فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
105 - 120
حوزههای تخصصی:
بازی های آنلاین یکی از انواع بازی های رایانه ای و هوشمند است که با توجه به افزایش آشنایی قشر جوان با اینترنت، همچنین دسترسی به گوشی و تبلت های هوشمند فراگیر شده است . اعتیاد به بازی های آنلاین به عنوان رفتاری وسواسی، از لحاظ جسمانی و روانی مخرب در نظر گرفته شده است. مطالعه حاضر با هدف مدل یابی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس مهارت های ارتباطی و احساس تنهایی با نقش میانجی سازگاری در میان نوجوانان در دوران همه گیری کووید-19 انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان 12 تا 18 ساله شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های مهارت های ارتباطی کروکوت، احساس تنهایی راسل و همکاران، پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ و سازگاری سینها و سینگ پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مهارت های ارتباطی و سازگاری با اعتیاد به بازی های آنلاین رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). همچنین بین احساس تنهایی با اعتیاد به بازی های آنلاین رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 25 درصد از واریانس سازگاری توسط مهارت های ارتباطی و احساس تنهایی و 32 درصد از واریانس اعتیاد به بازی های آنلاین توسط مهارت های ارتباطی، احساس تنهایی و سازگاری تبیین می شود. در مجموع، شناسایی متغیرهای ایستا و پویای مؤثر در بروز اعتیاد به بازی های آنلاین به متخصصان کمک می کند تا بر عوامل مذکور تمرکز کنند و فعالیت هایشان را سازماندهی کنند که این امر منجر به ارائه خدمات مؤثرتر به مراجعان می شود.
الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
315 - 332
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک درد بیمارستان عرفان شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بود که 300 فرد مبتلا به درد مزمن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از از پرسشنامه چند بُعدی درد وست هاون- ییل، سیاهه سبک های دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی از طریق متغیر میانجی گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان، اثر غیرمستقیم معنی داری بر شدت درد در افراد مبتلا به درد مزمن دارد. این بدان معنی است که طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگرجهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش میانجی گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت درد دارد. بنابراین با در نظر گرفتن طرحواره های حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش مؤثری در شدت درد افراد مبتلا به درد مزمن داشت.
اعتبارسنجی و تحلیل عاملی تائیدی نسخه فارسی مقیاس خود ادراکی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودادراکی، قضاوت افراد را در مورد توانایی های خود به منظور دستیابی به یک هدف خاص منعکس می کند؛ بنابراین با توجه به اهمیت این مؤلفه در تقویت تحول کودکان و همچنین کمبود ابزار معتبر و کافی در کشور ایران برای سنجش خودادراکی کودکان، پژوهش حاضر با هدف اعتبار سنجی و تحلیل عاملی تائیدی نسخه فارسی مقیاس خود ادراکی کودکان (هارتر، 2012) در بین گروهی از دانش آموزان ایرانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر سنین 10 تا 12 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 347 دانش آموز انتخاب شدند. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزارهای AMOS و SPSS24 استفاده شد. یافته ها: پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که در نمونه دانش آموزان ایرانی ساختار شش عاملی مقیاس با داده ها برازش مطلوبی داشت. مقادیر ضرایب همسانی برای خرده مقیاس های صلاحیت تحصیلی، صلاحیت اجتماعی، صلاحیت ورزشی، ظاهر فیزیکی، هدایت رفتاری، و خودارزشی کلی به ترتیب برابر با 76/0، 65/0، 73/0، 81/0، 70/0، و 79/0 به دست آمد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس خود ادراکی کودکان برای سنجش ادراک کودکان نسبت به قابلیت های خود در دانش آموزان ایرانی ابزاری روا و معتبر است. این ابزار می تواند جهت اندازه گیری خودادراکی در بخش های پژوهشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
کاربرد آزمون های شناختی کشف تغییر و نشانه دهی فضایی در بستر نرم افزار CogLab برای تشخیص کودکان دچار اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلال های عصبی-رشدی است و تلاش برای بهبود روش های تشخیصی آن ادامه دارد. در این مطالعه با استفاده از نرم افزار CogLab مدلی تشخیصی تدوین و معرفی شود تا به عنوان ابزاری کمکی برای تشخیص ADHD به روان شناسان یاری رساند. در بستر یک طرح توسعه ای و مورد-شاهدی با استفاده از نمونه گیری هدفمند در شهر رشت، 93 کودک با تشخیص ADHD با تشخیص یک فوق تخصص روانپزشکی اطفال، انتخاب شدند. از والدین هر دو گروه (مورد و شاهد) نیز مصاحبه بالینی گرفته شد و پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه4-CSI، اطلاعات جمعیت شناختی آن ها جمع آوری شد. گروه شاهد نیز شامل 33 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل از مدارس رشت فاقد اختلال با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه چهارم CSI-4 انتخاب شدند. هر دو گروه در شرایط یکسان با استفاده از بخش توجهِ نرم افزار CogLab به آزمون های کشف تغییر و نشانه دهی فضایی پاسخ دادند. داده های توسط SPSS-24 پردازش شدند. در تحلیل تشخیص، نتایج نشان داد حالتِ نسبتِ پاسخ صحیحِ کشف تغییر در حالت سو سو بیشترین قدرت پیش بینی در تفکیک و تمایز طبقات بین گروه مورد و شاهد را داشته است و نتایج تابع تشخیصی در بخش اعتبارسنجی متقابل، در دو گروه مورد و شاهد توانست 6/80 درصد از کل افراد گروه ADHD(مورد) و همچنین 7/72 از کل افراد گروه شاهد را درست گروه بندی کند. آزمون کشف تغییر و نشانه دهی فضایی در بستر نرم افزار CogLab می تواند به عنوان ابزاری کمکی در خدمت روان شناسان، برای کمک به فرایند تشخیص در کودکان مبتلابه ADHD مورداستفاده قرار گیرد.
اعتیاد دانشجویان به اینترنت، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی در همه گیری کووید-19
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
76 - 89
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اعتیاد به اینترنت در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشجویان در همه گیری کووید-19 انجام شد. نمونه ای شامل 150 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و آزمون اعتیاد به اینترنت (IAT)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (CASES) و مقیاس درگیری تحصیلی (AES) را تکمیل کردند. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) تحلیل شد. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مربوط به نقش پیش بینی-کننده اعتیاد به اینترنت در خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی به ترتیب (0/57-=β) و (0/64-=β) است. سایر نتایج نشان داد که اعتیاد به اینترنت می تواند 33 درصد از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی و 41 درصد از تغییرات درگیری تحصیلی را تبیین نماید. مطابق با یافته های پژوهش، به نظر می رسد بخش عمده ای از باورهای خودکارآمدی دانشجویان و نیز درگیری فعالانه آن ها در موضوعات تحصیلی تحت تأثیر اعتیاد به اینترنت تضعیف می شود. از این رو، اجرای مداخلات موثر برای مدیریت استفاده از اینترنت در بین دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
بررسی عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی: مورد مطالعه جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۳۲۲-۳۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مواد مخدر صنعتی در شهر اردبیل انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در سال 1401 بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 28 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار با تکنیک تحلیل جمله به جمله انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که 8 مقوله و 76 زیرمقوله به عنوان عوامل شکل دهنده رفتار جوانان در گرایش به مواد مخدر صنعتی شناسایی شد که شامل رفتارهای هیجانی، ارتباط و همنشینی با همسالان، رفتار برنامه ریزی شده، نگرش، فشار اجتماعی، گسست خانوادگی، عوامل روان شناختی، و شرایط اقتصادی بودند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از وجود عوامل متعدد فردی، خانوادگی، و محیطی در شکل گیری و جهت دهی رفتارهای جوانان در گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی است. بنابراین، برای پیشگیری از شکل گیری رفتارهای زمینه ساز در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی، لازم است عوامل مختلف فردی، خانوادگی، و محیطی را به صورت جامع در طراحی و اجرای برنامه های پیشگیری از گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی در نظر گرفته شوند و در این راستا سرمایه گذاری مناسب در کنترل و جهت دهی رفتار جوانان با توجه به مولفه ها و زیر مولفه های شناسایی شده پیشنهاد می گردد.
مدل علّی رابطه جو عاطفی خانواده و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با میانجی گری حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه جو عاطفی خانواده و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری شامل کودکان ۴ تا ۶ سال و کودکان پیش دبستانی ساکن شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که تعداد ۳۵۸ کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جو عاطفی خانواده (BEFCQ، هیل برن، 1964)، پرسشنامه چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1988) و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی (شهیم و یوسفی، 1378)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که جو عاطفی خانواده بر مشکلات رفتاری کودکان اثر مستقیم (3/0-= β و 05/0 P≤)، حمایت اجتماعی بر مشکلات رفتاری کودکان اثر مستقیم ( 3/0-= β و 05/0 P≤) و جو عاطفی خانواده از طریق نقش میانجی حمایت اجتماعی بر مشکلات رفتاری کودکان اثر غیرمستقیم (132/0- =β و 001/0P=) داشت؛ بنابراین جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی اثر بسزایی در روند مشکلات رفتاری کودکان دارند. این یافته ها برای روان شناسان، مشاوران مدرسه، مربیان و والدینی که با کودکان پیش دبستانی در ارتباط اند، کاربرد عملی دارد.
نقش میانجی ذهنیت های طرحواره ای در رابطه ناملایمات کودکی و تعارضات زناشویی افراد با نشانه های آسیب شناسی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ذهنیت های طرحواره ای در رابطه ناملایمات کودکی و تعارضات زناشویی افراد با نشانه های آسیب شناسی روانی بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افرادی بود که به دلیل تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره روانشناختی شهر تهران در نیمه ی دوم (شش ماه دوم) سال 1401 مراجعه کرده بودند. تعداد 310 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل نسخه تجدید نظر شده چک لیست 90 نشانه ای (SCL-90) دراگوتیس و همکاران (1995)، پرسشنامه ی ذهنیت های طرحواره ای (SMI) یانگ و همکاران (2007)، پرسشنامه تجدید نظر شده تعارضات زناشویی (MCQ-R) ثنایی (1387) و پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین و همکاران (2003) بود. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که خرده مقیاس های ناملایمات دوران کودکی اثر مستقیم معناداری بر تعارض های زناشویی ندارند (05/0<P)، اما به غیر از سواستفاده جنسی، چهار خرده مقیاس دیگر (سواستفاده هیجانی، سواستفاده جسمی، غفلت جسمی و غفلت عاطفی) به واسطه ذهنیت های طرحواره ای اثر غیرمستقیم معناداری بر تعارض زناشویی دارند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که ذهنیت های طرحواره ای با توجه به نقش ناملایمات دوران کودکی می توانند تبیین کننده تعارضات زناشویی افراد با نشانه های آسیب شناسی روانی باشد.
روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای نقص در کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای نقص در کارکردهای اجرایی صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. نمونه موردمطالعه شامل ۳۸۱ نفر از دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا و شرینگ، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان، آزمون نرم افزاری مجموعه کارت ویسکانسین، تکلیف نرم افزاری عملکرد پیوسته استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مشکلات خواب به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی تأثیر دارد. بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین مشکلات خواب با هوش هیجانی نقش واسطه ای دارند.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی در مراجعین کلینیک روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۷۸-۲۵۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقش ترومای دوران کودکی در ایجاد اختلال شخصیت مرزی مدت ها مورد مطالعه قرار گرفته است. دقیق ترین مدل های نظری چندعاملی هستند و طیفی از عوامل از جمله ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی و توانایی ذهنیت سازی را برای توضیح مسیرهای تکاملی اختلال شخصیت مرزی در نظر می گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی بر اساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی، انجام شد. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری افراد با تشخیص نشانگان شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج در سال 1401 انجام شد. تعداد 319 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی (برن استین و همکاران، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمتری جویس و همکاران، 2018) بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد تجربه ترومای کودکی (0/79 =β؛ 0/01 >P)، سبک های دلبستگی اجتنابی (0/61 =β؛ 0/01>P) و اضطرابی (0/68 =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر مثبت و معنادار داشته و سبک دلبستگی ایمن (0/62- =β؛ 0/01 >P) و ذهنی سازی (0/77- =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر منفی و معنادار دارند. نتیجه گیری: این نتایج این می تواند برای متخصصان بالینی در زمینه درمان اختلال شخصیت مرزی کمک کننده باشد و با در نظر گرفتن نقش عوامل پیش بین در این بیماران، درمان های کارآمدی را برنامه ریزی کنند
تاثیر توانبخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان
حوزههای تخصصی:
علائم شناختی از مهم ترین علائم سالمندان می باشد. هدف پژوهش حاضر تأثیر توان بخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه سالمندان مراجعه کننده به مراکز سالمندان خرم آباد در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر از سالمندان شهر خرم آباد بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از آزمون کامپیوتری عملکرد پیوسته و آزمون حافظه ان بک استفاده شد. سپس داده ها در برنامه spss نسخه 25 با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تحلیل شدند. نتیجه تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر قابل توجهی در آزمون عملکرد پیوسته و ان بک تفاوت معنی دار داشت. بدین معنی که عملکرد توجه و حافظه در افراد گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل بود. با توجه به اینکه توان بخشی شناختی تأثیر معناداری بر عملکرد شناختی سالمندان دارد و موجب بهبود عملکرد آن ها می شود؛ ازاین رو می تواند به عنوان روشی برای بهبود توجه و حافظه سالمندان به کار رود.
چگونه توانستم مشکل روان خوانی دانش آموز پایه ششم مدرسه هجرت ایچی را بهبود بخشم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، برطرف کردن اختلال خواندن امیر علی دانش آموز پایه ششم دبستان هجرت ایچی می باشد. روش تحقیق، روش کتابخانه ای در قالب اقدام پژوهی می باشد. به این منظور، جهت حل مسئله مشکل خواندن در دانش آموزم، به بررسی پژوهش های موجود در این زمینه پرداخته شد و با توجه به یافته های پژوهش ها به راه حل هایی برای حل این مسئله دست یافتم. نتایج نشان می دهد که استفاده از کارت آموزشی توانسته است به نحو چشمگیری درتقویت مهارت های خواندن امیر علی موثر واقع شود. همچنین نتایج نشان داد استفاده از کارت آموزشی و تابلو ارزشیابی توصیفی توانسته به عنوان محرکی در جهت ایجاد یادگیری بیشتر دانش آموز موثر واقع شود و با تحریک انگیزش دانش آموز، مهارت های خواندن را در او تقویت نموده است. امیر علی که در خواندن فوق العاده ضعیف بود و نمی توانست به راحتی از روی درس بخواند و اکثر مواقع سطرها را گم می کرد و بعضی کلمات را با مکث بسیار زیاد می خواند، اکنون با استفاده از راهکارهای اجرا شده، به راحتی می تواند از روی متن های کتاب، روان بخواند و مشکلی در خواندن درس ها ندارد. بنابراین می توان بیان کرد که معلم تا حدود زیادی در حل مشکل خواندن دانش آموز، موفق عمل کرده است.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی با آموزش شناختی-رفتاری بر اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دارای کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی از مهمترین مشکلات دانش آموزان سراسر جهان هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی و آموزش شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم دارای کمال گرایی تحصیلی اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان جیرفت در پاییز 1400 بودند که از میان آن ها، 48 نفر بر اساس ملاکهای ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. از مقیاس اضطراب امتحان فریدمن و بنداز-جاکوب و فرسودگی تحصیلی مسلش، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای طرحواره محور کمال گرایی تحصیلی و آموزش شناختی-رفتاری هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که در اضطراب امتحان بین فقط بین رویکرد شناختی-رفتاری با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. بین راهبردهای مقابله ای طرحواره محور و رویکرد شناختی-رفتاری در اضطراب امتحان و فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری بدست نیامد. نتیجه گیری: بر پایه یافته ها، می توان از دو رویکرد مداخله ای مطالعه حاضر برای کاهش اضطراب امتحان و از رویکرد شناختی-رفتاری برای کاهش فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان دختر دارای کمال گرایی در دوره متوسطه دوم استفاده کرد.
تأثیر آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای با نیازهای ویژه ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
90 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای دارای نیازهای ویژه ذهنی شهر چابهار می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون (با گروه آزمایش و کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مهارت های حرفه ای (متوسطه اول) شهر چابهار تشکیل دادند که در سال تحصیلی 99-1398 در مدارس کودکان استثنایی شهر چابهار مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی با 20 گویه و آزمون یادگیری کلاسی محقق ساخته بودند. برای تحلیل اطلاعات آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که در سطح معناداری 28/0 آموزش موضوع-محور یکپارچه توانسته است بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر داشته باشد. این امر در زمینه تأثیرگذاری آموزش موضوع-محور یکپارچه بر یادگیری به میزان معناداری 22/0 تأثیر داشته است و در این میان میزان تأثیرگذاری بر شاخص یادگیری با توجه به میزان معناداری بهتر، بیشتر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش موضوع-محور یکپارچه بر میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مهارت های حرفه ای دارای نیازهای ویژه ذهنی تأثیر دارد.
نقش واسطه ای نشخوار ذهنی در رابطه بین ناگویی هیجانی، تکانشگری، تحمل پریشانی و خودانتقادی با خودآسیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
47 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نشخوار ذهنی در رابطه بین ناگویی هیجانی، تکانشگری، تحمل پریشانی و خودانتقادی با خودآسیبی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 626 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل سیاهه ی خودگزارشی خودآسیبی کلونسکی و گلن، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، مقیاس پاسخ های نشخوار فکری نولن هوکسما و مارر، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، مقیاس تکانشگری بارت و مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوراف بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر بود که با استفاده از آن روابط علّی متغیرهای پژوهش بررسی شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی، تکانشگری، تحمل پریشانی و خودانتقادی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به واسطه ی نشخوارذهنی قادر به پیش بینی خودآسیبی بودند. بنظر می رسد آموزش مهارت های کنترل هیجانی و درمان نشخوار ذهنی می تواند در کاهش خودآسیبی در نوجوانان مفید باشد.
اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز) انجام گرفت . روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران تحت جراحی قلب باز با علائم افسردگی مراجعه کننده به بیمارستان های تخصصی قلب (چمران، سینا و میلاد) شهر اصفهان در شش ماهه دوم سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 36 بیمار قلبی با علائم افسردگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (17 بیمار در گروه آزمایش و 19 بیمار در گروه گواه). خانواده بیماران حاضر در گروه آزمایش مداخله آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی (بل، 1962) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی تأثیر معنادار دارد (p < 0/001) . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده با بهره گیری از ایجاد حلقه های حمایت اجتماعی و تقویت و بازسازی گروه اجتماعی حمایت کننده می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، خلق منفی، خودکارآمدی و ادراک درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
129 - 146
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، خلق منفی، خودکارآمدی و ادراک درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود . روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 40 نفر (20 زن و 20 مرد) هدفمندانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 مرد و 10 زن) و گروه کنترل (10 مرد و 10 زن) گمارده شدند. گروه آزمایش تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در طول 8 جلسه به مدت 2 ماه، هفته ای یک جلسه 2 ساعته و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. همچنین گروه های آزمایش و کنترل، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی بوند و لوی بوند (1995)، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه درد مک گیل ملزاک (1975) را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش معنی دار (001/0 p < ) خودکارآمدی و کاهش معنی دار (001/0 p < ) استرس ادراک شده، خلق منفی و ادراک درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید شد . نتیجه گیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در افزایش خودکارآمدی و کاهش استرس ادراک شده، خلق منفی و ادراک درد در این بیماران مؤثر واقع شود.
مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
61 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: شواهد تجربی و نظری نشان می دهد که مداخله های شناختی- رفتاری، کارایی پایداری ندارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سر کور با طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که به روش نمونه گیری هدفمند در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای با پیگیری 2 ماهه بر روی 9 دانشجو با اختلال اضطراب اجتماعی اجرا شد. برای مقایسه نتایج این سه الگوی مداخله ای، از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز (هیمبرگ و همکاران، 1999)، فرم کوتاه مقیاس خود شفقت ورزی (ریس و همکاران، 2011)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (باند و همکاران، 2011) و پرسشنامه زندگی ارزشمند (ویلسون و همکاران، 2010) استفاده شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های شش گانه کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه روش مداخله ای در کاهش اضطراب اجتماعی (2.58->Z) و افزایش انعطاف پذیری موثر و از لحاظ بالینی معنادار است (2.58Z>). با این وجود، درمان شناختی- رفتاری هافمن در افزایش خود شفقت ورزی و زندگی ارزشمند از لحاظ بالینی موثر و معنادار نبود (1.96>Z)، و این نتایج نیز در پایان دوره پیگیری 2 ماهه حفظ شد. نتیجه گیری: بنابراین ماتریکس درمان پذیرش و تعهد و درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت از نظر اندازه تغییر، ثبات، کلیت تغییر و ایمنی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری هافمن، کارایی بالینی موثرتری دارند، اما هر سه روش مداخله در میزان پذیرش و عمومیت تغییر مشابه بودند.
روابط ساختاری ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین: نقش میانجی علائم پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۸۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی علائم پانیک در رابطه بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. از میان افراد مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان مازندران، 250 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات مصرف مواد، پرسشنامه ترومای دوران کودکی و مقیاس علائم پانیک بود. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و علائم پانیک در این رابطه دارای نقش واسطه ای بود. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که هر دو متغیر ترومای دوران کودکی و علائم پانیک نقش مهمی در مشکلات مصرف مواد دارند. با توجه به دوره حساس کودکی و تاثیرات ماندگار تجاربِ آسیب زا و عواقب متعاقب با آن همچون افسردگی، اضطراب و غیره در بزرگسالی، نتایج این پژوهش می تواند رهنمودی در جهت آگاه سازی والدین در مورد نقش حساس خود از طریق برنامه های آموزشی در مدارس و یا رسانه ها باشد. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش مشکلات مصرف مواد از اهمیت ویژه برخوردار است.
بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت عوامل مؤثر بر فرایندهای انگیزشی مشارکت کودکان در فعالیت جسمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری دانش آموزان در زمینه فعالیت جسمانی بود. روش: روش انجام پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. نمونه آماری شامل ۳۸۴ دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی (پندر و همکاران، ۲۰۰۲)، تصویر بدن (کش و همکاران، ۲۰۰۴)، ذهن آگاهی (آهرن و همکاران، ۲۰۱۱) و تنظیم رفتاری (رایان و همکاران، ۲۰۱۹) استفاده شد. از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸ برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین خودکارآمدی با تصویر بدن، ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P)، تصویر بدن با ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P) و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معناداری داشت (۰/۰۰۱>P). درنهایت، مدل نظری پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی باعث بهبود تنظیم رفتاری دانش آموزان برای مشارکت آن ها در فعالیت جسمانی شد؛ بنابراین، ضروری است که استراتژی ها و مداخلات مناسبی به خصوص از طرف معلمین تربیت بدنی برای ارائه تکنیک های افزایش خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی در کودکان اتخاذ شود.