فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی ملاک های همسرگزینی دانشجویان دختر انجام شد. نمونه پژوهش300 نفر از دانشجویان مجرد دختر دانشگاه آزاد کرمانشاه که در مقطع کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند، بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه ملاک های همسرگزینی بودند. نتایج نشان داد که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن با ملاک محتوایی همسرگزینی و سبک دلبستگی اجتنابی با ملاک فرآیندی همسرگزینی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. همچنین از بین حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل و حوزه محدودیت مختل با ملاک فرآیندی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد سبک ایمن به صورت معکوس و معنادار قویترین پیش بینی کننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و سبک اجتنابی به صورت معکوس و معنادار قویترین پیش بینی کننده ملاک فرآیندی همسرگزینی است.از بین طرحواره های ناسازگار، طرحواره خودگردانی و عملکرد مختل به صورت مثبت و معنادار قویترین پیش بینی کننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و به صورت معکوس و معنادار پیش بینی کننده ملاک فرآیندی همسرگزینی نیز می باشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند در تصمیم گیری افراد برای شریک زندگی تأثیرگذار باشند.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری (CBT) بر نشانه های روانی (افسردگی و بهزیستی روانشناختی) در سالمندان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است و آگاهی از وضعیت روانی سالمندان و مداخلات روان شناختی مؤثر باعث دست یابی به بهداشت روانی این دوره می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر نشانه های روانی (افسردگی و بهزیستی روانشناختی) در سالمندان انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. در یک پژوهش نیمه تجربی، 24 نفر از زنان سالمند مراجعه کننده به دو مرکز توانبخشی خانه یاس و آرمان شایان شهر تهران در سال 1396 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه مساوی (هر گروه 12 نفر) جایگزین شدند. گروه مداخله با روش گروه درمانی شناختی رفتاری آموزش دید و گروه شاهد آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های افسردگی سالمندان و بهزیستی روانشناختی بودند. داده ها در نرم افزار SPSS-22 با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری (CBT) باعث بهبود افسردگی و بهزیستی روانشناختی زنان سالمند شد ( 05 / 0 > P). این یافته بدین معنی بود که مداخله درمانی منجر به افزایش میزان بهزیستی روانشناختی در زنان سالمند شد. از سوی دیگر، نگاهی به مقادیر سطح معناداری، مجذور اتا و توان آزمون نشان داد که مداخله درمانی در گروه آزمایش موثر و معنادار و میزان این اثربخشی برابر با 43/0 درصد بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، گروه درمانی شناختی رفتاری (CBT) با بهبود علائم و واکنش های منفی روان شناختی از قبیل افسردگی، احساس فقدان و تنهایی می تواند منجر به افزایش امیدواری زنان سالمند، معنایابی در فقدان، کاهش اضطراب مرگ و بهبود نگرش آنها نسبت به آینده و خود شود.
بررسی رابطه صفات شخصیت و تمایزیافتگی خود با رضایت از زندگی در زوجین متقاضی طلاق شهرستان ملکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر باهدف بررسی رابطه صفات شخصیت و تمایزیافتگی خود با رضایت از زندگی در زوجین متقاضی طلاق شهرستان ملکان صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق زوجین مراکز مشاوره راه زندگی شهرستان ملکان (120= N) در فاصله زمانی مهرماه تا اسفند 1396 بود که نمونه آماری نیز به صورت سرشماری 120 نفر انتخاب گردید. همچنین روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. اطلاعات از طریق مقیاس تمایزیافتگی خود (DSI) اسکورن و فریدلندر (1998)؛ ویژگی های شخصیتی نئو (NEO – FFI) (1986) و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر وپاوت (SWLS) (1985) جمع آوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده هابا استفاده از نرم افزار spss در سطح معناداری 0.05 و با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنف برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها و همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین بعد برونگرایی، وظیفه شناسی، گشودگی به تجربه و خوشایندی با رضایت از زندگی در زوجین متقاضی طلاق در سطح معناداری (p≤0.05) رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. اما بین روان رنجورخویی و رضایت از زندگی در زوجین متقاضی طلاق در سطح (p≤0.05) رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که بین بعد واکنش پذیری، جایگاه من و هماهنگی با دیگران با رضایت از زندگی در زوجین متقاضی طلاق در سطح معناداری (p≤0.05) رابطه مثبت و معناداری مشاهده گردید اما بین بعد گریزعاطفی و رضایت از زندگی در زوجین در سطح (p≤0.05) رابطه معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر تجارب افراد در خانواده اصلی و اهمیتی که این تجارب در شکل دهی روابط صمیمی بعدی و رضایت زناشویی دارند، تأکید می کند.
رابطه ی بین سبک دلبستگی ایمن، خود- تمایزیافتگی (موقعیت من) و رضایت زناشویی با میانجی گری خوش بینی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
45-66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبک دلبستگی ایمن، خود- تمایزیافتگی (موقعیت من) و رضایت زناشویی با میانجی گری خوش بینی زوج ها در میان والدین دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان داراب انجام شد. 314 والد به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های تمایزیافتگی «موقعیت من»، سبک دلبستگی ایمن، خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی برای بررسی دو مدل طراحی شده، استفاده گردید. یافته ها در مورد مدل فرضی اول نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، بین خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی، بین دلبستگی ایمن و خوش بینی زوج ها رابطه ی مثبت وجود دارد و خوش بینی زوج ها میانجی بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی است. یافته های مدل فرضی دوم نشان داد که بین تمایزیافتگی (موقعیت من) و خوش بینی زوج ها، بین خوش بینی زوج ها و رضایت زناشویی و بین موقعیت من و رضایت زناشویی رابطه ی مثبت وجود دارد، همچنین خوش بینی زوج ها میانجی بین موقعیت من و رضایت زناشویی است. این یافته ها از این باور حمایت می کند که روابط اولیه ی افراد در محیط خانواده به شکل گیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر می گردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوج ها در بزرگسالی تأثیر مستقیم می گذارد. نتایج دیگر پژوهش حاضر حاکی از این است که خوش بینی زوج ها دارای نقش واسطه ای بین سبک دلبستگی ایمن و موقعیت من با رضایت زناشویی است.
بررسی و تحلیل اثربخشیِ کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از اهمیت و فواید کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در رابطه یاورانه، باعث افزایش کاربستِ این اصول و ضوابط در مشاوره می شود.در همین راستا،پژوهش پیش رو با هدف تبیین و تحلیل اثربخشی کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره و رابطه یاورانه است.سوال اساسی این است که رعایت و کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره چه فواید و آثاری دارد ؟در پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی و اجتهادی بهره گرفته شده و آموزه های اسلامی و روان شناختی مرتبط با اهمیت و کارکردهای اصول و ضوابط اخلاقی در مشاوره، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته های این تحقیق نشان داد که التزام و کاربستِ اصول و ضوابط اخلاقی در فرایند مشاوره،فواید و آثار اجتماعی،روان شناختی و حرفه ای زیادی در پی دارد. مصونیت بخشی به رابطه یاورانه،افزایش سلامت و امنیت روانی مشاور و مراجع،ارتقاء ارزش های انسانی ،ایجاد امنیت و مصونیت برای همکاران و کارشناسان مشاوره و افزایش تعهد، اعتماد،کارآمدی،تسهیل گری در فرایند مشاوره و ایجاد مقبولیت در روابط یاورانه، از مهم ترین پیامدهای مثبت التزام به اصول و ضوابط اخلاقی در مشاوره است.هر مقدار التزام و تعهد مشاوران به ضوابط اخلاقی افزایش پیدا کند،فرایند مشاوره از کارآمدی و مصونیت بیشتری برخوردار خواهد شد.
برنهادی مقدماتی در زمینه مشاوره خانواده با رهیافت مبتنی بر فرهنگ ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده یکی از برجسته ترین نهادهای اجتماعی هر جامعه ای است. بی گمان خانواده در عصر کنونی که عصر تنیدگی است به داشتن خدمات مشاوره ای نیازمند است؛ ولی ازآنجایی که پژوهش های گوناگون نشان داده اند در مسائل خانوادگی نقش فرهنگ در هر جامعه ای بسیار پررنگ است، ازاین رو هدف از پژوهش حاضر برنهادی مقدماتی در زمینه مشاوره خانواده با رهیافت مبتنی بر فرهنگ ایرانی- اسلامی است. طرح پژوهش حاضر کیفی و بر پایه تحلیل محتوا است. محتوای موردپژوهش از طریق جستجوی الکترونیکی در پایگاه های منتخب و با بررسی اولیه کتاب ها و مقالات متناسب با موضوع توسط متخصصین این امر انتخاب شدند. فرایند کدگذاری منجر به سه تم اصلی با عنوان فنون برقراری رابطه، فن های درمانی و غنی سازی روابط زناشویی و 12 طبقه مبتنی بر فرهنگ اسلام و ایرانی منجر شد. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوران و روانشناسان خانواده در کشور ما (ایران) می توانند در برنامه ها و کاربست های مشاوره و روان درمانی خانواده از این سه درون مایه اصلی در کارهای درمانی با خانواده ها و زوج های مراجعه کننده خویش استفاده کنند.
اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
249 - 278
حوزههای تخصصی:
طلاق تأثیرات مخربی می تواند بر روی زوج ها، فرزندان و جامعه بگذارد، برای کاهش این پدیده پژوهش حاضر با هدف اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی در زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش زوجین متقاضی طلاق مرکز مشاوره دادگستری بوشهر در سال 1396 بود. افراد نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 زوج) جایگزین و پرسشنامه های انطباق پذیری و صمیمیت عاطفی در پیش، پس و پیگیری تکمیل شد. گروه های آزمایش در برنامه های مداخله شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد، داده ها بر اساس تحلیل کوواریانس چند متغیره همراه با آزمون تعقیبی تحت نرم افزار spss19 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری در زوجین متقاضی طلاق متفاوت است؛ صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی زوجین متقاضی طلاق شهر بوشهر در سه گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است؛ اثربخشی هر سه رویکرد در افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری در مرحله پیگیری پایدار بود؛ بنابراین برای افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری زوجین متقاضی طلاق می توان از این سه رویکرد استفاده کرد.
نقش واسطه ای استرس شغلی و فرسودگی هیجانی در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای استرس شغلی و فرسودگی هیجانی در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش، کارکنان یک سازمان دولتی در شهر زنجان بودند که از بین آن ها 212 نفر به شیوه ی نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسش نامه رفتارهای مدنی اجباری (وی گودا گودت، 2007)، پرسش نامه استرس شغلی (گل پرور و همکاران، 2012)، پرسش نامه فرسودگی هیجانی (مولکی و همکاران، 2006) و پرسش نامه رضایت شغلی (مک دونالد و مک این تایر، 1997) بودند. داده ها با استفاده از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین رفتارهای مدنی اجباری با استرس شغلی و فرسودگی هیجانی رابطه مثبت و معنادار و در مقابل بین رفتارهای مدنی اجباری با رضایت شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نیز نشان داد که استرس شغلی متغیر واسطه ای کامل در رابطه رفتارهای مدنی اجباری با فرسودگی هیجانی و رضایت شغلی و استرس شغلی و فرسودگی هیجانی به طور هم زمان متغیر واسطه ای پاره ای برای رابطه رفتار مدنی اجباری با رضایت شغلی هستند.
بررسی رابطه تأخیر در ازدواج با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی علل تأخیر در ازدواج و رابطه آن با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را دانشجویان مجرد بالای 30 سال دانشگاه های تهران تشکیل می دادند که نمونه ای به حجم 537 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های تأخیر در ازدواج، خودشناسی انسجامی، به هوشیاری و فهرست نشانگان هاپکینز پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی با تأخیر در ازدواج جوانان رابطه مثبت معناداری دارد. به هوشیاری و اضطراب با علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی رابطه مثبت معناداری به دست آمد. افسردگی و جسمانی سازی با به هوشیاری رابطه مثبت و با خودشناسی انسجامی رابطه منفی معناداری دارد. حساسیت بین فردی نیز با علل اقتصادی رابطه منفی و با خودشناسی انسجامی رابطه مثبت دارد. علل تحصیلی توانست تنها حساسیت بین فردی (002/0=P) را پیش بینی نماید و علل فرهنگی – اجتماعی نیز قادر به پیش بینی خودشناسی انسجامی (03/0P=)، به هوشیاری (02/0P=) و حساسیت بین فردی (02/0P=) می باشد. بین علل اقتصادی (17/2t=)، علل تحصیلی (52/3 t=) و علل فرهنگی – اجتماعی (76/2 t=) دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری به دست آمد. همچنین بین بهوشیاری (08/3t=)، اضطراب (86/1 t=) و وسواس (83/1t=) در دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد به هوشیاری بودن فرد نسبت به توانایی ها و خواسته ها و انتظاراتش در خودشناسی او در جهت انتخاب صحیح شریک زندگی اش تأثیرگذار است و از طرفی به هوشیاری بودن بر سلامت روان او می تواند تأثیر گذارد.
ارائه مدل بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی( مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی انجام پذیرفت. روش: روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، مدیران و خبرگان شهرداری تهران بودند که به صورت گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل، مدیران شهرداری شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 315 نفر انتخاب شدند. به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد و برای تعیین پایایی،از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده که همگی مورد تایید قرارگرفتند. برای تحلیل داده های کیفی پژوهش از تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش کمی از آزمون های تحلیل عاملی و الگو یابی معادلات ساختاری و آزمون تی تک گروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه های فرهنگ سازمانی، رهبری، صلاحیت حرفه ای، به عنوان عوامل اثرگذار و رضایت شغلی، بالندگی سازمانی و عملکرد شغلی، به عنوان عوامل اثرپذیر شناسایی شدند. همچنین، مولفه های طرح یا برنامه آموزشی، جمع آوری داده ها، جداسازی تاثیرات برنامه،تبدیل داده به ارزش پولی، فهرست هزینه های برنامه، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، شناسایی مزایای نامحسوس و گزارش نویسی، به عنوان عوامل تشکیل دهنده معرفی شدند. نتیجه گیری : بنابراین یکی از عوامل مهم در این زمینه، توجه به بازگشت سرمایه به عنوان الگویی مهم در ارزیابی اثربخشی آموزش و بهسازی کارکنان است.
اثر سبک های دلبستگی و سبک های والدینی برخودشکوفایی: نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
136-156
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر سبک های دلبستگی و سبک های والدینی بر خود شکوفایی با میانجی گری ویژگی های شخصیتی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 306 نفر(174دختر و132پسر) از دانشجویان کارشناسی ارشد واحد علوم و تحقیقات خوزستان بودند که به روش تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه سبک های دلبستگی سیمپسون(1990)، پرسشنامه سبک های والدینی زینانی(1389)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو- فرم کوتاه (1992) و پرسشنامه خود شکوفایی اهواز(1378) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. فرضیه های غیر مستقیم با روش بوت استراپ آزمون شدند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان داد الگوی پیشنهادی با انجام اصلاحاتی، برازش خوبی با داده ها دارد. از 17 مسیر مستقیم الگوی پیشنهادی، مسیر سبک والدینی مقتدر به گشودگی تایید نشد و از الگو حذف گردید. نتایج مربوط به تحلیل روابط واسطه ای نشان داد که به جزء 3 مسیر غیر مستقیم (سبک دلبستگی ایمن به خود شکوفایی از طریق وجدانی بودن، سبک دلبستگی نا ایمن به خودشکوفایی از طریق روان رنجور خویی و سبک والدینی مقتدر به خودشکوفایی از طریق وجدانی بودن) دیگر مسیرهای غیر مستقیم معنی دار بودند.
مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر مشکلات رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات نشان می دهد که شیوع مشکلات عاطفی-رفتاری در دانش آموزان ابتدایی بالا می باشد که این می تواند زمینه ساز عوارض و مشکلات بسیاری برای آنان و خانواده هایشان باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر 11-7 ساله مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان گرگان بود. با روش در دسترس تعداد 30 دانش آموز که در پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر- فرم والدین (فرم A) نمره بالا کسب کرده بودند، انتخاب و در سه گروه مساوی 10 نفری گمارش شدند. برای گروه ورزش مغزی 8 جلسه 1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته و برای گروه فرزنددرمانی 10 جلسه 5/1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته انجام شد اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و کوواریانس یکراهه با اندازه گیری مکرر با SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمرات پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و ناسازگاری در آزمودنی های سه گروه تفاوت آماری معنادار است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری دوماهه این اثربخشی پابرجا بوده و میزان تأثیر ورزش مغزی بر کاهش ابعاد مشکلات عاطفی-رفتاری نسبت به فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک مؤثرتر بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی والدین راهبردهای مؤثری برای کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان هستند. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روانشناسان کودک پیشنهاد می شود با استفاده از این برنام های آموزشی در کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان بکوشند.
بررسی اثربخشی مشاوره رفتاری _ شناختی جنسی زوجین بر بهبود اختلال میل جنسی کم کار زنان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۳
111-130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره رفتاری- شناختی جنسی زوجین بر بهبود اختلال مبل جنسی کم کار زنان در شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 18 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی و روان درمانی شهر اصفهان بود که زنان آنها به اختلال میل جنسی کم کار (سرد مزاجی) مبتلا بودند و به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از دو پرسشنامه محقق ساخته اختلال میل جنسی کم کار نوشتاری و تصویری زنان استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. در مورد گروه آزمایش، 8 جلسه مشاوره رفتاری- شناختی جنسی اجرا شد و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. تحلیل یافته های این پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس یک متغیره نشان داد که مشاوره رفتاری- شناختی جنسی زوجین بر بهبود نمره کل سرد مزاجی زنان (0001/0P=)، و تمام مولفه های آن : بعد رفتاری (0001/0P=)، بعد شناختی (003/0P=)، بعد احساسی (0001/0P=) و بعد جسمانی (003/0P=) موثر است. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مشاوره شناختی-رفتاری جنسی با بهبود دانش جنسی، باورهای جنسی، خودابرازی و مهارت جنسی زوجین به افزایش میل جنسی زنان سردمزاج کمک کند.
ارائه مدل فرآیندی شایسته سالاری در نظام اداری با رویکرد بهسازی منابع انسانی در دانشگاه علوم پزشکی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل فرآیندی شایسته سالاری در نظام اداری با رویکرد بهسازی منابع انسانی در دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام گرفت. روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و با رویکرد اکتشافی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی و سازمانی به تعداد 35 نفر و مدیران دانشگاه علوم پزشکی گلستان به تعداد 513 نفر بوده که تعداد 220 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های استاندارد با روایی و پایایی مناسب جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد 23 شاخص با 7 مؤلفه شایسته خواهی، شایسته سنجی، شایسته گزینی، شایسته گیری، شایسه گماری، شایسته داری و شایسته پروری برای مدل شایسته سالاری شناسایی و تأیید شد. 18 شاخص با 5 مؤلفه آموزش، کارراهه شغلی، ارزیابی عملکرد، انضباط و نظام پاداش برای مدل بهسازی منابع انسانی شناسایی و تأیید شد. همچنین 8 متغیر تعهد سازمانی، جامعه پذیری، توانمندسازی، انعطاف پذیری، توان تصمیم گیری، انگیزش، نظارت و اخلاق کاری بعنوان متغیرهای میانجی مدل شناسایی گردید. نتیجه گیری : بنابراین شایسته سالاری یک فلسفه و نگرش مدیریتی است که در آن منابع انسانی با توجه به تلاش و توانایی ذاتی شان در جایگاه خود در نظر گرفته می شوند.
هم سنجی تأثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش بهبود مهارت های رویارویی زوجی بر بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان پستان و جراحی آن می تواند وضعیت های روان شناختی متعارضی را به دنبال داشته باشد. هدف پژوهش هم سنجی اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش بهبود مهارت های رویارویی زوجی بر بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی زنان دچار سرطان پستان بود. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه پژوهش بیماران زن دچار سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهدا اصفهان در سال 1396 بود. از میان آن ها 45 نفر از داوطلبین به روش نمونه گیری هدفمند پس از بررسی ملاک های ورود انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخلات طی 9 نشست 90 دقیقه ای اجرا شد، گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها با ابزارهای نگرانی از تصویر بدن لیتلتون و همکاران (2005) و بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) گردآوری شد. برآیندهای تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد که میان گروه های آزمایش با گروه گواه در بدریختی انگاری بدن و بهزیستی ذهنی تفاوت معنی داری وجود دارد و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد اثرات بیشتری را در سنجش با آموزش مهارت های رویارویی زوجی بر بهزیستی ذهنی داشته است (05/0p
اثربخشی درمان شناختی رفتاری والد – کودک بر مشکلات رفتاری هیجانی کودکان سوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
195 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری والد – کودک بر مشکلات رفتاری هیجانی کودکان سوگ بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون – پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان دختر 7 تا 11 ساله فاقد پدر تحت پوشش کمیته امداد شهر ساری و دارای مشکلات رفتاری هیجانی بودند. نمونه شامل 16 دختر 7 تا 11 ساله فاقد پدر تحت پوشش کمیته امداد شهر ساری بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شده و در دو گروه مداخله و کنترل به تساوی قرار گرفتند، پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک قبل و بعد از مداخله و پیگیری یکماهه توسط مادران آنها تکمیل گردید. درمان شناختی رفتاری والد - کودک برای گروه مداخله در قالب 8 جلسه 45 دقیقه ای هفتگی اجرا شد. جلسات اول تا ششم به کودکان و جلسات هفتم و هشتم به مادران آنها اختصاص داشت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: اجرای درمان شناختی رفتاری والد – کودک منجر به کاهش اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی، توجه و تفکر، رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگری درکودکان گروه مداخله شد علاوه براین در متغیرهای اضطراب، پرخاشگری، مشکلات اجتماعی و توجه بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده گردید. نتیجه گیری: استفاده از درمان شناختی رفتاری والد – کودک که به طور همزمان والد بازمانده و کودک را در فرایند درمان مدنظر قرار می دهد می تواند در کاهش مشکلات رفتاری هیجانی کودکان پس از فقدان والد موثر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی برصمیمیت جنسی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
24-47
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، هم سنجی اثربخشی دو رویکرد زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر صمیمیت جنسی زوج ها بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 45 زوج بطورت داوطلبانه از میان زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1397 در این پژوهش شرکت کردند و در سه گروه 15 زوجی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ایماگوتراپی و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. در 8 جلسه 90 دقیقه ای یکی از گروه های آزمایش در معرض آموزش گروهی زوج درمانی مبتنی بر اکت و گروه دیگر در معرض آموزش گروهی ایماگوتراپی قرار گرفتند. داده ها بوسیله پرسشنامه صمیمیت جنسی برگرفته از مقیاس اینریچ جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد(در سطح معنی داری پنج درصد) زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و تکنیک های ایماگوتراپی در بهبود صمیمیت جنسی زوج ها مؤثر بود و از میان این دو زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد مؤثرتر بود. این یافته ها نشان داد، بکارگیری تکنیک های زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد، باعث پذیرش روانی فرد در مورد تجارب ذهنی و کاهش اعمال کنترل ناموثر می گردد.
معنای شغلی و بهزیستی ذهنی: نقش میانجیگری رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
145-169
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه معنای شغلی و بهزیستی ذهنی با میانجیگری رضایت شغلی بود . روش: این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی بود. در این پژوهش ۲۸۰ نفر از کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های معنای شغلی ( ورزسنیسکی، 1999)، بهزیستی ذهنی ( مول وی و همک اران، 1387) و رضایت شغلی ( ویسوکی و کروم، 1994) بود. داده ها از طریق مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد معنای شغلی امرارمعاش بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و منفی معنادار) ۰۵/0 ( p< و معنای شغلی مسیر پیشرفت بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و مثبت معنادار داشت) 0۰1/0 ( p< . ضمن اینکه معنای شغلی رسالت بر بهزیستی ذهنی از طریق رضایت شغلی تأثیر غیرمستقیم و مثبت معناداری داشت) 01/0 ( p< . نقش میانجیگری رضایت شغلی در رابطه معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت با بهزیستی ذهنی تأیید نشد. نتیجه گیری: به طورکلی یافته ها نشان داد که از میان معناهای مختلف شغلی، معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت اثر مستقیم بر بهزیستی ذهنی و معنای شغلی رسالت از طریق رضایت شغلی اثر غیرمستقیم بر بهزیستی ذهنی دارد.