فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
123 - 133
حوزههای تخصصی:
شکست مکرر رژیم غذایی منجر به کاهش عزت نفس، احساس گناه و حتی نفرت از خود می شود. مطالعات نشان می دهند که سوگیری توجه به نشانه های غذایی ممکن است نقشی اساسی در ایجاد و حفظ رفتارهای ناسازگار در غذا خوردن داشته باشد. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری توجه نسبت به محرک های مرتبط با غذا بر میزان سوگیری توجه و ولع خوردن در افراد رژیم گیرنده پرداخته شد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی بود. 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش اصلاح سوگیری توجه را دریافت کردند. برای اندازه گیری سوگیری توجه و مداخلات از آزمایه ی دات پروب (مک لئود و همکاران،1986) و برای اندازه گیری ولع خوردن از پرسشنامه ی ولع خوردن (کیپید-بنیتو، 2000) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه در سوگیری توجه و ولع خوردن در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در ابعاد قصد و برنامه ریزی برای خوردن، پیش بینی تقویت مثبت، پیش بینی رهایی از احساسات منفی، فقدان کنترل خوردن، افکار یا اشتغال ذهنی به غذا، هیجان های قبل یا حین ولع، و احساس گناه ناشی از ولع بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
مقایسه اثر درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی جدلی بر شکایات روان تنی زنان در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۷۹۰-۷۷۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: به رغم گسترش بکارگیری روش های درمانی همچون رفتاردرمانی جدلی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در موقعیت های بالینی و پژوهشی، مطالعاتی که اثربخشی دقیق این روش ها و هم تأثیری آن ها بر متغیرهای روانشناختی به ویژه در مورد شکایات روان تنی مورد بررسی قرار دهد، اندک است. هدف: هدف اصلی این مطالعه هم سنجی اثر درمان پذیرش و تعهد با رفتاردرمانی جدلی بر شکایات روان تنی زنان در دوره کرونا است. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان 20 -60 ساله بودند که در سال 1399 در دو مرکز ادیبان و خانه بهی اراک پرونده داشتند. در مجموع 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از طریق غربالگری انتخاب و در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتاردرمانی و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش، مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مداخله رفتاردرمانی جدلی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان قبل، بعد و یک ماه پس از اجرای مداخله درمانی، پرسشنامه شکایات روان تنی تاکاتا و ساکاتا (2004) را تکمیل کردند. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط انجام گرفت. یافته ها: یافته ها بیانگر کاهش میانگین نمرات شکایات روان تنی زنان در مرحله پس آزمون و پیگیری در هر دو گروه آزمایش بود و این کاهش نیز معنادار برآورد شد (0/05 P<). بررسی وضعیت شرکت کنندگان در دو گروه آزمایش اختلاف معناداری را نشان نداد (0/05 <P). نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی جدلی با استفاده از تکنیک های مختلف بر کاهش شکایات روان تنی زنان اثرگذار است. بنابراین، آگاهی و بکارگیری از این راهبردها می تواند در کاهش شکایات روان تنی زنان در دوران کرونا مؤثر واقع گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل دانش آموزان پسر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۲۱۲-۲۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش روش مهارت های حل مسئله بر اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 60 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (30 نفر) و گروه گواه (30 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب امتحان (TAS، ساراسون، 1998)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASQ، مک ایلروری و بانتینگ، 2002) و پرسشنامه منبع کنترل (SCQ، راتر، 1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح (01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش مهارت حل مسئله باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی و منبع کنترل درونی می شود. همچنین آموزش مهارت حل مسئله باعث کاهش اضطراب امتحان و منبع کنترل بیرونی در دانش آموزان می شود.
نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۸۷)
۱۶۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان بود. پژوهش حاضر بنیادی و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال 1400 بود که 451 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به آزمون روابط ابژه- نسخه کوتاه (TOR-SF؛ باربریس و همکاران، 2020)، سیاهه سازمان شخصیت (IPO؛ ایگارشی و همکاران، 2009)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS-SF؛ کافمن و همکاران، 2016) و سیاهه خود آسیب رسانی (SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم روابط ابژه (05/0>P)، دشواری در تنظیم هیجان (01/0>P) و سازمان شخصیت (01/0>P) بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود. اثر غیرمستقیم روابط ابژه با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجانی و سازمان شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود (01/0>P). دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت می توانند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات روابط ابژه بر خودزنی غیرخودکشی بگذارند. استفاده یا ایجاد مداخله های آموزشی و درمانی مناسب در این زمینه می تواند به کاهش خودزنی غیرخودکشی کمک کند.
مفهوم سازی و بررسی روان سنجی مقیاس باورهای فراشناخت تکاملی-کیهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
28 - 55
حوزههای تخصصی:
انسان امروزین با گرفتاری های بسیاری در زمینه ی سلامت، محیط زیست، اقتصاد، روابط بین الملل و معنویت مواجه شده است که هرکدام به تنهایی یا در ترکیب با سایر زمینه ها، می توانند حیات او را به خطر بیندازند. دانشمندان در عرصه های مختلف در تلاش اند راه های برون رفتی از چالش های موجود فراروی بشریت بگشایند. باورهای فراشناخت تکاملی-کیهانی تلاشی است برای دست یابی به باور همبستگی با تمام پدیده های هستی تا شاید از این راه، انسان بتواند خود را مانند سایر پدیده های هستی ببیند و به رفتارهای سازنده رو آورد و از ویرانگری خود بکاهد. پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی باورهای فراشناخت تکاملی کیهانی و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاسی برای سنجش این باورها انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جهت انجام این بررسی از جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز و شهید باهنر کرمان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 181 نفر انتخاب شدند و درباره مجموعه ای شامل 81 گویه درباره باورهای فراشناخت تکاملی-کیهانی اظهارنظر کردند. از روش تحلیل عامل اکتشافی برای بررسی روایی استفاده شد و روش ضریب آلفای کرونباخ برای محاسبه پایایی بکار گرفته شد. لازم به ذکر است که تحلیل عامل تأییدی نیز بر روی یک نمونه جدید متشکل از 302 نفر اجرا شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی، تعداد 20 گویه را برای گنجاندن در مقیاس باورهای فراشناختی تکاملی کیهانی، حائز شرایط لازم نشان داد که این گویه ها تحت شمول چهار عامل دسته بندی شدند. انجام تحلیل عامل تأییدی نشان داد که 4 گویه از توان کافی برای تبیین عوامل موردنظر برخوردار نیستند. ازاین رو، در پی تحلیل عامل تأییدی، مقیاس باورهای فراشناختی تکاملی کیهانی شامل 4 عامل و 16 گویه حاصل شد که شاخص های روان سنجی مطلوبی دارد، جهت کاربرد در پژوهش های مختلف به پژوهشگران علاقه مند، معرفی و پیشنهاد می شود.
تدوین الگوی مشروطی تحصیلی مبتنی بر تجارب زیسته دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
102 - 138
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش ها و تکنیک های مختلف در جهت رسیدن به بهترین نتایج و ایجاد هم افزایی بین آن ها می تواند در بسیاری از مسائل راهگشا و کمک کننده باشد. داده کاوی آموزشی یکی از حوزه های نسبتاً جدیدی است که می توان به کمک آن در حل مسائل آموزشی و به ویژه مسائل حوزه سنجش و اندازه گیری اقدام کرد؛ اما قبل از استفاده از این روش ها باید تا حد امکان با آن آشنا شده و مشکلات و معایب و مزایای آن موردبررسی قرار گیرد. در این پژوهش نیز هدف بررسی تکنیک طبقه بندی ماتریس ها نامنفی و چگونگی تعیین تعداد خوشه ها قبل از اجرای مدل است. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی و جامعه موردمطالعه تمامی حاضرین جلسه کنکور رشته علوم ریاضی و فنی در سال 1398 بود که از این تعداد 5000 نفر به صورت تصادفی توسط سازمان سنجش و آموزش کشور انتخاب و در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. ابزار پژوهش سؤالات حسابان و هندسه کنکور بود. نتایج این تحلیل نشان داد که در برآورد تعداد خوشه های سؤالات حسابان اختلاف وجود دارد ولی در مورد سؤالات هندسه نتایج تمامی روش ها یکسان بود. با توجه به اختلاف مشاهده شده پیشنهاد می شود که در پژوهش های آتی با کمک شبیه سازی داده به بررسی دقیق-تر این مسئله پرداخته شود.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر ناگویی هیجانی و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور: یک مطالعه ی آزمایشی تک موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۶۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر ناگویی هیجانی و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور انجام گردید. مواد و روش ها: جامعه ی آماری پژوهش دختران کمال گرای روانجور مراجعه کننده به برخی مراکز مشاوره ی شهر اهواز بود که نمونه ای شامل ۵ نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و کسب حداقل نمره ی خط برش ۱۴۵ در آزمون کمال گرایی روان رنجور انتخاب شدند. این مطالعه از نوع طرح شبه آزمایشی تک موردی بود. پروتکل درمان متمرکز بر هیجان (گلدمن و گرینبرگ، ۲۰۱۵) طی ۱۱ جلسه ۹۰ دقیقه ای اجرا شد. مشارکت کنندگان مقیاس ناگویی هیجانی و سطوح خودانتقادی را تکمیل نمودند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری شدند و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج درصد بهبودی نشان داد که آزمودنی ها در مرحله ی درمان در متغیر ناگویی هیجانی (۵۸/۱۰) و در متغیر خودانتقادی درونی شده (۳۲/۲۱) و در مرحله ی پیگیری در متغیر ناگویی هیجانی (۴۱/۱۹) و در متغیر خودانتقادی درونی شده (۷۶/۵۱) بهبود پیدا کردند. همچنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله ی پس از درمان و پیگیری معنی دار (۹۶/۱ z= و سطح معنی داری ۰۵/۰) بود. نتیجه گیری: بنابراین درمان متمرکز بر هیجان باعث کاهش ناگویی هیجانی و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور می شود. تازه های تحقیق سیده زهرا علوی: Google Scholar, Pubmed
Comparison of physical health and family functioning in patients with obsessive-compulsive disorder, bipolar and normal(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare physical health and family functioning in patients with obsessive-compulsive disorder, bipolar disorder and normal.Methods: The present study was a causal-comparative study and the statistical population of the study includes all obsessive-compulsive and bipolar patients hospitalized and referred to Fatemi Hospital and psychiatric clinics in Ardabil in autumn, which were diagnosied by obsessive-compulsive and bipolar disorders. . From this statistical population, 40 obsessive-compulsive individuals, 40 bipolar individuals and 40 normal individuals Were selected by available sampling method and answered the physical health and family functioning questionnaires. Data were analyzed using SPSS-25 software.Results: The results of the present study showed that there was a significant difference between physical health and its components in patients with obsessive-compulsive disorder, bipolar disorder and normal (P <0.01). Also, this difference was significant in the family performance variable and its components in all three groups of normal, bipolar and obsessive (P <0.01).Conclusion: These results indicated that impaired family dysfunction and physical health increase the severity of obsessive-compulsive disorder and bipolar disorder. Therefore, paying attention to this result in psychotherapy plans and specialized interventions can be effective.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان انجام شد. پژوهش موردمطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1400 1401 بود. به منظور انتخاب آزمودنی ها، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، چهل نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (بیست نفر) و گروه گواه (بیست نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه، پیش آزمون اجرا شد. برنامه مداخله ای مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی به گروه آزمایش به مدت ده جلسه نود دقیقه ای آموزش داده شد. در پایان دوره آموزش، پس آزمون اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش، از پرسش نامه سرمایه روان شناختی (لوتاتز، یوسف و اولیوا، 2007) و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) استفاده شد. داده های پژوهشی با استفاده از روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی توانسته است سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را افزایش دهد و افراد مورد مطالعه در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون به طور معناداری سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی بیشتری داشتند (005/0P<). درمجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش سودمندی و تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی در افزایش سرمایه روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را تأیید می کند.
تبیین جامعه شناختی میزان استفاده از فناوری اطلاعات و احساس امنیت اجتماعی جوانان شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در تمام دوران حیات بشری، امنیت از نیازهای اصلی انسان محسوب شده و اهمیت آن در دوران مدرن تااندازه ای افزایش یافته است که به تعبیر برخی از صاحب نظران، کارویژه و بی بدیل حکومت ها در جهان مدرن امروزی، استقرار امنیت است باتوجه به اهمیت امنیت و احساس امنیت، تحقیق حاضر به بررسی میزان احساس امنیت اجتماعی و شناخت مهم ترین عوامل مرتبط با آن پرداخته است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر ماهیت و روش اجرا، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی است که داده های آن از طریق پرسش نامه استاندارد COS جنارو و همکاران (2007) و همچنین پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده است که روایی صوری این پرسش نامه از طریق متخصصان و روایی سازه ای و پایایی آن بعد از انجام یک سری اصلاحات و محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 82/0 تأیید شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه جوانان 20-35 سال ساکن شهر تبریز بوده که حجم نمونه ای با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 400 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی استفاده شد. یافته ها: تحلیل دادها حاکی از این بوده که اگر از فناوری ارتباطات و اطلاعات به درستی استفاده شود، می تواند به عنوان ابزار توانمندسازی در جهت توسعه امنیت اجتماعی جامع تر، مطرح شود. ضریب همبستگی محاسبه شده بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات با متغیر احساس امنیت اجتماعی برابر با (115/0) و سطح معنی داری آن (021/0) می باشد که بیانگر این است که بین دو متغیر رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. در بین ابعاد احساس امنیت اجتماعی، کمترین احساس امنیت مربوط به بعد امنیت اخلاقی و بیشترین احساس امنیت مربوط به بعد امنیت جانی است. نتیجه گیری: حاکی از این بوده که رابطه معنادار و مستقیمی بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات با احساس امنیت اجتماعی وجود دارد.
مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن با اختلال اضطراب اجتماعی: نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی انجام گرفته شد.روش: روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب گردیدند. ابزارجمع آوری داده ها شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامه سبک های دلبستگی، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه اضطراب اجتماعی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار 19SPSS و 24AMOS استفاده شد.یافته ها: متغیرهای پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری حساسیت اضطرابی بر اختلال اضطراب اجتماعی دارای تاثیر معنادار بودند(0/01 >p). همچنین حساسیت اضطرابی دارای تاثیر مستقیم بر اختلال اضطراب اجتماعی بود(0/01 >p).نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن می توانند پیشبین های قوی اختلال اضطراب اجتماعی باشند و در این میان حساسیت اضطرابی به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اضطراب اجتماعی است.
تحلیلی بر موانع تربیت عقلانی بر پایه نظریه کنش ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین ابعاد اصلی عقلانیت ارتباطی هابرماس و بررسی موانع تربیت عقلانی مبتنی بر این نظریه است. این موانع در چهار سطح 1. کاربست 2. «نوع کنش» 3. کارکردهای مترتب با عقلانیت ارتباطی و 4. موانع موجود در سطح پایه یا زیست جهان تبیین شده اند. برای پاسخ به سوالات پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته ها نشان دادند موانع موجود در بسط و برقراری تربیت عقلانی مبتنی بر دیدگاه هابرماس را می توان در سطوح چهارگانه ی باورها، رفتارها، کنش ها و ارزش ها دسته بندی کرد. بنابراین تأکید افراطی بر نسبیت معرفت و حقیقت، تأکید بر بازتولید رفتارهای مخدوش کننده عقلانیت ارتباطی و اشاعه کنش های ضد مفاهمه مهم ترین موانع هستند. این موانع نیز بر اثر فقدان مهارت های گفت وگویی، فقدان زمینه مشترک در ارتباط مبنی بر رابطه بین الاذهانی، اعمال باورهای سلطه جویانه، شدت و قوت بیشتری می گیرند. از سوی دیگر تلاش در برقراری مناسبات برابر و تأکید بر موجه سازی و صدق اطلاعات، پرهیز از مستعمره ساختن زیست جهان ارتباطی افراد، تأکید بر اشتراک آزادانه باورها و احساسات نیز ازجمله عواملی هستند که موانع ذکرشده را تعدیل می سازند.
مفهوم شناسی مرگ آگاهی و استخراج مؤلفه های آن براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تدوین مدل مفهومی مرگ آگاهی براساس متون دینی و بررسی میزان روایی آن انجام شده است. در ابتدا با رویکردی کیفی با راهبرد «جستجوی واژگانی» به وسیله 39 واژه مرتبط، گزاره های دینی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع در منابع اسلامی، جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای حصول اطمینان از تطابق آنها با محتوای متون دینی از یک سو و کاربرد آن در حوزه روان شناسی از سوی دیگر، اعتبار یافته ها با استفاده از ارزیابی نظرات متخصصان به وسیله 10 کارشناس با محاسبه شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که مرگ آگاهی، سازه ای است روان شناختی، مبتنی بر توجه پیوسته به حقیقت مرگ در چارچوب اندیشه اسلامی که به عنوان یک پدیده فراگیر، قطعی، پر رمز و راز، به زندگی انسان، معنای الهی داده و موجبات آرامش و تلاش مؤثر را برای تأمین سعادت غایی فراهم می آورد. همچنین، با استنباط از آیات و روایات اسلامی، مؤلفه های مرگ آگاهی، به ده مؤلفه: فراگیر بودن، حتمی بودن، مبهم بودن، آرام بخش بودن، معنابخش بودن، برتر بودن آخرت، معادباوری، مرگ باوری، مرگ اندیشی و توجه مستمر، رسید و بستر مناسبی را برای تدوین پرسشنامه و بسته آموزشی این سازه فراهم نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش خود مراقبتی و نظم جویی فرایندی هیجان بر کیفیت زندگی مراقبان سالمندان مبتلا به دمانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۴۲-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش خود مراقبتی و نظم جویی فرایندی هیجان بر کیفیت زندگی مراقبان سالمندان مبتلا به دمانس بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 4 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه مراقبین مراجعه کننده به مرکز درمانی دمانس شهر کرمان بود که در منزل یا مؤسسات از بیماران دمانس در سال 1400 مراقبت می کردند. نمونه آماری شامل 45 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 30 نفر در دو گروه آزمایش جایگزین گردیدند. گروه آزمایش آموزش خودمراقبتی و نظم جویی فرایندی هیجان مداخلات را طی 8 جلسه 45 دقیقه ای، هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF، سازمان بهداشت جهانی، 1996) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت میانگین های هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه معنی دار گزارش شد (05/0>P). در مقایسه اثربخشی دو گروه آزمایشی نسبت به یکدیگر نیز تفاوت میانگین ها در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار گزارش شد و نشان داده شد آموزش خودمراقبتی نسبت به نظم جویی فرایندی هیجان در بهبود کیفیت زندگی مراقبان سالمندان مبتلا به دمانس موثرتر بود (05/0P<). نتیجه گیری می شود آموزش خودمراقبتی و نظم جویی فرایندی هیجان در افزایش کیفیت زندگی مراقبان موثر است.
تحلیل رابطه خوش بینی با امید به زندگی و شادکامی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش به بررسی رابطه خوش بینی با امید به زندگی و شادکامی کارکنان آموزش و پرورش منطقه یک ساری پرداخت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی است. روش : جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان زن و مرد شاغل در آموزش و پرورش منطقه یک ساری به تعداد 180نفر تشکیل دادند. نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 118 نفر تعیین گردید که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت 31 زن و 87 مرد انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه استاندارد خوش بینی (LOT) شییر و کارور، امید به زندگی اشنایدر، شادکامی آکسفورد (OHI)استفاده شد. در بخش توصیفی از جداول و نمودارهای توزیع فراوانی و درصدی؛ شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی شامل میانگین، انحراف استاندارد، خطای استاندارد از میانگین، واریانس، چولگی و کشیدگی و در بخش استنباطی از آزمون های نرمالیته (کالموگروف-اسمیرنف؛ شاپیرو-ویلک)، آزمون پارامتریک همبستگی پیرسون، آزمون همگنی واریانس ها (لِون)، آزمون T گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که بین خوش بینی با امید به زندگی و شادکامی کارکنان آموزش و پرورش منطقه یک ساری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. با توجه به اینکه شادمانی، فعالیت های مفید انسان را بر می انگیزد، روابط اجتماعی را تسهیل می کند، مشارکت سیاسی- اجتماعی را رونق می بخشد، موجبات حفظ سلامت عاطفی، روانی، جسمی و امیدواری را فراهم می کند.
نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین احساس تنهایی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین احساس تنهایی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول و دوم شهر کرج در سال تحصیلی 2022-2023 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) 400 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسش نامه اعتیاد شبکه های اجتماعی (SNAS) گریفیث (2005)، مقیاس احساس تنهایی (UCLALS3) راسل (1996) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم احساس تنهایی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه بین احساس تنهایی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (050/0=RMSEA و 05/0>P-value) و 82 درصد اعتیاد به شبکه های اجتماعی به وسیله احساس تنهایی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده تبیین می شود. بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و هیجانی زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
165 - 173
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایشی و گواه با دوره پیگیری (سه ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق شهرستان تبریز در سال 1400 بود. نمونه آماری، تعداد 40 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدف مند به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه (20 نفر در هر گروه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش فرسودگی زناشویی پاینز (CBM) بود. برنامه مداخله ای ستیر (8 جلسه 70 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. نتایج تحلیل این پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر کاهش فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق تأثیر مثبت و معنا داری دارد (01/0>P). همچنین، اثربخشی در مرحله پیگیری سه ماهه تداوم داشت. در مجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق را تأیید می کند.
تبیین نقش شبکه های اجتماعی مجازی در معنای زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر قدس
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین نقش شبکه های اجتماعی مجازی در معنای زندگی کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شهر قدس در سال تحصیلی 1402-1401 است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول گرین 196 نفر انتخاب شد و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار گردآوری در این پژوهش شامل پرسشنامه اشتراک گذاری اطلاعات چن (2020) و پرسشنامه معنا در زندگی استگر، فریزر، اویشی و کالر (2006) بود. در این پژوهش جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی درصد، میانگین) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) استفاده شد. نتایج یافته های پژوهش حاکی از این است که بر اساس میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی می توان معنای زندگی را پیش بینی نمود. همچنین نشان داد اشتراک گذاری اطلاعات بر معنای زندگی تاثیر مثبت و افزایشی دارند.
پیش بینی موفقیت شغلی بر پایه هوش اخلاقی، شفقت و باورهای دینی در مشاوران
حوزههای تخصصی:
موفقیت و ترفیعات شغلی از زمره متغیرهایی هستند که بستر نظری و پژوهشی قابل توجهی تاکنون برای آن ها فراهم شده است. تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی مدیریت تعارضات بر اساس همدلی، باورهای اساسی و سرایت هیجانی در مشاوران، نقش واسطه: انعطاف پذیری شناختی و پذیرش اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش همبستگی مقطعی بود. کلیه مشاوران رسمی شهر یزد در سال 1400جامعه آماری این تحقیق را تشکیل دادند. حجم نمونه به دلیل محدود بودن جامعه آماری، در این پژوهش 120 نفر به صورت سرشماری انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از 4 پرسشنامه مقیاس موفقیت شغلی نبی (2001)، هوش اخلاقی لنیک و کیل، مقیاس شفقت خود نف و بس کولین (2003)، و پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت (1950) بود. تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته های آماری نشان داد که موفقیت شغلی مشاوران با هوش اخلاقی، باورهای دینی و شفقت خود رابطه مثبت معنی دار دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد که از بین متغیرهای هوش اخلاقی؛ درستکاری، مسئولیت پذیری و بخشش، از بین متغیرهای شفقت؛ متغیر مهربانی با خود، قضاوت در مورد خود، انزوا، به هوشیاری و فزون همانندسازی و از بین متغیرهای باورهای دینی، جهت گیری بیرونی و درونی، موفقیت شغلی مشاوران را پیش بینی می کنند. در نتیجه هوش اخلاقی، شفقت و باورهای دینی از جمله متغیرهای مهم در پیش بینی و تبیین موفقیت شغلی مشاوران شهر یزد می باشد.
پیش بینی سرزندگی تحصیلی بر اساس راهبردهای خود تنظیمی هیجانی و کمال گرایی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف پیش بینی سرزندگی تحصیلی براساس راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و کمال گرایی در دانش آموزان دختر انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از بین کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه سه شهر تهران تعداد 152 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی چاری و دهقانی زاده، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان و مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آماری شامل: فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه با استفاده از نرم افزار spss26 مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل ازتحلیل رگرسیون، راهبردهای خودتنظیمی هیجانی، مولفه پنهان کاری، مولفه تحمل و کمال گرایی خود مدارپیش بینی کننده سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان دختر بودند. براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و کمالگرایی خودمدار در افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان نقش داشته و تاثیرگذارند.