فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
کانت فوکو و صور تجربه
حکمت یونان
تاملات خودنوشت
زبان شناسی دکارتی
آینده ادیان
در باره اکوئیناس
نگاهی تأملی به مسأله ی حقیقت در نظام فلسفی هوسرل
حوزههای تخصصی:
مسأله ی حقیقت ریشه در تاریخ اندیشه ی بشر دارد. تلاش اندیشه ی آدمی برای شناسایی و نیل به حقیقت در فلسفه ی سنتی غرب راه به جوهر می برد. فلسفه ی سنّتی غرب، همواره، به دنبال یافتن جوهر یا جواهر حقیقی بوده است. هوسرل از دکارت ، کانت و برنتانو بیش از همه تأثیر پذیرفته است. به عقیده ی هوسرل، دکارت تنها فیلسوفی بود که توانست با روش شک خویش یگانه حوزه ای را که به راستی مخصوص فلسفه است و بنیان حقیقی آن را تشکیل می دهد، مطرح سازد. اساسی ترین مقوله ای که هوسرل از دکارت به ارث برده است ، همانا استوار ساختن علم بر پایه ی بداهتی است که در تجربه ی شهود فاعل شناسایی برای ذهن و عین ظاهر می شود. کانت شناخت نومن را برای بشر ناممکن دانسته و مدعی بود که ما می توانیم صرفاً درباره ی فنومن چیزی بدانیم. هوسرل وارث فلسفه ی کانت نیز بود. او همچون کانت در پی یافتن ویژگیها و تأثیرات فاعل شناسائی بر متعلق شناسائی بود. هوسرل این پرسش اساسی دکارتی را دوباره مطرح می کند و تلاش می کند تا واپسین لحظات زندگی بدان پاسخ دهد: « یک علم العلوم یقین آور که مابقی علوم بر اساس آن بنا شوند چگونه ممکن است؟» روش هوسرل برای دریافت حقیقت روش پدیدار شناسی است. پدیدارشناسی هوسرل رشته ای است که بنا است بر طبق یک روش دقیق پی گرفته شود. این روش فروکاستهایی، هم پدیدارشناسانه و هم آیدتیک، بکار می گیرد.. حقیقت اساساً «عین» نیست که مطلق یا نسبی باشد، حقیقت گونه ای حرکت است که مصدر آن، اگو یا من است.
مقایسه دیدگاه خواجه عبداللّه انصارى و بندیکت قدیس درباره زهد و ترک گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در این مقاله، دستورات بندیکت قدیس راهب مسیحى و خواجه عبداللّه انصارى درباره زهد و دورى از دنیا و ترک گناه مقایسه شده است. این تحقیق با روش توصیفى تحلیلى به هدف آشکار کردن شباهت ها و تفاوت هاى دیدگاه هاى دو شخصیت، به منظور افزایش آگاهى از ادیان ابراهیمى انجام شده است. این مقایسه با توجه به کتاب «منازل السائرین» خواجه و کتاب «قواعد» بندیکت انجام شده است. از مجموع مباحث نتیجه مى شود که آراء بندیکت و خواجه در موارد بسیارى یکسان یا شبیه هستند. ریشه مشابهت دستورات سلوکى بندیکت و خواجه این است که خاستگاه معرفتى آن دو، ادیان آسمانى مسیحیت و اسلام است که بر اساس فطرت مشترک انسانى است. بازگشت تفاوت مکتب خواجه و بندیکت به این است که مکتب عرفانى خواجه نسبت به مکتب بندیکت پیشرفته تر است.
تأملی در فلسفه تحلیلی
خدا و معمای فلسفه ی نقدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت در نقد عقل محض بر این موضع پافشاری کرد که فهم بشری تنها قادر به شناخت پدیدارهاست اما در نقد عقل عملی، واقعیت عینی خدا، اختیار و جاودانگی نفس را اثبات می کند. در نگاه نخست به نظر می رسد که نتیجه دو نقد در تعارض با یکدیگر است و کانت خود، از این مشکل به معمای فلسفه نقدی تعبیر کرده است. او ضمن طرح و حل مسئله، تصریح می کند که «ایده آلیسم استعلایی پدیدارها» و «فرض جهان معقول» دو رکن اساسی فلسفه ای واحد را تشکیل می دهند.
براین اساس، او در نقد دوم پس از آنکه خدا را به مثابه یکی از مقتضیات عقل عملی اثبات می کند، فاهمه، اراده و آفرینندگی را به عنوان سه تعین بنیادین به خدا نسبت می دهد و در ادامه، این سه تعین بنیادین را با یک تعین بنیادین دیگر یعنی خودانگیختگی مرتبط می داند.
کانت معتقد است که انتساب این تعینات به خدا و اثبات وجود او، مغایر با نتایج نقد اول نیست و برای رفع تعارض گاه به روش تمثیل متوسل می شود و گاه به کاربرد متفاوت مقولات در نقد اول و دوم. اما به نظر می رسد کانت با توسل به این شیوه ها نمی تواند مشکل تعارض میان دو نقد را مرتفع سازد.