فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۴ مورد.
روان شناسی و تبلیغات
حوزههای تخصصی:
مدل مفهومی «سلامت روان» بر اساس ارتباط شناسی مفاهیم «سلامت» و «مرض» در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«سلامت روان»، مفهومی روان شناختی است که مورد توجه پژوهش های دینی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، ارائه یک مدل مفهومی در سلامت روان از طریق شناسایی و بررسی مفاهیم مرتبط به حوزه سلامت و مرض در منابع اسلامی بود که با روش تحلیل مفهومی محتوایی انجام شد. ده مفهوم مرتبط شناسایی شد. برای مقایسه بین مفاهیم، ابتدا هر یک از آنها در هفت شاخص تحلیل شد، سپس ارتباط آنها مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، با شناسایی عناصر کلیدی، مدل پیشنهادی سلامت روان ارائه شد. یافته ها نشان داد که از تحلیل و ارتباط شناسی پنج مفهوم حوزه سلامت و شش مفهوم حوزه بیماری، سه عنصر کلیدی «توانمندی»، «معیارپذیری توحیدی»، و «سازش پذیری توحیدی» به دست می آید که از ترکیب دو عنصر اخیر، با محوریت توانایی؛ به چهار سنخ در سلامت می توان دست یافت که عبارتند از: «عدم سلامت»، «سلامت ناکامل»، «سلامت»، و «سلامت کامل». هر یک از سنخ ها با بخشی از مفاهیم اسلامیِ حوزه سلامت و بیماری قابل تبیین خواهند بود.
اثربخشی آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی بر سبک زندگی و اضطراب فراگیر زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی بر سبک زندگی و اضطراب فراگیر زنان متأهل، به صورت نیمه تجربی در سال 1393 در منطقه بن رود اصفهان انجام شد. نمونه گیری در سه مرحله، در دسترس، هدفمند و تصادفی از بین جامعه آماری زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ساکن در منطقه بن رود انجام شد. درنهایت 24 نفر به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده معیارهای تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر براساس DSM-IV ، مقیاس کوتاه شده GAD-7 و پرسشنامه سبک زندگی (LSQ) بود که این دو پرسشنامه در سه مرحله ارزیابی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه توسط گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد. داده های آماری به روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد مداخلات آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی منجر به ارتقای سبک زندگی و کاهش اضطراب فراگیر زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شد (p=0/001).
اثربخشی الگوی کوتاه مدت «درمانگری چندبعدی معنوی(SMP)» بر «مهار نشانگان افسردگی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر «الگوی کوتاه مدت درمانگری چندبعدی معنوی» بر «مهار نشانگان افسردگی» شکل گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی، با روش پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را مبتلایان به افسردگی مراجع کننده به «مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی مشهد» و «مرکز مشاوره با رویکرد دینی» حرم مطهر تشکیل دادند. که با رعایت ملاک های ورود و خروج، 40 مراجع انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. ابزار پژوهش «پرسشنامه افسردگی بک» و «پرسشنامه خودپنداره- خداپنداره جان بزرگی» بود. گروه آزمایش در 12 جلسه یک و نیم ساعته مداخله را دریافت کردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد بین دو گروه در نشانگان افسردگی، کاهش معناداری وجود داشت. این مداخله با اصلاح خودپنداره (تصویر ساختگی از خود) و خداپنداره (تصویر ساختگی از خدا) زمینه تقویت و ایجاد تصویر واقعی از خود و تصویر واقعی از خدا را نیز فراهم کرده و مکانیزم درمان و پایداری نتایج را تامین می کند
رابطه بهزیستی معنوی با هوش اخلاقی و هدف در زندگی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش اخلاقی و هدف در زندگی با بهزیستی معنوی در دانشآموزان دبیرستانی است. این پژوهش از نوع همبستگی است و حجم نمونه پژوهش 250 نفر از دانشآموزان دبیرستانهای شهرستان دلفان هستند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه بهزیستی معنوی، هوش اخلاقی و هدف در زندگی بودند. دادهها با نرم افزار 18 SPSS تحلیل و با آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان بررسی شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که متغیرهای پژوهش از ارتباط معناداری با یکدیگر برخوردارند و هوش اخلاقی و هدف در زندگی به شکلی معنادار بخشی از واریانس بهزیستی معنوی را پیشبینی میکنند. در مجموع میتوان گفت که هدفمندی در زندگی و دستیابی به هوش اخلاقی میتواند بهزیستی معنوی را به همراه داشته باشد.
پیش بینی «آسایش درونی» بر اساس «نگرش به دین» با واسطه گری «امید» و «معنای زندگی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش ها گویای رابطه مثبت دینداری با آسایش و سلامت جسمی و روانی اند. پژوهش پیش رو به بررسی ارتباط «نگرش به دین» (شامل باورها و مناسک دینی) با «آسایش درونی» (شامل شادی، رضایت از زندگی، و حرمت خود) از طریق «امید» و «معنای زندگی» می پردازد. 493 دانشجو از رشته های مختلف دانشگاه های تهران به صورت غیر تصادفی انتخاب شدند و به این پرسشنامه ها پاسخ دادند: «مقیاس شادی درونی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، «مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، «مقیاس نگرش مسلمانان به دین»، «آزمون هدف در زندگی»، و «مقیاس امیدواری». یافته ها نشان دادند که نگرش به دین با شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، امیدواری، و معنای زندگی رابطه مثبت دارد. آزمون سوبل نقش واسطه ای امیدواری و معنای زندگی را در روابط نگرش به دین با شادی، رضایت از زندگی، و حرمت خود تائید کرد. امید و معنا جوهره دین قلمداد شده اند. نتایج پژوهش حاضر گویای آن اند که جوهره دین به آسایش انسان ها کمک می کند.
راستگوئی کودکان
نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 338 نفر از جامعه آماری دانش آموزان دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 1396-1395 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسش نامه های پیوند والدینی (PBI)، عزت نفس روزنبرگ ((RSES و هویت دینی کراسکیان (ARIQ) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین عزت نفس و دو مؤلفه واکنش پذیری و گریز عاطفی پیوند والدینی با هویت دینی موفق و هویت دینی کلیشه ای ارتباط مثبت و معنادار و با هویت دینی منع شده، هویت دینی آشفته و هویت دینی دیررس ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که عزت نفس، واکنش پذیری عاطفی و جایگاه من به خوبی هویت دینی موفق را پیش بینی می کنند. مؤلفه های گریز عاطفی، جایگاه من و عزت نفس نیز مهم ترین پیش بینی کننده های سبک هویت دینی منع شده می باشند. همچنین، عزت نفس و گریز عاطفی به صورت منفی و معناداری، سبک هویت دینی دیررس را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم پیوند والدین و فرزندان و همچنین ویژگی شخصیتی عزت نفس را در شکل گیری سبک هویت دینی نوجوانان نشان می دهد.
تدوین مدل ساختاری برای هوش معنوی بر اساس ویژگی های شخصیتی و بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در پیش بینی هوش معنوی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر بود. نمونه ای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش طبقه ای منظم انتخاب و به سه پرسشنامه هوش معنوی کینگ(2007)، مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتNEO-FFIپاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در الگوی مفهومی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی از طریق نمرات پایین در روان رنجورخویی و نمرات بالا در برون گرایی و وجدانی بودن پیش بینی شد. در این الگو متغیرهای بهزیستی نقش متغیر میانجی را به عهده داشتند و روان رنجورخویی، برون گرایی و وجدانی بودن با میانجی-گری بهزیستی ذهنی توانستند تغییرات هوش معنوی را پیش بینی کنند. در این مدل وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات مستقیم معنادار نبودند اما وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات غیر مستقیم و کل متغیرها معنادار بودند و متغیرهای پیش بینی کننده الگو 25% از واریانس هوش معنوی را تبیین کردند نتایج پژوهش حاضر نقش ویژگی های شخصیتی را در بهزیستی ذهنی و هوش معنوی مورد تأکید قرار می دهد.