فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
117 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم صورت گرفت. روش پژوهش تجربی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم شهرستان قدس در سال تحصیلی 93-94 بودند. ابزار تحقیق نیز پرسشنامه اضطراب حالت _ صفت اشپیل برگر (STAI) بود. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان قدس بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابتدا از تمام افراد نمونه پیش آزمون گرفته شد. در ادامه مادران دانش آموزان گروه آزمایش طی شش جلسه تحت آموزش مؤلفه های تربیت جنسی قرار گرفتند و در انتها پس آزمون از اعضای نمونه گرفته شد. نتایج تجزیه وتحلیل با استفاده از آزمون ANCOVA (تحلیل کوواریانس تک متغیری) نشان دهنده تفاوت معناداری بین دو گروه با 99 در صد اطمینان بود. میانگین تعدیل شده متغیر اضطراب در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشانگر اضطراب کمتر در گروه آزمایش بود. در متغیر اضطراب صفت و متغیر اضطراب حالت نیز میانگین تعدیل شده در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشان داد که اضطراب صفت و حالت در گروه آزمایش کاهش یافته است؛ بنابراین در پژوهش حاضر محقق به این نتیجه رسید که آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر کاهش اضطراب دختران مؤثر بوده است.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
91-105
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانش آموز دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان فرهنگسرای های شهرداری کرمانشاه در سال 1395 انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی کرشام و الیوت و سیاهه اختلال بی اعتنائی مقابله ای ساکوما بود. گروه آزمایش آموزش نظریه ذهن را در 10 جلسه یک ساعته دریافت نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: در پس آزمون میانگین مهارت اجتماعی، در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموران دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر مشکلات رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات نشان می دهد که شیوع مشکلات عاطفی-رفتاری در دانش آموزان ابتدایی بالا می باشد که این می تواند زمینه ساز عوارض و مشکلات بسیاری برای آنان و خانواده هایشان باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر 11-7 ساله مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان گرگان بود. با روش در دسترس تعداد 30 دانش آموز که در پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر- فرم والدین (فرم A) نمره بالا کسب کرده بودند، انتخاب و در سه گروه مساوی 10 نفری گمارش شدند. برای گروه ورزش مغزی 8 جلسه 1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته و برای گروه فرزنددرمانی 10 جلسه 5/1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته انجام شد اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و کوواریانس یکراهه با اندازه گیری مکرر با SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمرات پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و ناسازگاری در آزمودنی های سه گروه تفاوت آماری معنادار است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری دوماهه این اثربخشی پابرجا بوده و میزان تأثیر ورزش مغزی بر کاهش ابعاد مشکلات عاطفی-رفتاری نسبت به فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک مؤثرتر بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی والدین راهبردهای مؤثری برای کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان هستند. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روانشناسان کودک پیشنهاد می شود با استفاده از این برنام های آموزشی در کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان بکوشند.
تأثیر برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
62-90
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه بین 30 تا 40 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان در نیمه اول سال 1395 بود که از میان آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. برنامه آموزشی طی 11 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و نتایج با روش تحلیل کوواریانس موردتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش میزان شادکامی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیرگذار بوده است (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) مبتنی بر فرهنگ بومی، برنامه مناسب و کارآمدی برای زنان مطلقه است و اجرای آن می تواند بر شادکامی و تاب آوری این افراد مؤثر باشد.
اثربخشی درمان های تحولی (سبک یادگیری واک) با رویکرد پردازش اطلاعات شناختی در درمان نارساخوانی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
182-211
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان های تحولی (سبک یادگیری واک) مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات شناختی بر بهبود کودکان رده ی سنی 7 تا 9 ساله ی مبتلا به اختلال ﻭیﮊ ه ی نارساخوانی شناختی در استان البرز است. روش : این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 60 نفر بوده که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار می گیرند. پیش از ارائه ی مداخلات درمانی، بهره ی هوشی با استفاده از آزمون وکسلر چهارم، میزان علائم و نشانه های نارساخوانی با استفاده از رویکردهای درمان تحولی کتل – هورن - کارول، ایشینر و پردازش اطلاعات شناختی و سبک یادگیری دانش آموز، والدین، درمانگر و آموزگار با پرسشنامه ی واک مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. سپس افراد بر اساس جنسیت، سن، پایه ی تحصیلی، سبک یادگیری و با توجه به اهداف پژوهش، به 3 گروه دیداری، شنیداری و جنبشی- حرکتی تقسیم شدند. پس از آن جلسات آموزشی طی 2 ماه برای سه گروه اجرا شد. به این صورت که 15 جلسه ی 90 دقیقه ای گروهی به دانش آموزان ارائه شد و در کلیه ی جلسات آموزشی اولیا در کنار فرزندان خود حضور داشتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری ( MANOVA ) تحلیل گردید که این بررسی ها نشان داد که بین هر سه روش درمانی با گروه کنترل در سطح ٥% تفاوت معناداری وجود دارد و هر سه روش درمانی مؤثر هستند. نتیجه گیری: درمان های تحولی (سبک یادگیری واک) با رویکرد پردازش اطلاعات شناختی در درمان نارساخوانی شناختی مؤثر است.
نقش میانجی سبک زندگی در رابطه نظام های مغزی- رفتاری و ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشنودی زناشویی تا اندازه فراوانی روشنگر کیفیت رابطه زناشویی زوجین و ضامنی برای ماندگاری آن است. بااین حال متغیرهای گوناگونی می تواند بر آن تأثیر بگذارد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن نقش میانجی سبک زندگی در رابطه نظام های مغزی- رفتاری و ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با به کارگیری تحلیل مسیر بود. جامعه آماری افراد متأهل شهر تهران (مناطق 3، 6، 12، 1 در پاییز و زمستان 1398) بود که تعداد 150 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: شاخص خوشنودی زناشویی (1992) Hudson ، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی <span style="text-decoration: underline;">Gary Wilson Questionnaire (2003) ، سنجه ساماندهی شناختی هیجان Garnefske & Kraaij (2006) و پروفایل سبک زندگی ارتقادهنده سلامت Walker (1987). روش تحلیل داده ها آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و AMOS نسخه 24 بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که نظام بازداری رفتاری با خوشنودی زناشویی رابطه منفی و معنادار دارد (01/0 >P و 31/0-=r) و راهبردهای غیر انطباقی ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0 >P و 15/0=r). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که نظام فعال سازی رفتاری (01/0 >P و 25/0-=β) و ساماندهی انطباقی شناختی هیجان (01/0 >P و 20/0-=β) به واسطه سبک زندگی بر خوشنودی زناشویی تأثیر معناداری دارند. تااندازه ای نتایج روشنگر این بود که سبک زندگی نقش واسطه معنادار اثرات متغیرهای زیستی و روان شناختی بر خوشنودی زناشویی است.
شناسایی عوامل موثر بر رهبری سخاوتمند با تاکید بر معنویت در محیط کار در آموزش و پرورش استان های شمال کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
201 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق ارائه الگوی رهبری سخاوتمند با تاکید بر معنویت در محیط کار در آموزش و پرورش استآن های شمال کشور بوده است. روش انجام کار بر اساس روش دلفی، بوده است که از نظر 30 نفر از خبرگان امر و متخصصینی که سالها در آموزش و پرورش استآن های شمال کشور، با این امر، سرو کار دارند، استفاده شد و در نهایت منجر به استخراج و شناسایی متغیرها، گردید. نتایج تحقیق نشان داد آموزش کارکنان،، بخشایشگری، ارتقاء سازمانی، عدالت سازمانی در تمامی فرآیند ها و رویه های رهبری، فراهم کردن محیط شاد در سازمان، شایسته سالاری در انتصابات، استفاده از نظرات کارکنان سطوح پایین سازمانی در تصمیم گیری ها، تشکر و قدردانی از همکاری مشترک همکاران از مولفه های رهبری سخاوتمند واحترام متقابل بین همکاران، خود نظارتی، خالصانه و صادقانه بودن رفتارهای کاری افراد ،رعایت اصول ودستورهای اخلاقی نبوی، احساس نظارت الهی، امر به معروف ونهی از منکر از مولفه های معنویت در محل کار بوده اند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر توانایی های شناختی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
45 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر باهدف تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر توانایی های شناختی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D انجام شد. روش : این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد دانشگاهی سمنان در سال تحصیلی 97-1396 بودند. پس از بررسی تیپ شخصیتی D در بین دانشجویان تعداد 70 نفر انتخاب و از میان آن ها تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با مقیاس تیپ شخصیتی D (دنولت، 2005) و پرسشنامه توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) جمع آوری و با روش های خی دو، اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل ازنظر تأهل و مقطع تحصیلی تفاوت معناداری نداشتند (0/05<P). همچنین، گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود توانایی های شناختی و همه ابعاد آن شامل حافظه، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار، شناخت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی شد و نتایج درمان در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (0/05>P). نتیجه گیری : با توجه به نتایج، برنامه ریزی برای استفاده از گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود ویژگی های دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D ضروری است. درنتیجه، درمانگران و روانشناسان بالینی می توانند از روش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های شناختی استفاده کنند.
مقایسه طرحواره های ناسازگار مد و زیبایی نسل جوان و نسل گذشته و نقش آن در تعارضات خانوادگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار مد و زیبایی نسل جوان و نسل گذشته و نقش آن در تعارضات خانوادگی بود. روش: روش این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مردان و زنان 60 – 55 و پسران و دختران 20-16 ساله منطقه2 شهر تهران به تعداد 15000 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تصادفی350 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه طرحواره های مد و زیبایی شناختی مرتبط با سن و جنسیت (بهرامی، فرخی و شریفی نیا، 1397) استفاده گردید. روش آماری این پژوهش تحلیل عاملی به صورت تحلیل واریانس دوراهه و اثر تعاملی بین آنها بود. یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت طرحواره های زیبایی شناختی در نسل های 20 – 16 و 60 – 55 سال داشت. همچنین نتایج نشان داد بین طرحواره های زیبایی شناختی نسلهای 20 – 16 و 60 – 55 سال شهر تهران در هر دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد و بین هر دو جنس به جز معیارهای زیبایی نیز تفاوت معناداری وجود داشت که همین امر منجر به اختلافات بسیاری در خانواده ها شده است (P<0/05). نتایج: براساس یافته های پژوهش بیشتر اختلافات نسل جوان امروز و نسل گذشته تفاوت در طرحواره های آنان است. طرحواره هایی که ممکن است به دلیل تأثیر شبکه های اجتماعی، ماهواره، اینترنت، همسالان و آثار همدوره به شکل ناسازگاری شکل گرفته باشند و باعث اختلافات بزرگی در خانواده گردد.
مطالعه کیفی ابعاد و عوامل موثر بر شکل گیری طفره روی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و عوامل مؤثر بر شکل گیری طفره روی سازمانی معلمان مدارس انجام گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 11 نفر از معلمان زن با تجربه و عموماً با تحصیلات بالا در زمینه کار گروهی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 که از مناطق 6، 11؛ 2، و 5 انتخاب شدند. هم چنین مشارکت این افراد در پژوهش براساس میل شخصی و براساس نمونه گیری معیار (تجربه بالای 10 سال و مشارکت در کار گروهی) با توجه به قاعده اشباع نظری بوده است. از آنجا که استراتژی پژوهش، کیفی بوده داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان جمع آوری و در قالب سه مرحله کدگذاری آزاد یا باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طفره روی شامل دو بعد فردی و سازمانی که 13 مضمون فرعی می باشد. هم چنین عوامل مؤثر بر شکل گیری طفره روی در 4 مضمون اصلی (مدیریت، فرهنگ، ساختار و همکاران) و 15 مضمون فرعی قابل شناسایی هستند. نکته قابل توجه در این پژوهش این است که معلمان 4 عاملی را که در شکل گیری طفره روی مؤثر دانسته اند به عنوان عوامل اصلاحی برای جلوگیری از بروز این پدیده نیز بیان کردند. این پژوهش نشان داد که معلمان مدارس در معرض آسیب طفره روی قرار دارند و باید تصمیمات جدی برای جلوگیری از شیوع و مباره با آن اتخاذ نمود.
پیش بینی رفتارهای شهروندی سازمانی اجباری و ارادی از طریق ادراک ناامنی شغلی و ادراک استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی رفتارهای شهروندی سازمانی اجباری و ارادی از طریق ادراک ناامنی شغلی و ادراک استرس در میان کارکنان یک کارخانه ی تولید مواد غذایی در اصفهان بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کارکنان کارخانه مذکور بودند که از میان آن ها 163 نفر به شیوه ی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار های گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ی ادراک عدم امنیت شغلی فرانسیس و بارلینگ (2005)، پرسشنامه ادراک استرس شغلی باباکاس، یاواس و آشیل (2009)، پرسشنامه رفتارهای شهروندی- سازمانی لی و آلن (2002) و پرسشنامه رفتارهای شهروندی- سازمانی اجباری ویگودا- گادوت (2007) بود. یافته ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (به شیوه ی گام به گام) تحلیل گردید و نتایج نشان داد که بین ادراک ناامنی شغلی با رفتارهای شهروندی اجباری، رابطه مثبت و با رفتار شهروندی ارادی (معطوف به افراد و سازمان) رابطه منفی و معنادار (01/0p <) وجود دارد. همچنین بین ادراک استرس شغلی با رفتار شهروندی اجباری، رابطه مثبت و با رفتار شهروندی ارادی (معطوف به افراد و سازمان) رابطه منفی و معنادار (01/0p <) وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین فقط ادراک استرس شغلی، پیش بینی کننده ی معنادار رفتار شهروندی اجباری (01/0 p <، 46/0 = β) با توان پیش بینی 6/26 درصد و رفتار شهروندی ارادی معطوف به افراد (01/0 p <، 16/0- = β) با توان پیش بینی 3/6 درصد بود و هر دو متغیر ادراک ناامنی شغلی و ادراک استرس شغلی پیش بین معنادار (01/0 p <، 36/0- = β) و (01/0 p <، 44/0- = β) رفتار شهروندی ارادی معطوف به سازمان با توان پیش بینی 6/40 درصد بودند. بنابراین، بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که کارکنان در شرایط ادراک امنیت شغلی بالا و استرس شغلی پایین اقدام به رفتار شهروندی سازمانی ارادی و در شرایط ادراک امنیت شغلی پایین و استرس شغلی بالا اقدام به رفتارهای شهروندی اجباری می کنند.
مقایسه فرسودگی، استرس و رضایت شغلی در بین ماماهای شاغل در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی، استرس و رضایت شغلی بین ماماهای شاغل در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی انجام شد. این پژوهش یک پژوهش توصیفی و از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه ماماهای شاغل در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی شهر دورود در سال(1397) بود که از بین ماماهای شاغل در بیمارستان ها و ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزارهای گردآوری دادهها پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1985)، پرسشنامه استرس شغلی فیلیپ ال رایس (1997) و پرسشنامه رضایت شغلی (JDI) بودند. به منظور تحلیل داده ها از آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس چندمتغیره و یک راهه استفاده شد. نتایج نشان داد، تفاوت معنی داری در ترکیب خطی نمرات فرسودگی شغلی، استرس شغلی و رضایت شغلی در بین ماماهای شاغل در بیمارستان ها و ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی وجود دارد (0001/0= سطح معناداری، 406/22= مقدار و 785/0 =لامبدای ویلکز). همچنین یافته ها نشان داده است که، 21 درصد از واریانس متغیرهای وابسته توسط متغیرهای گروه بندی یعنی ماماهای شاغل در بیمارستان ها و ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی تبیین می گردد.
پیش بینی گرایش به طلاق عاطفی براساس ویژگی هایی شخصیتی، باورهای فراشناختی و بلوغ عاطفی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
36-61
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی، بلوغ عاطفی و باورهای فراشناختی با گرایش به طلاق عاطفی زوجین شهر زنجان انجام گرفت. روش : پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل دانشجویان متاهلی بودند که در سال تحصیلی 96-95 در دانشگاه زنجان مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش 150 دانشجوی متاهل بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های صفات شخصیتی مک کری و کاستا (1990)، بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1974)، باورهای فراشناختی ولز (2000) و طلاق عاطفی گاتمن (2008) گردآوری و با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی و مقبولیت با گرایش به طلاق عاطفی رابطه منفی معنا دار و بین ویژگی شخصیتی روان آزرده خویی و گرایش به طلاق عاطفی رابطه مثبت معنا دار وجود دارد (01/0> P ). همچنین، یافته ها نشان داد بین بلوغ عاطفی و گرایش به طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار و بین باورهای نگرانی مثبت با گرایش به طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/0> P ). به طور کلی مقبولیت و وظیفه شناسی به طور منفی و معنادار و روان آزرده خویی و بلوغ عاطفی به طور مثبت و معناداری گرایش به طلاق عاطفی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با عنایت به نقش ویژگی های شخصیتی، بلوغ عاطفی و باورهای فراشناختی در طلاق عاطفی می توان راه های مقابله موثر با پدیده طلاق عاطفی را شناسایی و در مداخلات روان شناختی و مشاوره ای برای زوجین بکار گرفت.
اثر بخشی برنامه مداخله ای بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بربهبود کیفیت تعامل والد-کودک و کاهش پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
131 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین میزان اثربخشی برنامه بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک (CPRT) بر کیفیت تعامل والد-کودک و کاهش پرخاشگری کودکان پیش دبستانی برگزار شد. روش پژوهش به لحاظ گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه موردمطالعه در این پژوهش شامل کلیه کودکان پیش دبستانی و مادران آن ها در سال 99-98در شهرستان گنبدکاووس بود. 50 کودک پیش دبستانی از طریق روش نمونه گیری خوشه ای که نمرات بالاتر از نمره برش را در پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی (1387) کسب نمودند، از 3 مرکز پیش دبستانی انتخاب شدند درنهایت نمونه اصلی پژوهش شامل 20 زوج مادر-کودک بود و مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا (1994) را تکمیل نموده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گذاری شدند. محتوای جلسات، بسته ی آموزشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک مطابق با الگوی لندرث است که در 10 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به طور معناداری (p <0/05)، موجب بهبود کیفیت تعامل والد-کودک و کاهش معناداری در پرخاشگری کل (p <0/01) شد. با توجه به تفاوت معنی دار بین گروه آزمایش و کنترل می توان از بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک (CPRT) به عنوان روش درمانی مؤثر برای بهبود تعامل والد-کودک و کاهش پرخاشگری کودکان استفاده کرد.
تدوین فرصت یاب تحصیلی بومی بر اساس الگوی رغبت ر کروی تریسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین فرصت یاب تحصیلی بومی بر اساس الگوی کروی تریسی(2002) بود. در این پژوهش موقعیت جغرافیایی رشته های دانشگاهی در الگوی کروی مشخص شد. روش: روش پژوهش توصیفی است. جامعه آماری کلیه رشته های دانشگاهی در چهار گروه علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی و هنر بود که از هر رشته 6 الی 8 دانشجوی تحصیلات تکمیلی به طور داوطلبانه به پرسشنامه ی پژوهش پاسخ دادند. در این مقاله نتایج مربوط به دو رشته ی فیزیک و رشته حقوق ارائه شده است. یافته ها: با توجه به یافته ها ، رشته فیزیک در الگوی هشت تیپ رغبت پایه در سه حوزه طبیعت، فنی و کامپیوتر قرار گرفت. این رشته در نمای دو بعدی متمایل به سمت ربع اشیاء-اندیشه ها بود. رشته حقوق نیز در الگوی هشت تیپ رغبت پایه با سه حوزه مدیریت، تاثیرگذاری مشخص شد. رشته حقوق در نمای دو بعدی متمایل به سمت ربع افراد-داده ها بود.به لحاظ پرستیژ هردو رشته در حوزه پرستیژ بالا قرار گرفتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها چنین نتیجه گیری می شود که دانشجویان داوطلب رشته فیزیک باید علایق بالایی در حوزه های طبیعت و فنی و دانشجویان داوطلب رشته حقوق باید خودکارامدی بالایی در حوزه های مدیریت،محاسبات کسب و کار داشته باشند . با توجه به بالا بودن سطح پرستیژ دانشجویان هر دو رشته می توانند انتظار داشته باشند که الگوی نیاز به ارزشگذاری اجتماعی و نیاز به داشتن وجهه اجتماعی در این دو رشته تحصیلی به خوبی پاسخ داده شود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
99-121
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر بود. روش : این پژوهش روی 3 زوج (6 نفر) که با نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب شده بودند، در چارچوب طرح شبه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه هم زمان، طی 10 جلسه برای هر زوج، به همراه پیگیری سه ماهه انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش تاب آوری زوج ها شده (19/83 درصد بهبودی) و اثرآن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه حفظ شد (71 درصد بهبودی). همچنین رفتاردرمانی دیالکتیکی توانست بهزیستی روان شناختی زوج ها را افزایش دهد (28/44 درصد بهبودی) که اثر آن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه ماندگار بود (83/69 درصد بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود (05/0> P ). نتیجه گیری : نتایج تحلیل معنی داری بالینی، گویای اثربخشی مداخله آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های ناسازگار بود و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری تاب آوری و بهزیستی روان شناختی را در شرایط ناسازگاری زوج ها تبیین نماید.
مطالعه کیفی الگوهای والدینی بر اساس شجره نگار در زنان متأهل با حس خوشبختی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
85 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی الگوهای والدینی بر اساس شجره نگار زنان متأهل بااحساس خوشبختی شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان متأهل دارای احساس خوشبختی هستند و نمونه آماری به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه احساس خوشبختی بانوان (تقی زاده و شادمهری، 1395) و همچنین مصاحبه صورت گرفته است. داده های موجود در 9 مصاحبه ، تمامی 405 دقیقه مصاحبه را در مدت زمان 20 ساعت و جمعاً 100 برگه استاندارد A4 و به صورت دستی به رشته تحریر درآمده است که مفهوم بندی و سپس زیر مفهوم سازی شد. برای پایایی و روایی پژوهش از سه سوسازی پژوهشگر، استاد راهنما و محققان دیگر استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها شامل 19 مقوله اصلی است که این مقوله ها عبارتند از: عشق، سازگاری، احترام، گذشت، همکاری، خودسازی، مدیریت، قناعت، کنترل هیجانات و احساسات، سکوت، تحصیلات، رازداری، صبر، واقع بینی، حل مسئله، انعطاف پذیری، حمایت اجتماعی، نگرش مثبت و ریسک پذیری که مهم ترین آن ها عشق، سازگاری و احترام است و در تمایزیافتگی زنان دارای احساس خوشبختی بسیار مؤثر بوده است. یافته ها نشان داد که خوشبختی در ازدواج داشتن معنایی ازاحساس عشق، سازگاری و احترام است که زوجین با دیدگاه معنوی و اخلاقی و با انجام رفتارهای مولد خوشبختی در حضور دیگران با ازدواج سازنده خود، آن را تشکیل می دهند.
بررسی نقش میانجی نشانگان تنیدگی ادارک شده در رابطه باورهای فراشناختی و نشخوارهای ذهنی با عملکرد شغلی کارکنان آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
117 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نشانگان تنیدگی ادارک شده در رابطه باورهای فراشناختی و نشخوارهای ذهنی با عملکرد شغلی آتش نشانان انجام شد.روش: این پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان آتش نشانان شهرستان مشهد در سال 97 می باشد.. 205 نفر به عنوان نمونه پژوهش به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نشانگان تنیدگی ادراک شده صفار زاده (1379)، پرسشنامه فراشناختی ولز (2004)، مقیاس پاسخ نشخوار نولن هوکسیما و مورو (1991) و پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1986)استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده ازروش های همبستگی و تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آموس و spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان داد نشانگان تنیدگی ادراک شده در رابطه بین باورهای فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی نقش میانجیگرانه معنی داری ایفا می نماید ولیکن، بین باورهای فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی رابطه معنی داری ندارند.نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت که رابطه باور های فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی آتش نشانان یک رابطه خطی ساده نیست و نشانگان تنیدگی ادراک شده می تواند نقش میانجی گرانه ایفا کند.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سطوح سازش روان شناختی در زنان افسرده و غیر افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
115-140
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبردهای مقابله ای و سطوح سازش روان شناختی در زنان افسرده و غیر افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش زنان دارای تجربه مرگ داخل رحمی افسرده و غیر افسرده بود که در سال 96 دارای پرونده فعال در مطب های تخصصی نازایی منطقه 3 شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از زنان افسرده با تجربه مرگ داخل رحمی و 30 نفر از زنان غیر افسرده دارای تجربه مرگ داخل رحمی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مقابله با موقعیت های فشارزا، مقیاس سلامت روانی و پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زنان افسرده از راهبردهای مقابله ای هیجانی مدار و زنان غیر افسردهراهبردهای مقابله ای مسئله مدار به طور معناداری بیشتر استفاده می کنند (01/0> P ). اما در راهبردهای مقابله ای اجتنابی بین زنان غیر افسرده و افسرده تفاوت معناداری مشاهده نشد (79/0= P ). همچنین، نتایج نشان داد که درماندگی روان شناختی زنان غیر افسرده به طور معناداری از زنان افسرده پایین تر است و زنان غیرافسرده از بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردار می باشند (001/0> P ). نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که راهبردهای مقابله ای و سازش روان شناختی متغیرهایی هستند که می توانند بر افسردگی زنان با تجربه مرگ داخل رحمی تاثیر داشته باشند. بنابراین برای درمان افسردگی این افراد، باید به این متغیرها توجه داشت.
نقش اجتناب تجربه ای و جهت گیری به کمک طلبی حرفه ای در پیش بینی اضطراب کووید-19(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
67 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف : اگرچه شیوع ویروس کووید-19 با مشکلات روان شناختی متعددی ازجمله اضطراب کووید-19 همراه است، اما مؤلفه هایی مانند اجتناب تجربه ای و نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای می تواند بر میزان این اضطراب مؤثر باشد. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اضطراب کووید-19 بر اساس اجتناب تجربه ای و نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای انجام شد. روش : این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از افراد بزرگ سال شهرهای اردکان و میبد در محدوده زمانی 5 مهر تا 16 آبان سال 1399 بود. 383 نفر از افراد در یک پژوهش مجازی شرکت کرده و به ابزارهای زیر پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای فیشر و فارینا (1995) و پرسشنامه پذیرش و عمل بوند (2007) بود. درنهایت پس از حذف پرسشنامه های پرت، 381 پرسشنامه به روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 24، مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها : بین اجتناب تجربه ای و اضطراب کووید-19 رابطه مثبت معنی دار (386/0=R، 001/0>P)؛ و بین نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای و اضطراب کووید-19 رابطه منفی معنی داری وجود داشت (320/0-=R، 001/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 21 درصد از واریانس اضطراب کووید-19 از طریق متغیرهای پیش بین، تبیین می شود (212/0=R2، 001/0>P). اجتناب تجربه ای سهم بیشتری در پیش بینی اضطراب کووید-19 داشت (001/0>P). نتیجه گیری: اجتناب تجربه ای و نگرش به کمک طلبی روان شناختی حرفه ای بر میزان اضطراب کووید-19 مؤثر است.