فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
مقایسه روانسازه های مربوط به عود در بیماران افسرده با سابقه عود، بدون سابقه عود و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی باورهای زیربنایی مرتبط با احتمال عود در افسردگی بود. در این پژوهش 93 آزمودنی در سه گروه افسرده دارای سابقه عود، افسرده بدون سابقه عود (بار اول) و افراد بهنجار شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد به مقیاس افسردگی بک – 2 (BDI-II) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دهند و میزان غمگینی خود را با استفاده از مقیاس ارزیابی میزان هیجان، درجه بندی کنند. آزمودنی های هر سه گروه پس از قرار گرفتن در شرایط القای خلق افسرده به وسیله تماشای فیلم و پس از انجام یک کار خنثی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های این پژوهش تفاوت معناداری را بین نمره های گروه بهنجار در مقیاس باورهای مربوط به افسردگی با هر دو گروه افسرده نشان داد ولی تفاوت بین گروه افسرده دارای سابقه عود و بدون سابقه عود در نمره های این مقیاس معنادار نبود. با حذف بیمارانی که کمتر از چهار دوره افسردگی را تجربه کرده بودند، این تفاوت نیز معنادار شد. این پژوهش نقش روانسازه های اختصاصی مرتبط با معنی و پیامدهای افسردگی را در عود نشان داده و ادعا می کند که این روانسازه ها بر اثر تجربه دوره های متعدد افسردگی ایجاد شده و تقویت می شوند. نتایج این پژوهش هم چنین با مطرح کردن روانسازه های مربوط به افسردگی، کارآیی مدل شناختی بک برای افسردگی را در تبیین ایجاد دوره های عود پیشنهاد می کند.
اثربخشی مداخله ترکیبی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) همراه با فنون رویارویی بر شدت علائم و ابعاد حساسیت اضطرابی بیماران در اختلال اضطراب فراگیر (GAD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD)یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در مراکز بالینی و همچنین جمعیت عمومی است که غالبا مزمن است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی بر شدت علائم اختلال GAD بود.
روش: این پژوهش به شکل تجربی به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگانه همزمان و با پیگیری 6 هفته ای اجرا شد. 4 نفر زن مبتلا به اختلالات اضطراب فراگیر از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختار یافته بر اساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی DSM-V به روش نمونه گیری هدفمند از میان افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه و مرکز خدمات روانپزشکی شهر مهاباد انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان در پژوهش حاضر شرکت نمودند. اثربخشی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان 12 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه ی اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7) و پرسشنامه تجدید نظر شده حساسیت اضطرابی (ASI-R) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی بر شدت علائم اختلال GAD بر کاهش ابعاد حساسیت اضطرابی و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر در بیماران مبتلا به این اختلال از نظر آماری (در سطح P<0/05) و بالینی معنی دار است.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی در کاهش شدت علائم و بهبود اختلال اضطراب فراگیر مؤثر است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس علل گرایش به سوء مصرف مواد مخدر در جوانان (مطالعه موردی استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش عوامل موثر در گرایش به سوء مصرف مواد مخدر در جوانان انجام شده است. روش: روش پژوهش این بررسی، توصیفی و از نوع همبستگی، با هدف ساخت و هنجاریابی مقیاس بوده است. در این پژوهش، 408 نفر جوان معتاد (16 تا 29 سال) که طی هشت ماه، از آذر 1390 تا تیر 1391 در مراکز اقامتی میان مدت ترک اعتیاد استان خراسان رضوی مشغول درمان بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس سنجش عوامل موثر در گرایش به سوءمصرف مواد مخدر را پس از طراحی مقیاس در قالب یک فرم 78 سوالی، تکمیل کردند. یافته ها: روایی صوری و محتوایی مقیاس توسط متخصصان روان شناسی و جامعه شناسی مورد تایید قرار گرفت. همچنین، به منظور محاسبه ی روایی سازه، از تحلیل عامل تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. یافته های پژوهش ساختار کلی مقیاس، با سه مولفه ی عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی را برای سنجش عوامل موثر در گرایش به سوء مصرف مواد مخدر تایید کردند. اعتبار این مقیاس نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 برآورد شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که این مقیاس ابزاری روا و معتبر برای سنجش عوامل موثر در گرایش به سوءمصرف مواد مخدر جوانان است و با توجه به روایی و اعتبار مناسب، می توان آن را در جامعه های آماری مشابه مورد استفاده قرار داد.
بررسی مقدماتی اثر تصور هدایت شده با موسیقی بر کاهش استرس ، افسردگی و اضطراب مادران کودکان مبتلا به اختلالات اتیستیک
حوزههای تخصصی:
اتیسم یکی از اختلالات فراگیر رشد دوران کودکی است که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، انحراف ارتباطی و الگوهای کلیشه ای محدود مشخص می شود . به خاطر مشکلات فراوان این کودکان ، خانواده ها و به خصوص مادران دارای کودک اتیستیک از تنش و فشارهای روانی زیادی رنج می برند . روش تصور هدایت شده با موسیقی ، روشی شناخته شده با ویژگی آرام بخشی و حساسیت زدایی است که پاسخ های روانی و عاطفی افراد دچار استرس و افسردگی را تحت تاثیر قرار داده ، پاسخ های تنش زا را کاهش می دهد و موجب آرامش می شود ...
پیش بینی نگرش به مواد مخدر بر اساس مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی درنوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی با نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر قم بودند که نمونه ای به حجم 385 نفر (198 نفر دختر و 187 نفر پسر) به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه های تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران، نگرش سنج مواد مخدر رضایی و همکاران و رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و نگرش به مواد مخدر و بین مؤلفه های نگرش به مواد مخدر و رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مؤلفه های ارتباط، منش، مراقبت و رضایت از زندگی به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان دارند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این یافته ها، ضرورت توجه به منابع و سرمایه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی را در کاهش اعتیاد و گرایش به مواد مخدر دانش آموزان مورد تأکید قرار داد.
مقایسه تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبه ای از شناخت اجتماعی که در سال های اخیر توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است، تحول نظریه ذهن در کودکان می باشد. این توانایی برای کارکرد اجتماعی مهم است و به کودکان کمک می کند تا روابط شان با دیگران را هماهنگ کنند. این پژوهش با هدف مقایسه تحول نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، سطح 2 و سطح 3) در دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری مقطع ابتدایی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانواده) انجام شد. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری شهر قوچان که در سال 91-92 در مدارس عادی ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. انتخاب نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که در مرکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری امید قوچان دارای پرونده بودند 80 نفر انتخاب شدند. برای مقایسه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی تعداد 80 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همگن بودند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون نظریه ذهن (فرم 38 سوالی) و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. برای بررسی فرضیه پژوهش تحلیل کواریانس، آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون چند متغیری (با کدگذاری تأثیر) و نرم افزار SPSS-17 به کار رفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین نمرات کلی نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، 2 و 3) در دانش آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری تفاوت وجود دارد.و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است ( 01/0 >P ) و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی در تکالیف نظریه ذهن عملکرد خوبی نداشتند.
مقایسه ی حافظه ی کاذب و اطمینان به حافظه در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی و زنان بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فرضیه ی نقص حافظه در بیماران مبتلا به اختلال وسواس/ فکری عملی برای تبیین پایداری رفتارهای تکراری این بیماران مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال اغلب مطالعات انجام شده در این زمینه نتایج متناقضی به دست آورده اند. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی حافظه ی کاذب و میزان اعتماد به حافظه در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی و زنان بهنجار بود.
مواد و روش ها: با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود در قالب یک طرح علی/ مقایسه ای 26 نفر از زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی شهر زنجان انتخاب شدند و پس از همتاسازی با 26 نفر از زنان بهنجار بر اساس متغیرهای سن و سطح تحصیلات، توسط تکلیف حافظه ی کاذب و اعتماد به حافظه مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج آزمونT مستقل نشان داد که زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی در مقایسه با زنان بهنجار حافظه ی کاذب بیشتری در ارتباط با کلمات مرتبط با تهدید نشان می دهند و از میزان اطمینان به حافظه ی کمتری برخوردار هستند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجود حافظه ی کاذب مبتنی بر تهدید در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری/ عملی است و به نظر می رسد رفتارهای تکراری این افراد نتیجه ی عدم اطمینان به حافظه ی خود می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی براصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل ودرمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی در بیماران مبتلا به اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل و مقایسه آن با درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل (12 نفر) و درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی (15 نفر) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را به صورت گروهی، یک بار در هفته دریافت کردند. 13 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون،پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه افسردگی بک برای سنجش شدت وسواس، باورهای وسواسی و افسردگی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که طبق نمره مقیاس وسواس فکری- عملی ییل براون، پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه افسردگی بک، همدرمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل و همدرمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی نسبت به حالت لیست انتظار به طور معناداری مؤثرتر بودند و درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل به طور معنادار مؤثرتر از درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی بود. این برتری در پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشت. نتیجه گیری: برحسب یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل، نسبت به درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی، در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مؤثرتر می باشد.
تأثیر دو نوع مداخله رایانه ای بر نمرات املای کودکان دبستانی مبتلا به اختلال بیش فعالی- کم توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بازی های رایانه ای و آموزش تایپ رایانه ای بر نمرات املای کودکان دبستانی مبتلا به اختلال بیش فعالی - کم توجهی (ADHD) بوده است.
روش: در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی یک سوکور بود، 37 کودک دبستانی مبتلا به ADHD به دو گروه اول (17 نفره) و دوم (20 نفره) تقسیم شدند. اعضای گروه اول طی هشت جلسه یک ساعته (هفته ای سه جلسه) به بازی با رایانه پرداختند و افراد گروه دوم در هشت جلسه یک ساعته (هفته ای سه جلسه) تحت آموزش تایپ رایانه ای قرار گرفتند. برای املای مدرسه 12 نمره در نظر گرفته شد که شامل چهار نمره پیش از مداخله، چهار نمره حین مداخله و چهار نمره پس از مداخله بود. نمرات املای جلسات، مربوط به املایی بود که کودکان در طول جلسات می نوشتند.
یافته ها: دو گروه از نظر سن، مقطع تحصیلی، جنس، بهره هوشی، داروهای مصرفی، نمرات پرسشنامه کانرز والدین و معلمان، داشتن رایانه در منزل، سابقه کار با آن و میانگین نمرات املا همسان بودند. پس از شرکت کودکان در جلسات بازی رایانه ای، نمرات املای مدرسه در حین مداخله (??.??±?.??) در مقایسه با پیش از مداخله (??.??±?.??) میزان معنی دار مرزی افزایش نشان داد. شرکت در جلسات آموزش تایپ رایانه ای نشان دهنده چنین تغییری نبود.
نتیجه گیری: ارتقای میانگین نمرات املای کودکان دبستانی مبتلا به ADHD در حین شرکت در جلسات بازی رایانه ای، ممکن است ناشی از بهبود توجه آنان باشد. جذابیت این نوع بازی ها، بازخورد سریع رایانه، فقدان بازخورد منفی آن و حمایت از فرآیند تصمیم گیری کودک نیز می تواند این یافته را توجیه کند.