فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اگرچه در بدو امر ناباروری به عنوان یک اختلال فیزیولوژیک طبقه بندی می شود، اما تجربه ناباروری فراتر از یک نارسایی فیزیولوژیک، ابعاد روانی و اجتماعی فوق العاده ای می یابد. پژوهش حاضر به منظور تعیین قدرت پیش بینی بازنمایی شناختی بیماری، شخصیت و عامل ناباروری در بهزیستی روان شناختی زنان نابارور صورت گرفته است.
مواد و روش ها: 60 نفر از زنان نابارور مراجعه کننده به بیمارستان جامع زنان تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه های خودگزارش دهی را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پزشکی، پرسش نامه بازنگری شده ادراک بیماری، پرسش نامه تیپ شخصیتی D، مقیاس شکوفایی و مقیاس تجربه مثبت و منفی بود. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون چندمتغیری گام به گام استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش، متغیرهای دوره زمانی (حاد/مزمن)، نتایج و بازداری اجتماعی از قدرت پیش بینی بیشتری در تبیین واریانس شکوفایی برخوردارند که در مجموع توانستند 47% از واریانس شکوفایی را تبیین کنند. متغیرهای دوره زمانی (حاد/مزمن) و هویت از قدرت پیش بینی بیشتری در تبیین واریانس تجربه مثبت برخوردارند، که در مجموع توانستند 37% از واریانس تجربه مثبت را تبیین کنند و متغیر عاطفه مندی منفی از قدرت پیش بینی بیشتری در تبیین واریانس تجربه منفی برخوردار است، که توانست 14% از واریانس تجربه منفی را تبیین کند.
نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که شکوفایی با دوره زمانی (حاد/مزمن)، نتایج و بازداری اجتماعی رابطه منفی معنادار، تجربه مثبت با دوره زمانی (حاد/مزمن) و هویت رابطه منفی معنادار و تجربه منفی با عاطفه مندی منفی رابطه مثبت معنادار دارد. بنابراین ضروری به نظر می رسد که در مداخلات بالینی درمان ناباروری، برنامه ریزی لازم برای مداخله در سطوح شناختی و نیز هیجانی صورت گیرد.
نقش هیجان های خودآگاه (استعداد شرم و استعداد گناه) و سبک های اسنادی در پیش بینی نشانه های عمومی روانپزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه هیجان های خودآگاه (استعداد شرم و استعداد گناه) و سبک های اسنادی در پیش بینی نشانه های عمومی روانپزشکی بود. این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود که در راستای هدف مذکور تعداد 165 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون عاطفه خودآگاهی (TOSCA)، پرسشنامه سبک های اسنادی (ASQ) و سیاهه مختصر نشانه ها (BSI) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد آزمودنی های مونث بیشتر مستعد احساس شرم و گناه هستند و در موقعیت های شکست بیشتر از سبک های اسنادی کلی و پایدار استفاده می کنند. بین استعداد شرم با سبک های اسنادی افسرده ساز رابطه مثبتی وجود دارد. استعداد احساس گناه تنها با سبک اسناد کلی-جزیی رابطه دارد. سبک اسنادی کلی-جزیی، استعداد شرم و سبک اسنادی درونی-بیرونی به صورت معناداری نشانه های عمومی را پیش بینی می کنند. 20درصد از واریانس نشانه های عمومی روانی به وسیله این متغیرها تبیین شد. مبتنی بر یافته ها می توان بیان داشت که استعداد شرم، سبک های اسنادی کلی و درونی توانایی پیش بینی نشانه های عمومی روانی را دارند.
بررسی نقش تصور از خود در رابطه میان دلبستگی ادراک شده با سلامت روانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصور از خود به عنوان پیامد ناشی از کارکرد پایه ایمنی دلبستگی ادراک شده دوران کودکی، به عنوان میانجی گر بر سلامت روان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود که 432 دانشجو با روش چند مرحله ای از دانشگاه های بیرجند مقیاس های تصور از خود (بک، 1987)، دلبستگی به والد (هازان و شیور، 1986) و سلامت روانی (گلدبرگ، 1972) را تکمیل کردند، برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج مدل برازش یافته نشان داد تصور از خود به طور کامل ارتباط بین دلبستگی ایمنی به پدر و سلامت روان را میانجی گری می کند و تنها ایمنی به مادر به طور مستقیم ارتقاء سلامت روان را موجب می شود. لذا نه تنها نقش دلبستگی ادراک شده به هر یک از والدین در فهم سلامت روان متفاوت است، بلکه تصور پر تلاش و سخت کوش بودن خود که ناشی از اکتشاف شناختی پایه ایمنی دلبستگی به پدر است، به عنوان میانجی گر، نقش مهمی بر سلامت روان ایفا می کند.
اثربخشی هنر درمانی گروهی بیانگر بر افزایش مؤلفه های رفتاری و هیجانی خودپنداره ی کودکان مراکز شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی هنر درمانی بر افزایش مؤلفه های رفتاری و هیجانی خودپنداره ی کودکان مقیم در مراکز شبه خانواده بود. روش: طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل 84 دختر در دو مرکز شبه خانواده در سطح شهر مشهد بود که نمونه این پژوهش 28نفر از کودکان مقیم در این مراکز را شکل دادند و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به شیوه ی تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 10 جلسه ی 90 دقیقه ای مداخله ی هنر درمانی گروهی را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در دو مرحله ی پیش از مداخله و پس از مداخله مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش مقیاس خودپنداره آهلووالیا بود. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش پس از مداخله از لحاظ سازگاری رفتاری، ظاهر جسمانی، اضطراب، شادمانی و رضایتمندی به طور معنادار بر گروه کنترل برتری داشتند؛ اما تفاوت نمره ی محبوبیت بین دو گروه معنادار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، هنردرمانی گروهی در افزایش خودپنداره کودکان مقیم مراکز شبه خانواده مؤثر است.
مقایسه بهداشت روانی مادران دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از انجام این پژوهش بررسی بهداشت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی و ناشنوا می باشد.
روش: در پژوهش حاضر تعداد 50 نفر از مادران (33 نفر ناشنوا و 27 نفر کم توان ذهنی) پرسشنامه ریف را تکمیل نمودند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میان بهداشت روانی مادران دارای فرزند ناشنوا و کم توان ذهنی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین تنها میان تحصیلات مادران و خرده مقیاس خودمختاری رابطه ی معنادار برقرار است و در نهایت میان بهداشت روانی مادران با یک فرزند با نیازهای ویژه و بیش از یک فرزند تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به بهداشت روانی مادران دارای فرزند استثنایی، ارائه خدمات مشاوره ای مناسب در این راستا تاثیرگذار خواهد بود. البته آموزش و پرورش به عنوان نهادی که ارتباط مستقیم باوالدین این دانش آموزان دارد، می تواند در ارائه این خدمات تاثیرگذار باشد.
بررسی میزان سلامت عمومی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان سلامت عمومی و کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اوتیسم براساس یافته های قبلی و اطلاعات موجود می باشد. از این رو تعداد 35 نفر از مادران دارای دانش آموز مبتلا به اختلال اوتیسم درمدارس استثنایی شهریار در سال تحصیلی 92-91 پرسشنامه سلامت عمومی GHQ وکیفیت زندگی را تکمیل نمودند. نتایج با نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مادران در خرده مقیاس افسردگی کمترین میانگین را کسب نموده اند، در عملکرد اجتماعی از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. بر اساس پنج فرضیه پژوهش میان میزان تحصیلات مادران، سن و سلامت عمومی آنان رابطه ی معناداری وجود ندارد و میان نمره کل و خرده مقیاس های کیفیت زندگی و میزان تحصیلات مادران وسن آنان رابطه ی معناداری وجود ندارد و در آخر میان خرده مقیاس های سلامت عمومی و خرده مقیاس های کیفیت زندگی رابطه ی معنادار وجود دارد و در تمامی آن ها این رابطه ها منفی و معکوس گزارش می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر و پژوهش هایی که در گذشته انجام گرفته است سلامت روانی در کیفیت زندگی مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر گذار بوده و در این راستا ارائه خدمات مشاوره ای مناسب حائز اهمیت خواهد بود.
رابطه طلاق عاطفی با تصویر بدنی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه تصویر بدنی و کمال گرایی افراد با میزان طلاق عاطفی آن ها در زندگی مشترک بررسی شد. جامعه آماری کلیه زنان و مردان متأهلی بودند که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره خانه های سلامت در شرق تهران در زمستان 1390 و بهار 1391 مراجعه کردند. روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در دسترس بود. پس از تشریح اهداف پژوهش، تکمیل پرسشنامه ها توسط افراد گروه نمونه شامل 252 نفر ( 146 زن و 106 مرد ) انجام شد . طرح پژوهش از نوع همبستگی بوده و برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون طلاق عاطفی رازقی و همکاران ( 1387 ) ، آزمون تصویر بدنی فیشر ( 1970 ) و پرسشنامه کمال گرایی هیل ( 2004 ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون بررسی شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای طلاق عاطفی و تصویر بدنی در زنان همبستگی معنادار و منفی وجود دارد. هم چنین وجود رابطه معنادار مثبت بین متغیرهای طلاق عاطفی و کمال گرایی منفی از دیگر نتایج این پژوهش بوده است .
بررسی تعیین سهم امیدواری و بهزیستی فردی در رضایت از زندگی سالمندان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تعییین سهم امیدواری و بهزیستی فردی در رضایت از زندگی سالمندان تهران است. روش بررسی: برای نیل به هدف مذ کور، با مراجعه به مکانهای عمومی مانند مراکز خرید، بوستانها و فرهنگسراها یک نمونهمشتمل بر 220 سالمند (122 زن و 98 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. سپس افراد سالمند به وسیله مقیاس های امیدواری، بهزیستی فردی و رضایت از زندگی مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی (روش همبستگی پیرسون ) و آمار استنباطی (روش رگرسیون چندگانه) استفاده شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان دادند که بین امیدواری و بهزیستی فردی در رضایت از زندگی از سالمندان تهران همبستگی مثبتمعنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: امیدواری و بهزیستی فردی با رضایت از زندگی سالمندان رابطه مثبت وجود دارد.
تأثیر معنا درمانی گروهی بر ارتقای سلامت روان پسران سال اول متوسطه مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات و مسائل روانی بر کیفیت زندگی افراد تأثیر دارد ازاین رو شناخت عوامل مؤثر بر آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی معنا درمانی گروهی بر ارتقای سلامت روان دانش آموزان خوابگاهی صورت گرفت. در این پژوهش جامعه ی آماری، دانش آموزان پسر سال اول متوسطه که در مدارس شبانه روزی شهرستان دیواندره در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند، می باشد. تعداد اعضای نمونه 20 نفر بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی و بر اساس نمرات آن ها در پرسش نامه ی سلامت عمومی (GHQ28)، انتخاب شدند، سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. این پرسش نامه دارای روایی و پایایی مناسب است. روش تحقیق به صورت نیمه آزمایشی بود. از آزمون تحلیل چند متغیره برای آزمون تأیید یا رد فرضیه های پژوهش استفاده شد. این پژوهش دارای 5 فرضیه درزمینه ی تأثیر معنادرمانی گروهی در کاهش علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، افسردگی و افزایش عملکرد اجتماعی و سلامت عمومی بود. در فرضیه های کاهش علائم جسمانی و اضطراب و افزایش عملکرد اجتماعی و سلامت عمومی فرض صفر رد شد، اما معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی تأثیر معناداری نداشت. در پایان می توان نتیجه گرفت معنادرمانی گروهی بر ارتقای سلامت روان دانش آموزان خوابگاهی مؤثر است.
شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه های تابع وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (سال 1391)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور برآورد میزان شیوع مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام شد. روش: در این پ ژوهش مقطعی ،7330 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای مادر استان تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال تحصیلی1391-1390، به صورت تصادفی طبقه ای به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه شیوع مصرف مواد (طارمیان، بوالهری و پیروی، 1386) است که تغییراتی متناسب با اهداف پژوهش در آن اعمال شد. یافته ها: بیشترین میزان مصرف مواد در طول عمر متعلق به مصرف قلیان(7/28 درصد) و پس از آن به ترتیب متعلق به مصرف سیگار (4/20) ، مشروبات الکلی(9/11 درصد) و تریاک (1/3 درصد) است. در بین داروهای مجاز بیشترین میزان مصرف به ترتیب شامل مواد حاوی کدیین(8/19 درصد)، دیازپام (6/3 درصد) ، فلوکستین(9/1 درصد) و ترامادول(2/4 درصد) است. در همه انواع مواد میزان مصرف مواد در دانشجویان پسر بیشتر از دختر است. نتیجه گیری: مصرف مواد سبک ( قلیان، سیگار و مشروبال الکلی) در بین دانشجویان کشور بیشتر از مصرف مواد سنگین (حشیش، تریاک، کراک، ِهرویین و ...) است. همانند الگوهای موجود در اجتماع ، مصرف همه انواع مواد در دانشجویان مذکر بیشتر از دانشجویان مونث است. مصرف داروها و موادی نظیر کدیین ، دیازپام، فلوکستین و ترامادول نیز قابل توجه است.
رابطه هم وابستگی با دشواری های تنظیم هیجان در زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین رابطه ی هم وابستگی با دشواری های تنظیم هیجان در زنان شهر اصفهان انجام شد. روش: روش تحقیق به کار گرفته شده، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ی زنان شهر اصفهان و نمونه مورد مطالعه 450 نفر از جامعه مورد نظر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سنجش هم وابستگی و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان بود. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان، تحلیل گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه بین هم وابستگی با دشواری های تنظیم هیجان معنادار است. همچنین بین مؤلفه های دشواری تنظیم هیجان و هم وابستگی ارتباط چندگانه معناداری وجود دارد و مؤلفه های دشواری های تنظیم هیجان از طریق مؤلفه های هم وابستگی قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، می توان بیان کرد که هم وابستگی متغیر مهمی در پیش بینی دشواری های تنظیم هیجان است.
مقایسه ی تاثیر آموزش رفتارهای دلبستگی با تن آرامی بر دلبستگی مادر با جنین و نوزاد در مادران نخست-باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این تحقیق با هدف مقایسه ی تاثیر آموزش رفتارهای دلبستگی و آموزش با تن آرامی بر دلبستگی مادر با جنین و نوزاد در مادران نخست باردار انجام شده است.
روش کار: دراین کارآزمایی بالینی، 126 خانم نخست باردار از جمعیت آماری زنان باردار مراجعه کننده به دو بیمارستان حافظ و شوشتری شیراز در سال 1389 به روش نمونه گیری آسان مبتنی بر هدف انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 42 نفری تحت آموزش تن آرامی، رفتارهای دلبستگی و گروه شاهد تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل فرم اطلاعات فردی و بارداری، پرسش نامه ی دلبستگی مادر با جنین کرانلی و برگه ی مشاهده ی رفتار دلبستگی مادر و نوزاد اوانت بود. برای گروه های آزمون، چهار جلسه ی دو ساعته ی آموزش رفتارهای دلبستگی و یا تن آرامی برگزار شد. گروه شاهد فقط مراقبت های معمول بارداری را دریافت نمودند. نمره ی دلبستگی مادر با جنین، قبل از مداخله و در پایان 1 ماه مداخله و پس از زایمان، در هر سه گروه، سنجیده شد. تحلیل داده ها با آزمون های مجذور خی، تحلیل واریانس، تی مستقل و تی زوجی و با نرم افزار SPSS نسخه ی 17 انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره ی دلبستگی قبل از مداخله در سه گروه، اختلاف معنی داری نداشت (738/0=P) ولی بعد از مداخله، در سه گروه اختلاف معنی داری نشان داد (003/0=P). افزایش نمره ی دلبستگی در دو گروه آزمون بعد از مداخله، معنی دار بوده است (001/0>P)، ولی در گروه شاهد این اختلاف بعد از مداخله معنی دار نبوده است.
نتیجه گیری: آموزش رفتارهای دلبستگی و تن آرامی موجب افزایش دلبستگی مادر به جنین و نوزاد می گردد
مقایسه اثربخشی مداخلات آموزشی – روان شناختی والدین محور، کودک محور و ترکیبی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه-بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان اثربخشی مداخلات آموزشی – روان شناختی والدین محور،کودک محور و ترکیبی بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه- بیش فعالی )ADHD( انجام شده بود.
مواد و روش ها:جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه ی دوم دبستان آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بود. نمونه ی پژوهش شامل 60 نفر دانش آموز پایه دوم دبستان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی بود که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به شیوه ی تصادفی به گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش چهار گروه وجود داشت (هر گروه 15 نفر)، سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل. مداخلات آموزشی – روان شناختی والدین محور، کودک محور و ترکیبی (آموزش والدین و کودکان) به عنوان مداخلات آزمایشی به کار برده شد. مقیاس درجه بندی کانرزو مصاحبه بالینی به عنوان ابزارهای تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها :نتایج تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین گروه های مداخلات آموزشی– روان شناختی والدین محور، کودک محور و ترکیبی و گروه کنترل در کاهش نشانه های اختلال نقص توجه –بیش فعالی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0≥p). نتایج آزمون شفه نیز نشان داد که نشانه های اختلال ADHD در گروه های مداخلات آموزشی– روان شناختی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت
نتیجه گیری : نتایج پژوهش اهمیت انجام مداخلات ترکیبی روان شناختی را در کاهش مشکلات کودکان ADHD برجسته ساخت.
بررسی نقش تعدیل کننده رضایت از زندگی در رابطه بین تاب آوری و سلامت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش نقش تعدیل کننده رضایت از زندگی در رابطة بین تاب آوری و سلامت عمومی در یک نمونة دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هفتاد و پنج نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری (65 دختر و 10 پسر) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا مقیاس خود تاب آوری ((ERS، مقیاس رضایت از زندگی (SWLS) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین تاب آوری و رضایت از زندگی با مشکلات مربوط به سلامت عمومی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل اثرات اصلی و تعدیلی بر حسب معادلات ساختاری نشان داد که رضایت از زندگی می تواند رابطه بین تاب آوری و مشکلات مربوط به سلامت عمومی دانشجویان را تعدیل کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه بین رضایت از زندگی و تاب آوری با سلامت عمومی فقط یک رابطه ساده نیست و تعامل متغیرهای مختلف می تواند به شکل های متفاوت سلامت عمومی را تحت تأثیر قرار دهد.
بررسی نقش صفات شخصیتی (وظیفه شناسی، سازگاری و هیجان خواهی) در رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی نقش پیش بینی کنندگی تاب آوری و حمایت اجتماعی در سلامت روانی والدین کودکان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اثرات مثبت حمایت اجتماعی و تاب آوری بر انطباق مثبت و رشد فرد در شرایط مشکل ، هدف از اجرای این پژوهش بررسی نقش پیش بینی کنندگی تاب آوری و حمایت اجتماعی در سلامت روانی والدین کودکان نابینا و ناشنوا است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین کودکان ناشنوا و نابینا، در شهر شیراز بود. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به این ترتیب که تمامی والدین کودکان ناشنوا و نابینا مشغول به تحصیل در مدارس نابینایان و ناشنوایان که به ترتیب شامل 72 و 59 نفر بودند، مورد آزمون قرار گرفتند. والدین به پرسشنامه های حمایت اجتماعی، تاب آوری و سلامت روانی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی و تاب آوری با سلامت روانی والدین کودکان ناشنوا و نابینا رابطه دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که حمایت اجتماعی و تاب آوری به طور معنی داری قادر است تا سلامت روانی آنان را پیش بینی کند.
وضعیت شادکامی در دانشجویان رشته های مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
شادکامی یکی از مفاهیم مهم در زندگی روزمره افراد است. پژوهش حاضر به منظور تعیین وضعیت شادکامی در دانشجویان رشته های مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقایسه ای به روش نمونه گیری غیراحتمالی آسان به صورت مقطعی در نیمه دوم سال 1390 خورشیدی انجام شد. جامعه پژوهش را 91 نفر از دانشجویان رشته های مدارک پزشکی و فناوری اطلاعات سلامت دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی استاندارد شادکامی آکسفورد بود که روایی و پایایی آن توسط سایر مطالعات تأیید شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
یافته ها: بین شادکامی و عواملی مانند رشته ی تحصیلی، جنس، سن، وضعیت تأهل، دوره و ترم تحصیلی رابطه ی معناداری به لحاظ آماری مشاهده نشد (P> 0.05)، اما به لحاظ توصیفی، دانشجویان پسر شادتر از دخترها، دانشجویان متأهل شادتر از مجردها و دانشجویان جوان تر شادتر از دانشجویان با سن بالاتر بودند. همچنین با افزایش ترم تحصیلی، میزان شادکامی در دانشجویان کاهش پیدا می کرد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد، دانشجویان متأهل شادکامی بیشتری نسبت به دانشجویان مجرد دارند. در تبیین این یافته می توان گفت بین احساس تعلق افراد و شادکامی ارتباط وجود دارد. هم چنین میزان شادکامی در دانشجویان ترم های پایین تر، به دلیل قبولی در دانشگاه و ورودشان به محیط جدید،بیشتر است.
بررسی مقایسه ای بهزیستی روان شناختی و دل زدگی زناشویی و ابعاد آنها در زنان شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به حضور روزافزون زنان در عرصه اجتماع و اهمیت سلامت روانی آن ها و ارتباط آن بازندگی زناشویی، این تحقیق باهدف مقایسه بهزیستی روان شناختی و دل زدگی زناشویی زنان شاغل و غیر شاغل در سال 1393 انجام شده است. به همین منظور تعداد 175 نفر از معلمان ابتدائی شاغل در مدارس شهر کرج و 175 نفر زنان خانه دار شهر کرج به صورت خوشه ای و تصادفی انتخاب شده است. سپس آنان با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و دل زدگی زناشویی پاینز مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تی مستقل برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. تحلیل های آماری گویای آن بود که زنان شاغل بهزیستی روانشناختی بالاتری برخورداربودند (p<0/01)؛ ولی در دلزدگی زناشویی این تفاوت در زنان خانه دار بیش تر بود (p<0/05). هم چنین زنان شاغل در همه مولفه های بهزیستی روانشناختی به غیر از مولفه های رشد شخصی و خود مختاری از زنان خانه دار وضعیت بهتری داشتند. مقایسه ابعاد دلزدگی زناشویی نشان داد زنان شاغل فقط در بعد دلزدگی روانی تفاوت معنی داری با زنان خانه دار داشتند و در ابعاد دیگر تفاوت معنی داری بین این دو گروه وجود نداشت.به نظر می رسد اگر شغل دارای ویژگی منفی مثل ساعات کاری طولانی و استرس و فشارهای زیاد نباشد تأثیرات مثبتی بر بهزیستی روان شناختی زنان دارد. از سوی دیگر اشتغال باعث خستگی و دل زدگی زناشویی بیش تری در زنان شاغل نشده بود، لذا فراهم نمودن زمینه های مشارکت اجتماعی و اشتغال زائی متناسب با شأن زنان در تأمین بهزیستی آنان مؤثر است.