فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۷۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در متون مقدس ادیان ابراهیمی توجه به گذشته و حال و آیندة تاریخ بشر جایگاهی شاخص دارد. کتب موجود در عهد عتیق، با ساختاری نسبتاً تاریخ گونه، سرگذشت انسان را از آغاز آفرینش جهان و انسان شروع می کند و تا رسیدن به پیدایش قوم بنی اسرائیل ادامه می دهد. از این جا به بعد این تاریخ رنگ قومی به خود می گیرد و در نهایت نگاهی به تصورات و مفاهیم آخرالزمانی دارد که گاه قومی اند و گاه فراگیر. عهد جدید را باید در دو بخش جداگانة اناجیل و رساله ها مورد بررسی قرار داد. بخش اناجیل فاقد نگاه تاریخ گونة عهد عتیق است، اما در عین حال، از دیدگاه نگارندگان آن، از تحقق وعده های مسیحایی عهد عتیق خبر می دهد. بخش رساله ها (بطور خاص رساله های پولس) مفاهیمی را از عهد عتیق وام می گیرد و با تفسیری خاص از آن ها، نوعی الهیات مخصوص به خود و نوعی فلسفه تاریخ عرضه می کند. تصلیب حضرت عیسی(ع) و صعود آن حضرت به آسمان «نقطة عطفی» مهم در این فلسفة تاریخ به شمار می رود. چینش مطالب قرآن و نیز محتوای آیات قرآن گرچه حالت گزارش تاریخ گونه ندارد، اما در مفاهیم قرآنی گذشته و حال بطور ضمنی و آیندة انسان به جدّ و با تأکید مورد توجه قرار دارد.
تفاوت ها در باب دوران های تاریخی در سه متن مذکور در دو جا تجلی خاص دارد: بخش الهیات موجود در رساله های پولس، که در آن شاهد فلسفه تاریخ خاصی هستیم و در عهد عتیق، که در آن الهیات صبغة قومی به خود گرفته است.
نزاع علم و دین در قرن نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم و دین که هر دو سابقه ای طولانی در حیات بشر دارند، در تاریخ بلند خود، در کنار یک دیگر بر زندگی او تأثیرگذار بوده اند و تقریباً هیچ ناسازگاری ای بینشان وجود نداشته. پیش رفت وسیع علوم که از قرن هفدهم آغاز شد، به تدریج دانش مندان را به اکتشافاتی رساند که متفاوت و گاه متعارض با آموزه های رسمی دین بود. این امر موجب پیدایش نزاع میان علم و دین شد، تاآن جا که عالمان دین و دانش مندان به تخطئة آرای یک دیگر پرداختند. این نزاع در قرن هفدهم وضعیت متفاوتی یافت، چرا که در این قرن هم دین و هم علم معنای جدیدی یافته بود. علم، تا پیش از این قرن، هویتی مستقل از فلسفه، اخلاق و الهیات نداشت و دین نیز که تا پیش از عصر روشن گری بر ایمان استوار بود در این عصر به سمت عقل سوق یافت و صدق و کذب گزاره های آن مطمح نظر قرار گرفت. با شکل گیری هویت مستقل علم و دین، نزاع میان آن دو یکی از مباحث مهم قرن نوزدهم شد؛ موضوعی که در این مقاله بررسی خواهد شد.
الهیات عصب و تجربه دینی؛ چالشها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات عصب نقطه تلاقی علم جدید و الهیات است که در آن الهیدانان و عصب شناسان به کمک ابزارهای علمی روز فرایندی را بررسی می کنند که مغز انسان در یک تجربه دینی از سر می گذراند. برخی از ایشان بر پایه همین تحقیقات تجربه های دینی را رد یا درباره صحت و سقم آن سکوت اختیار می کنند و برخی دیگر با شواهد و مدارکی صحت آن را اثبات می کنند. با ظهور این رشته جدید، برخی با استناد به آزمایش هایی که در محیط آزمایشگاهی بر روی بیماران انجام شده است، در صحت تجربه دینی تردید کرده اند و این تجربه ها را حاکی از نوعی اختلال روانی می دانند. با توجه به چنین انتقاداتی، پرسشی که پیش روی مدافعان تجربه دینی قرار می گیرد، امکان راستی و صحت تجربه دینی است. بنابراین نقد و ابطال این ایرادها و اثبات صحت تجربه دینی به طور کلی، در دستور کار ایشان قرار می گیرد. در این پژوهش پس از معرفی اجمالی الهیات عصب و تجربه دینی، به برخورد عصب شناسان با تجربه دینی می پردازیم و ابطال پذیری تجربه دینی را از منظر عصب شناسی بررسی می کنیم. در همین مسیر خواهیم دید که برخی از این پژوهشگران که جهان بینی مادی دارند، ذهن را همان مغز دانسته اند و مفاهیم موجود در آن را نیز مادی تلقی می کنند، در نتیجه مفاهیمی مانند خدا را محصول مغز و ذهن می پندارند. در طرف مقابل پژوهشگرانی مانند نیوبرگ در صدد ایجاد نوعی سازگاری میان علم و دین برآمده اند و تجربه دینی را به شکل عام صحیح و حاصل کارکرد صحیح مغز و ارتباط با ماورا دانسته اند و با تمایز قائل شدن میان تجربه فرد بیمار و تجربه مؤمنانه، از اساس به ابطال فرضیات نوروتئولوژیست های ملحد می پردازند.
حجیت معرفت شناختی تجربة دینی نزاع آنتونی کنی و جف جوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونی کنی، بر آن است که تجربه های دینی حجیت معرفت شناختی ندارند. استدلال او، بر تحلیل ماهیت تجربة دینی مبتنی است. از نظر او، تجربة دینی یا ادراک حسی است یا ادراک غیر حسی. با توجه به این که نمی توان تجربة دینی را ادراک حسی دانست، لاجرم باید ادراک غیر حسی باشد؛ اما ادراک غیر حسی دانستن تجربة دینی، مستلزم آن است که نحوه ای از وحی باشد و لازمة وحی دانستن تجربة دینی، فرض وجود خدا پیش از تحقق تجربة دینی است. از نظر جف جوردن، استدلال کنی راه به جایی نمی برد؛ زیرا، مهم ترین مقدمات استدلال کنی عبارت اند از مقدمة (2) (تجربه های دینی ادراک حسی نیستند) و مقدمة (4) (اگر تجربه های دینی ادراک غیر حسی باشند، در این صورت به تنهایی نمی توانند باور به خدا را توجیه کنند). جوردن با تحلیل مقدمة (2) آن را کاذب می داند. از سوی دیگر، از نظر او، مقدمة (4) فقط در صورتی صادق است که دیدگاه گزاره ای دربارة وحی صادق و دیدگاه غیر گزاره ای کاذب باشد؛ اما هیچ دلیل قانع کننده ای بر صادق دانستن دیدگاه گزاره ای و کاذب دانستن دیدگاه غیر گزار ه ای دربارة وحی وجود ندارد. و با پذیرش دیدگاه غیر گزاره ای، مقدمة (4) صادق نخواهد بود. ما در این مقالة به بررسی نزاع این دو و داوری در این باره پرداخته ایم. جوردن دربارة مقدمة (2) درنهایت معتقد می شود که می توان تجربه های دینی حسی داشت؛ اما نگارنده، ادلة او در این باره را بررسی و رد کرده ام. دربارة مقدمة (4) نیز استدلال جوردن را ناقص و ناکافی دانسته آن را رد کرده ام
چیستی معجزه: بررسی دیدگاه سویین برن و محمدحسین طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از چیستی معجزه و مسائل مربوط به آن، از دیرباز محل توجه دانشمندان بوده است و نظر به خارج عادت بودن آن و با توجه به اینکه امور طبیعت هدفمند و غایت محور است و معجزه صبغه ای خارج از شکل معمول موجودات طبیعت دارد موجد دیدگاه های متفاوتی در تعریف اعجاز شده و موضوع مطالعه اندیشمندان به خصوص متکلمان واقع شده و نظر آنها را به حقیقت معجزه و کیفیت تحقق آن جلب کرده است. لذا می توان گفت معجزه مهم ترین و اصیل ترین امر خارق العاده ای است که روایات تاریخی متقن وقوع آن را به اثبات رسانده است. در قرون اخیر، به دنبال تشکیک هیوم در بحث اعجاز، دانشمندان غربی و اسلامی برای دفاع از اعتقادات دینی خود به بررسی اعجاز و مداقه در آن پرداخته اند که از میان این دانشمندان، سویین برن کوشیده است با ابتنا بر آرای گذشتگان سنت غربی، مانند توماس آکوئیناس، تعریف خاصی از معجزه ارائه داده، معقولیت باور به معجزه را در نظام فکری مسیحیت مطرح کند. از میان دانشمندان اسلامی نیز محمدحسین طباطبایی با تعریف دقیق معجزه سازگاری آن را با قانون علیّت شرح و بسط داده است.
انسان شناسی پولس از منظر گناه ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اعتقادات مهم مسیحیان، اعتقاد به آموزة گناه ذاتی است که بیانگر نافرمانی حضرت آدم علیه السلام و حوا و آلوده شدنِ ذریة آنان است. این آموزه، نه تنها زمینه ساز پیدایش مسیحیت کنونی شد، بلکه موجبِ تغییرات بنیادین در انسان شناسی مسیحیان گردید. پولس، که از مهم ترین شخصیت های جهان مسیحیت محسوب می گردد، در چارچوب آموزة گناه ذاتی، انسان شناسی ای ارائه کرد که منحصر به فرد و درخور توجه است. با توجه به جایگاه ممتاز پولس در جهان مسیحیت، بررسی دیدگاه او در زمینة مباحث انسان شناسی و شناخت عواملی که منجر به بروز چنین دیدگاهی در وی شدند، می تواند امری ضروری و مهم تلقی گردد.
بررسی نقدهای جی. ال. مکی بر تجربه دینی و پاسخ آنها از منظر ریچارد سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه دینی، رویداد مواجهه شخص تجربه گر با حقیقت غایی یا عالم ماورای طبیعی است. جی. ال. مکی، تجارب دینی را نه تجاربی الاهی، که توهّمات، خیال پردازی ها و کارکردهای ضمیر ناخودآگاه اشخاص تجربه گر می داند. از این رو، تجارب مذکور را به مثابه دلیلی بر وجود خدا، نامعتبر می داند. در مقابل، ریچارد سوئین برن بر اساس «اصل آسان باوری»، که «اشیا در واقع همان گونه اند که به نظر می رسند مگر اینکه خلاف آن اثبات شود»، و نیز «اصل گواهی»، که «در صورت عدم فریب خوردگی یا توهّم شاهدان، باید قول آنان را درباره تجربه مورد نظر پذیرفت»، با رد انتقادهای مکی، تجارب دینی را یک استدلال استقرایی معتبر بر اثبات وجود خدا می داند.
تحلیلی از مبانی فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های کلامی عمدتاً در مبانی فلسفی پیشین ریشه دارند و برای نقد آن ها می توان ریشه های آن ها را کاوید و نقد کرد. از این رو در این مقاله، ریشه های فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی بررسی و تحلیل شده است تا زمینة نقد نظریة مزبور فراهم تر شود.
در این تحلیل، از مبانی فلسفی عبدالکریم سروش در طرح نظریة بسط تجربة نبوی پرده برداشته شده و نشان داده شده که نظریة یادشده بسیار وامدار رویکرد سوبژکتیویستی کانت و پوپر، بازی های زبانی ویتگنشتاین و هرمنوتیک فلسفی گادامر است
نقش و جایگاه ملائکه تدبیرگر در عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
.چکیده: ملائکه بخش قابل توجهی از مباحث عهدین را به خود اختصاص داده و از آنجا که یکی از مبانی اعتقادی ادیان الهی اعتقاد به ملائکه است، به تصویرکشیدن جایگاه و صفات و خصوصیات ملائکه می تواند بیانگر نوع نگرش و جهان بینی و میزان قوت مبانی اعتقادی پیروان عهدین و توجیه گر تفکر و اندیشه آنان باشد زیرا این موضوع به مسائلی چون: توحید افعالی، توحید ذاتی و صفاتی و حتی توحید در عبودیت، چگونگی ثبت اعمال و رسیدگی به آنها در برزخ و قیامت و ایمان به جهان غیب و چگونگی ارتباط با آن عالم و چگونگی مدیریت جهان توسط خداوند و تعریف دستگاه پر عظمت سلطنت الهی و ربوبی و چگونگی تقسیم ارزاق خلق و پاداش و مجازات آنها و... مربوط می شود که بیانگر و معرف جایگاه هر دین نسبت به سایر ادیان می باشد.
واکاوی تأثیرپذیری یهودیت از دین زرتشت / سیدمحمد حاجتی شورکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیرپذیری ادیان از یکدیگر، همواره موضوعی مورد اختلاف محققان حوزه مطالعات ادیان بوده است. یکی از حوزه های ادیانی که مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است، مسئلة تأثیرپذیری یهودیت در دوره اسارت بابلی، از باورهای زرتشتی گری است. بیشتر اندیشمندان معتقدند تأثیرپذیری یهودیت از آموزه های دین زرتشت می باشد. درحالی که برخی محققان، این نظریه را نپذیرفته اند، دسته ای نیز قائل به عدم قطعیت شده اند. دسته اول، آموزه هایی مانند رستاخیز مردگان، منجی و موعود، فرشته شناسی، و داوری نهایی عمومی را برمی شمارند که به اعتقاد ایشان این آموزه ها از دین زرتشت اقتباس شده است. این مقاله، پس از بررسی دیدگاه های موجود، این دیدگاه را مطرح کرده که این نوع تأثیرپذیری طبیعی بوده و به دلیل ریشه های خدامحور هر دو دین، و وجود انبیای بنی اسرائیل، نمی توان این موارد را تأثیرپذیری یهودیت از دین زرتشت دانست.
بررسی و ارزیابی دیدگاه شلایرماخر در باب ماهیت تجربه و معرفت عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شلایرماخر مؤسس جریانی است که تجربه عرفانی و معرفت متضمن در آن را از سنخ عواطف و احساسات می شمرند. وی البته این گونه تجارب را خالی از هرگونه حیث معرفتی نمی داند و با تفکیک میان دو نوع از احساسات و دو نوع از آگاهی، تجربه عرفانی را از سنخ احساساتی می داند که واجد نوعی آگاهی مستقیم و مباشر است که در آن، فاصله میان مدرِک و مدرَک برداشته می شود. وی در توضیح این احساس و آگاهی خاص که ماهیت تجربه و معرفت عرفانی را تشکیل می دهند از مفهوم وابستگی مطلق استفاده می کند. وابستگی مطلق رابطه ای یک سویه است که در آن انسان هیچ ازادی و اختیاری از خود ندارد. این احساس مفهوم خدا و جهان و انسان را نیز رقم می زند. انسان به عنوان وابسته مطلق، جهان به عنوان کل مرکب از وابسته های مطلق و خداوند به عنوان طرف این وابستگی (غنی مطلق).
معرفت دینی، شکاکیت یا قطعیت (نقد و بررسی نظریه تکامل معرفت دینی)
حوزههای تخصصی:
نظریه تکامل معرفت دینی که در حیطه نقد و نظر به قبض و بسط تئوریک شریعت مشهور شد ه است دارای ارکان توصیف، تبیین و توصیه است که ادعاهایی همچون؛ صامت بودن شریعت، تحول عام معارف و از جمله معرفت دینی و ترابط عام معارف را دربر دارد؛ و با استدلال هایی همچون استقرای فرد بالذات، تائید، قانون علیت و هندسه معرفت، سعی در اثبات دعاوی خویش دارد؛ در حالی که هر کدام از این دعاوی و استدلال ها دارای لغزش ها و ابهامات فراوانی هستند و پیامدهایی همچون «نسبیت معارف دینی»، «شکاکیت»، «تفسیر به رأی»، «لغویت شریعت و مراجعه به کتاب و سنت» و «سست نمودن پایه های تقلید» را به دنبال دارند. این مقاله سعی دارد به تبیین ارکان، دعاوی، دلایل و پیامدهای این نظریه و نقد و بررسی آن بپردازد.
تحلیل نقش دین در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه تعریفی روشن و دقیق از دین، در بحث از ماهیت و کارکرد دین ضروری است. دین پژوهان معاصر پس از سپری شدن دورانی که تعریف های تک بعدی از دین رواج داشت، امروز به تعاریف چندبعدی از دین رو آورده اند. از آن میان، تعریف هفت بُعدی اسمارت مقبولیت بیشتری یافته است. جامعه شناسان دین نیز امروز به ورشکستگی و نارسایی نظریه های عرفی شدن دین اعتراف می کنند و در بیان کارکردهای متنوع دین، بر کارکردهای اجتماعی و سیاسی آن به صراحت تأکید دارند. دین، علاوه بر معنابخشی، دارای کارکرد هویت بخشی و مشروعیت بخشی است و می تواند در نظم و انضباط جامعه و حتی بهداشت روانی، تعلیم و تربیت و روابط بین الملل نقش ایفا کند. قابلیت ادیان در ایفای هریک از این نقش ها یکسان نیست و آشکارا میان آنها تفاوت هایی وجود دارد. این مقاله، انواع این کارکردها را با نگاه فلسفی جامعه شناسی مورد بحث و تحلیل قرار می دهد.
نقد و بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی : مسائل و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های متاخر مطالعات عصب شناختی ، بررسی ماهیت تجربه دینی و ملازم های محتمل عصبی آن است.
عصب شناسان در این حوزه مطالعاتی در صدند با بررسی ساختار های عصبی میانجی در بروز تجربه دینی ، فهم دقیقی از ماهیت تجارب دینی به عنوان یک عمل شناختی بدست آورند. این مقاله با بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی ، دو رویکرد غالب در چنین مطالعاتی را رصد می کند. رویکرد نخست، تجربه دینی را به عنوان عملکرد نادرست ساختار عصبی و رویکرد دوم تجربه دینی را ماحصل عملکرد طبیعی ساختار عصبی مغز در نظر می گیرد. در ادامه، در ذیل پنج عنوان هدف و دامنه مطالعه ، فربهی مفهومی تجربه دینی ، اول شخص بودن تجارب دینی ، تمایز هستی شناختی و پیچیدگی عملکرد و ساختار عصبی مغز به نقد و بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی خواهیم پرداخت . به نظر می رسد که مطالعات عصب شناختی تجربه دینی با مسائل و محدودیت های متعددی مواجه است
رابطه زبان دین و صدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های اساسی که در حوزه ی زبان دین در خور طرح است پرسش از صدق زبان دین است. این مسأله از منظر متفکران دینی، حایز اهمیت است، چراکه اعتقادات و باورهای دینی مؤمنان برگرفته از آموزه ها و گزاره هایی است که در زبان دین بیان شده است و از منظر معرفت شناسی، حصول معرفت در پرتو احراز صدق باورها امکان پذیر است. علاوه بر این، از منظر ایمان دینی، وقوع گزاره های کاذب در زبان دین با علم مطلق و خیرخواهی خداوند ناسازگار است. در این نوشتار، ضمن مرور اجمالی نظریه های صدق، مسأله ی صدق زبان دین در سه محور کلی«قابلیت اتصاف زبان دین به صدق»، «امکان دست یابی به صدق زبان دین در مرتبه ی فهم بشری» و«معیار و ملاک حجیّت باورهای دینی در صورت عدم امکان دست یابی به صدق» مورد بررسی قرار گرفته است.
علم و دین از نگاه فرانسیسکو آیالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب علمی قرن هفدهم و قدرت گرفتن علوم تجربی، رقیبی قدرت مند برای ادیان در حل مشکلات بشر، و ارائة تبیینی روشن تر از جهان پا به عرصة وجود نهاد. رابطة علم و دین در کانون مباحث فلسفی قرار گرفت و آرای گوناگونی در این خصوص ارائه شد. نوشتار حاضر به نقد و بررسی دیدگاه فرانسیسکو آیالا[i]کشیش و ژنتیک دان برجستة معاصر می پردازد. وی بر این باور است که کتاب مقدس فقط در خصوص نجات و سعادت آدمی مصون از خطاست و اساساً هدف آن تبیین پدیده های طبیعی نیست. آیالا با پذیرش موضع طبیعت گرایی روش شناختی، و رد طبیعت گرایی متافیزیکی، برای تبیین وقایع طبیعی صرفاً پدیده های طبیعی را به میدان می آورد و دخالت هرگونه موجود ماوراء طبیعی از جمله خداوند را در امور جهان نفی می کند. او معتقد است برای تبیین پیدایش گونه های زیستی بر روی زمین فقط باید به نظریة تکامل و انتخاب طبیعی اکتفا کرد و آن ها را به خداوند منتسب نکرد، این نوع نگرش می تواند مشکل شر را به خوبی حل کند؛ زیرا شرور به تکامل و انتخاب طبیعی منتسب می شود و خداوند از ارتکاب شرور مبرا می شود. به نظر می آید راه حل آیالا برای حل مشکل شر از توانایی کافی برخوردار نیست؛ آیالا علم و دین را مربوط به دو حوزة متمایز می داند که هریک بر قلمرویی مجزا پرتو می افکند، از همین روی این دو در ارائة تصویری درست از عالم مکمل یک دیگرند
طبیعت گرایی علمی و فراطبیعت گرایی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
تبیین و تفسیر پدیده های طبیعی فرایند پیچیده ای است، زیرا عوامل متعددی چون تجربه، منطق و باورهای گوناگون روش شناختی، هستی شناختی و حتی دین در آن نقش دارند. طبیعت گرایی علمی با دو خوانش متافیزیکی و روش شناختی می کوشد این تفسیر را با زدودن نقش پاره ای از عوامل مذکور، ساده سازد و مدعی است طبیعت گرایی روش شناختی از مؤلفه های لازم علم است و توصیه می کند که ما در تبیین پدیده های طبیعی باید چنان رفتار کنیم که گویی واقعیتی جز ماده نیست و فرض می گیرد که علل غیر مادی، اعم از مخلوق (ذهن، روح) یا نامخلوق (خدا)، در فهم ما از جهان مادی تأثیری ندارند. جستار کنونی به بررسی این مدعا می پردازد.