فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد بهزیستی روان شناختی مادران کودکان ناتوان ذهنی، تیزهوش و عادی در شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع مقطعی (علی- مقایسه ای) بوده است. جامعه آماری آن کلیه مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی، عادی و تیزهوش شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. تعداد 90 نفر از مادران دانش آموزان (30 نفر ناتوان ذهنی، 30 نفر تیزهوش و30 نفر عادی)؛ نمونه مورد نظر را تشکیل دادند. ابزارهای پژوهش عبارت از ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بودند. داده های به دست آمده به روش توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره، تجزیه و تحلیل شده بود. یافته های پژوهش نشان داد بین بهزیستی سه گروه از مادران ناتوان ذهنی، تیزهوش و عادی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0P≤) و میانگین گروه تیزهوش از دو گروه دیگر بیشتر است. نتیجه گرفته شد حضور یک کودک ناتوان ذهنی و تیزهوش با توجه به منابع حمایتی، سبک های تعاملی و ارتباطی، انتظارات دیگران، شیوه های مقابله با تنش می تواند بر سطح بهزیستی روان شناختی افراد تاثیرگذار باشد.
رابطه ساده و چندگانه اندازه شبکه اجتماعی و احساس تنهایی با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه اندازه شبکه اجتماعی و سلامت عمومی با احساس تنهایی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بود. به این منظور نمونه ای به تعداد 307 نفر (122دختر و 185پسر) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه های حمایت اجتماعی نوربک، سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) و احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین اندازه شبکه اجتماعی و سلامت عمومی رابطه مثبت معنادار و بین احساس تنهایی و سلامت عمومی رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اندازه شبکه اجتماعی و احساس تنهایی پیش بینی کننده های سلامت عمومی هستند. سطح معناداری در این پژوهش 05/0 p< بود.
اثربخشی یک مدل مداخله دلبستگی محور بر شاخص های سلامت و دلبستگی کودکان مبتلا به بیماری مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یک مدل مداخله دلبستگی محور ویژه موقعیت های پزشکی با عنوان مثلث مادر- کودک- بیماری (MCDT) بر شاخص های سلامت و دلبستگی کودکان مبتلا به بیماری مزمن انجام گرفت. به این منظور 22 زوج مادر- کودک واجد شرایط، پس از اعلام موافقت وارد طرح شدند. کلیه کودکان با تشخیص یک بیماری مزمن در مرکز طبی اطفال تهران تحت درمان پزشکی بودند. پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (IPPA) و مقیاس های افسردگی بک- ویژه مراقبت های اولیه (BDI-PC) و ادراک بیماری (IPI) توسط کودکان و پرسشنامه سلامت کودک- فرم والدین (CHQ-PF-28) و شاخص استرس والدینی (PSI) توسط مادران تکمیل شد. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله دلبستگی محور و گروه گواه نیز همزمان 10 جلسه گفتگوی ساده به عنوان مداخله ساختگی دریافت کردند. یافته های پژوهش نشان داد که کودکان گروه آزمایش پس از دریافت مداخله دلبستگی محور مذکور، بهبود معنادار در نمرات دلبستگی و زیرمقیاس های سلامت شامل افسردگی، سلامت جسمانی، سلامت روانی- اجتماعی و نمره کل سلامت عمومی در مقایسه با گروه گواه داشتند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که کاربرد مداخلات روان درمان گرانه، به ویژه مداخلات دلبستگی محور، در کنار درمان های پزشکی می تواند به افزایش میزان بهبودی و سلامت کودکان مبتلا به شرایط خاص پزشکی کمک کند.
شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور برآورد میزان شیوع مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. روش: در این پ ژوهش مقطعی،4000 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترای حرفه ای و دکترای تخصصی سال تحصیلی 89-1388 دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت طبقه ای تصادفی از سه دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی انتخاب شدند و پرسشنامه شیوع مصرف مواد بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: بیشترین میزان مصرف مواد در طول عمر متعلق به مصرف قلیان و پس از آن به ترتیب متعلق به مصرف سیگار و مشروبات الکلی بود. مصرف شیشه و کراک هروئین نیز به ترتیب دارای کمترین میزان مصرف بودند. مصرف داروهایی مانند مورفین، ریتالین، ترامادول به ترتیب رتبه های چهارم، پنجم و ششم مصرف مواد را در دانشجویان علوم پزشکی دارند. در همه انواع مواد میزان مصرف در پسران بیشتر از دختران بود. نتیجه گیری: مصرف مواد سبک (قلیان، سیگار و مشروبات الکلی) در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران بیشتر از مصرف مواد سنگین (حشیش، تریاک، کراک هروئین و ...) است. مصرف همه انواع مواد در دانشجویان مذکر بیشتر از دانشجویان مونث است. مصرف داروها و موادی نظیر ترامادول، ریتالین، پتدین و مورفین قابل توجه است.
مقایسه تمایزیافتگی بین زوج های رضایت مند و زوج های دارای تعارض زناشویی در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان تمایزیافتگی بین دوگروه از زوج های رضایت مند و دارای تعارض زناشویی در شهر بندرعباس بود. چهار مؤلفه ی تمایزیافتگی ( واکنش پذیری هیجانی، گسلش عاطفی، هم آمیختگی با دیگران ، موقعیت من) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 120 زوج با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از میان آنها،60 زوج دارای تعارض بودند که در سال 1389 و 1390 به کلینیک های مشاوره شهر بندرعباس مراجعه کرده بودند و 60 زوج دیگر نیز دارای رضایت زناشویی بودند. پرسشنامه 46سؤالی تمایزیافتگی (اسکورون و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه 25 سؤالی رضایت زناشویی (هودسن، 1992) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بین زنان و مردان در مورد تمایزیافتگی تفاوت معناداری وجود نداشت. بین زوج های رضایت مند و دارای تعارض زناشویی در خصوص مؤلفه های واکنش پذیری هیجانی و هم آمیختگی عاطفی با دیگران، تفاوت معناداری وجود داشت. زنان بیشتر از مردان دچار واکنش پذیری هیجانی و هم آمیختگی با دیگران می شوند. در مولفه های گسلش عاطفی و موقعیت من، بین زوج های رضایت مند و دارای تعارض زناشویی، تفاوت معناداری یافت نشد. تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفه های تمایزیافتگی56% از واریانس رضایت زناشویی را تبیین می نمایند. به طور کلی مشخص گردید که زوج های رضایت مند در مقایسه با زوج های دارای تعارض زناشویی، از تمایزیافتگی سطح بالاتری برخوردار می باشند و همین عامل باعث افزایش رضایت زناشویی در آنان شده است.
درآمدی بر سبک زندگی اسلامی در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به تاریخ اندیشه اجتماعی حکایت از وجود سه سبک اصلی زندگی دارد.نخست، سبک رهبانیت یا تارک دنیائی که معتقد است دنیا محمل تخریب هویت و شخصیت انسان است و جائی است که انسان را به بند می کشد و مانع رشد و سعادت و تعالی انسان می شود؛ بنابراین برای مبارزه با دنیا باید از ازدواج، قبول مسئولیت و هرگونه تعهد اجتماعی بگریزیم و در چله نشینی تلاش کنیم تا جان و روح ما به تعالی دست یابد. دوم، سبک فلسفی کامجویانه از دنیا، که هیچگونه اعتقادی به آخرت ندارد و صرفاً کامجوئی از دنیا مدنظر او است. در این دیدگاه تمامی حیات و زندگی در بهره وری از این دنیا خلاصه شده و پس از مرگ، انسان به فنا می رسد. سوم، دیدگاه اسلامی که دو وجه دنیا و آخرت را توأماً مدنظر دارد. بر این اساس به همان نسبت که نیاز های دنیوی بشر مورد توجه است، آخرت انسان نیز اهمیت دارد. انسان در این دیدگاه مسئولیت پذیر و در چهار جهت به خدا، به خود، به مردم و به ساختار طبیعت پاسخگو است. این مقاله بر آن است تا نگاهی مقدماتی به حقوق و تکالیف انسان مطابق آموزه های دینی افکنده و ضمن نقد ظریف دو سبک قبلی زندگی، بر مفیدیت سبک زندگی اسلامی تأکید گذارد.
اثر القای شفقت خود و حرمت خود بر میزان تجربه شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش آزمایشی اثر القای شفقت خود و حرمت خود را در تنظیم گری هیجان شرم و گناه سنجید. 80 دانشجو (54 زن، 26 مرد) از دانشگاه تهران به مقیاس های شفقت خود (SCS)، حرمت خود روزنبرگ (RSES) و زیرمقیاس آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه (TOSCA) پاسخ دادند. سپس از طریق یادآوری و نوشتن جزیی یک اشتباه شخصی، در آنها تجربه شرم یا گناه بازسازی شده و هیجان ها ی شان به وسیله مقیاس هیجان ها ی ناخوشایند و پرسشنامه هیجان شرم و گناه اندازه گیری شد. شرکت کنندگان از طریق گمارش تصادفی در 4 گروه القای شفقت خود، القای حرمت خود، کنترل نوشتن و کنترل بدون مداخله، در معرض مداخله آزمایشی قرار گرفتند و مجددا هیجان های شان از طریق پرسشنامه هیجان ها ی ناخوشایند و پرسشنامه هیجان شرم و گناه سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شرکت کنندگان گروه القای شفقت خود به نسبت گروه القای حرمت خود، هیجان شرم و هیجان ها ی ناخوشایند دیگر را کمتر گزارش کردند و این دو مداخله به یک میزان سبب کاهش احساس گناه در شرکت کنندگان شد. این مطالعه شواهد جدیدی در تاثیرگذاری متفاوت دو سازه شفقت خود و حرمت خود در تنظیم هیجان ها ی ناخوشایند مرتبط با تجربه اشتباه فراهم کرده است. همچنین تفاوت گروه های مداخله با توجه به ماهیت متفاوت دو هیجان شرم و گناه تبیین شده است.
کالبدشکافی سبک زندگی در جامعه سرمایه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن نظام سرمایه داری منجر به گسترش، نهادینه شدن و بازتولید ارزش های فرهنگی- اجتماعی این نظام در عرصه جهانی شده، که یکی از نتایج آن رسوخ و هنجار شدن مؤلفه های «زندگی روزمره» و «سبک زندگی»، براساس اصول و جامعه مطلوب نظام سرمایه داری است.به عبارت دیگر، نظام مذکور، صرفاً در یک مکانیسم تولید و شیوه مدیریت اقتصاد جامعه، تعریف و خلاصه نمی شود،بلکه به مثابه یک نظام فراگیر، شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، اقتصاد، سیاست، امنیت و نیز فرهنگ خاص و مطلوب خود است،که در نتیجه حاکمیت آن، طبیعتاً و الزاماً، سبک زندگی خاصی را توصیه، تبلیغ، نهادینه و بازتولید می کند. به عبارت دیگر، نظام سرمایه داری، انسان سازی و جامعه سازی می کند. هر چند به تعبیر «اسپیواک»، در تلاش برای انکار و اختفای تار و پود بافته خود و عدم افشای ابعاد فرهنگی- اجتماعی خویش است. دغدغه کنونی کشور در لزوم طراحی و تدوین سبک زندگی بومی و اسلامی، ابتدا ضرورت شناخت مؤلفه های سبک زندگی هژمون (سرمایه داری) را نشان می دهد. لذا مقاله حاضر،در نظر دارد با طرح این پرسش اصلی که مؤلفه های سبک زندگی مطلوب نظام سرمایه داری کدامند و چه ارتباط معنادار و مفصل بندی با هم دارند؟ به دنبال فهم و کالبدشکافی این مؤلفه ها کنکاش کند. در پاسخ و فرضیه نیز نگارندگان بر این عقیده اند که، لزوم بیشینه سازی و اصالت سود و رفاه و انباشت سرمایه در این نظام، مؤلفه هایی را در حوزه فرهنگ عمومی، جامعه سازی، شهرسازی، معماری و نهایتاً سبک زندگی در جامعه سرمایه داری ایجاد و بازتولید می کند که از جمله آنها می توان به: «سرعت»، «مصرف زدگی»، «کالایی شدن»، «ماتریس زیبایی شناختی سرمایه داری»، «نظام نشانه شناسی معنایی سرمایه داری»، «آرایش تکنولوژیکی»، «اصالت سود» و ... اشاره نمود.برای فهم و ارزیابی این مؤلفه ها، نگارندگان از چارچوب تئوریک ترکیبی شامل: مکتب فرانکفورت، مکتب گرامشی و نظریات مطالعات فرهنگی بهره جسته اند.
رابطه ساده و چندگانه سرسختی روانشناختی و کمال گرایی با سلامت روانی
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله : متغیرهای سرسختی روانشناختی ، کمال گرایی و سلامت روانی از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان بوده است. هدف: در تحقیق جاری رابطه ساده و چندگانه سرسختی روانشناختی و کمالگرایی با سلامت روانی مورد بررسی قرار گرفت. روش: دانشجویان دانشجویان دانشگاه پیام نور بندر امام خمینی (ره) جامعه آماری را تشکیل دادهاند که از بین آنها 227 نفر ( 132 دختر و 95 پسر) به شیوه تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادهها با کمک مقیاس سرسختی روانشناختی کیامرثی، نجاریان، و مهرابیزاده هنرمند (1377) مقیاس کمال گرایی اهواز ساخته نجاریان ، عطاری و زرگر ( 1378 ) و سلامت
روانی نود سئوالی دراگوتیس ( 1983 ) جمع آوری گردید. نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که سرسختی روانشناختی و کمالگرایی به ترتیب با سلامت روانی دانشجویان همبستگی منفی و مثبت دارند. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که سرسختی روانشناختی و کمالگرایی با سلامت روانی همبستگی چندگانه معنی داری دارند و از بین دو متغیر پیشبین فقط متغیر سرسختی روانشناختی به طور معنی داری واریانس سلامت روانی را تبیین و پیشبینی کرد.
رابطه ساده و چندگانه هویت دینی، سلامت روان و خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه بین هویت دینی، سلامت روان و خوش بینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. طرح پژوهشی از نوع علّی همبستگی یا پس رویدادی است. جامعة آماری، شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود که 186 نفر (93 پسر و 93 دختر) به عنوان جامعه نمونه به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده پژوهش ، پرسش نامه هویت دینی کراسکیان موجمباری ، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسش نامه جهت گیری به زندگی شیرو کارور، با روایی و پایایی قابل قبول بوده است. برای آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین هویت دینی و خوش بینی با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داده است که هویت دینی بیشترین سهم را در تبیین و پیش بینی سلامت روان داشته است.
رابطه بین سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از اهداف اصلی تحقیقات درباره روابط بین زوج ها پیش بینی رضایت زناشویی با مشخص کردن عواملی است که بر کیفیت تعامل بین زوج ها تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی در زوج ها انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی استفاده شده است. به این منظور از بین زوج های شهرستان ماسال، 75 زوج (150n=) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید، بخشش انرایت و مقیاس رضایت زناشویی اینریچ بود که روایی و اعتبار هر سه مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و با بهره گیری از نرم افزار 16 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و رضایت زناشویی رابطه منفی، بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی رابطه مثبت و همچنین بین بخشش و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (01/0P≤). علاوه بر این پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی و بخشش به میزان 28 درصد، واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. تحلیل رگرسیون چند گانه همچنین نشان داد که تنها بعد رفتاری بخشش 10 درصد واریانس رضایت زناشویی را در زوج ها تبیین می کند و این مقدار تبیین واریانس، معنادار است (01/0P≤). نتیجه ُ گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که بین سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. هر یک از زوج ُ ها تصویر دلبستگی را که در دوران نوزادی شکل داده اند، در مقابل همدیگر بکار می بندند. همچنین با توجه به نقش بخشش در کاستن از احساسات منفی و افزایش احساسات مثبت، می ُ توان دریافت که بخشش با کیفیت بالای رضایت زناشویی همراه است. در پژوهش ُ های آینده لازم است روشن شود که آیا مداخلاتی در سبک های دلبستگی، تغییری در میزان بخشش افراد و رضایت زناشویی شان ایجاد می ُ کند.
خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات به عنوان پیش بین های افسردگی و رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات و همچنین تعیین سهم این متغیرها در پیش بینی افسردگی و رضایت از زندگی دانشجویان بود.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی و پیش بینی، 187 نفر (110 زن و 77 مرد) از دانشجویان علوم انسانی و علوم پایهی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز به صورت تصادفی با روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات، افسردگی، خوش بینی-بدبینی و رضایت از زندگیرا تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان یا استاندارد استفاده شد.
یافتهها: بین سبک های پردازش اطلاعات خردگرایی و خوش بینی با افسردگی، همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد ولی رابطهی بین خردگرایی و خوش بینی با رضایت از زندگی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). رابطهی بین رضایت از زندگی و افسردگی، منفی و معنی دار ولی بین خوش بینی و خردگرایی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان نشان داد که متغیرهای خوش بینی و خردگرایی پیش بین های معنی داری برای افسردگی و رضایت از زندگی هستند. این متغیر ها در پیش بینی افسردگی ارزش بتای منفی ولی در پیش بینی رضایت از زندگی ارزش بتای مثبت داشتند. سهم خوش بینی در پیش بینی هر دو اندازهی سازگاری روان شناختی، بیشتر از سبک پردازش اطلاعات خردگرایی بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت خوش بینی و سبک پردازش اطلاعات خردگرایی در درک سازگاری روان شناختی تاکید می کند.
سنجش مهارت های زندگی دانش آموزان پایه اول متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین سطح مهارت های زندگی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان تکاب بود که به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول به تعداد 1270 نفر بودند که حجم نمونه ای برابر با 100 نفر با استفاده از فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از بین آنها برگزیده شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد مهارت های زندگی شامل مهارت های حل مسأله، همدلی، تفکر خلاق، تصمیم گیری، مقابله با هیجانات، مقابله با استرس، تفکرانتقادی، برقراری ارتباط مؤثر، خود آگاهی، برقراری روابط بین فردی بود. روایی صوری و محتوایی ابزار اندازه گیری توسط صاحب نظران تأیید شد و پایایی پرسشنامه بر اساس محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر85/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره، t مستقل) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که میزان برخورداری دانش آموزان پایه اول در مهارت های تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و برقراری روابط بین فردی در حد متوسط و در بقیه مهارت ها کم تر از حد متوسط است. بالاترین میزان برخورداری دانش آموزان در مهارت تفکر انتقادی و پایین ترین میزان برخورداری آنان در مهارت تفکر خلاق بوده است. مهارت برقراری ارتباط مؤثر دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی دار وجود داشت و میانگین نمرات دخترها در این مهارت بالاتر از پسران بود.
اثر بخشی درمان ذهن آگاهی بر ارتقاء کیفیت زندگی سوءمصرف کنندگان مواد مخدر(تریاک): بهبود سلامت جسمانی و روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر ارتقاء کیفیت زندگی معتادان در ابعاد سلامت جسمانی و روانشناختی طراحی شده است. روش: تعداد 60 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایش، نمرات مقیاس های سلامت جسمانی و روانشناختی را به طور معنی داری افزایش داد. بحث و نتیجه گیری: برنامه آموزش گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سطوح جمعیت عمومی و گروه های معتادان قرار گیرد و از طریق ارتقاء کیفیت زندگی مشکلات این قشر آسیب پذیر را تخفیف دهد.
مقایسه بخشودگی و مؤلفه های آن و سلامت روانی در زوجین عادی و در شرف طلاق شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی مؤلفه های بخشودگی می تواند بر ابعاد سلامت روان زوجین و در نهایت خانواده مؤثر باشد. هدف این مقایسه بخشودگی و مولفه های آن و سلامت روانی در زوجین عادی و در شرف طلاق شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مورد و شاهد است. نمونه پژوهش از دو گروه متشکل از گروه زوجین عادی (100 زوج) وگروه طلاق تعداد (100 زوج) بودند. گروه اول زوجین بصورت تصادفی از بین مراجعین به مراکز تفریحی (پارک ها) و گروه دوم نیز از بین مراجعه کنندگان به مراکز طلاق شهر اصفهان انتخاب گردیدند. برای سنجش بخشودگی و مؤلفه های آن از پرسشنامه بخشودگی (FFS) و برای سنجش سلامت روان از پرسشنامه سلامت روان (GHQ) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند عاملی (MANOVA) ، نشان داد که میزان بخشودگی و مولفه های آن (درک واقع بینانه، تصدیق خطا، جبران عمل ارتکابی، دلجویی کردن، احساس بهبودی و سبکبالی) در زوجین عادی بطور معنی داری بالاتر از زوجین طلاق است. این یافته در ارتباط با سلامت روان و خرده مقیاس های آن (علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کنش اجتماعی، افسردگی اساسی) نیز بدست آمد.
نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش حاضر مؤید آن است که،توجه به میزان بخشودگی و سلامت روانی زوجین در موارد ارجاعی برای طلاق می تواند حایز اهمیت باشد.
رابطه الگوهای ارتباطی زنان و مردان با توجه به پایبندی مذهبی و رضامندی زناشویی در روابط زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة الگوهای ارتباطی زنان و مردان بر اساس پایبندی مذهبی و رضامندی زناشویی انجام شده است. حجم نمونة پژوهش که با روش چند مرحله ای و به شکلی تصادفی انتخاب شد، شامل 121 زوج (242 نفر) از زوج های مراکز دانشگاهی تربیت معلم و حوزوی شهر اصفهان بود. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهشی از پرسش نامة الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سالاوی و پرسش نامه مقیاس رضامندی زناشویی اسلامی جدیری و پرسش نامة پایبندی مذهبی جان بزرگی استفاده شد. داده ها با شاخص های آماری آزمون t مستقل، تحلیل واریانس چندراهه و رگرسیون چندمتغیره، تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زنان بیش از مردان الگوی متوقع را در روابط دوجانبه به کار می گیرند. زنان بیش از مردان پایبندی های مذهبی دارند. زنان کمتر از مردان احساس رضامندی زناشویی دارند. زنانی که پایبند به مذهب اند کمتر الگوهای ارتباطی معیوب را برمی گزینند. زنان در الگوهای ارتباطی توقع ـ کناره گیری بیشتر احساس رضامندی می کنند و اگر در الگوی اجتنابی قرار گیرند، بیشتر احساس نارضامندی می کنند.
مدلیابی علّی تاب آوری هیجانی: نقش دلبستگی به والدین و همسالان، راهبردهای مقابله ای و تنظیم شناختی هیجانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش واسطه گری تنظیم عواطف و راهبردهای مقابله ای در رابطه دلبستگی به والدین و همسالان با تاب آوری هیجانی بررسی شد. شرکت کنندگان پژوهش 304 دانش آموز دختر(170نفر) و پسر (134نفر) دبیرستان های شهر شیراز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس های دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ، مقیاس راهبردهای مقابله ای سندلر و همکاران، پرسشنامه تنظیم شناختی عاطفی گارنفسکای و کراجی، مقیاس بهزیستی روانی کلی و پیترسون، مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی واتسون و همکاران، و افسردگی کودکان کواکس و بک استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ و تحلیل عوامل احراز شد. با استفاده از رگرسیون به شیوه متوالی همزمان و با به کار گیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی مدل فرضی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که الف) دلبستگی به والدین در مقایسه با همسالان پیش بینی کننده قوی تری برای تاب آوری هیجانی است. ب) دلبستگی به والدین با راهبردهای مقابله ای فعال و کناره گیری و جستجوی حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی مثبت رابطه مثبت و با تنظیم شناختی منفی و راهبردهای مقابله ای اجتنابی رابطه منفی دارد. دلبستگی به همسالان نیز فقط با راهبردهای مقابله ای فعال و اجتنابی رابطه مثبت داشته است. ج) به طور کلی راهبردهای مقابله ای و تنظیم شناختی می توانند نقش واسطه ای در رابطه انواع دلبستگی و تاب آوری هیجانی داشته به طوری که دلبستگی به والدین و همسالان به طور غیر مستقیم و به واسطه راهبردهای مقابله ای فعال پیش بینی کننده مثبت تاب آوری هیجانی و بواسطه راهبرد اجتنابی پیش بینی کننده منفی تاب آوری هیجانی هستند. دلبستگی به والدین همچنین به واسطه راهبرد مقابله ای کناره گیری تاب آوری هیجانی را به شکل مثبت و به واسطه راهبرد مقابله ای اجتنابی و تنظیم شناختی منفی تاب آوری هیجانی را به شکل منفی پیش بینی می کند.
بررسی ابعاد چهارچوب مفهومی شاخص های سلامت روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه، با هدف بررسی ابعاد چهار چوب مفهومی شاخص های سلامت روانی،انجام گردید. با ارایه چهارچوب مفهومی شاخص های سلامت روانی می توان زمینه را برای ایجاد یک مجموعه واحد و منسجم از شاخص های سلامت روانی فراهم کرد.
روش و روش ها: پژوهش، به روش مرور منظم مقالات علمی (مرورسیستماتیک) انجام شده و از نوع کتابخانه ای و براساس منابع اینترنتی بوده است. برای جستجوی آثار از پایگاه های اطلاع رسانی معتبر و شناخته شده از جمله «medline» ، « pubmed» و « psyclit»و دیگر پایگاه ها و با استفاده از کلیدواژه هایی که به نوعی به توسعه، اجرا، ارزیابی برنامه های ارتقا سلامت روانی مربوط هستند، انجام شده است.
یافته ها: در بیشتر نظام های بهداشتی و سلامت روانی، چهارچوب مفهومی شاخص ها به طور جامع مبتنی بر چهار بعد زیر به کار می رود: وضعیت سلامت، عوامل سلامت روانی، عملکرد نظام سلامت روانی و ویژگی های جامعه و سیستم سلامت روانی. همچنین طبق تحقیقات موجود، شاخص سلامت روانی باید ویژه، قابل اندازه گیری، پایا، معتبر، واقع گرا، کاربردی، مقرون به صرفه، مبتنی بر سند و اخلاقی باشد.
نتیجه گیری: در بین چهارچوب های مفهومی شاخص های سلامت، چهارچوب پیشنهادی مؤسسه کانادایی اطلاعات سلامت (CIHI) از وسعت و جامعیت کافی برخوردار می باشد و می توان آن را با تغییرات جزیی در ایران مورد استفاده قرار داد. براساس این چهارچوب، شاخص های سلامت به طور جامع مبتنی بر چهار بعد: وضعیت سلامت ، عوامل سلامت، عملکرد سیستم سلامت، ویژگی های جامعه و نظام سلامت بررسی می شود.