس فکری – اجباری به شیوه تصادفی انتخاب و در قالب دو گروه (آزمایش و کنترل هر کدام 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. اثربخشی مداخله در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و مرحله پیگیری یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار: جهت ارزیابی نشانه های وسواس فکری - عملی از مصاحبه نیمه ساختار یافته تشخیصی، مصاحبه بالینی ساختار یافته برای تشخیص اختلالات محور(SCID-I) و پرسشنامه باورهای وسواسی 44 سوالی (44-OBQ) استفاده شد. نتایج: تحلیل داده ها به شیوه اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان شناختی - رفتاری در کاهش شناخت واره های ناکارآمد در افراد مبتلا به نشانه های وسواسی - اجباری موثر است. هم چنین، نتایج نشان داد که، درمان شناختی – رفتاری قادر است مولفه های مسئوولیت پذیری، کمال گرایی، اهمیت و کنترل افکار را به طور معنادار کاهش دهد. نتایج نشان داد که برای گروه های مورد مطالعه در مولفه ی احساس مسئولیت / ارزیابی از خطر و تهدید (139/0= sigو 52/4=f)، کمال طلبی / نیاز به کسب اطمینان و قطعیت (158/0= sig و 26/5=f) و اهمیت و کنترل افکار (179/0= sigو 12/6=f) معنادار می باشد. همچنین اثر گروه × زمان معنادار است (001/0=sig و 91/66=f).
اثربخشی برنامه بازآموزی اسنادی بر راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان و تاب آوری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه بازآموزی اِسنادی بر راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان و تاب آوری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و مرحله ی پی گیری، 41 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از آموزش به پرسشنامة نظم بخشی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپیناون و مقیاس تاب آوری تحصیلی مارتین و مارش پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 7 جلسه دو ساعته، آموزش برنامه بازآموزی اِسنادی به شیوه گروهی را دریافت نمود. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت برنامه بازآموزی اِسنادی در افزایش راهبردهای انطباقی نظم بخشی شناختی هیجان (شامل پذیرش، بازارزیابی مثبت، بازتمرکز مثبت، بازتمرکز بر برنامه ریزی و دیدگاه گیری) مؤثر بود؛ همچنین بازآموزی مزبور در کاهش راهبردهای غیرانطباقی نظم بخشی شناختی هیجان (شامل خودسرزنش گری، نشخوارگری ذهنی، فاجعه سازی و دگرسرزنشگری) موثر بود. همچنین نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که درکوتاه مدت و بلندمدت برنامة آموزشی در افزایش میزان تاب آوری تحصیلی دانشجویان نیز موثر بود. به طور کلی، نتایج مطالعه نشان داد که برنامة بازآموزی اسنادی در کمک به دانشجویان برای شناسایی توانمندی فردی (احساس فردی، نگرش ها و باورها)، شناسایی و استفادة بهینه از منابع بیرونی (بسط احساس ایمنی و احساس حفاظت شدگی) و غنی سازی مهارت های بین فردی و توانش حل مساله (مقاومت، شوخ طبعی و تعامل) برای افزایش تاب آوری تحصیلی آنان موثر واقع شده است.
طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری پزشکی، شکل جدیدی از توریسم است که تا قبل از پاندمی کوئید ۱۹ به طور فزاینده ای رشد پیدا کرده بود. گردشگری پزشکی ب ه منظور بهبود سلامتی افراد و در مک انی خ ارج از محل سکونت آن ها انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مواد و روش ها: در این تحقیق پژوهشگر از رویکرد ترکیبی استفاده کرده است. برای این منظور، در مطالعه اول، برای شناخت مؤلفه های بازاریابی گردشگری پزشکی از رویکرد داده بنیاد و در مطالعه دوم، به آزمون مدل با استفاده از روش کمی پرداخته شده است. ابزار جمع آوری داده های مورد نیاز در مطالعه اول، پروتکل و مصاحبه عمیق، با بیست مدیر مرکز گردشگری و در مرحله بعد، داده های مورد نیاز بین 384 بیمار مرکز گردشگر توزیع و نتایج توسط نرم افزار ایموس تحلیل شده است. یافته ها: محقق با انجام پانزده مصاحبه به اشباع نظری و در نهایت 100 کد باز استخراج و بر اساس ادبیات نظری اقدام به کدگذاری محوری و انتخابی کرده و نتایج را در قالب شش بعد اصلی و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتیجه گیری: محقق تحقیق خود را در قالب یک مدل شامل شش بعد: رضایت از برند مرکز گردشگری، اعتماد به برند درمانی مرکز گردشگری پزشکی، تنوع خدمات درمانی، بازاریابی گردشگری پزشکی، بسته درمانی مناسب، وفاداری به برند مرکز درمانی؛ و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتایج تحقیق نشان داده است که کم هزینه ترین اقدام جهت بهبود وضعیت صنعت توریسم پزشکی، برنامه ریزی و ضرورت بخشی به ارائه خدمات حرفه ای در خور نیاز بیماران خارجی و همراهان آنها توسط افراد متخصص این حوزه باشد.
طراحی الگوی مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان هرمزگان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر با هدف طراحی و الگوی مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان هرمزگان انجام پذیرفت. روش کار:روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و آموزشی شامل مسؤلین آموزش و پرورش استان هرمزگان بود که به صورت هدفمند به روش دلفی، تعداد 18 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی، کلیه مدیران اداره کل آموزش و پرورش استان هرمزگان و مدیران مدارس به تعداد 1000 نفردر سال 1397 بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 246 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، چند مرحله ای بود. گرداوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمی، در دو بخش توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مولفه های تشکیل دهنده مدیریت دانش شامل، خلق دانش(32/3)، حفظ دانش(29/3)، انتقال دانش(22/3) و بکارگیری دانش(27/3) بودند. نتیجه گیری: مدل ارائه شده در این مطالعه، تسهیلگرها و موانع پیش روی مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش را نیز در بر می گیرد و از برازش و اعتبار مناسبی برخوردار است. واژگان کلیدی: مدیریت دانش، خلق دانش، انتقال دانش، حفظ و نگهداری دانش، بکارگیری دانش وآموزش و پرورش
مقایسه متغیرهای آزمون رورشاخ در نمونه غیر بالینی ایرانی با غیر ایرانی بر اساس نظام جامع اکسنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی نتایج نمونه های غیربالینی 10ساله ایرانی در لوح های رورشاخ و مقایسه نتایج مذکور با یافته های نمونه غیربالینی و غیرایرانی (اکسنر، 2003) در سنین مشابه بود. بدین منظور تعداد 170 کودک 10 ساله (80 دختر و 90 پسر) که در پایه چهارم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، از 5 منطقه شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند و آزمون رورشاخ در مورد آنها اجرا شد. مقایسه میانگین های دو گروه 10 ساله ایرانی و اکسنر (2003) نشان داد که تفاوت دو گروه در برخی از متغیرهای گستره، تعیین کننده، محتوا و پاسخ های رایج، معنادار است. با در نظر گرفتن این مسئله که آزمون های فرافکنی به اندازه آزمون های عینی نسبت به تأثیرهای فرهنگی حساس هستند، نتایج به دست آمده را می توان ناشی از تفاوت های فرهنگی به شمار آورد..
رابطه ی بین سلامت معنوی پرستاران با رفتارهای مراقبتی آنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
انسان موجود پیچیده یی است که بُعدهای مختلف شناختی، اجتماعی، عاطفی و معنوی دارد و بُعد معنوی یکی از مهم ترین بُعدهای انسانی است که می تواند بر دیگر بُعدهای وی تأثیرگذار باشد. ازاین رو، هدف از این مطالعه، تعیین رابطه ی بین سلامت معنوی پرستاران با رفتارهای مراقبتی آنان بوده است. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی است که در آن، 256 پرستار شاغل در بیمارستان های آموزشی شهر تهران در سال 1394، به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های دموگرافیک، سلامت معنوی و رفتارهای مراقبتی بوده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و همچنین روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و واریانس چند متغیّره تجزیه و تحلیل شد. این پژوهش تمام موارد اخلاقی مرتبط را رعایت نموده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره ی سلامت معنوی 21/5 ± 43/75 و میانگین نمره های رفتارهای مراقبتی در همه ی زیرمقیاس ها و مقیاس کلی، بیش از 3 بوده، که بیشترین میانگین مربوط به زیرمقیاس احترام قائل شدن برای دیگری (89/0 ± 12/4) و کمترین میانگین مربوط به زیرمقیاس توجه به تجارب دیگری (09/1 ± 38/3) بوده است. یافته ها همچنین نشان داد ارتباط مثبت معناداری بین میانگین نمره های کل رفتارهای مراقبتی و سلامت معنوی وجود دارد (01/0 > P، 84/0 = r). نتیجه گیری: نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که رفتارهای مراقبتی و سلامت معنوی در پرستاران با هم رابطه دارند. بنابراین لازم است اقدام های مقتضی برای ارتقای رفتارهای مراقبتی و سلامت معنوی پرستاران در اولویت قرار گیرد تا پرستاران بتوانند خدمات بهتری به بیماران و خانواده ی آنان عرضه کنند.
بررسی حافظه شرح حال و سبک های پردازش هویت در نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی حافظه شرح حال و سبک ها ی پردازش هویت در نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود . روش کار: این پژوهش از نوع پس رویدادی (علی مقایسه ای) بود، که در آن آزمودنی ها که با روش نمونه گیری در دسترس در 3 گروه مهاجر افغان (16 آزمودنی در گروه اختلال استرس پس از سانحه، 18 آزمودنی در گروه کنترل و 14 آزمودنی در گروه افراد مواجه شده با رویداد استرس زا بدون نشانه های اختلال استرس پس از سانحه) انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای اختلال استرس پس از سانحه، مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد، مقیاس اضطراب Beck ، مقیاس افسردگی CDS-A ، آزمون حافظه شرح حال و پرسشنامه هویت Berzonsky مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و چند متغیره، تحلیل کوواریانس یک طرفه و ضریب همبستگی استفاده شد. یافته ها: ب ین عملکرد بیش کلی گرایی حافظه شرح حال نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و گروه مواجه شده با رویداد استرس زا بدون نشانه های اختلال استرس پس از سانحه و کنترل تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین بین گروه های مورد نظر در سطح اضطراب و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت. اما میان حافظه شرح حال و هویت رابطه معناداری بدست نیامد . نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که عملکرد نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در بازیابی اختصاصی حافظه شرح حال ضعیف تر از نوجوانان دو گروه دیگر است. همچنین بین گروه ها از نظر سبک هویت تفاوت معناداری نداشت، از طرفی میان آسیب بازیابی اطلاعات از حافظه شرح حال با سبک هویتی نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به PTSD ارتباطی وجود ندارد. بنابراین بر مبنای مطالعات و مشاهدات صورت گرفته در پژوهش به نظر می رسد که در این گروه از نوجوانان مهاجر افغان مبتلا به PTSD متغیر حافظه شرح حال نقش واسطه ای در تبیین سبک های هویتی ندارد.
بررسی ارتباط میان علائم عصب شناختی نرم در پسران دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی با علائم عصب شناختی نرم در مادران آن ها و تدوین برنامه درمانی برای کودک و مادر: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر مطالعات زیادی در رابطه با وجود علائم عصب شناختی نرم در اختلال کاستی توجه / فزون کنشی انجام گرفته اما هنوز پیرامون رابطه ی احتمالی میان این گونه علائم در کودک و مادر، و همچنین پیشنهاد رهیافت های مداخله ای و درمانی، در کشور ما پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان علائم عصب شناختی نرم در پسران دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی با مادران شان و ارائه برنامه درمانی برای رفع علائم هم درکودک و هم در مادر بود. روش: این مطالعه از نوع ترکیبی بود بدین ترتیب که در بخش اول (کمی) از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد و در بخش دوم (کیفی) با توجه به نتایج بدست آمده و با استفاده از شبکه مضامین (آتراید - استرلینک) برنامه ای برای بهبود علائم مادر و کودک طراحی گردید. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بوده است. از میان 170 مراجعی که در 5 مرکز درمانی، تشخیص این اختلال را گرفته و حاضر به همکاری بودند، یکصد نفر از کودکان و مادرانشان به شیوه تصادفی انتخاب و تست عصب - شناختی کمبریج (1995) روی آنها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. یافته ها: در بخش کمی پس از تحلیل داده ها، نتایج همبستگی و رگرسیون نشان دهنده همبستگی معنی داری بین علائم عصب شناختی نرم کودک و مادر بود (0/23 =R) همچنین بیشترین میزان همبستگی ها بین نمره کل علائم عصب شناختی نرم کودک با هماهنگی حرکتی مادر (0/71 r=)، نمره کل عصب شناختی نرم مادر با هماهنگی حرکتی و کنترل پاسخ کودک (0/68 و 0/77 r=) و خرده مقیاس های مشابه در هردوی آنها بود. در بخش کیفی نیز با استفاده از روش شبکه مضامین، مضامین پایه (علائم عصب شناختی نرم مادر و کودک)، مضامین سازماندهنده (هماهنگی حرکتی، یکپارچگی حسی و کنترل پاسخ) و مضامین فراگیر (فعالیت های طراحی شده) مشخص شدند که با توجه به آنها برنامه درمانی برای کودک و مادر به طور جداگانه تدوین و اعتباریابی شد که از اعتبار مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: ارتباط معنی دار علائم عصب شناختی نرم و نشانه های اختلال کاستی توجه / فزون کنشی در کودک و مادر حکایت از آن دارد که سازوکار های احتمالی عصب روانشناختی در بروز این ارتباط دخالت دارند و به همین سبب تشخیص بهنگام این گونه علائم در مادران و پیگیری های درمانی مناسب برای مادر و کودک از اهمیت خاصی برخوردار است.
بررسی برازش مدل خطرپذیری نوجوانان ایرانی در زمینه اعتیاد با تأکید بر کارکرد خانواده و طرح واره های ناسازگار، تحمل پریشانی و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
67-90
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی برازش مدل خطرپذیری نوجوانان ایرانی در زمینه اعتیاد با تأکید بر کارکرد خانواده و طرح واره های ناسازگار، تحمل پریشانی و تنظیم هیجان در بین دانش آموزان قم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانانی که در سال تحصیلی 97-96 در مدارس متوسطه دوره دوم شهر قم مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 322 نفر از آن ها انتخاب شدند. پرسش نامه های تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)، تنظیم هیجان گرنفسکی و همکاران (2001)، سنجش کارکرد خانواده اپشتاین و همکاران (1995)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) و پذیرش اعتیاد وید و همکاران (1992) در گروه نمونه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد کارکرد خانواده بر خطرپذیری اعتیاد رابطه مستقیم و به واسطه ی تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی بر خطرپذیری اعتیاد تاثیر غیرمستقیم دارد. همچنین طرح واره های ناسازگار اولیه بر خطرپذیری اعتیاد رابطه مستقیم، و به واسطه تنظیم هیجانی بر خطرپذیری اعتیاد اثر غیرمستقیم داشته اما، طرح واره های ناسازگار اولیه به واسطه تحمل پریشانی بر خطر پذیری اعتیاد تاثیری ندارد. علاوه بر این، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی بر خطرپذیری اعتیاد تاثیر مستقیم دارد. به طور کلی چهار متغیر توانستند متغیر خطرپذیری به اعتیاد را در نوجوانان تبیین نمایند. نتیجه گیری: در این پژوهش با شناسایی تعدادی از متغیرهای روان شناختی مؤثر در گرایش دانش آموزان به مواد مخدر، لزوم توجه بیشتر به سلامت روان دانش آموزان و تدوین برنامه های پیشگیرانه و درمانی در این حوزه جهت کاهش شیوع اعتیاد و رفع تاثیرات مخرب آن ضروری به نظر می رسد.
مقایسه کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیک های فراشناختی و زولپیدم 10 میلی گرم بر شناخت ها و فراشناخت های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی مزمن: طرح تک موردی چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
71 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیک های فراشناختی و زولپیدم 10 میلی گرم بر شناخت و فراشناخت های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی مزمن بود. روش شناسی: طرح پژوهش حاضر شامل طرح تک موردی با خطوط پایه ی چندگانه می باشد. پس از مصاحبه ی تشخیصی، شش بیمار مبتلا به اختلال بی خوابی مزمن که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند به طور تصادفی به سه گروه شامل رفتار درمانی شناختی، رفتار درمانی شناختی با تکنیک های فراشناختی و درمان دارویی تقسیم شدند. تمامی بیماران 6 مرتبه با استفاده از نسخه ی 10 ماده ای پرسش نامه باورها و نگرش های ناکارآمد درباره ی خواب و پرسش نامه ی فراشناخت ها، مورد سنجش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده از تفسیر فراز و فرود متغیرها در نمودار، اندازه ی اثر و بهبودی تشخیصی استفاده شد. یافته ها: افزودن تکنیک های فراشناختی به رفتار درمانی شناختی، می تواند کارآمدی آن را درمورد درمان اختلال بی خوابی مزمن افزایش دهد. اندازه ی اثر مداخله ها نشان می دهد که رفتار درمانی شناختی با تکنیک های فراشناختی دارای بیش ترین اثر بر فراشناخت های ناکارآمد بود. هر دو درمان روان شناختی توانستند باورها و نگرش های ناکارآمد درباره ی خواب را کاهش دهند. درمان دارویی به خصوص در مراحل پیگیری 1 و 3 ماهه نتوانست کارآمدی بالایی داشته باشد. نتیجه گیری: افزودن تکنیک های فراشناختی به استاندارد طلایی حوزه ی درمان اختلال بی خوابی، منجر به افزایش کارآمدی درمان شد. این نتایج حتی سه ماه پس از پایان درمان، تداوم داشت.