فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
آسیب شناسی مشکلات رفتاری و عاطفی نوجوانان دختر در خانواده های محروم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابعاد گوناگون اختلال هاى عاطفى ـ رفتارى کودکان سبب شده است که دیدگاه ها و پژوهش هاى علمى زیادى در این باره متمرکز گردند. کودکانى که در معرض خطرِ مشکلات رفتارى، سازگارى و عاطفى هستند، درصد زیادى از جوانان امروز را تشکیل مى دهند. از سال 1374 ه . ش مطالعه در مورد اختلالات عاطفى ـ رفتارى کودکان و نوجوانان بیشتر شده و مطالعات نشان داده است که مداخلات خانوادگى در این زمینه مؤثرتر از مداخلات و درمان هاى فردى است که این امر دال بر شکل گیرى هسته این مشکلات در خانواده مى باشد. این پژوهش درباره 85 تن از دختران نوجوان (با میانگین سنى 5/12 سال) از منطقه محروم همدان ـ که به عنوان یک منطقه آسیب پذیر در نظر گرفته شده بودـ اجرا شد. هدف این پژوهش تعیین نقش عوامل خانوادگى در سلامت روانى ـ اجتماعى دختران نوجوان در چارچوب الگوى نظرى «آسیب پذیرى روانى ـ اجتماعی» است. ابزارهاى مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از:
1. مصاحبه نیم ساخت یافته عوامل خطر که با مادران انجام شد؛
2. پرسش نامه رویدادهاى نامطلوب خانواده (کوبین، 1998م.) که کودکان تکمیل کردند؛
3. پرسش نامه مشکلات عاطفى ـ رفتارى کودکان (کودمن، 2001م.) که مادران تکمیل کردند.
تحلیل داده ها به وسیله هم بستگى و تحلیل رگرسیون چند متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که بین عوامل خطرزاى خانواده و مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران از یک سو و بین حوادث نامطلوب خانواده و مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران از سوى دیگر، ارتباطى قوى، مثبت و معنادار وجود دارد.
مداخله متمرکز بر هیجان برای کاهش ناسازگاری زناشویی زوج های دارای فرزند بیمار مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوج هایی که فرزندی با بیماری مزمن دارند در ریسک تجربه ناسازگاری زناشویی قرار دارند، مطالعه حاضر اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان (EFCT) در کاهش ناسازگاری زناشویی برای این جمعیت از زوج ها را مورد بررسی قرار می دهد. نمونه شامل 48 نفر (24 زن و 24 شوهر) که فرزندی با بیماری مزمن داشتند، بود. این افراد در مراکز طبی آموزشی و دولتی ویژه کودکان تهران با جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و کنترل، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری آزمون سازگاری زن و شوهر (DAS) بود در پایان بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر وابسته تفاوت معناداری مشاهده شد، بدین معنی که گروه EFCT در ناسازگاری زناشویی کاهش و در رضامندی، همبستگی، توافق و ابراز محبت زناشویی افزایش داشت.
مقایسه پردازش خودکار و کنترل شده اطلاعات در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد بهنجار و برر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور بررسی پردازش خودکار و کنترل شده اطلاعات و تاثیر داروهای ضد افسردگی بر این متغیرها در اختلال افسردگی اساسی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در دامنه سنی 45- 15 ساله بود که در شش ماهه دوم سال 1385 به مراکز درمانی و مشاوره استان های اردبیل و آذربایجان شرقی مراجعه کرده بودند. جامعه بهنجار این پژوهش را نیز کلیه افراد سالم دامنه سنی45- 15 این دو استان تشکیل داده اند. 30 نفر از افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که قبلاً به روان پزشک مراجعه کرده و داروهای ضد افسردگی مصرف می کردند و 30 نفر نیز به همین روش از افراد افسرده ای که برای اولین بار به این مراکز، مراجعه و در یک ماه اخیر هیچ داروی ضد افسردگی مصرف نکرده بودند، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. 30 نفر نیز از جامعه بهنجار کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی به صورتی که از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با گروه های مورد مطالعه همتا شدند ، به عنوان گروه مقایسه به روش تصادفی ساده انتخاب شده در مرحله بعد آزمون های افسردگی بک، آزمون تکمیل بن واژه جاکوبی، توث و یوهلیناس، آزمون تداعی واژه از مقیاس حافظه وکسلر به ترتیب بر روی آنها اجرا و پس از نمره گذاری، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در پردازش خودکار اطلاعات بین دو گروه افسرده و بهنجار، تفاوت معنی داری وجود ندارد. ولی در پردازش کنترل شده اطلاعات بین این دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت. به این صورت که پردازش کنترل شده اطلاعات در بیماران افسرده در مقایسه با گروه بهنجار مختل شده بود. در زمینه تاثیر داروهای ضد افسردگی نیز نتایج این پژوهش نشان داد که بین گروه افسرده تحت درمان دارویی و گروه افسرده ای که برای اولین بار مراجعه می کردند، در این متغیر ها تفاوت معنی داری وجود نداشت.
خودبیمار انگاری
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی بر میزان علایم اختلال وسواس - اجبار در زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی بر میزان علایم اختلال وسواس - اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 18 بیمار مبتلا به اختلال وسواس - اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک معرفی شده بودند و دارو مصرف می کردند، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس - اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا شد. آزمودنی های گروه آزمایش به صورت فردی و به مدت شش جلسه در معرض برنامه درمانی آموزش روش ذهن آگاهی قرار گرفتند. این برنامه شامل توضیح ماهیت اختلال وسواس - اجبار و انواع آن، مراحل چهارگانه ذهن آگاهی و ارایه تکالیف خانگی با استفاده از روش ذهن آگاهی بود که از طریق کتابچه راهنمای محقق ساخته و با هدایت پژوهشگر به هر بیمار آموزش داده شد. در طول درمان علاوه بر جلسات حضوری هفتگی، بیماران از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر در ارتباط بوده و به منظور برطرف نمودن مشکلات احتمالی در انجام تکالیف، راهنمایی های لازم را دریافت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل فقط دارو دریافت کردند و هیچ نوع درمان روانشناختی بر آنها اعمال نشد. نتایج تحلیل کواریانس دال بر تاثیر آموزش روش ذهن آگاهی در بهبودی معنادار علایم کلی وسواس در مرحله پس آزمون و آزمون پیگیری بود (P<0.001). همچنین نتایج، حاکی از تاثیر این روش در بهبودی معنادار علایم شستشو، وارسی، کندی وسواسی، تردید وسواسی و نشخوار ذهنی در مرحله پس آزمون و آزمون پیگیری بود (P<0.05).
خودکارآمدی عمومی و فوبی اجتماعی : ارزیابی مدل شناختی اجتماعی بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"زمینه: مطالعات سبب شناختی، فوبی اجتماعی را یک واقیت چندعاملی و نتیجه کنش متقابل عوامل فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی تلقی می کنند. شناخت نقش تمایلات روانی منفی از جمله خودکارآمدی پایین، یکی از هدفهای محققان بویژه در پرتو تئوری شناختی اجتماعی بندورا بوده است. هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی سازه خودکارآمدی در تبیین و پیش بینی فوبی اجتماعی انجام شد. روش: تحقیق حاضر با شیوه پیمایشی و مقطعی انجام شد. داده های این مطالعه از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که با روش نمونه گیری تصادفی، از هفت گروه آموزشی، انتخاب شده بودند، و در آبان 1385گردآوری شد. این پاسخگویان، سپس به پرسشهای مقیاس خودکارآمدی عمومی(GSES) و پرسشنامه فوبی اجتماعی (SPIN) پاسخ دادند. نتایج: همبستگی معناداری بین خودکارآمدی و فوبی اجتماعی بطور کلی (001/0 >P) و نیز بین خودکارآمدی و مولفه های ترس از افراد معتبر (001/0 >P)، ترس از انتقاد و خجالت (001/0 >P) و ترس از صحبت در جمع و با غریبه ها (001/0> P) وجود داشت. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نیز نشان داد که مولفه های خودکارآمدی، 1/20 درصد از واریانس فوبی اجتماعی را تبیین نموده است. بحث: یافته های این مطالعه اعتبار و توانایی مدل شناختی اجتماعی بندورا را بعنوان یک مدل نظری در تبیین و پیش بینی فوبی اجتماعی دانشجویان نشان داد. سازه خودکارآمدی، بعنوان سازه اصلی در تئوری شناختی اجتماعی بندورا بخوبی توانسته است تغییرات در فوبی اجتماعی دانشجویان را تبیین نماید.
"
فراوانی آسیب شناسی روانی در معلمین مدارس ابتدایی شهر کرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هرزآمیزی جنسی
حوزههای تخصصی:
مقایسه مهارت های حرکتی ظریف و درشت دانش آموزان با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی((ADHD و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه مهارتهای حرکتی ظریف و درشت دانش آموزان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD) [1] و عادی است. به همین منظور، نخست تعداد 28 دانش آموز سر با اختلال ADHD (10-7ساله) از مدرسه خاص کودکان استثنایی منطقه 14 آموزش و پرورش تهران به عنوان حجم گروه اول و 28 دانش آموز همسن و هم جنس بدون اختلال از همان منطقه جهت همسان کردن وضیعت اجتماعی و فرهنگی دو گروه به صورت تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای وابسته تحقیق حاضرمهارتهای حرکتی ظریف و درشت بودند که با مقیاس رشدی لینکلن-ازرتسکی بررسی شدند. تحلیل آماری داده ها بوسیله آزمونهای t مستقل و من ویتنی یو نشان داد که کودکان با اختلال ADHD در مهارتهای حرکتی ظریف، مهارتهای حرکتی درشت،هماهنگی دوطرفه اندامهای فوقانی و تحتانی و دیگر خرده آزمونهای مقیاس رشدی لینکلن(0.01P<) به شکل معنی داری نمرات پایین تری در مقایسه با آزمودنی های بدون اختلال داشتند.
اثر گروه درمانی شناختی رفتاری بر پیامد اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس انجام شده است. روش: این تحقیق بر روی نمونه ای به حجم 1445 نفر صورت گرفت. از این تعداد 749 نفر دانش آموز پسر، 696 نفر دانش آموز دختر، 613 دانش آموز روستایی و 832 دانش آموز شهری بودند که به روش طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.از پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) به منظور شناسایی اختلالهای رفتاری در دانش آموزان و نیز یک پرسشنامه عوامل جمعیت شناختی استفاده شد. برای توصیف داده ها از روشهای آمار توصیفی مانند فراوانی و درصد و برای پاسخ گویی به سوالات و فرضیات پژوهش از آزمون خی دو استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که 22.4 درصد دانش آموزان مبتلا به اختلالهای رفتاری هستند. میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر و در دانش آموزان شهری بیشتر از دانش آموزان روستایی بود. علاوه بر این، میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان پایه سوم بیشترین و در دانش آموزان پایه پنجم کمترین بود. در این پژوهش مشخص شد که رابطه معناداری میان اختلالهای رفتاری و جنسیت، شهری و روستایی بودن، تحصیلات مادر و شغل پدر وجود دارد. قابل ذکر است که در این مطالعه بین تحصیلات پدر،شغل مادر،فوت والدین وطلاق والدین با اختلالهای رفتاری رابطه معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: شیوع اختلالهای رفتاری در بین کودکان و نوجوانان نسبتا بالاست و از آنجایی که اختلالهای رفتاری بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و حرفه ای کودکان و نوجوانان به طور چشمگیری تاثیر منفی می گذارد و احتمال ابتلا به بیماریهای روانی در دوره بزرگسالی را افزایش می دهند؛ بنابراین، ضروری است که مسوولین و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت مساله اختلالهای رفتاری کودکان را مورد توجه ویژه قرار دهند.
مقایسه سبکها و مکانیزمهای دفاعی بیماران مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مکانیزمهای دفاعی مسئولیت محافظت از «من» را در مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب برعهده دارند و از آن جهت که در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مکانیزمهای دفاعی غیرانطباقی مشخصی همراه است، این مطالعه با هدف تعیین سبکها و مکانیزمهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و مقایسه آنها با افراد بهنجار انجام پذیرفته است. روش: این مطالعه از نوع توصیفی پس رویدادی است که در آن از جامعه مبتلایان به اختلال وسواس – بی اختیاری ساکن در شهر تهران نمونهای 30 نفره، با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شد و با 30 نفر از افراد بهنجار مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزمهای دفاعی پرسشنامة سبکهای دفاعی (DSQ-40) میباشد. دادههای به دست آمده با روش آماری مقایسه میانگینهای آزمون t مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل دادهها مشخص کرد که تفاوت معنا داری میان بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری و گروه بهنجار از نظر سبکهای دفاعی مورد استفاده وجود دارد. افراد مبتلا به اختلال مذکور، بیشتر از سبکهای دفاعی رشد نایافته و روان آزرده استفاده میکنند. به علاوه مشخص گردید که دفاعهای گذار به عمل، تشکل واکنشی و ابطال در اختلال وسواس- بیاختیاری بیشترین سهم را دارند و افراد مبتلا نسبت به گروه بهنجار از دفاعهای نام برده بیشتر استفاده میکنند. نتیجه گیری:یافتههای این پژوهش بهطورکلی با یافتههای سایر مطالعات قابل مقایسه هستند، با این حال انجام پژوهش در زمینة مکانیزمهای دفاعی در ایران نیازمند توجه بیشتری است.