فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۴۱ تا ۶٬۵۶۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۴۷-۲۴۰
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انگیزش یکی از مهم ترین منابع قدرتمند تکانه ای است که رفتار یادگیرندگان را در آموزشگاه تحت تأثیر قرار می دهد و قدرت و پایداری رفتار را همراستا با عواملی مانند خودتنظیمی هیجانی تعیین می کند؛ لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری خودتنظیمی هیجانی با عملکرد درس شیمی با میانجی گری انگیزش یادگیری شیمی در دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 275 دانش آموزان دختر متوسطه دوم پایه یازدهم، 11 مدرسه دولتی شهر محمودآباد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 275 نفر به عنوان حجم نمونه به روش تمام شمار دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انگیزش یادگیری شیمی سالتا و کلوگلیوتیس (2015)، پرسشنامه خودتنظیمی ﻫﯿﺠﺎن گراس و جان (2003) و نمره درس شیمی جهت عملکرد تحصیلی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات رگرسیونی ساختاری با نرم افزار SPSS18 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که انگیزش یادگیری شیمی و خود تنظیمی هیجانی بر عملکرد درس شیمی در دانش آموزان اثر مستقیم دارند. همچنین انگیزش یادگیری شیمی بر عملکرد درس شیمی با واسطه گری خود تنظیمی هیجانی در دانش آموزان اثر معنی داری دارد. به طور کلی مدل پژوهش تایید شد و متغیرهای پژوهش توان پیش بینی 33 درصدی از متغیر عملکرد درس شیمی را دارا بودند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی و هیجانی در تبیین عملکرد درس شیمی است.
تحلیل نگرش، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و باورهای انگیزشی دانش آموزان دوره ابتدایی در درس ریاضی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تحلیل نگرش، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و باورهای انگیزشی دانش آموزان ششم ابتدایی در درس ریاضی، شهر بندرلنگه انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پسر و دختر ششم ابتدایی در سال تحصیلی 99-1400، مجموعاً 800 نفر (475 نفر پسر و 325 دختر) بودند، می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 250 نفر تعیین شد. برای انتخاب نمونه مورد نیاز، روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مورداستفاده قرار گرفت. ابزار تحقیق شامل دو پرسشنامه محقق ساخته که یکی برای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، باورهای انگیزشی و دیگری برای نگرش ریاضی بود، استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری داده های تحقیقی در سطح توصیفی از همبستگی پیرسون و در سطح استنباطی از آزمون های رگرسیون چند متغیره و t دو نمونه مستقل، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، بین نگرش دانش آموزان در خصوص یادگیری ریاضی و راهبرد یادگیری خودتنظیمی و باورهای انگیزشی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (P<0/01). همچنین پاسخ های دانش آموزان در حیطه نگرش به یادگیری ریاضی، شناختی، فراشناختی، جهت گیری به هدف و اضطراب با توجه به جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین پاسخ های خودکارآمدی و ارزش گذاری درونی تفاوت وجود دارد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغ ننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان انجام شد . روش: پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به صرع مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1399 بود. بر این اساس 60 نفر (22 مرد و 38 زن) در دو گروه 30 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل و به روش گمارش تصادفی تقسیم شدند. گروه آزمایش به شیوه کارآزمایی بالینی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دوبار در هفته و با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس تعدیل شده استیگمای بیماری ریتچر (2003) جهت گردآوری داده ها مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب مرگ (P=0/05 ) و داغ ننگ (P=0/01) و مولفه های آن از جمله تنهایی (P=0/01)، تأیید تصورات قالبی (P=0/01)، تجربه تبعیض اجتماعی (P=0/05) و کناره گیری از اجتماع (P=0/05) را نشان می دهد . بنابراین استفاده از درمان شناختی- بر اضطراب مرگ و داغ ننگ و مولفه های آن از جمله تنهایی، تأیید تصورات قالبی، تجربه تبعیض اجتماعی، کناره گیری از اجتماع آزمودنی های گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است . نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری باعث کاهش اضطراب مرگ و داغ ننگ در بیماران مصروع شهرستان بوکان شد.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر رفتار درمانی شناختی و رویکرد غنی سازی زناشویی گاتمن بر شفقت ورزی و روشن سازی افکار در زنان متأهل افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:افسردگی حالتی خلقی شامل بی حوصلگی و بی علاقگی است و می تواند بر افکار، رفتار و احساسات تأثیر بگذارد. این پژوهش با هدف مقایسه رویکرد رفتار درمانی شناختی با رویکرد درمان گاتمن بر شفقت ورزی و روشن سازی افکار در زنان متاهل افسرده انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون بود. نمونه گیری با استفاده از ملاک های ورود و خروج صورت گرفت، جامعه آماری شامل زنان متاهل افسرده مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیوند استان البرز در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس نمونه آماری شامل 45 نفر از زنان متاهل افسرده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. افراد در هر دو گروه طی 24 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت ننمود. آزمودنی ها به ابزارها ی پژوهش شامل مقیاس شفقت ورزی نف (2003) و مقیاس روشن سازی افکار هالون و کندال (1980) پاسخ دادند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داددرمان مبتنی بر رفتار درمانی شناختی و غنی سازی زناشویی گاتمن نسبت به گروه کنترل، میانگین روشن سازی افکار، شفقت ورزی و ابعاد شفقت ورزی تاثیر داشته است. درمان مبتنی بر غنی سازی زناشویی گاتمن نسبت به رفتار درمانی شناختی در مؤلفه های روشن سازی افکار، شفقت ورزی و ابعاد شفقت ورزی تاثیر بالاتری داشت. نتیجه گیری: رویکرد گاتمن نسبت به رویکرد رفتار درمانی شناختی تاثیر بیشتری بر روشن سازی افکار و شفقت ورزی داشت و همچنین باعث کاهش افسردگی در زنان متاهل شد.
استفاده از اصول یادگیری به منظور بهبود رفاه افراد، گروه ها و جوامع
حوزههای تخصصی:
یادگیری همواره فرایندی مهم و موردتوجه بوده است. دانشمندان و صاحب نظران بسیاری در این زمینه اظهارنظر، پژوهش و نظریه پردازی نموده و به شناسایی مجموعه ای کوچک اما قدرتمند از قوانین و عواملی که تأثیر آن ها را بر رفتار تعدیل می کند، پرداخته اند. این رویه می تواند کاربرد های فراوانی را در زندگی انسان ها و دیگر موجودات ایفا نماید. روش ها، آثار و اصول برگرفته از مفاهیم روان شناسی یادگیری، رفتار انسان را هدایت کرده و می تواند به ما در حفظ زندگی و بهبود رفاه کمک کنند. روان شناسان در حوزه کاربرد یادگیری عملکردی، موفقیت های بسیاری را در خصوص تغییرات رفتاری در افراد و سطوح گروه های کوچک، و نیز تا حدودی در تغییر رفتار سیستم های بزرگ تر مانند شرکت ها، جوامع یا گونه ها، به دست آمده آورده اند. برخی از مؤثرترین روش های درمانی در درمان های بالینی روش هایی را شامل می شوند که از روش مطالعات روان شناسی یادگیری نشات گرفته اند؛ بنابراین با توجه به ارزش کاربردی این حوزه، در این پژوهش به مرور مطالعات، یافته ها و نتایج برخی محققین در کاربرد اصول یادگیری و بهبود رفاه افراد، گروه ها و جوامع پرداخته می شود.
تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر (با عملکرد پایین در درس ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۱۸۶-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی نشان داده اند که باورهای جنسیتی ریاضی بر عملکرد ریاضی دختران اثر گذاشته و منجر به افت نمرات ریاضی و علاقه آنان به سودمندی ریاضی می شود. اما پیرامون بررسی تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خود تعیین گری بر عملکرد و باورهای نسیتی ریاضی دانش آموزان دختر شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر با عملکرد پایین انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم (دارای عملکرد پایین در درس ریاضی) منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران سال تحصیلی 98-99 بودند، 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (16 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه باورهای تحصیلی لدر و فورگز (2002) بود، برای گروه آزمایش، آموزش بسته توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. برای آموزش توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری از بسته ملک زاده، حجازی وکیامنش (1400) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس مختلط انجام گرفت. یافته ها: یافته های آماری نشان دادکه استفاده از بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خود تعیین گری در بهبود عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر با عملکرد پایین در این درس مؤثر بوده است (0/01>P). نتیجه گیری: دانش آموزان دختر که در جلسات آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری شرکت کردند در درس ریاضی، عملکرد بهتری نشان داده و باورهای جنسیتی ریاضی آن ها در این درس بهبود یافت، باتوجه به تأثیر بسته آموزشی توانمندسازی با رویکرد خودتعیین گری بر عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان دختر، استفاده از این برنامه آموزشی برای بهبود عملکرد و باورهای جنسیتی ریاضی دانش آموزان در مدارس با گروه های مختلف و تعداد بیشتر پیشنهاد می شود.
اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر اضطراب مزمن و تمایزیافتگی در مبتلایان به اختلالات روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۳۹۰-۱۳۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد نشان می دهد تمایزیافتگی کم در خانواده منجر به اضطراب در کل خانواده شده و بر عملکرد اجتماعی و علائم روان تنی فرزندان تأثیر دارد. علی رغم وجود پژوهش های زیادی که تأثیر خانواده درمانی سیستمی بر پیامدهای آسیب شناختی مختلف از جمله افزایش تمایزیافتگی و افزایش سلامت روانشناختی پرداخته است، اما مطالعات اندکی تأثیر آن را در مبتلایان به اختلالات روان تنی بررسی کرده اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف کارآمدی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر اضطراب مزمن و تمایزیافتگی در مبتلایان به اختلالات روان تنی (میگرن، اختلالات گوارشی و اختلالات قلبی عروقی) انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سه نوع اختلال روان تنی شامل میگرن، اختلال گوارشی و اختلالات قلبی عروقی مراجعه کننده به مراکز درمانی بیمارستان شریعتی تهران و مرکز قلب تهران، در سال 1399 تشکیل دادند. 30 نفر از افراد واجد ملاک های ورود و خروج از پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. همه آن ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های اضطراب بک و فرم کوتاه تمایز خود اسکورون و فریدلندر را تکمیل کردند. گروه آزمایش در معرض مداخله خانواده درمانی سیستمی بوئن قرار گرفت. در نهایت پس از جمع آوری اطلاعات برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نسخه ی 19 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در هر دو متغیر اضطراب و تمایزیافتگی و همه مؤلفه های آن ها بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (0/01 >P). به این معنی که مداخله خانواده درمانی سیستمی بوئن باعث کاهش اضطراب و افزایش تمایزیافتگی گروه آزمایشی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روش خانواده درمانی سیستمی بوئن در درمان اضطراب مزمن و تمایزیافتگی بیماران روان تنی کمک کننده مؤثر است. از این رو آگاهی روانشناسان، مشاوران، خانواده درمانگران و سایر متخصصان از این درمان در جهت بهبود اضطراب و تمایزیافتگی بیماران روان تنی مفید است.
اثربخشی الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایتمندی زناشویی در زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایتمندی زناشویی در زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد شهر اصفهان در تابستان 1399 بود. تعداد 30 زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت (10 جلسه) دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)؛ طرحواره های ناسازگار اولیه (EMSQ) و رضایتمندی زناشویی (MSQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایتمندی زناشویی زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد تاثیر دارد (0001≥P؛ 70/0=Eta؛ 84/57=F). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، الگوی درمانی حاضر با بهره گیری از مفاهیم طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت می تواند به عنوانی درمانی کارآمد در جهت افزایش رضایتمندی زناشویی زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر استرس والدگری مادران و پذیرش والدینی کودکان تیزهوش پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر استرس والدگری مادران و پذیرش والدینی کودکان تیزهوش پرخاشگر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کودکان پسر تیزهوش پرخاشگر 12-8 سال در شهر تهران در سال 1400 بود که 30 کودک با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند و مادران آن ها در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، مداخله تحلیل رفتار متقابل را طی 8 جلسه 120 دقیقه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استرس والدگری (آبیدین 1990) و پرسشنامه طرد- پذیرش والدین (رونر 2007) استفاده شد. داده های با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله تحلیل رفتار متقابل در کاهش استرس والدگری مادران و افزایش پذیرش والدینی کودکان تیزهوش پرخاشگر تأثیر داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر استرس والدگری (33/10=F) و پذیرش والدینی (50/34=F) معنادار بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت آموزش تحلیل رفتار متقابل از طریق شناخت ارزش های وجودی و بهبود ارتباطات بین فردی منجر به کاهش استرس والدگری و افزایش پذیرش والدینی کودکان تیزهوش پرخاشگر می شود.
رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی با واسطه دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
82 - 91
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی با واسطه دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بود که در 1400 در این شهر زندگی می کردند و حداقل دو سال از مدت ازدواج آنها سپری شده بود. در این مطالعه تعداد 100 زوج (200 نفر) به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های دلبستگی بزرگسالان ، ترس از صمیمت، دیدگاه فهمی زوجی (DPTS) و تعارضات زناشویی (MICQ) استفاده شد و نتایج با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری 3Smartpls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت می توانند بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی نقش میانجی ایفا نمایند. با توجه به اثرات تعارضات زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور پیشگیری و درمان تعارضات زناشویی فراهم سازد و بنظر می رسد که دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت از جمله عوامل موثر بر ایجاد تعارضات زناشویی می باشند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل رفتار درمانی دیالکتیک، براضطراب، افسردگی و خشم همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
195 - 203
حوزههای تخصصی:
از عوارض مهم جنگ ، بروز مشکلات جسمی و روانی برای جانبازان و همسران آنهاست. بیشتر مسئولیت مراقبت از جانبازان بر عهده همسران آنهاست و این مسئولیت سلامت و کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده و زمینه های بروز اختلالات هیجانی مانند، اضطراب، افسردگی، خشم را در آنها فراهم می آورد. هدف: پژوهش حاضر با تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان مبتنی برمدل رفتاردرمانی دیالکتیک، براضطراب، افسردگی و خشم همسران جانبازان انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل روی 20 نفر از همسران جانبازان که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد.ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس خشم اشپیلبرگ، پرسشنامه افسردگی بک(BDI)و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر. گروه آزمایش در 8 جلسه گروهی آموزش تنظیم هیجان مبتنی برمدل رفتاردرمانی دیالکتیک را دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند راهه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد میانگین پس آزمون اضطراب، افسردگی و خشم همسران جانبازان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (0/05≥ P ). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان با روش رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک روش درمانی مورد استفاده باشد. واژگان کلیدی: رفتاردرمانی دیالکتیک، اضطراب، افسردگی، خشم، همسران جانبازان
اثربخشی درمان ترکیبی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده، تنظیم هیجان شناختی و فشار خون بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
159 - 167
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جهان بیماری های مزمن پزشکی هستند. هدف پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده و تنظیم شناختی هیجان و فشارخون بیماران کرونر قلبی بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران قلبی مراجعه کننده به مطب تخصصی قلب و عروق در شهر مشهد بود که از بین آنها حداقل 30 نفر و برای هر گروه 15 نفر از بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی ، در نیمه اول سال 1400 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نیلسون (1388)، اندازه گیری فشارخون توسط دستگاه دیجیتال 44 BEURER-B استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه های مزبور با استفاده از نرم افزار 26 SPSS به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. در همین راستا از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر بخشی روش ترکیبی درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی بر سه متغیر موردنظر است (05/0> P). مؤلفه های درماندگی آموخته شده، تنظیم شناختی هیجان و فشارخون به صورت ناکارآمد می توانند زمینه ساز و تداوم بخش بیماری قلبی باشند. لذا در کنار دارودرمانی می توان از مداخله ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی جهت جلوگیری از عود این بیماری مزمن استفاده کرد.
پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان طی دوران کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی در معلمان یک پدیده روان شناختی مزمن خستگی و بی علاقگی است که دوران همه گیری کرونا از نظر فشردگی برنامه های آموزشی ممکن است در این زمینه تأثیرگذار باشد. از جمله عواملی که باعث سازگاری موثر با عوامل خطر می شود و می تواند نقش موثری در کاهش فرسودگی شغلی داشته باشد، تاب آوری و بهزیستی روانشناختی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه دوم شاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان تعداد 357 نفر از معلمان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به دلیل تعطیلی مدارس پرسش نامه ها از طریق شبکه های مجازی با توزیع لینک آنلاین در اختیار نمونه آماری قرار داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی شغلی، مقیاس تاب آوری و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. از تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر پیش بین، یعنی تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با متغیر ملاک (فرسودگی شغلی معلمان) رابطه منفی و معنی داری دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر چه میزان تاب آوری و بهزیستی روانشناختی بالاتر باشد، میزان فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 پایین تر خواهد بود.
بررسی بازنمایی فرهنگی زنان در حوزه اختلالات روانی در دهه نود سینمای ایران: روش تحلیل گفتمان، رویکرد پدام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
597 - 613
حوزههای تخصصی:
هدف: زنان و مسائل مربوط به آنان در سالهای اخیر بیش از گذشته مورد توجه رسانه ها قرارگرفته است. همچنین توجه به موضوع «اختلالات روانی در زنان»، به عنوان پدیده ای چندوجهی و امری فرهنگی-اجتماعی، یکی از پرچالش ترین موضوعات قابل بررسی در سینما و تلویزیون است؛ لذا مقاله حاضر برآن است تا از میان گفتمان های موجود در این حوزه، رویکرد فرهنگی بازنمایی شده در فیلم های دهه نود سینمای ایران را استخراج نماید. روش پژوهش: روش استفاده شده جهت بازنمایی فرهنگی اختلالات روانی در این پژوهش تحلیل گفتمان با رویکرد «پدام» است. یافته ها: نتایج این تحلیل نشان می دهد که کارگردانان برای کاراکترهای دارای اختلال روانی در فیلم های خود، ویژگی های مشترکی چون زنانی ضعیف، ناتوان و درمانده، رفتار نامتعارف، بی اعتمادی این افراد نسبت به دیگران و عدم توانایی برقراری تعامل سالم و همچنین نوعی تنهایی و جدا افتادگی این افراد از جامعه را به عنوان مشخصه های فرهنگی جهت بازنمایی انتخاب کرده اند. نتیجه گیری: موضوع "اختلال روانی در زنان" برای به تصویر کشیدن بیش از پیش آسیب پذیرتر بودن زنان در جامعه امروز ایران، به عنوان گفتمان اصلی فیلم ها بازنمایی شده است. این گفتمان حاکم همسو با نظریه روان درمانی فمینیسم است.
Testing the Model of Direct and Indirect Effects of Self-Esteem and Communication Skills on the Sexual Satisfaction of Female Nurses in Shiraz: The Mediating Role of Hidden Communication Aggression(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: Considering the effects of hidden communication aggression and its consequences on the couple's relations, reducing it can diminish its consequences. The present study aimed to examine the model of direct and indirect effects of self-esteem and communication skills on sexual satisfaction with mediating role of hidden aggression dimensions of spouses in female nurses of public and private hospitals in Shiraz city. Methods: The study sample consisted of 310 female nurses selected through the two-stage random cluster sampling method. The research method was correlational, and the research tools were the Self-Esteem Scale (SES), the Marital Social-Skills Inventory (MSSI), the Hidden Communication Aggression Scale (HCAS), and the Sexual Satisfaction Scale for Women (SSSW). Data analysis was done using Pearson's correlation coefficient and structural equation modeling. Results: The results showed that there was a significant relationship in the direct paths of self-esteem to the social image sabotage, self-esteem to emotional withdrawal, communication skills to emotional withdrawal, self-esteem to sexual satisfaction, communication skills to sexual satisfaction, social image sabotage to sexual satisfaction, and emotional withdrawal to sexual satisfaction, but the relation of communication skills to the social image sabotage was not significant (P=0.41). Also, the mediating role of emotional withdrawal was significant between self-esteem and sexual satisfaction (P=0.006, b=0.038) and between communication skills and sexual satisfaction (P=0.006, b=-0.062) at P<0.05. But the mediating role of the social image sabotage variable was not significant between communication skills and sexual satisfaction (P=0.20, b=0.027) and between self-esteem and sexual satisfaction (p=0.06, b=-0.034). Conclusion: Researchers interested in this field are suggested to examine the effect of home violence and especially covert violence in other psychological variables so that the results of this type of violence in married life can be better recognized. The results of this research on self-esteem showed that people with high self-esteem have higher quality and satisfaction in their relationships and married life. Thus, those responsible for the education and upbringing of people since childhood (family, teachers, counselors, etc.) should attempt to increase this spirit in people and make the increase of this spirit in the individual a priority of their work
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر تروما بر افکار خودکشی و تحریف های شناختی افراد با سابقه خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر تروما بر افکار خودکشی و تحریف های شناختی جوانان با سابقه خودکشی بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. از این رو، جامعه آماری پژوهش شامل افراد 18 تا 25 ساله با سابقه خودکشی بود که در سال 1401 به یک مرکز مشاوره و روان درمانی خصوصی در منطقه 10 تهران مراجعه کرده بودند و به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ترومای مانارینو و همکاران (2014) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحریف های شناختی الیس (2000) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد.یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری در تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در متغیر تحریف های شناختی (15/7 = F و 001/0 = P) و افکار خودکشی (40/7 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که مداخله به کار رفته در این پژوهش یعنی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تروما به عنوان متغیر مستقل به طور معناداری باعث وقوع تغییرات در متغیرهای وابسته (تحریف های شناختی و افکار خودکشی) شده است.نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که برای درمان جوانان با سابقه خودکشی، درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر تروما می تواند مفید واقع شود.
بررسی کیفیت زندگی حرفه ای روان درمانگران مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف کیفیت زندگی حرفه ای یکی از عوامل مهم تعیین کننده رضایت شغلی و بیمار در میان روان درمانگران است. کیفیت پایین زندگی حرفه ای می تواند به فرسودگی شغلی و خستگی شفقت منجر شود. با این حال، عوامل مرتبط با کیفیت زندگی حرفه ای در روان درمانگران هنوز به وضوح ارزیابی نشده است. هدف این پژوهش بررسی کیفیت زندگی حرفه ای روان درمانگران شاغل در مشهد بود. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت زندگی حرفه ای در روان درمانگران شاغل در شهر مشهد بود. مواد و روش ها این مطالعه مقطعی و توصیفی بر روی 184 نفر از روان درمانگران شاغل در شهر مشهد انجام شد که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و شغلی و مقیاس کیفیت زندگی حرفه ای بود که شامل رضایت از زندگی حرفه ای، آسیب استرس تروماتیک ثانویه و خستگی از شفقت بود. ارتباط بین متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن ارزیابی شد. یافته ها در این مطالعه 184 روان درمانگر شاغل در شهر مشهد (49/5 درصد مرد و 50/5 درصد زن) با میانگین سنی 7/6± 37/4 سال و سابقه کاری ۶/۶ ± 6/5 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. بیش از نیمی از شرکت کنندگان رضایت از شفقت متوسط داشتند. میزان فرسودگی شغلی و استرس ثانویه حادثه و خستگی از شفقت در اکثر شرکت کنندگان پایین بود. ارتباط معنادار و مستقیم بین فرسودگی شغلی، استرس ثانویه حادثه و خستگی از شفقت و ارتباط معکوس بین رضایت از شفقت و فرسودگی شغلی، استرس ثانویه حادثه و خستگی از شفقت وجود داشت. ارتباط سن، جنسیت، رویکرد درمانی و سابقه کار با عوامل کیفیت زندگی حرفه ای معنادار نبود. نتیجه گیری یافته های مطالعه حاضر نشان داد استرس ثانویه حادثه و خستگی از شفقت از عوامل مؤثر بر افزایش فرسودگی شغلی بودند و می توانند در اقدامات پیشگیرانه استفاده شوند.
دیدگاه پرستاران بخش کرونای بیمارستان های شهر یزد ازمفهوم مراقبت مشفقانه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: در همه گیری کووید-19پرستاران نقش اصلی مراقبت را در تیم درمان برعهده داشتند مفهوم مراقبت به عنوان جوهره پرستاری شناخته شده و امروزه مراقبت مشفقانه با تاکیدی که بر ارزشهای اخلاقی و انسانی دارد بطور ویژه ای مطرح گردیده است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف کاوشی بر دیدگاه پرستاران شاغل در بخش کووید-19، درخصوص مراقبت مشفقانه انجام گرفت تا با شناساندن این نوع مراقبت، بتوان خدمات بهتری به بیماران ارائه نمود. روش : روش پژوهش حاضر، کیفی و براساس راهبرد پدیدارشناسی توصیفی بوده و نمونه پژوهش از بین پرستاران شاغل در بخش کووید-19 بیمارستانهای شهدای کارگر وشهید رهنمون یزد بر اساس نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع داده ها یعنی تا نفر شانزدهم (16) ادامه یافت. مصاحبه ها با رعایت اصول اخلاقی و کسب اجازه از مصاحبه شوندگان ضبط و کلمه به کلمه نوشته شد. برای تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده گردید. یافته ها: پس از استخراج مفاهیم، و تحلیل آنها، 17مقوله فرعی و درنهایت 9 مقوله اصلی شامل داشتن دید انسانی به بیمار، شفقت الهی، شفقت عجین شده با پرستاری، تحمل پریشانی، همدردی، رفتار مشفقانه، قانون عمل و عکس العمل، عدم اجبار و توجه مشفقانه استخراج شد. نتیجه گیری: ، پژوهش حاضر نشان داد که مراقبت مشفقانه یک فرآیند ذاتی، انسانی و معنوی است که لازمه آن، داشتن یکسری از مهارت های ویژه است، از نتایج این پژوهش می توان جهت شناساندن وگسترش این نوع مراقبت در مراکز درمانی و بالتبع آن رسیدگی بهتر به بیماران و بهبودی سریعتر آنان بهره جست.
پیش بینی رفتارهای خودآسیبی بر اساس کنترل تکانه، شرم درونی شده و نشخوارفکری در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
45 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش بینی رفتارهای خودآسیبی بر اساس کنترل تکانه، شرم درونی شده و نشخوارفکری در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل رگرسیونی بود. جامعه آماری پژوهش نوجوانان 14 تا 18 سال مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب شهر تهران در سال 1401 با تعداد 1365 نفر بود. جهت گزینش نمونه پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده 300 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های آسیب به خود، تکانشگری، نشخوار فکری و شرم درونی شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده با رفتارهای خودآسیبی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. شرم درونی شده بیشترین و تکانشگری حرکتی کمترین پیش بینی کنندگی را داشت. در این پیش بینی نشخوار فکری سهمی نداشت. کاهش کنترل تکانه و افزایش شرم درونی شده سبب افزایش رفتارهای خودآسیبی در نوجوانان شد. با تکیه بر یافته های پژوهش استفاده از آموزش برنامه های کاهش تکانشگری در مقابله با شرم درونی شده و مشکلات وابسته پیشنهاد می شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر چمستان در سال تحصیلی 99-98 بود. نمونه های پژوهش شامل 30 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه هایی که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شده بود، عبارت بودند از: مقیاس انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (۱۹۹۲) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982). برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میانگین های نمرات انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) یک روش مؤثر در افزایش انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان است.