فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
رابطه سبکهای یادگیری وابسته / نابسته به زمینه و پیشرفت ، در یادگیری زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه باورهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و برخی از عوامل جمعیتی با پیشرفت تحصیلی گروهی از دانشجویان علوم انسانی در درس آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"گروه نمونه پژوهش حاضر شامل 140 دانشجو(63 دختر و 77 پسر)بود و از پرسشنامهام. اس.ال.کیو، براساس 5 مؤلفه خود کفایتى، ارزش درونى، اضطراب امتحان، استفاده از راهبردهاى شناختى و خود تنظیمى، به عنوان ابزار سنجش استفاده به عمل آمد و روایى و پایایى پرسشنامه احراز گردید.نتایج حاصل بیانگر آن بود که از میان 7 متغیر مستقل پژوهش، 3 متغیر مربوط به رشته تحصیلى، خود کفایتى و اضطراب امتحان بهطور معنىدار نمره آمار را پیشبینى مىنمود. در حالى که رشته تحصیلى، و خود کفایتى بهطور مثبت نمره آمار را پیشبینى مىکرد؛تاثیر اضطراب امتحان بر نمره این درس منفى بود.بهطور کلى نتایج پژوهش نشان داد که پیشرفت تحصیلى دانشجویان در درس آمار بیش از آنکه به وسیله جنسیت و متغیرهاى شناختى (راهبردهاى شناختى و خود تنظیمى)پیشبینى شود؛به وسیله عوامل انگیزشى؛به ویژه مورد بررسى قرار گرفت و برخى از کاربردهاى آن مورد بحث قرار گرفت.
"
آموزش به شیوه یادگیری سیار و تأثیر آن بر یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، مطالعه ای است که هدف آن بررسی تأثیر آموزش به شیوه یادگیری سیار بر سه مؤلفه یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت و مقایسه آن با روش سنتی است. از نظر روش شناسی، پژوهش حاضر، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان رشته مهندسی آب در درس خاک شناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است که تعداد آنها 74 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 38 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. قبل از اجرا، پیش آزمون یادگیری (محقق ساخته) و انگیزه پیشرفت هرمنس بر روی هر دو گروه در شرایط یکسان به عمل آمد. برای گروه گواه از روش سنتی و برای گروه آزمایش از روش آموزش به شیوه یادگیری سیار، استفاده شد. پس از پایان سه هفته آموزش، پس آزمون یادگیری و انگیزه پیشرفت برای هر دو گروه اجرا شد و پس از گذشت یک ماه، آزمون یادداری از گروه ها به عمل آمد. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون t گروه های مستقل، در نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته ها نشان داد که میزان یادگیری و یادداری در میان افراد آموزش دیده با روش یادگیری سیار، بیشتر از روش سنتی است؛ اما، در روش آموزش به شیوه سنتی، انگیزه پیشرفت بیشتر از یادگیری سیار بود.
رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری 8341 دانشجوی ترم 3 و بالاتر رشته های غیرپزشکی مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 88 ـ1387 دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بود. نمونه آماری 319 نفر (193 دختر و 126 پسر) بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه 24 سؤالی راهبردهای یادگیری خودتنظیم (SRLS) زیمـرمن و پـونز (1986) با پایایی 89/0 و پرسشنامه 44 سؤالی پیشرفت (MSLQ) اکلز (1983) با پایایی 91/0 بوده است. معدل کل دانشجویان در ترم های قبلی نیز به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مدل ورود (اینتر) تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری پیش بین معناداری برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان هستند (01/0P<). راهبردهای انگیزش برای یادگیری در بین دانشجویان از حد متوسط بالا بوده (01/0P<) ولی راهبردهای یادگیری خود تنظیم دانشجویان تفاوت معناداری با حد متوسط نداشت (05/0P>). با توجه به ساختار محیط های آموزشی، شیوه تدوین محتواهای آموزشی و نیز الگوهای تدریس مورد استفاده استادان، بالا نبودن راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانشجویان منطقی به نظر می رسد.
بررسی میزان شیوع مشکلات یادگیری در دانش آموزان پایه های دوم تا پنجم دوره ابتدایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع مشکلات یادگیری در دانش آموزان پایه های دوم تا پنجم دوره ابتدایی استان گیلان انجام شده است. روش نمونه گیری پژوهش، سهمیه ای و مبتنی بر نظر کارشناسان دوره ابتدایی ادارات آموزش و پرورش چهار شهر تالش، رشت، صومعه سرا و لاهیجان بوده است. در ابتدا 921 نفر دختر و پسر پایه های دوم تا پنجم پایه ابتدایی ، با آزمون طرح دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت به منظور غربالگری دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری از دانش آموزان عادی آزمایش شدند. به موازات اجرای آزمون غربالگری، معلمان مربوطه در کلاس های خود با استفاده از کاربرگ ارزیابی مشکلات یادگیری به منظور سنجش غیررسمی به شناسایی دانش آموزان مشکوک به مشکلات یادگیری پرداختند. سپس با انجام مقیاس تجدید نظر شده وکسلر کودکان (WISC-R) در خصوص 103 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه های دوم تا پنجم معرفی شده توسط معلمان ، 73 نفر دارای مشکلات ویژه یادگیری شناخته شدند.
نتایج نشان داد که آزمون طرح دیداری ـ حرکتی بندرگشتالت برای غربالگری مشکلات یادگیری ابزار کاملاً مناسبی نمی باشد؛ زیرا قادر به تفکیک عملکرد دختران عادی و آنانی که دارای مشکلات یادگیری اند از یکدیگر نبوده و در مورد پسران نیز فقط در پایه های دوم و سوم قادر به تفکیک بوده اما در دو پایه چهارم و پنجم عملکرد متفاوت پسران را مشخص نمی کند.
هر چند درصد شیوع مشکلات یادگیری در پسران بیشتر از دختران بوده است، اما این تفاوت از لحاظ آماری در هیچ یک از پایه های تحصیلی معنی دار نبوده است.
بررسی مشکلات حوزه های یاد شده نشان می دهد که درصد وجود مشکلات یادگیری گزارش شده دانش آموزان دختر در برخی از پایه ها به مراتب از مشکلات پسران بیشتر بوده است.
خلاقیت چیست؟ کودک خلاق کیست؟
منبع:
پیوند ۱۳۸۸ شماره ۳۵۶
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های روان شناختی در فرایند حل مسئله علوم اجتماعی در دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه و دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش فرآیند حل مسئله علوم اجتماعی و نقش مولفههای روان شناختی – دانش حیطه خاص و دانش ساختاری، دانش فراشناختی، مهارتهای استدلالی و نگرش دانشآموزان نسبت به حیطه علوم اجتماعی در حل مسئله علوم اجتماعی – در دو حیطه موضوعی تساوی جنسیت و صلح مورد بررسی قرار گرفت.
هجده دانشآموز دختر پایه سوم متوسطه و دوره پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی شهر تهران از طبقات اجتماعی – فرهنگی بالا، متوسط و پایین (بر حسب تحصیلات والدین) انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از مصاحبه جمع آوری گردید، بنابراین روش تحقیق کیفی بوده است.
یافتهها نشان داد دانشآموزان با عملکرد موفق در حل مسئله در مولفهی دانش حیطه خاص و دانش ساختاری، دانش فراشناختی و مهارتهای استدلالی عملکرد بالایی داشتند، در حالیکه دانشآموزان با عملکرد ناموفق در تمامی مولفههای مذکور عملکردی پایین داشتند. در مولفه نگرش بین دانشآموزان با عملکرد بالا، متوسط و پایین تفاوت قابل ملاحظهای مشاهده نگردید. نکته قابل ذکر تفاوت قابل ملاحظه عملکرد دانشآموزان در حل مسئله صلح نسبت به مسئله تساوی جنسیت بوده است. بررسی یافتهها نمایانگر تعامل پیچیدهی عوامل روان شناختی اعم از عوامل شناختی و غیرشناختی در حل مسائل علوم اجتماعی میباشد.
"
مقایسه خود ادراکی دانش آموزان عادی، تیز هوش مدارس تیز هوشان و دانش آموزان تیز هوش مدارس عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از تحقیق حاضر، بررسى تأثیر نوع مدرسه بر خود ادراکى دانشآموزان با سطوح مختلف هوشى است.تحقیقات نشان دادهاند، سطح عملکرد و ساختار مدرسهاى که دانشآموزان در آن مشغول به تحصیلاند؛تأثیر بسزایى بر خود ادراکى آنان دارد.به همین لحاظ، از مسایلى که دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت، در هر جامعه، با آن مواجه هستند، این است که آیا باید دانشآموزان سطوح مختلف را در مدارس جداگانه طبقهبندى کنند؟و در صورتى که چنین جداسازیهایى صورت گیرد.این تفکیک چه تأثیرى بر خود ادارکى دانشآموزان دارد؟
به منظور دستیابى به هدف فوق، 455 نفر از دانشآموزان دختر و پسر مقطع راهنمایى از مدارس عادى و تیز هوشان مدارس تیز هوشان، دستهندى شدند.سپس با استفاده از پرسشنامه خود ادراکى، عامل موفقیت و عدم موفقیتهخیّر، 1369)خود ادراکى سه گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتههاى پژوهش نشان داد که از نظر عوامل کوشش، سطح دشوارى تکلیف و شانس میان سه گروه تفاوت معنىدار وجود دارد.ولى از نظر عامل توانایى، سه گروه ادراک مشابهاى داشتهاند. تفاوتهاى یاد شده، در ابعاد مختلف درونى، بیرونى و پایدار و ناپایدار نیز بررسى شد.
"
گفتگو با ناتومی شیمیزو استاد زبان ژاپنی دانشگاه تهران
حوزههای تخصصی:
تاثیر راهبردهای ذهن انگیزی بر یادگیری کیفیت فراگیر (جامع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد تفکر منطقی و قوه قضاوت صحیح یکی از اهداف مهم و بنیادی آموزش و پرورش می باشد. در برآورد این هدف عالی، شیوه های مختلف آموزشی پیشنهاد گردیده است. حل مساله در قالب راهبردهای ذهن انگیزی توانسته است در برآورد چنین هدفی نقش عمده ای را ایفا کند. زیرا که راهبردهای ذهن انگیزی فرآیند یادگیری را در زمینه های شناختی، احساسی عاطفی، و روانی - حرکتی متبلور نموده بنحوی که یادگیرنده به میزانی از پختگی و مهارت می رسد که قابل انتقال و تعمیم به موقعیت های جدید می باشد. لذا، در این تحقیق تلاش شده تا تاثیر راهبردهای ذهن انگیزی بر یادگیری کیفیت فراگیر روشن شود. برای این منظور چهار گروه از دانش آموزان سال سوم دبیرستان به طور تصادفی انتخاب گردیدند. برای دو گروه از آنها درس روان شناسی به شیوه ذهن انگیزی تدریس گردید و دو گروه دیگر این درس را به شیوه سنتی آموختند. یافته های این تحقیق بر مبنای آزمونهای آماری، نشان داد که شیوه ذهن انگیزی در افزایش دانستیهای ضروری روان شناسی، ایجاد نگرش مثبت، و مهارتهای ضروری دانش آموزان تاثیر معنی داری داشته است. این شیوه برتری چشمگیر و معنی داری نسبت به روش سنتی در تدریس درس روان شناسی دارد.
نقش گیرنده های GABA A نواحی CA 1 هیپوکامپ در اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هیپوکامپ از مراکز اصلی یادگیری وابسته به پاداش است و با در نظر گرفتن توزیع وسیع گیرنده های GABAA در ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی، احتمال می رود این گیرنده ها در یادگیری وابسته به پاداش نقش داشته باشند. در مطالعه حاضر، اثرات تزریق دو طرفه درون هیپوکامپی آگونیست یا آنتاگونیست گیرنده های GABAA بر اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین، در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: در این مطالعه تجربی - مداخله ای، از موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بالغ، نژاد ویستار، با وزن تقریبی 200 تا 240 گرم استفاده شد. کلیه حیوانات با دستگاه استرئوتاکس در نواحی CA1 هیپوکامپ پشتی به صورت دو طرفه کانول گذاری و پس از طی دوره بهبود، وارد آموزش های شرطی سازی و القای «ترجیح مکان شرطی شده» (CPP) شدند. روش مورد استفاده برای CPP شامل یک دوره پنج روزه با سه مرحله مجزای زیر بود: -1 مرحله پیش شرطی سازی؛ -2 مرحله شرطی سازی؛ -3 مرحله آزمون یا بیان پاداش.
یافته ها: تزریق زیر جلدی مقادیر مختلف مرفین در یک روش وابسته به تعداد، ترجیح یک مکان شرطی شده (CCP) را القا نمود. تزریق موسیمول، به عنوان آگونیست گیرنده GABAA داخل CA1، توانست CPP القا شده به وسیله مرفین را به طور معنی دار مهار کند. تزریق دو طرفه مقادیر مختلف بیکوکولین داخل نواحی CA1 هیپوکامپ، همراه با یک مقدار بی اثر مرفین سبب القای معنی دار CPP گردید. موسیمول یا بیکوکولین به تنهایی بر شرطی سازی مکانی اثری نداشتند. همچنین نتایج نشان دادند که واکنش القا شده به وسیله تزریق دو طرفه موسیمول به CA1، با پیش تیمار به وسیله بیکوکولین برگشت پذیر است. از سوی دیگر، تزریق دو طرفه موسیمول یا بیکوکولین داخل CA1، بیان CPP مرفین را به طور معنی دار کاهش داد، در حالی که بر فعالیت حرکتی در مرحله آزمون اثری نداشت.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که گیرنده های GABAA نواحی CA1 هیپوکامپ، در اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مرفین نقش مهمی به عهده دارند.
اثر مهار گیرنده های کولینرژیک ناحیه تگمنتوم شکمی بر حافظه وابسته به حالت مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مطالعه حاضر، اثرات تزریق دوطرفه آنتاگونیست های سیستم کولینرژیک در ناحیه تگمنتوم شکمی به تنهایی و همراه با مورفین بر به خاطرآوری حافظه و یادگیری وابسته به حالت مورفین در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بررسی شد.
روش: در این پژوهش تجربی مورفین و سالین به صورت زیرجلدی، و آنتاگونیست های سیستم کولینرژیک به صورت داخل ناحیه تگمنتوم شکمی تزریق شده و سپس به خاطرآوری وابسته به حالت در یک روش اجتنابی غیرفعال آموخته شده، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تزریق زیرجلدی مورفین (mg/kg 5) پس از آموزش منجر به خرابی حافظه بازخوانی و ایجاد فراموشی شد ولی تزریق همان دوز مورفین در روز آزمون باعث حافظه (یادگیری) وابسته به وضعیت مورفین گردید. تزریق دوزهای مختلف آتروپین، آنتاگونیست موسکارینی استیل کولین به صورت داخل تگمنتوم شکمی نسبت به گروه شاهد تفاوت معناداری را در بازخوانی حافظه نشان نداد در حالی که تزریق دوزهای مختلف مکامیل آمین، آنتاکونیست نیکوتینی استیل کولین این اختلاف را معنادار کرد. در حیواناتی که در روز آموزش مورفین به صورت زیرجلدی و در روز آزمون دوزهای مختلف آتروپین و یا مکامیل آمین را به صورت داخل تگمنتوم شکمی، همراه با مورفین به صورت زیرجلدی دریافت کرده بودند، به خاطرآوری حافظه به طور معناداری کاهش نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد که یادگیری وابسته به حالت مورفین احتمالاً در ارتباط با فعال سازی گیرنده های استیل کولینی ناحیه تگمنتوم شکمی باشد.
نظریه ذهن : تحول و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه ی فرامن و فراشناخت در بین دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرامن و فراشناخت دو متغیر مهم در حوزه ی آسیب شناسی روانی هستند که مورد توجه محققان حوزه ی روان شناسی تحلیلی و روان شناسی شناختی هستند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین فرامن و فراشناخت است که تاکنون به طور همزمان، کمتر مورد توجه محققین بوده اند. روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی است و در بین جامعه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال1395 انجام شد. نمونه این پژوهش 206 نفر از دانشجویان زن و مرد بود که به شیوه ی دردسترس مورد مطاله قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش دو پرسش نامه ی فراشناخت و فرامن است. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و روش های آمار استنباطی شامل همبستگی پیرسون و تی برای دو گروه مستقل استفاده شده است. داده های این پژوهش با استفاده از SPSS نسخه ی 23تحلیل شده است. یافته ها: بین فرامن و فراشناخت دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد رابطه ی منفی معنی داری وجود دارد (001/0≥P، 38/0=r). در عین حال بین وجدان و فراشناخت آنان رابطه مثبت معنی دار قوی وجود دارد (0001/0P≤، 65/0=r). بین وجدان زنان و مردان دانشجو تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0≥P، 05/2=t). یعنی این که زنان گرچه از نظر فرامن فرقی با مردان ندارند اما از مردان باوجدان تر هستند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، فرامن شدید همایند فراشناخت ضعیف و وجدان قوی همایند فراشناخت قوی است. به نظر می رسد فرامن به عنوان مانعی برای فراشناخت است در حالی که وجدان، تسهیل کننده ی فرایندهای فراشناختی ذهن است. اگر چه بین فراشناخت زنان و مردان تفاوتی یافت نشد اما به نظر می رسد زنان به دلیل ویژگی های عاطفی ذاتی زنانه از مردان باوجدان تر هستند.