فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
رُستَقُباد خوزستان و رُستَقُباد عراق بررسی جغرافیای تاریخی جای نام های مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رستقباد نام شهر یا قریه ای است که هسته نخستین شهر عسکر مکرم در خوزستان، در نزدیکی آن بنا نهاده شد و سپس به مرور گسترش یافت؛ اما جستجو در منابع مکتوب نشان می دهد بیش از یک مکان با نام رستقباد وجود داشته است: نخست مکانی است از توابع دستوا در خوزستان و دیگر ناحیه یا ناحیه هایی است در عراق. این چندگانگی سبب شده تا شناسایی موقعیت رستقبادی که در چندین مورد، محل وقایعی مهم در نیمه دوم سده نخست هجری قمری قرار گرفته، با اشکال مواجه گردد و ازهمین رو تاریخ ادامه حیات رستقباد دستوا در هاله ای از ابهام قرار گیرد. نتایج این پژوهش به روشنی نشان می دهد که رستقباد خوزستان، دست کم تا سال نود هجری قمری همچنان از حیات و هویتی مستقل برخوردار بوده و تنها اندکی پس از این تاریخ است که به دلیل ایجاد هسته اولیه شهر عسکر مکرم و گسترش آن، نام و هویت خویش را از دست داده و شهر عسکر مکرم جایگزین آن شده است.
منصب داروغه در دوره قاجار (1212 تا 1313ق/1۷96 تا 1۸96م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داروغه از مناصب حکومتی است که از دوره تیموری تا پایان عصر قاجار، در قالب اشکال مختلف چون داروغه دفترخانه، داروغه ایلات و داروغه شهر وجود داشت. این منصب از دوره تیموری تا قاجار، به تناوب دارای اختیارات سیاسی و قضایی شد. داروغه به عنوان حاکم شهر یا ایالت، معمولاً با مقوله نظم و امنیت عمومی جامعه در ارتباط بود. این منصب در دوره قاجار تا پایان عصر ناصری (1212 تا 1313ق/1۷96 تا 1۸96م) همچنان نقش اساسی، در تامین نظم و امنیت عمومی جامعه داشت. در این مقاله برآنیم تا به این پرسش بپردازیم که در این دوره، داروغه از چه ساختاری برخوردار بود؟ کارکردهای این منصب، تا چه اندازه در تداوم کارکردهای پیشین بود و تا چه میزان این کارکردها دچار دگرگونی شد؟برای پاسخ به پرسش های فوق تلاش کرده ایم به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و آرشیوی، به بررسی تحولات منصب داروغه در دوره قاجار بپردازیم. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد در این دوره در مقایسه با ادوار پیش، منصب داروغه از نظر ساختار و محتوا دچار تغییر شد و تا حد چشمگیری تنزل یافت؛ اما اهمیت و نفوذ خود را در امور عمومی نظم و امنیت جامعه که مهم ترین کارکرد آن بود، حفظ کرد. داروغه از اواخر دوره ناصری به تدریج با تنزل جایگاه مواجه شد. علت این امر شتاب گیری روند نوسازی و تجدد متاثر از غرب و ورود برخی نهادهای نظامی جدید تامین کننده نظم عمومی بود؛ سرانجام نیز در سال های پایانی دوره قاجار و آغاز عصر پهلوی به کلی از میان رفت.
تکوین راه های ارتباطی کردستان (اردلان) از دوره سلجوقی تا پهلوی، با تکیه بر قدرت گیری خاندان اردلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده راه ها یکی از ملزومات حیات بشری بوده و هست. اجتماعات بشری هر جا که بوده اند طبیعتاً راه هایی را نیز، برای برقراری ارتباط با یکدیگر پدید آورده اند. مسئله راه یکی از محورهای مطالعاتی مشترک میان تاریخ و جغرافیا و به بیانی دیگر، جغرافیای تاریخی است. در تحقیق حاضر، سعی شده است با بررسی منطقه جغرافیایی استان کردستان امروزی که در گذشته، به کردستان اردلان مشهور بوده است و قابلیت های ارتباطی آن، در داخل خود کردستان و نیز در ارتباط با دنیای پیرامون، نگاهی اجمالی به وضعیت راه ها و ارتباطات در این منطقه بیاندازیم. سپس به این سوال پاسخ دهیم که سیر تکوین راه های ارتباطی این منطقه، از دوره سلجوقی به بعد، چگونه بوده و عوامل مؤثر بر آن کدام بوده است. به علاوه، تکوین راه ها چه اثری بر پیدایی قصبات در این مناطق گذاشته است. در این راستا، ابتدا درخصوص مبادلات برون منطقه ای به شاهراه بزرگ خراسان و اهمیت ارتباطی آن، برای کردستان می پردازیم و در راستای تبیین اهمیت این نزدیکی تلاش می کنیم. سپس، با عطف توجه به خود منطقه کردستان (اردلان) و با توجه به قابلیت های تاریخی و جغرافیایی و طبیعی درونی این منطقه، خطوط مواصلاتی آن را بررسی می کنیم. درکل، با نگاهی به موقعیت جغرافیایی و مکانی قصبات و بلوکات این منطقه، می توان گفت که راه های مواصلاتی امروزی کردستان در بسیاری مواقع همان خطوط مواصلاتی بلوکات گذشته بوده که تابع قابلیت های ارتباطی منطقه در گذشته هستند.
نگرشی بر جایگاه و اهمیت سنت تاریخ نویسی محلی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اریخنویسی محلّی، در کنار سایر گونههای تاریخنویسی، یکی از زمینههایی بوده است که مورخان
ایرانی آن را آزموده و آثار ارزندهای پدید آوردهاند. این نوع تاریخ نگاری، با محوریّت مکاننگاری،
آگاهیهای ارزشمندی در باب حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخ، جغرافیا، حکّام و
فرمانروایان و تحولات سیاسی یک شهر و ناحیهای خاص ارائه میدهند که در دیگر گونههای
تاریخنگاری، نظیر تواریخ عمومی و یا سلسلهای، کمتر دیده میشود. در واقع، نوعی تاریخ اجتماعی
یا تمدنی و، خیلی سادهتر، نوعی شهرشناسی به شمار میروند. امروزه، در پژوهشهای تاریخی با
رویکرد اجتماعی و تمدنی، تاریخهای محلّی جایگاه برجستهای یافته و در کنار دیگر منابع و متون در
ترسیم چهرة شهرها و بررسی تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نواحی مختلف، گزارشهای
آنها بسیار راهگشاست. در این مقاله با بررسی جایگاه، ویژگیها و مؤلّفهها، انگیزهها و اهداف تاریخ-
نویسی محلّی ایرانی و ارائة فهرستی از تاریخهای محلّی در باب شهرهای ایران، بر این نکته تاکید
میگردد که این گونة تاریخنویسی، بهرغم فراز و فرودهای آن، به صورت یک سنّت مستمر توسط
مورخان ایرانی از سدة سوم تا دورة معاصر تداوم داشته و جایگاه ویژهای در رویکرد زیستبوم-
نگارانه به تاریخ داشته است.
نقش سادات سیفی قزوین در حکومت صفویه و دربار تیموریان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از خاندان های محلی متنفذ و مشهور ایران، سادات سیفی قزوین است که نسب خود را به امام حسن)ع(
می رساندند. سابقة حضور برخی از افراد این خاندان در تشکیلات حکومتی به عهد ایلخانان می رسد ؛ اما در
عهد حکومت صفویه بعضی از آنان به مناصب عالی چون وزارت دست یافتند. دورة اول حیات سیاسی این
خاندان در حکومت صفویه، از زمان شاه اسماعیل اول آغازشد و تا سه دهه از دوران شاه طهماسب اول تداوم
داشت. پس از آنکه به این خاندان، به سبب تعصب مذهبی شاه طهماسب و وارد شدن ات هام تعل ق خاطر برخی
سادات سیفی به تسن ن، بی مهری شد و از حکومت رانده شدند، شماری به دربار اکبر شاه تیموری، حاکم مقتدر
هند، پناهنده شدند. دامنة نفوذ و قدرت سادات سیفی مهاجر در دربار تیموریان هند به اندازة حکومت صفویه
نبود؛ با این همه، موقعّیت مناسب آنها در دربارتیموریان تا اواخر حکومت جهانگیر شاه، فرزند اکبر شاه ادامه
داشت. در زمان شاه عباس اول، زمینة احیای نسبی قدرت این خاندان در ایران مهیا شد و آنها برای مدتی
کوتاه، دوره ای دیگر از حیات سیاسی خود در حکومت صفویه را تجربه کردند. این پژوهش تاریخی، با روش
توصیفی-روایی و تحلیلی، در صدد پاسخ به این پرسش است که نقش سادات سیفی قزوینی در تشکیلات
حکومتی صفویه و دربار تیموریان هند چه فراز و فرودهایی داشته و این موضوع، متا ث ر از چه عواملی بوده
است؟
تحلیلی بر فعالیت ها و رویکردهای انجمن اخوت در منطقه بوشهر با تکیه بر اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجمن اخوت، از انجمن ها و نهادهای متعددی است، که در ایران عهد ناصری شکل گرفت و از نخستین جلوه های تحرک مدنی و بازتاب آغاز جریان بیداری اجتماعی در لایه های مختلف جامعه ایران بود. انجمن اخوت به عنوان یکی از اولین نهادهای مدنی دوره قاجار، فعالیت رسمی خود را از سال 1317ق، آغاز کرد. این انجمن بوسیله ظهیرالدوله قاجار، نخست در تهران و سپس در دیگر مناطق ساماندهی شد. انجمن اخوت به دنبال ایجاد فضایی بود تا زمینه را برای پویایی و دگرگونی در تمام عرصه های فکری، سیاسی و اجتماعی، هموار سازد. بوشهر و شهرهای آن، از جمله مناطقی بود که انجمن اخوت به عنوان یک نهاد مدنی در آن فعالیت داشت. در پژوهش حاضر سعی بر تبیین این مسئله است که انجمن اخوت چه رویکردی در این منطقه داشته است؟ این نوشتار با تکیه بر اسناد که نقش پر رنگی در روشن ساختن تاریخ محلی و منطقه ایی دارند، مشخص می سازد که انجمن اخوت به عنوان یک نهاد شکل گرفته در منطقه بوشهر کوشیده است تا از طریق ایجاد و تقویت نظام آموزشی، تلاش برای برپایی نهادهای اداری و مالی دولتی و کاهش یا حذف قدرت خوانین، نظام سنتی سیاسی اجتماعی حاکم بر جامعه ایران دوره قاجار را به چالش کشیده و سعی در ایجاد تحول در ساختار دیرپای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این دوره داشته است.
نقش عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهب شیعه در ساختار شهری ایران در دوره صفوی
حوزههای تخصصی:
قرن دهم و یازدهم هجری قمری تاریخ ایران همزمان است با شکل گیری نظام جهانی، عصری که بنیان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اروپای کنونی شکل گرفت. سلسله صفویه به عنوان یکی از مهم ترین حکومت-های ایران بعد از اسلام به جهت نوع ایدئولوژی که از آن برخاست و مدت زمان طولانی دوام آن، هم زمانی با سه حکومت مقتدر همسایه چون ازبکان، گورکانیان و عثمانیان و کشاکش و درگیری های آنان و همچنین شروع عصر استثمار در عرصه بین المللی از اهمیت بسزای در تاریخ ایران برخوردار است. این پژوهش ضمن بازگو کردن تاریخ سلسله صفوی و فرایندهای تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این دوره به شرح تأثیر این فرایند بخصوص مذهب شیعه در شهرهای ایران دوره صفوی و اداره شهرها می پردازد و به دنبال این سؤال است که این فرایندها چه نکات بارزی را در شهرهای ایران دوره صفوی به جای گذارده اند.
بررسی انتقادی بازنمایی شخصیت ابن مقفع در روایت تاریخ نگاری ملی گرایانه عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر روایت و متن تاریخی برساخته ای اجتماعی است که نشان از موضع فرهنگی مورخ آن دارد. بنابراین، با بررسی پیکره بندی روایت هایی که از گذشته نقل شده، می توان بافت تاریخی آنها را نیز بررسی کرد. در اینجا، به عنوان نمونه موردی، روایت مورخان دوره ی پهلوی از شخصیت ابن مقفع را در دست گرفته ایم تا بر مبنای آن به بررسی بافت تاریخی دوره پهلوی بپردازیم. بدین منظور، از رویکرد معناکاوی گفتمانی بهره برده ایم، که بررسی نسبت بین معنای دلالت شده در نظام زبانی روایت و بافتار آن را ممکن می سازد. بازخوانی انتقادی روایت مورخان دوره پهلوی نشان می دهد که موضع فرهنگی ملی گرایی رمانتیکی از نوع اصالت گرایی فرهنگی آن عصر باعث شده است تا آنان به تصوری جوهرگرایانه از هویت ایرانی برسند. این تصور، تاریخ نگاری عصر پهلوی را به سوی انتخاب موضوع ها و شخصیت های خاص و ابداع رابطه ای بین آنان و بازآفرینی ملی گرایانه تاریخ دوره اسلامی ایران سوق داده است. گفتمان «تجدد آمرانه» و پروژه «ملت سازی دولت مدرن» عصر پهلوی، که مفاهیم تجدد را در تاریخ ایران جستجو می کرد، سرمنشأ این بازنمایی از گذشته بوده است. بر این مبنا است که در روایت های تاریخ نگاری عصر پهلوی، شخصیت ابن مقفع به عنوان دانشمندی ایران گرا و وطن دوست و ضدعرب برجسته می شود که حافظ میراث فکری ایران باستان و زبان فارسی است.
تأثیر خشکسالی و قحطی بر وضعیت مالکیت زمین در ایران عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با انحطاط صنایع دستی و کاهش صادرات ابریشم در عصر ناصری، اقتصاد کشور، عمیقاً به بخش کشاورزی وابسته شد. به این ترتیب، زمین و مالکیت آن اهمیتی بیش از گذشته یافت. قحطی ها که معلول مجموعه ای از عوامل طبیعی و اقتصادی بودند موجب مرگ و میر و مهاجرت کشاورزان و کشت نشدن زمین های کشاورزی می شدند. کاهش محصولات زراعی، یا زمین ها را به تصرف دولت و ملاکان بزرگ درمی آورد و یا به موقوفات می افزود. این وضعیت به تضعیف خرده مالکی و تبدیل خرده مالکان به کارگران روزمزد می انجامید. قحطی، دولت را دچار بحران مالی می کرد و دولت برای رهایی از این بحران به فروش خالصه ها پرداخت. فروش خالصه ها قیمت غلات را افزایش داد، طبقه جدید تاجر- ملاک را پدید آورد و بر قدرت و نفوذ سیاسی ملاکان بزرگ افزود.
نقش ابریشم در سیاست گذاری های اقتصادی شاه عباس اول
حوزههای تخصصی:
دوران صفویه را می توان اوج پیشرفت ایران در زمینه تجارت ابریشم دانست. پیشرفتی که مرهون سیاست های اقتصادی شاه عباس اول بود. پس از قدرت گیری قزلباشان و تهاجمات عثمانی در زمان سلطان محمد خدابنده، به قدرت رسیدن شاه عباس فرصت چشم گیری برای بهبود اوضاع به نظر می رسید. او توانست با استفاده از درایت خود علاوه بر مقابله با ازبکان و عثمانی ها در داخل ایران نیز مصدر خدمات ارزنده ای شود. از سوی دیگر توانایی های ایران در زمینه تولید و صدور ابریشم باعث شد که اروپایی ها به عنوان خریداران این کالا، ترجیح دهند برای خرید مستقیم از این تولیدکننده خود وارد ایران شوند و به دنبال آن پای تاجران و سیاحان اروپایی به ایران باز شد. در این زمان این شاه ایرانی بود که از موضع قدرت وارد عمل می شد و تعیین کننده شرایط مبادله بود. شاه عباس اول با تکیه بر ظرفیت های اقتصادی ایران به خوبی توانست از ابریشم به عنوان کالای کلیدی مبادلات تجاری نهایت استفاده را ببرد.
بررسی تأثیر مخیله ی ایرانی بر مارکسیسم حزب توده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تأثیر عقل ایرانی بر فهم حزب توده از مارکسیسم را بررسی می کنیم. حزب توده به عنوان مهم ترین نماینده ی اشاعه ی مارکسیسم در ایران، نقش تاریخی مهمی داشته است. مخی له ی جمعی، میراث فکری و فرهنگی مشترک در میان یک ملت به شمار می آید. اینکه تا چه اندازه ای این میراث فکری بر فرایند تغییر در معانی، مفاهیم و تعابیر مارکسیستی مؤثر بوده است، بنا بر رویکردی تاریخی- تحلیلی قابل درک است. گفتنی است که مخیله ی اجتماعی مفهومی برگرفته از نظریه ی مدیولوژی است. این نظریه تلاش دارد تأثیر واسطه ها و حامل های پیام بر فرایند انتقال را مورد تحلیل قرار دهد. از آنجا که در این بستر فکری، انتقال مفاهیم فرهنگی از طریق ناخودآگاه سیاسی به شکل نامحسوس انجام می شود و ناخودآگاه سیاسی جزئی از مخیله ی اجتماعی است، فهم عناصر این مخیله لازم است. در این نوشتار با کمک نظریه ی مدیولوژی نشان می دهیم که عناصر مخیله ی اجتماعی ایرانی، مانند گرایش به مذهب، آمیختگی دین و دولت و دوبن انگاری، از طریق ناخودآگاه سیاسی در مخیله ی اجتماعی ایرانی ذخیره شده و در حزب توده تأثیر گذاشته است. به نظر می رسد با توجه به این مبانی نظری می توانیم شناختی متفاوت از حزب توده و در وهله ی بعد، مارکسیسم ایرانی به دست آوریم.
نقش بنی امیه (معاویه) در جنگ جمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنی امیه در جنگ جمل، درکنار ام المؤمنین عایشه، طلحه بن عبیداللّه و زبیر بن عوام، رو در روی سپاه خلیفه ی وقت، علی (ع)، ایستادند. گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است که عایشه، طلحه و زبیر در شورش علیه عثمان نقش مهمی ایفا کردند، کمتر کسی درصدد برآمده است نحوه ی پیوستن بنی امیه به اصحاب جمل را بررسی کند. در این پژوهش می خواهیم چگونگی در کنار هم قرار گرفتن بنی امیه و اصحاب جمل را بیان کنیم و به پژوهشی درخصوص ایفای نقش معاویه در فتنه ی جمل بپردازیم.
بررسی طبقات اجتماعی ایران بین سال های 1320 تا 1332ش
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد بررسی طبقات اجتماعی ایران بین سال های 1320 تا 1332ش می باشد. بر این اساس یافته های پژوهش حاکی از آن است که در پی حملات متفقین به ایران و خروج رضاشاه از کشور تحولات مهمی در جامعه رخ داد. از جمله اینکه در این دوران طبقات اجتماعی نمودی دیگری یافتند؛ به طوری که از نفوذ دربار بسیار کاسته شد، ولی از نظر نهادی جایگاه پادشاه و موقعیت دربار به هیچ وجه دگرگون نشد و نبرد بر سر قدرت به سبک سنتی و به شیوه مسلط ادامه یافت؛ نبردی که در روند تکوین آن دربار و درباریان مدعی اصلی به شمار می رفتند. با رفتن رضا شاه در سال 1320 تمامی سیاست های مستبدانه وی در قبال مذهب و روحانیون به اتمام رسید. از این زمان به بعد بود که دوباره مذهبی ها بر احیای مراسم سنتی، روضه خوانی و سوگواری و جشن و سرور مذهبی همت گماشتند. در این دوره اصناف و بازاریان دوباره قدرتشان را باز یافتند. هم چنین با توجه به باز شدن فضای سیاسی در این دوره، گروه های مختلف از جمله روشنفکران راحت تر به فعالیت های سیاسی پرداختند.
جایگاه هیرمند در جغرافیای سیاسی و اقتصادی سیستان در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیرمند در حیات اقتصادی و اجتماعی سیستان جایگاه مهمی داشته و از عوامل اصلی تداوم تاریخی منطقه به شمارمی آید. این رود مرزی در پی جداشدن بخش شرقی ایران، تشکیل کشور افغانستان و نیز نقش آفرینی انگلیسی ها در مرز های شرقی اهمیت یافت و از آن میانه، مسئله آب هیرمند بین دو دولت نقش شایان توجهی را در روابط دو کشور در دوره های مختلف ایفاکرد. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش توصیف و تحلیل تاریخی داده های منابع موجود، موقعیت رود هیرمند به عنوان رودی مرزی در تحولات سیاسی و اقتصادی سیستان دورة پهلوی بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد حیات و ممات سیستان ارتباط مستقیمی با جریان رود هیرمند داشته و در نتیجه کاهش آب هیرمند، موقعیت اقتصادی سیستان از نظر کشاورزی و صیادی کاهش یافت.
تأثیر موقوفات گنجعلیخان بر کالبد شهری کرمان با تکیه بر اسناد وقفنامه های گنجعلیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدیهی است در مطالعات و پژوهش های تاریخ معماری و شهرسازی نمی توان از تاریخ اجتماعی و تأثیر آن بر کالبد شهری غافل ماند. اما متأسفانه تاریخ اجتماعی از جمله موارد مغفول مانده در تاریخ ماست که به دلیل ضعف منابع چندان اطلاعات دقیقی در این زمینه در دست نیست. هم چنین توسعه و پیشرفت شهری که نشان دهندة ثبات، امنیت، تدبیر حکومت و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه می باشد، از مواردی است که کم تر در منابع توضیح قابل توجهی در مورد آن می توان یافت و بیش تر اطلاعات ما در این خصوص بر پایه بناها و مستحدثات باقیمانده از دوره های مختلف تاریخی است. از این روی، توجه به سایر منابع و حتی اسناد می تواند ما را در شناخت تاریخ اجتماعی ایران یاری رساند. از جمله این اسناد وقفنامه ها هستند که نه به منظور ثبت تاریخ، که تنها به دلیل رسمیت دادن به عمل وقف تنظیم شده اند ولی در لابلای این اسناد گاه اشاراتی یافت می شود که پرده از برخی ابهامات تاریخی بر می دارد.
اگر چه در دهة اخیر توجه به اسناد و به ویژه وقفنامه ها از رشد چشمگیری برخوردار بوده است، اما در اکثر اوقات تنها در زمینة مطالعات تاریخی مورد توجه قرار گرفته و در دیگر رشته ها از جمله شهر سازی هم چنان مهجور مانده است. حال آن که با دقت در وقفنامه ها گاه می توان اطلاعات ارزشمندی در خصوص چگونگی توسعه کالبدی یک شهر به دست آورد.
در مقاله حاضر تلاش شده است تا با بررسی و تحلیل محتوای اسناد وقفنامه های موجود از گنجعلی خان - حاکم کرمان در دورة شاه عباس اول صفوی - حتی الامکان تحولات کالبدی شهر کرمان در دورة صفویه را روشن سازیم. بنابر این، اساس کار بر بازخوانی و تحلیل محتوای مطالب این اسناد بنا نهاده شده و تنها به ضرورت از منابع دیگر استفاده شده است.
در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه وقف در خدمت توسعه کالبدی شهری قرار گرفته است؟ فرضیه ارائه شده آن است که درایت و توجه فرد واقف و شناخت وی از نیازهای اجتماعی محل می تواند موقوفات وی را در جهت توسعه کالبدی شهر سامان دهی کند.
بررسی اوضاع و احوال جیرفت به روایت اسناد در فاصله سال های (1322- 1330ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
پیامد های تهاجمات ازبکان بر من ق خراسان در دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقة خراسان یکی از مهم ترین کانون های بحران در دورة صفوی بود. این منطقه به سبب موقعیت حساس و
مهمی که داشت، همواره، مورد توجه همسایگان ایران، به ویژه ازبکان، قرار می گرفت. ازبکان به عنوان وارثان
چنگیز و سپس تیموریان، خراسان را سرزمین موروثی خود می انگاشتند. در مقابل، صفویان نیز به عنوان
جانشینان حکومت های رسمی ایران، این سرزمین را جزیی از قلمرو خود می شمردند. این عامل، در کنار عوامل
مذهبی، زمینه های برخورد های طولانی مدت صفویان با ازبکان را فراهم کرد. تقریباً یک دهه پس از ایجاد
دولت صفوی، مناسبات این دو به صورت منازعات سیاسی و مذهبی بروز یافت. این منازعات در همة ادوار
دولت صفوی تداوم داشت و از رهگذر آن، منطقة خراسان متحمل آسیب های جدی شد. حیات سیاسی،
اجتماعی، اقتصادی و مذهبی منطقة خراسان، که تا پیش از یورش های ازبکان طریق اعتلا می پیمود، بر اثر
تهاجمات پیوستة آنها دچار رکود و رخوت شد.پرسش محوری این پژوهش بر این اصل استوار است که
تهاجمات ازبکان چه تاثیراتی بر ساختار سیاسی و شرایط اجتماعی، اقتصادی و مذهبی منطقة خراسان داشته
است؟نتایج این تحقیق نشان می دهد که یورش های پیوسته ازبکان به مناطق آباد خراسان تمامی ابعاد حیات
انسانی در این منطقه را تحت تاثیر خود قرار داد و روند رشد و ارتقای فضای کلی خراسان را متوقف کرد و یا
کاهش داد.