فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
کُجُجی ها از خاندان های کهن تبریز بودند که با پذیرش مذهب تشیع به خدمت در سازمان دیوانی صفویان درآمدند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه منابع و نسخه های خطی کوشیده تا ضمن بررسی تبار و پیشینه به نقش و جایگاه این خاندان در سازمان دیوانی صفویان بپردازد. یافته ها نشان می دهد که کججی ها در جهت دهی و برانگیختن توجه اسماعیل صفوی در راستای یورش و تصرف آذربایجان و نیز شکست نهایی آق قویونلوها نقش چشمگیری داشتند. آنان همچنین در انتقال و تداوم سنتهای دیوانی به دوره صفوی سهیم بودند و توانستند علی رغم رابطه پرفرازونشیب با شاهان تا اوایل سلطنت شاه عباس به مناصب بالایی در تشکیلات دیوانی صفویان برسند، ولی پس از آن از همه عرصه های دیوانی کنار گذاشته شدند. کججی ها بر خلاف روایت ها، پیش از دوره صفوی داعیه سیادت نداشتند، ولی در منابع آغازین صفوی از آنان به عنوان ساداتی که تبارشان به امام چهارم شیعیان می پیوندد یاد شده و برخی از آنان نیز از اواخر سده یازدهم به این سو گرایش یافتند تا خود را با عنوان سادات حسینی بخوانند.
شناخت وصی خاتم الانبیا و پیروان ایشان با تکیه بر منابع اهل سنت
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
38-51
حوزههای تخصصی:
مساله امامت و رهبری امت از جمله اموری است که بسیار به آن پرداخته شده و لازمه نبوت و تکمیل کننده آن است. پیامبر مکرراً وصی و جانشین خود علی بن ابی طالب (ع) را به صحابه خود و امتش معرفی نمود و در غدیر از حاضرین خواست که غائبین را از این امر الهی خبر دهند؛ چرا که اسلام کامل نگشت مگر با التزام و تمسک به ولایت علی بن ابی طالب و اولاد ایشان، کسی که ملازم امام باشد به معارف قرآن نیز دست خواهد یافت؛ چرا که اهل بیت شارح قرآن هستند و صراط مستقیم را طی خواهد نمود. حجت خداوند بر او تمام می شود و رستگار خواهد شد. شیعه با تمسک به قول پیامبر (ص)، عشق و علاقه و محبت خود را به خاندان وحی نشان داده و در رفتار و گفتار اهل بیت را الگوی خود نموده و پیرو ایشان هستند. آن ها امامت ایشان را پذیرفته و پیامبر نیز پیروان علی (ع) که شیعیان ایشان باشند را وعده بهشت و رستگاری داده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تأکید بر مطالعات کتابخانه ای بنا داریم که وصی الهی را براساس منابع اهل سنت معرفی کنیم تا تصمیم گیری برای پیروی راه حق برایمان راحت تر میسر گردد.
خوانش مدرنیستی متن دینی در اندیشه محمد ارکون و نصر حامد ابوزید
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به گفتمان نصرحامدابوزید و محمدارکون پیرامون متن دینی و طرح واره های آنها در این زمینه و همچنین تمایز میان این دو گفتمان می پردازد. از سوی دیگر چالش های فراروی این گفتمان درراستای تدوین سازوکارهای نوین برای تعامل با متن قرآن و راه های درک آن بررسی می گردد. بدین ترتیب از طریق تمرکز بر نکات مربوط به خوانش متن دینی و شیوه های تعامل با آن-تفسیر و هرمنوتیک- برجسته ترین مولفه ها و مبانی که این گفتمان در معرض آن قرار گرفته است؛ ازجمله نقد و مسئله، مورد توجه قرار خواهیم داد. نقطه آغازین طرح واره ارکون و ابوزید در زمینه خوانش متن دینی مبتنی بر رویکرد انتقادی تاریخی و هرمنوتکی خوانش است، که بیانگر روند تاریخ گرایی سیر خوانش، بازنمایی چارچوب ها و تضعیف جنبه قدسیانی و اطمینانی متن دینی است. از سوی دیگر اینکار درراستای بسترسازی حوزه های فراروی ارزش های مدرنیستی بشری است؛ که از مهم ترین شرایط همگام سازی با مقتضیات زمان و روند جهانی سازی به شمار می رود. ارکون، متن دینی را براساس رویکرد انتقادی تاریخی و معرفت شناسی بررسی می کند، تا به یک نظام آگاهی بخشی اسلامی دست یابد و آن را از فضای عقل ایدئولوژیکی متعلق به قرون وسطی خارج سازد. از سوی دیگر ابوزید، متن دینی براساس عقل و خوانش تاریخی بررسی می کند. وی معتقد است، که واقعیت همان مدخل حقیقی برای فهم متن است، که گشودن درهای اجتهاد در اصول و عقاید است، که در اجتهاد در احکام و امور شرعی نیز وجود دارد. بنابراین می توان گفت که هدف خوانش مدرنیستی ارکون و ابوزید، ارائه تفسیر تاریخی متن، بدون کاربست تئولوژیکی و ایدئولوژیکی از تاریخ است.
پرونده میرزاملکم خان: میرزا ملکم خانِ ارمنی؛ سفیرِ ایران در لندن
منبع:
پژوهش در تاریخ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
171 - 175
حوزههای تخصصی:
بازتاب تبری در معاهدات میان ایران و عثمانی از صفویه تا قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با به قدرت رسیدن دولت شیعی صفوی در همسایگی خلافت عثمانی، برای توجیه جنگ میان دو مذهب اسلامی، تمسک به تبرا از سوی آنها می توانست برای ترغیب سربازان جهت تن دادن به جنگ با دیگری، راهگشا باشد؛ لذا شاهد کاربرد سیاسی گسترده این حکم فقهی، از سوی صفویان هستیم. مقاله حاضر، به بررسی ده قرارداد از دوران صفوی تا قاجار، با هدف پاسخ به چند پرسش تالیف شده است: تبرا به عنوان یک حکم فقهی چه تاثیری در عرصه سیاسی روابط ایران و عثمانی داشته است؟ صفویان در کدام یک از این معاهدات از تبرا منع شده اند؟ و این که در برابر این الزام، عثمانی ها چه تعهدی را پذیرفته اند؟ تحقیق حاضر که با روش پژوهشِ تاریخیِ مبتنی بر تحلیل انجام پذیرفته، نمایان گر این واقعیت است که فرمانروایان دو کشور هر گاه منافع شان ایجاب می کرد، از تبرا به عنوان حربه ای سیاسی برای مقابله با دیگری بهره برده اند. دیگر این که در سرتاسر دوران صفوی منع از تبرا جزء بندهای ثابت همه قراردادهای ایران با عثمانی است.
سیر تاریخی حدود شهر قزوین در قرن ششم و هفتم ه .ق (با تأکید بر داده های تاریخی بارو و حصار شهر و جانمایی آثار آن)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
53 - 68
حوزههای تخصصی:
داده های تاریخی بسیاری درباره سیر تحول موقعیت جغرافیایی و نیز احوال برج و باروی شهر سوق الجیشی قزوین موجود است که با بررسی و مطابقت آنها با محدوده های فعلی شهر، حدود و موقعیت تاریخی آن قابل ترسیم است. نکته قابل توجه دوقلو بودن حصار پیرامونی شهر است، به خصوص آنکه با به فراموشی سپرده شدن و تخریب بقایای حصار اولیه و ثانویه در اطراف شهر تاکنون این مسئله مسکوت مانده است. در این مقاله کوشش شده است تا با گردآوری داده های توصیفی زمان بندی شده تاریخی و نیز مقایسه آنها با شواهد باستان شناختی و داده های میدانی، حدود و جانمایی حصار شهر در ادوار مختلف و به ویژه در سده هفتم ه .ق ترسیم شود. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی-تاریخی و همچنین با جمع آوری و بررسی داده های میدانی به بررسی سیر تاریخی حصار و باروی قزوین پرداخته است. در این راستا می توان نتیجه گرفت حصار و حدود شهر قزوین از موقعیتی دوقلو برخوردار بوده است. همچنین با بازخوانی و مقایسه دو نسخه از تاریخ گزیده مستوفی حدود و جغرافیای تاریخی قزوین ارائه شده که احتمالاً تاریخ نویسان محلی در شناسایی دیه نرجه و ابهررود در جغرافیای تاریخی قزوین دچار اشتباه شده اند و این دو موقعیت جغرافیایی نه در منطقه تاکستان قزوین بلکه دو موقعیت کمتر شناخته شده در اطراف خود شهر قزوین است.
مناسبات ابراهیم خلیل خان جوانشیر قراباغی با حکومت قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاندان جوانشیر از خاندان های محلی مهم و تأثیرگذار در تحولات منطقه قفقاز بود که به دنبال مرگ نادرشاه افشار و ضعف نظارتی حکومت زندیه و به پشتوانه قدرت نظام ایلی در قراباغ شکل گرفت. این خاندان از بدو تأسیس به اقتضای زمان و شرایط سیاسی برای حفظ حکومت محلی شان اقدام به برقراری مناسبات با دولت های برتر پیرامونی کردند. الگوی بقاء سیاسی و حفظ حکومت نیمه مستقل در قبال سیاست تهدید و الحاق گرایی حکومت مرکزی ایران، مهم ترین چالش فراروی این خاندان در مناسبات ابراهیم خلیل خان جوانشیر (حک: 1176-1221ق/ 1762-1806م) با حاکمان قاجاری بود. اهداف و رویکرد متفاوت آن دو حکومت، بنای مناسبات دوجانبه را تنش زا و خصمانه شکل داد. با عنایت به این مسئله، این تحقیق در پی پاسخ گویی به چرایی و علل اختلاف مناسبات آن دو قدرت با ماهیت های محلی و مقتدر است. یافته ها مبین آن است که در مناسبات تنش آمیز خاندان جوانشیر با حکومت قاجاریه چند عامل مهم موجب ترس و رویگردانی این خاندان از دولت ایران به روس ها شده است. مهم ترین آن مؤلفه ها عبارت بود از تهدید موجودیت سیاسی حکمرانی قراباغ از جانب دولت ایران و رقابت درون خاندانی بین فرزندان ابراهیم خان بر مقام حکمرانی قراباغ و کشیده شدن پای قدرت های برتر چون دولت روسیه به این مسئله. این پژوهش به روش تحقیقات تاریخی و با بهره گیری از منابع مورخان قاجاری و تاریخ نگاری محلی قراباغ سعی دارد مناسبات خاندان جوانشیر با حکومت قاجاریه در دوره حکمرانی ابراهیم خان جوانشیر را واکاوی نماید.
پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جنگ جهانی دوم در فارس (1324-1318ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ جهانی دوم (1939-1945م) باعث ایجاد شرایط ویژه ای در نقاط مختلف ایران شده بود. یکی از این مناطق ایالت فارس بود؛ نزدیکی به خلیج فارس و منابع نفت، تأثیر جنگ را بر فارس اجتناب ناپذیر می کرد. به علاوه کشمکش های سیاسی بین ایل قشقایی با حکومت مرکزی و ضعف دولت مرکزی زمینه ساز وارد آمدن خسارات عمده به این استان گردید. پژوهش حاضر در پی بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فارس در جنگ جهانی دوم است. برهمین مبنا سؤال اصلی پژوهش ناظر بر این مسئله است که جنگ جهانی دوم و حضور متفقین چه تأثیری بر کشاورزی، حمل و نقل و بهداشت و درمان فارس گذاشت؟ این پژوهش در پی آن است تا با اتکا به اسناد ، روزنامه های محلی و منابع دست اول تأثیر حضور متفقین بر فارس در جنگ جهانی دوم را نشان دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فارس طی دوران جنگ در سه بخش کشاورزی (کمبود غلات، کمبود نان مرغوب)، بهداشت (وقوع بیماری، کمبود دارو و طبیب) و حمل و نقل (عدم تأمین امنیت راه ها و قاچاق) شرایط نامساعدی را به دلیل مداخله متفقین (به خصوص انگلیسی ها) تجربه کرده است. نوشتار حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است.
خدمت نظام وظیفه و مقاومت مردمی در ایران، ۱۹۲۵-۱۹۴۱ م/ 1320-1304 ش
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
66-86
حوزههای تخصصی:
برای رژیم های ملی گرای خاورمیانه بین دو جنگ جهانی، ایران رضاشاه، ترکیه مصطفی کمال و عراق هاشمی، ساخت یک ارتش ملی قدرتمند مبتنی بر خدمت نظام وظیفه یکی از عناصر اساسی دولت - ملت سازی بود. بااین حال، اگرچه خدمت نظام اجباری توسط روشنفکران ملی گرا با شوق و گرمی حمایت می شد، اما در واقع هرکجا که تحمیل می شد، خشم شدیدی برمی انگیخت. بااین وجود، اگرچه خدمت نظام اجباری تقریباً عموماً منفور بود، اما مقاومت توده ای، گروهی و سازمان یافته نسبتاً نادر بود. در ایران چنین مقاومتی در سه موج در اواخر دهه ۱۹۲۰ م -1299 ش رخ داد. مخالفت در ایران که در خاورمیانه منحصربه فرد بود، نه در مناطق روستایی بلکه در شهرها، در اصفهان و شیراز در سال 1927 م -1306 ش و در تبریز در سال 1928 م-1307 ش که توسط اصناف و علما رهبری می شد، پایدار بود، اگرچه مخالفت های خشونت آمیزی نیز از سوی قبایل در سال 1929 م -1308 ش ابراز شدند. رضاشاه به طور غیر قابل بازگشتی به خدمت نظام وظیفه متعهد بود، چراکه ستون اصلی برنامه نوسازی و عرفی سازی اش بود و اگرچه برای دفع الوقت و مماشات آماده شده بود، اما در نهایت تصمیم گرفت که مقاومت جمعی را درهم بشکند. در سال ۱۹۳۰ م-1309 ش او تا حد زیادی در انجام این کار موفق شده بود. مرحله بعدی اجرای این سیاست با تصمیم آگاهانه برای خنثی کردن خشم عمومی از طریق تحمل کردن، حتی تشویق، استراتژی های اجتناب شخصی، به ویژه با اجازه دست کاری در سیستم معافیت ها از طریق رشوه، اجرا شد. با پیشرفت دهه ۱۹۳۰ م-1309 ش سربازگیری به عنوان یک ویژگی ماندگار از ایران جدید به رسمیت شناخته شد.
The Socio-Political Aspect of Religious Terminologies in Medieval Iran: The Case of “Akhbārī-uṣūlī” in Kitāb al-Naqḍ Written by ʿAbd al-Jalīl Qazwīnī Rāzī (d. 560/1165)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The conflict between the Akhbārīs and Uṣūlīs dates from the time of Mawlá Muḥammad Amīn Astarābādī (d. 1033/1624). However, limited usage of the two terms can be traced back to before that period. Kitāb al-Naqḍ , written by ʿAbd al-Jalīl Qazwīnī Rāzī (d. 560/1165), is one of the few Imāmī sources that contains a group of references to a similar conflict between the Shiʿa Uṣūlīyyah and Shiʿa Akhbārīyyah. The former term, in particular, repeatedly appears in the book. The aim of this paper, adopting a conceptual approach to history, would be to demonstrate that the Akhbārī/Uṣūlī terms in medieval Iran do not refer to a legal concept, nor to the dispute between the moderate/extremist Shiʿis in that context. Despite the first impression which the term conveys, it will be suggested that the term “uṣūlīyyah” does not have its roots in uṣūl al-fiqh (Islamic legal methodology), but rather, refers to some specific rational uṣūl (principles) usually applied to uṣūl al-ʿaqāʾid (Islamic theological principles). That is, “uṣūlīyyah,” according to Qazwīnī, refers to those whose religious knowledge has been based on rational principles. However, the Akhbārī-Uṣūlī terminology introduced by Qazwīnī cannot be paired with the historical Shiʿi schools and figures of his period. If we consider the social and political pressures under which Iranian Imāmīs were living, it will appear that employment of such terms has had a strategic purpose. In this case, calling most of his contemporaries “uṣūlīs,” and attributing controversial Shiʿi beliefs to the Akhbārīs, Qazwīnī has attempted to exonerate Imāmīs from their accusations, and to improve their social position.
تحلیل فرایند رابطه بیمار-پزشک در ایران نیمه دوم عصر قاجار بر اساس مدل پارسونز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱ (پیاپی ۱۴۱)
97 - 119
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل مهم در امر پزشکی و سلامت جامعه ایران در نیمه دوم عصر قاجار، روابط میان بیمار و پزشک بود. نوع این روابط در آن روزگار از مهم ترین اموری بود که می توانست بر چگونگی معاینه، درمان و سلامتی فردی و عمومی مردم اثرگذاری زیادی داشته باشد. در خصوص روابط میان بیمار-پزشک، تعدادی از جامعه شناسان دنیا به ارائه الگوی نظری پرداخته اند که یکی از آنان تالکوت پارسونز جامعه شناس آمریکایی است. در این مقاله با روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با بهره وری از منابع دست اول، همچون خاطرات و سفرنامه ها به بررسی روابط میان بیماران طبقات فرادست با پزشکان اروپایی بر اساس مدل نقش محور پارسونز پرداخته می شود. سؤالات پژوهش عبارت اند از اینکه آیا بیماران طبقات فرادست در نیمه دوم عصر قاجار شرایط ایفای نقش اجتماعی بیمار را داشته اند، آیا پزشکان اروپایی در این عصر شرایط ایفای نقش اجتماعی پزشک را داشته اند. مبنای این پژوهش بر این فرضیه استوار است که در نیمه دوم عصر قاجار هم بیمار و هم پزشک می توانستند به ایفای نقش اجتماعی خود در فرایند روابط بیمار-پزشک آن گونه که پارسونز مطرح می کند، بپردازند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در نیمه دوم عصر قاجار هم بیمار طبقه فرادست و هم پزشک اروپایی می توانستند به ایفای نقش اجتماعی خود در چرخه روابط بیمار-پزشک بپردازند. اگرچه مسائلی همچون تمارض گرایی بیماران از جمله عوامل اثرگذاری بودند که می توانستند روند طبیعی روابط بیمار- پزشک در این دوره را با اختلال مواجه کنند.
بررسی نقوش به کار رفته در منسوجات دوران هخامنشی و ساسانی و مقایسه آن با عناصر نقشی دوره صفوی
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
در بسیاری جوامع، منسوجات نقش حیاتی در زندگی اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایفاء کرده اند. پیشینه بافندگی در ایران به هزاره های پیش از میلاد می رسد، همچنین شیوه تولید و نقوش منسوجات، خود منبع مهمی برای شناخت شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی هر منطقه ای از ایران است. بی شک اعتقادات مذهبی هر ملتی در بسیاری از مظاهر زندگی معنوی و مادی آنها نمود می یابد و هر جامعه ای به نحوی خاص عقاید مذهبی خود را با اشکال و رموز مختلف بر روی آثار مختلف پیرامون خود منعکس می سازد. از آن جایی که تأثیرپذیری یک دوره از دوره ای دیگر همواره جزء مباحثی است که به یافته های تاریخ هنر و فلسفه هنر کمک می کند، بنابراین، در این پژوهش سعی در ردیابی عناصر نقوش منسوجات دوره هخامنشی و ساسانی با توجه به کیفیت فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دیگر دوره درخشان فرهنگ و هنر ایران، یعنی دوران طلایی صفوی شده است که به عنوان دوره اوج درخشش هنر پارچه بافی ایران به شمار می رود. دسته بندی کلی نقوش گواه آن است که نقش ها در دوران هخامنشی، ساسانی و عصر صفوی به طور وضوح به دو گروه تجریدی و نقوش واقع گرایانه قابل بازشناسی و تفکیک هستند. این پژوهش به بررسی علمی، نماد شناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوران هخامنشی و ساسانی پرداخته و با ذکر مقایسه ای عناصر با یکدیگر به تأثیرپذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است.
واکاوی تاریخی تحلیلی تأثیر مؤلفه های کالبدی، بر حس تعلق خاطر در مساجد دوره صفوی از دید نمازگزاران (مطالعه موردی مساجد امام خمینی(ره)، شیخ لطف الله، حکیم و آقانور شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از درخشان ترین دوره های معماری ایران پس از ورود اسلام، دوره صفوی است. اما شاید تاریخ معماری آن نسبت به دوره های سلجوقی، ایلخانی و تیموری ناشناخته مانده است. شاید با معناترین بنا در شهراسلامی، «مسجد» باشد. معماری مسجد، علاوه بر رعایت اصول کاربردی وتزیینی، بر مفاهیمی دینی واعتقادی اشاره دارد. پژوهش حاضر دنبال پاسخگویی به سوال، «چه ارتباطی از طریق واکاوی تاریخی تحلیلی مابین حس تعلق خاطر و مؤلفه های کالبدی مساجد دوره صفوی وجود دارد؟»می باشد. هدف این تحقیق شناسایی وتبیین مؤلفه های کالبدی در معماری مساجد صفوی، با انجام مطالعات کتابخانه ای ومیدانی، و استفاده از روش آمیخته اکتشافی،وسنجش میزان تأثیر مؤلفه های کالبدی بر میزان تعلق خاطر افراد، است. پس از واکاوی تاریخی تحلیلی، شناسایی مؤلفه های شکل دهنده نظام کالبدی مساجد صفوی وتایید آنها توسط 73 استادتمام یا دانشیار دانشگاه های کشور در حوزه معماری اسلامی، دسته بندی نظام کالبدی در 5 دسته مؤلفه«کالبدی- سازمان فضایی-نور-کالبد و هندسه-سلسله مراتب» صورت گرفت و معیارهای موثر بر افزایش حس تعلق خاطر، استخراج شد. دو مدل پرسشنامه طبق طیف لیکرت تنظیم و با روش مدل یابی معادلات ساختاری، روابط بین متغیرها و میزان تأثیر آنها در مساجدامام خمینی، شیخ لطف الله، حکیم وآقانور بدلیل مشابهت چهار مسجد با یکدیگر از جهات مختلف، صورت گرفت. یافته های تحقیق وجود رابطه معنادار بین مؤلفه های نظام کالبدی با میزان حس تعلق خاطر نمازگزاران را نشان می دهد، که درآن میزان تأثیرگذاری مؤلفه کالبدی از 5 دسته مؤلفه ذکرشده، بیشتر بود. همچنین وجود مؤلفه های نظام کالبدی درکنار هم، سبب ایجاد حس تعلق خاطر به آن مسجد شده؛ودر نهایت اگر در مساجد جدید، مؤلفه های نظام کالبدی به صورت مناسب و هماهنگ با هم تعریف شوند، حس تعلق خاطر در نمازگزاران افزوده می گردد.
تأملی بر طرح قانون تصفیه کارمندان دولت (1328-1329ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دوره رضاشاه در نظام اداری ایران تغییراتی به وجود آمد و دیوانسالاری در مقایسه با دوره قاجار، به رغم تداوم برخی از نواقص و کاستی ها، تغییرات رو به رشدی را تجربه کرد؛ اما تحولات شهریور 1320 و بی سامانی نظام اداری، نشان از ناکارآمدی و عدم تحول بنیادین دیوانسالاری داشت. در این دهه پر فراز و فرود، تشکیلات اداری دچار بی نظمی گردید و این موضوع تا سال های بعد تداوم یافت. در پایان این دهه اقدماتی برای اصلاح و نظارت بر نظام اداری انجام شد؛ ازجمله قانون تصفیه کارمندان دولت در کابینه های ساعد، منصور و رزم آرا که بررسی ابعاد و ماهیت آن، مسئله مقاله حاضر است. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، اسناد و روزنامه ها، درصدد پاسخ به این پرسش است که علل و روند و ماهیت تصویب قانون تصفیه کارمندان دولت چه بود؟ یافته ها نشان می-دهد با تصویب و اجرای این قانون به عنوان نخستین تلاش دوره پهلوی دوم برای نظارت بر عملکرد کارمندان، کمیسیون پاکسازی به بررسی وضعیت کارکنان ارشد وزارتخانه ها و ادارات مهم پرداخت و بعد از یک سال، تنها پرونده 900 نفر از 150000 پرسنل دستگاه های دولتی را بررسی کرد و در شرایطی که مشمولین این قانون از رجال صاحب نفوذ بودند، رزم آرا همچون کابینه های سابق نخواست و یا نتوانست این قانون را درباره آنها اعمال کند و در نتیجه فساد و ناکارآمدی نظام اداری تداوم یافته و کاستی ها همچنان باقی ماند.
بررسی تحلیلی روایات دعوت مخفی پیامبر اکرم(ص) در سال های آغازین بعثت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مشهور آن است که دعوت پیامبر اکرم (ص) در سال های آغازین بعثت به صورت مخفیانه انجام شده است. این دیدگاه به پشتوانه چهار دسته از روایات شکل گرفته است: 1) روایات ناظر به موضوع دعوت مخفی به صورت مستقیم؛ 2) روایات مربوط به مخفی کردن رسالت از ابوطالب؛ 3) روایات تفسیری آیات 214 شعراء و 94 حجر؛ 4) روایات مربوط به خانه ارقم بن ابی ارقم. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، اعتبار برخی از روایات دعوت مخفی را زیرسؤال برده و به طورکلی، نشان داده که اصل دعوت پیامبر اکرم(ص) مخفی نبوده است، بلکه برخی از یاران رسول خدا(ص) با توجه به موقعیت های خاص خود، قادر به علنی کردن اسلام خویش نبودند و به صورت مخفیانه ایمان می آوردند. پیامبر اکرم(ص) نیز با فراهم کردن موجبات مخفی ماندن اسلام این گروه از یاران خود، به حمایت از آنان برمی خاست.
بررسی زندگی، آراء و مواضع کلامی و سیاسی ابوحنیفه وتعامل ایشان با اهل بیت (ع)
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
81-94
حوزههای تخصصی:
از میان جریانات سیاسی مختلف، دو جریان فکری- سیاسی تشیع و تسنن به عنوان دو جریان اصلی در تاریخ اسلام به شمار می آیند، این دو جریان در اصول و مبانی دارای مشترکات فراوان اعتقادی، فقهی و سیاسی می باشند که تا کنون به درستی مورد بررسی قرار نگرفته اند ،دراین مقاله زندگانی امام ابوحنیفه (م150ق) یکی از پیشوایان اهل سنت مورد بررسی قرار میگیرد،ابتدا مباحثی بصورت خلاصه از تولد و رشد علمی وی طرح میگردد، سپس در ادامه بحث آراء و اندیشه های کلامی ومواضع سیاسی امام ابوحنیفه که نشان دهنده نزدیکی عقایدش با اهل بیت علیهم السلام است و ارتباط نزدیکی با بخش پایانی این مقاله دارد،مورد بررسی قرار میگیرد،و سپس در پایان تعامل و دوستی و ارادت امام ابوحنیفه با خاندان اهل بیت علیهم السلام از جمله امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام که به خاطر باور وی به جایگاه اهل بیت علیهم السلام و احساس نیاز به علوم ایشان و سیراب شدن از چشمه معارف آنها و در نهایت وفات امام ابوحنیفه مورد کندکاو قرار میگیرد.
گونه شناسی مطالعات جدید اسماعیلی و ضرورت تحقیق در تاریخ نگاری آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات جدید در حوزه تاریخ و منابعِ تاریخِ اسماعیلیان به ویژه پس از نخستین دهه های قرن بیستم میلادی که با کشف و شناسایی گسترده آثار مؤلفان اسماعیلی مذهب همراه بود، سیر صعودی داشته است که تا به امروز نیز ادامه دارد. کشف و شناسایی مجموعه های پرشمارِ منابع اسماعیلی، محققان این حوزه را با طیف وسیعی از نسخِ خطیِ بکر مواجه کرد که نیازمند تصحیح، تحقیق و ترجمه بودند. مرحله دیگری از این تحول، بازخوانی تاریخ اسماعیلیان و جوانب مختلفِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، فقهی و کلامی این فرقه بود که تا پیش از آن بر اساس روایتی نسبتاً یک جانبه از منابعِ اهل سنت به نگارش درآمده بود و اینک با مراجعه هم زمان به منابع پرشمار اسماعیلی در معرض نقد و بازنگری قرار می گرفتند. در این میان، تاریخ نگاری اسماعیلیان موضوعِ کمتر پژوهش مستقلی بوده است. تحقیقات جدید در حوزه تاریخ نگاری اسماعیلیان از دو جهت حائز اهمیت است: جهتِ نخست، شناسایی، تصحیح و معرفی منابع تاریخ نگارانه اسماعیلی و جهت دوم، استفاده از این منابع در بازخوانی تاریخ اسماعیلیان است. در جهت نخست، محققان این حوزه، کارهای پژوهشی درخوری را انجام داده اند، اما در حوزه بازخوانی تاریخ اسماعیلیان بر اساس منابع مکشوف، اقدام خاصی صورت نگرفته است. در این مقاله با انتخاب روشی تاریخی تحلیلی درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی هستیم که تا چه اندازه بی توجهی به منابع تاریخ نگارانه اسماعیلی در ارائه تصویری نادرست از تاریخ سیاسی- مذهبی این فرقه مؤثر بوده است.
تعاملات فرهنگی منطقه شمال غرب ایران و قفقاز جنوبی در دوره مس و سنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمال غرب ایران و قفقاز جنوبی ازلحاظ زیست محیطی، شرایط نسبتاً مناسبی برای شکل گیری استقرارهای باستانی دارند؛ ازجمله می توان به حوضه دریاچه ارومیه و سواحل اَرس در شمال غرب ایران و حوضه های رود کورا، میل مغان (مناطق کوهستانی) در منطقه قفقاز جنوبی اشاره کرد. شواهد باستان شناختی و تحقیقات انجام یافته اخیر در دو حوزه جغرافیایی، اشتراکات و تشابهات فرهنگی دوره مذکور را به میان می گذارد. هدف اصلی در این مقاله، معرفی محوطه ها و سنت های سفالی و مشخص ساختن توالی گاهنگاری در مناطق موردمطالعه است. برای دستیابی به تعاملات فرهنگی در حوزه جغرافیایی موردمطالعه در دوره مس وسنگ پرسش های ذیل مطرح می گردد؛ وضیعت توالی گاهنگاری در دو حوزه فرهنگی چگونه است؟ فرضیه اصلی در این ارتباط، وجود گاهنگاری (آغاز و پایان دوره مس وسنگ) تقریباً همسان در دو نقطه جغرافیایی است. لایه های استقراری و توالی سکونت از دوره نوسنگی به دوره مس وسنگ در محوطه های باستانی، موضوع تداوم و انتقال فرهنگی را چگونه نشان می دهد؟ نگارش پیشِ رو، با روش توصیفی-تحلیلی صورت می گیرد. به عنوان نتیجه نهایی می توان به تشابهات و تفاوت های داده های باستان شناختی، ازجمله به ویژگی های سفالی، ساختار معماری، تدفین و... اشاره کرد که با مطالعه محوطه هایی مانند دالما تپه، کول تپه جلفا، دَوَ گوز خوی و... در شمال غرب ایران و لیلا تپه، قالایری، پویلو تپه، بویوک کسیک، سویوق بولاق، بریکیل دیبی، کاوتسخِوی، تخوت در منطقه قفقاز جنوبی به دست آمده است و ازلحاظ گاهنگاری از 5000 تا 3700/3600 پ.م. را شامل می شود.
تأثیر اندیشه های التقاطی بر دیرپایی و اضمحلال برغَواطَه (حک. 543-123)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بَرغَواطَه اتحادیه ای از قبایل بربر مغرب اقصی بودند که از ابتدای قرن دوم، نخست مذهب خوارج صفریه را پذیرفتند و سپس حاکمان خارجی مذهب برغواطی با استفاده از ساده اندیشی و نارضایتی بربرها از والیان عرب تبار اموی، اندیشه های التقاطی را در میان آنان گسترش دادند. بر این اساس بربرهای برغواطی ادعاهای حاکمان خود مبنی بر نبوت، رجعت و منجی بودن آنان را پذیرفته، دیگر قبایل را تکفیر کرده و با خشونت با آنان برخورد می کردند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا اندیشه های التقاطی برغواطه تأثیری بر دیرپایی یا اضمحلال دولتشان داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که اندیشه های التقاطی برغواطه از یک سو با ایجاد جامعه ای مجزا از سایر قبایل بربر، ایجاد روحیه امیدوار برای دستیابی به عدالت موعود، گردن نهادن به دولت برغواطی و جنگ در راه آرمان ها، سبب دیرپایی دولت برغواطه شد؛ از دیگر سو عدم تحقق وعده های مذهبی و اقدامات خشونت بار آن دولت باعث برانگیختن سایر قبایل و دولت های همجوار علیه آنان و در نتیجه تضعیف و اضمحلال دولت برغواطه شد.
بازاندیشی در منابع؛ تحلیل انتقادی روایات یونانی از مرگ کوروش دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
298 - 324
حوزههای تخصصی:
کوروش بزرگ همواره به عنوان بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی شناخته شده است. این در حالی است که منبع قابل توجهی از سرزمین اجدادی اش در باب او باقی نمانده و پژوهش درباره زندگانی و مرگ او، تنها از طریق بررسی منابع بیگانه ممکن است. مهم-ترین منابعی که به ارائه تصویری نسبتاً روشن از زندگی کوروش می پردازند، آثار مورخان یونانی و اخلاف آن ها در دوره های بعد است. امّا این منابع به دلایل گوناگون در هاله ای از افسانه ها پیچیده شده و به تبع سرشت شان، مشکلات و ابهامات فراوانی دارند. مرگ کوروش نیز یکی از مسائل بسیار پیچیده در دوره هخامنشی است که افزون بر مشکلات مذکور، با تضاد و تناقض منابع نیز روبه رو است. از گزارش های گوناگون دو مضمون کلی از مرگ او در قالب مرگ در نبردی نهایی و مرگ طبیعی، مستفاد می شود. پرسش بنیادین پژوهش این است که چگونه باید تضاد مضامین روایات گوناگون را در مورد مرگ کوروش تحلیل کرد؟ این پژوهش بر این اساس می کوشد با رویکردی انتقادی و با تحلیل هر یک از روایات در ساخت و بستر زمانی، مکانی و گفتمانی آن ها، به بازاندیشی در باب این منابع بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روایات گوناگون در باب مرگ کوروش تنها گزارش هایی از میان گزارش های دیگر اند که می توان عناصر و منشأهای متفاوتی برای هر کدام از آن ها در نظر داشت. همچنین پژوهش حاضر با تحلیل انتقادی هر کدام از روایات می کوشد ویژگی های اعتبارشناختی هرکدام از گزارش ها را بسنجد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای است.