فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۲۱ تا ۷٬۹۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
الگوی غنی سازی صمیمیت زناشویی در دیدگاه اسلامی، یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی الگوی غنی سازی صمیمیت زناشویی در دیدگاه اسلامی بود. بدین منظور داده های مطالعه به روش کیفی از نوع تحلیل مضامین از میان منابع اسلامی شامل آیات قرآن و روایات معصومین (ع) با روش نمونه گیری نظری استخراج شد. با استفاده از کلیدواژه های مرتبط با موضوع و با کمک نرم افزارهای جستجوگر از میان آیات قرآن و پنجاه منبع روایی اسلامی که شامل منابع حدیثی شیعی و سنی از علمای متقدم و متأخر بود، عبارات مرتبط گردآوری شد و با استفاده از روش استرلینگ، تحلیل گردید. پس از اعتمادپذیری داده های کیفی، 33 مضمون پایه، 6 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر از تحلیل داده ها حاصل شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی غنی سازی صمیمیت زناشویی دارای اصول، ارکان، ابعاد، موانع، مناطق هیجانی و نحوه ارزیابی آن است. ابعاد صمیمیت از نظر این الگو شامل؛ صمیمیت های عاطفی، جسمی، جنسی، معنوی، همباشی، اقتصادی و کلامی است. همچنین نتایج نشان داد که ارزیابی صمیمیت بر چهار محور، ابعاد صمیمیت، مناطق هیجانی، شدت و ضعف هیجانات و صمیمیت انتظاری و واقعی صورت می گیرد. نتایج این مطالعه می تواند برای مشاوران خانواده و زوج درمانگران به منظور تدوین برنامه های غنی سازی صمیمیت زناشویی مبتنی بر دیدگاه اسلامی و ارزیابی آن مؤثر واقع شود.
الگوی معادلات ساختاری در رابطه بین گرایش به طلاق با مهارت های ارتباطی و سلامت خانواده اصلی با نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
131 - 143
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : جامعه ایران نیز در مسیر تحولات فزاینده ناشی از فروپاشی توافقی پیوندهای زناشویی و افزایش میزان طلاق های توافقی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معادلات ساختاری در رابطه بین گرایش به طلاق با مهارت های ارتباطی و سلامت خانواده اصلی با نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی شهر کرمانشاه انجام شد. روش : جامعه آماری این پژوهش، کلیه زوجین شهر کرمانشاه می باشد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای می باشد و از بین نواحی 8 گانه شهرداری، ناحیه 8 انتخاب و از بین زوجین 200 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون(1993)، سلامت خانواده اصلی هاوستات و همکاران (1985)، مقیاس مهارت های ارتباطی کویین دام (2001)، مقیاس گرایش به طلاق روزولت و همکاران(1986) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار IBM AMOS 24 استفاده شد. نتایج پس از برازش مدل ارائه گردید. یافته ها : یافته ها نشان داد سلامت خانواده اصلی از طریق صمیمیت زناشویی با گرایش به طلاق رابطه دارد. همچنین نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی از طریق صمیمیت زناشویی با گرایش به طلاق رابطه دارد. همچنین صمیمیت زناشویی با گرایش به طلاق نیز به صورت مستقیم در ارتباط است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که توجه به متغیرهای زوجی و رضایت زناشویی از جهت سلامت فردی و سلامت عمومی جامعه در کاهش میزان طلاق بسیار حایز اهمیت می باشد.
اضطراب بیماری در پرستاران بیمارستان : پیش بین های ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روان شناختی در دوران کووید -۱۹
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
113 - 130
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع کووید-19، اضطراب بیماری به ویژه در بین پرستاران افزایش یافته است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب بیماری از طریق ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روان شناختی در دوران کووید-19 انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران بیمارستان های مختص کووید-19 در سال 1399 بودند. از بین 450 نفر از پرستاران واجد شرایط 250 پرستار به عنوان نمونه با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ها شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش 2 به صورت انلاین پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اضطراب بیماری کرونا با ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روانشناختی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روانشناختی می توانند به طور معناداری21 درصد از تغییرات اضطراب بیماری پرستاران را پیش بینی کنند. بنابراین، پیشنهاد می شود برنامه ریزی های لازم در جهت کاهش اضطراب بیماری کرونا در پرستاران در شرایط همه گیری انجام شود.
واکاوی ابعاد مسئله تروریسم در حقوق بشر و بررسی آن در دیدگاه اسلامی (با محوریت احادیث)
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
119 - 109
حوزههای تخصصی:
تروریسم به مکتبی گفته می شود که اساس روش تحمیل عقاید به دیگران را صرفاً با زورآزمایی، ترور، جنگ، اعمال خشونت آمیز، رعب و وحشت، آشوب آفرینی، عملیات های چریکی، کشتار جمعی، نسل کشی، شکنجه و کودتا می داند. می توان گفت در دنیای امروز، جریان تروریسم به عنوان عامل محرکه سیاسی- ایدئولوژی- مذهبی شده است که برخی دولت های مستکبر با آن به دنبال اهداف خویش هستند. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به واکاوی ماهیت و مفهوم تروریسم و بررسی آن در دیدگاه اسلامی جهت شناخت این جریان جهانی می پردازد.
تعیین نقش راهبردهای آموزشی در ارتقاء عملکرد تحصیلی (مطالعه موردی: دانش آموزان دچار اختلال و یادگیری)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه عملکرد تحصیلی دانشجویان یکی از شاخص های مهم در ارزیابی آموزش دانشگاهی میباشد. به نظر میرسد استفاده از راهبردهای آموزشی مناسب جهت ایجاد تغییرات مطلوب و پیشرفت تحصیلی نقش مهمی ایفا کند. لذا در این پژوهش تلاش شده است تا تأثیر آموزش راهبردهای آموزشی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان مورد بررسی قرار بگیرد. روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – پیمایشی است. حجم جامعه در پژوهش حاضر 950 دانشجو که از بین آنها 250 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به شیوه انتساب بهینه انتخاب شد.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است و برای تعیین روایی از نظرات اساتید صاحبنظر در این زمینه استفاده شده است. برای برآورد پایایی نیزازآلفای کرونباخ استفاده شده است که پایایی 81/0 بدست آمده است. داده ها در دو بخش آمارتوصیفی وآماراستنباطی(آزمون تی) با استفاده از نرم افزار24 SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد راهبردهای آموزشی برارتقاء عملکرد تحصیلی دانشجویان نقش دارد. بر اساس نتایج به دست آماده از جدول1برابر با 027/0 P=می باشد که چون 05/>0 Pمی باشد، دلیل کافی برای رد فرضیه صفر وجود دارد. همچنین احتمال مشاهده مقداری t بزرگتر96 /1است. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای آموزشی در آموزش دانشگاهی موثر می باشد و منجر به ارتقای مهارت یادگیری فراگیران و به تبع آن عملکرد تحصیلی خواهد شد لذا با توجه به نقش بالای راهبردهای آموزشی در عملکرد تحصیلی ،توجه جدی به پیشرفت تحصیلی و در نهایت یادگیری اثربخش مورد تاکید هست .لذا نهادینه کردن و معرفی آشنایی دانشجویان با راهبردهای آموزشی امری ضروری و حیاتی است.
مدل ساختاری درماندگی خانواده در بیماران مبتلا به سرطان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی هم وابستگی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
511 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری درماندگی خانواده در بیماران مبتلا به سرطان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی هم وابستگی خانواده بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را تمامی مراقبین بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز طب تسکینی بیمارستان فیروزگر تهران، مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مرکز تحقیقات سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1399 تشکیل دادند که از این میان 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه درماندگی خانواده (مک کوبین، تامپسون و مک کوبین، 1996)، طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)، راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1980) و پرسشنامه هم وابستگی استونبرینگ (1998) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSSو SmartPLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و درماندگی خانواده رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (≤0/01α) ولی بین راهبردهای مقابله ای و درماندگی خانواده رابطه معنی داری وجود ندارد. علاوه بر این بین طرحواره های ناسازگار اولیه و هم وابستگی خانواده رابطه معنی دار دیده شد(≤0/01α) و از طرفی نشان داده شد که هم وابستگی خانواده با درماندگی خانواده رابطه معناداری دارد. بین راهبردهای مقابله ای و هم وابستگی خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. از سوی دیگر بین هم وابستگی خانواده و درماندگی خانواده نیز رابطه معنی داری وجود دارد (≤0/01α). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه، درماندگی خانواده نیز افزایش می یابد و با یک واحد تغییر در طرحواره های ناسازگار اولیه با توجه به متغیر هم وابستگی خانواده، درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی0.171 تغییر می کند. همچنین با یک واحد تغییر در راهبردهای مقابله ای با توجه به متغیر هم وابستگی خانواده، درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی 0.187 تغییر می کند
اثربخشی درمان تلفیقی فراهیجانی بر کاهش حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی پس از زایمان در کاهش دلبستگی مادر و روابط خانوادگی تأثیر دارد و می تواند تهدیدی برای امنیت و بهزیستی مادر، نوزاد و سایر فرزندان باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان تلفیقی فراهیجانی بر حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون دو گروهی بود . جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز سلامت گلستان شهر اردبیل در سال های ۹۸-۱۳۹۷ بودند. روش نمونه گیری در دسترس بود. با استفاده از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ ۴۰ نفر (۲۰ نفر گروه آزمایش و ۲۰ نفر گروه گواه) انتخاب شدند. سپس برای گروه آزمایشی، پروتکل درمان تلفیقی فراهیجانی در طول ۱۲ جلسه اجرا و نتایج براساس مقیاس های اجتناب تجربه ای و حساسیت اضطرابی به روش آماری کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه پایین بود. به بیان دیگر درمان تلفیقی فراهیجانی بر کاهش حساسیت اضطرابی (۱۲۹/۸۹= F و ۰/۰۵>۰/۰۰۱= P ) و اجتناب تجربه ای (۲۲۹/۱۰= F و ۰/۰۵>۰/۰۰۱= P ) موثر است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که درمان تلفیقی فراهیجانی، از طریق تنظیم هیجان و کاهش هیجانات منفی، رویکرد درمانی اثربخشی در کاهش حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان است.
تحولات سبک های یاددهی و یادگیری در هزاره سوم، آموزش مجازی، آموزش الکترونیک، آموزش ترکیبی
حوزههای تخصصی:
تغییرات گسترده در عصر اخیر باعث تفاوت در هر حوزه ای شده است و آموزش نیز در این فرایند دچار تغییراتی شده است و الگوی آموزش به سمت رویکرد آموزش الکترونیک و مجازی رفته است. در همین راستا این تحقیق به بررسی تحولات سبک های یاددهی و یادگیری در هزاره سوم، آموزش مجازی، آموزش الکترونیک، آموزش ترکیبی پرداخت. این مطالعه از انواع تحقیقات کتابخانه و تحلیلی بود و یافته ها نشان داد در دوره آموزش الکترونیک الگوی تدریس نگاه آموزشی قبلی نیست و رویکرد فعال آموزشی و ابزار محور متناسب با شرایط و نیاز فراگیر جایگزین دوره قبلی شده است و عامل تدریس از معلم به ترکیب آموزش دهنده و فراگیر تغییر کرده است، ابزار تدریس به رویکرد فناوری محور و استفاده از وسایل آموزشی متنوع چون واقعیت افزوده در این مسیر تغییریافته است و بین دانش آموز و معلم روابط نزدیکی برقرار گردیده است و پیامد آموزش منتهی به ورد به بازار کار و یادگیری تخصصی معطوف شده است. همچنین در بررسی اثرات مثبت و منفی الگوی جدید یاددهی و یادگیری الکترونیک؛ آموزش در این دوره معطوف به زمان و مکان نبودن خاص، تخصصی سازی و آموزش گسترده و نیز نظارت بیشتر و دقیق تر به شیوه آموزش مهم ترین مزایای موردنظر است و سطحی سازی روابط و نبود واکنش های عملیاتی و اکت های مختلف بین فراگیران و در ارتباط با معلم از مهم ترین معایب این طرح است. با توجه به بررسی های صورت گرفته آموزش الکترونیک می تواند اثری مثبت بر آموزش داشته باشد که در صورت ترکیب با آموزش حضوری کیفیت و اثرات مثبت آن افزایش می یابد.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی تربیتی والدین مبتنی بر سبک زندگی اسلامی به منظور کاهش شکاف بین نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
609-620
حوزههای تخصصی:
زمینه : مسئله سبک زندگی و لزوم آشنایی خانواده ها با مؤلفه های سبک زندگی از یک سو و مسئله شکاف بین نسلی میان والدین و فرزندان از سوی دیگر، یکی از مهمترین مسائلی است که امروزه در حوزه آسیب شناسی خانواده باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. علیرغم اهمیت تدوین الگوی تربیتی مبتنی بر سبک زندگی اسلامی به منظور کاهش شکاف بین نسلی، این موضوع در مطالعات مرتبط مغفول واقع شده است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتبارسنجی الگوی تربیتی والدین مبتنی بر سبک زندگی اسلامی به منظور کاهش شکاف بین نسلی انجام شد. روش: این مطالعه بر اساس طرح آمیخته اکتشافی (رویکرد کیفی و کمی) انجام شد. در بخش کیفی از روش توصیفی تحلیلی و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل تمامی مبانی نظری مربوط به الگوی سبک زندگی اسلامی و شکاف بین نسلی و سایر منابع معتبر مربوط به این زمینه بوده و برای اعتبار سنجی الگو از ۱۵ نفر از متخصصان تعلیم و تربیت و صاحب نظران در این حوزه استفاده شده است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. روش های جمع آوری داده ها بررسی اسناد، و برای اعتبارسنجی الگو میدانی بود. ابزارهای جمع آوری داده ها فیش برداری و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیلی استنباطی و در بخش کمی از شاخص آمار توصیفی که شامل فراوانی درصد و میانگین استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش منجر به تدوین الگوی تربیتی والدین مبتنی بر سبک زندگی اسلامی شامل اهداف، اصول، محتوا، روش و شیوه های ارزشیابی گردید و سرانجام جهت اعتبارسنجی آن از نظر محتوایی و میزان تناسب با الگوی سبک زندگی اسلامی از متخصصان نظرخواهی شد که بر اساس نتایج به دست آمده اعتبار آن مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: الگوی تربیتی والدین مبتنی بر سبک زندگی اسلامی مستخرج از پژوهش حاضر می تواند برای کاهش شکاف نسلی میان والدین و فرزندان نوجوان مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی بر شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی بر شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی بود. طرح پژوهش، شبه آزمایشی با بهره گیری از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 40 دانش آموز پسر دوره دوم متوسطه در منطقه 2 شهر تهران در نیم سال اول سال تحصیلی 1399- 1398 بودند که به روش چندمرحله ای از دو مدرسه انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. ابتدا در مرحله پیش آزمون، هر دو گروه به پرسشنامه شکوفایی (شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی) هژبریان، رضایی، بیگدلی، نجفی، و محمدی فر پاسخ دادند، سپس آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی در 12 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان دوره برای مرتبه دوم (به عنوان پس آزمون) و پس از دو ماه برای مرتبه سوم (به عنوان پیگیری) هر دو گروه به پرسشنامه شکوفایی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس چندمتغیره (مانکووا) تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی، تغییرات پایداری در میزان شادکامی و مشارکت اجتماعی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری ایجاد می کند. تغییرات ایجادشده در شایستگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل صرفاً در مرحله پس آزمون معنا دار بود؛ اما در مرحله پیگیری تفاوت معنی داری نداشت؛ بنابراین، پیشنهاد می شود به منظور افزایش شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان، از آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی استفاده شود.
تاثیر متفاوت موقعیّت مکانی محرّک ناهمگن بر اتّساع زمانی موسیقی دان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی یک محرّک ناهمگن در یک توالی از محرّک های همگن ارائه شود، طول مدّت آن بیشتر به نظر می آید. آزمایشی برای بررسی اثر موقعیّت مکانی محرّک ناهمگن بر ادراک زمان طرّاحی شد؛ یک محرّک ناهمگن در زنجیره ای از محرّک های همگن قرار می گرفت و موقعیّت مکانی آن در هر کوشش متغیّر بود. 16 موسیقی دان و 16 غیرموسیقی دان به صورت داوطلبانه و با فراخوان قبلی در آزمایش شرکت کردند. آزمودنی ها باید قضاوت می کردند که محرّک ناهمگن از محرّک های استاندارد طولانی تر است یا کوتاه تر. سپس داده های دو گروه به شاخص های نقطه ی تعادل ذهنی و آستانه ی افتراقی تبدیل شدند و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برای غیرموسیقی دانان، محرّک های ناهمگنی که جایگاه دورتری در زنجیره دارند، نسبت به آن هایی که جایگاه نزدیک تری دارند، طولانی تر ادراک می شوند. برخلاف نتایج غیرموسیقی دانان، اثر موقعیّت مکانی محرّک ناهمگن در موسیقی دانان مشاهده نشد؛ زمان ذهنی آن ها بدون تغییر باقی ماند. پژوهش جاری نشان داد که موسیقی دانان از سطوح بالاتر پردازش اطّلاعات زمانی برخوردارند و شواهدی در زمینه ی نیرومندی پیام های بالا به پایین آن ها فراهم آورد.
Investigating the Relationship between Self-control and Perceived Social Support with Marital Intimacy among Married Female Students
حوزههای تخصصی:
The family is considered the first social institution created by marriage. One of the outstanding features of a successful marriage is the intimacy between spouses. The present study aims to investigate the relationship between self-control and perceived social support with marital intimacy among female students. The study was descriptive-correlational, and the statistical population consisted of married female students of Azad University, North Tehran Branch during 2018-2019. The statistical sample was selected by simple random sampling method from among 150 married female students. To collect data, Marital Intimacy Questionnaire (MIQ) and Self-Control Questionnaire (SCQ) and The Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS) were used. Pearson correlation coefficient and Multiple Linear Regression were used to analyze the data using SPSS-23 software. It was found that a significant positive relationship exists between marital intimacy and perceived social support and self-control in married female students. Further, there is a positive and significant relationship between marital intimacy and self-control. Increasing social support and self-control can improve some aspects of marital intimacy
مقایسه استرس والدگری و مهارت های خودنظم دهی خشم در والدین کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و والدین کودکان مبتلا به اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و اتیسم از اختلالات عصبی-رشدی هستند که برای والدین و خانواده مشکلات متعددی در حوزه هایی چون فرزندپروری و سلامت روانی والدین ایجاد می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه استرس والدگری و مهارت های خودنظم دهی خشم در والدین کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش فعالی و والدین کودکان مبتلا به اتیسم بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع علّی-مقایسه ای بود . تعداد 60 والد (30 والد کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و 30 والد کودک مبتلا به اختلال اتیسم) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از شاخص استرس والدگری- فرم کوتاه ( آبیدین، 1983) و پرسشنامه صفت و حالت بیان خشم ( اسپیلبرگر، 1999) جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی برای دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد نمرات ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻭﺍﻟﺪﮔﺮی و مهارت های خودنظم دهی خشم در والدین کودکان مبتلا به اختلال اتیسم به طور معناداری بالاتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود (05/0 P< ). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که والدین کودکان مبتلا به اتیسم در مقایسه با والدین کودکان بیش فعال استرس والدگری بیشتری را تجربه می کنند و والدین کودکان بیش فعال از مهارت های خود نظم دهی خشم کمتری برخوردارند، که می تواند ناشی از نیاز های خاص این کودکان باشد. بدین ترتیب طراحی و اجرای مداخلات مناسب روان شناختی و آموزشی برای والدین این کودکان می تواند تا حد زیادی راهگشا باشد.
اثربخشی قصه گویی دیالکتیکی بر مهارت پرسشگری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
178 - 191
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی اجرای برنامه قصه گویی دیالکتیکی بر بهبود مهارت پرسشگری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر ارومیه پرداخته است. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 98-97 بوده است . از بین مدارس شهر ارومیه دو مدرسه (از یک مدرسه یک کلاس 30 نفری بعنوان گروه آزمایش و از مدرسه دیگر یک کلاس 30 نفری بعنوان گروه کنترل) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گروه کنترل، در ساعت مربوط به درس انشاء آموزش سنتی و برای گروه آزمایش، در ساعت مربوط به همین درس قصه گویی دیالتیک اجرا شد برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه چند بعدی بک و جی ساپ استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجرای برنامه قصه گویی دیالکتیکی در بهبود پرسشگری دانش آموزان مؤثر است. آموزش قصه گویی با روش دیالکتیک در بهبود مهارت تفکر پرسشگری دانش آموزان نقش مهمی دارد. این روش آموزشی می تواند در مدارس کشور برای پرورش مهارت پرسشگری دانش آموزان مورد استفاده معلمان قرار گیرد.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه بر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسئله موفقیت و عدم موفقیت در امر تحصیل از مهم ترین دغدغه های هر نظام آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهرستان لارستان بود. روش کار: پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر لارستان در نیمسال اول سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان این دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 400 دانش آموز انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از آزمون همبستگی متعارف و رگرسیون چندگانه بوسیله SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند عملکرد تحصیلی را می توان با ترکیب خطی متغیرهای پیش بین، پیش بینی نمود. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، 22 درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی به کمک متغیرهای پیش بین (هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه) قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توجه به حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه دانش آموزان می تواند حاوی نکات مفیدی به منظور بهبود وضعیت آموزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان باشد. لذا ضروری است که مدارس و مراکز مشاوره با توجه به عملکرد تحصیلی دانش آموزان و آگاهی از عوامل موثر بر آن، برنامه های خاص، مدون و دقیق را تدوین نمایند تا با ایجاد زمینه مناسب برای به فعلیت رساندن استعداد های بالقوه دانش آموزان، زمینه رشد و شکوفائی هر چه بیشتر آنها فراهم گردد.
توانمندی های مدل انرژی آزاد مغز نسبت به مدل های شبکه های معنایی و ACT-R(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدل های مختلف شناختی که نمایان گر فرایندهای شناختی مغز هستند در حوزه هایی مانند روان شناسی و هوش مصنوعی پیشنهاد شده که موارد استفاده فراوانی هم دارند. با توجه به اهداف ارائه این مدل ها که مهم ترین آنها مطالعه ویژگی های مغز در فرایند انجام عملکردهای عالی شناختی، بازتوان بخشی بیماران و هوشمندسازی ماشین هاست، نیاز است تا مدل های پیشنهادی مورد بررسی و مقایسه دقیق قرار گیرند. روش کار: در این پژوهش از طریق جمع آوری داده های کتابخانه ایی اطلاعات مربوط به سه مدل شناختی یعنی مدل های شناختی شبکه های معنایی ((ACT-R) Adaptive Control of Thought-Rational) و انرژی آزاد مغز بررسی شدند. یافته ها: مدل شبکه های معنایی امکان تولید دانش معنایی (اخباری) را دارد. مدل ACT-R که یکی از کاربردی ترین مدل های شناختی انسان است، امکان تولید دانش های اخباری و رویه ایی (مهارتی) را فراهم می کند. مدل های شبکه های معنایی و انرژی آزاد، نیازمند برنامه نویسی هستند، در حالی که مدل ACT-R در قالب یک نرم افزار کاربردی ارائه شده است. مدل انرژی آزاد مغز ضمن تولید انواع دانش های اخباری، تولیدی و شرطی با بروزرسانی مفاهیم و ادراکات حسی دریافتی و نیز فرضیه های پیشین مبتنی بر استنباطات احتمالی بیزی، و بر اساس کمینه سازی انرژی آزاد مغز، مشابه استنباطات انسانی عمل می کند. نتیجه گیری: علی رغم پیچیدگی مدل انرژی آزاد ولی با توجه به جامعیت بیشتر آن، در توصیف عملکردهای شناختی مانند ادراک، یادگیری، توجه، تصمیم سازی و همچنین تحلیل بیماری های شناختی انسان می تواند نتایج بهتر و گسترده تری به دست دهد.
مقایسه برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر مکانیسم های دفاعی و علائم افراد دچار اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
143-154
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر مکانیسم های دفاعی و علائم افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی شهرهای تهران و گرگان تشکیل می دادندکه دارای پرونده فعال در فصل پاییز و زمستان سال 98 بودندکه از این تعداد 45 نفر از افراد به صورت در دسترس انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دفاعی (آندرز و همکاران، 1993) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری از لحاظ نمرات مکانیسم های دفاعی و علائم اضطراب اجتماعی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0 p > ). به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت درمان برنامه زمانی پارادوکسی و شناختی رفتاری باعث کاهش مکانیسم های دفاعی و علائم در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شده اند.
تدوین و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه یادگیری سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه یادگیری سازنده گرایی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی می باشد که از روش تحلیل محتوای Braun, V., & Clarke, V. (2006) بهره جسته است. شرکت کنندگان این پژوهش را 22 نفر از متخصصان موضوعی تشکیل می داد که به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. استراتژی انتخاب این محققان بر اساس میزان ارتباط مقالات و پژوهش های چاپ شده این محققان در راستای موضوع تحقیق بود. یعنی محققانی انتخاب شدند که بیشترین ارتباط را از لحاظ نظری و پژوهشی با موضوع داشتند. قاعده اشباع نظری هم به عنوان مبنای تعیین تعداد شرکت کنندگان پژوهش تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نرم افزار مورد استفاده برای تحلیل MAXQDA2018 بوده است. روایی یافته ها بر اساس مؤلفه روایی محتوا (CVI) و پایایی یافته ها بر اساس آزمون ضریب کاپا مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش منجر به شناسایی ده مؤلفه شد که عبارت بودند از: موضوع، مشارکت، یادگیرنده محوری، فعال سازی، بافت یادگیری، پشتیبانی، دانش و تجربه، ارائه، کاربست و ارزشیابی که در کنار هم الگوی آموزشی مبتنی بر سازنده گرایی را تشکیل می دهند. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود از الگوی حاضر به منظور افزایش میزان مشارکت و تعامل دانش آموزان در کلاس درس استفاده شود.
Investigating the Relationship between Mindful Parenting and Behavioral Problems with Parenting Stress, Quality of Mother-Child Relationship and Health(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the mediating role of parenting stress, quality of the mother-child relationship, and maternal mental health in the relationship between mindful parenting and behavioral problems of preschool children. This research was carried out spatially in Ardabil and in terms of time in the fall of 2020. The type of research is descriptive-correlation. The statistical population of the study is 433 mothers of preschool children in Ardabil schools. The sample size was 204 people and they were selected by simple random sampling. Five questionnaires including general health, child-parent relationship, stress-parenting, child behavioral checklist, and mindful parenting questionnaire were distributed among the research samples. The results show that the relationship between mindful parenting with parenting stress, mindful parenting with maternal mental health, and also mindful parenting with the quality of the mother-child relationship is significant (sig <0.05).