فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
149-158
حوزههای تخصصی:
آموزش به روش معکوس، رویکردی نسبتاً جدیدی در دنیا است. در کلاس درس معکوس، شیوه متداول تدریس وارونه می شود و به جای اینکه تکالیف در خانه و تدریس در مدرسه و کلاس درس انجام شود، دانش آموزان درس را در خانه و از طریق ویدیو یا پادکست می آموزند که معلم از پیش آماده کرده و در اختیار آن ها قرار داده است و در کلاس به انجام تکالیف و پرسش و پاسخ می پردازند. در کلاس، معلم موضوع کلی را مطرح می کند و دانش آموزان موظف اند درباره آن فکر و تحقیق کنند و مطالبی را که فهمیده اند در کلاس برای یکدیگر توضیح دهند؛ سپس معلم آن را تدریس می کند. انجام تکالیف، تکرار و تمرین، پرسش و پاسخ و بحث بر روی مباحث آموزشی بخشی از فعالیت کلاسی است که جایگزین تدریس در کلاس درس می شود و در نهایت تغییر چیدمان کلاس درس منجر به افزایش انگیزه، پویایی و ایجاد یادگیری عمیق تر می شود. در جهان امروز که شناخت و سواد مجازی و تکنولوژیکی دانش آموزان بالا رفته و در زمانی که انواع کتاب ها و ویدیوهای آموزشی مورد استفاده و استقبال هستند، یادگیری معکوس می تواند به راحتی وارد سیستم آموزشی ما شود. هدف پژوهش حاضر بررسی فرآیند یادگیری و انگیزش در کلاس معکوس است. در این مطالعه، به بررسی پیشینه پژوهش در ارتباط با متغیرها پرداخته شد و فرآیند یادگیری و انگیزش در کلاس معکوس مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافته ها، می توان گفت که رویکرد معکوس با احتمال بیشتری نیازهای دانشجویان برای انگیزش، خودمختاری و رقابتی بودن را برآورده می کند و چون دانشجو باید خود به مشارکت و جست وجوی دانش بپردازد موجب ایجاد یادگیری پایدار می شود.
تأثیر میزان عزت نفس بر بهداشت روان زنان شاغل در کارخانه زیمنس شیراز و زنان غیرشاغل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سلامت روانی زنان و حضور روز افزون آنان در عرصه اجتماع، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر میزان عزت نفس بر بهداشت روانی زنان شاغل در کارخانه زیمنس شیراز و زنان غیرشاغل، در سال 1386 انجام شده است. روش: به همین منظور تعداد 50 نفر از کارکنان زن کارخانه زیمنس و 50 نفر از زنان غیر شاغل، به شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. سپس آنان با استفاده از پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر GHQ-28 و عزت نفس کوپر اسمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها از روش های آمار توصیفی،آزمون تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج: تحلیل های آماری گویای تفاوت معنا داری بین عزت نفس، سلامت روانی، علائم جسمانی، علائم اضطرابی ، مقیاس کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی (05/0>p) در زنان شاغل و غیرشاغل بود به طوری که در همه متغیر های فوق زنان غیرشاغل وضعیت بهتری داشتند. همچنین یافته های دیگر پژوهش، حاکی از رابطه ی معنا دار بین عزت نفس و سلامت روان در زنان(05/0>p) و بین عزت نفس و سلامت روان در زنان شاغل و غیر شاغل تفاوت معناداری مشاهده نشد.
رشد سالم روانی شخصیتی در نظریه اریکسون
حوزههای تخصصی:
کاربرد گروه سنجی در مشاوره و راهنمایی تربیتی
منبع:
تربیت ۱۳۷۲ شماره ۸۰
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش حل مساله در تغییر راهبردهای مقابله ای دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مساله ی گروهی در تغییر راهـبردهای مـقابله ای دانشجویان بـود. بدین منظور 20 دانشجو بـه وسیله ی روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هریک به تعداد 10 نفر) تقسیم شدند. پیش از اجرای آموزش حل مساله برای دانشجویان گروه آزمایش، هر دو گروه به وسیله-ی پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس، مورد سنجش قرار گرفتند که از لحاظ نمرات کسب شده در این ابزار، دو گروه با هم تفاوت معنادار نداشتند. سپس گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش حل مساله قرار گـرفت. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مـجدداً از دو گـروه خواسته شـد تا پرسشنامه ی فوق الذکر را تکمیل کنند. سپس تـفاوت میانگین پیش آزمون-پس آزمون دو گروه به کمک روش تحلیل کوواریانس مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی یافته ها حاکی از آن بود که آموزش حل مساله باعث تغییر در راهبردهای مقابله ای می شود که در برخی از آنها (حل مساله، جلب حمایت اجتماعی) تفاوت بین دو گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ آماری معنادار می باشد. همچنین در سایر راهبردهای مقابله ای (مانند ارزیابی شناختی، مهار هیجانی، مهار جسمانی) هر چند تغییرات بالینی مشاهده شد، ولی از لحاظ آماری معنادار نبود. مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت حل مساله به طور کلی می تواند به تغییر در راهبردهای مقابله ای منجر گردد که نتایج این پژوهش در راستای پژوهش های پیشین در این زمینه می باشد.
زیر گونه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، ارتباط آن با اضطراب و همبودی آن با سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی زیرگونه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، ارتباط آن با اضطراب و همبودی آن با سوء مصرف مواد بود. روش: طرح این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه مورد بررسی 90 نفر با اختلال شخصیت ضد اجتماعی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از زندان مرکزی و مراکز ترک اعتیاد شهرستان سمنان گزینش شدند. برای تعیین افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی از پرسشنامه چند محوری میلون 3 و مصاحبه بالینی برای اختلالات محور دو استفاده شد. اضطراب افراد نیز با آزمون اضطراب کتل اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون نسبت یک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اضطراب مرتبط است و سوء مصرف مواد همبودی دارد، همچنین دو نوع زیرگونه از اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود دارد یک نوع با و یک نوع بدون همراهی اضطراب. نتیجه گیری: به دلیل همبودی اختلال شخصیت ضد اجتماعی با سوء مصرف مواد و ارتباط آن با اضطراب و وجود دو زیرگونه اختلال شخصیت ضد اجتماعی (با و بدون همراهی اضطراب)، نتایج پژوهش حاضر بر لزوم مداخلات درمانی متفاوت برای دو زیرگونه اختلال شخصیت ضد اجتماعی تأکید دارد.
بررسی اثر بخشی دو روش آموزشی شناختی- رفتاری و مهارت های تنظیم هیجان بر خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب امتحان شامل تجربه ناخوشایند نگرانی و هیجان پذیری در موقعیت های ی است که فرد امتحان و یا ارزیابی را احساس می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی دو روش آموزشی شناختی– رفتاری و مهارت های تنظیم هیجان بر خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان بود. این مطالعه از نوع آزمایش میدانی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه است. نمونه این پژوهش 60 دانش آموز دارای اضطراب امتحان بود که به طور تصادفی از میان دانش آموزانی که به عنوان مبتلا به اضطراب امتحان تشخیص داده شده بودند، انتخاب گردیدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. دو تکنیک برای آموزش دانش آموزان بکار برده شد: آموزش شناختی- رفتاری و آموزش مهارت های تنظیم هیجان. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی، پرسشنامه اضطراب امتحان، مقیاس خودکارآمدی و آزمون شخصیتی کالیفرنیا استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که هر دو روش شناختی- رفتاری و مهارت های تنظیم هیجان، در کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان به طور معنی داری مؤثر بوده اند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش راهبردهای شناختی- رفتاری و مهارت های مقابله با هیجان ها در پیشگیری از اضطراب امتحان و ارتقاء سلامت روان دانش آموزان دارد.
فقر و بهداشت روانی از دیدگاه دین و روانشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به پیامدهای گوناگون جسمی، فرهنگی ـ اجتماعی و روانی فقر بر بهداشت روانی می پردازد. فقر فرهنگی، انزوا، پرخاشگری، ضعف اخلاقی و دینی، کاهش عزت نفس، اضطراب و اختلالات روانی از جمله این آثار مخربند. رویکرد متون اسلامی به مسائل فقر و به معانی گوناگون آن در منابع دینی دیگر مباحث این مقال است، دلائل عدم مطلوبیت فقر در این منابع عبارتند از: تضاد فقر با عدالت اجتماعی، پناه بردن به خداوند از فقر در ادعیه امامان معصوم، اهمیت دین برای انسجام اسلامی در جامعه، برنامه دین برای اهداف متعالی و عواقب نامطلوب فقر از منظر دین. سرانجام، توضیح و تبیین مواردی که موهم این برداشت است که اسلام با مسئله فقر مخالفتی ندارد، بلکه آن را تایید می کند.
عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق هدف اصلی شناسایی عوامل مهم افت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه سومراهنمایی شهر اهواز در سال 81-1380 بوده است. از بین کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر اهواز که حداقل یک بار در پایه سوم مردود شده بودند به طور تصادفی 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو مقیاس سنجش علل افت تحصیلی و شاخص افت تحصیلی با 95 متغیر استفاده شده است. تحلیل عوامل نشان داد که 6 عامل قابل استخراج است. عوامل استخراج شده روی هم 43.8 درصد واریانس افت تحصیلی را تبیین می کرد. این عوامل به ترتیب واریانس تبیین شده عبارتند از: مسایل ناشی از معلم و تدریس، مسایل مربوط به خانواده، مشکلات ناشی از برنامه ریزی درسی، مسایل مربوط به سلامت جسمانی و روانی دانش آموز، مسایل عمومی و مشکلات ناشی از مدیریت آموزشی، همه عوامل استخراج شده از پایایی و روایی رضایت بخشی برخوردار بودند. ضرایب همبستگی عوامل ششگانه با تعداد سال های مردودی نیز در سطح مورد انتظار معنی دار بودند.
بررسی چهار دهه تحقیقات شیوع شناسی اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این تحقیق، بررسی تحقیقات شیوع شناسی در زمینه اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر و داروهای روانگردان بود که در ادوار گذشته در کشور به مرحله اجرا در آمده است. روش: روش پژوهش کتابخانه ای بوده و برای انجام آن تمامی تحقیقات صورت گرفته در زمینه های شیوع سوء مصرف مواد یا ارزیابی سوء مصرف مواد در ایران جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بررسی های انجام شده، نشان داده که آمار اعتیاد طی چهار دهه اخیر در نوسان بوده است؛ به گونه ای که در سال 1390، این برآورد در جمعیت 15 تا 64 سال (طبق سرشماری سال 1385 معادل 50 میلیون نفر) برابر با یک میلیون و سیصد و بیست و پنج هزار نفر اعلام شده است. نتیجه گیری: یافته های حاصل از چهار دهه تحقیقات شیوع شناسی اعتیاد در ایران نشان می دهد که با توجه به حجم تهدید مواد مخدر و روان گردان ها و شیوع اعتیاد در کشور و به تبع آن تغییر جنسیت، تاهل، سن، شغل و تحصیلات معتادان، توجه کافی نسبت به تحقیقات شیوع شناسی مصرف و سوء مصرف مواد در جمعیت عمومی، دانش آموزان، دانشجویان، کارکنان دولتی و غیر دولتی صورت نپذیرفته است.
راهبردهای شناختی در بیماران مبتلا به اضطراب ـ افسردگی مختلط و وسواس ـ بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افکار مزاحم از ویژگیهای اختلالهای هیجانی و اضـطرابی هستند. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهایی که بیماران و غیربیماران، برای مهار افکار مزاحم بـه کار می برند، انجام شد. دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری (OCD؛ 11 مرد و 14 زن با میانگین سنی 29 سال) و اختلال اضطراب ـ افسردگی مختلط (MADD؛ 10 مرد و 15 زن با میانگین سنی 27 سال) و یک گروه غیربیمار (12 مرد و 13 زن با میانگین سنی 28 سال) انتخاب شدنـد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مهـار فکر (ولز و دیویس، 1994) و اضطراب و افسردگی بک (بک، اپشتین، براون و استیر، 1988؛ بک، راش، شاو و ابری، 1979) پاسـخ دادند. یافته ها نشان دادند که بیماران OCD و MADD بیشتر از راهبردهای نگرانی و تنبیه استفاده می کنند. گروه غیربیمار راهبردهـای مهار اجتماعی و انحراف توجه را بیشتر به کار می برند. بین گروهها تفاوت معناداری براساس استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد دیده نشد.
آزمون ترسیم خانواده در کودکان آسیب دیده زلزله بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حوادث غیر مترقبه ای همچون زلزله می تواند آثار مخربی بر سلامت روانی و تحول کودکان داشته باشد و حتی منجر به وقفه در مسیر تحولی کودکان گردد. در دی ماه سال 1382 زلزله هولناکی در شهرستان بم بوقوع پیوست که منجر به ویرانی و آسیبها ی جسمی و روانی شدید برای ساکنین بویژه کودکان این شهرستان شد. هدف این پژوهش بررسی نتایج حاصل از آزمون ترسیم خانواده در کودکان آسیب دیده از زلزله بم است.
روش: بدین منظور 41 دختر و 22 پسر (63 = n) ساکن در اردوگاه المهدی شرقی شهرستان بم با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و آزمون ترسیمی خانواده روی آنها اجرا شد. برای بررسی تاثیر حضور در زلزله، از دست دادن یکی از اعضای خانواده و جنسیت از حیث مؤلفه های افسردگی، اضطراب، واپس روی، پرخاشگری و حرمت خود پایین آزمون مان – ویتنی انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که پسران در مؤلفه های پرخاشگری، واپس روی، افسردگی و حرمت خود پایین نشانه های شدید تری نسبت به دختران داشتند. آزمودنیهایی که در زلزله حضور داشتند، تنها در مولفه پرخاشگری تفاوت معناداری با آزمودنیهایی که در زلزله حضور نداشتند نشان دادند. از دست دادن عضوی از خانواده در افزایش یا کاهش نمرات 5 مولفه آزمون ترسیم خانواده تاثیر معناداری نشان نداد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد پسران آسیب دیده از زلزله، بیش از دختران نشانه های نابهنجاری را نشان دادند. حضور در آسیب یا زلزله نیز از عوامل تاثیر گذار بر افزایش پرخاشگری و تجربه خشم پس از واقعه است.
رابطه بین هوش هیجانی و شوخ طبعی در دانشجویان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین هوش هیجانی و مولفه های آن (خودآگاهی هیجانی، خودابرازی، حرمت نفس، خودشکوفایی، استقلال، همدلی، مسولیت پذیری اجتماعی، روابط بین فردی، واقع گرایی، انعطاف پذیری، حل مساله، تحمل فشار روانی، کنترل تکانش، خوش بینی و شادمانی) با شوخ طبعی در بین دانشجویان دانشگاه بود. برای دست یابی به اهـداف پژوهش 320 دانشجو با روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. پرسش نامه های هوش هیجانی بار-آن و شوخ طبعی در مورد آن ها اجرا گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین هوش هیجانی و کلیه مولفه های آن با شوخ طبعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین، از بین مولفه های هوش هیجانی، سه مولفه خوش بینی، خودشکوفایی و شادمانی قادر به پیش بینی شوخ طبعی هستند.
تاثیر خشونت های جنسی در بروز اختلال استرس پس از ضربیه ( PTSD )(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"خشونت خانگی به هر نوع عمل خشونت آمیزی که بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد گفته می شود. یکی از انواع خشونت که به دلیل مسایل فرهنگی و اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته، خشونت جنسی علیه کودکان و زنان است.
یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در خصوص خشونت ها و تهاجم جنسی اختلال استرس پس از ضربه می باشد. PTSD وقتی بروز می کند که شخص فشار روانی و هیجانی را که شدت آن عملا برای هر کسی آسیب رسان خواهد بود تجربه کرده باشد. این اختلال شامل ویژگی هایی مانند یادآوری خاطرات و تجربه مجدد سانحه در رویا و بیداری، اجتناب مستمر از یادآوری سانحه و کرختی عاطفی و بی حسی و برانگیختگی شدید می باشد، این علایم حداقل باید یکماه تداوم یابد تا فرد مبتلا به PTSD گردد.
یکی از خشونت های خانگی سو رفتار جنسی و همسرآزاری است که در کودکان و زنان به صورت افسردگی، اضطراب و PTSD مشاهده می گردد.
هدف از بررسی مقاله حاضر، مطالعه پدیده خشونت های خانگی از دیدگاه روانشناختی و اجتماعی و برآورد میزان شیوع و ویژگی های بالینی PTSD ناشی از تجاوز به عنف و... می باشد.
این مطالعه به صورت مروری و بررسی مقالات و پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی در مورد خشونت های جنسی در کودکان و زنان و بروز PTSD می باشد که از منابع مختلف و سایت های Psych INFO، NCPTSD، Psychlit و Traumatic stress در سال های (2005-1989) گردآوری شده است.
نتایج این بررسی بیانگر میزان شیوع و بروز متفاوت بوده، اما به طور کلی، پیامدهای روانشناختی آن 25 الی 30 درصد در خصوص PTSD، افسردگی و اضطراب گزارش شده است.
به طور کلی باید به پدیده خشونت خانوادگی و جنسی از دیدگاه های روانی، اجتماعی، زیستی و فرهنگی نگریست، چرا که پیامدهای روانشناختی آن سلامت روانی افراد جامعه را به خطر انداخته و برای پیشگیری از این پدیده باید مداخلات آموزشی و پیشگیرانه را در سطح اجتماع گسترش داد و شبکه های خانوادگی و اجتماعی را تقویت کرد."
تاثیر آموزش به روش پروژه ای و مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر سوم تجربی فولادشهر در درس آمار و مدل سازی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش از طریق یک پروژه و به طور مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس آمار و مدل سازی انجام گرفته است. در این بررسی از روش تحقیق شبه تجربی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را دانش آموزان دختر سال سوم تجربی دبیرستانهای دخترانه فولادشهر (161 نفر) تشکیل داده است. حجم نمونه تحقیق 51 نفر است که 24 نفر در گروه آزمایش و 27 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. روش نمونه گیری تصادفی است. در گروه آزمایش تلفیقی از دو روش تدریس فعال شامل روشهای پروژه ای و مشارکتی به کار گرفته شد و در گروه گواه تدریس به شیوه سنتی (سخنرانی) انجام شد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق آزمونهای معلم ساخته پیش آزمون و پس آزمون مورد سنجش قرار گرفت. روایی آزمونها را متخصصان تایید کردند و پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ (945/0) تایید گردید. نتایج حاصل با استفاده از آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در سطح خطای 5 درصد نشان داد که بین دو گروه گواه و آزمایش اختلاف معنادار آماری وجود دارد، بدین معنا که دانش آموزانی که به طور پروژه ای ـ مشارکتی آموزش دیده بودند نسبت به گروهی که به طور سنتی آموزش دیده بودند از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار بودند.
بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که گروههای مختلف افراد بعضا از لحاظ سلامت روان در سطح پایین تر از عادی می باشند. از این رو به نظر می رسد که افراد مبتلا به وابستگی مواد نیز از لحاظ کارکردهای سلامت روان دچاره مخاطره هستند.
هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران می باشد.
روش: این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی بوده و روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان و جوانان پسر مبتلا به وابستگی مواد کانون توسکا که در برنامه ی 28 روزه ایمان مدار- پرهیز مدار تحت درمان بوده اند، می باشد.حجم نمونه ی مورد نظر شامل 42 نفر می باشد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار های مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ28) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون می باشند که بر اساس آن، آزمونها به صورت گروهی انجام شده است.
یافته ها: یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد درکانون توسکا موثر است (01/0>p ).
نتیجه گیری: نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزش تاب آوری بر بهبود سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. بدین معنا که آموزش تاب آوری باعث افزایش سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد می شود. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که به افراد مبتلا به وابستگی مواد آموزش تاب آوری داده شود. همچنین به نظر می رسد که یافته های تحقیق حاضر می تواند در برنامه ریزی های پیشگیری، آموزشی و بهداشت روانی افراد مبتلا به وابستگی مواد موثر باشد.
ساخت و هنجاریابی مقیاس درجه بندی تشخیص اختلال سلوک در دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهر تهران( فرم معلمان )(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دو دهه اخیر با عنایت به نظریه روان شناسان رشد و متخصصان تعلیم و تربیت، توجه به کودکان و اختلالات مربوط به کودکان نقش پر رنگی به خود گرفته است. از جمله مهمترین اختلالات رفتاری کودکان می توان به اختلال سلوک اشاره کرد. هدف از این مطالعه تهیه ابزار تشخیصی در این حیطه است، پرسشنامه رفتاری که بخوبی بتواند کودکان دارای این اختلال را از کودکان عادی متمایز و این اختلال را از دیگر اختلالات مشابه تفکیک نماید.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. در این مطالعه تعداد 515 نفر از دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی که در سال تحصیل86 – 85 در شهر تهران به تحصیل اشتغال داشته اند ، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای انجام این مطالعه ابتدا لیستی از ویژگی های اختلال سلوک بر طبق منابع بالینی تهیه و در اختیار متخصصین این رشته قرار گرفت ، سپس به منظور رفع ابهامات پرسشنامه تنظیم شده به 10 نفر از معلمین مقطع پنجم ابتدایی داده شد تا نظر خود را در مورد سوالات بیان کنند و پرسشنامه نهایی تنظیم گردید .
نتایج: پس از تحلیل عامل به روش مؤلفه های اصلی و استفاده از چرخش واریماکس 5 عامل پرخاشگری ، بی مسئولیتی ، فریبکاری ، خرابکاری و روابط میان فردی ضعیف استخراج شد ،که این 5 عامل 70/74 درصد کل واریانس را تبیین می کند . پایایی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرانباخ 975/0 ، از طریق روش تنصیف 858/0 و از طریق روش آزمون _آزمون مجدد 973/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی مناسب آزمون است. همبستگی آزمون با پرسشنامه CSI-4 ( فرم معلمان ) 871/0 می باشد. نقطه برش برای این آزمون با در نظر گرفتن انحراف استاندارد ، چارکها ، آزمون حساسیت و ویژگی و همچنین صدک نمره 60 انتخاب گردید.
نتیجه گیری: با توجه به تحلیل ها و نتایج بدست آمده نسخه نهایی پرسشنامه تشخیص اختلالسلوک( فرم معلمان ) تهیه گردید.
تأثیر شیوه های تربیتی والدین بر نوع دلبستگی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر سبک های والدینی در پیش بینی نوع دلبستگی فرزندان است. بدین منظور پژوهش حاضر قصد دارد این موضوع را بررسی کند که آیا سبک های والدینی مختلف (مقتدر، مستبد، آزادگذار و بی اعتنا) به شکل دهی دلبستگی های متفاوت (ایمن، اشتغال خاطر، هراسان و دوری گزین) در فرزندان می انجامد یا خیر. شرکت کنندگان در پژوهش 508 نفر از دانش آموزان دختر و پسر نوجوان (پایه های اول، دوم و سوم) دبیرستانی بودند که دامنه سنی بین 14 تا 19 سال داشتند و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.
ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه شیوه های تربیتی والدین (زینالی، شریفی، عنایتی، عسگری و پاشا، 1390) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (ون-آدنوون، هافسترا و بکر، 2003) بود.
داده های حاصل از شرگت کنندگان در پژوهش به وسیله رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، شیوه تربیتی مقتدر، بی اعتنا، مستبد و آزادگذار والدین به ترتیب رابطه مثبت و معنا دار با دلبستگی ایمن، هراسان، اشتغال خاطر و دوری گزین فرزندان دارند و پیش بینی کننده-های مستقیم و معنا دار آن ها در فرزندان اند. پژوهش حاضر با تأکید بر نقش بنیادین و اساسی شیوه های تربیتی والدینی، فراگیری شیوه تربیتی اقتداری و اصلاح روش های تربیتی مستبدانه، آزادگذار و بی اعتنا را در خانواده ها به والدین توصیه می کند.