فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه مقایسه ویژگی های تصویربرداری مغز بیماران دچار اختلال هویتجنسی با افراد سالم بود .
روش: مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شد. برای هر یک از دو گروه بیمار و شاهد 30 نفر که واجد معیارهای ورود و فاقد معیارهای خروج بودند به روش غیرتصادفی از بین بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روزبه، سازمان بهزیستی و پزشکی قانونی تهرا ن انتخاب شدند . اطلاعات جمعیت شناختی شامل قد و وزن و دورسر و مغز به وسیله MRI انجام شد. داده های FSE T2 3D به روش MRI اندکس ت وده بدن گردآوری و نرم افزار حجم سنجی ارزیابی گردید . حجم هسته قرمز، حجم پارانشیم مغز، حجم اینترادورال،و t حجم مایع مغزی نخاعی و مساحت کورپوس کالوزوم با به کارگیری آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : حجم هسته قرمز درحجم هسته قرمز و حجم اینترادورال و .(p<0/ گروه بیمار کمتر از گروه شاهد بود ( 01پارانشیم مغز زنان و مردان تفاوت معنی دار داشت . بین حجم هسته قرمز بیماران مرد و زنان طبیعی تفاوت معنی داری دیده نشد، ولی حج م هسته قرمز بیماران زن کمتر از مردان نرمال بود
نتیجه گیری : بین ساختار آناتومیک مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد .(p<0/01) سالم تفاوت هایی مشاهده شد . در مراحل رشد و تمایز سامانه عصبی مرکزی، ممکن است ساختار آناتومی مغز این بیماران دچار تغییراتی شده و از مسیر معمول و طبیعی هماهنگ و همراستا با جنسیت فرد پیروی نکرده باشد.
بیش فعالی
بررسی رابطه بین خودکارآمدی،حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روان در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است.روش: این پژوهش، از نوع همبستگی است. آزمودنیهای پژوهش 300 دانشجوی دختر و پسر (210 دختر و 90 پسر) مقطع کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 84-85 را تشکیل می دادند، که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند و به کمک پرسشنامه های خودکارآمدی شرر (1982)، پرسشنامه حمایت اجتماعی (1986)، پرسشنامه اضطراب امتحان (1375)، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (1979) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی و t مستقل تحلیل شده اند.یافته ها: این بررسی نشان داد که رابطه بین خودکارآمدی و سلامت روان و نیز رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روان مثبت بوده و رابطه بین اضطراب امتحان و سلامت روان منفی است. همچنین دریافتیم که بین میانگین های خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان در دو جنس، تفاوتی وجود ندارد، با این وجود میانگین سلامت روان دانشجویان پسر بطور معنی داری پایین تر از میانگین سلامت روان دانشجویان دختر است.نتایج: به طور کلی نتایج پژوهش نشان دادند که خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در ارتقا سلامت روانی موثر بوده و اضطراب امتحان سلامت روانی را کاهش می دهد.
بررسی انواع اختلالات خواب و روش های مقابله با آنها در سالمندان (مقاله پژوهشی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تأثیر برنامه جرأت آموزی گروهی در افزایش میزان جرأت ورزی و عزت نفس دانش آموزان کم جرأت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر برنامه جرات آموزی گروهی در افزایش میزان جرات ورزی و عزت نفس دانش آموزان کم جرات اجرا شده است. برای این منظور ابتدا 232 نفر دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان های شهرستان ایجرود در استان زنجان به استفاده از پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی (1975) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس سی نفر از دانش آموزانی که دارای پایین ترین میزان جرات ورزی بودند، انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. آنگاه از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) برای سنجش میزان عزت نفس این دانش آموزان استفاده شد. روش پژوهش، آزمایشی بود و بر اساس طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و انتصاب تصادفی صورت گرفته است. دانش آموزان شرکت کننده در گروه آزمایشی در هشت جلسه جرات آموزی گروهی شرکت کردند. پس از اجرای برنامه مداخله ای و تکمیل پرسشنامه های مورد نظر، داده های جمع آوری شده در پیش آزمون و پس آزمون از طریق آزمون تی و تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میزان جرات ورزی و عزت نفس دانش آموزان کم جرات در گروه آزمایشی به طور معناداری افزایش یافته است. این یافته ها، احتمالا بیانگر این است که اجرای برنامه آموزش مهارت های جرات ورزی به دانش آموزان گروه آزمایشی کمک کرده است تا در تعامل با همسالان خود، جرات مندانه و با عزت نفس بالایی رفتار کنند.
"چکیده ای از اختلالات خلقی ( افسردگی ) برگرفته از جلد سوم خلاصه روانپزشکی کاپلان سادوک"
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر خدمات روانپرستاری مراقبت در منزل بر وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: افزایش هزینه های بستری در بیمارستان، دوری از خانواده و خطر ابتلا به عفونتهای بیمارستانی منجر گردیده است تا روز به روز خدمات مراقبت در منزل مورد استقبال بیشتری قرارگیرد. از طرفی در بیماریهای روانی طولانی مدت از جمله اسکیزوفرنیا به دلیل اینکه بهبودی در آینده نزدیک متصور نمی باشد لذا ادامه مراقبت ها باید در منزل انجام پذیرد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر مراقبت در منزل بر وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک با سیر طولانی مدت بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع تجربی بوده است که در آن 48 نفرمددجوی اسکیزوفرنیک بطور تصادفی در دو گروه آزمون وکنترل جای گرفتند(هر گروه 24 نفر). مداخله پژوهش برای گروه آزمون پس از ترخیص از بیمارستان شامل مراقبت های پرستاری در منزل بود و برای گروه کنترل این مداخله انجام نگردید و روش جاری شامل مراجعه مددجو به درمانگاه روانی جهت ادامه درمانها انجام شد. دو گروه برای بررسی وضعیت روانی در هنگام بستری، هنگام ترخیص و سه ماه پس از ترخیص با پرسشنامه دموگرافیک و مقیاس مختصر روانپزشکیBPRS مقایسه شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از جداول توزیع فراوانی مطلق و نسبی و همچنین برای بررسی روابط بین متغیرها از آزمون آماری تی مستقل و آزمون مجذور کای در سطح معنی داری 95 درصد استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که وضعیت روانی مددجویانیکه خدمات مراقبت در منزل دریافت می کردند بهتر از گروهی بود که این مراقبت را دریافت ننمودند و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (007/0 = P).
نتیجه گیری: خدمات مراقبت پرستاری در منزل برای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مؤثر می باشد و می تواند به بهبود وضعیت روانی آنها منجر گردد. "
شیوع علایم وسواس فکری - عملی درنوجوانان و میزان هم ابتلایی آن با سایر علایم روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) یکی از اختلالات شایع روان پزشکی است که گاه از کودکی و نوجوانی شروع می شود. مطالعات همه گیرشناسی، میزان شیوع علایم وسواس (وسواس غیربالینی) را در جمعیت نوجوانان بالا گزارش کرده اند. هدف این مطالعه تعیین شیوع علایم وسواس در نوجوانان و میزان هم ابتلایی آن با سایر علایم روان پزشکی بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع مقطعی- توصیفی بود. در این مطالعه 909 دانش آموز نوجوان (دختر و پسر) دبیرستانی و پیش دانشگاهی به طور تصادفی از شهرستان های میبد و اردکان انتخاب شدند و به وسیله پرسشنامه های وسواس فکری-عملی مادزلی (MOCI)، چک لیست علایم 90 سؤالی (SCL-90-R) و پرسشنامه جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله اول کل نمونه، پرسشنامه های MOCI و SCL-90-R را تکمیل نمودند و در مرحله دوم، نمرات SCL-90-R افرادی که نمره آزمون مادزلی آنها بیشتر از 15 بود، بررسی شد. یافته ها: شیوع علایم وسواس در جمعیت نوجوانان مورد مطالعه 2/11 درصد بود. بالاترین میزان هم ابتلایی علایم وسواس، با اختلال «افسردگی» و «اضطراب» به دست آمد و در عین حال پیش بینی کننده های مفید برای OCD، مقادیر «پرخاشگری»، «هراس» و «شکایات جسمانی» بودند. در بررسی عوامل خطر مرتبط با وسواس، میان رتبه تولد، تحصیلات والدین، درآمد خانواده، سن و جنس با علایم وسواس ارتباط معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: یافته های اخیر در زمینه شیوع گسترده علایم وسواس فکری-عملی در جمعیت غیربالینی، می تواند علایم وسواس را به عنوان یک پدیده طبیعی در نوجوانان تلقی نماید و در عرصه مباحث نظری این اختلال دستاورد جدیدی به ارمغان آورد.
بررسی تاثیرافزودن اسید های چرب امگا-3 به رژیم درمانی ضد جنون بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بر علائم مثبت و منفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران ترقی جاه صدیقه,نوابی نژاد شکوه,بوالهری جعفر,کیامنش علیرضا
هدف اصلی این پژوهش مقایسه میزان تاثیر دو رویکرد روان درمانی گروهی شناختی- رفتاری و معنوی در کاهش میزان افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران است. آزمودنی های پژوهش از طریق اطلاعیه که در مرکز مشاوره و خوابگاه دانشگاه تربیت معلم حصارک و شهید بهشتی زده شده بود به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از آنها آزمون افسردگی بک به عنوان پیش آزمون گرفته و آنگاه با مصاحبه تشخیصی افسردگی آنها تایید شد. سپس به طور تصادفی در سه گروه که دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود قرار گرفتند. افراد انتخاب شده هیچ کدام دارو مصرف نمی کردند. یک گروه آزمایشی در ده جلسه گروه درمانی شناختی- رفتاری و گروه دیگری در ده جلسه معنویت درمانی شرکت نمودند، و گروه گواه هیچ مداخله روانشناختی دریافت نکردند. در پایان مداخله درمان هر سه گروه بار دیگر با آزمون یادشده مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t وابسته و مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که: در مقایسه میانگین نمرات افسردگی سه گروه قبل از درمان تفاوت معناداری وجود ندارد. گروه درمانی شناختی- رفتاری و معنویت درمانی به طور معناداری (P<0.01) در کاهش افسردگی دانشجویان موثر بوده است. در مقایسه میانگین نمرات افسردگی پس آزمون گروه درمانی شناختی و معنویت درمانی با مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری (P<0.01) در کاهش افسردگی دانشجویان به وجود آمده است و اثربخشی روش دوم بارزتر بوده است، ولی در مقایسه دو روش آزمایشی با هم تفاوت معناداری مشاهده نشد.
تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر عملکرد هوشی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی روش نوروفیدبک و مقایسه آن با ریتالین و درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین توأم در کاهش علائم اختلال بیش فعالی / کمبود توجه انجام شده، یعنی اثربخشی این روشهای درمانی را بر افزایش نمرات هوشی آزمودنیها مد نظر قرار داده است.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی که به شکل (Case series) انجام شد، تعداد 16 نفر آزمودنی مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه نوع مرکب که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، در 4 گروه مختلف به مدت 10 هفته تحت درمان با هر یک از سه رویکرد فوق قرارگرفتند. گروه چهارم هیچ درمانی نگرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در هر 4 آزمودنی موجب افزایش هوشبهر شده است. درمان با ریتالین به تنهایی نیز در هر 4 آزمودنی موجب افزایش نمرات هوشی گردید، اما این میزان در برخی موارد خیلی قابل توجه نبود. روش درمانی نوروفیدبک نیز در 3 نفر از آزمودنیها موجب افزایش نمره هوشبهر گردید. در گروه چهارم تغییراتی حاصل نشد.
نتیجه گیری: اثربخشی درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در افزایش نمرات کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی / نقص توجه در آزمون هوشی تجدید نظر شده وکسلر کودکان بیشتر از هریک از دو روش دیگر به تنهایی است. "
بررسی تاثیر افت شنوایی بر مهارتهای سریع حرکتی دهانی سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: تاثیر منفی افت شنوایی بر مهارتهای حرکتی سریع اندام های گفتاری، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار هر یک به تنهایی در افراد کم شنوا به اثبات رسیده است. بررسی نحوه این تاثیرگذاری در آستانه های مختلف شنوایی و چگونگی وجود ارتباط بین این سه متغیر گفتاری و ارتباط بین آزمون های موجود برای بررسی این متغیرها هدف این پژوهش می باشد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی مقطعی بر روی 46 بزرگسال مبتلا به افت شنوایی (عمیق، شدید، متوسط- شدید) و 15 بزرگسال با شنوایی طبیعی انجام شده است. آزمودنیها به صورت تصادفی و از دبیرستانهای مخصوص افراد دچار افت شنوایی و دبیرستانهای طبیعی تهران انتخاب شدند. آزمون های مورد استفاده شامل بخشی از آزمون دیادوکوکینزیس دهانی فلچر که با تحلیل گر گفتاری دکتر اسپیچ نمونه های ضبط شده تحلیل می شوند، متن صد کلمه ای (برای سنجش سرعت گفتار بر حسب تعداد کلمات خوانده شده در دقیقه) و استفاده از روش شاخص رتبه ای برای تعیین رتبه قابلیت فهم گفتاری آزمودنی ها در خواندن متن بودند. سپس داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: نتایج کلی حاکی از آن بود که با افزایش آستانه شنوایی، آزمودنیها مدت زمان بیشتری را صرف انجام تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی کردند و از سرعت و قابلیت فهم گفتار آنها نیز کاسته شد. البته در مورد سرعت گفتار و توانایی دیادوکوکینزیس دهانی بین خود گروه های مبتلا به افت شنوایی، فقط تفاوت بین گروه مبتلا به افت شنوایی عمیق با دو گروه شدید و متوسط- شدید معنی دار بود (p<0.05). در ضمن در گروه مبتلا به افت شنوایی بین سرعت گفتار و مدت زمان صرف شده برای تکرار تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی ارتباط منفی و معنی داری وجود داشت (p<0.02). اما در گروه شنوایی طبیعی هیچ گونه ارتباط معنی داری بین این دو مشاهده نشد (p>0.05). کلا بین دیادوکوکینزیس دهانی و قابلیت فهم گفتار و همچنین سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار نیز ارتباط معنی داری مشاهده شد (p<0.05).
نتیجه گیری : با توجه به تاثیر منفی افت شنوایی بر مهارت های سریع حرکتی دهانی، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار و وجود ارتباط بین این سه متغیر، در مداخلات درمانی بر روی افراد دچار افت شنوایی، شاید بتوان به عنوان مثال با مداخله و بهبود دادن مهارتهای سریع حرکتی دهانی مانند تواناییهای دیادوکوکینزیس دهانی باعث بهبود بخشیدن به سرعت گفتار و یا حتی قابلیت فهم گفتار آنها شد.
"
مقایسه مولفه های آزاردیدگی در دختران فراری و عادی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه انواع مولفه های آزار (بی توجهی، آزار عاطفی، آزار جسمی، آزار جنسی) در دختران فراری و عادی انجام شده است. بدین منظور تعداد 120 نفر آزمودنی (40 دختر فراری انتخاب شده از مراکز نگهداری بهزیستی استان تهران، 40 دختر دانش آموز انتخاب شده از مقطع سوم دبیرستان های شهر تهران، 40 دختر انتخاب شده از پارک ها و فرهنگسراهای شهر تهران) در دامنه سنی 14 تا 25 سال با تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم توسط پرسشنامه آزار دیدگی محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش پرسشنامه جدیدی که حاوی بخش هایی برای آزار عاطفی و بی توجهی است توسط محقق ساخته و مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از بالاتر بودن تمامی مولفه های آزار دیدگی در دختران فراری در مقایسه با دختران عادی (در سطح معنا داری p<0.001 برای تمامی مولفه های آزار دیدگی) بوده است. به این ترتیب با توجه به میزان بالای آزار دیدگی تجربه شده توسط دختران فراری، استفاده از مداخلات درمانی مناسب و آموزش و آگاه سازی خانواده ها در خصوص اثرات سوء بدرفتاری بر سلامت روانی فرزندان توسط موسسات مسوول، می تواند نقش عمده ای در کاهش اثرات سوء و پیشگیری از فرار داشته باشد.
تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی در کاهش نشانه های اختلال وسواس - اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی بر میزان نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس- اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک عدم ابتلا آن ها به اختلال افسردگی اساسی و اختلالات شخصیت تایید شده بود، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس ـ اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته با استفاده از کتابچه راهنمای درمانی که توسط پژوهشگر تدوین شده بود و شامل آموزش عملی و ارائه تکالیف خانگی استفاده از روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ بود به خوددرمانی پرداختند و در طول درمان هر هفته طی یک برنامه زمانبندی شده از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر، گزارشی از روند درمان را ارائه می کردند. آزمودنی های گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. فرض بر این بود که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی باعث کاهش نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری می شود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی منجر به کاهش معنی دار نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است (001/0P<). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (001/0P<). باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان اینگونه نتیجه گیری کردکه روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی می تواند به عنوان روش موثری در درمان اختلال وسواس- اجبار به کار رود.