این مقاله درصدد است تا ضمن فراهم آوردن خطوط اصلی شعبه نسبتاً تازه یاب تاریخ نگاری زنان و قراردادن آن در سیر کلّی تاریخ نگاری مدرن، به این پرسش پاسخ گوید که چرا، علیرغم گذشت دو قرن از پیدایش تاریخ نگاری پوزیتیویستی فون رانکه و پیدایش شعب مهمی، نظیر تاریخ نگاری فرهنگی و اجتماعی، تاریخ نگاری زنان عمر کوتاهی کمتر از نیم قرن دارد. برای پاسخ به این پرسش، نخست به تبیین سه رویکرد مهم تاریخ نگاری مربوط با تاریخ نگاری زنان می پردازیم و سپس در بخش مفصل تر، اهم ویژگی های تاریخ نگاری زنان را بررسی می کنیم. پاسخ کلی به پرسش اصلی مقاله ـ که تحلیل آن در آخرین قسمت مقاله انجام شده است – در غفلت عمومی مکاتب تاریخ نگاری (سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) از موضوع زنان از یک سو و آگاهی زنان از حقوق خود و در مرکز توجه قرار گرفتن این حقوق در اثر پیدایش جنبش های فمنیستی از دیگر سو جست وجو شده است و مستندات آن یکایک برشمرده شده و مورد تحلیل قرار گرفته است.
هدف این مقاله، بررسی علل ناکامی بختیاریها در دوره قاجار پیش از فتح تهران و از دست دادن جایگاه سیاسی پس از فتح تهران است. مقاله، با این رویکرد به شرح نخستین شورش بختیاری در زمان قاجاریه، یعنی شورش ابدال خان و اسدخان هفت لنگ، موقعیت این ایل در دوره فتحعلی شاه، شورش محمدتقی خان چهارلنگ، عوامل شکست شورش او، علل ناکامی و قتل حسینقلی خان ایلخانی، ساختار ایل بختیاری در زمان وی، منازعات خوانین بختیاری پس از کشته شدن حسینقلی خان ایلخانی، فتح تهران در آستانه مشروطیت، براندازی محمدعلی شاه و ورود خوانین بختیاری، سردار اسعد، صمصام السلطنه و سردار محتشم به عرصه دولت و عوامل پایان نفوذ بختیاری در دوره مشروطیت پرداخته و نتیجه می گیرد که ایل بختیاری به عنوان یکی از قدرتمندترین ایلات ایران، تاثیرگذارترین ایل در تاریخ معاصر ایران به شمار می آید.
عتبی مورخ ایرانی عربی نویس قرن پنجم، نقشی مهمی در روشنگری تحول های شرق ایران داشته و تاریخ او الگوی مطالعات ادبی و تاریخی شده است.شرح های متعدد و اقتباس از داده های تاریخی او نشان می دهد تاریخ یمینی اثری تأثیرگذار بوده است.هدف این مقاله این است که با روشی تحلیلی تأثیر متقابل بینش و روش در تاریخ نگاری عتبی را روشن سازد. نظام فکری عتبی مبتنی بر چهار مؤلفه ی سلطنت گرایی، نخبه گرایی، انتقادی و شریعت مداری است که او را قادر ساخته است به روش توصیفی و تحلیلی به انحطاط شناسی دولت های شرق ایران و قدرت گیری غزنویان و نقش تفکر و رفتار نخبگان در این روندها بپردازد.هر چند عتبی در هماهنگی اجزای نظام فکری موفق عمل نکرده، و روایتی تاریخی با طرحی منسجم نپرداخته است، تاریخی ارزشمند با داده هایی منحصر به فرد درباره ی شرق ایران نوشته که مورخان بعدی به آن استناد کرده اند.این جامعیت، تاریخ او را از تک نگاری فردمحور به تاریخ منطقه ای بدل ساخته است.