فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به تاثیرات مخرب شیوع بیماری های عفونی مانند کرونا و بحران اجتماعی ناشی از آن بر سلامت جسم و روان؛پژوهش حاضر بر طبق الگوی باور سلامت و با هدف بررسی رابطه بین سطح اضطراب کودکان با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادران شان در دوران قرنطینه، انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بر روی 260 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مناطق 2، 4 و 21 شهر تهران و مادران آنها در سال 1399انجام شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه میزان آگاهی و نگرش کودکان ازویروس کرونا، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والد وپرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی استفاده شد . تحلیل داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معناداری بین سطح اضطراب کودکان با اضطراب (45 /0 = r )، استرس(35 /0= r )، وافسردگی مادران( 44 /0= r )، میزان آگاهی کودکان از کرونا (19 /0= r )، و سن ( 14 /0 -= r )، وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطراب، افسردگی و استرس مادران و میزان آگاهی کودکان از ویروس کرونا به ترتیب پیش بینی کننده های های معنادار اضطراب کودکان نسبت به بحران ناشی از کرونا (در مجموع 34%) بودند. طبق نتایج مطالعه حاضر از اقدامات ضروری برای حفظ وارتقاء سلامت روان کودکان درشرایط بحرانی، آموزش والدین در خصوص تنظیم هیجا نهای منفی است. همچنین لازم است اطلاعات مربوط به ویروس نوپدید و بیماری ناشی از آن با توجه تحول شناختی کودکان بر مبنای الگوی باورسلامت ومتناسب با سن به آنها ارائه شود.
Psychological Distress Based on Cognitive, Metacognitive, and Meta-Emotional Components in Cancer Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۲ - Serial Number ۱۲, Spring ۲۰۲۲
47 - 62
حوزههای تخصصی:
Introduction: the role of cognitive, metacognitive and metaemotional factors in psychological distress has been clearly confirmed. The current research study aims to examine a psychological distress model based on intolerance of uncertainty and emotional schemas of cancer patients with the mediating role of metacognitive beliefs and cognitive avoidance. Method: regarding the methodology, the present study relies on correlation and structural equation modeling. The study sample included 300 cancer patients who visited various hospitals in Tehran and completed the questionnaires of uncertainty intolerance, stress, depression and anxiety, emotional schemas, metacognitive beliefs, and cognitive avoidance. Results: findings demonstrated that the proposed model has appropriate fitness among cancer patients. Also, the relationship between mediating variables and endogenous and exogenous variables is significant. The variables under investigation explained 46 percent of psychological distress variance in the patients. Conclusion: Psychological distress in cancer patients is affected by interaction of excessive emotional states, intolerance of uncertainty, such as metacognitive beliefs and emotional schemas.
بررسی نقش اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها بر سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان خانواده های شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اجرای طرح هدفمندکردن یارانه ها موجب فراهم آمدن بسترهای جدید در خانواده می شود که در بخش های مختلف از جمله سلامت روانی خانواده می تواند تاثیرگذار باشد.در نوشتار پیش رو ضمن بررسی روند اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها درکشور، تأثیر آن بر سلامت روانی و هم چنین عملکرد تحصیلی دانش آموزان در شهر سنندج مورد مطالعه قرارگرفته است. روش: در این تحقیق نمونه ای با حجم 265 نفر دانش آموز(135 دختر و 130 پسر)، به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای انتخاب شد. برای جمع آوری اطّلاعات از پرسش نامه ی سلامت عمومی فرم 28 سؤالی گلدبرگ و هیلدگ (1979) و پرسش نامه ی محقّق ساخته استفاده شد. در این پژوهش از معدّل دانش آموزان دبیرستانی به عنوان ملاک عملکرد تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات گردآوری شده از روش ضریب هم بستگی، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون T مستقل استفاده شد. یافته ها: این تحقیق نشان داد که بین میزان و نوع استفاده از یارانه های نقدی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مستقیم معنی دار وجود دارد و هم چنین بین میزان یارانه و سلامت روانی دانش آموزانخانواده های شهرستان سنندج هم بستگی مستقیم معنی داری دیده می شود، امّا در این پژوهش تفاوتی بین دو جنس در میزان و نوع استفاده از یارانه های نقدی مشاهده نشد. نتیجه گیری: اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها می تواند زمینه ساز رشد و توسعه ی الگوهای صحیح اقتصادی و رفتاری در خانواده باشد که شکل گیری این الگوها تأثیر کاملاً مطلوبی بر سلامت روانی و عملکرد اعضای خانواده دارد.
ابعاد سلامت و آسیب شناختی فرزندپروری در خانواده های ایرانی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد سلامت و آسیب شناختی فرزندپروری در خانواده های ایرانی بود. طرح این پژوهش کیفی و شیوه مورد استفاده در آن، طرح داده بنیاد است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین مسلمان دارای فرزند بالای ده سال ساکن تهران و کرج در مقطع زمانی تابستان 1395 تا تابستان 1396 بود. نمونه مورد بررسی 44 نفر از والدین مسلمان ایرانی بودند که با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه ها، بر اساس الگوی پارادایمی یا مدل اشتراوس و کوربین از طرح داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت، حاصل کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، 216 کد اولیه، 9 مقوله 3 مضمون بود. در تجزیه و تحلیل محوری کدهای اولیه، 9 مقوله اصلی عبارت بودند از: طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی، اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، و اهمال/ انفعال. این مقولات را می توان به لحاظ مفهومی از هم متمایز نمود؛ هر چند وجوه مشترکی نیز با هم دارند. در ادامه تحلیل و در کدگذاری گزینشی، 9 مقوله اصلی، حول 3 مضمون انسجام یافتند که عبارت بودند از: صمیمت (طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی)، ساختار/قانون (انعطاف ناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی)، خودمختاری/آزادی عمل(اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، اهمال/ انفعال). از مقولاتی که حول هر مضمون سازمان می یابند، مقولات میانی، حالتی متعادل و سالم را ترسیم می کند و دو مقوله اول و آخر نشان دهنده جنبه های آسیب شناختی آن مضمون هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر والدین مورد مطالعه، از نوعی سبک استبدادی در فرزندپروری (ترکیب مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری و اجبار) استفاده می کنند و فرزندپروری سالم (ترکیب محبت/حمایت، انعطاف پذیری و حمایت از خودمختاری) در رتبه دوم قرار داشت.
همبسته های روانشناختی عدم تحمل بلاتکلیفی (فراتحلیل مقاله های فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تحمل بلاتکلیفی، نوعی سوگیری شناختی است که بر چگونگی دریافت، تفسیر و واکنش فرد به یک موقعیت نامطمئن در سطوح هیجانی و شناختی و رفتاری تأثیر می گذارد. همه ی پژوهش های انجام شده در سراسر کشور طی سال های 1389 تا 1396 گردآوری و بررسی شدند و تعداد دوازده پژوهش انجام گرفته در زمینه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، با بهره گیری از ابزار فهرست بازبینی گزینش پژوهش ها، از نظر فنی و روش شناختی، شامل روش نمونه گیری درست، روش پژوهشی و آماری صحیح و مناسب و روایی و پایایی مناسب پرسش نامه ها انتخاب شدند. برای این منظور از بین پژوهش ها، پژوهش هایی که ازلحاظ روش شناختی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل شدند. مفروضه های همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب اندازه ی اثر با استفاده از نرم افزارجامع فراتحلیل( CMA-2 )ارزیابی شد. براساس نتایج فراتحلیل، باورهای فراشناختی بالاترین اثر و پس از آن، بالاترین اندازه های اثر، به ترتیب مربوط به استرس، ناتوانی برای انجام عمل و افکار تکرارشونده منفی بود و اندازه ی اثر بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری ازلحاظ آماری معنادار نشد؛ ازاین رو، مدنظر قراردادن متغیرهای گفته شده در تدوین مداخلات درمانیِ مربوط به عدم تحمل بلاتکلیفی، می تواند به کارآمدی هرچه بیشتر این مداخلات کمک کند.
پیش بینی رشد پس از آسیب بر اساس شکرگزاری و حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان مبتلا به سرطان خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان خون، پنجمین سرطان رایج در بزرگسالان است که می تواند برای فرد تهدیدکننده باشد. هدف از مطالعه حاضر، پیش بینی رشد پس از آسیب بر اساس شکرگزاری و حمایت اجتماعی در زنان مبتلا به این بیماری بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع همبستگی و پیش بینی بر اساس روش های رگرسیون است. در این پژوهش، 82 نفر از زنان مبتلا به سرطان خون بستری و سرپایی در بخش های بیمارستان نمازی و درمانگاه مطهری، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های رشد پس از آسیب (تدسچی و کالهون،1996)، شکرگزاری (گودرزی، نوری و مرزوقی،1393) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988)، استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین شکرگزاری و حمایت اجتماعی با رشد پس از آسیب رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها می توانند به طور معناداری رشد پس از آسیب را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر ارتقای شکرگزاری در این بیماران و تأمین حمایت اجتماعی برای آنان، می تواند زمینه ی ایجاد رشد پس از آسیب را ایجاد کند
رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی: یک مطالعه معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
87 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی نه تنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر کرمان در سال 1397 بود که ازاین بین نمونه ای به حجم 200 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های رفتارهای خود مراقبتی جارسما و همکاران (2003)، تعهد زناشویی استنلی و مارکمن (1992)، جو خانوادگی موس و موس (1986) و حمایت همسر سالیس و همکاران (1987) جمع آوری و با آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که محیط خانواده و حمایت همسر قادر به پیش بینی معنی دار رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بودند (05/0>p)، اما نقش پیش بین تعهد زناشویی معنی دار نبود (05/0<p). یافته های تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محیط خانواده خوب از طریق افزایش حمایت همسر بر رفتارهای خود مراقبتی بیمار تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که حمایت همسر در ارتباط بین محیط خانواده و رفتارهای خود مراقبتی بیماران قلبی نقش میانجی معنی داری دارد و تعهد زناشویی نقش معنی داری در مدل پیش بینی رفتارهای خود مراقبتی ندارد.
مقایسه ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد با اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً، مطالعات بالینی تصویری متفاوت از اختلال وسواسی جبری ترسیم کرده اند؛ تصویری که شباهت زیادی به رفتارهای اعتیادگونه در افراد مبتلا به مصرف مواد دارد و این فرض را که احتمالاً این دو اختلال دو وجه از یک وضعیت مشابه هستند، به وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار انجام شد. پژوهش کنونی از نوع بنیادی و به شیوه ی علّی مقایسه ای طراحی شد. بدین منظور 120 فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و 120 نفر با اختلال مصرف مواد، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور مقایسه با دو گروه بالینی، 120 نفر نیز از جمعیت بهنجار، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس گزینش شدند؛ سپس پرسشنامه های اضطراب بک، نگرانی پنسیلوانیا و عدم تحمل بلاتکلیفی در اختیار سه گروه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات گروه های بالینی با افراد بهنجار در متغیرهای اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بااین حال، بین افراد با اختلال وسواسی جبری و افراد با اختلال مصرف مواد، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته های پژوهش حاضر و شباهت افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد، لزوم بررسی مؤلفه های فراتشخیصی در هر دوی این اختلالات جهت پیش گیری ضروری می نماید.
بررسی کیفی واکنش به فقدان در جوانان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه ی برخورد با فقدان، گستره ی وسیعی از واکنش های جسمی، هیجانی، شناختی و وجودی را در برمی گیرد و شدت آن می تواند از یک هیجان زودگذر و خفیف تا واکنشی شدید که تمام تاریخچه ی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد، متغیر باشد. در این پژوهش به کمک سه شیوه ی مختلفِ جمع آوری کیفی داده ها، شامل گروه های متمرکز، مصاحبه ی نیمه ساختمند درباره ی تجربیات فقدان و اخذ روایت زندگی به شیوه ی مک آدامز که درمجموع روی 21 شرکت کننده صورت پذیرفت، ساخت ها و فرایندهای مؤثر بر چگونگی واکنش های این افراد به فقدان، از طریق بررسی پدیدارشناختی و تحلیل کیفی داده ها روی متن آوانویسی شده ی مصاحبه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده، سه خوشه ی اصلی بستر رخداد، ماهیت فقدان و ویژگی ها و تجربه ی زیسته ی کنشگر را به عنوان فرایندهای تأثیرگذار بر واکنش به فقدان معرفی کرد. بستر رخداد دو مضمون زمان و مقایسه با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، ماهیت فقدان سه مضمون نوع فقدان، جبری یا اختیاری بودن و دفعی یا پیش بینی پذیر بودن آن و درنهایت ویژگی های کنشگر، سه مضمون شخصیت، میزان آگاهی و تجربیات زیسته ی پیشین افراد را در برمی گرفت؛ درنتیجه به نظر می رسد که تعاملی از واقعیت های بیرونی و زیست جهان ذهنی کنشگر است که به طیف گسترده ی واکنش ها به فقدان منجر می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماری عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی شهر تهران در سال 1398 انجام شد . روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران قلبی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 9 جلسه 60 دقیقه ای و گروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای 5 جلسه 20 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل افسردگی (بک، استیر و براون، 1996) و اضطراب (بک، اپستین، براون و استر، 1988) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورداستفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کاررفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری اضطراب و افسردگی بیماران قلبی را بهبود بخشیدند (05/0p <)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان هیجان مدار دارای تأثیر بیشتری بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی بود. به علاوه در مرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p <) که بیانگر پایداری تغییرات مداخله است . نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، مداخلات مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران قلبی دارند اما تأثیر درمان هیجان مدار بیشتر بود.
کاهش شنوایی در کودکان/ طب و والدین
منبع:
پیوند ۱۳۶۹ شماره ۱۳۷
حوزههای تخصصی:
رابطه سبک های هویت با بهزیستی فضیلت طلبانه و لذت گرایانه با نقش واسطه ای تعهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه هویت یافتگی و سردرگمی با شاخص های سلامت روان از موضوعات قابل توجه است. در این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای تعهد در رابطه بین سبک های هویت و بهزیستی فضیلت طلبانه و لذت گرایانه انجام شد. تعداد 320 نفر از دانشجویان دختر و پسر(با میانگین سنی76/20 و انحراف معیار 16/2) دانشکده های گوناگون دانشگاه تهران بصورت تصادفی مرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از ترجمه فارسی پرسش نامه های سبک هویت (ISI-4) و مقیاس بهزیستی کیز استفاده شد. با روش آماری تحلیل مسیر مدل پژوهش آزمون شد. نتایج نشان دادند که الگوی فرضی اولیه با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد؛ سبک هویت داده ها با بهزیستی فضیلت طلبانه رابطه مستقیم و به واسطه تعهد با بهزیستی لذت گرایانه و فضیلت طلبانه رابطه غیرمستقیم و معنادار دارد؛ سبک هویت هنجاری با بهزیستی لذت گرایانه رابطه مستقیم و به واسطه تعهد با بهزیستی لذت گرایانه و فضیلت طلبانه رابطه غیر مستقیم معناداردارد؛ سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با تعهد و بهزیستی فضیلت طلبانه رابطه منفی دارد.
اثربخشی گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خود بیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر خودبیمارانگاری و اضطراب مردان مبتلا به درد مزمن انجام شد. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مرد مبتلا به درد مزمن عضلانی - اسکلتی مراجعه کنند به مراکز توان بخشی شهر شیراز در شش ماهه دوم سال 1398 بوده اند. با توجه به ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از بیمارانی که نمره بالاتری در پرسشنامه شدت درد مزمن مک گیل کسب کردند، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودبیمارانگاری اهواز و اضطراب کتل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای خودبیمارانگاری و اضطراب، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمجموع، پیشنهاد می شود که مشاوران، روان شناسان و روان درمانگران، از نتایج گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی به عنوان مداخله ای سودمند، جهت کاهش خودبیمارانگاری و اضطراب افراد مبتلا به درد مزمن، بهره ببرند.
اثربخشی خنثی سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت در نمونه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خنثی سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت انجام شد. در واقع هدفی که این تحقیق را از مطالعات اندک در حیطه ی روان پویشی متمایز می کند، بررسی ساختار مثلث تعارض(احساس، اضطراب، دفاع) با تاکید بر دفاع های بین فردی است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی ( طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه) است. جامعه آماری کلیه دانشجویان سال ۹7-96 دانشگاه بوعلی سینا همدان(خوابگاه ها- سایت مرکزی) بودند که ۲۶ نفر از آنها با نمونه گیری داوطلبانه در دسترس (انتخاب غیر تصادفی و جایگزینی تصادفی) در دو گروه آزمایش و گواه قرارگرفتند. داده ها به وسیله پرسشنامه های سبک های دفاعی، اضطراب حالت- صفت و ترس از صمیمیت جمع آوری شد. درمانجویان گروه آزمایش هرکدام مداخلات ( تکنیک پرسش گری، فشار و چالش را براساس پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت ) را در ۱۰ جلسه ی ۴۵ دقیقه ای دریافت کردند و برای درمانجویان گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها نشان داد که خنثی سازی دفاع های تاکتیکی باعث کاهش استفاده از سبک های دفاعی رشد نایافته، روان رنجور، اضطراب حالت و اضطراب صفت شده است، ولی برای افزایش استفاده از سبک دفاعی رشد یافته و کاهش ترس از صمیمیت اثری نداشته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حذف دفاع های تاکتیکی یا بیرونی که ریشه در ترس از دوباره ناکام شدن صمیمیت و نزدیکی هیجانی دارد، می تواند تنش های بین فردی و درون فردی را کاهش دهد. به علاوه، این روش مداخله می تواند برخی از انواع سبک های دفاعی را تغییر دهد.
پیش بینی علائم هشدار دهنده نقص سیستم ایمنی از طریق شاخص های روانشناختی با میانجیگری ویژگی های شخصیتی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
74 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش پیش بینی علائم هشدار دهنده نقص سیستم ایمنی از طریق سبک های دلبستگی، شوخ طبعی، سبک تبیین واسترس ادراک شده با میانجیگری منبع کنترل وتیپ شخصیتی در پرستاران انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و پیش بینی است که در بین 281 نفر از پرستاران انجام شده است. آزمودنی ها از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسش نامه های سبک های دلبستگی کولینز و رید، شوخ طبعی اسوباک، سبک تبیین شی یر و کارور ، منبع کنترل راتر ، استرس ادراک شده ی کوهن ، تیپ شخصیتی فریدمن و رزنمن و علائم هشدار دهنده ی سیستم ایمنی جفری مادل پاسخ دادند. داده ها با نرم افزار Amos به روش تحلیل مسیر، تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی برای شاخص های نام برده از برازندگی خوبی برخوردار است. سبک دلبستگی ایمن با علائم هشدار دهنده دارای همبستگی منفی (p≤0/01) و سبک دلبستگی دوسوگرا دارای همبستگی مثبت است (p≤0/01) .منبع کنترل با علائم هشداردهنده دارای همبستگی مثبت (p≤0/01) ، شوخ طبعی با علائم هشدار دهنده دارای همبستگی منفی (p≤0/01) و تیپ شخصیتی با علائم هشداردهنده دارای همبستگی مثبت (p≤0/01) است. نتیجه گیری : فعالیت سیستم ایمنی بدن به صورت مستقیم یا واسطه ای از طریق ویژگی های روانشناختی و شخصیتی قابل پیش بینی است.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان تلفیقی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
25 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (23 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان توان بخشی شناختی آرام و گروه آزمایش دوم علاوه بر درمان توانبخشی شناختی آرام، درمان تنظیم هیجان بر پایه رفتاردرمانی دیالکتیک را نیز دریافت نمود. شرکت کنندگان، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران HIV را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد یافته ها: در مرحله پس آزمون گروه آزمایشی دوم، بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی داشت. در مرحله پیگیری نیز گروه آزمایش دوم نسبت به گروه آزمایش اول بهبودی بیشتری را نشان داد. با این حال، در مرحله پیگیری، هر دو گروه کاهش اندکی در مقایسه با مرحله پس آزمون داشتند نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی از درمان توانبخشی شناختی به تنهایی، مؤثرتر است.
نقش تعدیل کننده کیفیت خواب دررابطه اضطراب صفت- حالت با شدت علایم بیماران مبتلابه سردرد های میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب حالت-صفت یکی از مهمترین تقسیم بندی های اضطراب(به عنوان یک عامل مهم در بیماری های روان-تنی) می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده کیفیت خواب در رابطه اضطراب صفت-حالت با شدت علایم بیماران واجدتشخیص سردردهای میگرنی بوده است.روش: پژوهش حاضر به لحاظ نوع طرح از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن را کلیه بیماران واجد تشخیص سردردهای میگرنی تشکیل می دادند که درسال 1396 به مراکز درمانی مغزواعصاب شهر اصفهان مراجعه می کردند. به شیوه نمونه گیری در دسترس، 80نفر از بیماران واجدتشخیص میگرن انتخاب شده و از آنها خواسته شد به پرسشنامه های کیفیت خواب پیترزبورگ(بویس،1989)،اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر(اسپیلبرگر،1983) و پرسشنامه شدت علایم میگرن (نجاریان،1976)پاسخ دهند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از نرم افزار برنامه الحاقی پردازشگر هایس استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که کیفیت خواب در رابطه اضطراب حالت و اضطراب صفت با شدت علائم میگرن در کل نمونه نقش تعدیلی معنی داری دارد،اگر چه مقدار این تعدیل در اضطراب حالت بیشتر از اضطراب صفت بوده است (05/0P
الگوی ساختاری روابط فضیلت های شخصیتی، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با کسب خرد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی روابط ساختاری فضیلت های شخصیتی، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با کسب خرد در دانشجویان بود. بدین منظور با طرح یک مدل ساختاری فرضی که بیانگر شبکه ای از ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم بین توانمندی های منش، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با میزان خرد بود، تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان (101 نفر پسر و 99 نفر دختر) به شیوه نمونه گیری دردسترس، انتخاب و با مقیاس های خرد (آردلت، 2003)، ارزش های فعال در عمل- نسخه کوتاه 72سؤالی، اصالت شخصیت (وود و همکاران، 2008) و اقدام برای رشد شخصی (رابیتیشک،1998) ارزیابی شدند. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد بین مؤلفه های فضایل و توانمندی های منش، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی با میزان خرد در دانشجویان، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که مؤلفه های فضیلت های شخصیتی، اصالت شخصیت و اقدام برای رشد شخصی روابط معناداری باهم دارند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرد. یافته های پژوهش حاضر علاوه بر تلویحات کاربردی، چارچوب مفیدی را در شناسایی مؤلفه هایی در روند کسب و رشد خرد در دانشجویان فراهم می کند.