فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل و مقایسه آن با درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل (12 نفر) و درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی (15 نفر) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را به صورت گروهی، یک بار در هفته دریافت کردند. 13 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون،پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه افسردگی بک برای سنجش شدت وسواس، باورهای وسواسی و افسردگی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که طبق نمره مقیاس وسواس فکری- عملی ییل براون، پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه افسردگی بک، همدرمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل و همدرمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی نسبت به حالت لیست انتظار به طور معناداری مؤثرتر بودند و درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل به طور معنادار مؤثرتر از درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی بود. این برتری در پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشت. نتیجه گیری: برحسب یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل، نسبت به درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی، در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مؤثرتر می باشد.
مقایسه سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و مقایسه آن با افراد سالم بود. بدین منظور 144 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و پس از اعمال ملاک های ورود در این پژوهش شرکت کردند. نیمی از شرکت کنندگان را نمونه بالینی (افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری) به همراه مادرانشان و نیم دیگر را افراد سالم به همراه مادرانشان تشکیل دادند. این پژوهش توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای بود. از مقیاس غربالگری وسواس مادزلی، پرسشنامه سلامت عمومی، مقیاس کمال گرایی هیل و مقیاس پیوند والدینی به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت مادران افراد سالم بیش تر از مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است و کمال گرایی منفی مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بیش تر از مادران افراد سالم است. هم چنین در زیرمقیاس حمایت افراطی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری و افراد سالم تفاوت معناداری دیده شد؛ بدین معنی که ادراک حمایت افراطی مادر در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بیش تر از افراد سالم است، ولیکن در زیرمقیاس های حمایت متعارف، مراقبت بی تفاوت و مراقبت متعارف از پرسشنامه پیوند والدینی در دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. بر طبق نتایج توجه به ویژگی های مادران مانند سطوح کمال گرایی و تأثیر آن بر آینده روانی فرزندان با اهمیت به نظر می رسد. بنابراین، توصیه می شود به منظور ارتقاء سلامت روان افراد جامعه، والدین و کارشناسان حوزه سلامت روان توجه لازم را به سطوح کمال گرایی مادران و تأثیر آن بر فرزندانشان مبذول دارند.
نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین کمال گرایی شناختی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روان پزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین کمال گرایی شناختی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش اکتشافی همبستگی، بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز روان پزشکی شهر تهران و یزد در سال 1391 و 1392 بودند. 100 بیمار مبتلا (74 زن، 26 مرد) به روش مراجعات متوالی و به صورت هدف مند انتخاب شدند. شرکت کنندگان، مقیاس شناخت های کمال گرایانه، پرسش نامه ها ی نگرانی ایالت پنسیلوانیا، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. برای تحلیل آماری داده ها از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیونی دوگامی در نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: کمال گرایی شناختی، باورهای فراشناختی، به ویژه باورهای فراشناختی منفی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان با نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در سطح 001/0P< رابطه ی مثبت معنی دار دارند. به علاوه، باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین کمال گرایی شناختی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نقش واسطه ای داشتند (001/0P<).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، رابطه ی بین کمال گرایی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، یک رابطه ی خطی ساده نیست و باورهای فراشناختی و نارسایی تنظیم شناختی هیجان می توانند این رابطه را تحت تاثیر قرار دهند.
مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسة متغیر های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل، بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی بود. مواد و روشها: از سه گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم، هر یک به تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز، در سه گروه، پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل، به کار گرفته شد. داده ها به روش واریانس چند متغیره و واریانس تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت بین افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال اضطراب فراگیرو افراد عادی در چهار متغیر به سطح معناداری رسیده است(P<0/05). تحلیل واریانس نیز نشان داد، بین متغیرهای شناختی فوق در سه گروه، تفاوت به سطح معناداری رسیده است (P<0/05). بعلاوه، آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق در دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی نشان داد که در متغیر های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و جهت گیری منفی به مشکل، تفاوت به سطح معناداری رسیده است (P<0/05). آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق، در دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال افسردگی اساسی نشان دادکه هیچ یک از متغیر های شناختی فوق به سطح معناداری نرسیده است (P>0/05). همچنین آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق در دو گروه افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی نشان داد که همه متغیر ها به سطح معناداری رسیده است( P<0/05). نتیجه گیری: بر اساس موارد فوق می توان نتیجه گرفت که این ویژگی های شناختی در اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی موثر است.
پیش بینی بهزیستی در مبتلایان به هراس اجتماعی بر اساس انواع «خود ناهمخوانی »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، به بررسی رابطه «خود ناهمخوانی» و «بهزیستی» در بین مبتلایان به هراس اجتماعی پرداخته شد. پژوهش ها نشان داد که مبتلایان به هراس اجتماعی از بهزیستی پایین تری برخوردارند. همین طور، «خود ناهمخوانی» با هراس اجتماعی رابطه مستقیم و با بهزیستی رابطه منفی دارد. لذا این سوال مطرح است که کدام یک از انواع «خودناهمخوانی» تاثیر بیشتری بر بهزیستی مبتلایان داشته و آیا «خود ناهمخوانی» مستقیما باعش کاهش بهزیستی مبتلایان به هراس اجتماعی می شود یا از طریق افزایش هراس اجتماعی کاهش بیشتر بهزیستی را به دنبال دارد. برای اجرای این طرح، تعداد 250 نفر از دانشجویان مبتلا به هراس اجتماعی به تصادف انتخاب شدند که همزمان به پرسشنامه های بهزیستی و «خود ناهمخوانی» پاسخ دادند. نتایج نشان داد که خود ناهمخوانی «واقعی ناخواسته» و «واقعی/بایدی» به ترتیب تاثیر بیشتری بر بهزیستی دارند. همچنین اثر مستقیم «خود ناهمخوانی» بر بهزیستی بیش از اثر غیر مستقیم آن است. این یافته می تواند برای درمان هراس اجتماعی و ارتقا سطح بهزیستی مبتلایان دستاورد مهمی به شمار آید.
ارتباط نشانگان وسواس، بی اختیاری با مولفه های اضطراب، افسردگی و گسیخته ریختی در بیماران روانی سرپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک نمونه 47 نفری از بیماران سرپایی مبتلا به وسواس بی اختیاری، ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری با مولفه های اضطراب، افسردگی و گسیخته ریختی مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری و گسیخته ریختی معنی دارتر از ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری با اضطراب و افسردگی بود و در پیش بینی نشانه های این اختلال گسیخته ریختی (مولفه شناختی) سهم تعیین کننده تری نسبت به دو مولفه دیگر داشت.
ترس و راههای مقابله با آن
منبع:
تربیت ۱۳۷۵ شماره ۱۰۸
حوزههای تخصصی:
رابطه ی بین منبع کنترل و خودپنداره با تنش ادراک شده بر مادران کودکان درخودمانده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطهی منبع کنترل و خودپنداره با تنش ادراک شده بر مادران کودکان درخودمانده، انجام گرفت.
روشکار: این پژوهش توصیفی همبستگی در سال 1390، بر روی 42 نفر از مادران کودکان درخودمانده که به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت داشتند و در مراکز اختلال درخودماندگی نور هدایت، آوا و تبسم شهرستان مشهد انجام شد. به منظور اندازهگیری منبع کنترل از مقیاس کنترل درونی-بیرونی راتر و برای اندازهگیری خودپنداره از مقیاس خودپندارهی بک و برای اندازهگیری تنش ادراک شده از مقیاس تنش ادراک شده استفاده شد.تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها:بین منبع کنترل درونی با تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنی دار وجود دارد (05/0P<) و بین منبع کنترل بیرونی و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنی دار وجود ندارد (05/0P>)، همچنین میان خودپنداره و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده نیز رابطهی مستقیم و معنی دار وجود دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: منبع کنترل با خودپنداره و تنش ادراک شدهی مادران کودکان درخودمانده، رابطهی مستقیم و معنیداری دارد.
تأثیرآموزش راهبردهای مقابله با باورهای غیر منطقی با رویکرد شناختی بر اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مقابله با باورهای غیر منطقی (با رویکرد شناختی) بر اضطراب امتحان دانش آموزان بود. روش: جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان شهریار بود. 60 نفر از دانش آموزانی که در اضطراب امتحان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین جامعه بودند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (30 نفر گروه آزمایش، و 30 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. هشت جلسه برنامه آموزش گروهی راهبردهای مقابله با باورهای غیر منطقی جهت کاهش اضطراب برای گروه آزمایش انجام شد. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و در مرحله پیگیری یک ماهه پرسشنامه راهبردهای مقابله با باورهای غیر منطقی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره ی اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش راهبردهای مقابله با باورهای غیر منطقی باعث کاهش اضطراب امتحان در این دانش آموزان می شود. این نتایج در مرحله پیگیری حفظ شد. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای مقابله ای می تواند اضطراب امتحان دانش آموزان را کاهش دهد و به سلامت روانی آنها منجر شود.
ترس کودکان واقعیتی انکار ناپذیر
منبع:
گزارش آذر ۱۳۸۷ شماره ۲۰۳
حوزههای تخصصی:
مقایسه کارایی روشهای شناخت- رفتار درمانگری وشناخت-رفتار درمانگری توأم با دارو درمانی‘مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری-عملی‘اختلالی مزمن‘نوروتیک و ناتوان کننده است که از دیرباز مورد توجه روانپزشکان وروانشناسان بوده است .این اختلال در صورت عدم درمان به موقع اغلب به صورت مزمن درآمده وسالیان دراز همراه فرد خواهد بود ودر موارد جدی‘روابط خانوادگی واجتماعی فرد را مختل میکند.مبتلایان به این اختلال علایم اضطراب ویا افسردگی را نیز از خود نشان میدهند.بنابراین‘جداسازی وسواس فکری-عملی از افسردگی اساسی واضطراب فراگیر بسیار مهم تلقی میشود ویافتن راه حلهای درمانی مناسب با آن از اهمیتی ویژه برخورداراست.مهمترین علایم تشخیص این بیماری عبارتنداز:افکار‘تکانه ها یا تصاویر ذهنی بیهوده و مزاحم‘رفتارها ویا اعمال ذهنی تکراری که با هدف جلوگیری و یاکاهش ناراحتی طرح ریزی میشوند.در این پژوهش آزمودنی های مبتلا به وسواس فکری- عملی به شیوه های شناختی- رفتاری وشناختی-رفتاری توأم با درمان دارویی مورد مطالعه ودرمان قرارگرفتند.نتایج نشان میدهند که روش پیشین بسیار مؤثرتر از روش اخیر است.
نقش سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی در تمیز دانشجویان دارای اضطراب امتحان بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی در تمیز دانشجویان دارای اضطراب امتحان بالا و پایین بود. 387 نفر از دانشجویان دانشگاه به روش خوشه ای انتخاب و مقیاس های سبک مقابله ای دانشجویی، ادراک حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان را تکمیل نمودند. برای بررسی داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مقابله هیجان مدار (514/0=r) و مسأله مدار (418/0-=r) و ادراک حمایت اجتماعی (334/0-=r) با اضطراب امتحان رابطه معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل ممیز نشان داد که سبک مقابله هیجان مدار، مسأله مدار و حمایت اجتماعی خانواده به طور معنی داری دانشجویان دارای اضطراب امتحان بالا و پایین را متمایز نموده است (05/0>p). اما حمایت دوستان و دیگر افراد مهم، دانشجویان دارای اضطراب امتحان بالا و پایین را متمایز نکرده است.
تأثیر آموزش مهار توجه بر سو گیری توجه و حساسیت اضطرابی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از مهم ترین علل سازش نایافتگی های دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهار توجه بر سو گیری توجه و حساسیت اضطرابی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود.