فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
بررسی اثر بخشی آموزش روابط سالم در افزایش آگاهی دانشآموزان نسبت به روابط آسیب زای دختر و پسر اصفهان
بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و شاخص های خشم با سلامت روان در بیماران استومی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و شاخص های خشم با سلامت روان بیماران استومی تهران انجام گرفت.
روش: در این مطالعه همبستگی، ١٦٩بیمار استومی عضو انجمن استومی ایران که کمتر از ٦ ماه از جراحیشان گذشته بود داوطلبانه شرکت کردند، و با پرسشنامه های کیفیت زندگی بیماران استومی، حالت-صفت بیان خشم اسپیلبرگر و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد،ابعاد جسمی و اجتماعی با تمامی مؤلفه های سلامت روان رابطه معنی دار دارند.بعد روانی نیز با اضطراب و بی خوابی، و افسردگی رابطه معنی دار دارد.بعد معنوی با اضطراب و بی خوابی، نارساکنش وری اجتماعی، و افسردگی و کیفیت کلی زندگی نیز با نشانه بدنی و افسردگی رابطه دارد. بین خشم درون ریز با نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، و افسردگی، خشم برون ریز با نشانه های بدنی و اضطراب و بی خوابی و خشم کلی با نشانه های بدنی، رابطه معنی دار وجود دارد.با توجه به نتایج، دو متغیر شاخص خشم و کیفیت زندگی، با هم ٥٨/٠ درصد واریانس سلامت عمومی را پیش بینی کرده اند.
نتیجه گیری: با توجه به رابطه خشم و کیفیت زندگی با سلامت عمومی بیماران استومی، می توان با آموزش مهارت های زندگی و کنترل خشم به ارتقای کیفیت زندگی این بیماران پرداخته و سلامت جسم و روانشان را بهبود بخشید.
کلمات کلیدی: استومی ،سلامت عمومی، شاخص های خشم ،کیفیت زندگی
روانشناسی بهداشت
حوزههای تخصصی:
مصرف استروئیدهای آنابولیک - آندروژنیک در دانشجویان مرد دانشگاه اصفهان: شیوع و آگاهی از عوارض جانبی آن
حوزههای تخصصی:
": تحقیقات گوناگون در سراسرجهان حاکی از مصرف استروئیدهای آنابولیک- آندروژنیک در بین جمعیت جوان و نوجوان می باشد که اغلب مصرف این داروها بدون تجویز پزشک و بدون آگاهی از عوارض بد آن صورت می گیرد. این تحقیق به منظور تعیین میزان مصرف داروهای فوق در بین دانشجویان مرد دانشگاه اصفهان و بررسی میزان آگاهی آنان در مورد عوارض جانبی مصرف این داروها انجام گرفت. روش کار: تحقیق حاضر از نوع توصیفی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان مرد کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان تشکیل می دهند؛ که در سال تحصیلی 84-1383 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه خود گزارش دهی و بدون ذکر نام بود که در بین 310 نفر از دانشجویان مرد دانشگاه توزیع شد. نرخ پاسخ دهی 3/81% (252 نفر از310 نفر) بود. در نهایت، داده های تحقیق حاضر با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش شماره (5/11) و کاربرد آمار توصیفی و استنباطی مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 3/8% (21 نفر) از دانشجویان حداقل برای یک بار از این داروها استفاده کرده اند و 5/5% (14 نفر) از آنان درحال حاضر عادت به مصرف این مواد دارند. عمده ترین دلیل مصرف این مواد افزایش بافت عضلانی و قدرت بود. 95/5% (15 نفر) از مصرف کنندگان این داروها معتقد بودند که مصرف این دارو با دوز پایین یا همراهی آن با داروهای سم زدا هیچ ضرری به بدن نمی رساند. همچنین 6/1% (4 نفر) از مصرف کنندگان اظهار داشتند که علیرغم اطلاع از عوارض بد این داروها باز هم به صرف آنها مبادرت می ورزند و 8/0% (2 نفر) از آنها نیز تصور می کردند که استروئیدهای آنابولیک- آندروژنیک هیچ ضرری برای بدن ندارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق حاکی از میزان مصرف بالای این داروها در بین جوانان و عدم آگاهی و یا آگاهی های غلط مصرف کنندگان در مورد عوارض بد این داروها می باشد، که لزوم ایجاد برنامه های پیشگیری را هرچه بیشتر آشکار می سازد.
"
اثربخشی روایت درمانی گروهی بر میزان امیدبه زندگی و شادکامی سالمندان شهرتبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف، بررسی تأثیر روایت درمانی گروهی بر میزان امید به زندگی و شادکامی سالمندان شهر تبریز انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه افراد 60 سال به بالای ساکن در شهر تبریز تشکیل می داد،که اختلالات روان شناختی (فراموشی، دمانس و آلزایمر) نداشتند. نمونه آماری پژوهش شامل 20 آزمودنی (10 زن و 10 مرد) بود، که به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در 2 گروه 10 نفره (آزمایش و کنترل)، به شیوه تصادفی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شادکامی آکسفورد OHI (1989) و امید به زندگی میلر MHS استفاده شد. ابتدا همه نمونه ها به پرسشنامه های مذکور پاسخ دادند. سپس برنامه روایت درمانی گروهی بر روی گروه آزمایش در 10 جلسه اجرا شد و در نهایت پس آزمون از گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، و آزمون تحلیل کواریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که فرایند جلسات روایت درمانی گروهی باعث افزایش میزان امید به زندگی و شادکامی سالمندان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (P < /) نتایج بیانگر این است که روایت درمانی گروهی بر میزان امید به زندگی و شادکامی سالمندان مؤثر است.
مقایسه روان درمانگری رفتاری- شناختی با دارو درمانگری بر وضعیت روانشناختی و درمان افراد مبتلا به IBS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو روش روان درمانگری رفتاری- شناختی با دارودرمانگری در درمان سندرم روده تحریک پذیر (IBS) و ارتقاء سطح سلامت روانی افراد مبتلا به این اختلال اجرا گردید. روش: در یک طرح شبه تجربی، 50 نفر از افراد مبتلا به IBS از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک تخصصی گوارش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از ارزیابی اولیه با استفاده از مقیاس ROM-II و میزان سطح سلامت روانی با استفاده از پرسشنامه SCL-90-R، بصورت تصادفی در دو گروه (دارو درمانگری به عنوان گروه کنترل و روان درمانگری رفتاری- شناختی به همرا ه دارو درمانگری به عنوان گروه آزمایشی) جایگزین شدند. آزمودنیهای گروه آزمایشی طی 8 جلسه تحت روان درمانگری رفتاری- شناختی قرار گرفتند. سپس آزمودنیهای هر دو گروه مجدداً با مقیاس ROM-II و پرسشنامه SCL-90-R مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون t برای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که روش روان درمانگری رفتاری– شناختی به همراه دارو درمانگری، بیش از دارو درمانگری به تنهایی، در بهبود علائم IBS موثر است و سطح سلامت روانی در گروه آزمایش بطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: با توجه به نقش روان درمانگری رفتاری- شناختی به همراه دارو درمانگری در درمان بیماران مبتلا به IBS پیشنهاد میشود درمان این بیماران به صورت تیمی مرکب از متخصصان گوارش و متخصصان روانپزشکی و روانشناسی صورت گیرد."
رابطه سازههای روان شناختی مقیاس DASS با راهبردهای مقابله با تنیدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سه سازه روانشناختی افسردگی، اضطراب و تنیدگی با راهبردهای مقابله با تنیدگی در دانشجویان اجرا شد.
روش: نمونهای مشتمل بر 251 نفر از دانشجویان (194 زن و 57 مرد) بهطور تصادفی انتخاب شد و با استفاده از مقیاس DASS و پرسشنامه راهبردهای مقابله کارور مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی دادهها ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گامبهگام و نیز تحلیل واریانس یکطرفه بهکار گرفته شد.
یافتهها: بین راهبرد مقابلهای مسالهمدار و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه منفی معنیدار و بین راهبرد مقابلهای هیجانمدار منفی و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه مثبت معنیدار وجود داشت.
نتیجهگیری: مقابلههای مسالهمدار و هیجانمدار مثبت میتواند در درازمدت نقش موثری در کاهش سطح اضطراب و افسردگی و تنیدگی فرد ایفا نماید."
بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرطان یکی از مهمترین بیماریهای قرن حاضر و دومین علت مرگ و میر بعد از بیماریهای قلب و عروق است. تأثیر منفی این بیماری بر جنبههای مختلف زندگی و روابط بین فردی سبب کاهش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در خانوادههای درگیر این بیماری میشود بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی بود.
روش: این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند سرطانی مراجعهکننده به مراکز درمانی (متخصص خون) شهر کرمانشاه درسال 1391 تشکیل میدهند. آزمودنیهای پژوهش شامل 30 نفر از مادران دارای فرزند سرطانی بود که به روش نمونهگیری در دسترس از بین مراکز درمانی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی و رضایت زناشویی استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مؤثر بوده است (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر آموزش درمانی متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی خانوادههای دارای فرزند سرطانی از این روش درمانی میتوان در جهت بهبود کیفیت زندگی و انسجام بیشتر ساختار خانواده در بعد روحی، روانی و اجتماعی بهرهمند شد.
رابطه بین سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از اهداف اصلی تحقیقات درباره روابط بین زوج ها پیش بینی رضایت زناشویی با مشخص کردن عواملی است که بر کیفیت تعامل بین زوج ها تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی در زوج ها انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی استفاده شده است. به این منظور از بین زوج های شهرستان ماسال، 75 زوج (150n=) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید، بخشش انرایت و مقیاس رضایت زناشویی اینریچ بود که روایی و اعتبار هر سه مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و با بهره گیری از نرم افزار 16 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و رضایت زناشویی رابطه منفی، بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی رابطه مثبت و همچنین بین بخشش و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (01/0P≤). علاوه بر این پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی و بخشش به میزان 28 درصد، واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. تحلیل رگرسیون چند گانه همچنین نشان داد که تنها بعد رفتاری بخشش 10 درصد واریانس رضایت زناشویی را در زوج ها تبیین می کند و این مقدار تبیین واریانس، معنادار است (01/0P≤). نتیجه ُ گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که بین سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. هر یک از زوج ُ ها تصویر دلبستگی را که در دوران نوزادی شکل داده اند، در مقابل همدیگر بکار می بندند. همچنین با توجه به نقش بخشش در کاستن از احساسات منفی و افزایش احساسات مثبت، می ُ توان دریافت که بخشش با کیفیت بالای رضایت زناشویی همراه است. در پژوهش ُ های آینده لازم است روشن شود که آیا مداخلاتی در سبک های دلبستگی، تغییری در میزان بخشش افراد و رضایت زناشویی شان ایجاد می ُ کند.
بررسی اثربخشی برنامه ""ارتقاء کیفیت زندگی زوجین""بررضایتمندی زناشویی و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرانجام نابسامان ازدواج های ناموفق و عوارض گسترده آن منجر به تدوین مهارت های جدیدی در تعاملات انسانی و زناشویی شد. و شیوه های گوناگون زوج درمانی و برنامه های غنی سازی ازدواج رونق گرفت. در انجام این پژوهش از شیوه آموزشی گاتمن که تحقیقات طولی مفصلی بر روی عوامل موثر بر دوام و تقویت روابط زناشویی انجام داد، استفاده شده است. بدین منظور 16زوج به روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفته و مورد آزمون این فرضیه قرار گرفتند که آیا برنامه آموزشی ارتقاء کیفیت زندگی زوجین به شیوه گاتمن باعث افزایش رضایتمندی زناشویی و سلامت روان می شود یا خیر؟ تمامی شرکت کنندگان به سه آزمون انریچ، داس و سلامت روان عمومی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. بررسی نتایج با استفاده از آزمون T و تحلیل کواریانس، حاکی از آن بود که برنامه آموزشی استفاده شده ، باعث افزایش رضایتمندی زناشویی و نیز سلامت روان در گروه آزمایش شده و این تغییرات در طول یک ماه پیگیری حفظ شده است.
همبودی اختلال های روانپزشکی در مراجعه کنندگان یک درمانگاه روانپزشکی
حوزههای تخصصی:
رابطه ی حالت های روان شناختی مثبت با سبک های مقابله ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به نظر می رسد که توجه به توانایی ها، به جای توجه به ناتوانی ها و ضعف های بشری، در برنامه های سلامت، موثرتر و کارآمدتر باشد. حالت های روان شناختی مثبت شامل توکل به خدا، خوش بینی و ... می باشند و پژوهشگران، بارها به رابطه ی بین مثبت دیدن و استفاده از راهبرد موثر در برابر ناتوانی ها و مشکلات روانی اشاره نموده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی حالت های روان شناختی مثبت با سبک های مقابله ای انجام گرفت .
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی-همبستگی در سال 1391، تمام دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه های آزاد و پیام نور در دامنه ی سنی 24-19 سال شهرستان فریمان در استان خراسان رضوی بود. نمونه شامل 230 نفر از دانشجویان (115 پسر و 115 دختر) هستند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه ی راهبردهای مقابله با استرس (لازاروس و فولکمن، 1984) و پرسش نامه ی حالت-های روان شناختی مثبت (رجایی، خوی نژاد و نسایی، 1390) را تکمیل کردند. اطلاعات با آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ی 18 تحلیل گردیدند.
یافته ها: بین حالت های روان شناختی مثبت با راهبرد مقابله ی مسئله مدار، رابطه ی مثبت و معنی دار (01/0>P) هم چنین بین حالت قدردانی با راهبرد مقابله ی هیجان مدار رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>P). بین حالت های خوش بینی و احساس آرامش با مقابله ی هیجان مدار رابطه ی منفی و معنی داری به دست آمد (01/0>P) اما بین سایر حالت های روان شناختی با مقابله ی هیجان مدار، رابطه ای به دست نیامد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که حالت های روان شناختی مثبت شامل هدف مندی، قدردانی، اجتماعی بودن و خوش بینی 27 درصد واریانس سبک مقابله ی مسئله مدار را تبیین می کنند و دو حالت قدردانی و خوش بینی 053/0 درصد واریانس سبک مقابله ی هیجان مدار را پیش بینی می کنند.
نتیجه گیری: در مجموع، حالت های روان شناختی مثبت، رابطه ی نیرومندتری با سبک های مقابله ای مسئله مدار نسبت به سبک های هیجان مدار دارند.