فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مراحل رشد و تکامل تفکر فلسفی ادموند هوسرل بنیان گذار فلسفه پدیدار شناختی سده بیستم را می توایم به سه دوره عمده تقسیم کنیم دوره یکم دوره پدیدار شناسی ما قبل استعلایی (Pre - transendental) یا پدیدار شناسی معرفت شناختی (epistemological phenomenology) اوست دوره میانی عمر او مصروف بسط و گسترش پدیدار شناسی استعلایی (transendental phenomenology) می شود و بالاخره دوره سوم و واپسین دوره زندگی اش نام بردار به د وره پدیدار شناسی تکوینی (genetic phenomenology) است ره آورد دوره دوم تفکر هوسرل کتاب پژوهش های منطقی است که در این مقاله به تحلیل و بررسی آن پرداخته شده است
منطق پارادوکسی اندیشه ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با توصیف این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. یعنی همواره تعاریف براساس غیاب وحضورواین که پدیده های عالم دو قطبی هستند شکل گرفته اند. در برابر، نگارنده ادعا می کند که ژاک دریدا(Jacques Derrida) فیلسوف فرانسوی(2004-1930) با به چالش گرفتن منطق کلامی فلسفه غرب از عصرافلاطون تا به امروز، منطقی نوین برای طرح مباحث فلسفی خود بر می گزیند. این منطق را منطق پارادوکسی(منطق تناقض نما) نامیده ام و در این تحقیق به تشریح آن از طریق شرح چند اصطلاح مهم درفلسفه واسازی(deconstruction) دریدا خواهم پرداخت. طرح این مسئله(این که منطق کلامی اندیشه دریدا چیست و با منطق کلامی متداول درفلسفه غرب چه تفاوتی دارد) می تواند پایه نخست و در واقع پیش نیازی برای طرح فلسفه واسازی محسوب گردد.
نقدی بر شکاکیت - دو نوع علم
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
گفتمان
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۷۷ شماره ۰
آنتی رئالیسم و شکاکیت نسبت به جهان خارج(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
شکاکیت فلسفی درباره جهان خارج دیدگاهی معرفت شناختی است که ادعا می کند انسان علی الاصول نمی تواند نسبت به گزاره هایی که در مورد جهان خارج هستند معرفت داشته باشد. دسته ای از استدلال هایی که به منظور اثبات موضع شکاکانه نسبت به جهان خارج ارائه شده است، بر اساس فرضیه هایی شکل گرفته که به فرضیه های شکاکانه معروف اند. این فرضیه ها تبیینی ممکن از اوضاع جهان هستند که با درک متداول ما از آن متفاوت است. شکاک با استفاده از این امر که کسی نسبت به وقوع یا عدم وقوعِ شرایطی که در این فرضیه ها مطرح شده اند، معرفت ندارد، بر اساس استدلالی نتیجه می گیرد که کسی نمی تواند نسبت به هیچ گزاره ای در مورد جهان خارج معرفت داشته باشد. این گونه به نظر می رسد که این نوع شکاکیت تنها در جایی مطرح می شود که شخص به لحاظ متافیزیکی رویکردی رئالیستی در مورد جهان داشته باشد و موضع کسی که در مورد جهان خارج به رویکردی آنتی رئالیستی قائل است، نسبت به آن مصون است. بر خلاف این مطلب، در مقاله حاضر استدلال شده است که شکاکیت استدلالی نسبت به جهان خارج هر دو موضع متافیزیکی رئالیسم و آنتی رئالیسم نسبت به جهان خارج را به یکسان تهدید می کند و نمی توان برای دوری از شکاکیت نسبت به جهان خارج که تهدیدی معرفت شناختی محسوب می شود، موضع متافیزیکی آنتی رئالیسم را برگزید.
بازخوانی نسبت مثل افلاطون و ارباب انواع شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
به رغم آن که شیخ اشراق به سبب باور به ارباب انواع یا عقول عرضی، فیلسوفی افلاطونی در جهان اسلام محسوب می شود، مقایسة نظریة مثل در اندیشة افلاطون با نظریة رب النوع ها در حکمت اشراق حکایت از آن دارد که، در عین برخی شباهت های کلی، تفاوت هایی نیز میان این دو فیلسوف در خصوص مبادی عالی اشیا وجود دارد. در جستار حاضر ضمن تبیین مقصود این دو فیلسوف از مثل و ارباب انواع به مقایسة این دو نظر پرداخته ایم و به چند مورد از شباهت ها و اختلافات ایشان در این خصوص اشاره خواهیم کرد. همچنین، به عنوان یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در این جستار، به مقایسة نظر این دو فیلسوف در باب مثل و ارباب انواع، از دو منظر هستی شناسی و معرفت شناسی، خواهیم پرداخت.
ویتگنشتاین و طرحواره های ذهنی:دلالت هایی برای آموزش کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقش طرحواره های ذهنی در آموزش پرداخته شده است و سه نوع مکتب فکری در باب طرحواره های ذهنی معرفی شده است. با بررسی دو نوع افراطی طرحواره های ذهنی که یکی به وجود طرحواره های مطلقاً یکسان بین انسان های متفاوت و دیگری به نسبیت افراطی یا مطلق طرحواره ها روی آورده است به این نتیجه راه یافته ایم که طرحوارة نسبیتی متعادل در امر آموزش قابل استفاده تر است. با بررسی آرای ویتگنشتاین می توان دریافت که وی از طرحوارة نسبیتی متعادل استقبال می کند و می توان گفت که یکی از جدی ترین فیلسوفان طرفدار این مشی است. در پایان این نتیجه حاصل می شود که با پذیرش و کاربست طرحوارة نسبیتی متعادل امید بیشتری به یادگیری مفهومی و اعتلای نیروی ابتکار فردی می رود. این طرز تفکر در مربیان بنیان نظری محکمی را در باب فلسفه برای کودکان بنا می نهد. در این پژوهش از روش های تحلیلی و استنتاجی استفاده شده است. پژوهش حاضر کاربردی است، زیرا دلالت ها یا استلزام های دیدگاه فلسفی معینی را برای عرصة عملی تعلیم و تربیت استخراج می کند.
مغالطات عقل محض در نظر کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر کانت، معرفت مشتمل بر مادهای و صورتی است. مادهی آن از طریق حس به دست می آید و صورت را، ما در دو مرحله ادراک حسی و فهم بدان میبخشیم: درمرحله ادراک حسی، مکان و زمان را، و در مرحله فهم دوازده مقوله را. و آنچه از این رهگذر می شناسیم، پدیدار است نه شیء فی نفسه. اما عقل ما به اقتضای طبیعت خود، پا را از حوزهی پدیدار بیرون مینهد و تصوراتی را می سازد که در واقع توهّمند. یکی از این تصورات، تصور نفس است. عقل میخواهد با چهار استدلال مغالطی، چهار مطلب را در خصوص نفس اثبات کند: جوهریت، بساطت، شخصیت و تمایزش از ماده (نفس وجودی یقینی دارد و ماده وجودی مشکوک). ریشهی همه این مغالطات این است که «من می¬اندیشم» یا «من» که در نظر کانت یک شرط پیشینی و صوری شناخت است، یکی شیء عینی و یک متعلق معرفت شناخته میشود. در ضمن کانت در مغالطهی چهارم با طرح نظریه ایده-آلیسم استعلایی به مخالفت با ایدهآلیسم به معنی متعارف آن میپردازد و تصورات موجود در ذهن را به معنی خاصی بیرونی میداند.
سه الگوی هنجار دموکراسی
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۸۲ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
به سوی دفاع از مبناگرایی تجربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
لورنس بونجور اکنون استاد فلسفه در دانشگاه واشنگتن است. او که با دفاع از انسجامگرایی به حوزة معرفتشناسی وارد شد، اکنون به نوعی مبناگرایی سنتی نزدیک شده است که براساس آن توجیه باورهای تجربی در نهایت مبتنی بر باورهای پایه است. نوشتار زیر ترجمة متن سخنرانی بونجور است که در فبریة 1991 در دانشگاه نوتردام ارائه شد. بونجور در این سخنرانی نخست به دلایل خود برای کنار گذاشتن انسجامگرایی اشاره میکند و سپس تلاش میکند ضمن بسط دیدگاهی مبناگرایانه در باب توجیه، یکی از مهمترین اشکالات به مبناگرایی سنتی را پاسخ دهد.
تقریری جدید از وظیفه گرایی نتیجه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در زمینه اخلاق هنجاری است که تلاش دارد نظریه ای نو درباره معیار درستی و نادرستی اعمال ارائه دهد. تقریرهای سنّتی نظریه های نتیجه گرایی (که معیار درستی عمل را خوبی نتایج آن می داند) و وظیفه گرایی (که معیار درستی عمل را ذات عمل بیان می کند، نه نتیجه) هر دو ناقص بوده و دارای اشکالاتی هستند. فیلسوفان اخلاق معاصر، با ادغام دو نظریه نتیجه گرایی و وظیفه گرایی سعی کرده اند نظریه های تلفیقی جدیدی ارائه کنند که از اشکالات دو نظریه سنّتی مصون باشند. نگارنده نیز در این مقاله تلاش می کند یک تقریر جدید از وظیفه گرایی نتیجه گرا ارائه دهد. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی ابتدا به تعریف نظریه های نتیجه گرایی و وظیفه گرایی و بیان معیار درستی و نادرستی عمل از دیدگاه آن ها پرداخته شده است؛ سپس دیدگاه خود نگارنده، که تقریری از «وظیفه گرایی نتیجه گرا» است، بیان شده و تلاش شده است نحوه تعامل دو نظریه وظیفه گرایی و نتیجه گرایی و جایگاه هر یک در این نظریه تعیین گردد. به عقیده نگارنده دو اصل وظیفه و نتیجه، در تعیین درستی و نادرستی اعمال، دخیل هستند. اصل وظیفه، اصل نخستین است که وظیفه در نگاه نخست ما را تعیین می کند و اصل نتیجه، اصل دوم است که گاه به صورت مؤید و گاه به صورت معارض با اصل وظیفه، عمل می کند. در صورت توافق اصل وظیفه و اصل نتیجه، وظیفه فاعل، انجام عمل مطابق وظیفه است؛ اما در صورت تعارض این دو اصل، راه کارهایی برای حلّ آن ارائه شده است که تا حدّ زیادی تصمیم گیری برای فاعل اخلاقی را در این گونه موارد آسان می کند.
پدیدار شناسی چیست؟
عقیده و آزمون
تحلیل و بررسی اصطلاح سنت در نظر سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم بنیادهای فکری یک اندیشه، کلید فهم آن است. «Tradition / سنت» محوریترین اصل فکری مکتباندیشگی سنت گرایی است. به نظر میرسد این اصل به نحو روشن و خالی از تعقید، دست کم به زبان فارسی، بیان نشده و ازاین رو نیازمند ایضاحی کامل است و این جستار بدین منظور انجام شده است. عنصر اصلی در معنای لغوی «tradition» انتقال و در معنای لغوی سنت، راه و روش است؛ اما انتقال و روش با هم ملازم اند؛ زیرا سنت به لحاظ عرفی، راه و روش یا آداب و عاداتی است که در یک اجتماع نسل به نسلانتقال یافته، از آنها پیروی میشود. با بررسی آثار مختلف سنت گرایانمیتوان چهار معنا برای «Tradition / سنت»یافت: حقایق الوهی مطلق بیصورت و فرازمان و نیز تعین و تجسم صوری آن حقایق در آموزه ها، آیین ها، شعایر، مناسک، نمادها و اسطوره ها که در طول زمان انتقال مییابند تا در دسترس نسل های متمادی بشری قرار گیرند. نفس فرآیند زنده و پویای انتقال سنت و طریق و مجرای خاص آن، دو معنای دیگر سنت در نظر سنت گرایان است.
بررسی براهین اثبات وجود خدا در آثار اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های اساسی فیلسوفان مسئله اثبات وجود خدا بوده است. اهمیت این مسئله برای اسپینوزا که اساس فلسفه او را خدا تشکیل می دهد بیش از فیلسوفان دیگر است. او که مهم ترین اثر خویش، اخلاق، را با تعریف خدا آغاز می کند و با برترین سعادت انسانی، یعنی عشق، به خدا به پایان می برد، مسئله وجود خدا را در آثار مختلف خود مورد توجه قرار می دهد و وجود او را به دو شیوه لمی و انی اثبات می کند. اسپینوزا مفهوم جدیدی از خدا ارائه می دهد و او را جوهر واحد و طبیعت طبیعت آفرین می خواند که همه چیز در او است و واجد صفات نامتناهی و از جمله صفت بعد است. براهین مختلفی که وی برای اثبات وجود خدا اقامه می کند تقریباً متناظر با براهین دکارت، و به معنایی تقریر جدیدی از این براهین است. در این مقاله تقریرهای مختلف براهین لمی و انی در آثار اسپینوزا مورد بررسی قرار می گیرد و شباهت آنها با براهین دکارت نشان داده خواهد شد.