فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرستاری یک حرفه پرتنش است که می تواند مسائلی را در قلمرو سلامت روان شناختی و جسمانی و همچنین مشکلات رفتاری موجب شود. در بخش انکولوژی، اضافه بار کاری پرستاران و روند صعودی افزایش مبتلایان به سرطان، ضرورت مطالعه کیفیت فشار کاری پرستاران این بخش را سبب می شود. مطالعه حاضر با هدف آزمون ساختار عاملی نسخه کوتاه فهرست مقابله با موقعیت های تنیدگی زا در بین گروهی از پرستاران ایرانی انجام شد. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، 151 نفر از پرستاران شاغل در بخش های اونکولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، به نسخه کوتاه فهرست مقابله با موقعیت های تنیدگی زا پاسخ دادند. به منظور آزمون ساختار عاملی نسخه کوتاه فهرست مقابله با موقعیت های تنیدگی زا در بین پرستاران از روش های آماری تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش وریمکس نشان داد که ساختار عاملی نسخه کوتاه فهرست مقابله با موقعیت های تنیدگی زا در بین پرستاران از چهار عامل هیجان مداری، مسئله مداری، تمرکززدایی و حواس پرتی تشکیل شده است. نتایج در این بخش نشان داد که چهار عامل استخراج شده حدود 18/55 درصد از واریانس نمرات عامل مکنون زیربنایی مقاله را تبیین کردند. علاوه بر این، شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی بر پایه نرم افزار AMOS نیز وجود عوامل چهار گانه را تأیید کرد. ضرایب آلفای کرانباخ برای چهار عامل هیجان مداری، مسئله مداری، تمرکززدایی و حواس پرتی در بین پرستاران به ترتیب برابر با 83/0، 78/0، 77/0 و 77/0 به دست آمد. نتیجه گیری: درمجموع، نتایج پژوهش حاضر، بر ثبات ساختار عاملی نسخه کوتاه فهرست مقابله با موقعیت های تنیدگی زا و همچنین اعتبار این فهرست برای سنجش سبک ترجیحی پرستاران ایرانی در مواجهه با تجارب تنیدگی زا، تأکید کرد.
The Effectiveness of Sahajaoga and Yoga Mind Strengthening Training in Reducing Children's ADHD Test Anxiety with Gastrointestinal Problems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۵, March ۲۰۲۰
99 - 108
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study was conducted to investigate the effectiveness of Sahajaoga and Mind Strengthening Yoga exercises on the anxiety test of female children with attention deficit hyperactivity disorder with gastrointestinal problems in Karaj. Method: The study is semi-experimental in the form of pre-test-post-test with the control group. . According to the input and output criteria, 30 people were selected and divided into 3 groups (two experimental groups and one control group). Data collection tool was a questionnaire for diagnosing hyperactivity disorder along with attention deficit disorder and Abolghasemi exam anxiety questionnaire. The interventions took place in eight sessions and the subjects were examined before and after the interventions with the test anxiety test. Results: The results of the present study, after collecting and analyzing the data by covariance analysis test, show that Sahajayoga and Mind Strengthening Yoga exercises significantly (at p <0.05) confirm the assumption that the sessions performed were effective. . In other words, after the intervention of Sahajayoga technique, about 98% and after the implementation of mind strengthening yoga, about 94% of the change in the dependent variable is due to the change in the independent variable. In fact, the Sahajaoga and Mind Strengthening Yoga training is effective in reducing the anxiety test of this group of children. Conclusion: The overall findings suggest that yoga-based training has a positive effect on reducing anxiety in children with attention deficit hyperactivity disorder and gastrointestinal problems. Therefore, it is recommended to use this method in medical centers to improve the anxiety and digestive problems of children with ADHD.
Effectiveness of Lifestyle-Based Stress Management Program on Emotional Problems and Life Satisfaction in Patients with Myocardial Infarction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
59 - 70
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of the present study was to examine the effect of lifestyle-based stress management program on emotional problems and life satisfaction in patients with myocardial infarction. Method: This research was quasi-experimental with pre-test, post-test and control group. The statistical population of this research consisted of all patients aged 40-65 years old with myocardial infarction who were under treatment at Kasra Hospital in Karaj in the first six months of 2019. The study sample consisted of 90 patients with heart attack who were identified among the patients and selected by targeted sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups. Data were collected using the Depression, Anxiety and Stress Scale as well as the Satisfaction With Life Scale. The collected data were analyzed using the method of Multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Results: Multivariate analysis of covariance showed that the lifestyle-based stress management program significantly reduced emotional problems and increased life satisfaction in the experimental group (p <0.01). Conclusions: The stress management program helped patients identify dysfunctional thoughts that trigger anxiety and depression and experience fewer emotional problems by feeling self-control, attention management, changing the assessment system and using cognitive strategies. Also, by identifying and correcting irrational attitudes and beliefs, the subjects were able to better cope with the physical effects of the disease or to deal with its negative psychological complications and have more life satisfaction. These findings have important implications for education and promoting mental health of patients with myocardial infarction.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی (ORTO-15)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر آماده سازی نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی و ارزیابی ویژگی های روانسنجی آن بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، 639 نفر از افراد 18 تا 65ساله ساکن شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مورد آزمون قرار گرفتند. نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی پس از طی مراحل ترجمه - بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامه های آزمون نگرش به خوردن و بهزیستی روان شناختی اجرا شد. روایی مقیاس از طریق روایی سازه، روایی همگرا و واگرا بررسی شد و برای سنجش اعتبار آن از روش محاسبه آلفای کرونباخ و اعتبار مرکب استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی حاکی از وجود سه عامل شناختی، هیجانی و بالینی بود و نتایج تحلیل عامل تاییدی دلالت بر نیکویی برازش و مطلوب بودن مدل به دست آمده داشت. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاس های نگرش به خوردن و بهزیستی روانشناختی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس سالم خواری عصبی را تأیید کرد. اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 81/0 و عامل های آن در دامنه 69/0 تا 73/0، اعتبار مرکب عوامل در دامنه 78/0 تا 82/0 به دست آمد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت نسخه فارسی مقیاس سالم خواری عصبی ساختاری سه عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.
Effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management on Distress Tolerance, Pain Perception and Interleukin-12 in MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
15 - 28
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to assess the effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management (CBSM) on distress tolerance, pain perception, and interleukin-12 (IL-12) in patients with Multiple Sclerosis (MS). Method: The present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with control group. The statistical population included all female patients with relapsing-remitting MS who had referred to Neuroscience and Rehabilitation Research Centers of Tehran University of Medical Sciences. 20 patients were selected by convenience sampling and were randomly assigned into experimental (10 patients) and control groups (10 patients). The experimental group received the CBSM. Participants completed scales. To measure IL-12, the Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Bonferroni post-hoc test. Results: CBSM increased the distress tolerance and components of pain perception (perceived influence of important people and doing daily affairs) (p <0.001) and it decreased pain severity and IL-12. Also, these changes remained stable during follow-up. Conclusions: CBSM is an effective to influence on distress tolerance, pain perception, and IL-12 in MS patients.
پروتکل های اعلام خبر بد به بیمار: یک مطالعه ی مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعلام خبر بد به بیمار و خانواده ی وی مرحله ای مهم و دشوار در فرایند یک بیماری است که نیازمند مهارت های کلامی و غیرکلامی می باشد. مطالعات در حوزه ی روانشناسی سلامت به ارائه ی پروتکل هایی برای توضیح گام به گام نحوه ی اعلام خبر بد، پرداخته اند. این پروتکل ها در حوزه های درمانی مختلف، با رویکردهای متفاوت و از زوایای متنوعی اعلام خبر بد را بررسی کرده اند. تنوع مدل های ارائه شده می تواند متخصصان سلامت را در انتخاب مدل مناسب دچار تردید نماید. مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی پرکاربردترین پروتکل های موجود برای اعلام خبر بد، شباهت ها و تفاوت های آن ها و ارائه ی ساختاری جهت مقایسه ی این پروتکل ها با یکدیگر انجام شد.
روش: جستجوی پروتکل های اعلام خبر بد در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکالر و ساینس دایرکت انجام شد. سپس پرکاربردترین پروتکل ها که بیشترین ارجاع در مطالعات دیگر به آنها داده شده بود شناسایی و در نهایت 13 پروتکل برای بررسی دقیق تر انتخاب شد.
یافته ها: ر نتیجه ی مقایسه این پروتکل ها 9 مفهوم مشترک در قالب 47 زیرمرحله شناسایی و سپس سهم هر پروتکل در مفاهیم و زیرمرحله ها در قالب جدولی مقایسه ای به تفصیل مشخص شد. به طور کلی، این مطالعه با مرور و مقایسه ی مهم ترین پروتکل های اعلام خبر بد، به ارائه ی تصویری نسبتاً جامع از آنچه در مطالعات مختلف مورد توجه قرار گرفته پرداخته است.
نتیجه گیری: بدین ترتیب، متخصصان می توانند با مراجعه به مدل مفهومی ارائه شده، تصویری دربردارنده مفاهیم مشترک و زیرمرحله های متفاوت از مهم ترین پروتکل های اعلام خبر بد دریافت نمایند.
Exploring the Problems and Challenges of HIV-Infected Women: a qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
59 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: Although HIV-infected women in Iran face many problems, researches in this area are limited. This research aims to understand and deeply comprehend the issues and challenges of HIV-infected women. Method: Qualitative content analysis was used in this study and participants in the research of HIV-infected women were using three supportive health centers in Tehran. 17 participants were selected through purposive sampling method. The data collection technique is a semi-structured in-depth interview. Thematic data were coded and interpreted using thematic analysis. Results: 6 categories of interview analysis were: "social exclusion", "job problems", "social phobia caused by stigma", "mental problems", "treatment problems" and “coping mechanisms”. Conclusion: The findings of this study indicate that HIV-infected women face many challenges in the individual and social field for the social reunion and to reduce their problems, besides individual empowerment, structural and social interventions are also essential. The results of this study can be used in the field of policy-making, the presentation of supportive programs, social services for HIV-infected women and their families.
نقش تعاملی فرد-رسانه (مجازی غیر دولتی) در زمینه اخبار مرگ بر استرس ادراک شده و مقابله با آن در دوران قرنطینگی بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
21 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در هر بحرانی رسانه ها و بازتاب های خبری آن ها نقش بسیار مهمی در چگونگی مقابله با بحران ایفا می کنند، هرچند مخاطبین این اخبار با واکنش فعال یا منفعلانه می توانند در این جریان اثرگذار باشند، در همین راستا بررسی پویایی های این ارتباط متقابل و نقشی که می تواند بر استرس ادراک شده افراد در دوران قرنطینگی بیماری کرونا داشته باشد، هدفی است که محققین در این پژوهش به دنبال آن هستند. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 15 زن و مرد در خرم آباد، قزوین و قم بود که با نمونه گیری غیر تصادفی نظری انجام شد. روش گرد آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به دلیل محدودیت های اجرایی به صورت مجازی و از طریق واتساپ صورت گرفت. یافته ها: اطلاعات به دست آمده در این پژوهش شامل سه محور اصلی نقش تعاملی فرد رسانه، محور دوم با عنوان استرس های ادراک شده پس از مواجهه با اخبار مرگ در رسانه های مجازی و سومین محور با عنوان سبک های مقابله ای افراد پس از مواجهه با اخبار مرگ و تجربه فشار روانی است که هریک دارای مضامین و زیرمضمون های مختص به خود می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعاملی فرد و رسانه های مجازی و تأثیراتی که می توانند بر ایجاد استرس افراد بگذارند، مجموعه راهبردهای مقابله ای به کار برده شده شامل مقابله های اجتنابی (اجتناب از مواجهه با مشکل و حل آن)، تمرکززدایی ذهنی از بحران، مراقبت های بهداشتی و طبی، تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی، جستجوی حمایت و تکیه گاه و تغییر نگرش و فلسفه زندگی با زیر مؤلفه های مختص به هر یک، می تواند در قالب الگوهای کاربردی در مواقع بحرانی جهت پیشگیری از آسیب های جسمانی و روانی و افزایش سطح سازگاری افراد به کار برده شوند.
The relationship of self-determined motivation with psychological, life, and workplace well-being: A canonical correlation study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۵, March ۲۰۲۰
121 - 132
حوزههای تخصصی:
Objective: Today, work as a social identity plays an important role in success, health, and well-being. The purpose of this study was to investigate the relationship of self-determined motivation with psychological, life, and workplace well-being. Method: The participants of this study consisted of 246 employees of Marun Oil and Gas Producing Company in Khuzestan in 2020, who were selected by stratified random sampling method. The instruments used in the study were Multidimensional Work Motivation Scale (Gagné et al., 2015), and Employee Well-being Scale (Zheng et al., 2015). Canonical correlation and multiple regression analysis through SPSS-24 were used for data analysis. Results: Findings showed that among the three dimensions of self-determined motivation, autonomous motivation with a structural coefficient of 0.94 and among the components of employee well-being, workplace well-being with a structural coefficient of 0.99, had the maximum relationship with the first canonical variable resulting from independent and dependent variables. According to the results of simultaneous regression analysis, autonomous motivation was the most important predictor for psychological well-being (β=0.45, p=0.000), life well-being (β=0.30, p=0.001), and workplace well-being (β=0.45, p=0.000). Amotivation could predict workplace well-being (β= -0.34, p=0.000). However, controlled motivation could not predict any component of employee well-being. Conclusion: Based on the findings, autonomous motivation was the most important predictor of psychological, life, and workplace well-being. Therefore, it is recommended that organizations provide opportunity for development of this type of motivation.
Premature Termination of Psychotherapy in Outpatient Clinic Settings: Structural effects of Patients’ Expectations, Treatment Tolerance, Therapists’ Competencies and Therapeutic Alliance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: A great number of patients leave psychotherapy prior to the end of treatment. The present study predicts the premature termination of individual psychotherapy based on patients’ expectations and tolerance and therapists’ competencies with the mediating role of therapeutic alliance. Method: In this descriptive cross-sectional study, 317 patients referred to Mental Health Clinics, Pain Clinics and Substance Use Treatment Centers in Mashhad, Iran were selected by random sampling. The data were collected by Distress/Endorsement Validation Scale, Working Alliance Inventory-Short Revised, the Milwaukee Psychotherapy Expectations Questionnaire, and Outcome Questionnaire. The data were analyzed by SPSS-19 and structural equation modeling with LISREL-8.80 software. Results: The examined model indicated good fitness for the data observed (RMSEA=0.02, GFI=0.99, AGFI=0.99, NFI=1, CFI=1, IFI=1, RMR=0.00253, P value=0.90). Psychotherapy expectations (γ=-0.40) and therapists’ competencies (γ=-0.29) directly influenced the premature termination of individual psychotherapy. Treatment tolerance (γ=-0.17) directly affected the premature termination of individual psychotherapy. Therapeutic alliance (β=-0.13) had an impact on the premature termination of individual psychotherapy. Psychotherapy expectations (γ=0.42) and therapists’ competencies (γ=0.54) significantly influenced the therapeutic alliance, thereby affecting the premature termination of individual psychotherapy. Conclusions: Psychotherapy expectations, treatment tolerance, therapists’ competencies and therapeutic alliance interactively effect in the premature termination of psychotherapy and therefore on the health outcomes of patients. This finding did develop insights into designing the tailored interventions to resolve premature termination and improve the outcomes of psychotherapeutic interventions. Furthermore, clinicians must be concerned with these factors in the clinics and healthcare centers to enhance the successful termination of psychotherapy.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری برمیزان سازگاری وافسردگی بیماران اشتارگارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتارگارت نوعی بیماری مزمن است و با علایم بالینی متعدد و عوارض روانشناختی مانند افسردگی همراه است. لذا روان درمانی می تواند نقش مهمی در دستیابی به اهداف درمانی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماران اشتارگارت می باشد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون وگروه شاهد می باشد که طی آن 20 بیمار اشتارگارت از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند . گروه آزمایش به مدت شش جلسه مداخله شناختی رفتاری را دریافت کردند پرسشنامه های مورد استفاده سازگاری کالیفرنیا و افسردگی بک بود. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss با ورژن 16 انجام شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت نمره پیش آزمون و پس آزمون در بین دو گروه مداخله و شاهد در ابعاد پرسش نامه سازگاری و افسردگی معنادار بود. درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماری اشتارگارت تاثیرگذار است و بنابراین می توان ازاین روش به عنوان روش درمانی برای رفع مشکلات این نوع بیماران استفاده کرد.
Effectiveness of Cognitive Therapy on Emotional Distress and Stress Coping Strategies in Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted to evaluate the effectiveness of cognitive therapy on emotional distress and stress coping strategies in patients with Multiple Sclerosis. The design of study was semi-experimental with pre and post-test, with a control group. The participants were 30 patients with Multiple Sclerosis living in Tehran who were randomly assigned in the experimental and control groups. The data was gathered by Stress Coping Strategies Questionnaire, and Depression, Anxiety, and Stress Scale. The experimental group participated in 12 sessions of cognitive therapy, while the control group received no help. Results of Multivariate Covariance Analysis confirmed the effectiveness of cognitive therapy on improvement of anxiety, depression, and stress coping strategies in patients suffering MS (P
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود . روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بوده و جامعه آماری آن شامل زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز بهداشت اصفهان بود.30 نفر داوطلب مبتنی بر ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی هیجانی از کییز و ماگیارمو (2003) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کیامرثی (1377) را در سه مرحله به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. همچنین قند خون آنان توسط پزشک متخصص در سه مرحله اندازه گیری و ثبت شد. سپس مداخله آموزش خودشفابخشی به مدت 14 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا و گروه کنترل در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: آموزش خود شفابخشی توانست بهزیستی روانشناختی، بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی گروه شرکت کننده در آموزش خودشفابخشی را به طور معناداری افزایش دهد (01/0>p). ولی بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روند بیماری دیابت تاثیرمعناداری دیده نشد . نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت نگر جهت افزایش بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به کار برد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور صورت پذیرفت . روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دوماهه اجرا شد. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه کننده به کلنیک ناباروری بیمارستان مادر و کودک، کلنیک ناباروری ثمر و کلینیک زنان و زایمان و درمان ناباروری دکتر کارگر شهر شیراز در فصل زمستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 36 زن نابارور با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. زنان نابارور حاضر در گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) (کینگ و آمونز، ۱۹۹۰) و پرسشنامه عملکرد جنسی (SFQ) (کراسکیان موجمباری و کیب اله، 1393) بود. داده های جمع آوری شده به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر ابرازگری هیجانی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 82/39=F) و عملکرد جنسی (0001>P؛ 49/0=Eta؛ 88/31=F) زنان نابارور تأثیر معنادار دارد . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از شناسایی هیجان ها، آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی و شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار بود. این پژوهش توصیفی، با طرح علی مقایسه ای انجام گرفت. جامعه پژوهش را زنان مراجع دو مرکز مشاوره تغذیه شهرستان رشت در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 179 آزمودنی (50 زن دارای شاخص توده بدنی بالا با اختلال پرخوری، 69 زن دارای شاخص توده بدنی بالا بدون اختلال پرخوری و 60 زن دارای وزن طبیعی) مراجعه کننده به این دو مرکز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن استیک و همکاران (2000)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خوردن ذهن آگاهانه فرامسون و همکاران (2009) استفاده شد. داده ها با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری به منظور کنترل سن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات آزاردیدگی در زنان چاق و دارای اضافه وزن با اختلال پرخوری بیش از زنان بدون اختلال و در هر دو گروه بیشتر از زنان دارای وزن بهنجار است. زنان گروه دارای اختلال پرخوری نمرات خوردن ذهن آگاهانه کمتری نسبت به زنان بدون اختلال و هر دو گروه نمره پایین تری از زنان دارای وزن طبیعی داشتند. با توجه به یافته ها، تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه نقش مهمی در آسیب شناسی چاقی، اضافه وزن و اختلال پرخوری دارند. بنابراین، طراحی برنامه های آموزشی/ درمانی با هدف کاهش پیامدهای روانشناختی آزاردیدگی و آموزش تکنیک های خوردن ذهن آگاهانه، می تواند راهگشا باشد.
بررسی راهکارهای طراحی در جهت ارتقای سلامت ساکنان محلات، با تطبیق رویکرد سالوتوژنیک و نظریه آبراهام مازلو (نمونه موردی: محله قدوسی - غربی، شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معماری تنها ساختن ساختمانی بی جان نیست زیرا مسکن، اولین محیط ساخته شده مرتبط با انسانها است. واژه "انسان" باعث می شود که کار طراحان، روانشناسان و پزشکان، با یکدیگر مشابه باشد. نظریه هرم نیازهای اساسی آبراهام مازلو، یکی از نظریه های روانشناسی مرتبط با تکامل انسانی است. با توجه به آن سلامتی به عنوان یکی از نیازهای اولیه برای هر فرد می باشد. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری موثر در جهت ارتقای سلامت انسان ها و حرکت به سوی غایت نهایی نظریه مازلو می باشد. همچنین به منظور دستیابی به اهداف، رویکرد سالوتوژنیک به عنوان پلی در جهت ارتباط بین سلامتی و محیط انسان ساخت وارد عمل می شود . روش: از این رو، برای کسب نتایج مطلوب، در این پژوهش از روش ترکیبی استفاده شده است، به طوریکه، با تکنیک افتراق معنایی و تحلیل محتوا، تفکیک مولفه ها صورت گرفته است و به منظور استفاده از تکنیک پیمایش، به عنوان نمونه مورد بررسی، محله قدوسی غربی واقع در منطقه (1) شهرستان شیراز، انتخاب شده است. یافته ها: سپس با استفاده از نرم افزار SPSS، ترجیحات کاربران مشخص گردیده و عواملی موثر در ارتقای سلامتی به صورت اولویت بندی مشخص شده است . نتیجه گیری: با توجه به نتایج و بررسی های انجام شده، مولفه های حس انسجام و نظریه مازلو با یکدیگر مرتبط اند و می توان با طراحی سالوتوژنیک به بهبود وضعیت جسمانی و روانی افراد ساکن در محله کمک نمود. از این رو به منظور بهبود وضعیت سلامتی افراد ساکن در محله قدوسی غربی، راهکارهایی در جهت بهبود بیماری هایی چون: ( تپش قلب، کمبود (ویتامین -د)، سردرد، بیماری های مفصلی و...) اعم از: (طراحی با سیرکولاسیون مهیج طولانی، افزایش نور روز و...) ارائه شده است.
مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
91 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیده ای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخ دهی به درمان های معمول می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. از بین 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک درد که مایل به شرکت در پژوهش بودند؛ تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه 11 نفره جایگزین شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل بسته کامل آموزش نظم دهی عاطفه (ART) و بسته آموزش اتوژنیک (AT) و همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از کاهش نمرات تنظیم شناختی هیجان منفی و زیرمقیاس های آن (سرزنش خود و دیگران، نشخ وار فک ری، فاج عه آمیز کردن و پذیرش) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو مداخله ART و AT از طریق مکانیزم های یکسانی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بدن توانسته اند باعث نظم دهی هیجان های منفی در افراد مبتلا به کمردرد شوند.
اثربخشی درمان هیپنوتیزمی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ترمیم زخم و استرس ادراک شده بیماران پس از جراحی شکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
179 - 200
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیپنوتیزمی و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر ترمیم زخم و استرس ادراک شده بیماران پس از جراحی شکمی بود . روش: جامعه آماری شامل تمامی بیماران کاندید جراحی شکمی بستری شده در بیمارستان گلستان شهر تهران بود. 75 نفر از این بیماران با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به شکل تصادفی در 3 گروه مطالعاتی قرار گرفتند. گروه اول، مداخله 8 جلسه ای درمان هیپنوتیزمی و گروه دوم، مداخله 8 جلسه ای MBSR دریافت کرد و گروه سوم به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس زخم بیتس - جنسن (بیتس - جنسن و ساسمن، 2012) و پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) انجام شده و تجزیه و تحلیل آنها نیز به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که درمان هیپنوتیزمی و MBSR بر ترمیم زخم و استرس ادراک شده بیماران پس از جراحی شکمی تاثیر دارند (001/0<P) . نتیجه گیری: درمان هیپنوتیزمی و MBSR منجر به تسریع ترمیم زخم و نیز کاهش عوارض جانبی و استرس ادراک شده در مرحله پس آزمون و پیگیری در بیماران فوق می شوند. لذا می توان از این دو مدل درمانی به عنوان درمان کمکی جهت پیشگیری یا کاهش عوارض پس از جراحی شکمی استفاده نمود.
The effectiveness of the schema therapy on depression and relapse in Heroin-dependent individuals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to determine the effectiveness of schema therapy on depression and relapse in heroin-dependent men. Method: This research was a semi-experimental study with pretest-posttest design with control group. To perform this research among people who referedto Tehran addiction treatment clinic in October to February 2017, 40 referees were selected and randomly assigned to experimental (20) and control groups (20). In this study, the experimental group received the Yang Scheme Program for 10 sessions of 90 minutes, while the control group was on the waiting list for the treatment. Participants completed a Beck Depression Inventory and a urine test to measure the substance in the pre-test and post-test phases. Analysis of covariance was used to analyze the data. Results: The results showed that in the post-test stage, schema therapy could significantly reduce depression and relapse rate in heroin- dependent men compared to control group. Conclusion: Schema therapy as a leading method in the field of cognitive-behavioral therapy has therapeutic benefits for heroin addicts and is effective in reducing the relaps problem.