در یک نمونه 47 نفری از بیماران سرپایی مبتلا به وسواس بی اختیاری، ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری با مولفه های اضطراب، افسردگی و گسیخته ریختی مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری و گسیخته ریختی معنی دارتر از ارتباط نشانگان وسواس - بی اختیاری با اضطراب و افسردگی بود و در پیش بینی نشانه های این اختلال گسیخته ریختی (مولفه شناختی) سهم تعیین کننده تری نسبت به دو مولفه دیگر داشت.
برای بررسی رابطه جدایی های موقت روزانه مادر - کودک با تحول دلبستگی و وضعیت رفتاری/ اجتماعی کودکان طیف سنی 4.11-4.0 ساله، 208 زوج مادر - کودک از مناطق متوسط اقتصادی - اجتماعی شهر تهران انتخاب شدند. کودکان بر اساس تاریخچه جدایی کودک از مادر، سطح اقتصادی - اجتماعی، میزان تحصیلات و شغل مادران برگزیده شدند. به منظور به دست آوردن اطلاعات، پژوهش در سه محور مادر - کودک - مربی اجرا شد. مادران به فهرست رفتاری کودکان مک گوار و ریچمن (1986) (فرم والدین)، کودکان به آزمون اضطراب جدایی اسلو و همکاران (1988) و مربیان کودک به فهرست رفتاری کودکان مک گوار و ریچمن (فرم مربی) و مقیاس توانایی سازش اجتماعی کودکان پیش دبستانی لوین و همکاران (1969) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که کودکان کمتر از 3 سال که بیشتر از 35 ساعت در هفته تحت مراقبت غیر مادرانه قرار می گیرند در معرض خطر ناایمنی دلبستگی و مشکلات رفتاری/ اجتماعی (از دید مربی و نه مادر) قرار دارند. یافته دیگر پژوهش آشکار ساخت که نوع مراقبت (خویشاوندی - مهد کودکی) با شکل گیری دلبستگی/ رفتاری کودک رابطه ندارد.
مقاله حاضر پژوهشی است که به بررسی و مقایسه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی مراکز تربیت معلم پرداخته است. برای انجام این تحقیق با توجه به فرضیه ها و سوالات مطرح شده، از روش پیمایشی و همبستگی استفاده شده است. از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده و محاسبات آماری با نرم افزار SPSS انجام شده است. افراد مورد مطالعه 329 دختر و 168 پسر از رشته های علوم پایه و علوم انسانی مراکز تربیت معلم اند که با روشهای نمونه گیری تصادفی طبقه ای و تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. جمع آوری اطلاعات از طریق دو پرسشنامه اطلاعات فردی و تحصیلی و فرم کوتاه عزت نفس کوپراسمیت که شامل 35 سوال است صورت گرفت. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنا که حداقل با 99 درصد اطمینان می توان قضاوت کرد که بین نمره عزت نفس و نمره پیشرفت تحصیلی دانشجویان مراکز تربیت معلم یک رابطه واقعی و معتبر وجود دارد. هر چه نمره عزت نفس دانشجویان بالاتر است انتظار می رود که پیشرفت تحصیلی آنان نیز بیشتر باشد.میان عزت نفس دانشجویان دختر و پسر مراکز تربیت معلم تفاوت معناداری مشاهده نشد؛ در حالی که بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر و پسر مراکز تربیت معلم تفاوت، معنی دار است، بدین معنی که پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر از دانشجویان پسر بیشتر است. همچنین بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
قوم نگاری یکی از روشهای علمی تحقیق در علوم انسانی با درگیری فعال محقق در میدان تحقیق دنبال مشارکت در توسعه معرفت علمی از گروهها یا فرهنگها است. مشاهده مورد مطالعه در شرایط طبیعی و نهایتا تحلیل و ارزیابی یافته ها در زمینه و بستر مورد مطالعه باعث دیدی جامع نگر در تحقیق قوم نگاری با اعتبار نسبتا بالایی گردیده است.قوم نگاری بر اساس بنیان نظری بر فرهنگ و با دیدی کل گرایانه به مطالعات عمیق برای توصیفی دقیق و فشرده از مورد مطالعه می پردازد. این مقاله ضمن توضیح بنیان نظری قوم نگاری در باره بستر روش شناختی آن بحث می کند. بر اساس پیش فرض های روش شناختی، این تحقیق در یک فرآیند مشخص با طرح مساله شروع و نهایتا به نتیجه گیری ختم می شود که چگونگی حرکت در این فرایند نیز از اهداف این مقاله است در نهایت سعی خواهد شد نقاط قوت و ضعف قوم نگاری برای استفاده در تحقیقات علوم انسانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
عقاید مذهبی نوجوانان معمولا در سنین 12 تا 18 سالگی شکل مجرد و مجازی به خود می گیرد. نظرات مذهبی نیز سهل گیرانه تر می شوند. ظاهرا در تغییر ارزشهای مذهبی هم عوامل فرهنگی و هم عوامل سنی تاثیر دارند.تحقیقات گالوپ نشان می دهد که افزایش تفکر صوری و انتزاعی در نوجوانان موجب گسترش درک و فهم آنان از طبیعت مذهب می شود همچنین نوجوانان نسبت به موضوعات معنوی علاقه نشان می دهند ... همین بررسی ها نیز نشان دهنده علاقه شدید نوجوانان به موضوعات معنوی است ... در هیچ دوره ای به اندازه دوره نوجوانی ارزشها و استانداردهای اخلاقی برای انسان مطرح نمی شود. توانایی های شناختی فزاینده نوجوانان بیشتر آنان را متوجه مسایل و ارزشهای اخلاقی می کند و آنان راه های پیچیده تری برای کنار آمدن با این مسایل می یابند.در این مقاله، نخست با ذکر اهمیت و جایگاه دوره نوجوانی از دیدگاههای متفاوت، بحران ارزشهای و روند تحول و دگرگونی در ارزشهای نوجوانان، با استناد به نتایج و تحقیقات انجام گرفته در این زمینه، مورد بررسی قرار گرفته و سپس گرایشهای مذهبی و دینی نوجوانان و چگونگی رشد مفاهیم مذهبی در آنان و فرایند تحول و دگرگونی در اعتقادات مذهبی نوجوانان با توجه به تحقیقات انجام یافته مربوطه مطرح و در پایان پیشنهادهای لازم ارایه شده است.
دانشمندان در بررسی تمدن و عوامل آن، دین را از عوامل و عناصر تمدن به شمار آورده اند و این بدان جهت بوده است که تاثیر دین در جامعه های بشری یک واقعیت غیر قابل انکار است؛ یعنی دین گذشته از اینکه خود را آسمانی و منتسب به موجود برتر از طبیعت می داند، در طول قرون و اعصار؛ در گستره عمر آدمی تاثیرات عمیق و شگرفی، بر جوامع بشری و به خصوص پیروان خود داشته است؛ بدین سبب در بررسی مسایل اجتماعی و انسانی، نادیده گرفتن عامل دین، به هر علتی که باشد، بی شک، نوعی تعصب جاهلانه و مخالفت با حقایق تاریخی و عینیت های خارجی تلقی خواهد شد.ما در این نوشتار نقش دین را در ایجاد و تداوم تمدن مورد بحث قرار داده ایم، و آن را از زاویه های مختلف با تکیه بر واقعیتهای مسلم بررسی کرده و برای اولین بار خاستگاه و سرچشمه دین و سنن دینی را از زاویه ای خاص و دیدی متفاوت با دیدگاههای دیگر مورد بررسی قرار داده ایم.