فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
فلسفه ی اگزیستانسیالیزم
گفتگوی اسلام و مسیحیت از دیدگاه ابن عربی و اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
ادیان بزرگ ابراهیمى امروز در برابر هجوم اندیشههاى الحادى قرار گرفتهاند و باید پاسخگوى انتظارات بشر این عصر از دین باشند. از این رو گفتگوى آنها براى رسیدن به مواضعى واحد اجتنابناپذیر مىنماید. این مقاله بر آن است که راه گفتگو را باید در باطن دین جستجو کرد و در این میان عرفا بیشترین سهم را مىتوانند، داشته باشند. نگارنده در راستاى گفتگوى بین اسلام و مسیحیت، ابن عربى و اکهارت را که بزرگترین عرفاى نظریه پرداز اسلام و مسیحیت اند برگزیده و از دیدگاه آنان بحث را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. تسامح دینى و فرق آن با پلورالیسم، وحدت ادیان و اختلاف شرایع و نیز موانع کلامى گفتگوى بین اسلام و مسیحیت و راههاى رفع آنها از دیدگاه این دو عارف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
عرفی و عقلانی بودن زبان دین در حوزه تشریع و تقنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
فهم احکام الاهی از قرآن و سنت بهصورت شریعت اسلامی، یکی از حساسترین موضوعات تاریخ اسلام از آغاز تاکنون بوده، و هیچ امری نتوانسته است از اهمیت آن بکاهد. با فاصله افتادن بین زمان شارع و زمان مخاطبان، حجیت ظواهر یا اعتبار فهم فقهی کتاب و احادیث نیز به موضوع مهم و اساسی دیگری تبدیل شد. شناخت ظواهر و حجیت ظهور، بر پیشفرضهایی مبتنی است که اگر در هر یک از آنها خدشه وارد شود، حجیت ظهور تزلزل مییابد و بهدنبال آن، مقبولیت فهم فقهی و روش استنباط فقیهان و اصولیان از کتاب و سنت نیز دستخوش تردید خواهد شد. هرمنوتیک مدرن، در برخی از این پیشفرضهای مسلم دانشمندان فقه، اصول و کلام خدشه کرده است.
یکی از این پیشفرضهای اساسی، به کیفیت زبان دین در حوزة تشریع و تقنین مربوط است. اگر فقیهان پس از قبول حجیت ظواهر، بهدنبال کشف ظهورات کلمات شارع برآمده و مباحث بسیار گسترده و دقیق معناشناسی و گاهی هرمنوتیک را در دانش اصول فقه برای روشمند کردن فهم ظواهر، مطرح، و تاکنون مورد اجتهاد و نظریهپردازی قرار دادهاند، بر این مبتنی بوده که زبان دین برای بیان احکام شرعی و قوانین مورد نیاز زندگی بشر همان زبان عرفی و عقلایی عموم مردم است که از یک سلسله قواعد و قوانین مشترک بین تمام زبانها پیروی میکند. در این مقاله، به تبیین و اثبات این پیشفرض پرداخته شده است.
نظریه توصیفات راسل و مشکل جانشینی در متون گرایشهای قضیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
هر نظریه معنایى جامعى که متکفل تحلیل و تبیین توصیفات معرفه، مانند «نویسنده بوستان» و «رئیس جمهور ایران»، در جملههاى زبان طبیعى است، علاوه بر این که باید بتواند تحلیل معنایى درستى از جمله هایى مانند «نویسنده بوستان شاعر است» و «رئیس جمهور ایران عاقل است» ارائه دهد، باید بتواند به شایستگى نیز از عهده مشکل مربوط به این گونه جملهها، یعنى مشکل جملههاى مشتمل بر توصیفات معدوم، نظیر «پادشاه فرانسه طاس است» و «مربع مستدیر مستدیر است»، بر آید.
همچنین علاوه بر این که آن نظریه باید از کفایت لازم براى تبیین و تحلیل توصیفات معرفه، در جملههاى گرایشهاى قضیهاى، نظیر «حسن اعتقاد دارد که نویسنده بوستان شاعر است» و «درباره رییس جمهور ایران، حسن اعتقاد دارد که او عاقل است»، برخوردار باشد، باید بتواند به نحو رضایت بخشى نیز مشکل مربوط به آنها، یعنى «مشکل جانشینى» عبارات هم ارزش را در آن جملهها نظیر سلسله جملههاى: الف - «حسن اعتقاد دارد نویسنده بوستان شاعر است»، ب - «نویسنده بوستان نویسنده گلستان است»، ج - «حسن اعتقاد دارد نویسنده گلستان شاعر است»، حل نماید.
راسل مدعى است، نظریه تسویرى او از توصیفات معرفه کفایت و توانایى لازم را براى تحلیل و تبیین درست همه آن جملهها، و همچنین حل دو مشکل پیرامون آنها، دارا مىباشد. در این مقاله خواهیم دید که ادعاى راسل در مورد جملههاى گرایشى و مشکل مربوط به آنها، یعنى «مشکل جانشینى»، ادعایى نادرست است.
زیباترین مثلث ها در تیمایوس افلاطون کوششی نافرجام برای یک تبیین ریاضی کامیاب از طبیعت
حوزههای تخصصی:
از زمان نگارش رساله تیمایوس افلاطون تاکنون این اثر از جهات گوناگون همواره مورد توجه مفسران و عالمان قرار گرفته تحلیل های فراونی را بر انگیخته است یکی از جالب ترین مباحث این رساله چگونگی تبیین پیدایش عناصر چهار گانه و اجسام پنجگانه از جانب افلاطون و تلاش او برای نشان دادن نحوه تبدیل این عناصر به یکدیگر است افلاطون با طرح مثلث های بنیادین اولیه که آنها را زیباترین مثلث ها نامیده است می کوشد تا نظریه ای ارائه دهد که هم به پرسش های طبیعت شناسان پیش از خود پاسخ دهد و هم از کاستی های آرای آنان دور باشد اما خود پاسخ افلاطون نیز به عنوان یکی تبیین ریاضی هندسی از طبیعت با مشکلاتی روبرو است مقاله حاضر در بیان پیوند میان مثل و طبیعت شناسی افلاطون مطرح گردیده است.
مرور مراحل سه گانه پدیدار شناسی هوسرل
حوزههای تخصصی:
مراحل رشد و تکامل تفکر فلسفی ادموند هوسرل بنیان گذار فلسفه پدیدار شناختی سده بیستم را می توایم به سه دوره عمده تقسیم کنیم دوره یکم دوره پدیدار شناسی ما قبل استعلایی (Pre - transendental) یا پدیدار شناسی معرفت شناختی (epistemological phenomenology) اوست دوره میانی عمر او مصروف بسط و گسترش پدیدار شناسی استعلایی (transendental phenomenology) می شود و بالاخره دوره سوم و واپسین دوره زندگی اش نام بردار به د وره پدیدار شناسی تکوینی (genetic phenomenology) است ره آورد دوره دوم تفکر هوسرل کتاب پژوهش های منطقی است که در این مقاله به تحلیل و بررسی آن پرداخته شده است
سیطره عمومی
وجه اومانیستی فلسفه هگل
حوزههای تخصصی:
هگل از فلاسفه بزرگ دوران روشنگری است که اصول تفکر وی در جهت تحکیم مبانی و پایه های تمدن جدید غربی بوده و در باطن خود اومانیستی است وجه اومانیستی فلسفه هگل را می توان در دو اصل زیر خلاصه نمود 1- اصالت سوژه که بنیاد فلسفه هگل بر آن استوار بوده و در پی مطلق کردن انسان است 2- مرگ (غیبت) خدا در کل فلسفه هگل دو چند سخن از خداست اما خدا غایب است یعنی وقتی به ایده مطلق می رسیم خدا را بشری کردیم و خدای بشری را پشت سر نهاده ایم و لذا در مرحله علم مطلق دیگر به خدای متعارف نیازی نیست که در این مقاله به توضیح بیشتر دو موضوع پرداخته شده است.
هرمنوتیک فلسفی در اندیشه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک فلسفی که مارتین هایدگر آن را بنیان نهاده بود، مورد نقد برخی از متفکران پیرو سنتِ ایدهآلیستی آلمان قرار گرفت. گادامر در دفاع از هرمنوتیک فلسفی با التزام به اصول مطرح شده هایدگر، اندیشههای جدید خود را در این باره مطرح کرد. هستیشناسی فهم و تجربه و تاریخمندی آن دو، هستیشناسی زبان و جایگاه هرمنوتیکی آن، منطق مکالمه یا دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، ادغام افقها، رابطة متن و تأویلکننده یا خوانندة آن، پیشفرضهای فهم و تأویل مفاهیم و اصول محوری هرمنوتیک فلسفی گادامر را تشکیل میدهند. وی در تأکید خود بر دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، وامدارِ افلاطون و هگل است. چنانکه در تأکید بر جنبه کارکردی و پراگماتیسمی فهم از حکمت عملی ارسطو الگوبرداری کرده است اهتمام گادامر به تفسیر متن، که در آغاز در هرمنوتیک فلسفی هایدگر چندان مورد توجه نبود، هرمنوتیک فلسفی را کاربردیتر و قابل فهمتر کرده است. این اهتمام از نگرش خاص گادامر به زبان نشأت میگیرد که اندیشهای کاملاً ابتکاری به شمار میرود. او زبان را صرفاً وسیلهای برای بیان و انتقال افکار نمیداند. بلکه برای زبان هویتی عینی قائل است که نقش انسان درک و شناخت آن است نه وضع و ساختن آن.اندیشههای گادامر را برخی از معاصران آلمانی وی چون اریک هرش و هابرماس نقد کردند. اساسیترین نقد هرمنوتیک فلسفی دو مطلب است: یکی اینکه روششناسی فهم را چندان جدی نمیگیرد. کاری که در کانون هرمنوتیک ماقبل فلسفی قرار داشت. با این که بدون داشتن روش استوار منطقی برای فهم، دست یافتن به فهم میسور نخواهد بود. دیگری اینکه این تفکر فلسفی به نسبیگرایی و شکاکیت لجامگسیختهای در معرفت میانجامد
رورتی و منتقدان او
زبان شناسی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
این مقاله، کوششی برای ارتباط میان تعابیر و تفاسیر متفاوتی است که در اثر نهضتهای معاصر ساختارگرایی و پساساختارگرایی با دانش نشانهشناسی و هرمنوتیک دربارة مقولة زبانشناسی پدید آمده تا توجه دقیقتری بر مسأله زبان و تفسیر معنا، در جهت تأکید بر دیالکتیکی از فرضیات و انتظارات مثبت و منفی، بهعمل آید. همچنین سعی شده که سنتهای جدید زبانشناسانه و تحلیل انتقادی حرکتهای پیشتازانة گوناگونی را که در تاریخ تفسیر ادبی ارائه شده، بازنماید؛ کوششی که بر بخش گستردهای از این نوشته، جنبة کلامی میدهد.