فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۶۱ تا ۳٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
93 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان گروهی روان شناسی مثبت نگر بر تاب آوری و اضطراب مرگ در بین افراد مبتلابه بیماری کرونا بود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی از نوع پژوهش های نیمه از مایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران بستری در بیمارستان قائم واقع در شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ بود. با توجه به جامعه آماری تعداد ۳۰ نفر (هر گروه ۱۵ نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. جهت سنجش متغیرها از ابزار پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰) و تاب آوری کو نور و دیوید سون (۲۰۰۳) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر مثبت نگری بر تاب آوری با ۷۹۹/۳۱=F(1,37) و اضطراب مرگ با ۴۶۷/۴۶=F(1,37) افراد تأثیر داشته است که این مقادیر (۰٫۰۱α≤) معنادار بوده است.بحث و نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان گفت درمان روان شناسی مثبت نگر برافزایش تاب آوری و کاهش اضطراب مرگ مؤثر بوده و می توان از این درمان در جهت افزایش تاب آوری و کاهش اضطراب مرگ در افراد مبتلابه بیماری کرونا استفاده کرد.
مرور نظام مند و فراترکیب پژوهش های مرتبط با عوامل موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران بین سال 1381 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۸-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف الگوهای موثر بر مصرف مواد مخدر در ایران و ارائه راهکارهای مناسب بر پایه پژوهش های پیشین بود. روش: روش این پژوهش توصیفی (مرور نظام مند) و تحلیلی (کیفی و از نوع فراترکیب) بود. جستجوی سیستماتیک مقالات منتشر شده داخلی در یکی از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه بانک اطلاعات نشریات کشور، و غیره با هدف تعیین اسناد معتبر، موثق، و مرتبط در بازه زمانی سال 1381 تا 1400 صورت گرفت و 89 مقاله استخراج گردید که در گام بعدی بر اساس قواعد روش شناختی فراترکیب تعداد 58 مقاله مرتبط انتخاب گردید. ارزیابی کیفیت نتایج (روایی) از طریق مشورت با چند نفر خبره و ارزیابی پایایی با استفاده از شاخص کاپا صورت گرفت. یافته ها: نتایج توصیفی نشان داد که میانگین سنی شروع مصرف مواد مخدر در ایران در دوره نوجوانی و جوانی است. همچنین، اولین تجربه آشنایی با مواد مخدر از طریق بستگان و دوستان بوده و عواملی مانند خرده فرهنگ قومی، هنجارهای اجتماعی، عوامل زمینه ای-جمعیتی، عوامل فردی-روانی، ناکامی اجتماعی، رفتار پرخطر، هم نشینی افتراقی، اجتماعی شدن، سبک فراغتی، کنترل اجتماعی، برچسب اجتماعی، آنومی اجتماعی و اقتصادی، ضعف سیاست گذاری، و اختلال های ساختاری-کارکردی بر مصرف مواد مخدر تأثیرگذار بودند. به عبارت کلی، فراترکیب مذکور در قالب 6 مضمون سازنده و 19 مضمون پایه با کدهای اولیه احصایی مرتبط انجام گرفت. نتیجه گیری: شیوع مصرف مواد مخدر و تبدیل شدن آن به هنجار و اسلوب زیست، دارای پیچیدگی در شرایط علّی است و راهکارهای آن نیز بایستی مبتنی بر سیاست گذاری همه جانبه نگر و فراگیر در حوزه های مختلف از قبیل خانواده، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، و آموزش عمیق اجتماعی مرتبط با مسئله مذکور باشد.
تاثیر روش انیمیشن داستانی بر انگیزش تحصیلی و یادگیری درس فارسی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
140 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر روش انیمیشن داستانی بر انگیزش تحصیلی و یادگیری درس فارسی دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی شهرستان دامغان بود که از بین آها تعداد 30 نفر با توجه به ملاکهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون مقیاس انگیزش یادگیری علم توان، چین و شی (2005) و پرسشنامه محقق ساخته یادگیری درس فارسی را تکمیل کردند و در طول فرایند مداخله گروه آزمایش روش انیمیشن داستانی طی دو ماه در 8 1جلسه 30 دقیقه ای دریافت و گروه گواه آموزش معمول روزانه را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss.24 و آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد گروه دریافت کننده روش انیمیشن داستانی در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه افزایش معناداری در انگیزش و یادگیری درس فارسی نشان دادندبدین معنا که استفاده از انیمیشن داستانی در بهبود انگیزش تحصیلی و یادگیری مؤثر بوده است(05/0> p ) . براساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که روش انیمیشن داستانی منجر به بهبود انگیزه و یادگیری درس فارسی دانش آموزان پایه اول ابتدایی می شود.
اثربخشی آموزش خرد بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی در زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
مقایسه فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری، سوگیری توجه در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
65 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه فعالیت نظام های مغزی/رفتاری، سوگیری توجه در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب و عادی انجام شده است. پژوهش حاضر، یک مطالعه علی مقایسه ای است که جامعه آماری آن ۴۸۰ نفر از دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه آزاد ساری که از طریق جدول کرجسی و مورگان تعداد ۲۱۴ نفر به روش طبقه ایی انتخاب می شوند. روش نمونه گیری در این مرحله در دسترس می باشد. همتا بودن دو گروه موردمطالعه ازنظر سن، جنسیت، تحصیلات و تأهل رعایت شده. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استانداردشده اضطراب بک، افسردگی بک، شخصیتی گری ویلسون و سوگیری توجه جهت سنجش استفاده گردید برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss 21 و آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میان فعالیت نظام های مغزی/رفتاری، سوگیری توجه در افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب و عادی تفاوت وجود دارد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که نظام های مغزی -رفتاری اساس، تفاوت های فردی می باشند و به نظر می رسد افراد مضطرب و افسرده در مقایسه با افراد سالم، تهدیدهای بیشتری را در محیط خود ادراک می کنند همچنین اصلاح سوگیری توجه در تشخیص و درمان اضطراب و یا افسردگی مؤثر است.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
337 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج بود. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد و حجم نمونه بر اساس نظر کلاین (2016)، 330 نفر برآورد گردید که پس از حذف پرسشنامه های مخدوش اطلاعات 319 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس شخصیت مرزی لیچسنرینگ (1999)، پرسش نامه بدتنظیمی هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برن استین و همکاران (2003) و پرسشنامه ذهنی سازی دیمتریجویس و همکاران (2018) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد مدل ساختاری ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد تجربه ترومای کودکی بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (79/0=β؛ 001/0>P). همچنین بد تنظیمی هیجان بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (76/0=β؛ 001/0>P). تجربه ترومای کودکی (81/0=β؛ 001/0>P) و بد تنطیمی هیجانی (73/0=β؛ 001/0>P) از طریق میانجی گری ذهن سازی اثر غیرمستقیم بر نشانگان شخصیت مرزی دارند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی از برازش مناسب برخوردار است
مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۱۸۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی پس از سم زدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مراکز دولتی درمان و بازتوانی اعتیاد شهر بجنورد در سال 1401 بود. از این بین، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خطر لغزش استفاده شد. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و پس از مدت یک ماه دوره پیگیری برای هر گروه به اجرا در آمد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش روایت درمانی و درمان شناختی رفتاری بر احتمال لغزش بود و هر دو رویکرد موجب کاهش احتمال لغزش بیماران شد. اثربخشی روایت درمانی هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در خصوص کاهش احتمال لغزش بیماران وابسته به مواد افیونی، استفاده از روان درمانی مبتنی بر روایت درمانی نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و روش مناسب تری است
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
119 - 127
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند انجام گرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز در این پژوهش دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متاهل فاقد فرزند شهر اصفهان در سه ماهه بهار سال 1401 بود. در این پژوهش تعداد 35 زن متاهل فاقد فرزند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 زن در گروه آزمایش و 17 زن در گروه گواه). زنان حاضر در گروه آزمایش روان درمانی مثبت نگر را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و اولیو، 2007) و پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر و همکاران، ۱۹۹۰) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر سرمایه روان شناختی (0001>P؛ 64/0=Eta؛ 96/58=F) و شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 51/0=Eta؛ 39/34=F) زنان متاهل فاقد فرزند تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر با بهره گیری از فنونی همانند چشم انداز مثبت به زندگی، آموزش خوش بینی و امید به آینده به عنوان یک روش کارآمد می تواند جهت بهبود سرمایه روان شناختی و شایستگی اجتماعی زنان متاهل فاقد فرزند مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
169 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر رابطه مادر-کودک بود. جامعه اماری پژوهش ،کلیه مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی 8 تا 12 ساله پسر مناطق ۶،۵،۲ شهر تهران در سال 1399-1400که ۳۰۰ نفر را تشکیل می دادند بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. روش نمونه گیری پژوهش در دسترس و هدفمند بود .تعداد 45 مادر داوطلببعنوان حجم نهایی نمونه وارد مطالعه شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند.ابزار پژوهش حاضر مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا (2011)، محتوی دوره آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد کوین و مورل(2009) و محتوی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا سلیگمن (2005)بودند. برای تحلیل داده ها، از شاخص های توصیفی (میانگین وانحراف معیار )و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) در نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده گردید. نتایج نشان داد، بین گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد ، گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و گروه گواه ، در میانگین نمره ی رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری وجود داشت(05/0 p<). همچنین آموزش فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا نسبت به آموزش فرزندپروری مبتنی بر پدیرش و تعهد ،اثربخشی بیشتری بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توحه/ بیش فعالی داشت(p0/000<)یافته های پژوهش حاکی از این بود که دو رویکرد اموزشی بر رابطه مادر _ کودک تاثیر داشتند .
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر تعارض والد-فرزند کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های اضطرابی اثرات منفی قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، روابط با همسالان و عملکرد خانواده کودکان می گذارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک بر تعارض والد-فرزند کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر ساری در شش ماه نخست سال 1400 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از مراجعه کننده به مرکز مشاوره بامداد و مرکز مشاوره باور که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان شناختی- رفتاری و درمان تعامل والد -کودک و گروه گواه در لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارض والد-فرزند اشتراوس (1990)، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 به اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان تعامل والد –کودک بر تعارض والد-فرزند در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد (09/14=F؛ 001/0>P) و درمان تعامل والد –کودک تاثیر بیشتری نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر تعارض والد-فرزند در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی داشت (001/0>P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان تعامل والد –کودک می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود تعارض والد-فرزند در در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد.
مقاومت در روان درمانی، از مفهوم پردازی تا مداخلات درمانی: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر نظریه ها مهم ترین مشکل در جریان روان درمانی را حل و فصل مقاومت ها می دانند و مفاهیم، معانی و تأثیرات مشابهی را برای ظهور آن ارائه می کنند؛ اما اکثر نظریه پردازان به طور گسترده ای هم در تعریف انواع مقاومت و علل فرضی آن و هم در روش های برخورد با بیماران مقاوم متفاوت عمل می کنند. در این مقاله سعی بر آن بوده است که به بررسی مروری روایتی مفهوم مقاومت از منظر رویکردهای مختلف روانشناسی و تکنیک های درمانی پیشنهادی این رویکردها، از طریق جستجوی کلیدواژه های مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاه های معتبری مانند Science Direct، Elsevier، Magiran، SID، Google Scholar و PubMed، و بررسی مطالعاتی که بین سال های 1990-2022 منتشر شده بودند، پرداخته و آخرین تجدیدنظرها در زمینه ی نحوه چالش با مقاومت ارائه شود. مقالاتی که به صورت خلاصه مقالات، گزارش های کوتاه و بدون دسترسی به متن کامل مقاله بودند، از مطالعه حذف شدند. از 128 مقاله جستجو شده، 33 مقاله انتخاب شد و مفهوم مقاومت و مداخلات مربوط از منظر رویکردهای روان تحلیلی، شناختی-رفتاری، روانشناختی اجتماعی، انسان گرایانه و کوتاه مدت راه حل محور بررسی شد. نتایج نشان داد که این پدیده به طور کلی با ویژگی های شخصیتی و بینش مراجع، ساختار و سبک درمان، رابطه درمانی و تکنیک های درمانی، ویژگی ها و نگرش های بین فردی درمانگر ارتباط دارد. از این رو، درک درست مفهوم مقاومت، شناسایی عوامل تهدیدکننده و مستعدکننده مقاومت و در صورت لزوم انجام مداخلات مناسب توسط متخصصان و درمانگران ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز (TDCS) بر بهبود حافظه فضایی افراد نابینا
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
88 - 97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز بر بهبود حافظه فضایی افراد نابینا انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد نابینایانی بود که در 6 ماهه دوم سال 1400 عضو انجمن نابینایان و مدرسه استثنایی باغچه بان شهرستان بستان آباد آذربایجان شرقی بودند، از بین آن ها به 30 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به عنوان افراد گروه نمونه انتخاب شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی مورد پیش آزمون با استفاده از آزمون لابیرنت قرار گرفتند، سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز بر روی اعضای گروه آزمایش اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) بر روی نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز موجب افزایش میانگین نمرات حافظه فضایی افراد نابینا شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز تأثیر معنی داری بر بهبود حافظه فضایی افراد نابینا دارد؛ بنابراین می توان از طریق روش تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز، حافظه فضایی افراد نابینا را بهبود بخشید.
بررسی تاثیر نقش اطلاع رسانی سایبری بر آموزش امدادرسانی در شهروندان (مطالعه موردی ستادهای بحران شهرداری قیامدشت)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نقش اطلاع رسانی سایبری بر آموزش امدادرسانی در شهروندان مطالعه موردی (ستاد بحران شهرداری قیامدشت) بود. بدین منظور با بهره گیری از روش توصیفی پیمایشی، اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته نقاط ضعف و قوت امداد و نجات و محقق ساخته عوامل تاثیر گذار بر بالا بردن سطح آگاهی شهروندان در مقابله و پیگیری از حوادث غیر مترقبه در فضای سایبر جم آوری شد. جامعه آماری شامل کلیه جامعه آماری تحقیق حاضر عبارت است از کلّیه مدیران و کارشناسان شهرداری و ستاد بحران که طبق برآوردی که از ستاد بحران انجام شده نزدیک به 70 نفر بود. به دلیل اینکه در جدول مورگان نمونه ها زیر60 نفر به دست آمد، در نتیجه نمونه به صورت تمام شمار در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی و در سطح استنباطی از آزمون آزمون مناسب آماری t-test، آزمون فریدمن و نیز تحلیل واریانس و رگرسیون و swot استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین بین خصوصیات رسانه ای، موقعیت های مواجهه، دسترسی و بالا بردن سطح آگاهی شهروندان در مقابله و پیگیری از حوادث غیر مترقبه در فضای سایبر رابطه وجود دارد همچنین در خصوص نقاط قوت گروه امداد و نجات عبارت اند از: «کمّیت امکانات سایبری، اعتبارات جهت ارتقا امکانات سایبری، کمّیت امکانات و تجهیزات در فضای سایبری و ... و نقاط ضعف عبارت اند از: «کیفیت آموزش سایبری، وجود آموزش دهندگان با تجربه جهت استفاده از فضای سایبری و .... می باشد.
نقش آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید-19 بر بازده شناختی دانشجویان با میانجی گری سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
693 - 706
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیر بودن بیماری کرونا در کل کشورهای جهان، به دلیل ماهیت مبهم، پیش بینی ناپذیری و غیرقابل کنترل بودن، زمینه را برای گسترش انواع مشکلات رفتاری و روان شناختی فراهم کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری آموزش مجازی با بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) دانشجویان و با در نظر گرفتن نقش میانجی سلامت روان شناختی و انگیزش یادگیری انجام گرفت.
مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش توصیفی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری، کلیه ی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مشغول به تحصیل(۱۴۰۱-۱۴۰۰) بودند که با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد ۳۶۳ نفر انتخاب و به پرسشنامه های نگرش به آموزش مجازی( وطن پرست و همکاران ۱۳۹۵)، انگیزش یادگیری (کاشیف و همکاران ۲۰۱۳)، سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) و معدل تحصیلی پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS، و برای مدل یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS استفاده شد
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین آموزش مجازی و بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) رابطه معنی داری وجود ندارد ( اندازه اثر= ۱۲/۰- و ۱۰/۰=P). با توجه به مسیرهای پیش بینی شده، اثرهای مستقیم آموزش مجازی بر سلامت روان شناختی ۴۵/۰- (۰۵/۰P<)، سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی ۱۸/۰ (۰۵/۰P<)، آموزش مجازی بر انگیزش یادگیری ۲۳/۰- (۰۵/۰P<)، انگیزش یادگیری بر عملکرد تحصیلی ۳۴/۰ (۰۵/۰P<) معنی دار بود. همچنین با درنظر گرفتن نقش میانجی انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی بر عملکرد تحصیلی نیز، اندازه اثر استاندارد ۱۵/۰- (۰۵/۰P<) بود که نشان از معنی داری این مسیر غیر مستقیم دارد.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج می توان گفت که انگیزش یادگیری و سلامت روان شناختی نقش میانجی منفی معنی داری در ارتباط بین آموزش مجازی و بازده شناختی( عملکرد تحصیلی) دارد.
رابطه مهارت های مدیریت زمان و ویژگی شخصیت با فرسودگی تحصیلی دانشجویان شاغل دانشگاه آزاد تهران مرکزی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مهارت های مدیریت زمان و ویژگی شخصیت با فرسودگی تحصیلی دانشجویان شاغل دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز می باشد. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد همچنین ازنظر هدف این تحقیق کاربردی و به این خاطر که می خواهیم رابطه و همبستگی بین دو یا چند متغیر را بسنجیم ، روش پژوهش همبستگی می باشد. به این منظور دودسته از دانشجویان دانشگاه، 500 نفره که شامل دانشجویان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، که بالای 5 سال سنوات دارند در نیمه ی اول سال 1399 انتخاب شدند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده می باشد و حجم نمونه با توجه به جدول مورگان شامل 217 نفر، دانشجوی شاغل در دانشگاه است، بر اساس لیست جامعه نمونه به روش نمونه گیری در دسترس پرسشنامه بین نمونه ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های برسو (1997)، پرسشنامه ی مدیریت زمان، پرسشنامه آزمون شخصیت نئو (کاستا ومک گری1985)، جمع آوری شد. بعد از جمع آوری اطلاعات، داده ها با نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت. بدین ترتیب که داده ها در ابتدا کدگذاری شده و وارد نرم افزار می شوند. سپس با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی در سه بخش داده ها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته شد. بدین ترتیب که ابتدا، برای توصیف نظرات، نمونه آماری در رابطه با سؤالات از جدول های توزیع فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شد. سپس فرضیه های تحقیق بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی سؤالات با استفاده از آمار استنباطی و استفاده از آزمون های مناسب تست نرمال بودن داده ها انجام و در صورت نرمال بودن داده ها (همبستگی پیرسون) و در صورت نرمال نبودن (همبستگی اسپیرمن) بررسی شد. همچنین از آزمون رگرسیون هم استفاده می شود. نتایج بیانگر آن بود که بین مهارت مدیریت زمان با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد و بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی، انعطاف پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. منفی بودن رابطه یعنی با افزایش برون گرایی، انعطاف پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی دانشجویان، فرسودگی تحصیلی آن ها کاهش می یابد و بالعکس. همچنین بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر ضریب سختی و پردازش هیجانی نوجوانان دارای زمینه خودجرحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر ضریب سختی و پردازش هیجانی نوجوانان دارای زمینه خودجرحی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 1400-1399 بوشهر بود که دارای سابقه خودجرحی بودند. از میان آنان تعداد 60 نفر انتخاب گردیده و به تصادف در دوگروه آزمایشی و یک گروه گواه (هرکدام 20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول تحت درمان مبتنی بر شفقت و گروه آزمایش دوم تحت مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی قرارگرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رفتار خودجرحی (سانسون و همکاران، 1998) نیمرخ واکنش به سختی (استولتز، 1997) و پرسشنامه پردازش هیجانی (باکر و همکاران، 2010) بود. نتایج نشان داد که هردو مداخله موجب افزایش ضریب سختی و کاهش پردازش ناسازگارانه هیجانی در نوجوانان شده است (05/0p<). همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بین درمان مبتنی بر شفقت و رفتاردرمانی دیالکتیکی تفاوت معنی دار وجودداشته و درمان مبتنی بر شفقت در افزایش ضریب سختی و رفتاردرمانی دیالکتیکی در پردازش هیجانی روش مؤثرتری می باشند (001/0p<). باتوجه به نتایج پژوهش می توان از هردو مداخله در بهبود ضریب سختی و پردازش هیجانی نوجوانان دارای زمینه خودجرحی در کنار دیگر مداخلات درمانی استفاده نمود.
اثربخشی والدگری ذهن آگاهانه مادران بر نظم جویی هیجانی، دلبستگی ایمن کودک-والد و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
307 - 322
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف تعییـن اثربخشـی آمـوزش والدگـری ذهنآگاهانـه مـادران بـر نظمجویـی هیجانـی، دلبسـتگی ایمـن کودک-والـد و پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی انجـام شـد. روش پژوهـش شـبهتجربی بـا طـرح پیشآزمـون، پسآزمـون و پیگیـری بـا گـروه گـواه و جامعـۀ آمـاری شـامل مـادران دارای کـودک پیشدبسـتانی در شـهر اصفهـان در سـال تحصیلـی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بـود. ۵۰ نفـر بـا نمونهبـرداری مرحلـهای در دو گـروه آزمایـش و گـواه بهصـورت تصادفـی جایگزیـن شـدند و بـه مقیـاس پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی (واحـدی، فتحـیآذر، حسینینسـب و مقـدم، ۲۰۰۸)، فهرسـت نظمجویـی هیجانـی کـودکان (شـیلدس و سـیکتی، ۱۹۹۷) و پرسشـنامۀ روابـط میانـی دلبسـتگی (کاپنبـرگ و هالپـرن، ۲۰۰۶) در سـه مرحلـۀ پیشآزمـون، پسآزمـون و پیگیـری پاسـخ دادنـد. سـپس گـروه آزمایـش طـی ۸ جلسـۀ ۹۰ دقیقـهای پروتـکل آموزشـی والدگـری ذهنآگاهانـه (بوگلـز و رســتیفو، ۲۰۱۴) را دریافــت کردنــد. نتایــج تحلیــل کواریانــس چندمتغیــری نشــان داد آمــوزش والدگــری ذهنآگاهانــه بــه مــادران باعــث افزایــش نظمجویـی هیجانـی و دلبسـتگی ایمـن و کاهـش بیثباتـی نظمجویـی هیجانـی و پرخاشـگری فرزندانشـان شـد امـا در مرحلـۀ پیگیـری (۵ مـاه بعـد از مداخلـه) تفـاوت معنـاداری بیـن متغیرهـای دو گـروه مشـاهده نشـد کـه ایـن یافتـه میتوانـد بـر برگـزاری مجـدد ایـن دورههـا در فواصـل زمانـی کوتـاه بـرای والدیـن صحـه بگـذارد. یافتههـای ایـن پژوهـش ضـرورت کاربـرد برنامههـای آمـوزش والدگـری ذهنآگاهانـه بـه مـادران را بهمنظـور بهبـود روابـط دلبسـتگی والد-کـودک، نظمجویـی هیجانـی و کاهـش پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی خاطـر نشـان میسـازد.
پیش بینی مالکیت ذهنی بدن بر اساس بازنمایی های شناختی- اجتماعی: مبتنی بر مدل سه بعدی ذهنی تامیر و تورنتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی های ذهنی، از پیشرفته ترین جنبه های شناختی انسان هستند و می توانند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشند. بر این اساس، مطالعه حاضر که یک پژوهش آمیخته دو مرحله ای است، پس از القای سه حالت از سطوح فاکتورهای شناختی- اجتماعی (همتراز با خود فرد، سطح بالاتر، سطح پایین تر)، به تبیین و پیش بینی مالکیت ذهنی بدن، پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) و برنامه کامپیوتری 12 بلوکی مدل ذهنی سه بعدی تامیر و تورنتون برای تداعی ضمنی و آشکار بازنماییهای شناخت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط همبستگی نمرات خطای دست و مؤلفه های شناخت اجتماعی در سطح سوم (پایین تر)، معنادار بود. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که در تبیین خطای دست در سطح سوم (پایین تر)، بر اساس تداعی آشکار؛ فقط انزجار (Beta= -1/52)، و براساس تداعی ضمنی؛ به ترتیب دوستی (Beta= 0/63)، انزجار (Beta= -0/55)، و رضایت (Beta= 0/26)، قادر به پیش بینی خطای دست مصنوعی بودند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همانند سازی افراد با کسانی که در ارزیابی های ذهنی فرد جایگاه اجتماعی پایین تری کسب می کنند، می تواند کمتر رخ بدهد.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی و توجه معطوف به خود در زوجین نابارور شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی و توجه معطوف به خود در زوجین نابارور شهر اصفهان انجام گرفت. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زوجین نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری شهر اصفهان در نیمه سال 1400 بود. از این میان 45 زوج به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه آزمایش 1، آزمایش 2 و گروه گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش یک، درمان ذهن آگاهی، گروه آزمایش دو، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 8 جلسه دریافت نمودند. گروه گواه، هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه کمال گرایی هیل و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه کانون توجه وودی و همکاران (1997) بود. یافته: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی و توجه معطوف به خود موثر است (05/0>p). به بیان دیگر، هر دو درمان، اثر معنی داری در کاهش کمال گرایی و توجه معطوف به خود داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثر معنی داری در کاهش کمال گرایی و توجه معطوف به خود داشته اند.
ارتباط بین هوش معنوی و معنویت سازمانی پرستاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47-57
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی و معنویت سازمانی از عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار حرفه ای پرستاران معرفی شده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران صورت گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی است. 193 نفر از پرستاران بیمارستان سیدالشهدای فارسان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسش نامه استاندارد هوش معنوی کینگ و معنویت سازمانی میلین جمع آوری و با آزمون های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داده است که میانگین نمره هوش معنوی (61/14± 45/83) و معنویت سازمانی پرستاران (08/12±12/69) بالاتر از متوسط بود. نتیجه آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داده است که بین میانگین نمره هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت (208/0=r و 05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه می توان بیان کرد که هوش معنوی می تواند موجب افزایش معنویت سازمانی پرستاران گردد. بنابراین، با برنامه ریزی در دوره آموزش پرستاری و سپس در دوره های ضمن خدمت جهت افزایش هوش معنوی به عنوان یک عامل روان شناختی می توان به ارتقای معنویت سازمانی پرستاران کمک کرد.