فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۲ مورد.
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
111 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه ترک شغل یکی از چالش های مهم در سازمان ها محسوب می شود و از دست دادن هر کارمند سبب تحمیل هزینه-های سنگین به سازمان می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای حمایت سازمانی ادراک شده در رابطه بین سه گانه تاریک شخصیت و نیت ترک شغل کارکنان بانک مرکزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود ، جامعه آماری پژوهش پرسنل بانک مرکزی بود که در سال 1398 مشغول خدمت بودند، از این جامعه تعداد 250 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس نیت ترک شغل(کیم و لیونگ، 2007) ، مقیاس دوجین کثیف(جنیسون و وبستر،2010) و مقیاس حمایت سازمانی ادراک شده(آیزنبرگر و همکاران،1986) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم شخصیت های ماکیاولیسم (25/0 =ß، 01/0>P) ، خودشیفته (48/0 =ß، 01/0>P)و ضداجتماعی بر نیت ترک شغل (26/0 =ß، 01/0>P) مثبت معنادار است و اثر مستقیم حمایت سازمانی ادراک شده بر نیت ترک شغل (31/0- =ß، 01/0>P) منفی معنادار بود. درنهایت نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که حمایت سازمانی ادراک شده در رابطه بین شخصیت ماکیاولی(011/0 =ß، 05/0>P)، شخصیت خودشیفته(012/0 =ß، 05/0>P) و شخصیت ضد اجتماعی با نیت ترک شغل(011/0 =ß، 05/0>P) نقش واسطه ای دارد. نتیجه گیری: بنابراین مسئولان بانک مرکزی می توانند جهت کاهش تاثیر منفی سه گانه تاریک شخصیت و پیشگیری از تمایل به ترک شغل اقداماتی انجان دهند که کارکنان توجه و حمایت سازمنا را به طور محسوس درک کنند.
تأثیر توانمندسازی تربیتی مادران مطلقه بر مشکلات عاطفی-رفتاری دختران 7 تا 10 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش توانمندسازی تربیتی مادران مطلقه بر مشکلات عاطفی – رفتاری دختران 7 تا 10 ساله اجرا شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران 7 تا 10 ساله محروم از پدر مقطع دبستان غرب تهران که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بوده؛ به این صورت که از بین دانش آموزان دختر محروم از پدر ارجاع داده شده (به دلیل مشکلات هیجانی و رفتاری) به مرکز مشاوره منطقه 22 تهران و بر اساس مطالعه پرونده این دانش آموزان و با اعلام رضایت مادرانشان جهت محرمانه ماندن اطلاعات و حضور در جلسات درمان 20 نفر از مادران این دانش آموزان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار سنجش پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (گودمن، 1997) بود. در گروه آزمایش 8 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) مداخله صورت گرفت. داده ها از طریق مدل آماری آزمون اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار Spss-21 تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش توانمندسازی تربیتی مادران مطلق بر کاهش مشکلات عاطفی (افسردگی و اضطراب) و مشکلات رفتاری (سلوک، بیش فعالی و مشکل با همسالان) در دختران 7 تا 10 ساله در مرحله پس آزمون و پیگیری موثر بوده است ((P≤0/01. همچنین این نتیجه در مورد بهبود نوع دوستی در این کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری نیز موثر بود ((P≤0/01.
تحلیل کیفی مقایسه ای روابط بین زوجین از نگاه مادران دارای فرزند معلول و مادران دارای فرزند سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
109-143
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف مقایسه کیفی روابط بین زوجین از نگاه مادران دارای فرزند معلول و مادران دارای فرزند سالم انجام شد. روش: به منظور انجام این مطالعه کیفی 12 نفر از مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مرکز توانبخشی روزانه آهنگ و 12 نفر از مادران دارای فرزند سالم مراجعه کننده به سراهای محله نبی اکرم (ص) و چهارصد دستگاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سؤالات کلی و باز در محور کیفیت ارتباط زوجین از طریق مصاحبه عمیق مطرح شد. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها پس از پیاده سازی ، به روش تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمدل استراوس و کوربین تجزیه و تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوجین دارای فرزند سالم نسبت به زوجین دارای فرزند عقب مانده ذهنی از کیفیت ارتباط بهتری برخوردار بودند. به لحاظ نحوه توجه کردن به خود و بهره گیری از مهارتهای حرف زدن ، نحوه توجه به شریک زندگی و استفاده از سبک های ارتباطی سالم و صریح ، زوجهای دارای فرزند سالم وضعیت مطلوب تری کسب کردند اما به لحاظ روش های برخورد با مشکل بین دو گروه مورد مطالعه ، تفاوت بارزی مشاهده نشد. نتیجه گیری: روابط بین زوجین یکی از ابعاد بسیار مهم نظام خانواده است که در خانواده های دارای فرزند معلول ، نقش به سزایی در سازگاری یافتن اعضای خانواده با عضو مبتلا دارد. از این رو لازم است که در زمینه ارتباط زوجین در اینگونه خانواده ها پژوهش های بیشتری به عمل آید و از سوی دیگر از آنجا که مادران رابطه تنگاتنگ تری با فرزند معلول دارند و آسیب های بیشتری را به لحاظ روحی و روانی متحمل می شوند ، لذا لازم است از آموزشها و حمایت های عاطفی و روحی و روانی لازم برخوردار شوند
اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر بوده است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات آزمایشی با طرح شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دانش آموزان اتیسم پسر مدارس استثنایی منطقه ۵ تهران در سال ۱۳۹۵ می باشد. از این میان تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، آموزش مهارت های ویژه چندگانه را کسب کردند. دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه شادکامی آکسفورد (1989) و مقیاس استرس ادراک شده (1983) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین استرس و شادکامی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت (001/0= p). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر تاثیر داشته است.
بررسی نیازهای آموزشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در حوزه قابلیتهای عام اشتغال-زای مورد انتظار بازار کار با رویکرد کارآفرینی: یافته های یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نیاز آموزشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی در حوزه قابلیتهای عام اشتغالزای مورد انتظار بازار کار با رویکرد کارآفرینی میپردازد. روش پژوهش از نوع ترکیبی– اکتشافی بود. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاههای اصفهان و آزاد خوراسگان است که بر اساس جدول مورگان 331 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه با مدیران صنایع استان اصفهان و پرسشنامه محقق ساخته ای بود که بر اساس مولفه های مهارت های اشتغال زای بازارکار استان اصفهان ساخته شده. پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ برابر با 83/. به دست آمده است. داده های گردآوری شده به کمک تحلیل واریانس یک راهه، تی تک متغیره ،آزمون-های تعقیبی بونفرونی ، از طریق نرم افزار SPSS17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش، دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد خوراسگان از نظر برخورداری از قابلیت کارآفرینی تفاوت معناداری با گروه پیش فرض جامعه داشتند و این تفاوت بیان کننده کمتر بودن نمرات دانشجویان نسبت به انتظارات مدیران می-باشد. هم چنین، نتایج نشان داد دانشگاه و جنسیت تاثیری در میزان برخورداری دانشجویان از قابلیت کارآفرینی ندارد اما در زمینه رشته و مقطع تحصیلی تفاوت معنادار دیده شد. کلید واژه ها: کارآفرینی، قابلیت های اشتغال زا، بازار کار، دانشجویان تحصیلات تکمیلی.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آن ها بود.
روش : این پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 5 شهر تهران و مادران آن ها در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 48 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آن ها بودند که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس مادران آن ها در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی مدیریت استرس و مدیریت خود و آموزش تلفیقی (مدیریت استرس و مدیریت خود) در 8 جلسه 60 دقیقه ای، دو بار در هفته می باشد.. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی (سواری، 1390)، می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شد.
یافته ها: آموزش تلفیقی در مقایسه با سه روش دیگر در کاهش نمرات تعلل ورزی روش موثرتری بوده است. نتایج نشان می-دهد که بر خلاف دو مؤلفه تعلل ورزی عمدی و تعلل ورزی ناشی از خستگی، تفاوت میانگین های تعدیل شده مؤلفه تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی در دو گروه مدیریت خود و گروه کنترل (001/0=p) معنادار است و این موضوع بیانگر اثر بخشی معنادار روش آموزش مدیریت خود در کاهش تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی است. هم چنین اثر هر سه روش آموزشی به مادران، در مرحله پیگیری، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان دختر آنان را کاهش داد و تفاوت معناداری در اثر بخشی این سه روش در کاهش تعلل ورزی تحصیلی وجود ندارد.
نتیجه گیری : آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران به صورت پایدار تعلل ورزی تحصیلی فرزندان را کاهش می دهد. اجرای برنامه آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آنان را در مقایسه با گروه گواه کاهش داده است. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، به صورت پایدار ابعاد تعلل ورزی فرزندان را کاهش می دهد.
رابطه سبک های دلبستگی و تعارض پدر-فرزند در فرزندان جانبازان: بررسی نقش آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
81-100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سبک های دلبستگی و تعارض پدر-فرزند در نمونه ای از فرزندان جانبازان انجام شد. مطالعه حاضر یک پژوهش همبستگی بود که با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل فرزندان جانبازان شهر های یزد، اصفهان، نجف آباد و یاسوج بود که در مدارس شاهد و ایثارگر این شهرها مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری خوشه ای 607 نفر از این جامعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس استرس آسیب ثانویه، مقیاس دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تعارض با والدین استفاده شد و درنهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا از طریق آسیب ثانویه با پرخاشگری کلامی و فیزیکی پدر-فرزند ارتباط معنی دار دارد. سبک دلبستگی ایمن هیچ ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با آسیب ثانویه و ابعاد تعارض پدر-فرزند نداشت. اما سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با پرخاشگری کلامی و استدلال در تعارض پدر-فرزند ارتباط معنی دار مستقیم داشت. در نهایت، شاخص های برازش نشان داد که مدل ارائه شده در پژوهش حاضر با انجام اصلاحات جزئی مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت که آسیب ثانویه به عنوان یک عامل میانجی در ارتباط بین سیک های دلبستگی ناایمن و تعارض والد-فرزند نقش معنی داری ایفا می کند و بنابراین احتمالاً می توان با آموزش های مبتنی بر دلبستگی از انتقال آسیب ثانویه در فرزندان و درنتیجه از تعارض پدر-فرزند در فرزندان جانبازان پیشگیری کرد.
جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی: مطالعه موردی دختران تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
109-84
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش جهانی شدن فرهنگی در فضاهای همسرگزینی انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و شرکت کنندگان شامل 1197 دختر ازدواج کرده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر تهران در سال های 1395 تا 1398 بودند که به شیوه تمام شماری و به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی در پژوهش شرکت داشتند. ابزار پژوهش پرسش نامه جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی میرزایی (1400) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین مؤلفه های مختلف جهانی شدن فرهنگی (مصرف رسانه، مصرف موسیقی، مصرف پوشش، فردگرایی) و سن با فضاهای همسرگزینی رابطه منفی و معنادار وجود دارد ( p <01 . 0 ). همچنین تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که جهانی شدن فرهنگی، پیش بینی کننده نیرومندی برای پیش بینی فضاهای همسرگزینی بود ( R 2 = %56 ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاضر، جهانی شدن فرهنگی موجب تغییر در فضاهای همسرگزینی و روابط عاملان با فضا شده و کنش همسرگزینی را به سمت ازدواج های بدون دخالت یا با دخالت منفعلانه خانواده ها و در فضاهای نظارت گریز هدایت می کند. ازاین رو لازم است که علاوه بر امکان انتخاب همسر از سوی جوانان، این فرآیند در فضایی با نظارت والدین صورت گیرد و امکان ارزیابی و شناخت افراد در ابعاد مختلف فراهم باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
71 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این تحقیق تعیین تفاوت اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان است. روش : این تحقیق از دسته تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پژوهشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه هدف این پژوهش دانشجویان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری و تعداد نمونه مورد مطالعه برابر با 45 نفر است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تمایز یافتگی خود (DSI) و دوره آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی در 8 جلسه 2 ساعته به آزمودنی ها استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر افزایش تمایز یافتگی خود دانشجویان معنادار بوده، اما این دو روش آموزش، از نظر اثربخشی، تفاوت آماری معنا داری با هم نداشته اند. نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش مشاوره پیش از ازدواج شناختی رفتاری و واقعیت درمانی تاثیر معنا داری بر افزایش تمایز یافتگی خود داشته اند اما تفاوتی ندارد که از کدامیک از این روشها برای آموزش استفاده شود.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1398 بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1973) انجام گرفت. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS19 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش «نشخوار فکری» زنان مبتلابه سرطان سینه شد. همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث بهبود سلامت روان در زنان مبتلابه سرطان سینه شد. بنابراین یافته های مطالعه حاضر نشان داد که درمان پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی بر کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان بیماران مبتلابه سرطان سینه مؤثر است. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان سینه شد.
اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش خشم و عصبیت دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
23-41
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش خشم و عصبیت دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر رشت است. این پژوهش نیمه تجربی بر روی 60 نفر از دانش آموزانی که در آزمون پرخاشگری (AGQ) نمره بالایی بدست آورده بودند، اجرا گردید. این نمونه از طریق گزینش تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه همتا (گروه آزمایش و گروه گواه) تقسیم شدند، آموزش گروهی به شیوه تحلیل ارتباط متقابل که بر طبق مجموعه مفاهیم این نظریه تهیه شده بود، طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار به گروه آزمایش ارائه و طی این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت ننمودند. بعد از اتمام آموزش پس آزمون بر روی دو گروه اجرا گردید. اطلاعات مذکور با استفاده ازتحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که اختلاف معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل و جود دارد ( )، به عبارت دیگر مداخله آزمایشی (آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط متقابل) موجب کاهش خشم و عصبیت در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است.
واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
244-271
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کووید 19 انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت . جامعه ی این پژوهش شامل بیماران بهبود یافته از ویروس کرونا در استان تهران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین، 9 مضمون اصلی واکنش اولیه تنهایی و نیاز به دریافت شفقت، پیامدهای منفی، نزدیکی به مرگ و واکنش افراد، فعالیت های موثر در تاب آوری، سرایت متقابل احوالات روحی بیمار، مراقبان و کادر درمانی، اثر بیماری بر معنا و سبک زندگی، دل مشغولی در حوزه ی وظایف و تعهدات، پیشنهادات به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد تجربه مبتلایان کووید 19 با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد و آگاهی از این تجربیات به متخصصین و سیاست گذاران کمک می کند تا از بحران روان شناختی در دوره ی پساکرونا پیشگیری و افراد جامعه را از نظر روانی برای مواجهه با اپیدمی ها آماده کنند.
بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۱۱۳-۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان پژوهش حاضر شامل 6 زن و 4 مرد در آستانه ازدواج و دارای تجربه طلاق والدین شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. شرکت کننده ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی از تجارب زیسته مشارکت کنندگان بود که مضمون های فرعی شامل نگرش منفی اجتماعی، مشکلات تمایز نایافتگی از خانواده، مشکلات روان شناختی، مشکلات ارتباطی با همسر و خانواده همسر، احساس ارزشمندی به عنوان فردی متفاوت از والدین، سازگاری و ساختن زندگی متفاوت از والدین بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرزندان طلاق در زمان تشکیل زندگی و ازدواج، تجارب منفی دارند که می تواند منجر به انتخاب اشتباه یا ناسازگاری و مشکلات سلامت روان در آنها شود اما از طرفی آنها تجارب مثبتی نیز دارند که باعث می شود از اشتباهات والدین درس گرفته و به دنبال آموزش و خدمات آموزشی و مشاوره برای بهبود رضایت زندگی زناشویی خود باشند و بتوانند زندگی بهتر از والدین خود داشته باشند.
مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۱۰-۱۸۰
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد صمیمیت، تعهد، و رضایت زناشویی در زوجین با و بدون تجربه مشاوره قبل از ازدواج انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای، و جامعه آماری شامل زوج هایی می شود که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته و گروه دیگر این تجربه را نداشتند، و در سال 1398-1397 در شهر تهران سکونت داشتند. نمونه پژوهش شامل دو گروه از زوجین بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج داشته اند را از مراکز مشاوره بیدار و نیک روان جمع آوری کرده و 30 زوج (60 نفر) که تجربه مشاوره قبل از ازدواج نداشته اند را از دانشگاه ها و سرا های محله انتخاب شدند در مجموع 60 زوج در نظر گرفته شد. به سه پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001)، تعهد (آدامز و جونز، 1997) و رضایت زناشویی (انریچ، اولسون و همکاران، 1989) پاسخ دادند. اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دو گروه، از بین ابعاد صمیمیت زناشویی در بعد صمیمیت روان شناختی تفاوت معنی داری دارد و مقایسه ابعاد تعهد زناشویی در دو گروه پژوهش نشان داد که در بعد تعهد شخصی تفاوت معنادار وجود دارد. در رابطه با مقایسه ابعاد رضایت زناشویی نتایج نشان داد که گروه مشاوره رفته در کودکان و فرزند پروری به صورت معناداری میانگین بالاتری از گروه مشاوره نرفته کسب کرده اند. نتیجه گیری: در برنامه های مشاوره پیش از ازدواج نیاز است آموزش ها و مداخله های لازم در جهت ارتقاء صمیمیت، تعهد و رضایت زناشویی در نظر گرفته شود.
بررسی تأثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری: نقش میانجی بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درگیر شدن در تعارض و اختلافات زناشویی در دوران پر تنیدگی بارداری، دارای اثرات فراوانی است که می توان با گسترش بهزیستی روان شناختی زنان باردار، آن ها را در برابر تنش های روانی پایدار کرد ، ازاین روی هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری با نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری همه زنان باردار 18-40 ساله مراجعه کننده به دفتر پزشک کارآزمودگان زنان و زایمان، بیمارستان ها و مراکز بهداشت شهر مشهد در نیمه نخست سال 99-98 بود؛ نمونه آماری شمار 150 زن باردار است که به روش نمونه گیری در دسترس و بر پایه جدول مورگان انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی بازنگری شده- ۵۴ پرسشی (1388)، پرسشنامه نگرانی های دوره بارداری (آلدرسی و لین، ۲۰۱۱) و همچنین پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، ۲۰۰۲) استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با به کارگیری مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم افزار Spss23 و Lisrel 8.8 تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد با توجه مقادیر ضریب مسیر و T، تعارض زناشویی بر نگرانی دوران بارداری اثر مستقیم و معنادار دارد (68/0 و 48/7=T)؛ به عبارت دیگر هرچقدر تعارض زناشویی بالا رود نگرانی هم بالا می رود (01/0>P). از سویی نتایج پژوهش نشان داد تعارض با بهزیستی روان شناختی اثر معکوس دارد (69/0- و 82/7-=T)؛ یعنی هرچقدر تعارض بالا رود بهزیستی روان شناختی پایین می آید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که تعارض زناشویی افزون بر اینکه می تواند عامل خطری برای نگرانی های دوران بارداری باشند، می تواند از راه بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیمی بر تراز نگرانی های دوران بارداری بگذارد.
بررسی پیامدها و عوارض روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
272-299
حوزههای تخصصی:
هدف: پاندمی کووید-19 اثرات روان شناختی متفاوت مانند استرس و اضطراب و ترس و... و پیامدهای خانوادگی گوناگونی بر افراد شاغل گذاشته است. این مطالعه با هدف شناسایی پیامدهای روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل طراحی و انجام شد. روش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه آماری افراد شاغل شهر تهران در سال 1399بودند که ملاک هایی از جمله اینکه یکسال در آن شغل فعالیت داشتند و شاغل در سازمان های دولتی، غیردولتی، خدماتی، بهداشتی، مشاغل آزاد و.... بودند. نمونه آماری شامل 16 نفر می باشد که بصورت هدفمند و دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد. برای تحلیل و تجزیه داده ها از رویکرد پدیدار شناسی توصیفی کلایزی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش در قالب مقولات اصلی و مقولات فرعی مشخص گردید. در بررسی نتایج از بین 3 سوال کلی استخراج شده از پژوهش، 16 مقوله اصلی احساسات منفی، مشغولیت، تفریحات، نشاط، نظم، تنش، مراقبت، فرصت، آموزش، ارتباط و مشکلات جسمی، تاثیر منفی، مدارا، تاثیر مثبت، بدون مشکل و دورکاری به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پاندومی ویروس کرونا در ایران برای کلیه افراد تجربه ای جدید و غیرقابل پیش بینی بوده که اثرات منفی و متفاوت روان شناختی بر جامعه شغلی گذاشته است. از اینرو پیشنهاد می شود مداخلات روان شناختی لازم برای بهبود سلامت روان و کاهش پیامدهای روان شناختی جامعه شغلی انجام شود
بررسی دنیای مطلوب (در زمینه ازدواج) دختران مجرد 35 سال و بالاتر شهر اصفهان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
17 - 37
حوزههای تخصصی:
با ظهور دومین گذار جمعیتی که از آن به عنوان گذار در خانواده و تشکیل خانواده نیز یاد می شود، الگوهای سنتی سابق دچار تغییرات اساسی شده و الگوهای جدیدی از ازدواج نمود یافته اند که عبارتند از: افزایش میانگین سن در اولین ازدواج، افزایش تعداد مجردها، کاهش ازدواج های ترتیب یافته، افزایش آزادی درانتخاب همسر و... . هدف پژوهش حاضر بررسی دنیای مطلوب (در زمینه ازدواج) دختران 35 سال و بالاتر در شهر اصفهان بود. این مطالعه، یک تحقیق کیفی بود که جامعه مورد پژوهش را دختران مجرد 35 سال و بالاتر در شهر اصفهان تشکیل می دادند. جهت گردآوری داده ها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع، 11 دختر 35 سال و بالاتر انتخاب و با آنان مصاحبه نیمه ساختارمند به عمل آمد. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و با روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه تحلیل داده ها: سه مضمون اصلی و دوازده مفهوم: باورهای حاکم بر فرد (شامل مفاهیم: باورهای مربوط به رابطه زوجی، باورهای فمنیستی، عشق و تعلق ورزی، اعتقادات و دیدگاه به ازدواج) فرد مطلوب (شامل مفاهیم: ویژگی های اخلاقی- شخصیتی، ویژگیهای ظاهری – جسمانی، هم کفو بودن خانواده ها، الگوهای مطلوب، اهمیت تحصیلات) و امکانات و منقولات (شامل مفاهیم: امنیت شغلی و تفریح مشترک) می باشد. یافته های پژوهش نشان داد بیشترین فراوانی مربوط به مضمون باورهای حاکم بر فرد و کمترین فراوانی مربوط به مضمون امکانات و منقولات می باشد و همچنین در بین مفاهیم استخراج شده بیشترین فراوانی مربوط به باورهای مربوط به رابطه زوجی و کمترین فراوانی مربوط به اهمیت تحصیلات می باشد.
رابطه بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل شهر قم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
18 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف : صمیمیت زناشویی نقش مهمی در استحکام خانواده دارد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل بود. روش: مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره صدرا در شهر قم در سال 1399 به تعداد 240 نفر بودند. طبق فرمول کوکران حجم نمونه 144 نفر برآورد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، سرسختی روانشناختی (لانگ، گولت و امسل، 2003) و صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که بهزیستی روانشناختی (و هر شش مولفه آن شامل پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و سرسختی روانشناختی (و هر سه مولفه آن شامل کنترل، تعهد و چالش جویی) با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل رابطه مثبت و معنادار داشتند(001/0˂P) همچنین، متغیرهای بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی به طورمعناداری توانستند 53 درصد، شش مولفه بهزیستی روانشناختی به طورمعناداری توانستند 67 درصد و سه مولفه سرسختی روانشناختی به طورمعناداری توانستند 37 درصد از تغییرات صمیمیت زناشویی در زنان متأهل را تبیین کنند(001/0˂P) نتیجه گیری : نتایج نشان دهنده رابطه مثبت معنادار بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل و نقش آنها در تبیین صمیمیت زناشویی آنان بود. بنابراین، برای ارتقای صمیمیت زناشویی می توان بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی را بهبود بخشید.
آشکار ساختن چرایی و زمینه های برپایی پیوندهای فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جامعه درگرو سلامت خانواده است. یکی از آسیب هایی که می تواند بنیان خانواده را سست کند، روابط فرا زناشویی است. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع خیانت و کمبود پژوهش درزمینه روابط خارج از چارچوب زنان، با هدف کشف علل و زمینه های روابط فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده انجام شد. محیط پژوهش دربرگیرنده مردان خیانت دیده استان یزد بود. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن داده بنیاد بود. تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاری گردآوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت 46 مفهوم، 14 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی شامل «فاصله سازی» به دوری زن و مرد از یکدیگر، «تعاملات مخاطره آمیز» نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، «ویژگی های شخصیتی» شامل برخی ویژگی زنان و «ناخرسندی عاطفی/جنسی» بود. مقوله نهایی «تجربه برزخی» استخراج گردید. نتایج نشان داد شناخت و درک زمینه ها و علل گرایش زنان به روابط فرا زناشویی می تواند مانع از بروز چنین آسیبی در روابط زوجین در آینده گردد. لذا مشاوران و روانشناسان می توانند با کشف زمینه ها و علل در جهت تحکیم بنیان خانواده قدم بردارند.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در مدل مفهومی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران زن و مرد در دو بیمارستان شریعت رضوی و شهید چمران شهر تهران در سال 1398 بود که با روش سرشماری 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI)، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری-گریوز و فرم کوتاه شده طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (SQ-SF) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان از وجود رابطه معنی دار بین پنج طرحواره ناسازگار اولیه با هوش هیجانی و فرسودگی شغلی بود و همچنین رابطه هوش هیجانی با فرسودگی شغلی تایید شد (05/0>p). آزمون مدل پژوهش نشان داد سه طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری هوش هیجانی بر فرسودگی شغلی تاثیر دارند. طرحواره محدودیت های مختل به طور مستقیم بر فرسودگی شغلی موثر است و طرحواره دیگر جهت مندی اثر مستقیم یا غیر مستقیم بر فرسودگی شغلی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در فرسودگی شغلی، چهار طرحواره ناسازگار اولیه (طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و محدودیت های مختل) و هوش هیجانی نقش دارند بنابراین روانشناسان و مشاوران می توانند به نقش این عوامل در پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی توجه ویژه ای نمایند.