فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی زنان در حال ترک با متادون انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی؛ با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 24 نفر از زنان سوء مصرف کننده تحت درمان متادون با توجه به ملاک های ورود به روش نمونه گیری هدفمند از دو کلینیک ترک اعتیاد شهر مشهد انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه های نشخوار فکری و افسردگی بک قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی، نمرات افسردگی و نشخوار فکری را کاهش داده است. نتیجه گیری: شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سوءمصرف کنندگان مواد قرار بگیرد.
مقایسه ی الگوهای بالینی شخصیت در افراد اقدام کننده به خودکشی و بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
یش زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری و مقابله با خودکشی، هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوهای بالینی شخصیتی در افراد اقدام کننده به خودکشی و بهنجار است.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای و پس رویدادی است و برای انجام آن از 90 فرد اقدام کننده به خودکشی که در سنین 18-21 سال قرار داشته اند، استفاده شده است. برای این منظور از پرسشنامه چند محوری بالینی میلون استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده های این پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS 19 و روش تحلیل واریانس چند متغیره صورت گرفته است.
یافته ها: یافته های آماری نشان می دهد که میان گروه های مورد بررسی در تمامی مقیاس های الگوهای بالینی شخصیت، به جز الگوی بالینی وسواسی و آزارگر تفاوت معنا داری وجود دارد (در سطح 001/0>p). همچنین این یافته ها نشان می دهند که بیشترین تفاوت معنادار بین گروه ها، مربوط به الگوی بالینی افسرده است.
بحث و نتیجه گیری: افراد اقدام کننده به خودکشی بیش از افراد گروه گواه دارای الگو های بالینی شخصیت نابهنجار هستند.
رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة تاب آوری با ابعاد پنجگانة شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء (س) انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. از میان جامعة آماری ۵۵۹۰ نفره دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء(س)، ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامة تاب آوری کوباسا، مدی و کاهن، شخصیت نئو(۶۰NEO-FFI-) کاستا و مک کریو خلاصه علائم مرضی(۱۸BSI-) دروگاتیس استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شدند. تحلیل آماری نشان داد که بین تاب آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی و روان رنجور خویی رابطة معنادار منفی در سطح ۰۰۰۱/0 p< وجود دارد و بین تاب آوری با توافق پذیری، برونگرایی و وجدان گرایی رابطة معنادار مثبت در سطح ۰۰۰۱/0 p< مشاهده شد، اما بین تاب آوری و تجربه پذیری رابطة معناداری یافت نشد. با توجه به رشد روز افزون نرخ اختلالات بالینی و شخصیت منحصر به فرد هر شخص، با آموزش تاب آوری می توان گام مؤثری را در جهت بهبود سلامت روانی جامعه برداشت.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی (EST) بر اندیشناکی و شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی (EST) بر اندیشناکی و شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام گرفت.
روش: در این مطالعه پیش تجربی، از طرح پیش-آزمون، پس-آزمون و پی گیری تک گروهی استفاده شد و از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره رهیار اسلام شهر، 11 نفر (7 زن و 4 مرد) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس آنها در 9 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت طرحواره درمانی هیجانی قرار گرفتند و برای ارزیابی پایداری اثرات درمانی در طول زمان، بیماران به مدت دو ماه مورد پیگیری قرار گرفتند. به منظور سنجش تشخیص افسردگی اساسی، شدت افسردگی و پاسخ های اندیشناک به ترتیب از مصاحبه ساختاریافته برای اختلالات محور یک (SCID)، پرسشنامه افسردگی بک-II (BDI-II) و مقیاس پاسخ های اندیشناک (RRS) استفاده شد. داده ها نیز با آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی به طور معناداری منجر به کاهش شدت افسردگی (0001/0>p) و اندیشناکی (0001/0>p) می گردد و این کاهش در دروه پیگیری نیز پایدار بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، طرحواره درمانی هیجانی به عنوان رفتار درمانی شناختی ، نوظهور می تواند برای کاهش شدت افسردگی و اندیشناکی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی به کار رود.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد (ACT) بر اختلال استرس پس آسیبی (PTSD)، سبک مقابلهای و خودکارآمدی در دختران مبتلا به سوگ نابهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان PTSD از چالش انگیزترین موضوعات بالینی و بهداشت روانی است. با توجه به هزینه های متعدد ناشی از آن، بازبینی پیشینه تحقیقی برای دستیابی به سودمند ترین گزینه های درمانی ضروری به نظر می رسد. لذا، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر PTSD، سبک مقابله ای و خود کارآمدی در دختران مبتلا به سوگ نابهنجار بود.
روش: تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه دختران داغدیده تحت سرپرستی بهزیستی کرمانشاه در 1394 بود، که براساس معیارهای ورود به پژوهش، معیارهای تشخیصی DSM-V و پرسش نامه های تأثیر حوادث کودکان، سوگ کودکان، سبک های مقابله ای و خودکارآمدی ارزیابی و نمرات مقیاس ها به عنوان خط پایه تعیین شد. افرادی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (12=2n=1n) تقسیم شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه مداخله درمانی هفتگی 120 دقیقه ای را دریافت نمود اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با 19-SPSS و با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و گواه در نمرات کلی PTSD، مؤلفه های افکار مزاحم و اجتناب، و خودکارآمدی وجود دارد (05/0>P). همچنین، در سبک های مقابله ای مسأله مدار(T) و اجتنابی(A) تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده گردید (05/0>P) اما این تفاوت در مقابله هیجان مدار(E) معنادار نبود (05/0<P).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از کارایی این شیوه نوظهور درمان شناختی-رفتاری است که به نظر می رسد به علت تلفیق تکنیک های شرقی در آن، برای بیماران ایرانی مناسب تر است.
بررسی میزان استفاده از وسایل ارتباطی نوپدید (اینترنت، ماهواره و تلفن همراه) در بین جوانان و ارتباط آن با اضطراب، استرس و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شکل گیری وسایل ارتباطی نوپدید و اثرات آن در جامعه، پژوهش حاضر با هدف بررسی استفاده از این وسایل (تلفن همراه، اینترنت و ماهواره) در بین جوانان شهرستان تربت حیدریه و بررسی ارتباط آن با اضطراب، افسردگی و استرس در ایشان صورت گرفت.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی در تابستان سال 1392تعداد 209 نفر از جوانان شهرستان تربت حیدریه (129مرد و 80 زن) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه های اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21)، اعتیاد به اینترنت یانگ، اعتیاد به گوشی همراه و اطلاعات جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تست های تی تک گروهی، تحلیل واریانس یک عاملی و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میزان استفاده از تلفن همراه، اینترنت و ماهواره در بین جوانان تربت حیدریه به طور معنی داری بیشتر از متوسط جامعه ی ایرانی بوده و هم چنین میزان استفاده از این وسایل ارتباطی در مردان بیشتر از زنان (000/0=P) و در افراد 20 تا 30 ساله بیشتر از سایرین بوده است. هم چنین بر اساس نتایج مشخص گردید که نمرات میزان اضطراب در افزایش استفاده از گوشی همراه، نمرات اضطراب و استرس در موارد افزایش استفاده از اینترنت و نمرات افسردگی و استرس در افزایش استفاده از ماهواره به طور معنی داری بالاتر بوده است (05/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، میزان استفاده از وسایل ارتباطی بالا بوده و افزایش استفاده از این وسایل با نمرات افسردگی، اضطراب و استرس بالاتر در ارتباط است.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی است که جهت درمان آن شیوه های متعددی وجود دارد. بنابراین شناسایی روش درمانی موثر و ماندگار از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علایم افسردگی بود.
روش: جهت بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. جهت بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو روش درمان در کاهش علایم افسردگی موثر بودند. گرچه در کاهش نشانه ها بین دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما تفاوت دو گروه در مرحله پیگیری معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این واقعیت است که اثر بخشی رفتاردرمانی شناختی با گذشت زمان پایدارتر از تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری می باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی دانشجویان مبتلا به افسردگی صورت گرفت.
روش: در قالب یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 بیمار مبتلا به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس افسردگی بک، سبک نشخوار فکری نولن-هوکسما و آزمون ایست-علامت و جهتتجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارفکری، افسردگی و نقص بازداری افراد مبتلا به افسردگی شده است.
نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که ذهن آگاهی می تواند علاوه بر بهبود نشانه های روان شناختی بر کارکردهای اجرایی و مکانیسم های زیربنایی نوروسایکولوژیک افسردگی نیز مؤثر باشد.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی گروهی بر درمان اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، متخصصان به بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی متعدد بر درمان اختلال افسردگی پرداخته اند. بسیاری از این مداخلات به منظور صرفه جویی در هزینه و زمان به صورت گروهی اجرا شده اند و تغییرات معناداری را در افراد تحت درمان، نسبت به گروه کنترل گزارش نموده اند.بااین حال، میزان تأثیر دقیق آن ها مشخص نیست. ازاین رو، پژوهش حاضر به جمع آوری و یکپارچه سازی نتایج حاصل از مداخلات روان شناختی گروهی بر درمان افسردگی و محاسبه میزان اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فرا تحلیل پرداخته است. بدین منظور 41 پژوهش که ازلحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چک لیست فرا تحلیل بوده است. یافته ها نشان داد که میزان اثر مداخلات روان شناختی گروهی در درمان افسردگی 59/0 بوده است(001/0 p<). این میزان اثر در گروه سنی کودک و نوجوان 42/0(01/0p<)، در گروه بزرگسال 64/0 (001/0 p<) و در افراد سالمند 50/0 (001/0 p<) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این مداخلات بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج فرا تحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات روان شناختی گروهی در درمان افسردگی، مطابق جدول کوهن در حد بالا است. این میزان اثر در گروه های سنی بزرگسال و سالمند در حد بالا و در گروه کودک و نوجوان در سطح متوسط هست. اثر متغیرهای تعدیل کننده نیز در گروه کودک و نوجوان بیش از دو گروه دیگر است.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfullness-based cognitive therapy یا MBCT) در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری (یک ماهه) بود که در سال 1393 انجام شد. 40 نفر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی [بر اساس نظر روان پزشک و مطابق ملاک های تشخیصی (Diagnostic and Statistical Manual-4th Edition-Text Revision یا DSM-IV-TR)] مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان صدیق شهرستان خرم آباد که دارای پرونده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه دارو درمانی (20 نفر) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از مقیاس افسردگی Hamilton (Hamilton Rating Scale for Depression یا HRSD) بررسی شدند. گروه MBCT به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه دارو درمانی هر روز 1 کپسول فلوکستین 20 میلی گرم به مدت 2 ماه دریافت نمود. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: بین دو گروه دارو درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P)؛ به طوری که میانگین نمرات گروه دارو درمانی کاهش بیشتری را نشان داد، اما در دوره پیگیری اثرات گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی پایدارتر بود.
نتیجه گیری: هر دو درمان در بهبود افسردگی بیماران مؤثر می باشد. با این وجود، درمان دارویی در کاهش علایم افسردگی اثرات بیشتری دارد، اما روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای اثرات درمانی پایدارتری است. بنابراین، بر اساس نتایج چنین پژوهش هایی، می توان پیشنهاد نمود که پژوهشگران در مطالعات آینده به طراحی کارآزمایی های بالینی با ترکیب روش های درمانی تجربی بپردازند.
عوامل خطر اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر و پیش بینی کننده خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر انجام شد. روش: این مطالعه علی-مقایسه ای روی 91 نفر سوءمصرف کننده مواد مخدر انجام شد که شامل 42 مرد و زن اقدام کننده به خودکشی و 49 مرد و زن همتا بدون سابقه اقدام به خودکشی بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شخصیتی میلون، داس-42 و راهبردهای مقابله ای استفاده شد. یافته ها: بیشترین میزان اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مرد، در رده سنی جوان، مجرد، با تحصیلات سیکل، بیکار و با سابقه خودکشی های قبلی، سوءاستفاده شده ی جنسی و جسمی در کودکی، دارای مشکلات قانونی، مشاهده خودکشی و خودزنی دیگران، خشونت و خودکشی در خانواده می باشد. اقدام کنندگان به خودکشی در اختلالات شخصیت افسرده، وسواسی، ماژوخیسم، مرزی و در نشانگان بالینی جسمانی شکل، سوءمصرف الکل علاوه بر مصرف مواد، اختلال افسردگی اساسی و میزان استرس نمره بالاتری به دست آوردند. راهبرد تکلیف مدار و اجتنابی کمتر استفاده شده و بیشتر راهبرد هیجان مدار را در مقابله با تنیدگی زاها به کار می بردند. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی و پیشگیری از خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر کمک کننده باشد.
نقش انواع اندیشناکی، ناامیدی و افسردگی در پیش بینی افکار خودکشیِ دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر اندیشناکی در سبب شناسی افسردگی و ناامیدی که بهترین پیش بینی کننده های خودکشی هستند به کار گرفته شده است. اما تحقیقات درباره ی نقش مولفه های مختلف اندیشناکی در پیش بینی فکر خودکشی تا حدودی متناقض بودند و به نظر می رسد که تعمق در خویشتن( تمرکز بر دلایل خلق افسرده) نسبت به غم اندیشی( تمرکز بر نتایج خلق افسرده) وجه سازگارانه تری از اندیشناکی است. هدف مطالعه حاضر این بود که نقش اندیشناکی و مولفه هایش را بر اساس نظریه سبک پاسخ اندیشناکی، در کنار افسردگی و ناامیدی در پیش بینی فکر خودکشی بررسی کند. به همین منظور 177 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی( 85 نفر زن، 92 نفر مرد) با نمره بالاتر از 10 در پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های اندیشناکی، ناامیدی و سوالات مربوط به فکر خودکشی پاسخ دادند. تحلیل داده های این مطالعه به روش رگرسیون لوجستیک نشان داد که این مدل 3/59 درصد از احتمال وجود فکر خودکشی را پیش بینی می کند.این تحقیق با تحقیقاتی که اظهار می دارند که تعمق در خویشتن مولفه سازگارانه اندیشناکی است، می کند همسو است. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی اندیشناکی و مولفه های آن با افکار خودکشی در زنان قوی تر است. این مطالعه بر اهمیت به کارگیری مداخلات متمرکز بر کاهش اندیشناکی برای پیشگیری از فکر خودکشی تأکید می کند.
نقش میانجی ارتباط بین والد-کودک، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی در رابطه بین اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی و افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی متغیرهای محیطی (ارتباط والد-کودک)، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی به منظور تبیین افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی بود. بعد از غربالگری کودکان مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مقیاس های مدیریت رفتاری و تنیدگی والدگری به عنوان نشان گرهای مربوط به رابطه والد-کودک و مقیاس اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی توسط مادران و آزمون عملکرد تحصیلی محقق ساخته و پرسش نامه افسردگی و منبع کنترل بر روی کودکان اجرا شد. تحلیل ضرایب همبستگی نشان گر ارتباط مثبت و معنی دار بین اختلال بعد نارسایی توجه و افسردگی بود؛ همچنین بین سه متغیر واسطه با افسردگی و بعد نارسایی توجه ارتباط معنی داری وجود داشت. تحلیل معادلات ساختاری نشان گر اهمیت متغیر ارتباط والد-کودک به عنوان متغیر میانجی گر رابطه بین اختلالنارسایی توجه و افسردگی بود. دو متغیر عملکرد تحصیلی و مکان کنترل نتوانستند به عنوان متغیر میانجی در الگو عمل کنند. یافته های این پژوهش تایید کننده اهمیت ارتباط والد-کودک و والدگری در اختلال افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه- بیش فعالیاست که باید در درمان و مشاوره این گروه از کودکان مورد توجه قرار گیرد.
اثر بخشی آموزش مبتنی بر رویکرد التقاط گرایی فنی در تاب آوری و خودکارآمدی بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری هم ابتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر رویکرد التقاط گرایی فنی بر افزایش تاب آوری و خود کار آمدی بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری هم ابتلا به افسردگی بود. در این مطالعه شبه تجربی، از بین 60 نفر از مراجعان یکی از کلینیک های روان پزشکی شهر تهران با تشخیص وسواس – بی اختیاری، 24 نفر انتخاب شده، 12 نفر در گروه آزمایشی و 12 نفر در گروه دارو درمانی جایگزین شدند. گروه ازمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاط گرایی فنی قرار گرفتند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون (2003) و مقیاس خود کار آمدی عمومی (شرر و دیگران، 1982) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که آموزش بر مبنای رویکرد التقاط گرایی فنی موجب افزایش خودکارآمدی بیماران وسواس – بی اختیاری شده است (P<0/05) اما این رویکرد در افزایش تاب آوری بیماران وسواس – بی اختیاری تاثیر معناداری نداشته است. یافته های این پژوهش می تواند در تلویحات کاربردی بالینی رویکرد التقاط گرایی فنی بر خود کار آمدی بیماران مبتلا به وسواس بی اختیاری هم ابتلا به افسردگی موثر باشد
مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد: مطالعه ی مروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مانیای حاد، بخش خطرآفرینی از اختلال دوقطبی است و نیاز به درمان مناسب روانی-اجتماعی و دارویی دارد تا از خطرات جدی برای بیماران جلوگیری گردد. در درمان مانیای حاد دوقطبی از داروهای تثبیت کننده ی خلق مانند والپروات و آنتی سایکوتیک های آتیپیک نظیر کوئیتیاپین به صورت ترکیبی یا به تنهایی استفاده می شود. اثر کوئیتیاپین در ترکیب با والپروات سدیم در مطالعات مختلف مشخص گردیده اما با توجه به احتمال تداخلات دارویی در مصرف همزمان، لازم است اثر درمان تکی این دارو نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. هدف این مطالعه بررسی مروری مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد است.
مرور مطالعات: با جستجو در پایگاه های علمی مختلف انگلیسی و فارسی تا تاریخ فوریه ی 2015 چهار مقاله در این خصوص یافت شد. بنا بر نتایج این مطالعات، تفاوت معنی داری در اثربخشی کوئیتیاپین به صورت تک دارویی و والپروات سدیم در درمان مانیای حاد دیده نشده و هر دو این داروها موثر واقع شدند، هر چند در برخی مطالعات، اثربخشی کوئیتیاپین از والپروات سدیم سریع تر ظاهر گردید.
نتیجه گیری: درمان تک دارویی با کوئیتیاپین می تواند به میزان والپروات سدیم در بهبود علایم مانیای حاد موثر باشد و بنا بر برخی مطالعات اثر آن بر بهبودی بیمار، سریع تر است.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش افسردگی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از آنجایی که افسردگی یک اختلال شایع است، شناسایی روش درمان مفید و مداوم بسیار مهم است. هدف این پژوهش مقایسه دو مورد از درمان های غیرتهاجمی جدید یعنی درمان تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علائم افسردگی بوده است. روش: برای بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. برای بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو درمان در کاهش علائم افسردگی تأثیرگذار بودند اما تفاوت معناداری در اثربخشی آن ها دیده نشد. با این وجود در دو درمان به لحاظ نمرات پیگیری تفاوت وجود داشت. میانگین نمرات در موقعیت پیگیری نسبت به موقعیت پس آزمون تغییر محسوسی در گروه rTMS داشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری نسبت به درمان دیگر در طول زمان بیشتر بوده است.
مقایسه ی سرشت و منش بیماران افسرده و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در تمام فرهنگ ها است.افسردگی، ترکیبی از احساس غمگینی، تنهایی، تحریک پذیری، بی ارزشی و ناامیدی را به همراه دارد و محققان، به طور مکرر از ارتباط بین سرشت و منش با افسردگی حمایت کرده اند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی ابعاد سرشت و منش در بیماران افسرده و افراد بهنجار بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی در سال 1391، تمام مبتلایان به افسردگی اساسی در دامنه ی سنی 30 24 سال مراجعه کننده به مراکز بالینی شهر اردبیل و جامعه ی بهنجار افراد غیر افسرده بودند. آزمودنی ها 70 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 61 نفر بهنجار بودند که پرسش نامه های جمعیت شناختی، افسردگی بک و سرشت و منش کلونینجر را تکمیل کردند. اطلاعات با آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 تحلیل گردیدند.
یافته ها: افراد افسرده نسبت به گروه بهنجار، به طور معنی داری از نوجویی، آسیب پرهیزی و خودفراروی بیشتر و همکاری، خودراهبری و پشتکار کمتری برخوردارند (001/0>P). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 34 درصد از واریانس علایم افسردگی توسط ابعاد سرشت و منش پیش بینی می شود.
نتیجه گیری: بین سرشت و منش با افسردگی، رابطه ی معنی داری وجود دارد و ابعاد سرشت و منش از متغیرهای تاثیرگذار در شدت نشانه های افسردگی است.
بررسی اثر بخشی روان نمایشگری(سایکودراما) بر کاهش میزان افسردگی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی روان نمایشگری(سایکودراما) بر کاهش میزان افسردگی زنان نابارور صورت گرفت.
روش: روش مطالعه، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری پژوهش، زنان نابارور مراجعه کننده به ضریب اعتبار این آزمون را با استفاده از شیوه های باز آزمایی، آلفای کرونباخ و ضریب دو نیمه کردن به ترتیب ، با سابقه حداقل دو سال ناباروری بود. از میان آن ها ۳۰ نفر به صورت داوطلب انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه به نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان افسردگی اعضای گروه آزمایش که در معرض روان نمایشگری قرار گرفته بودند در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری (۰۰۱/۰ (P < کاهش یافت. این نتایج پس از یک دوره ی پیگیری سه ماهه تأیید شد. از روان نمایشگری می توان به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش سطح افسردگی و تعدیل سایر اختلالات روانی در جمعیت های مشابه استفاده کرد. با توجه به درمان های سخت و طولانی ناباروری و احتمال بروز مشکلات روانشناختی، حضور روان شناسان بالینی در مراکز تشخیص و درمان ناباروری ضروری به نظر می رسد.