هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین میزان استفاده از it مدیران و جوسازمانی، با کارآفرینی مدیران دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از کلیه ی مدیران بخش های مختلف اداری دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8، در سال 1384 است. تعداد 216 نفر مدیر و کارمند به روش تصادفی چند مرحله ای از بخش های مختلف اداری انتخاب شدند
پژوهش حاضر با هدف بررسی تحلیلی برنامه آموزشی دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی جهت ارائه برنامه ای مناسب در دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. سؤال های اساسی در این پژوهش عبارت بود از: اهداف و ضرورت های تجدیدنظر در برنامه آموزشی دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی در ایران کدامند؟ اهداف و ضرورت های دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی در سطح جهانی کدامند؟ دروس فعلی دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی تا چه اندازه متناسب با اهداف و ضرورتهای دوره کارشناسی ارشد در ایران می باشد؟ دروس اصلی و تخصصی دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی با توجه به تجارب جهانی کدامند؟ در هریک از دروس از چه منابع یاددهی-یادگیری می توان استفاده کرد؟ جهت ارائه دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی چه منابع انسانی و غیرانسانی موردنیاز است؟
به منظور بررسی تجارب جهانی و پاسخ به سؤال های فوق، تعدادی از دانشگاههای معتبر جهانی انتخاب و برنامه آموزشی آنها در دوره کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی موردمطالعه قرار گرفت. با استفاده از نتایج مطالعه انجام شده، پرسشنامه ای به منظور بازنگری دوره کارشناسی ارشد رشته مذکور در ایران تهیه و پس از محاسبه روایی و پایایی آن در اختیاراساتید ودانشجویان کارشناسی ارشد این رشته قرار گرفت. با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی یافته های بدست آمده با بهره گیری از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نهایتاً یک برنامه درسی مبتنی بر تجارب جهانی و نیازهای بومی ارائه گردید.
تفکر انتقادی به لحاظ ماهیت معرفت شناختی خود، در حوزه فلسفه شناخت تبیین پذیر است و از آنجایی که رویکردهای فلسفی گوناگون در پرتو انگاره ها و زوایای متفاوتی به اقامه معنا درباره آن اقدام کردند، دلالت های معنایی و مصداقی آن برحسب انواع افق های معرفتی تفاوت یافته است. از این حیث تفکّر انتقادی با سوء برداشت ها و ابهاماتی مواجه شده که شناسایی جایگاه آن در آموزش را با چالش مواجه می کند. براین اساس در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی- تفسیری رویکردهای تبیینی بازبینی شد و ضمن شناسایی تنوع و تکثر موجود در انگاره های زیربنایی آن ها، تلاش شد به واسطه طرح چارچوبی از الزامات عملی ناظر بر تفکّر انتقادی، معنایی تفسیری برای آن فراهم شود