فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
آسیب شناسی تغییرات فرهنگی
حوزههای تخصصی:
مقایسه علائم اختلالهای روانی والدین کودکآزار و غیر کودکآزار و رابطة کودک آزاری با اختلالهای رفتاری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه علائم اختلالهای روانی در والدین کودکآزار و غیر کودکآزار و رابطة کودکآزاری با اختلالهای رفتاری کودکان در بین خانوادههای استانهای آذربایجان بود. در این راستا از این استانها، 6 شهر و از این شهرها یک نمونة 612 نفری از کودکان مهدکودکها و کودکستانها به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای هر کودک سه پرسشنامة: 1- پـرسشنامـه کودکآزاری، 2- پـرسشـنـامهR SCL-90- (برای والدین کودکان)، و 3- پرسشنامه اختلالهای رفتاری، اجرا شدند. نتایج نشان داد که متوسط نمرههای حاصل از 9 مقیاس SCL-90-R بهطور معناداری بین دو گروه والدین تفاوت داشتند. تنها در مقیاس شکایات جسمانی بین نمرههای پدران کودکآزار هیجانی و غیرکودکآزار، تفاوت معناداری مشاهده نشد. در نهایت دیده شد که بین آزار دیدگی کودکان و اختلالهای رفتاری آنان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد.
اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خوداثرمندی اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش گروهی تفکر انتقادی بر خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بوده که با استفاده از پرسشنامه خود کارآمدی اجتماعی گادیانو و هربرت و تابآوری کانرو و دیویدسون 30 نفر از معتادان گمنام که خودکارآمدی اجتماعی و تابآوری پایینی داشتند، بهطور تصادفی انتخاب و بهطور داوطلبانه در دوگروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروهآزمایشی10 جلسه، هفتهای یک جلسه، مهارت تفکر انتقادی را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از آموزش، مجدداً خودکارآمدی اجتماعی و تاب آوری هر دوگروه، مورد اندازهگیری قرار گرفت. یافته: از تحلیل کوواریانس یک طرفه (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد، F به دست آمده در خود کارآمدی اجتماعی (96/37) و تاب آوری (69/32) درسطح بین گروه آزمایشی و کنترل 0001/0>P معنی دار میباشد. به عبارت دیگر، آموزش گروهی تفکر انتقادی موجب افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام شده است. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش خود کارآمدی اجتماعی و تاب آوری معتادان گمنام نشان می دهد. یافته های این پژوهش با یافته های سایر پژوهش همسوئی دارد. همه این تحقیقات نشان می دهند، با افزایش تفکر انتقادی می توان موجبات خود کارآمدی اجتماعی و تابآوری بالا را فراهم ساخت.
مقایسه دیدگاه گیری عاطفی و میزان همدلی در دانش آموزان زورگو و قربانی زورگویی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط به پیگیری اطلاعات اجتماعی، زبانی و بدنی و در عین حال مدیریت جریان این اطلاعات بین شرکای محاوره ای نیاز دارد. ارتباط موفق، مستلزم آن است که شرکای محاوره ای نسبت به حالت های ذهنی یکدیگر مطلع و آگاه باشند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، مقایسه دیدگاه گیری عاطفی و میزان همدلی در کودکان زورگو و قربانی زورگویی است.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی و جامعه آماری آن شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-1391 بودند. برای نمونه گیری، بصورت تصادفی چندمرحله ای، 192 دانش آموز زورگو و دانش آموز قربانی زورگویی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه محقق ساخته دیدگاه گیری عاطفی (1384) و پرسشنامه همدلی برایانت (1982) بود.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای پژوهش وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که تفاوت گروه ها در متغیر همدلی معنادار نیست (05/0P>)، اما این تفاوت در متغیر دیدگاه گیری معنادار است. بدین معنا که گروه بندی در متغیر دیدگاه گیری 8 درصد واریانس را تبیین می کند (05/0P<).
نتیجه گیری: دیدگاه گیری عاطفی و همدلی به عنوان دو مؤلفه مؤثر در شناخت اجتماعی و موفقیت در روابط با همگنان، باید در قالب مهارت های ابتدایی و اساسی در آموزش رسمی و مهارت های فرزندپروری قرار بگیرد تا از مشکلات بین فردی در نتیجه ضعف در مهارت های همدلی و دیدگاه گیری جلوگیری نمود.
تبیین عوامل روان شناختی و اجتماعی بر نوع دوستی خیرین مدرسه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین رابطه عوامل روان شناختی، اجتماعی با نوع دوستی خیرین مدرسه سازاست. روش پژوهش، همبستگی و پیش بین بر اساس تعداد متغیرها و جدول کرجسی و مورگان (1970) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای حجم نمونه 370 نفر انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها از آزمون های شخصیتی (Neo)، خوش بینی، خودکارآمدی عمومی شوآرتز، انگیزش پیشرفت هرمنس، ارزش های مادی، متافیزیک، خودمختاری اخلاقی و احساسات اخلاقی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری بر اساس مدل همزمان تحلیل شد. یافته های تحقیق روانشناختی نشان داد که ابعاد مختلف شخصیت، ویژگی های خودکارآمدی، خوش بینی و انگیزش پیشرفت با نوع دوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد. یافته عوامل اجتماعی نشان داد که خودمختاری اخلاقی، ارزش های مادی، احساسات اخلاقی و ارزش های متافیزیک با نوع دوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد. بر اساس محاسبه ضریب شیب، برون گرایی، موافقت، جهت گیری زندگی وخودکارآمدی، ارزش های مادی، متافیزیک و احساسات اخلاقی بر نوع دوستی خیرین مؤثر بوده است پس برون گرایی، موافقت، جهت گیری زندگی وخودکارآمدی، ارزش های مادی، متافیزیک و احساسات اخلاقی، نوع دوستی خیرین را پیش بینی کرده است#,
بررسی نگرش سرپرستاران نسبت به مفروضات تئوری X و Y(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده مقدمه: بدون شک در یک بیمارستان، جهت پیشبرد اهداف و انجام کار موثر، وجود انگیزه در پرسنل شاغل امر مهمی است. واحد پرستاری که از واحدهای حساس بیمارستان است نیازمند دقت در انتخاب پرستاران شایسته و انتخاب روشی از جانب سرپرستار جهت حفظ و بقاء پرستاران است. به کارگیری مفروضات تئوریy در محیط کاری توسط سرپرستاران موجب توسعه قلمرو شغلی در پرستاران شده و در افزایش کارایی آنها مؤثر است. به کارگیری مفروضات تئوریx در کاهش انگیزه کاری، غیبت، ترک خدمت، عدم علاقه به کار پرستاران تأثیر دارد. استفاده درست از تئوریهای انگیزش x و y توسط سرپرستار سبب میشود که کوششها یا انگیزههای سرپرستار مبدل به انجام وظایف مؤثر شود. با توجه به این مهم بر آن شدیم تا در قالب یک هدف کلی به بررسی نگرش سرپرستاران بیمارستان بقیهاله (عج) نسبت به تئوری x و y بپردازیم. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی است که با روش نمونه گیری سرشماری و مبتنی بر هدف انجام شده است. تعداد نمونه 27 نفر از سرپرستاران بخشهای بستری بودهاند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه میباشد که حاوی سوالاتی منطبق بر اهداف تحقیق است و بر اساس مقیاس کیلرت امتیاز بندی شده است در این مطالعه مشخصات دادهها بر حسب نوع اطلاعات به صورت پیوسته بر حسب مقیاس اسمی، رتبهای و نسبی تقسیمبندی شده است. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استفاده از آمار استنباطی x2 (مجذور کای دو) تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج: نتایج نشان داد که 52 درصد از جامعه مورد مطالعه را زنان و 48 درصد را مردان تشکیل میدهد. نتایج بیانگر آن است که بین زنان و مردان نسبت به مفروضات تئوری x ارتباط معناداری وجود دارد. سطح نگرش مردان نسبت به مفروضات تئوری x مثبتتر است. نتایج نشان داد بین گروه سنی و نگرش پاسخگویان نسبت به تئوری x و y ارتباط معناداری وجود دارد و گروه سنی زیر 35 سال و بالای 40 سال نسبت به گروه سنی 39-35 سال نگرش مثبتتری نسبت به مفروضات تئوری x دارند. یافتههای پژوهش نشانگر آن است بین سوابق خدمتی و نگرش مسئولین بخشها نسبت به تئوری x و y ارتباط معناداری وجود دارد و سرپرستارانی که بیش از 16 سال سابقه خدمت دارند نگرش مثبتتری نسبت به تئوری x دارند. همچنین ارتباط معنیداری بین سوابق سرپرستاران و نگرش نسبت به تئوری x و y وجود دارد و پاسخگویان با سابقه سرپرستاری 3- 0 سال نسبت به تئوری x نگرش مثبتتری دارند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت سرپرستاران نسبت به مفروضات هر دو تئوری x و y نگرش مثبت دارند البته عوامل مهمی از قبیل سن، جنس، سابقه خدمت، سابقه سرپرستاری و سایر عوامل میتواند بر روی این نگرش مؤثر باشد.
"
تأثیر آموزش خودتنظیمی بر حل مسأله اجتماعی کودکان پیش دبستانی دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که خود تنظیمی از اهمیت بالایی در رشد مهارت های شناختی و اجتماعی کودکان برخوردار بوده و نقش تفاوت های جنسیتی نیز در این رابطه قابل توجه است، لذا پژوهش حاضر با این هدف انجام شد. در ابتدا 40 کودک (20 دختر و 20 پسر) از دو پیش دبستانی شهرستان میبد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. بعد از اجرای آزمون حل مسأله اجتماعی از تمامی کودکان، یک برنامه آموزش خود تنظیمی به مدت 20 ساعت در طول یک ماه به کودکان گروه آزمایش با روش های بازی و قصه درمانی آموزش داده شد و در نهایت، اجرای آزمون اولیه تکرار گردید. ابزار مورد استفاده، آزمون بازی اکتشافی حل مسأله اجتماعی کودکان والی بود که پایایی و روایی اولیه آن نیز در داخل کشور احراز شد. مقایسه میانگین نمره های حل مسأله اجتماعی در گروه آزمایش و گواه با روش تحلیل کوواریانس، تفاوت معناداری را نشان داد (0001/0 p <)، اما تفاوتی میان پسرها و دخترها در نمره های حل مسأله اجتماعی مشاهده نشد. همچنین، تأثیر آموزش بر افزایش مهارت حل مسأله اجتماعی بر حسب جنسیت معنادار نبود. از این رو، پیشنهاد می شود آموزش خود تنظیمی در طول دوره کودکی برای ارتقای مهارت های حل مسأله اجتماعی برای هم پسران و هم دختران ارائه گردد.
عوامل خطر ساز درکودک آزاری: نقش عوامل روانی، اجتماعی و جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:کودک آزاری و غفلت ازکودکان از جمله شایع ترین و پیچیده ترین مسایل روانی- اجتماعی جامعه است و پیامدهای جدی عاطفی و رفتاری در کودکی و بزرگسالی دارد. از آنجا که کودک آزاری با دورنمایی از عوامل مثل عوامل فردی در والدین، خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی و عوامل اجتماعی فرهنگی که واحد خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، مد نظر قرار می گیرد، هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل روانی، اجتماعی و جمعیت شناختی در کودک آزاری بود.
روش ها: 260 دانش آموز مقیاس خودگزارشی کودک آزاری را تکمیل کردند و با توجه به نمرات آن، دانش آموزان به دو گروه آزار دیده و ندیده تقسیم شدند. از والدین آنها نیز خواسته شد که پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه SCL90 را تکمیل کنند.
نتایج: نتایج نشان داد که جنسیت کودک، طلاق و نامادری و از میان ویژگی های روانی مادران، پرخاشگری و افکار پارانوییدی با کودک آزاری رابطه معنادار دارد(p<0.001). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه پرخاشگری، طلاق، شغل مادر و جنسیت کودک، می توانند کودک آزاری را به طور معناداری پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: داشتن عوامل چندگانه خطر ساز ممکن است خطر آزار را ترکیب کند، فهم کامل عواملی که کودکان را در معرض خطر روبرو شدن با بدرفتاری یا آزار قرار می دهد، به گسترش راهبردهای مداخله ای مهم و اساسی کمک می کند.
رابطه ی اهداف زندگی و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی ذهنی بزرگسالان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی ذهنی جزء روان شناختی کیفیت زندگی می باشد و بنا بر نتایج پژوهش ها، نوع اهداف زندگی و ویژگی های شخصیتی اهمیت زیادی در پیش بینی بهزیستی ذهنی دارند لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش اهداف زندگی و ویژگی های شخصیتی در بهزیستی ذهنی بزرگسالان صورت گرفت.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی 200 بزرگسال (25 تا 60 سال) ساکن در منطقه ی 6 شهر تهران با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و با پرسش نامه های پنج عامل بزرگ شخصیت، رضایت از زندگی، عاطفه ی مثبت و منفی و اهداف زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 17 و ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد اهداف درونی، اهداف بیرونی و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی ذهنی رابطه ی مثبت و روان رنجورخویی با بهزیستی ذهنی رابطه ی منفی دارند (05/0>P). نتایج رگرسیون همزمان نشان داد رابطه ی بهزیستی ذهنی با اهمیت بیرونی، منفی (01/0>P) و با دست یابی بیرونی، مثبت (05/0>P) است. هم چنین نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد اهداف زندگی قادر به پیش بینی بهزیستی ذهنی هستند (0001/0>P، 09/0 =2R) اگر چه نسبت به پیش بینی کننده های قوی ویژگی های شخصیتی سهم نسبتا کمی دارند (0001/0 >P، 49/0=2R).
نتیجه گیری: با توجه به این که بنا بر نتایج، اهداف زندگی قادر به پیش بینی سهمی از بهزیستی ذهنی است که توسط ویژگی های شخصیتی پیش بینی نمی شود لذا پیشنهاد می شود روان شناسان به منظور درک بهتری از نقش اهداف زندگی به بررسی آن در شرایط متفاوت فرهنگی-اقتصادی بپردازند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سطح پایین تنظیم هیجانی که ناشی از ناتوانی در مقابله مؤثر با هیجان ها و مدیریت آن هاست، در شروع مصرف مواد نقش دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش خشم در افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه معتادانی که در سال 92-1391 به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان مراجعه کرده اند تشکیل می دهند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:به طور کلی، نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس می تواند علائم خشم را در افراد وابسته به مواد کاهش دهد (001/0>P).
نتیجه گیری:دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد سوء مصرف کننده مواد است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش مشکلات آنها مؤثر واقع گردد.
سالمند آزاری در شهر اهواز و ارتباط آن با برخی مشخصه های فردی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
تأثیر تجربه کار با رایانه و تناسب تکلیف- فناوری بر پذیرش فناوری رایانه: چشم اندازهای جدید روان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پذیرش و کاربرد فناوری های مختلف در محیط های آموزشی، دامنه وسیعی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است. سؤال های مهمی که در این زمینه مطرح می شود این است که کاربران، فناوری را چگونه تصور می کنند؟ و عواملی که منجر به عدم استفاده از فناوری می شود، کدامند؟
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تجربه کار با رایانه و تناسب تکلیف- فناوری بر پذیرش فناوری رایانه، به خصوص سهولت ادراک شده و سودمندی ادراک شده رایانه، انجام گرفت.
روش پژوهش: این مطالعه به روش آزمایشی با استفاده از طرح تک گروهی با پس آزمون انجام گرفت. به این منظور یک نمونه 127 نفری از دانشجویان ترم اول رشته کامپیوتر در مقطع کاردانی به طور خوشه ای انتخاب و بعد از شش هفته آموزش به پرسشنامه TAM که از پژوهش های گاردنر و آموروسو و کلوپینگ و مک کنی اقتباس شده بود، پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که اثر مستقیم تجربه کار با رایانه و تناسب تکلیف- فناوری بر سهولت ادراک شده کاربرد رایانه معنادار و بر سودمندی ادراک شده رایانه معنادار نمی باشد. همچنین اثر مستقیم سهولت ادراک شده کاربرد رایانه بر سودمندی ادراک شده رایانه با اضافه شدن تجربه کار با رایانه و تناسب تکلیف- فناوری به مدل دیگر معنادار نبود، اما اثر مستقیم سهولت ادراک شده کاربرد رایانه بر نگرش نسبت به کاربرد رایانه با حضور تجربه کار با رایانه و تناسب تکلیف- فناوری تعدیل نشد.
نتیجه گیری: دارا بودن تجربه و تناسب تکلیف- فناوری، اثر سهولت ادراک شده کاربرد رایانه بر سودمندی ادراک شده رایانه را تعدیل می کند و هر چه تجربه فرد و تناسب تکلیف-فناوری بیشتر باشد، فرد فناوری را ساده تر ادراک می کند، اما ممکن است آن را سودمند ادراک نکند.