فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص صحیح بیماری اختلال دوقطبی به مهارت و تجربه بالای روان پزشک نیاز دارد و در بسیاری موارد شباهت های موجود در علائم منجر به تشخیص نادرست و حادتر شدن بیماری می شود. هدف این پژوهش استفاده از سیگنال های مغزی در زمینه تشخیص مؤثر این بیماری است.
مواد و روش ها: مطالعه بر روی 12 فرد سالم و 12 فرد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است و سیگنال های الکتریکی مغز بر اساس استاندارد 20-10 و به صورت 16 کاناله ثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده توسط سایر گروه های تحقیقاتی، این مطالعه بر روی سیگنال های الکتریکی کانال های F3، F4، P3، P4، T3، T4، O1 و O2 انجام شده است. دسته ویژگی های انرژی کل سیگنال و انرژی باندهای فرکانسی، فرکانس مرکزی، فرکانس ماکزیمم، ضرایب (AR یا Autoregressive) و توصیف های جورث از سیگنال های دریافتی استخراج شده و بر اساس این ویژگی ها افراد سالم و بیمار از طریق شبکه های عصبی پس انتشار و شعاع مبنا تفکیک شده اند.
یافته ها: در بررسی دقیق ویژگی های استخراج شده می توان مشاهده نمود که ویژگی هایی چون فرکانس ماکزیمم، توان باند theta، تحرک و ضرایب AR مختلف می تواند مرجع مناسبی برای جداسازی گروه سالم از بیمار باشد.
نتیجه گیری: در فرایند تشخیص خودکار، طبقه بندی کننده شعاع مبنا 3/87% و طبقه بندی کننده پس انتشار 7/94% قدرت تفکیک صحیح را دارا می باشند و براساس این نتایج می توانیم با صحت قابل قبولی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی را از افراد سالم تشخیص دهیم.
اثربخشی مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن متأهل مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار افسرده بود که از میان مراجعه کنندگان شناسایی و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سرسختی، مقیاس خودکنترلی، مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه افسردگی استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس برافزایش سرسختی و خودکنترلی و کاهش افسردگی مؤثر بوده است (001/0>P). با توجه به یافته های پژوهش، مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس روش مؤثری برای ارتقاء سرسختی و خودکنترلی زنان اقسرده است.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی افراد دارای نشانه های افسردگی: مطالعه تک آزمودنی با چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا برای افزایش بهزیستی روانشناختی در افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی در فرهنگ ایرانی است. بدین منظور از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. برای انجام این پژوهش ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود و خروج در پژوهش حاضر را دارا بودند و برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند، 3 نفر به شیوه نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته مرحله خط پایه در نظر گرفته شد. درمان به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. ارزیابی ها با استفاده از پرسش نامه افسردگی بکویرایش دوم(بک و دیگران، 1996) پرسشنامه شادکامی آکسفورد(آرگایل و دیگران، 1995)، آزمونجهت گیری های شادکامی (پترسون و دیگران، 2005)، مقیاس رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (ریف، 1995) در مرحله خط پایه، جلسات درمان و دو ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی معناداری را در طراز نمرات افسردگی نشان می دهند (71 درصد). همچنین هر سه مراجع روند افزایشی معناداری را در طراز نمرات بهزیستی روانشناختی (21 درصد)، شادکامی (46 درصد) و رضایت از زندگی (61 درصد) نشان می دهند. این نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. بر این اساس، به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا یک درمان کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی در فرهنگ ایرانی است.
اثر بخشی آموزش معنویت به شیوه گروهی در کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل منطقه 5 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش معنویت به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زنان متأهل منطقه 5 تهران انجام شد. به این منظور تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در 8 جلسه کارگاهی 90 دقیقه ای آموزش معنویت شرکت کردند. این جلسات شامل مفاهیم معنوی مانند: تمرکز و مراقبه، نیایش و ارتباط با خدا ، توکل، صبر، توبه، عفو و بخشش، شکر و قدردانی، نوع دوستی و احسان و نیکوکاری هستند. در این پژوهش از پرسشنامه افسردگی بک (فرم کوتاه) و رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) به عنوان ابزار سنجش استفاده شد. آزمون فرضیات نشان داد که تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای افسردگی (با سطح معناداری 05/0>P)، رضایت زناشویی (با سطح معناداری 05/0>P)، معنادار بود. یعنی آموزش معنویت موجب کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان متأهل شد.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی (EST) بر اندیشناکی و شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی (EST) بر اندیشناکی و شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام گرفت.
روش: در این مطالعه پیش تجربی، از طرح پیش-آزمون، پس-آزمون و پی گیری تک گروهی استفاده شد و از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره رهیار اسلام شهر، 11 نفر (7 زن و 4 مرد) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس آنها در 9 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت طرحواره درمانی هیجانی قرار گرفتند و برای ارزیابی پایداری اثرات درمانی در طول زمان، بیماران به مدت دو ماه مورد پیگیری قرار گرفتند. به منظور سنجش تشخیص افسردگی اساسی، شدت افسردگی و پاسخ های اندیشناک به ترتیب از مصاحبه ساختاریافته برای اختلالات محور یک (SCID)، پرسشنامه افسردگی بک-II (BDI-II) و مقیاس پاسخ های اندیشناک (RRS) استفاده شد. داده ها نیز با آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی به طور معناداری منجر به کاهش شدت افسردگی (0001/0>p) و اندیشناکی (0001/0>p) می گردد و این کاهش در دروه پیگیری نیز پایدار بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، طرحواره درمانی هیجانی به عنوان رفتار درمانی شناختی ، نوظهور می تواند برای کاهش شدت افسردگی و اندیشناکی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی به کار رود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی زنان در حال ترک با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی زنان در حال ترک با متادون انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی؛ با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 24 نفر از زنان سوء مصرف کننده تحت درمان متادون با توجه به ملاک های ورود به روش نمونه گیری هدفمند از دو کلینیک ترک اعتیاد شهر مشهد انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه های نشخوار فکری و افسردگی بک قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه گروهی، نمرات افسردگی و نشخوار فکری را کاهش داده است. نتیجه گیری: شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سوءمصرف کنندگان مواد قرار بگیرد.
مقایسه ی الگوهای بالینی شخصیت در افراد اقدام کننده به خودکشی و بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
یش زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری و مقابله با خودکشی، هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوهای بالینی شخصیتی در افراد اقدام کننده به خودکشی و بهنجار است.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای و پس رویدادی است و برای انجام آن از 90 فرد اقدام کننده به خودکشی که در سنین 18-21 سال قرار داشته اند، استفاده شده است. برای این منظور از پرسشنامه چند محوری بالینی میلون استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده های این پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS 19 و روش تحلیل واریانس چند متغیره صورت گرفته است.
یافته ها: یافته های آماری نشان می دهد که میان گروه های مورد بررسی در تمامی مقیاس های الگوهای بالینی شخصیت، به جز الگوی بالینی وسواسی و آزارگر تفاوت معنا داری وجود دارد (در سطح 001/0>p). همچنین این یافته ها نشان می دهند که بیشترین تفاوت معنادار بین گروه ها، مربوط به الگوی بالینی افسرده است.
بحث و نتیجه گیری: افراد اقدام کننده به خودکشی بیش از افراد گروه گواه دارای الگو های بالینی شخصیت نابهنجار هستند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی است که جهت درمان آن شیوه های متعددی وجود دارد. بنابراین شناسایی روش درمانی موثر و ماندگار از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علایم افسردگی بود.
روش: جهت بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. جهت بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو روش درمان در کاهش علایم افسردگی موثر بودند. گرچه در کاهش نشانه ها بین دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما تفاوت دو گروه در مرحله پیگیری معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این واقعیت است که اثر بخشی رفتاردرمانی شناختی با گذشت زمان پایدارتر از تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری می باشد.
اقتدار معلم، اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، معلم (مربی) را تحت عنوان اسوه امین و بصیر توصیف کرده است. ازجمله ویژگی های کلیدی معلم، برخورداری او از انواع مطلوب اقتدار و پرهیز از انواع نامطلوب آن است. معمولاً از دودسته کلی اقتدار حقوقی-محتوایی و صوری-وجودی به ترتیب به عنوان مطلوب و نامطلوب نام برده می شود. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انواع اقتدار معلم و اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته است. این پژوهش ازاین جهت که توانسته است یکی از مفاهیم مهم فلسفه تعلیم و تربیت را در پیوند با مفاهیم روان شناختی و در قالب پژوهش های توصیفی- همبستگی موردبررسی قرار دهد، در نوع خود نوآورانه به شمار می رود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اقتدار معلم و پرسشنامه سلامت روان (دارای دو خرده مقیاس اضطراب و افسردگی) استفاده شده است. جامعه آماری عبارت اند از کل دانش آموزان دختر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بجنورد در سال 1393 که 378 نفر آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین اقتدار صوری- وجودی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین این نوع اقتدار معلمان از یک سو و افسردگی و اضطراب دانش آموزان از سوی دیگر، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین اقتدار محتوایی- حقوقی معلمان و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین این نوع اقتدار معلمان و افسردگی دانش آموزان رابطه منفی معناداری برقرار است.
سیستم مغزی/ رفتاری، کمال گرایی و علائم افسردگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن رابطة سیستم مغزی- رفتاری و کمال گرایی با علائم افسردگی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. مطالعة حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. نمونة مورد بررسی شامل 360 دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از جامعة 8000 نفری دانشجویان این دانشگاه در سال 91 برگزیده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس فعال سازی/ بازداری رفتاری کارور و وایت، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فلت و هویت و سیاهة افسردگی بک بود. اطلاعات حاضر از اجرای پرسشنامه ها به وسیلة ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل همبستگی متغیر ها بیان کنندة همبستگی مثبت معنادار علائم افسردگی با کمال گرایی خود مدار، کمال گرایی جامعه مدار و بازداری رفتاری بود و همبستگی منفی معنادار بین علائم افسردگی و فعال سازی رفتاری بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نشان داد که از بین متغیر های مورد مطالعه، متغیر های کمال گرایی جامعه مدار و سیستم فعال ساز رفتاری بیش ترین سهم را در پیش بینی علائم افسردگی داشتند. بنابراین، می توان بیان کرد که رابطة بین علائم افسردگی با کمال گرایی و سیستم مغزی/ رفتاری جالب توجه است.
کارآیی مشاوره شناختی رفتاری و مشاوره خانواده مبتنی بر دلبستگی در بهبود علائم افسردگی در نوجوانان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق اینست که با تلفیقی از درمان شناختی رفتاری و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی، علائم افسردگی را در نوجوانان دختر افسرده بهبود بخشد. به این منظور 40 نفر از نوجوانان 15 تا 17 سال که نمره آنها در مقیاس افسردگی کودکان (CDI)، 5/1انحراف معیار بالاتر از میانگین قرار داشتند و در آزمون تشخیصی K-SADS نیز دارای اختلالات افسردگی بودند انتخاب شدند و در نهایت با در نظر گرفتن ملاک های ورود و ملاک های خروج در نظر گرفته شده، در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش عبارت بودند از: مشاوره خانواده، مشاوره شناختی رفتاری و مشاوره تلفیقی. نتایج نشان داد که هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری اول، هر سه نوع درمان توانسته است در کاهش علائم افسردگی 0001/0≥P در آزمودنی ها موثر باشد. اما در مرحله پیگیری دوم در حیطه کاهش علائم افسردگی، بین گروه مشاوره خانواده و گروه مشاوره تلفیقی (005/0=(P، و هم چنین بین گروه مشاوره شناختی رفتاری و گروه مشاوره تلفیقی (010/0=(P تفاوت معنادار وجود داشت. هم چنین بین هر یک از گروه های آزمایش و گروه کنترل، نیز تفاوت معنادار وجود داشت )001/0≥(P. نتایج نشان دهنده تأثیرات بلندمدت تر مشاوره تلفیقی نسبت به روش های دیگر است.
مقایسه اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از آنجایی که افسردگی یک اختلال شایع است، شناسایی روش درمان مفید و مداوم بسیار مهم است. هدف این پژوهش مقایسه دو مورد از درمان های غیرتهاجمی جدید یعنی درمان تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علائم افسردگی بوده است. روش: برای بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. برای بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو درمان در کاهش علائم افسردگی تأثیرگذار بودند اما تفاوت معناداری در اثربخشی آن ها دیده نشد. با این وجود در دو درمان به لحاظ نمرات پیگیری تفاوت وجود داشت. میانگین نمرات در موقعیت پیگیری نسبت به موقعیت پس آزمون تغییر محسوسی در گروه rTMS داشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری نسبت به درمان دیگر در طول زمان بیشتر بوده است.
نقش میانجی ارتباط بین والد-کودک، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی در رابطه بین اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی و افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی متغیرهای محیطی (ارتباط والد-کودک)، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی به منظور تبیین افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی بود. بعد از غربالگری کودکان مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مقیاس های مدیریت رفتاری و تنیدگی والدگری به عنوان نشان گرهای مربوط به رابطه والد-کودک و مقیاس اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی توسط مادران و آزمون عملکرد تحصیلی محقق ساخته و پرسش نامه افسردگی و منبع کنترل بر روی کودکان اجرا شد. تحلیل ضرایب همبستگی نشان گر ارتباط مثبت و معنی دار بین اختلال بعد نارسایی توجه و افسردگی بود؛ همچنین بین سه متغیر واسطه با افسردگی و بعد نارسایی توجه ارتباط معنی داری وجود داشت. تحلیل معادلات ساختاری نشان گر اهمیت متغیر ارتباط والد-کودک به عنوان متغیر میانجی گر رابطه بین اختلالنارسایی توجه و افسردگی بود. دو متغیر عملکرد تحصیلی و مکان کنترل نتوانستند به عنوان متغیر میانجی در الگو عمل کنند. یافته های این پژوهش تایید کننده اهمیت ارتباط والد-کودک و والدگری در اختلال افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه- بیش فعالیاست که باید در درمان و مشاوره این گروه از کودکان مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش افسردگی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقایسة نارسایی های شناختی و شیوه های مقابله با استرس در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، اختلال اضطراب فراگیر و همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسة نارسایی های شناختی و شیوه های مقابله با استرس در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، اختلال اضطراب فراگیر و همبود بود. روش پژوهش علی - مقایسه ای بود و نمونه ای با 143نفر (شامل 50 بیمار افسردة اساسی، 43 بیمار اضطراب فراگیر، 50 بیمار همبود) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های افسردگی اضطراب استرس لاویبوند، پرسشنامه نارسایی های شناختی برادبنت و همکاران، پرسشنامه مقابله با استرس اندلر و پارکر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری کروسکال والیس و یو من ویتنی استفاده شد. نتایج پژوهش نشانداد میزاننارسایی شناختی و خرده مقیاس های آن (حافظه، حواسپرتی، اشتباهات سهوی) در گروه همبود بیش تر از گروه افسرده اساسی و اضطراب فراگیر بود.بین نمرة کل نارسایی شناختی و خرده مقیاس های آن در گروه افسرده اساسی و اضطراب فراگیر تفاوت معناداری مشاهده نشد. نمره های سه گروه در خرده مقیاس فراموشی تفاوتی نداشت، گروه همبود بیش تر از دو گروه دیگر از شیوة مقابله ای هیجان مدار استفاده کرد. بین گروه افسرده اساسی و اضطراب فراگیر تفاوتی در استفاده از شیوه مقابله هیحان مدار وجود نداشت و سه گروه در استفاده از شیوة مقابلة مسئله مدارتفاوتی نشان ندادند. با وجود تفاوت در نمرات نارسایی شناختی و شیوة مقابلة هیجان مدار در گروه های مورد مطالعه تدوین برنامه شیوه های کارآمد برای اجرای مداخلات بالینی پیشنهاد می شود.
مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد: مطالعه ی مروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مانیای حاد، بخش خطرآفرینی از اختلال دوقطبی است و نیاز به درمان مناسب روانی-اجتماعی و دارویی دارد تا از خطرات جدی برای بیماران جلوگیری گردد. در درمان مانیای حاد دوقطبی از داروهای تثبیت کننده ی خلق مانند والپروات و آنتی سایکوتیک های آتیپیک نظیر کوئیتیاپین به صورت ترکیبی یا به تنهایی استفاده می شود. اثر کوئیتیاپین در ترکیب با والپروات سدیم در مطالعات مختلف مشخص گردیده اما با توجه به احتمال تداخلات دارویی در مصرف همزمان، لازم است اثر درمان تکی این دارو نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. هدف این مطالعه بررسی مروری مقایسه ی اثر کوئتیاپین و سدیم والپروات در درمان مانیای حاد است.
مرور مطالعات: با جستجو در پایگاه های علمی مختلف انگلیسی و فارسی تا تاریخ فوریه ی 2015 چهار مقاله در این خصوص یافت شد. بنا بر نتایج این مطالعات، تفاوت معنی داری در اثربخشی کوئیتیاپین به صورت تک دارویی و والپروات سدیم در درمان مانیای حاد دیده نشده و هر دو این داروها موثر واقع شدند، هر چند در برخی مطالعات، اثربخشی کوئیتیاپین از والپروات سدیم سریع تر ظاهر گردید.
نتیجه گیری: درمان تک دارویی با کوئیتیاپین می تواند به میزان والپروات سدیم در بهبود علایم مانیای حاد موثر باشد و بنا بر برخی مطالعات اثر آن بر بهبودی بیمار، سریع تر است.
عوامل خطر اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر و پیش بینی کننده خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر انجام شد. روش: این مطالعه علی-مقایسه ای روی 91 نفر سوءمصرف کننده مواد مخدر انجام شد که شامل 42 مرد و زن اقدام کننده به خودکشی و 49 مرد و زن همتا بدون سابقه اقدام به خودکشی بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شخصیتی میلون، داس-42 و راهبردهای مقابله ای استفاده شد. یافته ها: بیشترین میزان اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مرد، در رده سنی جوان، مجرد، با تحصیلات سیکل، بیکار و با سابقه خودکشی های قبلی، سوءاستفاده شده ی جنسی و جسمی در کودکی، دارای مشکلات قانونی، مشاهده خودکشی و خودزنی دیگران، خشونت و خودکشی در خانواده می باشد. اقدام کنندگان به خودکشی در اختلالات شخصیت افسرده، وسواسی، ماژوخیسم، مرزی و در نشانگان بالینی جسمانی شکل، سوءمصرف الکل علاوه بر مصرف مواد، اختلال افسردگی اساسی و میزان استرس نمره بالاتری به دست آوردند. راهبرد تکلیف مدار و اجتنابی کمتر استفاده شده و بیشتر راهبرد هیجان مدار را در مقابله با تنیدگی زاها به کار می بردند. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی و پیشگیری از خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر کمک کننده باشد.