فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شیوع بالای اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی و مشکلات ناشی از آن، اهمیت جستجوی راهکارهای نوین درمانی را نشان می دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی بر بهبود نشانگان نارسایی توجه / فزون کنشی بود. برای این منظور، تعداد 30 نفر مبتلا به اختلال نارسایی توجه – فزون کنشی با روش نمونه گیری در دسترس و استفاده از ابزار تشخیصی مصاحبه بالینی ساختار یافته و مقیاس درجه بندی معلم کانرز به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس آن ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند. همه شرکت کنندگان قبل و پس از آموزش با استفاده از مقیاس اسنپ سنجیده شدند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در نشانگان اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی/ تکانشگری کاهش معناداری را پیدا کرد.نتایج پژوهش حاضر گویای این است که آموزش حافظه کاری هیجانی می تواند مداخله ای مؤثر برای بهبود نشانگان اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی باشد.
اثربخشی مداخلات گروهی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر فرزندپروری مادران دارای کودک 11-8 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر فرزند پروری مادران دارای کودک 11-8 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است. این مطالعه یک تحقیق نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 11-8 ساله مبتلا به ADHD است که در سال 1393 به درمانگاه مرکز طبی اطفال و کلینیک های ونک و راه سبز مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای مرکب از مادران 30 کودک مبتلا به ADHD انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس مادران گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر اساس الگوی لندرث قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده مقیاس فرزند پروری آرنولد و چک لیست رفتاری کودکان فرم والدین (CBCL) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اجرای برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک منجر به بهبود فرزند پروری کلی مادران دارای کودک ADHD در مقایسه با گروه کنترل شد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر , می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک در بهبود فرزندپروری مادران دارای کودک ADHD سودمند است.
مقایسه اثر بخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی بر کاهش نشانه هایاختلال های برونی سازی شده در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های برونی سازی شده با مشکلات زیادی همراه بوده و روش های متعددی برای درمان کودکان مبتلا به این اختلال ارایه شده است.پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی درکاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع سری های زمانی با چند گروه است.پس از غربالگری اولیه ی300 کودک 8-7 ساله از دو مدرسه شهر اصفهان، 12 کودک 8-7 ساله (مبتلا به اختلال برونی سازی شده) به شیوه تصادفی چند مرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخیص این اختلال از دو ابزار فرم سیاهه رفتاری کودکآیبرگ (آیبرگ وراس، 1978) و فهرست رفتاری کودک آخنباخ(آخنباخ و رسکورلا، 2001)استفاده شد.این کودکان به تصادف در دو گروه مداخله بازی درمانگری کودک محور و والدینی قرار داده شدند. درگروه بازی درمانگری کودک محور،هرکودک در 16 جلسه بازی درمانگری و درگروه بازی درمانگری والدینی، مادران در 8 جلسه درمان گروهی شرکت کردند.مادران کودکان گروه بازی درمانگری کودک محوردر پایان جلسه های چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم و والدین شرکت کننده در بازی درمانگری والدینی در پایان جلسه های دوم، چهارم، ششم و هشتم، باردیگر پرسشنامه آخنباخراتکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان می دهد، بین میانگین های متغیربرونی سازی شدهدر دوگروه بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی تفاوت معنادار وجود داشت، بدین معنا که روش بازی درمانگری والدینی موجب کاهش بیشتر رفتارهای برونی ساز ی شده کودکان شده است و این تفاوت در همه مراحلآزمون قابل مشاهده است. در نتیجه می توان بازی درمانگری والدینی را جایگزین مناسب تری برای بازی درمانگری کودک محور در کاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان در نظر گرفت.
رابطه علّی خشونت فیزیکی و عاطفی والدین با مدیریت خشم و رفتارهای پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای با میانجی گری رابطه والد- فرزند و همدلی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه رابطه علی خشونت فیزیکی و عاطفی والدین با مدیریت خشم و رفتارهای پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای با میانجی گری رابطه والد- فرزند و همدلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. 100 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم دبستان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان هومرسون و همکاران (2006)، پرسشنامه کودک آزاری و ضربه برنستاین (1995)، مقیاس تاکتیک تعارض اشتراس (1979)، پرسشنامه رابطه والد- فرزند فاین و همکاران (1983)، مقیاس مدیریت هیجانی کودک زمان و همکاران (2001)، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003)، مقیاس رفتار کودک لاد و پروفلیت (1996) و مصاحبه بالینی ساختاریافته بود. یافته ها: نتایج مدل نشان داد که خشونت عاطفی دارای اثر مستقیم معنی دار بر رفتار پرخاشگرانه و مدیریت خشم بود اما خشونت فیزیکی تنها دارای اثر مستقیم بر رفتار پرخاشگرانه بود. همچنین همدلی و رابطه والد- فرزند به عنوان واسطه بین خشونت فیزیکی و خشونت عاطفی با مدیریت خشم و رفتار پرخاشگرانه قرار گرفتند. نتیجه گیری: این نتایج اهمیت نوع رفتارهای والدین و شناخت هر چه بیشتر علائم و چگونگی رویارویی درست با کودک مبتلا به نافرمانی مقابله ای را در بهبود نشانه های اختلال برجسته کرده است.
جویدن ناخن در کودکان
شیوع اختلال هماهنگی رشدی در کودکان دختر 9 تا 11 ساله شهرستان خرمبید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : یکی از نارسایی های بارز در کودکان دبستانی، اختلال هماهنگی رشدی است که توانایی حرکتی را در کودکان سالم و طبیعی تحتتاثیر قرار می دهد و تا دوران بزرگسالی نیز ادامه می یابد. بنابراین شناسایی و مداخله بهنگام ضروری بهنظرمیرسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع اختلال هماهنگی رشدی در دختران دبستانی 9 تا 11ساله شهرستان خرمبید واقع در استان فارس بود.
روش : پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری تمامی کودکان دختر 9 تا 11 ساله شهرستان خرمبید بود. روش نمونهگیری خوشه ای مرحله ای و طبق جدول مورگان، نمونه های پژوهش 300دختر (با میانگین قد: 7/138 و وزن: 46/33) بودند. برای جمع آوری دادهها از پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین برای غربالگری اولیه استفاده شد و برای تشخیص دقیق کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی آزمون تبحر حرکتی برونینکز اوزرتسکی (فرم کوتاه) به کار گرفته شد. از آزمون آماری خیدو برای تحلیل داده ها استفادهشد.
یافته ها: براساس پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین 98کودک غربال شدند و سرانجام با استفاده از فرم کوتاه آزمون تبحر حرکتی برونینکز اوزرتسکی، 33نفر شناسایی شد. میزان شیوع این اختلال در نمونه تحتبررسی 2/11درصد، تخمینزدهشد، بهطوری که در سنین 9، 10 و 11سال بهترتیب 5/10، 7/13 و2/9 برآوردشد.
نتیجه گیری: از آنجایی که این اختلال افزونبر مهارتهای حرکتی بر خودپنداره، عزتنفس و مهارت های تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است، تشخیص بهنگام و درمان به موقع این اختلال ضروری به نظر می رسد
تفکر آینده نگر در افراد با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر درمورد آینده یک جزء جدایی ناپذیر از شناخت انسان است. توانایی تصویرسازی خلاقانه از رویدادهای احتمالی آینده، تفکر آینده نگر نامیده می شود که در طول چند سال گذشته توجه بسیاری را در حیطه های مختلف روان شناسی (شناختی، عصب روان شناختی، بالینی و تحولی) به خود جلب کرده است. مقاله حاضر با هدف بررسی تفکر آینده نگر در افراد با اختلال طیف اتیسم نگاشته شده است. این مقاله از نوع مروری است. پس از ارایه تعریف و اهمیت تفکر آینده نگر، به فرآیندهای شناختی درگیر در این سازه، جایگاه زیست شناختی و سیر تحولی آن اشاره شده و در ادامه تفکر آینده نگر در افراد با اختلال طیف اتیسم موردبحث قرارگرفته است. با توجه به پژوهش های انجام شده در این زمینه می توان به اهمیت تطابقی این توانایی پی برد.
نتیجه گیری: مرور پیشینه پژوهشی، شواهدی را در رابطه با نقایص تفکر آینده نگر در افراد با اختلال طیف اتیسم ارایه می کند. این عملکرد ضعیف، می تواند کمک بالقوه ای به توضیح این سوال کند که چرا افراد با اختلال طیف اتیسم به طورمعمول الگوهای رفتاری محدود، تکراری و کلیشه ای از خود نشان می دهند. این نتایج می تواند پیامدهای مهمی در سطح نظری و بالینی داشته باشد
تأثیر برنامه پویش بر مهارت های اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان با مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر برنامه پویش بر مهارت های اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان با مشکلات یادگیری اجرا شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پایه های سوم تا پنجم دبستان که با مراجعه به بیمارستان امام حسین (ع) و کلینیک گوهر مهر تشخیص مشکلات یادگیری گرفته بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برنامه پویش طی 8 جلسه یک ساعت و نیمی در طول یک ماه (هر هفته دو جلسه) اجرا شد. برای ارزیابی اثربخشی برنامه آموزشی، آزمون عزت نفس کوپراسمیت و فرم دانش آموز و والدین مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل یافته های پژوهش از تحلیل کوواریانس و تی همبسته استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان دادند برنامه پویش برای گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه، افزایش معنادار سطح عزت نفس کل و زیرمقیاس عزت نفس تحصیلی را در پی داشته است ولی این برنامه در حیطه رشد اجتماعی بیانگر افزایش معنادار مهارت های اجتماعی گروه آزمایش نبوده و این نتیجه با برخی از پژوهش های پیشین هم راستا است. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش و ضرورت افزایش عزت نفس کودکان با مشکلات یادگیری، می توان برنامه پویش را در مدارس و مراکز درمانی، جهت کمک به ارتقای سطح عزت نفس این کودکان، پیشنهاد نمود.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به این که یکی از مشکلات جدی دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی، نارسائی در زمینه مهارت های اجتماعی است؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی در دانش آموزان انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح به کار رفته در این پژوهش، طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و همچنین مرحله پیگیری دوماهه است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مظنون به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی شهر لنگرود درسال تحصیلی 92 1391 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش جای دهی شدند. برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر در طی 17 جلسه به مدت دو ماه برای افراد گروه آزمایش ارائه گردید. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان نشانه های اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: انتظار می رود براساس نتایج این پژوهش و سایر پژوهش های مشابه، آموزش مهارت های اجتماعی به عنوان یک جنبه مکمل برنامه های آموزشی مدارس در نظر گرفته شود.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (ADHD) شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (Attention-deficit/hyperactivity disorder یا ADHD)، از شایع ترین مشکلات رفتاری است که باعث پرتحرکی، نقص توجه، افت تحصیلی و مشکلات هیجانی و رفتاری در کودکان پیش دبستانی و دبستانی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری مطالعه را 40 کودک 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD دارای اضافه وزن یا چاق (بالاتر از صدک 85 در نمودار وزن برای سن، قد و جنسیت) و والدینشان که در طی سال 1394 به کلینیک روان پزشکی کودک و نوجوان بیمارستان علی اصغر (ع) اصفهان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. 20 نفر از نمونه ها فقط تحت درمان ADHD قرار گرفتند و هیچ مداخله دیگری دریافت نکردند و 20 نفر دیگر نیز به عنوان گروه آزمایش در جلسات CBT شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه عزت نفس Coopersmith (Coopersmith Self-Esteem Inventory یا CSEI) و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد CBT به روش آموزش والدین، تأثير معنی داری را بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD در پس آزمون و مرحله پیگیری نشان داد. همچنین، رویکرد CBT متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق و مبتلا به ADHD تأثير معنی داری داشت (001/0 > P).
نتيجه گيري: رویکرد CBT متمرکز بر والدین، می تواند به عنوان یک درمان انتخابی مکمل جهت کاهش علایم روان شناختی، BMI و افزایش عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD به کار گرفته شود.
لکنت زبان و شیوه های مداوای آن
منبع:
تربیت ۱۳۶۵شماره ۱۳
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همزمان با افزایش میزان شیوع اختلال های روانی، نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تاثیر آن بر تحول کودک، در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. برای این پژوهش 30 کودک پسر با اختلال نافرمانی مقابله ای با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس از آموزشگاه های شهر اصفهان انتخاب و سپس از مادران آنها جهت شرکت در پژوهش دعوت شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزشی درمان مبتنی بر دلبستگی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه از این آموزش بی بهره بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو، 1984)، پرسشنامه کیفیت دلبستگی (راندولف، 2004)، و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسن (1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد، آموزش متغیر مستقل بر مؤلفه های کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بوده است (05/0=α).
نتیجه گیری: بنابر یافته های حاصل از پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر دلبستگی بر بهبود کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بهره برد.